eitaa logo
کانال ‌متن روضه
80هزار دنبال‌کننده
781 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بال فرشته که خاکِ پایِ حسین است فرش حسینیۀ عزای حسین است فاطمه دنبالش هست صبح قیامت هر که به دنبال دسته های حسین است شعر من و تو که افتخار ندارد تا که خدا مرثیه سرای حسین است رحمت زهرا برای این که ببارد منتظر گریه ای برای حسین است حسین... خدا نیاره اون روز شب بشه و شب صبح بشه من برات گریه نکنم،مادر!خدا خیرت بده که با محبت حسین شیرم دادی،خدا خیر بده بابایی که با ولایت علی بزرگم کرد،تا خوردم زمین گفت: بلند شو بگو یاعلی همه زمین خورده های عالم میگن: یاعلی بلند میشن،اما علی زمین خورد بلند شد گفت: یازهرا... در دل مردم هرچه هست کار نداریم در دل ما که برو بیای حسین است دست به سمت کسی دراز نکردیم هردو جهان دست ما گدای حسین است گندم شهر حسین روزی ما شد باز سر سفره ها غذای حسین است قیمت اشک برای خون خدا هم دست همان کس که خون بهای حسین است پرچم کربلا همیشه بلند است حافظ پرچم اگر خدای حسین است هر چه که ما خواستیم فاطمه داده آن چه فقط مانده کربلای حسین است شاعر:علی اکبر لطیفیان *اومدی روضه بشنوی باشه،خدا هرکی جوون داره براش نگهداره،من روضم امشب برا محاسن سفیداست،خدا بچه هاتون رو براتون نگه داره،پسر بچه هرچی رشد میکته قدم برمیداره،تو زندگی موفقیت کسب میکنه بابا به خودش می باله،هی نگاه به قد وبالای بچش میکنه به رفیقاش میگه پسر منه،الحمدلله اول اینکه نوکر حسینِ،هم درس خوب میخونه،هم احترام مارو داره،بالاخره عصای پیریمونه.... آی جوونا! من امشب بهتون میگم: خیلی هواستون به باباهاتون باشه،بابا مریضم باشه باید دورش بگردی،هرکی رو میبینه میگه پسره منه ها،اون چیزی که بابا رو نگه میداره قرص و محکم راه رفتن پسرشه،میخوام یه خورده روضه ی بابا براتون بخونم،هواست باشه یه وقت زود جوابشو ندی،هواست باشه یه وقت دلشو نشکنی،هواست باشه یه وقت نه نیاری براش،دلش میشکنه به روش نمیاره،یه شبایی دلشو شکستی بلند صحبت کردی گفتی من خودم میدونم،اما همچین که خوابیدی خبر نداری بابا میاد نصفه شب بالاسرت،صورتت و میبوسه میگه: خدا هوا بچمو داشته باش،من ازش راضیم جوونی کرد به من اینجور گفت،صبح بلند میشی خبر نداری بابات چیکار کرده، باز با همون اخلاق از کنارش رد میشی،امشب جوونا بیاید جان علی اکبر یه کاری بکنیم،اکه مَردیین بیاین امشب یه کاری بکنیم،رفتیم خونه جلو همه بیوفتید به دست و پای بابا.... یه وقت دیدن از خیمه ها هی حسین زمین میخوره بلند میشه،هی میگه "ولدی علی"...من یه جمله روضه میخوام بگم،خدانکنه بابایی نفس نفس بزنه،هی میگفت: علی!پسرم! تا حالا نشده جواب باباتو ندی عزیزم....* دست و پایی بزن و آهی بکش ای رفته ز هوش *همه براش "وَ اِن یَکاد" میخوندن موقع رفتن،اما داشت برمیگشت اینطوری بود "اِرباً اِربا"گفت:بابا بلند شو ببین لشگر داره به من میخنده... بچه رو بغل گرفت دلش آروم نشد،عاقبت صورت رو صورت علی گذاشت،یه وقت حس کرد یه دستی اومد رو شونش،برگشت نگاه کرد دید خواهرش زینبِ،داداش بلند شو خدا صبرت بده...یه وقت صدا زد گفت: علی! بلند شو ببین عمه ات اومده وسط میدون،کسی قد وبالای زینب رو تا حالا ندیده.... بهترین لحظه برای یه بابا،اون لحظه ای که جوونش جلوش راه میره،بدترین لحظه برای یه بابا اون لحظه ای که جوونش جلو چند نفر زمین بخوره،بدتر از اون لحظه،لحظه ای است که یه بابا کتک خوردن بچش رو ببینه.... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-1_Majid_Banifateme(Shabe_8_Moharam)_(www.rasekhoon.net)- 1.mp3
3.02M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ مولا عباس مازندرانی پرچم به دوشِ،هر دفعه ای میگه: هر که دارد هوس کرببلا بسم الله،کاروان میبره کربلا.....هرچی منتظر شدن دیدن دیگه کاروان کربلا رو راه نمیندازه...جوونا سریع اومدن جلوش رو گرفتن،آ شیخ هرسال کاروان کربلا رو راه مینداختی امسال چرا راه نمی اندازی؟،گفت: گرفتارم..گفتند: ما کارهات رو میکنیم اما پرچم قافله رو زمین نزار"یادتون باشه روضه جایی نگرفتن برید بگید اگر کاری دارید ما انجام بدیم روضه ی آقا، عَلَم ابالفضل زمین نمونه".... کارهاش رو کردن، پیر مرد پرچم انداخت رو دوشش،گفت هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله،کوچه پس کوچه های شهر مازندران گشت،گفت فلان روز اذان صبح حرکت میکنیم،مثل حالا نبود،پیاده راه میافتادن برن سمت کربلا،راه افتادن مردم شهر یه عده بچه هاشونو فرستادن یه عده جوونا مادر پدراشونو کول گرفتن،یه عده گفتن: اگه رفتی سلام مارو برسون.... راه افتادن رفتن،چند شبانه روز تو راه ،تا آخرین منزل شیخ یه نگاهی کرد به جوونا گفت: بگید ببینم امشب چه شبی است؟