eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
36 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
شمع‌ها از پای تا سر سوخته مانده یک پروانهء پرسوخته نام آن پروانه عبدالله بـود اختری تابنده‌تر ازماه بود کرده ازاندام لاهوتی خروج یافته تا بامِ «أوْأدنی» عروج خون پاکش زاد و جانش راحله تار مویش عالمی را سلسله صورتش مانند بابا دلگشا دست‌های کوچکش مشکل‌گشا رخ چو قرآن چشم و ابرو آیه‌اش آفتاب آیینه‌دار سایه‌اش مجتبایی باحسین آمیخته بر دو کتفش زلف قاسم ریخته از درون خیمه همچون برق آه شـد روان باناله سوی قتلگاه پیش رو عمّو خریدارش شده پشت سر عمه گرفتارش شده بر گرفته آستینش را به چنگ کای کمر بهر شهادت بسته تنگ! ای دوصد دامت به پیشِ رو مرو این همه صیاد و یک آهو مرو کودک ده ساله ومیدان جنگ؟ یک نهال نازک و باران سنگ؟ دشمن اینجا گر ببیند طفلِ شیر شیر اگر خواهد، زند او را به تیر تو گل و صحرا پر از خار وخس ست بهر ما داغ علی‌ اصغر بـس ست با شهامت گفت آن ده ساله مرد طفل ما هرگز نترسد از نبرد بی‌ عمو ماندن همه شرمندگی ست با عمو مردن کمال زندگی ست تشنگی با او لب دریا خوش ست آب اگر او تشنه باشد آتش ست بوده از آغاز عمرم انتظار تا کنم جان در ره جانان نثار جان عمه بود و هستم را مگیر وقت جانبازی ست دستم را مگیر عمه جان درتاب و تب افتاده‌ام آخر ازقاسم عقب افتاده‌ام ناله‌ای با سوز و تاب و تب کشید آستین ازپنجهء زینب کشید تیر گشت و قلب لشکر را شکافت پر کشید و جانب مقتل شتافت دید قاتل در کنار قتلگاه تیغ بـگْرفته به قصدِ قتلِ شاه تا نیاید دست داور را گزند کرد دست کوچک خود را بـلند درهوای یاری دستِ خدا دست عبدالله شد از تن جدا گفت نه تنها سر و دستم فدات نیستم کن ای همه هستم فدات! آمدم تا در رهت فانی شوم در منای عشق قربانی شوم کاش می‌بودم هزاران دست و سر تا برای یاری‌ات می‌شد سپر قطره‌ گرخون گشت، دریا شاد باد ذره‌ گر شد محو، مهرآباد باد توسلامت، گرچه ما را سر شکست دست ساقی باز اگر ساغر شکست ای همه جان‌ها به قربان تنت دست عبدالله وقف دامنت چون به پاس دست حق از تن جداست دست ماهم بعد از این دستِ خداست هر که در ما گشت فانی ما شود قطره دریایی چو شد دریا شود تا دهم بر لشکر دشمن شکست دست خود راچون عَلم گیرم به دست با همین دستم تو را یاری کنم مثل عبّاست علمداری کنم بود در آغوش عمّش ولوله کز کمان بشتافت تیرِ حرمله تیر زهرآلود با سرعت شتافت چون گریبان حنجر او را شکافت گوشهء چشمی به عمّو باز کرد مرغ روحش از قفس پرواز کرد با گلوی پاره در دشت قتال شه تماشا کرد و او زد بال بال همچو جان بگْرفت مولا در برش تازه شد داغِ علیِّ‌‌ اصغرش گریهء ما مرهمِ زخمِ تنش اشک«میثم»باد وقفِ دامنش
