eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
45 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
بندگی سفره را جمع نکن آمده ام پشت درم من همان بی سروسامان شده خون جگرم با تو مانوس شدم خوب رفیقی هستی چقدر حرف زدم با تو ز شب تا سحرم دست مردم همه پر! دست من اما خالی ست کاسه ام را به کجا غیر همین در ببرم؟ بعد از این دست تو باشد دل و چشمم یارب نکند باز بیوفتد به گناهان نظرم شب آخر نکند قهر کنی میمیرم وای اگر دست نوازش نکشی روی سرم علی آمد برکت داد به این بندگی ام علی آمد اثری داد به اشک بصرم هیچکس مثل علی پشت من زار نماند جزعلی نیست کسی پشت و پناهم سپرم مزد این سی شبه یک کرببلایم ببرید چندوقتی است که من منتظر این سفرم رمضان رفت ولی فکر محرم هستم! میخورد باز به این روضه رضوان گذرم.. بیشتر از همه مادر پی اولادش هست لطف زهرا نرسد سود ندارم! ضررم شب جانسوز وداع است بخوانم ز وداع تشنه ای رفته به خیمه وسط اهل حرم خواهری ناله ای وای برادر دارد دختری ناله ای وای خدایا پدرم! زینب آمد به سخن بی تو چه باید بکنم؟ پیش من باش که دربین هزاران نفرم سید پوریا هاشمی
و حسرت ماه مبارک و انتظار مُحرم گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟ بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟ اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد
نُورٌ عَلَى نُور: 🔰 ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری: 👈 هلال ماه شوال رؤیت نشد دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۳۰ رمضان المبارک است 🔺️ ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری اعلام کرد هلال ماه شوال در غروب روز یکشنبه ۱۱ اردیبهشت رؤیت نشد و فردا دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ مطابق با ۳۰ رمضان المبارک ۱۴۴۳ هجری قمری خواهد بود.
شاید کسی حال مرا پرسیده باشد یا اشک چشمان ترم را دیده باشد حق دارد این قلبی که مهمان خدا بود از دوری ماه خدا رنجیده باشد کِی می رسد تا آسمان ها بنده ای که در گوشه ی زندان تن پوسیده باشد؟ پیروز میدان جهاد روزه داری ست هرکس که با نفس خودش جنگیده باشد فطر آمده تا فطرت خود را بیابیم گمگشته ای که روشنای دیده باشد امکان ندارد سفره دار ماه غفران تا این زمان ما را نیامرزیده باشد شاید خدا در لحظه های روشن قدر ما را به عشق مرتضی بخشیده باشد بخشیده خواهد شد کسی که بین روضه بر روی گونه اشک غم باریده باشد رمز شروع گریه با ذکر حسین ع است چشمی اگر چون چشمه ای خشکیده باشد دنیا ندیده تا به حالا پیکری را که اینچنین روی زمین پاشیده باشد عالم ندیده که کسی مانند زینب س مرثیه ی گودال را فهمیده باشد حتّی اگر زیر گلویش را به جای مادر میان کربلا بوسیده باشد خنجر رسید و از قفا سر را جدا کرد خورشید ما را بر فراز نیزه جا کرد مناجات با خدا مناجات
آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده درب مهمانی خود را کمی آرام ببند یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست دست تسلیم منِ غم زده بالا مانده هیچ کس واسطه ی بنده ی آلوده نشد مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده همه ی زندگی ام حاصل لطف مهدی است تازه آقایی او در صف عقبی مانده عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام... بی بها کرد مرا چشم بد وامانده سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی بر دل غم زده ام، شوق تماشا مانده آخر ماه هم از غربت ارباب بگو بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده اکبر و قاسم و عبداله و عون و عباس همه رفتند... فقط زینب کبری مانده چه کند زینب مضطر که سنان دور شود لب زخمی حسینش به دعا وا مانده محمدجوادشیرازی