،گفتند: شب جمعه است،گفت: از این دور نگاه کنید اون چراغایی که از دور معلومه میدونید کجاست؟چراغای شهر کربلاست،اینکه خودمون رو بکشونیم هرجور هست بریم حرم از فضیلت شب جمعه عقب نیافتیم،گفتن باشه شیخ.... هر جوری بود رسیدن کربلا،گفت روایته همینجوری خاکی و خسته بریم حرم...وارد حرم حسین شدن،"السلام و علیک یا اباعبدالله"یکی میگه: آقا! مادرم سلام رسوند،اون یکی میگه: آقا! ممنونم کربلاتو دیدم نمردم،یکی میگفت: آقا فلان همسایمون سلام رسوند،یکی میگفت: آقا! آرزو داشتم کربلاتو ببینم،میگن: شبهای جمعه بوی سیب میاد،چدن مادرت گذر میکنه،یکی میگفت: جوانها من سواد ندارم میشه برام زیارت نامه بخونی.... یه نکاه کردن گفتن آ شیخ ما ازت گِله داریم،گفت: چرا؟گفت: من یادمه دیگران میگفتن هر وقت آشیخ میاد کربلا،حرم ابی عبدالله میرسیم برامون روضه میخونه نوحه میخونه،میشه برامون نوحه بخونی،گفت چشم، همه رو جمع کرد کنار ضریح شش گوشه،گفت من دفتر نوحم و باز میکنم،هر نوحه ای اومد همونو میخونم،گفتن: باشه،همه جمع شدن دفتر نوحه رو باز کرد،میدونی چه نوحه ای اومد؟..* جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید *من از امان رضا معذرت میخوام،میدونی جرا میگه جوانان بنی هاشم بیایید،از صبح هرکی رو زمین افتاد ابی عبدالله تنهایی برش گردوند،معناش میدونی چیه،میگه جوانان بنی هاشم بیایید یعنی این بدن پاره پاره است،یه نفر تکی نمیتونست بدن رو برگردونه* بگویید خواهرم زینب بیاید تماشای رخ اکبر نماید *روضه رو خوند،همه سینه زدند، رفتند، گفتن بریم استراحت کنیم،ملا عباس هم اومد استراحت کنه، سرش رو گذاشت رو زمین،تو عالم مکاشفه و رویا گفتن بلند شو آقات اومده..آقام؟بله ابی عبدالله،میگه: در عالم رویا دیدم ابی عبدالله وارد شد، فرمود: برا سه تا مطلب من اومدم،اول بدون هرکی زیارتم بیاد دیدنش میرم،دوم اینکه از راه دور پیر مردی تو شهرتون به من سلام داد،سلام من و بهش برسون،سوم اینکه یادت باشه هر وقت شب جمعه اومدی کربلا روضه ی علی اکبر نخون،آخه مادرم زهرا شبای جمعه کربلاست،طاقت نداره... همچین که اومد گفت: بابا! اجازه بده برم میدون،فرمود برو عزیزم...عمه ها دورش رو گرفتن،خواهرا دورش رو گرفتن،سکینه میگه: داداش! مواظب خودت باش،رقیه میگه: علی اکبر! مواظب خودت باشه..رباب میگه: مواظب خودت باشه..زینب میگه: الهی عمه دورت بگرده...راه افتاد سوار بر مرکب شد،تا اومد حرکت کنه دل تو دل حسین نیست، آی جوونا!اینو باباها میفهمن،همچین که چند قدمی رفت یه وقت شنید صدای باباش میاد،فرمود علی جان! صبر کن...بله بابا،فرمود پایین بیا،دومرتبه پایین اومد،صدا زد: علی جان!چند قدم جلو بابا راه برو،میخوام خوب قد و بالات رو ببینم... رفت تو دل دشمن جنگ نمایانی کرد،رزم بلده و جنگیدن،اسب تربیت شده است، میدونه باید به سوارش چه جور سواری بده،این اسب تربیت شده بود، می دونه اگه دید دوتا دستا اومد زیر گردنش،یعنی دیگه توان ندارم باید برگرده همونجایی که سوارش رو سوار کرده...جنگ نمایان کرد،یه وقت علی رو دوره کردن،صدا ناله ی حسین بلند شد،شمشیر دار با شمشیر میزنن،نیزه دار با نیزه میزنن...سر شکافته شده،دید تنها راهی که داره دستشو دور گردن اسب بندازه برگرده سمت خیمه...خونِ سر علی جلو چشم اسب رو گرفت،عوض اینکه برگرده سمت خیمه،رفت وسط دل دشمن،اینقدر با شمشیر و نیزه...... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
@babolharam.ir-_Majid_Banifateme(Shabe_8_Moharam)_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
4.7M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ باید لخته خون رو با دستام بگیرم تنت پاره پاره است الهی بمیرم وای تنت، کشتنت تمام زمین پر شد از تو علی جسمِ تو، می برم ولی با چه حالی و با چه دلی وای صدا، هلهله نمیزاره من بشنوم نالتو خوبه لیلا ندید تن اِرباً اِربات علی *گفت: تا خبر شهادت پسرش رو به پدرش دادم،فردا روزی دیدم چندتا محله پایین تر داره میگرده،گفتم حاجی چیکار میکنی اینجا؟..گفت راه خونه ام رو گم کردم.... الهی برا دلت بمیرم حسین،به قول اون آذری گفت: جوونا! گفتن: عمو عباس! چرا کمک نمیکنی بدن علی رو ببریم:؟فرمود: شما بدن پسر رو ببرید،من میخوام زیر بغل های بابای داغ دیدش رو بگیرم...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-_2_Majid_Banifateme(Shabe_8_Moharam)_(www.rasekhoon.net)3.mp3
953.1K
