eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
288 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. با عمر کم اش دغدغه ی خاک وطن داشت در راه وطن پیرهن زخم به تن داشت با عشق خمینی به دل حادثه می زد با پرچم ایران تن او میل کفن داشت هر ثانیه غلتیده به خون سرو رشیدی هر بار غمی تازه به جان، بوم کهن داشت روزی که وطن تشنه ی شق القمری بود او در سرش اندیشه ی «فهمیده» شدن داشت او رفت به میدان و عمل کرد به تکلیف روزی که دل ما همه قید شک و ظن داشت... ✍ .
. تب تبیین مظلوم مقتدر یعنی عبّاس بر لب دریا مظلوم مقتدر یعنی پرچم غروب عاشورا مظلوم مقتدر یعنی خورشید در غل و زنجیر مظلوم مقتدر یعنی تا شامْ زینب کبری مظلوم مقتدر یعنی شمشیرِ مالک اشتر، آماده‌ی مصاف امّا، بر روی نیزه قرآن‌ها! مظلوم مقتدر یعنی فریاد کودکی محزون معراج ملّتی در خون، طوفان مسجد الأقصی مظلوم مقتدر یعنی عمّار در صف صفّین عمّار در تب تبیین، عمّار در دل غوغا ای بغضِ در گلو مانده، مظلوم مقتدر یعنی لبخند و اشک فرمانده، هنگام رمز یازهرا
. تاویل آیه های زلال شریفه شد تنها زنی که صاحب ارج و صحیفه شد اندوه و درد «فاطمه(س)» اندوه مصطفی(ص) است... لعنت به آنکه باعث اشک «عفیفه» شد جایی که عهد عترت و قرآن شکسته شد سیلی زدن به «عصمت کبری» وظیفه شد نفرین به هرکه برد ز خاطر غدیر را حق را به بند برده و ناحق خلیفه شد گاهی تقیه کردن ما عین کافری است وقتی بنای غصب خلافت سقیفه شد .
. سلام ای سرزمین استقامت زمین جان گرفته با شهادت سلام ای سربلند دست بسته پرستوی نجیب پر شکسته سلام ای زخم کهنه، ای فلسطین سلام ای قبله ی حق نخستین تو با طوفانِ الاقصی چه کردی؟ نشان دادی که شیر این نبردی اگرچه سینه ات زخم از فشنگ است ولیکن شیر زخمی هم قشنگ است شبیه روضه های کربلایی غم انگیزی، غیوری، با صفایی تو را لب تشنه در آتش نشاندند غریبانه به خاک و خون کشاندند همه پروانه ها را سر بریدند گلوی شیرخواران را دریدند سلام ما به طفلان شهیدت به چشمان پر از شور و امیدت بخوان آیات فتح و مومنون را بخوان انا الیه راجعون را مبادا لحظه ای دلسرد باشی اسیر دشمن نامرد باشی بپا خیز ای برادر، وقت جنگ است که عرصه بر وجود دیو، تنگ است ببین لش مرده ی دشت طبس را بگیر از مشرکین، راه نفس را رها کن سازش و راه عبث را بزن بشکن در و سقف قفس را بپا خیزید هنگام تقاص است جواب غاصبان مشت حماس است اگر چه سینه ای پر آه داری خدا را شکر، حزب الله داری خروش ات ذوالفقار در قیام است که دوران بزن دررو تمام است ✍ .
. سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی : فرمانده ی این میدان حضرت زهرا سلام الله علیهاست. ----------- غزّه ی مظلوم دهر بپا خاست ، نشستن چرا شاخه ی این نخل شکستن چرا غزّه در آتش بدنش سوخته باغ و نهال و چمنش سوخته قصّه ای از آتش و خون گفته اند مادر و فرزند به خون خفته اند لشکر ابلیس شده یکّه تاز نسل کُشی می کند ابلیس باز حسّ مرا داغ برانگیخته خون مسلمان به زمین ریخته کودک تنها شده ی بی پناه کُشته شد امّا به کدامین گناه این دلِ مغموم چها دیده است غزّه ی مظلوم چها دیده است کفر مجسّم شده صهیون ببین سرخ شده شاخه ی زیتون ببین آه ببین نقشه ی خصمِ پلید فاجعه در فاجعه آمد پدید گرگِ پلید است که انسان کُشَد کفرِ یهود است مسلمان کُشَد آلِ یهود است کزو صبح و شام امّتِ اسلام شود قتلِ عام منبرِ خون است بخوان ای خطیب نَصْرُمِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریب فتح و ظفر جزوِ سپاه شماست نَصْرُمِنَ الله سِلاح شماست گیسوی طفلان همه در خون رهاست غزّه ی ویرانه ببین کربلاست آه چقدر آب و عطش دیده ایم باز درین دایره چرخیده ایم پلک میانداز و ببین در خزان خفته به خون اند همه مادران داغ به دلها سر و سامان دهد طفل در آغوش پدر جان دهد پنجه ی صهیون که چکد خون ازو زخم شده سینه ی گردون ازو ناله ازین خاک به گردون رسید روی زمین مانده هزاران شهید ای همه دل داده به فتحِ قیام صبر و شکیبایی تان مستدام شعله کشد آهِ جگر سوزتان جلوه کند نهضت پیروزتان حرمله ها تیر به کف آمدند باز پیِ ذبحِ شرف آمدند غزّه بُوَد عرصه ی خون و شرف بانگ بر آورده شرف ، لاتَخَف ای غم دل خوانده بگو یا حسین تشنه جگر مانده ، بگو یا حسین نام حسین است به دل جان دهد حضرت زهراست که فرمان دهد خون جگران را ز رهِ یاوری حضرت زهراست کند مادری آن که به قلب همه مَرهَم گذاشت آه که خود بازوی مجروح داشت وای ، خزان از غم او باغ ماست پهلوی بشکسته ی او داغ ماست دستِ ستم بابِ جسارت گشود چهره ی نورانی او شد کبود این که به دل خونِ جگر آتش است خانه ی وحی است که در آتش است شعله کِشد باغ ز بادِ خزان مادر و طفل اند در آتش نهان بعد نبی فتنه چنان شد پدید بانوی بیت علوی شد شهید فاطمه افتاد ز پا ، آه آه خانه ی وحی است که شد قتلگاه ** «یاسر»✍ .
. حماسه مقاومت جهانی اسلام ---------- در فضایی از غیرت غزّه گشت توفانی گرچه رنگ خون دارد این فضای بُحرانی تا رژیم صهیون را از نَفَس بیندازیم رهبری کند ما را " سَیّد خراسانی " اِدعای اسلام و ، در سکوت و در عُزلَت وای ازین ریاکاری وای ازین مسلمانی در خروش لبنان و ، در خروش حزبُ الله شیرهای این میدان شیعه های لبنانی بنگرید با غیرت جبهه ی عراقی را حمله بُرده بر دشمن با نگاه " قاآنی " حاضران این سنگر تا رهایی قُدسیم می دهد به ما فرمان قاسم سلیمانی آخرین پیام آمد : در تله تل‌آویو است می رود کلانشهری رو کند به ویرانی گو رژیم غاصب را میزبان خون باشید می رسند موشک ها از یَمن به مهمانی غاصب فلسطین را مَحو می کند اسلام می رود فنا گردد این رژیم شیطانی «یاسر» از غم گلها دیده روبروی خود دیده های دریایی ، سینه های توفانی ** «یاسر» ١١ آبان ١۴٠٢ .
. با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان شرم دارم خجلم من ز شما آقا جان با چه رویی بنویسم ز غم دوری تو که گناهان من آزرده تو را آقا جان مهربانانه به یاد همه ی ما هستی آه از غفلت روز و شب ما آقا جان صحن چشمان ترم منتظر مقدم توست قدمی رنجه نما ، بهر خدا آقا جان  صبح آدینه قلم کوی تو را می پوید می شود همسفر باد صبا آقا جان قلم و دست غلامانه ی من می لرزد با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان ✍ .