بسم ‌الله الرحمن الرحیم یادش بخیر درشکه ی مش ممد دمپایی های پاره ی مش صمد یادش بخیر خاک و خول کوچه ها مغازه کوچیک مشدی احد یادش بخیر صفای اون قدیما لباس های ساده، کلاه نمد یادش بخیر پیاده راه افتادن به سمت کربلا با چند تا بلد الان ولی ادعامون زیاده کمِ کمش 206، ال نود این روزها حال عاشقی خرابه هر چی نگاه کنی ته اش سرابه دیگه کسی پهلوون محل نیس قصه خونه ها اتل متل نیس دیگه کسی فکر خدا مدا نیس مجلس مردا و زنا جدا نیس مردا دیگه غیرتشون کم شده عروسی ها قاطی و درهم شده امروز فقط روز مد و لباسه چادر پوشیدن دیگه بی کلاسه زن این روزا عروسکه، ساپورته شب پای ماهواره ، روزا تو چُرته زن این روزا چشم و چراغ همس دوس اش دارن فقط برای هوس زن این روزا آزادِ ، نیست برده لباس مباسشم شبیه مرده کجاس حیای مادرهای اون روز کجاس شمیم جا نماز گلدوز دارم فرق آب و سراب و می گم ماجرای کشف حجاب و می گم اون روزا زن عفت دیگه ای داشت عاشق شدن لذت دیگه ای داشت اون روزا زن گوهر تو صدف بود چشم و نگاه مردا با شرف بود خلاصه بدجوری دلم گرفته حال و هوای کسل ام گرفته آدم دیگه چه انتظاری داره از مردی که ابروشو بر می داره مردی به زیبایی ظاهری نیس دیگه کسی شبیه باقری نیس .... آی شهدا راه شما گم شده بازم به شهرمون تهاجم شده جای شما خالیه ...کاری کنید بازم امامتون رو یاری کنید ... شهر دوباره دست اجنبی هاست .... پرچم تون ولی دوباره بالاست ...
بسکه میدان رفتن توبرعمویت مشکل‌ست  دست یابیِ تو،براین آرزویت مشکل ست  دیگر از هجران مگو، ای یادگار مجتبی  برمشام جان،فراق عطروبویت مشکل ست  بر دلم آتش مزن، ای میوهءقلب حسن  چون مرابشنیدن این گفتگویت مشکل‌ست  سنّ تو جانا مناسب با چنین پیکار نیست  جنگ تو،بالشکری در روبرویت مشکل ست  سخت باشد، ناسزا بشنیدن از هر ناکسی  گفتگو با دشمن بی آبرویت مشکل ست  ای که واجب نیست،دراین سنّ تو،صوم وصلوة  تشنه‌لب درکربلا،باخون وضویت مشکل‌ست  بهر میدان رفتن خود، اشک بر دامن مریز  نورچشمم،جنگ کردن،باعدویت مشکل‌ست  ای که ازداغ حسن، گرد یتیمی بر سرت  دیدن اندرخاک وخون،رخسارومویت مشکل‌ست  چون به جان مجتبی،دادی قسم،اینک برو  گرچه دل برکندن ازروی نکویت مشکل‌ست  می‌روی و،می‌کنم سوی تو با حسرت نگاه  گرچه درهجران،نظرکردن به سویت مشکل‌ست  بسکه صحرا،پرخروش از لشگر باطل بود  حق شنیدن ازلب تکبیرگویت مشکل ست  تاسلامت بینمت،کردم شتاب از خمیه گاه  لیک،باانبوه دشمن،جستجویت مشکل ست  بسکه ابرخاک وخون، بگرفته روی ماه تو  ازپس این پرده ها،دیداررویت مشکل ست  در دم جان دادنت، گفتی: عمو جانم بیا  غرفه درخون،دیدن تو،برعمویت مشکل‌ست  گر نباشد چشمهء چشمان گریانت"حسان" زین همه آلودگیها،شست وشویت مشکل‌ست 
راوي گويد: وَخَرَجَ غُلامٌ كَاءَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةَ قَمَرٍ ... جواني بيرون خراميد كه در حُسن صورت و درخشندگي منظر به مثابه پاره ماه بود، با آن گروه بدخواه و بي دين ، به كار جنگ پرداخت . ابن فضيل اَزْدي مَيْشوم ضربتي بر فرق آن مظلوم ، زد كه فرق او راشكافت و آن جوان از مركب به صورت ، روي زمين افتاد و فرياد يا عَمّاهُ برآورد. پس امام عليه السّلام مانند باز شكاري ، خود را به ميدان رسانيد و همچون شير خشمناك بر آن لعين بي باك ، حمله نمود و با شمشير، ضربتي بر اَّن