eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دور کن از من غم و دلشورهٔ بیهوده را قسمتم کن یک خیال کاملا آسوده را دست هایم را بگیر آقا که خیلی خسته ام سخت ویرانم! ببین آرامش ِ فرسوده را جز تو با هر کس نشستم تیشه زد بر ریشه ام پاک کردم از وجودم جز تو؛ هر که بوده را هستی ام را، هر چه را دارم به نام خود بزن جان و مال و خانه ام را؛ کلّ این محدوده را عمر؛ طی شد با بطالت، هر محرّم آمدم گریه کردم این مسیرِ رفته و پیموده را   نیست گریان در قیامت هر که شد گریانِ تو* اشک می ریزم میانِ روضه این فرموده را معصیت یک غدهٔ بدخیم و تو «نِعم الطبیب» جانِ من بردار از قلبِ مریضم «توده» را شک ندارم که خدا با قصدِ بخشش میدهد- -دستِ تو کوهِ گناهانی که نابخشوده را بهترینها را برایم خواستی اما ببخش من به دستانت سپردم یک دل آلوده را! *پيامبر(ص): اى فاطمه(س)؛ همه چشم ها در روز قيامت گريان است جز چشمى كه بر مصيبت هاى حسين(ع) بگريد/بحار الأنوار-ج۴۴ص٢٩٣ شاعر:
حضرت_شریفه الحسن ای حسن جان دخترت، زخم شده بال و پرش تیره و تار شده، کل جهان در نظرش ای حسن جان دخترنازت شریفه شدشهید نیمه جان گشت رسیدی تو،به بالای سرش دخترک، خسته، شکسته بدنش می سوزد ارث جامانده ی زهرا شده درد کمرش هرکجا بود که آغوش عمو جایش بود حال، دیدارمحمدبه جنان شدسفرش دخترک وای چه سخت است ببیند هر روز قصدرفتن کرده او ازخانه پیش پدرش نام توباشدشریفه، ای گل باغ حسن توبه بابا دلبری وتوشدی تودلبرش چه بگویم همه ازداغ غمش نالیدن با همان اشک بصر آه کشید از جگرش -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
شب گرچه روی نیزه، سرِ آفتاب بُرد زینب به فتح شام، سپاه شهاب برد پس درس های مادر او بی نتیجه نیست از زخم بی حساب، نباید حساب برد با دست بسته،خسته، غریبانه،خطبه خواند کاخ یزید را وسط گریه ،آب برد آنسان که تیر و نیزه و تیغ از تن حسین... آن چوب خیزران هم از لب تشنه، ثواب برد وقتی که چشم آل علی بر غرور اوست نتوان که صبر از دل عُلیاجناب برد جای مدافعان حرم ضجّه می زنیم ناموس مرتضی که به بزم شراب برد!؟ راضی به بغض دختر احمد نمی شویم ما بی تفاوت، از غمتان، رد نمی شویم شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شعر شهادت امام سجاد(ع) -( با ما بگو زتسویه ی بی مرامها ) با ما بگو زتسویه ی بی مرامها از چشم هرزه و نظر ازدحامها دیدم محاسن تو زخونت خضاب شد از بس که سنگ خورده ای از پشت بامها گویا شبیه شهر مدینه به کوفه هم با خنده داده اند جواب سلامها تا نام فاطمه زدهان شما پرید گویا دوباره تازه شده انتقامها نا مردمان کوفه فراموششان شده از آن سفارشات و از آن احترامها با تازیانه بر تن اطفال می زدند بس وحشیانه پیش نگاه امامها (مسلم)به پای غربت مولا قیام کن  دیگر بس است صحبت خود را تمام کن شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یا ابا عبدالله الحسین -(کل عین باکیه یوم القیامه) شور _ زمینه کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت علی مصاب الحسین گریه میکنم قتیل الادعیا شدی مقطع الاعضا شدی منحور فی الوری شدی گریه میکنم گریه میکنم برای عریان پیکرت برای زخم حنجرت به غارت انگشترت گریه میکنم گریه میکنم خنجر به خنجر میزدند لشکر به لشکر میزدند در پیش خواهر میزدند گریه میکنم گریه میکنم زهرا تو گودال گریه کرد زدی پرو بال گریه کرد میرفتی از حال گریه کرد گریه میکنم گریه میکنم برای زخمای تنت شد پاره پاره کفنت به روی نیزه بردنت گریه میکنم گریه میکنم که گشته بی حد جای زخم به گریه آمد جای زخم هزارو نهصد جای زخم گریه میکنم شاعر:
4_5863820357038771052.mp3