. عج از ابتدای هفته فقط آه می ‌کِشیم ما هر سه‌شنبه ناله ی جانکاه می کِشیم هِی جمعه روی جمعه تلنبار می شود... دردِ فراق را همه ی ماه می کِشیم گاهی عتابِ تو به صلاحِ دوامِ ماست ما انتظار سیلیِ گَهگاه می کِشیم ما از تبِ وصال..،توان کَسب می کنیم یک کوه را به قدر پرِ کاه می کِشیم باید به زور..،گریه از این "چشم"ها گرفت با دست خویش آب از این "چاه" می کشیم شرط عروج بنده به بُغضِ پگاهِ اوست خود را به سمت اشکِ سحرگاه می کِشیم هرکس دلیل قدِّ خمم را سوال کرد گفتیم بارِ نوکری شاه می کِشیم این اعتقادِ ماست..،که دلخواه فاطمه است در روضه هرچه ناله ی دلخواه می کِشیم آقا!قسمِ به عُمرِ کم مادرِ شما... ناز تو را در این دمِ کوتاه می کِشیم ▪️ ▪️ در کوچه گوشواره ی مادر شکسته شد... ما هرچه می کِشیم از آن راه می کشیم ✍ .
. می‌رود غم، فارغ از رنج و تعب خواهیم شد می‌رسد نصرت، ز شادی در طرب خواهیم شد دستِ غیبی هست در عالم، که می‌بخشد امید ما به ملت‌ها، توسل را سبب خواهیم شد چون به اَلخَلقُ عِیالُ الله، داریم اعتقاد در رهِ خدمتگزاری منتخب خواهیم شد از سرِ شب تا سحرها التماسش می‌کنیم آشنا با اشکِ اهلِ نیمه‌شب خواهیم شد راهِ صدساله به لطفش، یک‌شبه طِی می‌شود عاقبت هم بر شهادت منتسب خواهیم شد کِی فقط دستِ دعا داریم در ایوان طلا در عمل ما پیرو شاه نجف خواهیم شد نام فرزندان خود را، با علی زینَت دهیم در مسیرِ بندگی، صاحب لقب خواهیم شد بر ضریحِ خاکِ پایش، بوسه‌ی ما واجب است فارغ از این بوسه‌های مستحب خواهیم شد حمزه گونه، ضربه بر خصمِ پیمبر می‌زنیم باعثِ نابودیِ هر بولهب خواهیم شد شیوه‌ی عمّار بودن، روز و شب رزمندگیست در اطاعت از ولی، بی‌تاب و تب خواهیم شد ما به هر قیمت که باشد، یارِ مظلومان شویم در مصافِ ظالمان، کوهِ غضب خواهیم شد ما مسلمان و امامُ المسلمین مولای ماست در غمِ مظلوم، با اصل و نسب خواهیم شد شیعه نه، حتی اگر دینِ مسیحی داشتیم با نفَس‌های مسیحایش، وهب خواهیم شد سیره‌ی جدِّ غریبش، دل ز عثمانی بَرَد کِی زهیرِ کوی آن، عالی نسب خواهیم شد داغ نشناسیم در یاریِ اَحباب الحسین موسمِ خرماپَزانِ غم، رُطَب خواهیم شد فاتح و پیروزِ خرمشهرها خواهیم ماند گه شلمچه، گاه تا شام و حلب خواهیم شد جاده‌ی بیت المقدس، شاهراهش کربلاست بر نمازِ مسجدُالاقصی، سبب خواهیم شد بر ابوفاضل قسم، در کارزارِ امتحان تابعِ ارباب، چون میرِ ادب خواهیم شد زیرِ آوارِ بلایا، چاره‌ای جز صبر نیست همچو زینب شاکرِ درگاهِ رب خواهیم شد گفت زینب: یارسوالله حسینت کشته شد در میانِ خاک و خون، نورِ دو عینت کشته شد یارسوالله! صلی' عَلَیکَ مَلیکُ السَّماء هذا حسینُن بِالعَراء مَسلوبُ العِمامَةِ وَالرِّداء مُقَطَّعُ الاَعضاء مَقطوعَ الرَّاسِ مِنَ القَفا وَبَناتُکَ سَبایا وَاِلیَ اللهِ المتشکی' .
. برایم کمی از فلسطین بگو از اندوه نسل نخستین بگو برای من از تلخی زندگی برای من از مرگ شیرین بگو از آن طفل و تابوت خیلی سبک‌ از این بغض و این داغ سنگین بگو از آن نوعروس پر از آرزو و جشنی که با خون شد آذین بگو تو بهتر خبر داری از ماجرا از آن مادر سخت غمگین بگو از اندوه بی حد برایم بخوان کمی از حکایات دیرین بگو برای من از آل نحس یهود برای من از آل یس بگو بخوان آیه ی یطعمون الطعام از ایتام، اسیران ،مساکین بگو جهان شد فقیر و اسیر و یتیم از آبادی و صلح و تسکین بگو برای ظهورت دعا می کنم دعا می کنم من تو آمین بگو ✍ .
