.
#غزل
#مدح_امیرالمؤمنین علیه_السلام
دل تا نشست روز ازل روی بام او
عمداً گذاشت پای خودش را به دام او
ما را فقط هوای نجف مست میکند
چون لب نهاده ایم به لب های جام او
شیرینی دهین نجف را چشیده است
هرکس که باز کرده دهان را به نام او
هرجا که کار عالم و آدم گدایی است
مانند پادشاه میآید غلام او
توحید خوانده هرکه میان نماز خویش
خوانده است در مقابل او از مقام او
عالم نشسته گوش به فرمان منبرش
لکنت گرفته روح جهان از کلام او
هر کس که جان سپرده به پای محبتاش
ثبت است بر جریدهی عالم دوام او
«پیچند رخ به مقنعه مردان روزگار»
تیغاش برون بیاید اگر از نیام او
در کارزار دهر،جهان پهلوان علیست
مرشد! بگیر ضرب و بخوان از مرام او
خیرش به دشمنان خودش هم رسیده است
گسترده است سایهی لطف مدام او
بعد از اُحد اگر چه پر از زخم کاری است
لبخند فاطمه است فقط التیام او
هفت آسمان به محضر او میدهد سلام
مانده است بی جواب اگر چه سلام او
خون حسین میچکد از دستشان هنوز
آن سائلان که سیر شدند از طعام او
#سجاد_روانمرد
#میثم_کاوسی
.
.
#میلاد_امیرالمؤمنین
نازل شدند کل ملائک ز امر تو
حق ساخته است خانه ی خود را ز بهر تو
کعبه تویی و کعبه گرفته است عطر تو
کعبه چو آمدی و عیان گشت قدر تو
بر چهره اش ز شرم کشیده است مخملی
#یا_مظهر_العجائب_یا_مرتضی_علی
در پیشگاه توست زمین می خورم فقط
با عشق توست نان جُوین می خورم فقط
با دست راست نان به یقین می خورم فقط
یعنی که نانِ عِدلِ یمین می خورم فقط
روز ازل به مکتب تو گفته ام بلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
ما را به پای حضرت مولا نوشته اند
ما را ز خاک تربت پاکش سرشته اند
دلدادگان کوی تو از سر گذشته اند
شرمنده اند گر که فدایت نگشته اند
تو جان بخواه تا بدهم بی معطلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
ای دلبری که نام تو را دست کردگار
بر عرش خویش نقش نموده چو زرنگار
از تاک مضجعت همه ی عاشقان خمار
بنشسته ایم بر خم زلف تو چون غبار
از زلف خویش ، رشته ی ما را تو نگسلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
سرمایه ی من است به دنیا ارادتش
هستم گدای بخشش او بین رکعتش
با آنهمه رکوع و سجود و عبادتش
مبهوت مانده ای اگر از اوج قدرتش
زیرا که مشتق است علیٌّ من العلیّ
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
معراج بوده سوی خدا تا به مرز تو
قابی و قوس یا که سه نقطه است رمز تو؟
در سایه ی خصائل طوبای سبز تو
هرکس که گفته غیر سجایای نغز تو
بیهوده گفته است و سروده است مهملی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
تنها ولیّ مرتبه ی انّما شدن
هستی مثالِ در احدیّت فنا شدن
هیهات از وجود خدایت جدا شدن
توصیف توست تا لب مرز خدا شدن
وجه خدایی و صفت لا تُبَدَّلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
میزان ما تاخّری و ما تَقدّمی
من عنده کتاب تویی مُهر خاتَمی
عظما تویی عظیم تویی اسم اعظمی
تفسیر آیه آیه ی قرآن محکمی
بر مجمل کتاب ، حدیث مفصلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
أَسْخی مِنَ الْفُرات تویی یا علی مدد
صد آمده است و ده چه نیاز است بر نود