720.4K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
💢 تک ایستاده محرم 💢 جدید💯 ۱۴۰۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 📝 رستاخیز عظـــیم عالـم شد چشمون ما چشمه‌ی زمزم شد زهرای مرضیه‌ست که میخونه : آی نوکـرها مـاه مـحـرم شد ارباب حسین ، عشق منی اسمت رو میـــــگم علنی تا آخریـــــن نفس میگم حب الحسیـــــن اجننی ای جانم به قربان اباعبدالله من هستم مسلمان اباعبدالله اینجا هست گلستان اباعبدالله میمیرم ز هجران اباعبدالله ــــــــــــــــــــ 💢یامولا حسین جانم اباعبدالله💢 ــــــــــــــــــــ ✍ 📝 دل بستیم به کرببلای تو شد الگوی ما شهدای تو هل من ناصر یعنی که ما باید یاور باشیم همه برای تو عشقت عیـــــانه بخدا فوق بیـــــانه بخدا زیر علم امن ترین جای جهانه بخدا میگیریم شفا فقط ز دستان حسین جان ما فدای لب عطشان حسین ایوالله به یاران و شهیدان حسین خاک ما شده کشور ایران حسین ــــــــــــــــــــ 💢یامولا حسین جانم اباعبدالله💢 ــــــــــــــــــــ ✍ 📝 مولایی و رهبر و سلطانی آرام جانِ من حسین جانی دوست دارم که بشم فدای تو مثل حاج قاسم سلیمانی ما پیرو ثقلینیـــــم شهره توی عالمینیم دشمن بدووونه اینو " ما ملت حسینیم " معلومه اگر کسی بشه فدای تو میمونه کنار تو و بچه های تو چی میشه ، بشه روزی و قسمتم حسین اربعین باشم تو جمع زائرای تو ــــــــــــــــــــ 💢یامولا حسین جانم اباعبدالله💢 ــــــــــــــــــــ ✍علی حاجیان فر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
5cd82e792a4b751f3adfa089_4196482541649009753.mp3
3.81M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
مجید طاهری: 💢زمینه احساسی امام حسین(علیه السلام)💢 ۱۴۰۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 📝 خونه ی آواره ها_مقصد بیچاره ها (روضه امام حسینه) دوای درمونده ها_امید جامونده ها (روضه امام حسینه) حسین/میدونی‌ندیده عاشقت‌شدم من حسین/دلمو به ضریحت گره زدم من حسین/با تموم بدیهام باز اومدم من سنگین‌تر از همیشه، بار گناه آوردم تُو اوج بی‌پناهی، به تو پناه آوردم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢من لی غیرک ابی عبدالله💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 📝 نگار شوریده ها_مرهم غم دیده ها (روضه امام حسینه) پناه‌گاه دلِ مصیبت کشیده ها (روضه امام حسینه) حسین سرمو میخام رو شونه‌هات بزارم حسین میدونی غیر خودت کسی ندارم حسین تا نبینم حرمو دل بیقرارم حال منو عوض کن، میخوام که سربه‌را شم کافیه از همین‌جا، زائر کربلا شم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢من لی غیرک _ ابی عبدالله💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 📝 جلو چشه خواهرش_بریده شد حنجرش (رفت روی نیزه سرش) ضجه میزد مادرش_پیش چشای ترش (کشته میشه پسرش) ببین ! چی میخونه مادرش با دلهره چرا_ پسرم از اینا هی لگد میخوره چرا _ داره با خنجرش سر رو میبره مادرشو ندیدن سرش رو میبریدن ۱۰ نفری با اسبا _روی سینه‌ش دویدن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢غریب مادر _ حسین بی سر💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍علی حاجیان فر
🏴اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة🏴 ۲۱ تا ۲۳ محرم ایام شهادت سیده شریفه دختر امام حسن مجتبی علیماسلام است بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر حلّه در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دیدند، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و بدن مطهرشان در همانجا دفن شد در عراق به سبب کثرت معجزاتی که از سیده شریفه سلام الله علیها صادر شده است ایشان را طبیبه اهلبیت میخوانند در ادامه اشعاری به جهت عرض ارادت به محضر نورانی حضرت سیده شریفه سلام الله علیها تقدیم میگردد
