از کرخه تا شام
🌹ماجرای جالب گفتوگوی شهید #محمدخانی با تکفیریها
یکی از بیسیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بیسیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگم.
🌹عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
🌹گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلولههایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...»
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
🌹گفت: «به اونها بگو ما همونهایی هستیم که صهیونیستها رو از لبنان بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله...
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیستها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان..
💗بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. میگفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.»
کتاب «عمار حلب»، زندگینامهی
🌹 #شهید_محمدحسین_محمدخانی
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#روایٺــ_عِـشق ✒️
همیشه در فکر💭 اصلاح #خودش بود.خیلی وقتها از من می پرسید:‼️ «فاطمه! من چه اخلاق #بدی دارم؟» من هم سنگ تمام می گذاشتم😉 و بدون #تعارف جوابش را می دادم. از آن لحظه به بعد #دیگر آن مورد در مرتضی دیده نمی_شد🚫!مرتضی می گفت: «من باید به جایی برسم که #خدا من رو با انگشت نشان بده☝️ و بگه این #مرتضی رو که میبینین؛ من عاشقش💞 شدم و خون بهاش رو با #شهادت دادم. من دوست ندارم رو به قبله بشینم⚠️ و دعا کنم شهادت، #شهادت، شهادت ... »من هم شوخی می کردم ☺️و می گفتم:« بشین تا خدا #عاشقت بشه» مرتضی هم میگفت: «فاطمه!💓 آخر می بینی خدا چه جور عاشقم می شه»💯من از مرتضی #دعای شهادت ندیدم. می گفتم: «تو خودت را برای خدا می گیری!» می گفت: «آره. این #قشنگه که خدا خودش بگه از تو خوشم اومده،😍 بیا پیش #خودم »
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham
🕯شهادت مظلومانه شاهد
لحظه های تب آلود عاشورا
🕯یادگار روزهای آمیخته
باعشق و اشک و عطش
🕯تندیس اسوه اخلاق
شکافنده دریای علوم
🕯پنجمین کوکب آسمان امامت
حضرت امام باقر(ع)
برشیعیان آن امام تسلیت باد🏴
دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها
دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه ها
صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان
یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها
چشم های منتظر با اشک های عاشقی
هر نگاهش حرف ها بسیار دارد جمعه ها
اللهم عجل لولیک الفرج🍃
سلام✋
صبح جمعه تون مهدوی
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#رسم_خوبان
🔹زغال ها گل 💥انداختہ بود؛
#جوجہ ها توی آبلیمو و پیاز و زعفران حسابی قوام گرفتہ بود.😋
🔸تا آمدم #سیخ ها را بگذارم روی منقل، سروڪله اش پیدا شد؛ من زودتر #نماز خوانده بودم ڪه نهار رو روبہ راه ڪنم.
پرسید: داری #چیڪار میڪنی ؟
گفتم: میبینی ڪه می خواهم برای نهار جوجہ بزنیم! 😇
🔹گفت: با این #دود و دمی ڪه راه می اندازی اگہ یہ بچہ دلش❣ خواست چی؟اگه یہ زن #حاملہ هوس ڪرد چی ؟!♂
🔸مجبورمان ڪرد با #دل گرسنہ بند و بساط را جمع ڪنیم و برویم جای خلوط تر .😑یڪ پارڪ #جنگلی پیدا ڪردیم، تڪ و توڪ گوشه ڪنار فرش انداختہ بودند برای استراحت.🏕
🔹ڪسب #تڪلیف ڪردیم ڪه (آقا محسن اینجا مورد تأییده ؟) 😍با #اجازه اش همان جا اتراق ڪردیم دور از چشم 👀بقیہ
✍ به روایت رفیق شهید
#شهید_محسن_حججی🌷
#سالروز_شهادت