اوصاف توست مثل خداوند بی عدد
همچون خدا یکی است بگو قل علی احد
بعد از نبی ز ما خلق الله افضلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی
باید به رزم ، شیر خدا را عیار کرد
آن روز اگر خلیفه ی غاصب فرار کرد
تیغ تو بر کَـفَت همه را تار و مار کرد
بر ضربتت خدای تو هم افتخار کرد
آمد ندا که مَرد تویی ، حیدری یلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
می گفت غاصبی که نگو از فضائلش
قرآن بخوان ، ولی ز بیان بود غافلش
درسم علی (ع) است ،مصحف ، حل المسائلش
حق در کتاب، رسم نموده شمایلش
مستور آیه آیه ی ماذا تَنَزَّلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
از عزّتت عزیز شده اند مومنون
از شوکتت ذلیل شده اند فاسقون
انکار کرده اند ، ولی را که یسئلون
در حشر، منکِران تو کلا سیعلمون
ایمان تویی ، صراط تویی ، وحی منزَلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
لا ریب فیه ، وصف تو شد ذلک الکتاب
یوم الحسابِ خلق، الیکم شود ایاب
وقت سوال ، ذکرعلی شد مرا جواب
شادم که روز حشر به هنگامه ی حساب
قاضی القضات و چشم خدایی و فیصلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
بر کبریای خود شَهِدَ الله با شما
بر لطف و رحمتش وَعَدَالله با شما
صدیق اکبری عُبِدَ الله با شما
در خانه هایتان سُجِدَ الله، با شما
مقصد خداست ، کلُّ هُمومٍ سنجلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
دادم به مولد تو دوباره شهادتی
ای از خدا اذان، تو به والله حجتی
دارم به این حدیث ز پیغمبر الفتی
یوم الغدیر افضل اعیاد امتی
تو تا خدا خداست امیر مسجّلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
با عقل و دل محبّ توام نه ز روی جبر
بر دیدن جمال تو طاقت نماند و صبر
آقا ز قبل مردن و دیدارتان به قبر
"ای آفتاب حسن ، برون آ دمی ز ابر"
تا بنگرم جمال تو را صاف و منجلی
یا مظهر العجائب یا مرتضی علی (ع)
#جواد_محمودآبادی ✍
عید میلاد مولانا #امیرالمومنین (ع) مبارک
.
.
#روز_پدر
او دست های پر ترک و قلب شاد داشت
علامه بود!، پنجم نهضت سواد داشت
جز مهربانی از پدرم هیچکس ندید
دستی دهنده با دل روشن نهاد داشت
دخلش نبود در خور خرجش،عجیب بود
مهمان همیشه خانه ی بابا زیاد داشت
هشتش نبود در گرو نُه، چرا که او
دائم به لطف و قول خدا اعتماد داشت
یا روضه بود خانه ی ما یا بساط جشن
انگار شعبه از خود باب المراد داشت
هر جا گره به کار پدر بود، مادرم
ذکر توسلی به امام جواد(ع)داشت
با نُه سر عائله پدرم پای انقلاب
جان را گذاشت ،گرچه کمی انتقاد داشت
#محمدجواد_منوچهری ✍
#پدرم
.
.
السلام علیک یا #امیرالمؤمنین
مرا ایمان و دین غیر از علی نیست
مرا حبل المتین غیر از علی نیست
خدا فرموده اِی مردم بدانید :
امیرالمؤمنین غیر از علی نیست
#محمدعلی_شهاب ✍
.
دست بالای دست حیدر نیست.mp3
2.66M
در ازل دست با خدا دادی
دست بالای دست حیدر نیست
یدالله علی علی
تیغ طوفان سوار میگوید
یدالله علی علی
قبضه کهنه کار میگوید
یدالله علی علی
🎙 #حنیف_طاهری
#استودیویی
#میلاد_امام_علی
حضرت #امام_علی علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@Navaymagtal
.