. گناهانم حجابِ دیدنِ آن چهره‌یِ ماهت به هر لغزیدنم آمد صدایِ گریه و آهت چو لغزیدم زِ آهِ تو تمامِ پیکرم لرزید به گوشِ جان شنیدم من نوایِ آهِ جانکاهت تویی آیاتِ قرآن و منم شیدایِ آیاتت‌ صراطِ مستقیمی و منم جوینده‌یِ راهت تو غایب نیستی عصیانِ من رویِ تو پوشانده تو نزدیکی و من دورم فدایِ چهره‌یِ ماهت اَلا اِی اُسوه‌یِ نیکی بدم امّا نگاهی کن پلیدیِ گناهان را عیان کن بر هواخواهت اَلا ای غایبِ حاضر به رفتارِ منی ناظر نظارت با هدایت کن عجین تا باشم همراهت مبادا تو بخواهی یار و من غافل بمانم وای زِ تو گویم ولی با تو نباشم روزِ دلخواهت خودت یاری کن این عاشق که یارِ یاری‌ات باشد نباشد لحظه‌ای تا جان نبازد در رَهت راحت ✍ .
. قطعه و تلفیقی روضه‌یِ فاطمیه و امام حسن علیه السلام روضه یعنی کوچه‌هایِ بی‌کسی گامِ لرزان مادر و دلواپسی سینه‌ یعنی سینه‌ای پر راز و رمز از هلائل پیکری بی‌جان و سبز سبز یعنی صورتِ راز و نیاز یک زره در زیرِ تن‌پوشِ نماز سبز یعنی آسمانی داغدار چشمی از سیلیِ کینه تارِ تار چشم یعنی اشک و خون آمیختن با درِ آتش گرفته سوختن ناله یعنی صورتی نیلوفری خونِ سینه بر رویِ میخِ دری آه یعنی سیلی و غصبِ فدک مادری پیشِ پسر خورده کتک سیلی یعنی غربتِ خیرُالنّسا داستانِ مجتبی و کوچه‌ها خاطره یعنی دلی با غم عجین دم به دم در کوچه‌ها خوردن زمین دشمن اشاره کرد کوچه سیاه شد آوار شد تمامِ جهان بر رویِ سرم افتاد بر زمین پیشِ دو چشمِ مضطرب از ضربه‌یِ جفا ای وای مادرم وقتی که آمدیم دستم گرفته بود مبادا که گم شوم امّا کنون منم که شدم رهنمایِ او سیلی گرفت قوّتِ چشمانِ مادرم مادر ..... اَمرت مُطاع هیچ نگویم به خواهرم هرگز نمی‌زنم سخنی با برادرم سِرِّ مگویِ رویِ تو در گور می‌برم امّا خودت بگو چادر چه مادرم!!! این خاک می‌گوید به خدا رازِ کوچه را رازِ مغیره را گوید تمامِ قصّه‌یِ جانسوزِ کینه را رازِ سقیفه و فدک و بغضِ سینه را رازِ غریبیِ تو و شهرِ مدینه را اشک یعنی گوشه‌ای تنها شدن روضه‌خوانِ روضه‌یِ زهرا شدن روضه یعنی افتخارِ نوکری گفتن از رویِ کبودِ مادری سوره یعنی کوثرِ بدرُالدُّجا دست و رویِ فاطمه تَبَّت یَداٰه قلب یعنی مَحرمِ سِرّی غریب دورِ بستر خواندنِ اَمَّن یُجیب عشق یعنی قبرِ بی‌نام و نشان لحظه‌یِ دلواپسیِ کودکان یاحسن اِی رازدارِ اهلِ بیت ای دلم از غصّه‌هایت بیت بیت با من از کوچه نمی‌گویی سخن ای غریبِ آشنایِ قلبِ من صحنِ تو ای بی‌حرم کنجِ دلم غصّه‌ات ای کاش گردد قاتلم قلبِ زارِ ما و سوزت یاحسن ای امامِ شاهِ بی‌غسل و کفن ✍ .