eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
شور/امام حسین(ع) آبرو دارم به آبروی حسین مستم و مدهوش من از سبوی حسین بند دل خورده گره به موی حسین با ذکر یاحسین میلرزه عالم زیرو رو میشه همیشه حالم عاشقیم علی الدوامه دلخوشیم بایه سلامه زندگیم وقفه عشقه جوونیم برا آقامه حسین ثارالله حسین میگذره روزم با روضه های حسین توسرم دارم حال و هوای حسین قد کشیدم من پای عزای حسین مریض عشقم دوام ابالفضل رقیه ایم آقام ابالفضل بودنم دیگه عذابه گریه هام بی حسابه یه عمره هستم گدات نگاه ابوترابه حسین ثاراالله حسین عبدالحیدر ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود پیشه ام معصیت درگه دادار نبود قلب آشفته ام از دوری یادت ای کاش در دل سلسله ی نفس گرفتار نبود می شدم گر پی نجوای تو در راز و نیاز بهر من دوری و هجران تو هموار نبود گر به هنگام گناهم ز تو می کردم یاد دل غافل شده ام این همه بیمار نبود جلوه ها کردی و مهرت به دلم تابیدی قلب پر غفلت من حیف که بیدار نبود صیقل روحم اگر توبه و اشکم می شد لوح و آیینه ی جان غرق به زنگار نبود بارها خوانده ای ام تا به برت برگردم ولی این عبد فراری تو هشیار نبود کوله باری ز گنه دارم و دستی خالی کاش شرمندگی ام در دم دیدار نبود می شدم یکسره نومید اگر حاصل من حب زهرا و نبی، حیدر کرار نبود یا چه می شد به قیامت به شفاعت خواهی همره فاطمه گر دست علمدار نبود ______ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ باید امشب از خدامون بخونم دعا وذکر فراوون بخونم ناله ای از یه دل خون بخونم با دلی بی سر و سامون بخونم تر بشه چشتم و محزون بخونن دعا از دلی پریشون بخونم دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم تا سحر باید توُ این شبای تار بخونم برای یار با دل زار دیگه نیست توُ سینَه م آروم و قرار میرم و می ذارم این دارو ندار میرم و پر می کشم به سمت یار می بینم از راه دور ابر بهار دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم باید امشب تا سحر گریه کنم خیلی با دیده ی تر گریه کنم یا که با خونِ جگر گریه کنم همراه اهل نظر گریه کنم برا یارِ توُ سفر گریه کنم برا ماه منتظَر گریه کنم دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم ای قرار دلای همه بیا غصه ها رو بِده خاتمه بیا توُ بهارِ اشک و زمزمه بیا میون این همه همهمه بیا جون اون امیر علقمه بیا آخر ای یوسف فاطمه بیا دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم شبی که شب مناجات منه هر تپش که دل توُ سینه می زنه انگاری قلبمو از جا می کَنه به لبم ناله ی یابن الحسنِه چشمام اما به حال باریدنه دل من یاد اون بی کفنه دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم گناها روُ دل مثِ حجاب اومد اما عشقی به دل خراب اومد توی چشمام نقشی از سراب اومد توی گهواره ای حرف خواب اومد به مشام ، بوی نَمی از آب اومد صدای لالاییِ رباب اومد دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم محمدمبشری __ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ جانِ من هستی ولی از تن جدا افتاده ای عرش رحمان از چه زیر دست و پا افتاده ای این چنینی که برادر صورتت زخمی شده از رویِ مرکب گمانم بی هوا افتاده ای دیدم آن چیزی که یعقوب از پسرهایش شنید یوسفم هستی و دست گرگ ها افتاده ای آمدم هر طور می شد دیگر از زینب مپرس از روی تل تا کنارم چند جا افتاده ای پیکرت را نیزه تقطیع هجائی کرد و رفت حا و نون و یا و سینم ، جابه جا افتاده ای محمدمبشری _ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده https://eitaa.com/babollharam
تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده شوق ظهورت نیست در راس دعاها اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده خالیست جای بندگان وقت مناجات ادعیه رفته جای آن آهنگ مانده بریازده معصوم دنیا ظلم را دید بر صفحه تاریخ ما این ننگ مانده امروز هم دعوا سَر نام علی هست آقا نیا اینجا هنوز این جنگ مانده ای ریسمان آمده از سمت بالا چیزی ندارم در بَر اما، چنگ مانده باید به خود آیم که دیگر می شود دیر چون تا ظهور یار وقتی تنگ مانده
نوشته اند دلم را برای خون جگری بدون گریه زمانه نمی شود سپری نیازمند تکامل به گریه محتاج است درخت آب ندیده نمی دهد ثمری دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست توسل سحری و عنایت سحری هزار نافله خواندن چه فایده دارد اگر نداشته باشد به عاشقان نظری به هر دری که زدم باز پشت در ماندم بس است در زدن من، بس است در به دری برای بنده خریدن بیا سر بازار چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه اگر چه نام مرا در نوافلت نبری خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد ((دعای من به خودم هم نمی کند اثری))
زندگی کردم که شاید آبرو پیدا کنم اما نشد توبه کردم با تو باشم روز و شب ای وای من آقا نشد در جوانی گرد غفلت را ببین آقا چه آورده سرم بر دلم نام حسین ابن علی بردم ولی احیا نشد معرفت را هر زمان ارزانی ما میکنی بی حد مرز من نمیدانم چرا مهرت در این دل لحظه ای هم جا نشد در نیایش های تنهایی خود هم نامی از ما را ببر من تلاشم را نمودم در دلت جاشم ولی... اما نشد!!! این دلم را مطمئنا کربلا دستی به رویش میکشد در نمازم یک زیارت من طلب کردم ز او گویا نشد!!! پر زدم از روی بام خانه آقا تا تو را پیدا کنم مقصدم جایی به جز گنبد طلای حضرت سقا نشد ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ یارب کنار سفره ات مهمان رسیده او با لباس پاره ی ایمان رسیده این بی سر و پا با تو بر سامان رسیده سائل به پیش حضرت سلطان رسیده او آمده تا پر کنی ظرفش ز عرفان محتاج محتاج آمده بر کوی احسان مهمان تو از هر دری رد شد خدایا در تنگناهایش مردد شد خدایا اعمال او بر رحمتت سد شد خدایا دوری اش از کوی تو ممتد شد خدایا حالا شکسته آمده دستش بگیری با قلب خسته آمده دستش بگیری یا سیدی من آن گدای بی پناهم عبد فراری تو هستم رو سیاهم محتاج غفران تو و نیمه نگاهم شد قامتم خم زیر این بار گناهم بر عبد افتاده ز پای خود نظر کن جان امیر المومنین از من گذر کن یارب اگر دستی نگیری از گدایت گر شامل حالم نسازی جلوه هایت گر من نباشم شامل جود و عطایت یارب اگر با تو نگردم من هدایت روز قیامت پس چه سازم یا الهی عبد تو می ماند به حال روسیاهی محمدمبشری _____________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند اول ارزوی بچه های هیئتی و مذهبیه تو محرم دم بگیرن پای تلِّ زینبیه زیر بیرقُ پرچم ارباب توی شبهای ماتم ارباب پای این روضه اخر میمیرم از غم زینب از غم ارباب سرنوشته منُ با عشق شما سرشته خدا یازینب روی سینهِ من با خطِّ جنون نوشته خدا یازینب‌ روضه های شما قشنگ ترِ از بهشتِ خدا یا زینب ذکر لبامه‌ هی گاه و بی گاه من زینبیم الحمدلله مددی یا اولیا مخدره 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند دوم خون حیدر خون زهرا جاریه تو رگ زینب خوشبحال هرکسیکه شده باشه سگ زینب حیرت آوره