#روز_پدر
امروز قبول زیره بر کرمان کن
خشکیده ام و اراده بر باران کن
منت بگذار و خویش را منان کن
مدنظرت هر آنچه باشد آن کن
جای صله شعر به من احسان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
فضلی کن و بر زبان من نازل شو
با یک دو سه موج راهی ساحل شو
آقای کریم سفره سائل شو
ای قبله کمی به جانبم مایل شو
لطفی به منِ شاعر سرگردان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
لکنت شده ام تا که زبانم بدهی
یک عمرگرسنه ام که نانم بدهی
بایدکه تو راه رانشانم بدهی
وقتش شده است آسمانم بدهی
آواز کلاغ راتو خوش الحان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
تو دیکته کن هر آنچه می خواهی را
در بحر کرم روانه کن ماهی را
از بنده نگیر شوق همراهی را
کافر مشمار این علی اللهی را
مدنظرت هر آنچه باشد آن کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
از بسکه وجود تو پر از اسرار است
کرّار شدن خلقت بی تکراراست
این سفتن ما چوسایه بردیواراست
گفتن ز تو چون مدح خدا دشواراست
پس لطف کن و کارمرا آسان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
در روی ترازویید و کفّین همید
یااینکه چو آیینه مابین همید
هردو شرف یکدگر و زِین همید
اللهُ صمد؛تو و خدا عین همید
یا حق بده یا کفر مراایمان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
##
عقلم به تو قدندادو سرمست توشد
ازهرطرفی دچار بن بست توشد
هرچیز که گشته هست از هست تو شد
شک نیست که خلق خلق بادست توشد
خلّاق تویی بس است کم کتمان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
دریای کرم کنار دارد؟هرگز
این بازی ما قمار دارد؟هرگز
دل در نجفت قرار دارد؟هرگز
یااینکه خدامزار دارد؟هرگز
بااین همه باز روزی ام ایوان
کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
تادورسرت تیغ ز حجّاج توبود
میدان نبرد راه معراج تو بود
سر بود که در معرکه حرّاج توبود
آنگونه که ذوالفقارمحتاج تو بود
باتیغه دست؛تیغ را برّان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
آندم که تو تیغ می کشی از کمرت
چون صاقه هر کجابپیچد خبرت
صد پشته ز کشته پر شود دور و برت
مثل ملک الموت شلوغ است سرت
پس نیت برگشتن از میدان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
جنگیدن تو اگرچه تفسیرنداشت
یا چون تو کسی شیوه شمشیر نداشت
با این که دل شیر تو راشیرنداشت
در پیش یتیم زانویت گیرنداشت
چون بچه یتیم ها به من احسان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
درشعله خلیل باتو آقایی کرد
عیسی به علی علی مسیحایی کرد
موسی روی نیل باتو موسایی کرد
احمد ز دم تو عرش پیمایی کرد
کم این همه آشکار را پنهان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
در روز ازل که خلق انسان می شد
گر جلوه ای ازشمانمایان می شد
ابلیس هم از علی پرستان می شد
هر آنچه که بود تحت فرمان می شد
پس قصد نجات هر چه نافرمان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
گه لطف تو آشکار و گه پنهان است
شک نیست که حب تو خود ایمان است
وقتی مدد تو شامل انسان است
پس باتو اولوالعزم شدن آسان است
اعجاز نبی ساختن از انسان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
از اینکه به کفر گه می افتیم ببخش
از لغو زبان خودنرفتیم ببخش
آنگونه که بایدت نسفتیم ببخش
گر شعرشکسته بسته گفتیم ببخش
ازکیسه یاجابر خود جبران کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
کردم گنه و شدی مکدر ازمن
دیدی عوض خیر فقط شر ازمن
هرچند نبوده بنده بدتر ازمن
غفارتویی بیا و بگذر ازمن
از خویش برایم طلب غفران کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
خلقت همه بابهانه توست علی
دریا نمی از کرانه توست علی
رزق همه از خزانه توست علی
اللهی و کعبه خانه توست علی
خواهیش بریز و خواستی بنیان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
یک حلقه ززنجیره لولاکی تو
مافوق کلام؛فوق ادراکی تو
گه عرش نشین ؛گه پدرخاکی تو
مستی شراب کهنه تاکی تو
نیزار نجف را تو شرابستان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
اشتقَّ مِن َالعلی از او قرض شدی
از دید جماعتی خدافرض شدی
از لعل رسول باوضوعرض شدی
تفسیراذا زلزلت الارض شدی
هوهو کن و با هر نفست طوفان کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
###
حک شد به دلم به خط خوانا ؛حیدر
یک ذره ز حب تو کَفانا ؛حیدر
ای خالق قادر توانا ؛حیدر
در عید غدیر یا اَبانا ؛حیدر
یاداز نوه ات که خفته در ویران کن
روح پدرم را به نجف مهمان کن
✅ #سعید_توفیقی ۱۴۰۳
#میلاد_امیرالمؤمنین
.