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یکی از اُمرای ارتش میگه تنگه ی چزابه یه پدر و پسر باهم داخل میدان مین بودن.میگه یه وقت دیدم سر و صدا میاد.من گفتم نکنه بین این ها دعوا شده،درگیری پیش آمده.رفتم جلو.دیدم پسر میگه:بابا تو اگه بمیری من بیچاره میشم‌.تو اگه شهید بشی من آواره میشم. پدر میگه:نه! تو جوونی بذار من برم.آره! پدر دلش نمیاد پسر جوونش رو بفرسته.داغ جوون سخته.هیچ پدری حاضر نیست پسرش رو بفرسته. میگه خودم میرم.این افسر رزمنده میگه پدر،پسر رو کنار زد.بدون اینکه لحظه ای توقف کنه راهش رو ادامه داد.چندلحظه بعد صدای انفجار مهیب بلند شد.پدر داخل میدون مین به شهادت رسید.میگه پسر سریع خودش رو رسوند بالای سر پدر. *بمیرم برات حسین.* میگه ما که نزدیک تر بودیم رفتیم کمک کنیم.یه وقت دیدم پسر جنازه ی پدر رو روی دست گرفت.به طرف بیرون میدان مین حرکت کرد.خودمو بهش رسوندم.گفتم:اجازه بده من بهت کمک کنم.بذار من جنازه رو بردارم.پسره جواب داد اینقده جنازه ی بابای شهیدمو میبرم که بتونم زحمتاشو جبران کنم. بدون اینکه احساس خستگی کنه جنازه ی پدر رو برد.میگه تا روی پل جنازه رو برد،گذاشت داخل آمبولانس.خودش دوباره برگشت میدان مین. من یه آقای دیگه هم میشناسم.خودشو رسوند بالای سر بابای نازنینش.شب هشت محرمه.یا امام رضا.دلم برات تنگ شده. در بین ذکرهای شفابخش درد عشق الحق که یا امام رضا چیز دیگریست... یا امام رضا،یا امام رضا،یا امام رضا، مولا.... دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی من تو رو صدا کنم تو هم منو صدا کنی قربون صفات برم از راه دوری آمدم آقا قبل اربعین میخوایم بیایم ازت اجازه بگیریم.بگیم آقا داریم میریم کربلا... گفتم یه بابای دیگه شهید شد،پسرش آمد بالاسرش. امام رضا داخل حجره بود.درها رو بسته بودند.نقل میکنه از اباصلت.اباصلت میگه درها رو بسته بودم.یه هو دیدم"دَخَلَ علیَّ شابٌّ حَسَنُ الوَجه." یه آقای خوش چهره ای وارد شد."فقال یا اباصلت:انا محمدُّبنُ علی" فرمود اباصلت من جوادالائمه ام."ثمَّ مَضی نَحوَ اَبیه"رفت خدمت پدر."فَلَمّا نَظَرَ اِلَیهِ الرِّضا وَثَبَ اِلَیهِ فَعانَقَه"*آقای ما خیلی زهر به جان مبارکش اثر کرده بود. من در روایات دیدم امام رضا از دارلاماره تا منزلشون که راهی نبود صدوق نوشته:پنجاه بار نشست و بلند شد* امام رضا تا جوادالائمه رو دید از جای خودش بلند شد. " وَ ضَمَّه إلى صَدرِه..." جوادش رو به سینه چسبانید و قَبَّلَ ما بَینَ عَینَیه " مابین دو دیدگان فرزند رو بوسید و بویید. قا به شهادت رسید.اینجای روایت میگه امام جواد رو کردن به اباصلت؛فرمودند:" یا أبا الصّلت! قُمْ فائتنی بالمُغتسل والماء ..."پاشو برام یه تخت بیار؛یه آب بیار بابامو غسل بدم. *قاعده اینه دیگه...پسر باید بیاد بالاسر پدر...اما بمیرم برات حسین که کربلا همه چی برعکس بود...از امام رضا اجازه بگیریم بریم کربلا روضه بخونیم. به حکم آنکه "علیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق"دلم بدون رضا کربلا نمیخواهد...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Motiee_Shab08Moharram1396[04]_(www.rasekhoon.net)-Segment 1.mp3
2.2M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ علی اکبر رفت میدان؛جنگ نمایانی کرد.دل گفتنشو ندارم چطور به شهادت رسید،شیخ مفید نوشته: "فَصُرِعَ..."علی بیهوش شد...دست ها رو گردن اسب حلقه کرد..." وَاحتَواهُ القَوم..."همه دورش رو گرفتن،*باباش امام حسین هم همینطور شد... راوی میگه:"تَکافَروا علیه..."لحظه های آخر دور امام حسین شلوغ شد؛همه اومدن دورش.." "وَاحتَواهُ القَوم..."همه دورَش کردن..."فَقَطَّعوه بِاَسیافِهِم اِرباََ اِربا...."باباش نگاه میکرد....همه شروع کردند با شمشیر،علی رو ریزریز کردن...علی علی... بار دیگر زنده میشد روضه های کوچه ها میرسید هر کس به او ضربه ای میزد به او.... همه دورش کردن....همه میزدن.... بار دیگر زنده میشد روضه های کوچه ها میرسید هر کس به او ضربه ای میزد به او.... پدرش نگاه میکرد....زینب نگاه میکرد.... اینجا دیگه کار برعکس شد.. کنار جسم تو رسم جهان عوض شده است... نشسته پیر کنار جوان،علی اکبر... *پیرمرد نشست کنار جوونش...* اگر چه پهلوی تو یاد مادرم کردم شکسته کوفه سرت را چنان علی.....اکبر *هم شبیه بابام شدی؛هم شبیه مادرم شدی...راوی میگه:"و وَضَعَ خدَّهُ علی خَدِّه..."صورت به صورت جوانش گذاشت..* میگذارد چهره بر رخسار اکبر،ساعتی... این غروب جانگداز ذبح اسماعیل بود. *اونجا که ماجرای پدر و پسر شهید رو گفتم یه نکته داره خیلی دل آدمو میسوزونه.. پسر آمد جنازه ی پدر رو برداشت...اون راوی میگه با سرعت از میدون مین بیرون برد...اما من میخوام بگم اگه همون رزمنده شهید شده بود؛باباش می اومد بالاسرش،اصلا نمیتونست جنازه ی پسر رو خودش ببره...