ناپاك ، فرود آورد و آن وَلَدُالزّنا بازوي خود را سپر شمشير امام عليه السّلام نموده و دست نحس اش از مِرْفق قطع گرديد و آن لعين فرياد بلندي برآورد كه همه لشكر فرياد او را شنيدند. كوفيان بي دين بر امام مبين ، حمله آوردند تا آن لعين را از چنگال شير بيشه هيجا رها نمايند ولي آن ملعون پايمال سُمّ اسبان گرديد و روح نحس اش به جانب نيران دويد. راوي گويد: چون غبار فرو نشست ديدم كه حسين عليه السّلام بر بالاي سر آن جوان ايستاده و او پاهاي خود را بر زمين مي ماليد و امام مي فرمود: از رحمت خدا دور باشند آن گروهي كه تو را كشتند و آنان كه در روز قيامت جدّ و پدر تو با ايشان دشمني خواهند نمود. سپس فرمود: عَزَّ وَاللّهِ عَلي عَمِّكَ اءَنْ تَدْعُوهُ فَلا يُجيبُكَ، اءَوْ يُجيبُكَ فَلا يَنْفَعُكَ صَوْتُهُ به خدا قسم ! گران است بر عموي تو كه او را بخواني و او نتواند تو را جواب دهد و هرگاه بخواهد جواب دهد ديگر دير شده و فايده اي نبخشد. به خدا قسم كه امروز آن روزي است كه خون ريزي در آن بسيار و فرياد رسي ، اندك است . سپس حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام جنازه آن جوان را بر سينه خود گرفت و در ميان شهداي بني هاشم بر روي زمين قرار داد. راوي گويد: چون امام مظلومان قتلگاه جوانان و دوستان خود را مشاهده فرمود كه همه بر روي خاك افتاده اند و جان به جان آفرين سپرده اند تصميم عزم فرمود كه با نفس نفيس با گروه بد نهاد، جهاد نمايد و نداي بي كسي در داد كه آيا كسي هست كه از حرم رسول پروردگار عالميان ، دفع شرّ ياغيان و ظالمان نمايد؟ آيا خداپرستي هست كه در ياري ما اهل بيت از خداي متعال بترسد و ما را تنها نگذارد؟ آيا فريادرسي هست ك به فريادرسي ما اميد لقاي پروردگار را داشته باشد؟... 📚لهوف سيد ابن طاوس
خادم زینب: Ebrahim: ۩ یا صاحب الزمان(عج) ۩: بسم رب الشهدا واحد شلاقی بند اول درگیرم کن / منو تسخیرم کن جوونیم مال تو / پیرم کن دریایی تو / منو سیرابم کن منو با اکسیرت / نابم کن دورم از توُ و/ دنیام جهنمه اسم حرم میاد گریه میکنم بی مقدمه ای فیض مستدام / ای وادی السلام دار و ندار من اشک روضه و سوز و آهمه افتخارمه یا حسین / دل من آقا پر میزنه تا حرمت زل میزنه به علمت دست خالیمو کرمت یا حسین ، دل من آقا محتاج به عشقت مدام میگیرم از این روضه کام عشق توعه و والسلام (سیدی و مولای ، یا اباعبدلله) 2 دریای من ، بشو و غرقم کن منو ورد لب عالم کن سرگردونم ، منو تدبیرم کن منو از جام عشق سیرم کن دورم از تو و ، قلبم پر از غمه یعنی نمیشه پیدا برای من جا تو علقمه میگن به مادرت ، حساسی آقا جون پس راهی کن منو کربلا تو رو جون فاطمه دنیام جهنمه بیتو زندونه برام هرجایی که پامیذارم من قلبمو جامیذارم تو روضه های تو آقا قسمتم کن تا بیام با پای پیاده حرم من با پدر و مادرم رؤیای منه کربلا 3 توصیفم از ، غم تو واویلاست همه روزم آقا عاشوراست تعریفم از غم تو گوداله چرا تو روضه هات جنجاله دریا نمیشه جا ، توی چشای من میمیرم از غم بوسه و گلو داغ پیرهن بازم