.
#روز_پدر
از غصه و درد سهم او بیشتر است
سلطان کمر خمیده ی کارگر است
کوه جبروت است ولی پاک و زلال
از جنس فرشته هاست نامش «پدر» است
#محمدجواد_منوچهری ✍
#پدر
.
.
#مدح_امیرالمؤمنین (ع)
#ترکیب_بند
از امیر لافتی باید نوشت
از علی شیر خدا باید نوشت
انما و هل اتی باید نوشت
ازوصی مصطفی باید نوشت
فاتح بدر و حنین و خیبراست
عشق سلمان است و عشق بوذر است
خانه زاد حضرت داور علیست
شهرعلم مصطفی را در علیست
ازتمام انبیا برتر علیست
شوهرصدیقه ی اطهر علیست
کیست آنکه بر عدو غالب بود
او علی ابن ابیطالب بود
کیست حیدر پادشاهی بی بدل
نور او در طینت ما از ازل
نام شیرینش به لبها چون عسل
ذکرجان بخشش بود خیرالعمل
نام مولا می کند دل منجلی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
شیعه بی همتاست وقتی باعلیست
پرچمش بالاست وقتی باعلیست
مادرش زهراست وقتی باعلیست
محشرش زیباست وقتی باعلیست
برجبین ما نوشته حق چنین
دوستداران امیرالمومنین
شعربی حیدر ندارد اعتبار
شعر باحیدر بماند یادگار
رسم شاگردی به جا آرد (بهار)
گوید این بیت از زبان سازگار
"شیعه از آغاز خلقت باعلیست
اول و آخرکلامش یاعلیست"
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
بیت آخر ترکیب بند از استاد عزیزم حاج غلامرضا سازگار می باشد.
............................
.
#میلاد_امیرالمؤمنین
مدح مولا امیرالمومنین علی (ع)
گذرم تا که بیفتد به خیابان نجف
می شوم معتکفی سرزده مهمان نجف
فخرم این است که ازعهد شبابم تا حال
نوکرم نوکر درباری سلطان نجف
ذکر یا فاطمه دل می برد از حضرت عشق
می روم از حرمش تا به شبستان نجف
بس که صحن حرمش نزد خدا محترم است
بال جبرییل شده قالی ایوان نجف
برده بی شک زسلیمان نبی هوش و هواس
نقش رنگین روی فرش سلیمان نجف
بهر خدمت به علی هرملکی صف بسته
تاشود خادم و جاروکش و دربان نجف
بارها گفته به فیروزه،عقیق یمنی
ناب ناب است فقط در بیابان نجف
جرج جرداق مسیحی یکی از عشاق است
که شده واله و شیدا و پریشان نجف
یاعلی بر در تو مثل فقیر آمده ایم
نان و خرما بده بر دست یتیمان نجف
ای (بهار) این نمک و طبع روان را داری
تو ز نان و نمک سفره ی احسان نجف
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
.