داغ جوون، پیرمرد رو زمین گیر میکنه. جوون رو پیر میکنه...* زینب اومد از خیمه ها بیرون...خودش رو روی جنازه ی علی اکبر انداخت...امام حسین آمد..."فَاخَذَها الحُسَین و رَدَّها الی الفُسطاط"به هر زحمتی بود زینب رو بلند کرد برگردوند خیمه ها... اما دیگه خودش موند و این جنازه....نتونست کاری بکنه... راوی میگه یه وقت دیدم برگشت سمت خیمه ها..."وَ اَمَرَ فِتیانِه...جوون ها رو صدا زد..."فَقال:اِحمَلوا اَخاکُم..." بیاید برادرتون رو ببرید... "فَحَمَلوه حتّی وَضعوا بین یَدَیِ الفُسطاط الّذی کانوا یَقاتِلون اَمامَه..." جوون ها اومدن علی رو بردن جلوی خیمه ای گذاشتن که مقابلش میجنگیدن.اینجاست که این شعر شان نزولشه: (جوانان بنی هاشم بیایید ۲ علی را بر در خیمه رسانید)۲ حسین جانم...حسین جانم...حسین جان... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-Motiee_Shab08Moharram1396[04]_(www.rasekhoon.net)-2.mp3
1.93M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _شب هشتم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ حاج محممود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ به نام او هوالباقی به میدان می روی ای اولین و آخرین ساقی من از ابروت فهمیدم که هم جبار و هم قهار و هم رحمان و رزاقی ابالفضلی و عباسی تو هم استاد پیکاری و هم استاد اخلاقی جهان دارالشفای توست که هم محشور هم مشهور در انفاس و آفاقی وفا ٬ غیرت ٬ ادب ٬ تنها ؛ برای این همه مفهوم در یک تن تو مصداقی قواعد ریخته برهم تو هم مقصود زُهادی و هم منظور عُشاقی برای کشتن مردم خدا داده به چشم تو عجب ابروی خلاقی برای کربلا رفتن به ما خیل گنهکاران فقط مشغول ارفاقی برو اما بیا حتماً رسیده از علی اصغر برای تو چه ابلاغی بیا با مَشک یا بی مَشک رقیه بسته با دست تو در خیمه چه میثاقی *عمو بیایی ها !! ما غریبیم...بابام دیگه هیچ کس رو نداره...* به دستت دست می شویی ندیدم در کسی اینقدر مهجوری و مشتاقی به کف الاَیمَن و ایسَر دو تا دستت دو تا سروند افتادند در باغی غم مَشک و غم اصغر دو چندان می کند در سینه ات هر داغ را داغی تمام دشت می گویند أدر کأساً وناوِلها الا یا ایها الساقی *** خبر پاشیده شد از هم سپاه دشمنان با یک نفر پاشیده شد از هم به دست یک نفر هم نه سپاه اینچنین با یک نظر پاشیده شد از هم دم رود آمد و آن رود دلش با دیدن قرص قمر پاشیده شد از هم به دورش حلقه کردند و گُلی در کنج گلدان با تبر پاشیده شد از هم رباب و اصغر و بابا پس از او بینشان تیر سه پر پاشیده شد از هم و او هم پهلویش انگار شده چون پهلویی که پشت در پاشیده شد از هم عمود خیمه ٬ بر فرقش عمود آهنین افتاد و سر پاشیده شد از هم * سادات ببخشید ، من نمیدونم شما چه قدر ارادت به عموجانتون دارید، بچه سیدا ... عباس بچه های حسین رو خیلی دوست داره....شما اگه یه روزی عموجانتون رو یادتون بره اون شما رو فراموش نمیکنه ...ما رو هم فراموش نمیکنه ....* سرش پاشیده شد اما دل بابا برایش بیشتر پاشیده شد از هم ✾شاعر : مهدی رحیمی ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Karimi Shab 9 Moharam 96-01-1.mp3
1.94M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ حاج محممود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ حاج محممود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ام البنین فرمود: هر چی بگید به سر بچه ی من عمود آهن زدن من باورم نمیشه..از کجا این حرفا رو میارید ؟ این بچه رو من بزرگ کردم .تو صفین خبرش به من رسید کسی جرأت نمی کرد نزدیکش بشه .. حتی صفین هم ...هیچ کی حریفش نبود ... خود امیرالمومنین که می رفت بجنگه اینا فرار می کردن .دوباره می رفت رجز میخوند .سه چهارتا دیگه می رفتن دوباره حریف فرار می کرد .مولا تا میومد میشناختنش.. فرار می کردن .صدا زد عباسشو .مولا با لباس مبدل رفت سراغ این قهرمان سپاه معاویه .اون فکر کرد یکی دیگه است... عباسش رو آورد تو خیمه گفت: بابا !جان لباست رو با من عوض کن .چهارده سالش بود ....گفت: چشم برا چی ؟ گفت این حریف لباس منو میشناسه من میرم فرار میکنه .چهارده سالش بوده لباسش هم قد امیرالمومنین بوده....مگه این شیر بچه رو مگه میشه بهش عمود آهن زد ؟ نه حالا ما گفتیم ...ولی واقعا زدن...یه خورده فکر کرد شروع کرد گریه کردن...یعنی بچه ام دست نداشت اون موقع؟ اومد جلوی عباس ...این پا رو گذاشت رو پای ابالفضل، رو رکاب ...اسب رو نگه داشت .گفت ...عمود آهن هم دستش بود ...گفت : عباس تویی ؟ از صبح تا حالا هر چی میایم به حسین برسیم جلو راه ما سبز میشی ؟ دست نداشت .تیر مشک خورده افتاده .به قول خودش فرمود : دیر اومدی .یه زمانی اومدی که من دست در بدن ندارم .