باز دل در سینه پرپر می زند دست حاجت گشته بردر می زند سوی حله می رود با پای دل پر نموده شهر را زآوای دل دُر ز دُرج دیده ریزد دمبدم بسته احرام توسل تا حرم ما ز سنگ غصه بشکسته پریم یا شریفه الدخیل بنت الکریم روسیه هستم اگر چه رو زدم رو بخاک درگه بانو زدم ای طبیبه از تو می خواهم شفا گشته ام بیمار هجر کربلا درد بی درمان فراق کربلاست درد مندم چاره دردست شماست ناسپاسی علت هجران ماست ما علیل و این حرم دارالشفاست ای کریمه دست من را رد مکن بد نمودم قهر با این بد مکن دیدهٔ دریائیم سوی شماست ای کریمه دست تو مشکل گشاست ای ز داغ کربلا افروخته ای میان خیمه مویت سوخته ای گل نیلوفر باغ حسن ای کتاب خاطرات پر محن ای لبت از تشنه کامی گشته چاک بارها غش کرده افتادی بخاک با عمو بودی شریک غصه ها از برادر دیده ای دست جدا پیکر پاشیده دیدی آه آه او کنار علقمه تو قتلگاه تا تن قاسم شد از کین توتیا با زبیده بسته ای از خون حنا دفتر غمهای تو بی خاتمه است خاطرات تو شبیه فاطمه است چهره نیلی ز سیلی وای من ارغوانی یاس گلزار حسن دستهایت بسته با زنجیر شد مادرت از غصه هایت پیر شد کوفه؛ زندان؛ مجلس ابن زیاد یاس زرد و این همه بیداد؛ داد با سکینه هم‌طراز ماتمی با رقیه نیز غمخوار غمی ای نشان اقتدار مرتضی ای مدال افتخار مجتبی ماجرای حله بی تابت نمود شمع آل مجتبی آبت نمود تشنه کامی؛ زخم پیکر؛ تیغ غم لبوه ای را کرد از آن بیشه کم آه زینب بیقرار غم شده یک گل دیگر ز باغش کم شده لالهٔ پرپر که خفتی زیر گل حله شد میعادگاه اهل دل باب فیض خویش برمن سد مکن این گدا را دست خالی رد مکن من صله می خواهم ازدست شما «کربلا یا کربلا یا کربلا»
کیست او کیست؟ دختر حسن است یک کریمه که ارث او محن است نام او فاطمه ست این یعنی کوچه در کوچه گرم سوختن است آه تابوت مجتبی ست مگر؟! غصه ی چادرش کمرشکن است عمه را کشت در تمام مسیر زخم هایی که روی آن بدن است شک ندارم سه ساله ای میگفت حال بی بی شریفه مثل من است دفن کردند بین راه او را من بمیرم که دور از وطن است تن او را به خاک تا که سپرد ای غریب مدینه! زینب مرد
ای یادگار گُلشن زیبای مجتبی * محبوبِ جان حضرت زهرا و مرتضی ای گوهر جلالت و ای دُرّ احتشام * از ما درود بر حسن و بر شما سلام شکر خدا ز لطف علی‌گونه حسن * آمد به دست وقت خوش و فرصت حسن از ساحت مبارک و فرخنده حسن * گیرم اجازه تا که شوم بر سر سُخن ای آستان رفعت تو رشک بوستان * بی بی شریفه آمده‌ام خاکبوستان بانوی نور خسته‌ام از درد بی‌شمار * از قصّه مکرّر غم‌بار روزگار خاتون مجد و عزّت و ایمان و مکرمت * دریای لطف و مهر نظر کن ز مرحمت ای صاحب حریم شریف و شرف‌سرا * اینک که سائلم حرم اشرف تو را بهر خدای سائل خود را مران ز در * بر حال زار و دیده بارانی‌ام نگر آتش گرفته‌ی غم دل چون گدازه‌ام * در حسرت عنایت تو لحظه لحظه‌ام آورده‌ام پناه به دار الشّفایتان * در انتظار موهبت جان‌فزایتان محتاج یک نگاه طبیبانه توام * بیمارم و دخیل شفاخانه توام بر لطف توست محسن صافی امیدوار * دست شفا به پیکر رنجیده‌اش گذار
