eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
208 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
در دلم، گرمی این فصل هستی نعمتی، لطف خدا، بارش هستی همه ی همت و امید من است با تو چه ست که چون جان هستی حال ما سه نقطه و غزل می داند نه تو ای سرو که این گونه خرامان هستی
همه این است که باشم به برت کرده ای قصد کاش! شوم همسفرت غم و از وجود تو دور و روزت، قرین شادی و نور قلبم تپش ندارد، بی مهر رویت ای جان! چون ای که سرد است، بی روح در
ای کاش! کنار من، نگاری برسد در خوردن این ، یاری برسد ای کاش پس از فصل امسال فرخنده ترین فصل بهاری برسد ۱۴۰۱/۰۹/۲۹
باز دارد ای دل! و باران دارد ای دل! رسد دستم به دامان وصالش؟ فغان از داغ هجران دارد ای دل! ببارد و باران گر چه غم دارم ز سرمای !؟ مرا مهر روی خود کن فراوان دوستت دارم کماکان است و و سردی دی مرا سوز است چون نی شدم بزمت، ساقی عشق! بنوشان ساقیا! ما را از آن می شبی سرد و پر از و نشسته بر دل اندوه به پایان کی رسد این شام هجران؟ خدایا! کی می آید باز ؟ شد غم و اندوه و زاری هوای آمدن، ! نداری؟ نشسته غم روی سر من ، بهاری کن بهاری من و سرمای و این بسوزم تا به کی از داغ هجران!؟ انتظارش را کشیدم ز ره کی می رسد آن تازه ۱۴۰۱/۱۰/۰۱
مشکلی دارم، بگو این مشکل آسان می کنی؟ آسمان قلبم از عشقت، چراغان می کنی؟ دردها دارم ز هجرانت، طبیبا! درد من با وصال خویشتن از لطف، می کنی؟ از فراقت شد خزان، جانا! بهار عمر من باز می گردی؟ بهاران این می کنی؟ مثل اقیانوس، آرامی؛ میان من در دلم بر پا چرا اینگونه توفان می کنی؟ روزگار من، نا امن شد با رفتنت خاطرم را روز و ز این غصّه، حیران می کنی با حضورت خانه ی دل می شود ، لیک می روی چون از برم، این خانه می کنی کوه صبری تو، نی ام یک ذرّه همچون تو من! ما را به یک لبخند، مهمان می کنی؟ ۱۴۰۱/۱۰/۲۸
زمستان پیراهن عروسی‌اش را پوشید تا گرما بخشد به دل‌های زمستانی‌مان
عروس زمستان سر بر بالشت کوه گذاشته است تا بهار را ببیند در خواب زمستانی