گفت تو دست نداری، من دارم .چنان عمود آهن رو بالا برد ..."عَمَدَ الحدید ...بکربلا خَسَفَ القمر..."کلاهخود تو سر فرو رفت ...بعضیا که میگن کلاهخود مونده بود ...سر متلاشی شد ...* کی میتونه منو ،از تو جدا کنه *داداش ..بالا سرِ علی اکبر تو از من دفاع کردی ...* کی میتونه منو، از تو جدا کنه بالا سر تو کی ، ازم دفاع کنه ؟ پاشو بریم باهم .... پاشو بریم به خیمه ها ...داداش پاشو پناه من... داداش ... پاشو تو رو خدا ... پاشو بریم باهم... داداش بریم به خیمه ها... داداش پاشو پناه من... داداش پاشو تو رو خدا ... مشکی که با هزار زحمت رسید به آب بیچاره طفلکِ شیرخواره ی رباب آب به خیمه نرسید فدای سرت پاشو برگرد خیمه کس و کارم تو امید منی،حتّی بدون دست پاشو یه کاری کن که کمرم شکست ما تویِ علقمه، ولی حرم بدون من پاشو که دشمنت... داداش خیمه رو دوره کرد *پاشو به دادمون برس* خدا به خیر کنه ،به حال مادرا چادرِخواهرا،خلخالِ دخترا یه یاعلی بگو...داداش پاشو با من بیا....داداش تا نزده کسی... داداش تو گوش دخترا ... *یه موقع هست میگن بچه بابا نداره بزنیدش اما اینا همه میگن دیگه عموشون نیست راحت باشید....یا صاحب الزمان .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Karimi Shab 9 Moharam 96-01-2.mp3
2.55M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_ حاج محممود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ خطری میکنم از فتنه ی شیطان احساس خطر خار جحیمی به روان گل یاس در دل آل پیمبر همه افتاده هراس *چرا ؟* شمر آورده امان نامه برای عباس زین مصیبت حرمِ پاکِ علی میلرزد گوییا مُلک خدای ازلی میلرزد کیست عباس ؟ امید دلِ خیرالناس است کیست عباس ؟ شرف ، عشق، ادب، احساس است شیشه را قصد شکارِ جگر الماس است پاسدار حرم الله اگر عباس است به نگاهیش عدو در سَقَر آواره شود جگر شمر و امان نامه ی او پاره شود باز دنیا به سوی حیدر کرار آمد به سراغ قمر از راهِ شبِ تار آمد دل شب سوی حرم، شمر ستمکار آمد به شکار دل عباس علمدار آمد گفت عباس ببین بخت تو را همراه است که امان نامه ی تو خط عُبیدالله است *میدونستن جواب منفی بوده ...میدونستن تیرشون به سنگ میخوره ...میخواستن با اعصاب بازی کنن .میخواستن با احساسش بازی کنن .میخواستن روحیه اش رو خراب شه .چون کیِ ؟! پسر ام البنین ؟! * چشم عباس که بر شمر ستمکار افتاد پای تا فرق چو آهی که برآید ز نهاد گفت ای کارِ تو بر آلِ پیمبر بیداد بر تو و خط و امان نامه ی تو نفرین باد دور شو ! اینهمه افسانه نخوان در گوشم به دو عالم پسرِ فاطمه را نفروشم گفت ای لعل لبت تشنه، دلت دریایی تا به کی پای تو در سلسله ی تنهایی ؟ به تو زیبنده بود سروری و آقایی حیف از قدر و جلالت که کنی سقایی تو امیری ز چه رو عبد برادر باشی ؟ نزد ما آی که فرمانده لشگر باشی گفت روزی که اذان بر درِ گوشم خواندند همگی بر رخم از اشک،گلاب افشاندند مات و مبهوت به دیدار جمالم ماندند همه دور پسر فاطمه ام گرداندند تا فدای پسر فاطمه گردد ، هستم پدرم اشک فشاند بوسه زده بر دستم گفت ما بوسه گذاریم به خاکِ پایت تو یل ام بنینی و قمر سیمایت چه نیازی به حسین و بَنو الزهرایت ؟! حیف باشد که ز هم قطع شود اعضایت عوض آنکه حسین اشک برایت ریزد باش با ما که زر سرخ به پایت ریزد گفت: خاموش! که این بندگی ام آقایی است مشک بر دوش گرفتم ،شرفم سقایی است با خبر باش که عباس بَنِی الزهراییست جگرم سوخته و چشم و دلم دریایی است باشد از اسب زمین خوردنِ من پروازم هر چه هستم به حسین بن علی مینازم من جدا لحظه ای از آلِ پیمبر گردم ؟! *لحظه ای ..؟!* بهر حفظ سر و جان دور ز دلبر گردم ؟! عشقم این است که دورِ علی اصغر گردم پسر شیر خدا نیستم ار برگردم نیست بازیچه ی مانند تویی احساسم دورشو ....دور ... ای فدای شرف دین و مرامت عباس کوثر از جام نبی باد به کامت عباس از ولادت به تو بالیده امامت عباس تا قیامت ز رسل باد سلامت عباس تو به شهرِ دلِ یک خلق امامت کردی سربلند است قیامت که قیامت کردی ... نه ز شمشیر ،نه ز تیر، تو را واهمه بود از ازل مرغ دلت شیفته ی علقمه بود زائر پیکر صد پاره تو فاطمه بود آب را با تو به دور حرمت زمزمه بود کای شرار عطشت در جگر آب، عباس آب از شرم لب تشنه ی تو آب عباس آبها تشنه ی داغ لب عطشان تو اند نخلها سوخته و سر به گریبان تو اند اشک ها وقف تو و زخم فراوان تو اند دستها تا ابدالدهر به دامان تواند چه شود تا ز گنه نامه ی او پاک کنند نوکرِ دل شده را در حرمت خاک کنند ؟ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir- Karimi Shab 10 Moharam 96-01-2.mp3