منبره زینب چشم عباسه معجره زینب در بین کوفه دیدن دمیده صوت علی از حنجره زینب فتحِ کرببلا به معجزه ی نگاهِ توئه یازینب تاجُ تختِ عدو مصادره ی سپاهِ توئه یازینب حِلمُ صبرِ حسن وقارِ علی سلاحِ توئه یازینب کوریِ چشمِ جُهّالِ گمراه من زینبیم الحمدلله مددی یا اولیا مخدره ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ با همه ی درد دلم آمدم خسته و زار و خجلم آمدم گم شده ای بودم و پیدا شدم من که اسیر تب دنیا شدم آمده ام راه بده سائلم سائل بیچاره ام و غافلم آمده ام با دل زشت و سیاه آمده ام تا که بگیرم پناه باز کن این باب و عطایی بده بر من بیچاره نوایی بده باز کن این باب و مرا هم بخر در صف عشاق مرا هم ببر باز کن این باب گدایم گدا سائل افتاده ی بی دست و پا یارب اگر از گنهم نگذری از دل و روی سیهم نگذری وای من و وای من و وای من وای به حال من و فردای من وای اگر روز جزا سر رسد روز جزای عمل خوب و بد نامه ی من دست چپم آید و آن ملک از دور سویم آید و با غل و زنجیر ببندند و بعد از جلوی موم بگیرند و بعد وای یکی نیست نجاتم دهد نیست یکی تا که براتم دهد عاشق نام علی ام الامان عبد و غلام علی ام الامان گریه کن شاه بلایم امان در به در کرببلایم امان ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ من مناجات و نوای سحری می خواهم از گنه خسته و حال دگری می خواهم دست من خالی اگر چه ، تو کریمی اما از تو لطف و کرم بیشتری می خواهم تا که خاموش کنم آتش سوزان ز گناه آه سردِ دل و چشمانِ تری می خواهم تا که این کوه گناهم همه سوزد یک آن جلوه ی دلبر صاحب نظری می خواهم به گدایان حرم اذن دخولی بدهید بهر اعمالِ بَدم برگ قبولی بدهید قصه ی جرم من و بخشش تو طولانی است قصه ی توبه ی صد باره و بد پیمانی است هر چه تو ساخته ای ، شد ز گناهم ویران از تو آبادی و از من همگی ویرانی است با تو بودن همه خوشبختی و عشق است و کمال بی تو بودن همه سرگشتگی و حیرانی است عاشقانه همه را سوی ضیافت خواندی ذکر یا فاطمه زیبایی این مهمانی است آمدم آمده ام یار مرا دعوت کرد حُرمت ذکر شما بود چنین رحمت کرد دستِ خالی ز پیِ لطف خدا آمده ام به امید کرم و جود و عطا آمده ام صحنه ی رزم و جهاد است ، جهاد با نفس به سِلاحی که بُوَد اشک و بُکا آمده ام منم آن بنده ی آلوده و شرمنده ی تو که پشیمان شده از جرم و خطا آمده ام گر چه نالایقم و غرق گناهم اما به امید حرم کرببلا آمده ام حال، من آمده ام توبه ی جانانه کنم رویِ دل سوی تو ای یارِ کریمانه کنم "من کجا سفره ی احسان ابا عبدالله من کجا نوکر آستان اباعبدالله کاش مانند حبیب بن مظاهر جانم بارها بود به قربان اباعبدالله بهر سوگند به درگاه خداوند کجاست جان بالاتری از جان ابا عبدالله وای از آن بزم شرابی که در آن زینب دید چوب می خورد به دندان ابا عبدالله" اولین باب بهشتِ عرفایی تو حسین بهترین راه رسیدن به خدایی تو حسین هر کسی استفاده کرد التماس دعا ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
مناجات ماه رمضان🌾🌾 يارب مرا به خاطر پیغمبرت ببخش یا اینکه بهر آبروی کوثرت ببخش شرمنده‌ام ز فرط گنه آب شد تنم امشب مرا به شاه نجف حیدرت ببخش ماه صیام آمده و دست من تهی‌ست من را به خاک پای علی‌اکبرت ببخش باید شفیع بیاورم امشب به درگه‌ات من را به شیرخواره علی اصغرت ببخش آلوده دامنم به پناه تو آمدم من را به شاه علقمه آب‌آورت ببخش افزون شد از ستاره‌ی گردون گناه من ای وای من مرا به شه بی سرت ببخش ________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