.
بکُم یُنزّل الغیث
هرکسی که جرعهای از نگاه تو چشید
آمد و امانت عشق را به جان خرید
سجده میکند غزل هر سحر برابرت
شعر از ضریح تو واژه واژه خوشه چید
شعر اگر برای توست ذوالفقار میشود
شعر در هوای توست تا همیشه رو سپید
رود ابر میشود، بغضها به چشم او
هرکس که شرحی از غربت تو را شنید
گاه شعر میشود، گاه قطره قطره اشک
ردّ چشمهای توست، آنچه بر دلم وزید
در درون من قطام، زوزه میکشد هنوز
قلب من پر است از بایزید و از یزید
فاصله گرفتهام از همه به غیر تو
هر غریب شد عزیز... هر قریب شد بعید
کاشکی که چون نسیم بر تو بوسه میزدم
کاش اشکهای من بر غم تو میچکید
سرو ایستادهام، تکیه دادهام به تو
در هجوم بادهاست، زخمهای نوپدید
ابر آرزو ببار! رود زندگی بیا!
دست التماس شد، شاخههای خشک بید
نسبتی نداشتم با شبانهی هوس
هرچه گفت امام من، نور شد به من رسید
کشته مرده توأم از دلم قبول کن
بیت بیت این غزل، شد به پای تو شهید
این هم از کرامت چشم مهربان توست
شعر من سپید شد روزگار من سعید
شعلههای چشم من از نگاه ناز توست
مهربانی تو بود اینکه شعر آفرید
روی دوش من هنوز مانده رد دست تو
آن زمان که شانه بر زلف این غزل کشید
خندهی تو میکشد طرحی از بهشت را
وقت مرگ میشود لحظه سپید عید
سرفراز میشود در بهشت یاد تو؟
این غزل ترانهام، این قصیدهی رشید؟
عطر تو وزید باز... خاک بوی گل گرفت!
السلام یا بهار! السلام یا امید!
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی ✍
٢۶دیماه١۴٠٣
#قصیده_واره
.
.
#مدح_امیرالمؤمنین
#السلام_علیک_یا_امیرالمؤمنین
خورشید گلی در گذر باغ علی بود
یک گوشه ای از جلوه ی اشراق علی بود
در عرش فقط حرف علی بود به معراج
از بس که خدا عاشق و مشتاق علی بود
یک شب به چهل آینه در پیش خلایق
سوگندِ همه شاهد مصداق علی بود
سلمانِ عجم، که شده منای رسولش
از معجزه ی رحمت خلاق علی بود
با قدرت شمشیر فقط فتح نکرده ست
تسخیر دلِ خلق، به اخلاق علی بود
ما را که به دل نور علی ریشه دوانده است
هر لقمه که خوردیم ز ارزاق علی بود
تا دست به انگور ضریحش برسانند...
پیوسته ترین خواهش عشاق علی بود
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی ✍
.
امشب ای کعبه زیارت کن زیارت کن خدا را
همچو جـان برگیر در بر جان ختمالانبیا را
چشم شـو سـر تا قدم، بنگر جمال کبریا را
بوسه زن خاک قـدمهای علـی مرتضی را
رکـن ارکـان الهـی نــور حسـن ابتـدا را
پر کن از نور ولایت وسعت ارض و سما را
****
کعبـه! امشب آبـرو از مقـدم حیـدر گرفتی
خانۀ حقـی و صاحـبخانه را در بـرگرفتی
دل به حیدر دادی امـا دل ز پیغمبر گرفتی
جاودان مانی که امشب زندگی از سر گرفتی
بلکـه آب زندگـی از ساقـی کوثـر گرفتی
ناز کن؛ از خضر هم دیگر مگیر آب بقا را
****
ایـن محمّـد را روان و روح قرآن است کعبه!