2.22M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ تصورم نمیکنم که بی تو باشم ابدا تصورم نمیکنم.. *نیمه شبه .همه دارن عبادت میکنن .قمر بنی هاشم کنار خیمه ها داشت نگهبانی میداد .هر ذره ای رو زیر نظر داره .آداب داره نزدیک شدن به خیمه اهل بیت؛دید یکی داره جلو میاد دست روی شمشیر گذاشت .کیستی؟ داری به حرم نزدیک میشی؟ حالا اون فرد کیه ؟ همه خیمه ها رو رفته گشته رسیده اینجا .سایه ای دید .کی هستی ؟ صدا زد : منم.عزیزم من خواهرتم . دستشو از رو قبضه ی شمشیر برداشت رو سینه اش گذاشت گفت: خانوم جان! من نوکرشمام.زینب روی خاک نشست ... عباس ایستاده بود ..بشین ...چرا اینقدر با ما غریبی میکنی ؟ نشست مودب به زانو کنار زینب .آروم آروم شروع کرد سر حرف رو باز کردن .* تصورم نمیکنم که بی تو باشم ابدا داداش شنیدم اومدن بهت امان نامه بدن هرچند اگه تو نباشی شکسته میشه کمرم اما شاید آسون بشه اسارتِ اهل حرم *هی دارن میگن : سی و چهار تا بچه تو کربلا بود .فقط خلاصه بگم: مدینه هفده تا بچه برگشتن .* اگه میخوای بری برو ولی دلم خالی میشه دشمن میدونه برا ما هیچ کی ابالفضل نمیشه لشگرِ دشمن که میخواد از ترس تو فرار کنن خوب بلدن تو نباشی با خیمه ها چی کار کنن وای به حال دخترا وقتی که بی عمو میشن یا علی پهلوان ما رفته، ماه از آسمان ما رفته جان نداریم ...جان ما رفته .. رفته تا با شتاب برگردد،آب با مشک آب برگردد قوم و فامیل زحمتش دادند،نیمه شب برگه ی دعوتش دادند آشناهاش غربتش دادند،پیش زینب خجالتش دادند یک امان نامه شرمسارش کرد،تا خود صبح بی قرارش کرد *گفت داداش شنیدم برات امان نامه آوردن .دستاش رو مشت کرد .به قول ما خون خونش رو داره میخوره .دندانهای مبارک رو فشار میداد .گفت خانوم جان صبح بشه یه امانی نشون اینا بدم ...میکشمشون...من انتقام مادرت فاطمه رو میگیرم از اینا . صبح شد .خیلی کم عباس تونست تو میدون حاضر بشه .تا میرفت یه کسی رو بیاره بدنی رو بیاره ...ارباب ما صداش میزد .ابی عبدالله صداش میزد .هی میگفت کنار من باش . تو میری من دلشوره دارم باش .همه حرم نگاهشون به توئه .تو دور میشی همه بچه ها دلهره پیدا میکنن. بمیرم خبری ازش نشد .هر چی حسین صداش زد : "اناابن النبی المصطفی" صداش نیومد ."انا بن علی المرتضی" جواب نداد ."انا بن فاطمه الزهرا ..."نه صداش نیومد .رسید بالا سرش . عباسم با هر عذاب و زحمتی شده باید تو را از علقمه تا خیمه ها ببرم .. آه یک یاعلی بگو و به همراه من بیا ... می بردمت به خیمه اگر بود اکبرم ... داداش تو سر نهاده ای به روی پای فاطمه .... من را بگو که رو به زمین می شود سرم ... تو سر نهاده ای دم آخر به سینه ام من را بگو که شمر نهد پا به سینه ام العطش کودکان،هلهله ی دشمنان بر تن من.... وقت جسارت شده،موقع غارت شده خواهرت آماده ی،بند اسارت شده .... میرو علمدار من،یوسف بازار من ... یار وفادار من...،ماه خیام حسین *ای حسین* ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
Karimi Shab 10 Moharam 96-01-Segment 1.mp3
3.01M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ حاج محمود کریمی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن . اللهم‌ عجل لولیک الفرج .. همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب اگر که معنی دست خدا اباالفضل است به جمله جمله ی یا کاشف الکروب قسم که استجابت صدها دعا اباالفضل است نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین کسی که شدهمه چیزش فدا اباالفضل است از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوای درد گرفتارها اباالفضل است *گفت بچه ،هر وقت گرفتار شدی بگو یا ابالفضل...محاله تنهات بزاره...محاله بزاره خجالت زده بشی...آخه خودش طعم خجالتُ کشیده میدونه ..امشب چرا صدامو نگه دارم... همه سرها را بالا کنید برای ابالفضل بلند بلند گریه کنید ..میخوای یه جمله بگم صدای زنها تو عرش برسه...ابالفضل دختر نداره...ببینم امشب برای ابالفضل چکار میکنی ...* از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوای درد گرفتارها ابالفضل است چه ترس دارد از آتش,چه ترس از دوزخ اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است *فردای محشر ..وقتی فاطمه سلام الله علیها وارد میشه،میفرماید: همه سرها پایین به احترام فاطمه..تا وقتی بی بی وارد میشه ...تازه محشر، میشه محشر...پیغمبر صدا میزنه دخترم‌...حبیبه ی خدا....برای شفاعت محبین و دوستداران، چی آوردی...؟یه وقت میبینن ،مادر منو و شما فاطمه دست بریده عباس رو بیرون بیاره ...میفرمایند:دست بریده عباس بسنده میکنه...یا ابالفضل .. هر کی امشب دلشکسته است بگه یا ابالفضل.. هرکی امشب پناه آورده بگه یا ابالفضل‌..