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان از درد ما که باخبری صاحب الزمان ما ندبه های پشت سر مرکب توایم پایان راه در به دری صاحب الزمان دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟! شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟! ای که امید چشم تری صاحب الزمان عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟! حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست آقای سامرا نظری صاحب الزمان امشب دعا به حال دل تنگ ما نما از کربلا که میگذری صاحب الزمان 🔸شاعر:
بوی عطر یار دارد عید فطر جلوه ی دلدار دارد عید فطر عید ماه عاشقان روزه دار رنگی از ایثار دارد عید فطر برتر از دریاست بهر تشنگان گوهر شهوار دارد عید فطر روز وصل بی قراران وصال رازی از دیدار دارد عید فطر می برد خواب از سر اهل نیاز دیده ای بیدار دارد عید فطر در محیط بی غبار بندگی چشمه ای سرشار دارد عید فطر باشد او لبریزِ دُرّ معرفت دستِ گوهربار دارد عید فطر مصحف توحید را گر بنگری آیه ها بسیار دارد عید فطر میهمانان خدا آگه ترند از خدا آثار دارد عید فطر بس که پیچیده ست از او بوی وصل عطر هر گلزار دارد عید فطر در زیارت از ضریح چشم یار با خودش زوّار دارد عید فطر کاروانی دارد و همراه آن قافله سالار دارد عید فطر از تجلّیگاه صبح انتظار محوِ شام تار دارد عید فطر می برد درد از وجود دردمند داروی بیمار دارد عید فطر تا شیاطین را بِراند از زمین عرصه ی پیکار دارد عید فطر انتهای جاده ی ماهِ صیام گلشنی بی خار دارد عید فطر نَفْس خود را بشکنید ای اهل راز دشمنی غدّار دارد عید فطر با تمام مخلصان روزه دار نازنین رفتار دارد عید فطر از امید و ، از کرامت های دوست بر لبش گفتار دارد عید فطر می دهد بر عاشقان اطعام نور لطفی از دادار دارد عید فطر شیوه ای همچون نسیمِ آفتاب آسمان کردار دارد عید فطر دسته گلهایی ز جنسِ پرنیان روی هر دیوار دارد عید فطر "یاسر" از اشک سعادت گونه اش لاله گون رخسار دارد عید فطر 🔸شاعر:
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز شبِ عید است و خدا عیدیِ ما مانده هنوز دهه یِ آخرِ ماه اولِ راهِ سحر است بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز عیب چشم است اگر اشک ندارد،وَر نه سرِ این سفره یِ تو حال و هوا مانده هنوز کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم یا علیِّ دگری تا به خدا مانده هنوز گوئیا سفره یِ او دست نخورده مانده است او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز گریه ام صرف تُهی بودن اشکم نیست دستم از دامنِ محبوب جدا مانده هنوز وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت باز در نامه یِ من جرم و خطا مانده هنوز یک نفر بارِ زمین مانده یِ ما را بِبَرَد کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز /علی اکبر لطیفیان/
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان از درد ما که باخبری صاحب الزمان ما ندبه های پشت سر مرکب توایم پایان راه در به دری صاحب الزمان دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟! شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟! ای که امید چشم تری صاحب الزمان عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟! حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست آقای سامرا نظری صاحب الزمان امشب دعا به حال دل تنگ ما