۹۷ با همه ی درد دلم آمدم خسته و زار و خجلم آمدم گم شده ای بودم و پیدا شدم من که اسیر تب دنیا شدم آمده ام راه بده سائلم سائل بیچاره ام و غافلم آمده ام با دل زشت و سیاه آمده ام تا که بگیرم پناه باز کن این باب و عطایی بده بر من بیچاره نوایی بده باز کن این باب و مرا هم بخر در صف عشاق مرا هم ببر باز کن این باب گدایم گدا سائل افتاده ی بی دست و پا یارب اگر از گنهم نگذری از دل و روی سیهم نگذری وای من و وای من و وای من وای به حال من و فردای من وای اگر روز جزا سر رسد روز جزای عمل خوب و بد نامه ی من دست چپم آید و آن ملک از دور سویم آید و با غل و زنجیر ببندند و بعد از جلوی موم بگیرند و بعد وای یکی نیست نجاتم دهد نیست یکی تا که براتم دهد عاشق نام علی ام الامان عبد و غلام علی ام الامان گریه کن شاه بلایم امان در به در کرببلایم امان ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
🌷🌷🌷 ✅بنداول آقا خسته شدم از این جدایی ای که به درد من دوایی لحظه ها رو هی میشمارم کی میشه که آقا بیایی اقا بی تو خزون و خشک و زردم بی تو پره اندوه ودردم یابن الحسن ای گل زهرا(س) دنباله تو کجابگردم آقا دلم گرفته از زمونه می گیره دم به دم بهونه رسم گدایی آخه این نیست ندارم از تو یک نشونه یا اباصالح یابن الزهرا 🔘➿➿➿➿➿🔘 ✅بنددوم آقا ببخش دل تو رو شکستم خوب می دونم چقدره پستم با این همه جرم و گناهم گرفتی با وفا تو دستم آقا بیا تو این ماه ضیافت بده به نوکرت لیاقت تو رو ببینم تانمردم بیا دیگه از عصرغیبت آقا برام تو این شبا دعا کن بیا و حاجتم روا کن به حق مادر خمیده قسمت من یه کربلا کن یا اباصالح یابن الزهرا 🔘➿➿➿➿➿🔘 ✅بندسوم آقا نمی دونم الان کجایی تونجفی یاسامرایی تو مدینه یا که تومشهد تو کاظمین یاکربلایی آقا شاید داری باحال مضطر با آه و ناله چشمای تر روضه ی جدت و میخونی حسین حسین غریب مادر آقا میخونی از سربریده ازعمه ی ستم کشیده ازمادری که توی مقتل اومد باقامت خمیده یا اباصالح یابن الزهرا 💠💠💠1⃣3⃣3⃣💠💠💠 🔘➿➿➿➿➿🔘 جدید ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام حسین علیه السلام پرورش یافته یِ دامَن زهراست حسین قبله گاه دل ما قبلـه یِ دلهاست حسین آسمان سینه زن روضه یِ ارباب من است نغمه یِ عرش همین است چه آقاست حسین پسرِ فاطـمه و وارث سـردار حـُنـِین شاه عشق و کـَرم و جوُد و تولّاست حسین زائر کـرب و بلایش شب جمـعه مادر همه یِ هستی این عاشق و شیداست حسین اُسوه یِ عـزّت و ایثار و فـداکاری بود وَجهی از ذات خدا بنده یِ یکتاست حسین نَشِـنیـدم که براند اَحـَدی را هرگـز چشم امّید من و اهل دو دنیاست حسین حرمش جنةُ الاعلای دل عشـّاق است ضربِ آهنگ تپش های دل ماست حسین کـربلا چشـم به راه فـرج دلـدارم بهترین جادّه تا وصل و تماشاست حسین ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مناجات ماه مبارک رمضان و روضه یِ اباعبدالله علیه السلام جنسِ تَرَکها روی لبها فرق دارد لبـهای ما با لَعْـلِ آقا فرق دارد ما پای سفره آبْ می نوشیم آری پس روضه ها با روزه یِ ما فرق دارد لب تشنه ایم اما نَه در بینِ بیابان حتماً عطش در حُرمِ صحرا فرق دارد آتش اگر افتاده بر جان و تن ما لب تشنه جنگیدن خدایا فرق دارد لب تشنه و زخمی به میدان رفت ارباب وقتِ عطش سینه زدن ها فرق دارد هربار می افتاد می گفتند ... حمله آیا غمَـش با داغ زهرا فرق دارد ای روزه دارِ روضه خوانْ اشک من و تو روزی که برگـردد آقا فرق دارد ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