محرمه ، غوغای ماتمه بازم نگاه من به لب تو و رقص پرچمه ماه محرمه یا حسین ، تویی و غمت منمو رخت نوکری قبولم کن آقا شاید باشه روزای آخری یا حسین ، تویی و غمت منمو غوغای دلم دعاکن حل شه مشکلم زیر سایه ی این علم ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷 ✅بنداول شده دیدنه تو برام مثل رویا بیاتا نمردم کنارم توبابا 🌷 ببین دختر تو چقد سختی دیده ازون روز که رفتی چه زجرا کشیده 🌷 نبودی ببینی مارو تو اسارت ببیتی که گوشواره ام رفت به غارت تو دروازه ی شام یاتو مجلس مِی می بردن ماها رو چقدرباجسارت 🌷 بمیرم برات ای بابای غریبم ____________________ ✅بنددوم جای شونه ی تو سرم روی سنگه برای نگاهت دلم خیلی تنگه 🌷 مثل لبهای تو دلم خونه خونه کبوده تنم از رد تازیونه 🌷 پر از اه و گریم پر از بقض و دردم پس از تو یه شب خواب راحت نکردم از بس سیلی خردم چشام سو نداره با دست دنبال جانمازم می گردم 🌷 بمیرم برات ای بابای غریبم ____________________ ✅بندسوم بابا جان به جان تو دیگه بریدم پس از تو لحظه خوشی من ندیدم 🌷 بابا روی گونم ببین جای دسته ببین جای دسته یه نامرد مسته 🌷 بابا زجر نامرد رسید و اومد زد هم با تازیونه هم مشت و لگد زد بابا جون نداشتش که شرم و حیایی بابا پشت تو خیلی حرفای بد زد 💠💠💠⭕️ 353❌💠💠💠 ____________________
🌷🌷🌷 ✅بنداول بمیرم نبینم که یاری نداری نخور غصه داداش که زینب رو داری 🌹 خودم تنها میشم برای تو لشگر چه بهتر از آین که پای تو بدم سر 🌹 تو هستی همه دل خوشیم برادر بمیرم نبینم دو چشم تورو تر فدای تو و اکبر تو عزیزام بخر این گلام و تورو جان مادر 🌹 حسینم حسینم ____________________ ✅بنددوم بمونن میبینن من و در اسارت بمونن میببنن که می شه جسارت بمونن میبینن من و بین زنجیر میبینن من و که شدم از غمت پیر میبینن من و توی بزم حرامی میبینن به دورم شده از دحامی میبینن من و توی بازار و کوچه میبین به من میشه بی احترامی 🌷 حسینم حسینم ___________________ ✅بندسوم فدای غما و دل مضطرتو الهی بمیره برات برات خواهر تو 🌷 من ازتوی خیمه همه چی رو دیدم نمی دونی داداش چه زجراکشیدم 🌷 دیدم ای برادر چقدمی دویدی تاکه تابه نعش جوونام رسیدی دوتا دسته گلهام فدای سر تو نگو که توازمن خجالت کشیدی 🌷 حسیم حسینم 💠💠💠⭕️ 354 ❌💠💠💠 _________________________
صدای زنگ کاروونه ، بهش بگید برگرده میگن که زن همراهشونه ، بهش بگید برگرده عمه ی سادات توی راهه ، بهش بگید برگرده آخر راهش قتله گاهه ، بهش بگید برگرده تورو خدا بگین نیاد ، اینجا جای طفلا نیست بفکر قتل و غارتن ، جای حسین اینجا نیست برگرد ای علمدار ، جا واسه زنا نیست اینجا هیشکی فکر ، موی دخترا نیست زینب میشه تنها ، زینب میشه مضطر اینجا جاییه که ، حسین میشه بی سر واویلا حسین یابن زهرا 2 بازارای کوفه شلوغه ، همه باهم هم دستن مهمون نوازیشون باسنگه ، همه حرومی هستن یتیمایی که نون و خرمای حیدرو میخوردن مردی شدن حالا برای سرت طبق آوردن تورو خدا کوفه نیا ، اینجا دلاشون سنگه تو کوچه ها تو خونه ها ، شوق شروع جنگه برگرد ای علمدار ، اینجا قحط آبه اینجا قتله گاهه ، نوزاد ربابه برگرد ای علمدار ، تا شش ماهه خوابه اینجا قتله گاه ، نوزاد ربابه واویلا حسین یابن زهرا 3 تو رو خدا کج کن مسیرو ، حیا ندارن اینجا نذار که کار خواهر تو ، بیافته به بازارا تو رو خدا هرجا که میری ، کوفه نیا واویلا میترسم از اون کوچه ها و طعنه و نون و خرما تورو خدا ، جایی برو ، که خواهرت آروم شه اینجا نیا ، بذا نگاه دخترت آروم شه برگرد ای علمدار ، میبرن سرا رو میبینی تو از دور ، رقص نیزه ها رو برگرد ای علمدار ، زینب بیقراره فردا آواره ی ، این صحرای خاره واویلا حسین یابن زهرا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
هدایت شده از منبع سبک
در بین خاک و خون بشنو فریادم عمو بیا که از نفس افتادم در زیر خنجر دارم این سخن ان تنکرونی فانا بن الحسن شربت "احلی من عسل" چشیدم در زیر دست و پا من قد کشیدم صحرا خون گرید بر پیکر من ان تنکرونی فانا بن الحسن دست و پا میزنم با کام عطشان همچون بابا تنم شد تیر باران لرزه فکندم برجان دشمن ان تنکرونی فانا بن الحسن
بسم الله الرحمن الرحيم به سوی یار از ندارها سلام می رسد خوشیم این سلام ها به آن امام می رسد شدیم بی نصیب از نظاره ی رخش ولی نگاه لطف او به ما علی الدوام می رسد عطای یار و منعِ بخشش اش یکی است باطنا صلاح ماست هر دوتاش... هر کدام می رسد بریده می شود نخ توسل اهالی اش به پای سفره ای که لقمه ی حرام می رسد از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید از آن طرف همیشه لطف و احترام می رسد همین که بر دعا دو دست خود بلند می کند به قلب ما همان دقیقه التیام می رسد دل شکسته از غریبی عقیله صبر کن می آید آن امام و وقت انتقام می رسد فدای دختر علی که با قد خمیده اش محله ی یهودیان شهر شام می رسد چقدر کارِ این بزرگ زاده سخت می شود در آن زمان که کاروان به ازدحام می رسد گرسنه اند کودکان و رو به کس نمی زنند اگرچه بوی نان تازه بر مشام می رسد
بسم‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به ؛ دوری از چهرۀ مهتاب فقط کابوس است خوش به حال دل هرکس که به تو مانوس است باید این خوابِ پر از واهمه تعبیر شود کاش مهدی تو بیایی ! نکند دیر شود دست ابلیس کشیده ست جهان را سر جنگ زده با حقد سر پیر و جوان را سر جنگ زخم بر صورت اسلام فراگیر نشست جای تکبیر روی ماذنه تکفیر نشست وحدت از دست رود سقف و ستون می ریزد در عراق و یمن و سوریه خون می ریزد دست با پنجه ی ابلیس یقینا هرگز با همه صلح ولی تفرقه افکن هرگز با جهان گاه اگر گفت و شنودی داریم گله ها از عربستان یهودی داریم کاش کنده شود از روی زمین ریشه ی شان یعنی از بین رود نحوه ی اندیشه ی شان راه احرام اگر بسته شود باز چه باک قلب مومن حرم او بُوَد این بوده ملاک با نبی و علی و آل علی لج کردند فتنه ها بود که حین سفر حج کردند به جزایی علنی ، سخت و خشن محکومند شیعیان مثل علی گر چه قوی مظلومند من دم از حیدر کرّار زدم با نیّت لعن الله بر اندیشه ی وهابیّت شیعه و دست کشیدن ز ولایت هیهات سر سپردن به سر خنجر ذلّت هیهات گوئیا آمده یک بار دگر عام الفیل فتنه ها زیر سر کیست به جز اسرائیل ؟ دشمن کودک در خواب پر آرامش شد نمی از خصلت حیوانی او داعش شد هر چه کردند نشد مانع افلاکی ها پر شد این خاک از آوازه ی زکزاکی ها شیعه راسخ ، سخنی محکم و قاطع دارد هر کجا خانه ی زهراست مدافع دارد نه فقط ساحت این مقبره ها محترم است هر کجا عشق حسین است خودش یک حرم است باید این جمله به پیشانیمان نصب شود ما نمردیم ، بخواهند ، حرم غصب شود من از این قوم بلاخیز برائت دارم من از اندیشه ی این طایفه نفرت دارم کل ایران همگی مرد دفاعیم دفاع پیرو حضرت عباس حسینیم ، شجاع مومن و اشک ببین ، به ، چه سلاحی دارد بِنِگر حضرت زینب چه سپاهی دارد ! پایشان کرب و بلا سمت حرم باز شود لحظه ی ساخت صحن حسن آغاز شود کاش این شب بشود صبح به نورت مهدی! شده دشمن سبب خیر ظهورت مهدی ! بهتر از نغمه ی نعلین تو آهنگی نیست کاش روزی بنویسیم دگر جنگی نیست
بسم الله الرحمن الرحيم حجت الاسلام نويد وصل پدر را به كاروان می داد به ماه، ماه سر نيزه را نشان می داد رقيه توليت آستان رأس شريف به ماه، اذن زيارت در آسمان می داد هزار حوريه از چادرش زمين ميريخت اگر كه چادر خود را کمی تكان می داد رقيه دختر آقای مهربانی كه سرش به حامل سر نيزه سايبان می داد – - گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس به دست دشمن خود رزق آب و نان می داد پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد و او النگوی خود را به ساربان می داد شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد چرا كه بوسه به لب های خيزران ميداد توان پاشدنش را گرفت سيلی زجر وگرنه پيش پدر، ايستاده جان می داد درست لحظه ی وصل رقيه و بابا برادرش به روی نيزه ها اذان می داد
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ، بنده با محبوب خود وقتی که صحبت می کند عرش او را غرق در مهر و محبت می کند آدمی وقت نمازش دست در دستان رب رو به قبله با خدای کعبه بیعت می کند با نماز پنجگانه با دعای پنج تن پنج نوبت خالق خود را زیارت می کند ظاهراً روی زمین اما بشر با این نماز باطناً در عالم معنا سیاحت می کند بال معراج نماز ما نوافل هست و بس زندگی را نافله پر خیر و برکت می کند ای بنازم بر نماز آن که در این روزگار روبروی معصیت ها استقامت می کند استعینوا باالصلاة و استعینوا باالحسین این دو اکسیر آدمی را شیخ بهجت می کند روز جمعه روز احسان خدا بر بنده است در نماز جمعه حق بر ما محبت می کند در نماز جمعه "خطبه" نور و علم و روشنی است این دو رکعت خطبه ما را با بصیرت می کند پیر ما فرموده است دین و سیاست با همند پس نماز جمعه ما را با کیاست می کند این نماز جمعه یادم داده صهیون غاصب است بر بشر آل سعودیه خیانت می کند ظلم اسراییل با افکار امریکایی اش وادی اسلام را این جور قسمت می کند در بلاد مسلمین آشوب راه انداخته غرب از بیداری اسلام وحشت می کند شیعه را در سوریه، کشمیر یا اینکه یمن کشته آن دستی که مارا مست شهوت می کند بر مسلمان بودنم شک دارم آخر "مسلمی" ظلم دیده دارد از من استعانت می کند ای مسلمان علت این فتنه می دانی که چیست؟ خواب ماندی، دشمن بیدار جرات می کند فتنه ی آخر زمان سخت است تنها این زمان عروة الوثقاست ما را با سعادت می کند پشت استبداد را حب ولی خم می کند شک نکن سید علی دارد قیامت می کند شیعیان یک روز آخر مهدی ما می رسد مسلمین را با فروغ خود هدایت می کند
نوحه امام حسین علیه السلام ثارالله،یا اباعبدالله یا عزیزَ الزّهرا،شهید عاشورا حجّت خدا ای غریبِ دشت کربلا عنایتی کن به سوی ما تا که بشیم از غمِت فدا شاهِ عالمین زینت دوش نبی حسین... با عشقت،دل من آرومه غم جانسوزت از،اَشکام معلومه عشق و دلبرم منم و چشمای ترم منم و قلب مضطرم به حریمِت کبوترم شاهِ عالمین زینت دوش نبی حسین... در گودال،شعله ها بر پا شد غرقِ در خاک و خون،سرِ تو جدا شد وامصیبتا از هجوم تیر و نیزه ها روشنیِ چشمِ مصطفیٰ سرش جدا گشته از قفا شاهِ عالمین زینت دوش نبی حسین... ۹۸ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
نوحه امام حسین علیه السلام نوکریِ تو اعتبارم ولای تو دار و ندارم آرزویی در دل زارم غیرِ وصال تو ندارم آه پریشانم،با تو می مانم،ای حسین جانم ای مظلومِ دشتِ غربت ای ناجیِ کلّ دنیا ای خورشید سرخِ گودال ثارالله عزیز زهرا ثارالله عزیز زهرا... خوشا به حال هر کسی که چو رود سوی تو روان شد خوشا به حالِ هر کسی که خاکِ حریم عشقتان شد آه منم گمراه،با تو ام همراه،یا ذبیح الله هر چه معصیت نمودم دستم را رها نکردی راهن را زِ راه عشقت یک لحظه جدا نکردی ثارالله عزیز زهرا... سوز دل از مصائب تو چه بی حد و چه بی کران است که دور تو در دل گودال دشنه و شمشیر و سِنان است آه ازین ماتم،آه زِ درد و غم،آه زِ قدّ خم جسمت بین خاک و خون و خون جاری شَوَد زِ دیده ناله میزند بُنَیّ زهرا با قدِ خمیده ثارالله عزیز زهرا... ۹۸ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
نوحه امام حسین علیه السلام ای آبروی دو عالم،معظّمی و مکرّم از مِیِ جامِ ولایت،رفعِ عطش کرده زمزم حسین حسین یابن زهرا... مادح تو ذات اَقدس،طاهر و پاک و مقدّس همین که خاک درِ تو،شوم حسین جان مرا بس حسین حسین یابن زهرا... بی سر و پا هستم آقا،وَ دل به تو بستم آقا چو شیشه با سنگِ غفلت،ببین که بشکستم آقا حسین حسین یابن زهرا... کرببلایت بهشتم،عشق شما سرنوشتم سر درِ بیت دل و جان،ذکرِ حسین جان نوشتم حسین حسین یابن زهرا... بی مِثلی و بی قرینی،قبلهٔ اهل یقینی نور دل و نورِ دیده،به خاتمُ المرسلینی حسین حسین یابن زهرا... شهید دشت بلایی،مِهرِ سپهرِ ولایی لالهٔ از کینه پرپر،به دشت کرببلایی حسین حسین یابن زهرا... راهِ تو راه سعادت،بردنِ نامت عبادت آرزوی نوکرانِ،حریمِ عشقَت شهادت حسین حسین یابن زهرا... ای به علی نورِ دیده،سَروَری و سر بریده غریب مثل تو مولا،کسی به عالَم ندیده حسین حسین یابن زهرا... ۹۸ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