نما از کربلا که میگذری صاحب الزمان 🔸شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. عید فطرو عید رحمت عید عزت آمده رحمت خالق به سوی خیل امت آمده ابررحمت گشته است برسرما سایبان از کرم داده خدا بر همه خط امان یا الهی یا الاه (۲) عید فطرو عید بخشایش برای هر گناه خالق یکتا نموده بندگانش را نگاه کرده حق بربندگان لطف و جود بیکران داده برما از کرم مهرخودرا رایگان یا الهی یا الاه عید فطرو عید نجوا با خداوند ودود بندگانش را خدا از لطف واز رحمت ستود او بود باب المراد لطف وجود او زیاد دستگیر بندگان باشداو روز معاد یا الهی یا الاه بعداز اینکه گشته ای دعوت خداکرده صدات زاتش دوزخ ترا از مرحمت داده نجات این خدای مهربان دستگیر بنده است دعوتت بنموده است تاشوی توحق پرست یا الهی یا الاه دعوتت بنموده خالق تاتو افلاکی شوی دور گردی از گناه و بنده ی پاکی شوی حق ترا کرده صدا آمدی سوی خدا با نگاه خاص حق درد تو گردد دوا یا الهی یا الاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🌷سرود عید_فطر و مدح مولا علی علیه السلام🌷 🎶سبک: ای صفای قلب زارم..... عید ماه رحمت آمد، قلب عالم منجلی شد اول شوال ذکر روی لب ها یا علی شد فدای او منم، گدای او منم غلام و نوکر، سرای او منم ♥️علی مولا علی، علی مولا علی عید فطر شد روزه داران مدح مولا را بخوانید از خداوند متعال عیدی خود را ستانید دلا شد منجلی، از این ذکر جلی امیر ما بود، فقط مولا علی ♥️علی مولا علی، علی مولا علی صدای غربتت هنوز توی آسمون پیچیده غریب تر از تو یا علی در این جهان کس ندیده منم خاک درت، غلام و نوکرت به قربان تو و، نبی و همسرت ♥️علی مولا علی، علی مولا علی ای عزیز قلب زهرا تو امیر المومنینی کم نگردد از تو آقا نوکرت را هم ببینی بهشتم کوی تو، امیدم سوی تو دلم خورده گره، به تار موی تو ♥️علی مولا علی، علی مولا علی حضرت مهدی کجایی سوی ما هم کن عنایت یاد ما کن در حریمش هر زمان رفتی زیارت به ماها سر بزن، تو ای غمخوار من به جان فاطمه، بیا یابن الحسن ♥️بیا یابن الحسن، بیا یابن الحسن
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دوباره چک چک باران،صدای دلتنگی قلم گریست دوباره برای دلتنگی نوشت اشک شکایت به پای دلتنگی تمام کی شود این ماجرای دلتنگی شکسته است پرو بال من،گنهکارم ولی هوای تو دارم ، بیا به دیدارم اگر که خاک، نشسته به روی پیروهنت و آه می کشی از سینه ی پر از مِحَنت سبب منم که بیابان شده چنین وطنت و با گناه شدم سدّ راه آمدنت تو و اقامت صحرا! چه عدل و انصافیست برای مردن من ، درک غربتت کافیست کدام بادیه هستی؟ کسی کنار تو هست؟ کسی به فکر دل غرق اضطرار تو هست؟ زهیر و حرّ و حبیبی،همیشه یار تو هست؟ و عاشقانه کسی، ابن مهزیار تو هست؟ دلیل غیبت کبرای توست غفلت من تو حاضری،همه ی درد توست غیبت من تو شهریاری و از شهر خود جدا شده ای غریب و ساکن صحرای ذی طوی' شده ای اگر به سختی ِ این بی کسی رضا شده ای و بین وادی غم، همدم بلا شده ای ببخش یوسف زهرا ،کسی به فکر تو نیست در این دو روزه ی دنیا کسی به فکر تو نیست قلم نوشته کم از غربت تو شرمنده نکرده دست و زبان نصرت تو شرمنده چکیده اشک ،کم از غیبت تو شرمنده بدل به خون نشد از محنت تو شرمنده غریب غائبی و همنشین غم شده ای اسیر ثانیه های پر از ستم شده ای همین که منزلت و قدر توست نامعلوم و مثل جدّ غریبت علی شدی مظلوم همین که بوده ای از یار و هم نفس محروم و بین خیمه ی تنهایی ات شدی مهموم بس است تا که بگویم به تو جفا کردیم تو را میان هزاران بلا رها کردیم چرا طبیب دل ما شدی سراسر درد بهار زندگی ما شدی بیابان