رو سوی میدان کن ببین حیدر به میدان آمده شیر خدا شوری به سر در بیشه غرّان آمده فتح لک خواند ملک هم می تپد قلب فلک کشتی دشمن سرنگون دریا به طوفان آمده جبریل هم از هیبتش سبوح و قدوس به لب گفت لا فتی الا علی با سیف برّان آمده قنبر قلندر می شود چون اسم اعظم می برد این ذره با لطف علی چون ماه تابان آمده مالک دهد ملک دلش از بهر دیدار علی با جرعه ای از جام او سلمان مسلمان آمده خیبر شکن دُل دُل سوار دشمن بگوید الفرار ممسوس در ذات خدا گویا نمایان آمده دیشب به من داد این نمک گفتا یدالله معک جارو به دست این دلم بر دیده مهمان آمده بوی خوشش را که ملک بر بال و بر پر می زند یعقوب گوید این سخن یوسف به کنعان آمده شب ها برای خلق او بر دوش خرما می برد ما هم گدای کوی او بر سفره مان نان آمده هم می بریز در شعر من ای ساقی جام الست بیتی پس از بیتی دگر شاد و غزلخوان آمده انگور چیدم از ضریح بعد سوی ایوان رفتمی پیری اشارت می نمود از خیل مستان آمده در قبر نکیر و منکری گویند امام تو علی است؟ قلبم گواهی می دهد آن لحظه سلطان آمده https://eitaa.com/babollharam
گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست نسیم یاد تو در هر سحر عبادت ماست زمین به زیر قدمهای تو سر افراز است سلامت تو ... به جان همه...سلامت ماست اگر که، عمر جهان هم ،تمام گردد باز ندارد آنچه تمامی همین ارادت ماست کنار خانه ی چون تو کریم بی منت دری دگر بزنم....باعث خجالت ماست چو طفل اشک دگر راستگو نمیبینم بیا بپرس که این شاهد صداقت ماست قسم به ضامن آهو که زائران توایم ظهور طلعت تو بهترین زیارت ماست قسم به ساقی لب تشنه ای که دستانش به دست مادر تو برگه ی شفاعت ماست در اولین شب جمعه مرا به همراهت ببر به کرببلایی که عین جنت ماست ببر به کرببلا و بخوان که یا جداه هنوز داغ لب تشنه ات مصیبت ماست https://eitaa.com/babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بوی ملکوت، بوی عرفان آمد گلبانگ خوش رحیم و رحمان آمد گلعطر فرشته منتشر شد در خاک ای دل شدگان! بهار قرآن آمد آمد رمضان و حال خوبی دارم سرسبزم و اعتدال خوبی دارم پرواز ، پرنده ، بال و پر ، آزادی ... من مطمئنم ، خیال خوبی دارم ماه رمضان و شوق شب بیداری از بودنِ بی تو، هر نَفس بیزاری تنگ است دلم برای «یارب! العفو» تنگ است خدا دلم برایت، آری آمد رمضان، مُفسّرِ «احسان» باش همسایه ی غربت تهیدستان باش در شهر بساط عشق را برپا کن در فکر دل شکسته ی انسان باش آمد رمضان ، هَلا ! ز عادت برخیز گل کرد سپیده ی سعادت ، برخیز همپای سحر، به سمت بیداری رو ای بنده ی تن! ز خواب غفلت برخیز آمد رمضان و سفره ها رنگین تر دنیا به مذاق ما و من شیرین تر از کوچه صدای سائلی می آید انگار شدست گوش مان سنگین تر ! یک ماه اگرچه آب و نان شد تعطیل بر سفره، ضیافت دهان شد تعطیل تعطیل نشد بساط دنیاداری هر چند که دکه ی جهان شد تعطیل ! در مکتب روزه ، روی من پا بگذار بر جلوه فروشی بدن ، پا بگذار از خواهش َنفس خود بزن بیرون تو بر فرصت اهرمن شدن پا بگذار هر چند که روزه معرفت آواز است آیینه ی فطرت است و انسان ساز است شک نیست ، فقط ریاضتی جسمانی ست وقتی که دهان نفسِ انسان باز است ماه رمضان و سفره ی افطاری هنگام سحر ، َنفَس َنفَس ، بیداری از روزه اگر همین َقدَر می فهمی مصداق ریاضت است و خود آزاری ! آمد رمضان و دست بابا خالی ست از شادی روزه ، قلب سارا خالی ست شرم ست نصیب سفره ی ما ، زیرا افطار و سحر ، ز نان و خرما خالی ست ! ای کاش به راز عشق پی می بردیم در بندگی