یقین دارم که با دعوت رسیده هر آن کس بر در هیئت رسیده اگر بر روضه ها ایمان نداریم به باورهایمان آفت رسیده محرم ماه بیعت با حسین است زمان ترک معصیت رسیده نشد صادر به جز رحمت ازین در اگرچه از گدا زحمت رسیده به قدر لحظه ای غافل نشد، نه به ما ارباب، با دقت رسیده هر آنچه هست از لطف حسین است هر آنچه هست، بی منت رسیده گذشت از کل دارایی خود تا به ما فرهنگ این نهضت رسیده فیوضاتش که خسران ناپذیرند به هر کس قدر ظرفیت رسیده حسن در روضه هایش سفره دار است چقدر از سفره اش برکت رسیده به یاد مرقد شش گوشه اش باز سرم در سجده بر تربت رسیده بزرگی در بکاء بر حسین است به ما هم برترین عزت رسیده چه ها کردند با سبط پیمبر به غارت کردنش صحبت رسیده زبانم لال پای بی حیایی به روی سینه ی حضرت رسیده شاعر:
شهر باید به نفس تنگی اش عادت بکند روضه ها کم شده باید که وصیت بکند روضه اکسیژن این شهر پر از بیماری ست از چه بیچاره از این معجزه غفلت بکند غفلت از عشق به این روز در آورد تو را کاش ای شهر تو را عشق هدایت بکند پرچم روضه که از سر درِ کوچه برود عوضش درد به هر خانه سرایت بکند یادمان رفت خداوند دعای ما را به گل روی حسین است، اجابت بکند *** کربلا موج خروشان عزاداران و... مشهد اما به همین وضع قناعت بکند معرفت را چه کسی غیر "طویرج" فهمید آنکه با جان و دل از دوست حمایت بکند عاشق آن است که چون میثم تمار علی زندگی اش همه را خرج ولایت بکند 🔸شاعر: ___________
4_5863908412458275856.mp3
605.3K
ای کعبه امید من بی بی شریفه مولاتی یا بنت الحسن بی بی شریفه پناه هر مریض و ؛ درمانده از قدیمه این پدر کریم و ؛ این دخترِ کریمه یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه ....... هیچ کسی ناامید از این در نگشته از این حرم با دست خالی بر نگشته چشم امیدِ عالم ؛ بر درِ این حریمه پدر کریم که باشه ؛ دختر میشه کریمه یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه ..... هر کی میاد تو حرمت دل بیقراره دختر حرم داره پدر حرم نداره از ما فقط گدایی ؛ از تو کرم می آید بوی حسن همیشه ؛ از این حرم می آید یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه ...... تو دیده ای دامادی قاسم عزا شد برادرت پامال سمّ اسبها شد تو دیده ای عمویت ؛ در بین دشمن افتاد تو دیده ای که دست ؛ عبدالله از تن افتاد یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه ....... با عمه های خود شدی مهمان کوفه خوابیدی با رقیه در زندان کوفه آزار کوفه دیدی ؛ آزار شام را نه بازار کوفه دیدی ؛ بازار شام را نه یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه
AUD-20210830-WA0005_111269065820.opus
205.1K
تو دنیا هرجا گره میفته تو کار من از ته دل همش میگم دائما سیدتی شریفه بنت الحسن درداتو جایی نبر به هرکسی رو نزن باید توسل کنی به حضرتِ سیدتی شریفه بنت الحسن حضرت کریمه یار بی کسیمه باب حاجتامون از همون قدیمه نوه ی زهرا ، طبیب آل الله اونایی که دکترا جوابشون کردن هرجایی برن ولی برا شفا باید توی صحن حضرت شریفه برگردن سیدتی بنت الحسن ..... تو غمها به هیچ طبیبی نداری احتیاج شفای هر مریضی لاعلاج فقط بگو شریفه بنت الحسن هرجا که از غم و غصه جون به لبهات رسید تو اوج سختی ها نشو ناامید فقط بگو شریفه بنت الحسن بانوی کرامت باب استجابت میگه یا شریفه هرکی داره حاجت نوه ی مولا ، ملیکه الدنیا شبیه امام مجتبی کرم داره کاش بشه توی مدینه ببینیم یک روز که حسن شبیه دخترش حرم داره سیدتی بنت الحسن
83.6K
مجید طاهری: نوحه امام سجاد(علیه السلام)🎤 من علی ابن حسینم زاده ی حبل المتین که خدا کرده خطابم "انت زین العابدین" ناله شد تکبیر من گریه شد شمشیر من ابن الحسینم...... گرچه دور گردن من حلقه های آهن است بسته شد دستم ولی کار جهان دست من است ارث ما صبر و سکون امر ما "کن فیکون" ابن الحسینم...... من که می بوسد اجل دست مرا در استلام کعبه ام ، اما عدو سنگم زند در شهر شام سبط خیرالمرسلین گشته ام ویران نشین ابن الحسینم....