هرکی غیر ابالفضل کسی رو نداره بگه یاابالفضل.. * خود امام زمان گفته است می آید به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است ابالفضل ...ابالفضل .. امشب ..اومدم همه باهم روضه بخونیم و گریه کنیم..همه روضه خون باشیم ..امشب صاحب عزا را میخواهیم صدا بزنیم ...بچه وقتی دستش از باباش جدا میشه...گم میشه...بگو یابن الحسن من تو این عالم گم شدم ..مثل بچه ای که میگه من بابامو میخوام تو هم بگو منم آقامو میخوام ...همه دستا رو بیارید بالا...رحمت به اون دستی که در خونه ی ابی عبدالله و بچه هاش ،در خونه خدا و اهل بیت درازه..جای دیگه دراز نیست . از همینجا یی که دست رو دراز کردی شروع کن صدا زدن صاحبت رو ...اینقدر بگو تا قلبت آروم بشه ..یا صاحب الزمان..یا صاحب الزمان .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir_Majid_banifateme_(Shabe_9_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
3.3M
قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ رخصت بده تا از داغ شقایق بنویسم از بغض گلوگیر دقایق بنویسم میخواهم از آن ساقی عاشق بنویسم نم نم به خروش آیم و هق هق بنویسم دل خون شد و از معرکه ی دلدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد درهر قدمت هر نفست جلوه ی ذات است وصف تو فراتر ز شعور کلمات است در حسرت لبهای تو لبهای فرات است عالم همه از این همه ایثار تو مات است از علقه با دیده خونبار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد آقاجان... سقا تویی واهل حرم چشم به راهت *هی میگفت رباب، آروم کن علی اصغر رو... عمو حرفش رد خور نداره..هی جلوی خیمه میگفت الان عمو میاید .. * سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت دلها همه مست رجز گاه به گاهت هرچند تو بودی وعطش بود و جراحت دلواپس طفلان حرم بود نگاهت سقای ادب جلوه ایثار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد *این مردم زودی نمیخوان از دَرِخونه ی ابالفضل رد بشن ...همه ی ما یه جورایی بدهکاریم به ابالفضل ..یاد کنیم شهدایی که شب عملیات گفتن میشه به ما بگی رمز عملیات چیه..؟ گفتن :"یاقمر بنی هاشم"همه بهم نگاه کردن دیدن، دست بردن پهلوشون،دیدن یه چیزی رو باز کرداولین نفر،میخواد چه کار کنه، رمز رو پرسید..یه مرتبه دید قمقمه ی آب رو بیرون آورد،همه قمقمه ها را بیرون آوردن ..آبها رو ریختن...گفتن: ابالفضل آب نخورد... * افتاد نگاه تو به مهتاب دلش ریخت وقتی به دل آب زدی آب دلش ریخت فرق تو شکوفا شد و ارباب دلش ریخت با سجده خونین تو محراب دلش ریخت صد حیف که آن یار وفادار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد آقاجان... انگار که در علقمه غوغا شده آری خونبارترین واقعه برپا شده آری در بزم جنون نوبت سقا شده آری دیگر پسر فاطمه تنها شده آری این قافله را قافله سالار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ای علقمه ازعطرتو لبریزبرادر ای قصه ی دست تو غم انگیز برادر بعد از تو بهارم شده پاییز برادر برخیز حسین آمده برخیز برادر‌‌ عباس ترین حیدر کرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد *امشب بزار دردهای دل حسین رو بگم ...خیلی سخته تو یه محیط دنبال یه نفر بگرده...اهل روضه...خیلی سخته تو یه مکانی دنبال یه شخص بگرده و پیدا نکنه...یا صاحب زمان بحق مادرت دست رو بالا بیار برامون دعا کن..یه وقت دیدن امام حسین داره میگرده..دیدن امام حسین خم میشه ...هی میگرده..یه چیزی رو برمیداره ..هی میبوسه ..هی رو چشمش میزاره..اومدم جلو گفتم شاید پاره های قرآنِ ..نگاه کردم دیدم دست بریده ی عباسِ...همه بچه ها منتظرن الان عمو عباس بیاد .. عمو رفته آب بیاره ..یااباعبدالله.. خبر داری اربابمون رو چه جوری شهید کردن؟ فرمود :هروقت روصه ی من رو میخواهی بخونی ..اینطور بخون..بگو هرکی میخواد از بلندی روی زمین بیوفته ،پیرو جوون نداره،زن ومرد نداره،ناخودآگاه دستش جلو میاره..صورتش آسیب نبینه...من دست نداشتم .... به چشمش بود تیری وچو با صورت زمین افتاد دوباره تیر باشدت به چشم او فرو میرفت همینکه با دست بریده افتاد ..یا اباعبدالله‌....چشم تیر خورده ،صورت متلاشی شده،دست بریده،یه وقت شنید یه صدای پایی میاد تو اون شلوغیها،گفت ببینم کیه..!!!! همچینکه جلو اومد، نامرد‌پاشوگذاشت روی پای عباس ..گفت: تو بودی که، از ترست کسی جرات نمیکرد سمت خیمه ها بیاد...عباس ،حالا بلند شو...گفت نامرد.. وقتی اومدی که دست ندارم،گفت تو دست نداری، من دارم... چنان با عمود به سرت ....حسین .....حسین..... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-2_Majid_banifateme_(Shabe_9_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