این امیرالمؤمنین ایـن کل ایمان است کعبه
این همان حبلالمتین این رکن ارکان است کعبه
این بـه جسم پاک کل انبیا جان است کعبه
میهمـانت میزبان مـلک امکـان است کعبه
میدهد از امر حق روزی تمام ماسوا را
****
فاطمه! بنت اسـد! وصـل خداوندت مبارک
بحر عصمت! گوهر بیمثل و مانندت مبارک
نقش لبخند علی بـر قلب خورسندت مبارک
عیـد میـلاد یگانـه طفـل دلبندت مبارک
مـادر شیـر خـدا! میـلاد فرزنـدت مبارک
داده ذات حـق بـه تـو آیینـۀ ایزدنما را
****
فاطمـه! بنت اسـد! تهلیل گـو تکبیر زادی
نیمهشب در جوف کعبه مهر عالمگیر زادی
قـل هـوالله احـد را بهترین تفسیـر زادی
دختـر شیـری و از بهـر محمّـد شیر زادی
بلکه بر ختم رسل هم شیر هم شمشیر زادی
شیر ده از شیرۀ جان در حرم شیر خدا را
****
مادر مولا! نثـار خـاکت از گـردون ستاره
ای سـلامالله بـر فرزنـد دلبنـدت همـاره
از حرم بیرون بیا با قرص خورشیدت دوباره
دیده بگشا بین محمّد گشته سر تا پا نظاره
ذکر یا مولاست جاری بر زبانش بیشماره
تا بگیـرد در بغـل خورشیـد انوار الهدی را
****
ای مقام و قدر و اجلال تو از مریم فراتر
ای حریم خاص حق را با قدومت داده زیور
دخـت شیـر و مادر والا مقـام شیر داور!
جان شیرین محمّد را تویی فرخنده مادر
بیقراری میکند بر طفل دلبنـدت پیمبر
هدیه کن بر مصطفی امروز جان مصطفی را
******
یـامحمّـد البشـاره! البشـاره! جـانت آمد
پیشتـر از روز بعثـت در بغل قرآنت آمد
همـدم دیـرآشنایـم بـاز در دامـانت آمد
آن که صدها بار جان خود کند قربانت آمد
ای فدایت جان خوبان جهان! جانانت آمد
در بغـل بگرفتـهای روح تمـام انبیا را
***
یامحمّد از تمـام عالم خلقت سـر است این
یامحمّد تو همانا شهر علمی و در است این
کفو تو، کفو کتابالله، کفـو کوثر است این
فاتح احزاب و بدر و خندق است و خیبر است این
حیدر است این حیدر است این حیدر است این حیدر است این
باز کرده در حضورت پنجۀ مشکلگشا را
****
ای به احمـد داده جان، آوای قرآنت علیجان!
ای جنان یک شاخه گل از باغ و بستانت علیجان!
ای تو جان مصطفی و مصطفی جانت علیجان!
ای همه اسلام در ایمان سلمانت علیجان!
گرچه قابل نیستم جانم به قربانت علیجان!
بیبهایم، چون شود بخشی بها این بیبها را؟
****
تو یداللهی و من افتادهای بیدست و پایم
تو تمـام هستیِ هستآفرینی من گدایم
تو امیرالمؤمنینی، من کیام؟ عبد هوایم
هرکه هستم با همین پروندۀ جرم و خطایم
آشنــایم آشنـــایم آشنـــایم آشنــایم
داشتم پیش از ولادت در دلم مهر شما را
****
من دهم از دست، دامان تو را؟ هرگز علی جان!
رو کنم یک لحظه بر غیر شما؟ هرگز علی جان!
بیتـو رو آرم به درگاه خدا؟ هرگز علی جان!
دامن مهـر تـو را سازم رها؟ هرگز علی جان!
تو کنی آنی مرا از خود جدا؟ هرگز علی جان!
کس نگیرد جز تو دست «میثم» بیدست و پا را
✍🏻حاج غلامرضا سازگار