گرد دمادم از چه دمت شد انیس آهی سرد بگو برای رسیدن به تو چه باید کرد بیا و ختم کن این غربت بیابان را برای دیدن تو می دهم سر وجان را چه می شود که تو باشی به شام تارم ماه که زیر سایه ی تو دل نمی شود گمراه تویی توسّل من ، ای تسلّی هر آه به شوق وصل تو شد جمکران زیارتگاه سه شنبه شب که سر ِ جمکران،شلوغ شده نگاه منتظران، بی تو بی فروغ شده چقدر عاشق صادق که منتظر رفتند خبر، ظهور تو بود و چه بی خبر رفتند چقدر چشم به راهت که خون جگر رفتند به شوق دیدن تو با دوچشم تر رفتند هزار و چند بهار است بی تو پاییزیم بیا که از غم تلخ فراق لبریزیم دلم دوباره به گودال کربلا رفته میان روضه ی هر صبح و هر مساء رفته بیا به حق سر روی نیزه ها رفته بیا به پیکر در زیر دست و پا رفته گلی نماند که زینب ببویدش ای وای سری نماند که زینب ببوسدش ای وای ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت دلم امشب به مجلس روضه خسته و بي قرار مي آيد يك كبوتر شده و از سمتِ حرمي پر غبار می آيد گرد غربت نشسته بر روی پر و بال كبوترانهٔ دل مي چكد لاله لاله اشكِ درد امشب از خلوت شبانهٔ دل با من اي دل بگو كجا رفتی كه پر از ماتم و شراره شدی تو چه ديدی در آن ديار غريب كه شكستی و پاره پاره شدی گفت رفتم به سرزميني كه عطر اندوه و بغض و ماتم داشت خاك آنجا هميشه دلگير و آسمانش هميشه شبنم داشت به خدا رنگ خاك می گيرد پر و بال كبوتران بقيع روز ها هم هميشه در آن جا آفتاب است سايه بان بقيع نه حرم، نه رواق، نه گنبد نه ضريح و نه صحن و گلدسته هست آنجا مزار خاكیّ چار مرد غريب و دل خسته در نواحی نوحه و ناله شعلهٔ بی كرانه ای دارد نه فقط قبر چار مرد غريب بانوی بی نشانه ای دارد اين زمين دل شكسته از آهِ غربت و ناله های مادر بود هم دم اشك های مادرمان يك بغل لاله های پرپر بود و در اين باغ آتش سرخی در دل سبز ياسمن گل كرد شعلهٔ زهرِ كينه ها بين جگر پارهٔ حسن گل كرد چند روزی گذشت و خاك بقيع عطر غم ناك اشك و ناله گرفت و به دست همان كمان داران بدن ياس رنگ لاله گرفت اين زمين يك زمين ساده كه نيست اين زمين خاك غربت آباد است اين زمين دلشكسته داغِ گريه هاي امام سجاد است اين زمين از تبار اشك و آه به خدا هر سپيده زائر داشت آسمانی پر از ستاره از روضه هاي امام باقر داشت خاك هاي غريب اين صحرا روزگاري تب شقايق داشت تا سحر در كبود چشمانش اشك سرخ امام صادق داشت اين زمين يك زمين ساده كه نيست باغي از داغ لاله و ياس است در تبِ ناله هاي محزونِ مادر بي قرار عباس است در حوالي اين ديار غريب از غم يار آشنا می خواند در مدينه كنار خاكِ بقيع روضهٔ سرخ كربلا می خواند
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود (بشکند دستی که ویرانش نمود) چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانه مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمه‌ی شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تن پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد
. عمرم گذشت در طلب جستجوی تو آخر نشد نظاره کنم ماه روی تو هم مست دیدن رخ زهرائی توام هم تشنه کام بادۀ جام و سبوی تو جان میدهد به پیکر مُرده شمیم تو پر گشته در فضای دلم عطر و بوی تو بحر تموّج کَرَم و جود و عاشقی چون قطره ای نهفته وپنهان به جوی تو اذنی بده که زائر آستانت شوم اذنی بده که جان و دل آرم به سوی تو هر جا به یاد حال و هوایت گریستم با چشم تر شود که بیایم به سوی تو ای استجاب خواهش عشاق منتظر حبل المتین ما بُوَد آن طرّه موی تو ✍ ..........................................................