خدا، مَحَک می خوردیم ماه رمضان به شیوه ی حیدر ما اندوه دلِ گرسنه را می خوردیم ! ما شیعه ی حیدریم و غافل از او بر سیره ی دیگریم و غافل از او دنیا َنسبیم و عافیت آبادیم با َنفس برادریم و غافل از او ! حال دل خویش را کمی بهتر کن ماه رمضان ، به نان و خرما سر کن با غربت سفره‌های خالی بنشین افطار و سحر، به شیوه ی حیدر کن ماه رمضان ، شروع « حّوِل حال » ست روی دل ما ، تبسمی از بال ست همبال فرشته ها شدن آسان ست در ماه خدا ، که سیب شیطان کال ست در فصل سحر نشسته ام، خوشحالم از ظلمت تن گسسته ام، خوشحالم آمد رمضان و همنشین نورم از فتنه ی َنفس رسته ام، خوشحالم بی روی تو، ماه رمضانم ...؟ هرگز وارستگی از هر دو جهانم ...؟ هرگز بی جلوه ی آفتاب روی ماهت یک روز به روزه می توانم ؟ هرگز ! ماه رمضان ، فروغ یک آغاز ست در آبی آسمان ، پر پروازست درهای زمین به روی شیطان بسته ست درهای بهشت ، باز ِ باز ِ بازست آمد رمضان و آسمان آبی شد شب های زمین ، دوباره مهتابی شد هستی ، به نماز عاشقی قامت بست عالَم ، غزل خجسته ی نابی شد ماه رمضان و بندگی یعنی این آیینگی و پرندگی ، یعنی این افطار و سحر کلاس آدم سازی ست برنامه و سبک زندگی ، یعنی این در پرتو روزه ، بیکران را دیدیم تصویر حیات جاودان را دیدیم از پیله ی تن چو سر برون آوردیم از روزن روزه ، آسمان را دیدیم بر مرکب روزه ، تا فراسو رفتیم با بار گناه ، «رَبَنا» گو رفتیم در لیله ی قدر ، روسیاه و تائب سمت ملکوت رحمت او رفتیم ماه رمضان، شوق سبکباری را ... از لذت نَفسِ فتنه، بیزاری را ... ای حضرت عشق! قسمت روحم کن شب های قشنگ قدر، بیداری را ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روزه‌داران! مه خدایم من با شما یار آشنایم من ماه تسبیح و ذکر و صوم و صلات ماه توبه، مه دعایم من ماه وصل خدای منانم ماه وحی و نزول قرآنم ماه پیدایش جمالم من ماه دیدار ذوالجلالم من ماه هر لحظه با خدا بودن ماه فضل و مه کمالم من من که فیض حضور آوردم نـور در شهـر نــور آوردم روزه‌داران! همه قیام کنید تا به ماه خدا سلام کنید ماه شب‌زنده‌داری آمده است از مه روزه احترام کنید عاشقانی که قدر من دانند همـه مـاه مبـارکم خوانند ماه نور است کسب نور کنید نفس خود از گناه دور کنید با خدنگ اطاعت و تقوا چشم شیطانِ نفس، کور کنید روح تقوا به تن مبارک‌تان لیلةالقـدر مـن مبارک‌تان من سراپا بهشت یارانم بر شما خوشتر از بهارانم نور چشم همه خداجویان مژدۀ وصل روزه‌دارانم همچو گل ریخته ز دامن من سحـر و افتتاح و جوشن من من تجلای ذوالمنن دارم از کتاب خدا سخن دارم صلوات خدا نثارم باد که به دامان خود حسن دارم مـن کـه پـا تا سرم تمام حسن هستی‌ام هست از امام حسن سرخوش آنان که اهل ‌ایمان‌اند دوست را لحظه‌لحظه می‌خوانند روزها روزه‌اند و شب همگان قدر شب‌های قدر می‌دانند دل شـب دامـن سحـر گیرند همه قرآن به روی سر گیرند من که پیوسته در تب و تابم من که دریای گوهر نابم صبحگاهان به کوفه می‌جوشد خون پاک علی ز محرابم من که چون کوه نور مشتعلم تـا صـف حشر از علی خجلم روزه‌داران! چو تشنه گردیدید در دل از تشنگی شرر دیدید طفل معصوم‌تان چو روزه گرفت در غروبش گرسنه گر، دیدید خون دل جاری از دو عین کنید گریه بـر کـودک حسیـن کنید اشک خونین روان ز دیده کنید یاد از آن دختر شهیده کنید در غم کودک خرابه‌نشین گریه بر آن سر بریده کنید گریـه فیـض بهارتـان بادا اشک «میثم» نثارتان بادا ___________________________ ♨️سبک و شعر بابُ الحَرَم در https://eitaa.com/babollharam