4.31M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ علمدار لشکر چرا رو زمینی؟ با این چشم خونی، حسین رو می بینی.. وای چشات، دست و پات عزیزم پر از تیر شده پیکرت.. مشک تو ،پاره شد میدونم نمیشه هنوز باورت.. وای عمود، خوردی و به هم ریخته شد وضع فرق سرت.. *اما سرها را وقتی بالای نیزه زدن، تنهاسری که به نیزه بند نشد سَرِعباس بود..هی بچه ها میگفتن: عمو کجایی ..حسین... یه عمر میگفت چی میشد یکبار هم که شده مادرت رو میدیدم ..تا اومد کنار عباس یه بویی کشید *.. بگو چه رخ داده در این علقمه که آمده مادر ما فاطمه *آقا! مادرت اومد بالاسرم..یه عمر دوست داشتم مادرت رو ببینم ..اما کاش دم دمای آخر هم نمیدیدم ..کاش زودتر می مُردَم نمیدیدم ..آخه وقتی دیدم ،دیدم یه دست به کمر گرفته...شاید از عباسم رو گرفته باشه.. دستی نمانده تا بگذارم به سینه ام عرض ارادت کنم به تو با قلب مضطرم ... عباس جان نماز دیده بودم ،عبادتهای طولانی، سجده های طولانی ،شیرین زبونیت رو از بچگی دیده بودم ،معرفت و وفا تو دیده بودم، ..یه وقت هست که یه نفر عادی گریه میکنه...گفت :عباس جان تا حالا گریه تو ندیده بودم ..گفت: آقا گریه ام برای این نیست که دستهامو بریدن..چشم رو تیر زدن..گریه ام برای اینه دیگه دستی ندارم بغلت کنم..من تا بحال روی حرفت حرف نزدم..چی میخواهی عزیزم ،گفت آقا بی ادبی منو ببخش ...اگه میشه منو سمت خیمه ها نَبَر.. چرا عزیزم ..علی اکبر رو بردم...همه رو بردم بیا برگردونیمت خیمه ،همه منتظرتن..میگن: عمو عباس میاد.. گفت آقا جان، نه بزار همینجا بمیرم.. چون نتونستم آب بیارم... از روی سکینه خجالت میکشم....حسین...... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
@babolharam.ir-3_Majid_banifateme_(Shabe_9_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
2.47M
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 96_سیدمجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب عاشورا محرم 96_ سید مجیدبنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، علیه السلام . "اللهم عجل لولیک الفرج " بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید عشق از پرده ی اسرار برون می آید این سوی معرکه آوای جنون می آید آن سوی معرکه پیوسته قشون می آید این حسین است که سر سلسله ی مستان است شبی را شَهِ دین در حرمش مهمان است کربلا آینه در آینه حیران حسین لشکر جن و ملک گوش بفرمان حسین همه ی کون و مکان دست به دامان حسین زینب آواره ی گیسوی پریشان حسین آنچه عشاق ندارند سَر و سامان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است *آقا نَمُردم شب عاشورا رو دیدم...خیلی ها الان داشتن میاومدن زن وبچه هاشونو می آوردن.. تو راه بخودشون میگفتن ،زن و بچه ام در امانن،اما امشب اقام دلشوره ی زن وبچه شوداره...درسته تشنه اند... اما توبغل عمه یکی خوابه،یکی رو ابالفضل دست رو سرش میکشه ...* ساقی امشب به قدح باده ی غم می ریزد عصر فردا همه ی عرش به هم می ریزد خون سقای ادب پای علم می ریزد دشمن از جانب هر سو به حرم می ریزد زینب از ماتم فردای حرم گریان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است *مثل چنین شبی همه ی اصحاب دور آقا رو گرفتن ..هر کی خودشو نشون داد..زهیر بلند شدگفت :اگه من ،بارها و بارها در رکابت کشته بشم.. ،حاضرم وقتی بدنم را بسوزونن..،خاکسترم رو به باد بدن..،حاضرم بازم بیام برات جون بدم ... همچین شبی حبیب بن مظاهر میگفت :باید یه کاری بکنیم ..فکر نکنن پیرمردا دور حسین رو گرفتن.. همچین شبی بحث بود بین خیمه ی هاشمی ها وبین اصحاب ..،اصحاب میگفتن: فردا ما باید اول میدان بریم.. اینا بچه های پیغمبرن...هاشمیها میگفتن :اینا مهمان ما هستن ...فردا اول ما بریم میدان* ... بین دشمن پسر فاطمه بی یاور بود شب مظلومیت عترت پیغمبر بود کربلا شاهد دل کندن یک خواهر بود بین یک عاشق ومعشوق شب آخر بود شب عاشق کشی و دلبری جانان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است حضرت فاطمه در کرب و بلا بود امشب دل یاران پر از ایمان به خدا بود امشب به لب اهل ولا ذکر و دعا بود امشب ذکر طفلان حرم "واعطشا" بود امشب شب پایانی آرامش این طفلان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است بعد سقا نکند از حرم عزت برود ازخیام پسر فاطمه حرمت برود نکند دختر زهرا به اسارت برود معجر عمه ی سادات به غارت برود همه ی دشت پراز عطر خوش ایمان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ________________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com