eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
ای شهید دلم که به #تُ گرم نباشد، تابستانم تیر می کشد..! تقویمم را ورق بزن، تا با #تُ به آخر برسم 📎
🔺🔺🔺 ❂○° °○❂ 🍂دوست ندارم و نمیخواهم جایی یا کوچه ای به اسم من باشد ؛ شما مسئول پاسداری از خون هزاران شهید انقلاب و اسلام هستید و دوستان عزیزم هوشیار و دقیق باشید و دست از فعالیت در مساجد و انجمن های اسلامی بر ندارید ..در حفظ و حراست از دستاورد انقلاب و پیروی از امام کوتاهی نکنید ... اجرتان با خدا 🍂 🌷 📎سالروز شهادت @azkarkhetasham
بعضی نگاه ها چشـــــم دل را رو بسوی خـدا باز مےڪند !! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشم های آسمانے شهید باشد..... #شهید_کمال_شیرخانی🌷 #سالروز_شهادت
از کرخه تا شام
بعضی نگاه ها چشـــــم دل را رو بسوی خـدا باز مےڪند !! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشم های آسمانے
🌺🍃پاییز سال ۱۳۹۲🍂 بود که دائم از می‌گفت. چند مرتبه برای اعزام اقدام کرد؛ اما هربار با شکست مواجه شد.😔 اسفندماه بود که گفت، «این بار با همیشه دارد. اگر حضرت زینب (س) قبول کنند، سفر قطعی است.»💯 گفتم، «ان‌شالله که بازهم به مشکل می‌خورد و نمی‌روید.» کمال خندید😄 و گفت، «دعا کن از رفقایم جا نمانم!» ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ گفت، «این ماموریت شاید دو ماه📆 و شاید سه ماه به طول بیانجامد.» و . 🌺🍃اولین بود که کمال تنهای‌مان گذاشته بود😢. بچه‌ها بی‌قراری می‌کردند. محمدحسین بسیاری به پدرش داشت و در هر تماس تلفنی☎️ می‌پرسید، «بابا پس کی برمی‌گردی؟!» هرروز فقط دعا می‌کردم که این هرچه زودتر به پایان برسد. 🌺🍃صبح بیست و پنجمین روز از بهار ۱۳۹۳ زنگ درب 🚪به صدا درآمد. کمال از سوریه برگشته بود. به راه می‌رفت. علت را که پرسیدم، گفت، «اتفاقی نیفتاده، نگران نباش!» ‼️تا ظهر را پنهان کرد. باندپیچی‌های پایش را که دیدم، گفتم، «چه اتفاقی افتاده؟»😱 گفت، «هیچی نشده، ترکش کوچکی کرده. بچه‌ها اشتباهی من را به عقب بازگرداندند!» چند روزی 🗓طول کشید تا نسبی‌اش را به دست آورد. 🌷 📎سالروز شهادت @azkarkhetasham
💠 شهید مدافع حرم🌷محمدهادی ذوالفقاری میگفت: آخه گریه کن امام حسین(ع) چه به حب دنیا. هدیه محضر ارواح پاک شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
صدای را که میشنید، دست از کار میکشید❌. وضو میگرفت و با اخلاص در درگاه نماز میخواند . نماز خواندنش دیدنی بود👌 .تا به حال کسی را با این حال و ندیده بودم . یک روز مأموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم کارهایمان که تمام شد💯،سوار ماشین شدیم..صدای اذان را می شنیدیم که گفت: پیاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و برویم.😇 یکی از دوستان گفت: تا گردان راه زیادی نیست. در نمازمان را می خوانیم. در طول مسیر عبدالحسین دائم می گفت‼️اگر در زمان نماز اول وقت،تأخیر بیفتد در تمام کارها تأخیر می افتد! 😫یکدفعه برای اتفاقی افتاد و به دلیل آن مشکل، توقف کردیم. عبدالحسین خنده ای کرد☺️ و گفت: این هم تأخیر در نماز! 🌷 @azkarkhetasham
💫🌸🍃🌸💫 ✨🍃🌹 💋 در امتداد دل❤️ تا چشم كار ميكنه ميخواهمت 😍😍☺️💔 @azkarkhetasham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از کرخه تا شام
🔺🔺🔺 ❂○° °○❂ 🍂ما می رویم تا وظیفه خود را انجام دهیم و نتیجه آن برای ما مهم نیست که چه بر سر ما خواهد آمد ان شاالله که خداوند قبول نماید..ای پروردگار عالمیان و ای غیاث المستغیثین سپاس تو را که بنده حقیر و گنهکار را قابل دانستی و شربت شیرین شهادت را نصیبم نمودی و راه رسیدن به خودت را به من ارزانی داشتی هر موقع و یا هر جایی که از شهدا یادی می شد غبطه می خوردم و به خود می گفتم: ای کاش که در جنگ تحمیلی من هم می توانستم مثل یک بسیجی بجنگم و از روزی که این گروهک خدانشناس داعش تکفیری ها روی کار آمد هر لحظه انتظار می کشیدم که نوبت به من می رسد تا جان ناقابلم را در راه دفاع از حرمین تقدیم خدا و اهل بیت کنم.🍂 🌷 📎سالروز ولادت @azkarkhetasham
#دعوا_با_سید با او حرفم شد. تقصیر من بود. همان وقت که دعوا می‌کردیم مطمئن بودم که حق با من نیست. اما عصبانی بودم و چیزی نفهمیدم ، نیم‌ساعت بعد یکی از بچه‌ها آمد دنبالم و گفت:《از وقتی بحث‌تون تموم شده، مرتضی رفته تو اتاق و درو بسته، نماز میخونه.》 دو ساعت بعد، من را دید. آمد جلو، گرم احوالپرسی کرد. عرق سرد نشست روی پیشانیم، از خجالت. @azkarkhetasham