مرثیه اسارت.m4a
2.02M
مجید طاهری: مرثیه حضرت زینب و کاروان اسرای اهل بیت(علیهم السلام) 🔽🔽🔽🏴🏴🏴 رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود:«هرکس بر این دختر بگرید همانند کسی است که بر برادرانش حسنین(علیهماسلام) گریسته باشد».سپس فرمود:وصیت می‌کنم حاضران و غایبان امت را که حرمت این دختر را پاس بدارید؛ همانا این دختر به حضرت خدیجه(سلام الله علیها) شبیه است. این وصیت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) به این امت بود، اما عجب به این وصیت عمل کردند، یا رسول الله نبودی ببینی چطور حرمت زینبت را نگاه داشتند. او را همراه زنان و دختران دیگر سوار شتران برهنه کرده بودند و در منظر نامحرمان از این شهر به آن شهر می‌چرخاندند.
. کاروان هم پای اربعین به عمود ۱۲۶ رسید مومنین، وقتمون کمه و باید کفش‌ها رو بر اساس سایزی که از معتمدین گرفتیم بدیم کارخونه برا تولید، این پویش هم فقط و فقط با یه خِرَد و همتِ جمعی جمع میشه .. نیت کنیم و به قدر هزار تومن هم شده خودمون رو شریک کنیم .. برکت به زندگی‌تون، لبخند حضرتِ علی روزی‌تون ان‌شالله🤲 🌐درگاه اینترنتیhttps://idpay.ir/babolharam 💳شماره کارت↶ ➠ 6273817010150831 ↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
یــــــــا حسیـــــــــــن کاش پایِ دلِ‌ما هم به نوایی برسد اربعینی، حرمی، کرب‌وبلایی برسد آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی دارم امّیدکه از دوست ندایی برسد خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم این‌غباریست‌که از تازه هوایی برسد در دل این‌همه‌جمعیّت مشتاق گُمم مگر الطاف کریمی به گدایی برسد من هم انگار گُل گمشده دارم آقا شاید ازحنجر بُبریده صدایی برسد این همه مرهم پا ، پیشکشِ زوّارت به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد کاش از کعبه بخوانند مرا کرب و بلا یا که از کرب و بلا ، حکم ولایی برسد همه آمادۀ لبیک به ارباب شویم که‌هنوز از لب‌خشکیده ندایی برسد یالثارات ! مهیّای قیامی باشید که زمان طلبِ خون خدایی برسد پای‌ششگوشۀ‌توعرش الهیست حسین کِی‌شودعاشق‌دلخسته به‌جایی برسد روزیِ ما اگر این فرصت دیدار نشد کاش از مشهدتان اذن رضایی برسد نیمه شبهای بقیع نیز صفایی دارد کاش‌برخاک‌حسن‌صحن‌وسرایی برسد
. از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای حرفی کنایه ای سخنی یا اشاره ای پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست کافی است بزم سوختگان را شراره ای سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده ام در آسمان به جز تو ندارم ستاره ای دستم نمی رسد به سر نیزه ات اگر در دست زینب است گریبان پاره ای یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من... گشتم به هر دیار حسین دوباره ای چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد از بحر بر کنار نگردد کناره ای با هر تکان نیزه تکان می خورد سرت جانا به گوش نیزه مگر گوشواره ای پیشانی ات شکست که پیشانی ام شکست آیینه بی خبر نشود از نظاره ای جایش به روی صورت من درد می گرفت میخورد تا که بر رخ تو سنگ خاره ای بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان جز آستین پاره نداریم چاره ای شاعر: ✍ -----------------------------