عرش وفرش است نمک گیر نگاه توحسین اهل دل معتکف چشم سیاه توحسین به هوای سر راهت دل ما آمده است کاش میشدکه شوم خاک سپاه توحسین " همه جا نام حسین است که مستم میکند.. . . . . زده ام پر دل خود رابه سرکوی حسین شده ام واله از آن طاق دوابروی حسین زده ام دست توسل به خم موی حسین دل خودرا زده ام صدگره بر روی حسین " همه جانام حسین است که مستم میکند . . . . رزقم از میکدهء حضرت ارباب رسد بوی عشق امده وبر دل بی تاب رسد با شراب لب او طعم رطب می آید این چه عشقی است از این باده پرناب رسد «همه جا نام حسین است که مستم میکند» . . . . شاهکار هنرستان خداکیست حسین صاحب معجزه ی ناب خداچیست حسین نفس حضرت پیغمبر و فرزندعلیست آنکه سلطان زمین است وسماکیست حسین همه جانام حسین است که مستم میکند" . . . . مس دل در پی صحن توشده مثل طلا هرکجا سعی من از سمت توگردیده صفا تاکه چشم کرم یار به ماکرده نظر اینهمه دور و بر شاه،شده جمع گدا همه جانام حسین است که مستم میکند" . . . . یاحسین آن دم و آن باز دمت قرآنم نوکرت هستم واز طایفهء سلمانم ساکن هییتم و به کشورایرانم رسدازلطف شما خرجی و آب و نانم " همه جانام حسین است که مستم میکند . . . .یاحسین حرف تو در عالم بالاعشق است سجدهء بندگی ات در دل دنیاعشق است مادرتوبخدا حضرت زهراعشق است بوتراب حیدرکرارپدر ماعشق است همه جانام حسین است که مستم میکند" . . . . ز سر موی تو و عطر تنت مدهوشم به لبه آیه به آیه سخنت مدهوشم به همان عالی اعلی شدنت مدهوشم منه (مجنون) به تو وآن و حسنت مدهوشم "همه جانام حسین است که مستم میکند شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).... .
❤️ 👋 تیرو سنان به روی تنت آرمیده بود .نیزه به جسم وپیرهنت آرمیده بود ازکشتنت چه پول ومنالی به جیب زد آنکس که تیر ونیزه به جسم حبیب زد باقتل توهمه به نوایی رسیده اند گویا سرتورابه سلیبی کشیده اند بر نیزه. ای غریب دوعالم تکیه مزن. زیراکه میشوی تودراین دشت بی کفن ای بی کفن تنت زچه پامال مرکب است این شیونی که گشته بپا سمت زینب است اینقدر دست وپا بره خواهرمزن حسین ماندی زچه برادرمن بی کفن حسین مجنون بیا نگر که به یغمارفته تنش بعدازحسین رفته به غارت پیروهنش 📝 شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
⚜زمینه ی جدید ویژه ی هشت شوال و سالروز تخریب قبور ائمه ی بقیع: بند اول: خاکی صحن و سرای بقیع دل می سوزه برای بقیع نورانی اطرافشه و تاریکه هر جای بقیع نه خادمی داره نه زائری داره نه گنبد و گلدسته و صحن و حرمی داره نه پارچه سیاهی نه شال عزایی نه دسته ی سینه زن و شور و علمی داره واویلا از این همه غربت بقیع واویلا ظلمت شده قسمت بقیع بند دوم: حرف از روضه زدن ممنوع با گریه اومدن ممنوع حتی بُردن یک مُهر و یه مفاتیح، ابداً، ممنوع نه حوض و حیاطی نه آینه کاری نه حتی رواق و شبِ شعر و غزلی داره فضای پُر از غم غروب غم انگیز چه غربت سخت و مِحَن بی مثلی داره واویلا از این همه غربت بقیع واویلا ظلمت شده قسمت بقیع شعروسبک:
⚜شور احساسی امام حسین ع و کربلا: ۱۴۰۰ بند اول: دنیام حرمه عقبام حرمه آرامش این شبهام حرمه حرم دوای درد دلای بی قراره بازم از این جدایی چشام داره می باره یه کاری کن برا دل من بشه یه زائر حرمت یه شب جمعه با نظرت بشه مسافر حرمت آقام آقام آقام یاحسین بند دوم: زیر علمت زندم با دمت دست منه و لطف و کرمت به عالمی نمیدم حسینم این غمت رو خداروشکر که دیدم بازم محرمت رو‌ دنیا رو بیخیالم آقا با غم تو عجینه دلم نمیتونه بشه که کسی غیر تو هم نشین دلم آقام آقام آقام یاحسین شعروسبک: