🔰 دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان ✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 💥 اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ 💥 وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ 💥وَ آوِنِي فِيهِ بِرَحْمَتِكَ إِلَى [فِي]دَارِ الْقَرَارِ 💥بِإِلَهِيَّتِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ؛ 🤲 خدایا! در این روز توفیق همراهی نیکان را نصیبم فرما 🤲و از همراهی با بدان دورم ساز 🤲 و با رحمتت، در بهشت جاویدان جایم ده، 🤲به حق خداوندی‌ات ای خدای جهانیان!» #الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌹

🦋لزوم حفظ زبان و نکوهش آفات آن 🦋قال رسول الله صلّی الله علیه و آله: يَا أَبَا ذَرٍّ لَا تَكُنْ‏ عَيَّاباً وَ لَا مَدَّاحاً وَ لَا طَعَّاناً وَ لَا مُمَارِيا. 🦋ای اباذر، بسیار عیبجو، ستایشگر، نیش زننده و اهل جدل مباش. 🦋(عیّاب) کثیرالتّعبیب، عیبجوی؛ برخی ها دائما در فکرند تا از این و آن عیبی پیدا کنند و آن را ذکر نمایند. گاهی هم عیب‌جویی های غیر واقعی. 🦋عیبجوی مردم نباش، نقطه مقابلش هم این است؛ مدّاح این و آن نباش؛ تعریف بیش از حد و مدح زیادی هم منهی است. گاهی لازم است انسان منصفانه تمجیدی از کسی بکند، اما اینکه مرتب مدح کسی را نماید یا مبالغه آمیز در مورد کسی حرف بزند این ممنوع است... 🦋طعنه زنی غیر از عیبجویی است. طعّان کسی است که به کارها یا سخنان افراد طعنه می زند. گاهی یک کسی یک حرفی زده که قدری به نظر مبالغه آمیز می آید و این را به شکل مسخره آمیزی در مطبوعات و روزنامه ها تیتر می کنند. اهل مراء و جدل هم نباش، مراء یعنی مجادله کردن. مباحثه های بیخودی در مورد چیز کوچکی، یا بحث علمی یا بحث غیرعلمی، اصرار بر یک حرف و مرتّب بحث کردن و برای اثبات آن دلیل تراشیدن... 🦋شرح حدیث مقام معظم رهبری حفظه الله، درس خارج. (به نقل از کتاب مکارم ولایت، ص۳۵۱)

🍁بسم الله الرحمن الرحیم 🍁تفسیر مختصر یک آیه 🍁 از جزء شانزدهم 🍁 پيامهاي آيه ۱۴ سوره طه 🍁«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» 🍁همانا منم اللّه، جز من خدايى نيست، پس مرا بندگى كن و نماز را بپادار تا به ياد من باشى. 🍁لِذِکْرِی»: برای این که همیشه به یاد من باشی. تا در نماز به ذکر من بپردازی. 🍁پس نماز ميخوانيم كه ياد خداوند باشيم نه اينكه همه كس جز خدا را در نماز ياد كنيم. 🌱تنظیم: سرکارخانم حقیقی #تفسیر

#تفسیر_موضوعی #رهبر_قرآنی #شماره_شانزدهم 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا» (سوره مبارکه أحزاب، آیه ۲۳) ❓❓چگونه جامعه اسلامی می تواند از گذرگاه های مشکلات عبور کند؟ راه حل مشکلات جامعه ما چیست؟ 🍃«آیات سوره‌ی احزاب ... نشان‌دهنده‌ی خطّ روشن و مستقیم امّت اسلامی در هنگامه‌های #دشوار، در چنبره‌های سخت زمانه و #روشن‌کننده‌ی راه امّت است. معلوم میکند که اگر امّت اسلامی در هر برهه‌ای، در هر دوره‌ای _دچار #مشکلاتی شد ... راه چیست. ✅ منَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه؛ وقتی پیمان با خدا و معاهده‌ای که دلهای مؤمن با خدا بسته‌اند #صادقانه باشد، همه‌ی کارها پیش خواهد رفت؛ همه‌ی #مشکلات برطرف خواهد شد. 🍃البتّه زندگی موانع دارد، مشکلات دارد، هیچ جادّه‌ی آسفالته‌ای در مقابل هیچ ملّتی نیست؛ باید راه را با #همّت خودشان، با کوشش خودشان هموار کنند، صاف کنند و به سمت #اهداف خودشان حرکت کنند. 🍃ملّتهایی که به اوج #معنویّت و #مدنیّت و رفاه و #سعادت رسیدند، این‌جوری حرکت کردند.» 📚بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۳۹۵/۰۵/۱۱ 🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️

مباحث معنوی شبهای قدر #چگونه_عبادت_کنم ۱ 🤲 عبادت ؛ ابزاری‌است برای حاکمیّتِ بُعدِ انسانیِ وجود ما، بر بخش طبیعی‌مان. اگر عبادت، انسانیت ما را بالغ و کامل نکند؛ توهمی بیش نبوده است❗️ #ریشه_حقیقی #خودشناسی #هدف_خلقت

🌷حدیث ماه رمضان 🌷پیامبر صلی الله علیه و آله 🌷إنّ الشَّقِیَّ حَقَّ الشَّقِیِّ مَن خَرَجَ عنهُ هذا الشَّهرُ و لَم یُغفَرْ ذُنوبُهُ. 🌷به راستی بدبخت واقعی آن کسی است که ماه رمضان را پشت سر گذارد و گناهانش آمرزیده نشود. بحارالأنوار، ج ۲۹، ص۳۶۲ #حدیث #ماه_رمضان 🍂🍃🍂🍃

🌿بسم الله الرحمن الرحیم جزء شانزدهم قرآن به صورت فایل صوتی است و نیاز به دانلود ندارد. فقط کافيست روی لینک بزنید .🌿 🔸ahlevela.ir/tahdir/Joze16.mp3🔸 🕊جهت تعجیل در فرج مولای غریبمان صلواتی هدیه بفرمایید. #تحدیر #جزء_خوانی #تلاوت

مواد لازم🔻 🥄مایه خمیر خشک 2 ق چ 🍥شکر 2 ق چ 🍶آب گرم 1 پیمانه (داغ نباشه) 🥯برای 15 دقیقه بذارین استراحت کنه بعد بهش اینارو اضافه کنین: 🧂نمک 1 ق چ 🥄روغن 3 ق غ 🥡آرد 4 پیمانه 🥣مخلوط مایه خمیر رو اضافه کنین 🍶آب گرم 1 پیمانه 🍽ظرف مورد نظرتون رو چرب کنید، خمیر رو داخلش بذارین ،روش رو با پارچه بپوشونید و اجازه بدین خمیر 1 ساعت استراحت کنه. 🥯بعد خمیر رو به دو قسمت تقسیم کنید و دوباره روش رو بپوشونید و یک ساعت دیگه اجازه بدین استراحت کنه. برای سس روی بربری🔻 🍶آب 1 پیمانه 🥡آرد 2 ق غ 🍽ظرف یا سینی فر رو با کره چرب کنید. 👐🏻دستتون رو بزنید داخل سسی که درست کردین بعد یه دور رو کل خمیر بزنید و بعد هم روی بربری شیار ایجاد کنید. (روش به خاطر اون سس طلایی میشه،حتما بزنید.) 🥨بعدم به دلخواه روش کنجد بپاشین. 🌡پخت در دمای: 200 درجه سانتیگراد یا 400 درجه فارنهایت ⏰به مدت: 15 دقیقه

نان بربری

♻️ ۲۹ فروردین سالروز میلاد نائب المهدی (عج) و ولی امر مسلمین جهان حضرت امام خامنه ای مبارک باد ♻️ #ماه_رمضان

#ساره #قسمت_دویست_و_سی_و_یکم بعد از این حرف من مرخصی اش را طولانی کرد تا خانه را تمام کند. بیش تر از 45 روز ماندگار شد. فقط کارش رفتن سر ساختمان و انجام دادن کارهای خانه بود. با قرض و وام خانه را تمام کرد. به جز حیاط خانه که شن بود و سقف آشپزخانه که آجری بود و اُستادکار، وقت نداشت، وگرنه همان مقدار را هم نمی گذاشت بماند. حسین بیست و شش فروردین به دنیا آمد. اواخر اردیبهشت خانه آمده شد. اسباب کشی کردیم و رفتیم خانه خودمان. یک خانه نُقلی قشنگ نوساز، با دو اتاق خواب، آشپزخانه، حمام و دستشویی و یک تراس که یک متر و نیم طولش بود؛ کوچک بود و جای خوبی برای نشستن و نگاه کردن به حیاط شنی خانه داشت. همه ی کارهای خانه را خودش انجام داد. آجر به آجر، پا به پای کارگرها کمک کرده بود. وقتی اسباب کشی می کردیم، برایش خیلی جذاب و لذت بخش بود. وقتی همه وسایل را آوردیم، یک گوشه ای نشست و گفت: ساره! دیگه خیالم جمع شد. -بابت چی؟ -دیگه زحمت بنیاد شهید زیاد نمی شه. یک لحظه حس کردم درد پیچید توی سرم. خیلی ناراحت شدم و گفتم: تو باید اولین روز که اومدیم تو خونه خودمون یک چنین حرفی بزنی؟ پاهای بلندش را دراز کرده بود. راحتی خیال را می شد در تمام وجود علی آقا دید.

#ساره #قسمت_دویست_و_سی_و_دوم وقتی به خانه جدید آمدیم یک سری وسیله کم داشتیم. همه را به سلیقه خودش خرید. به سلیقه خوبش اعتماد داشتم. نه بازار رفتم و نه بابت چیزی که خریده بود، اعتراضی داشتم. از من که می پرسید، می گفتم: هرچی خریدی قبول دارم. با شوق و ذوق این کارها را می کرد. آن شادی که داشت جای هیچ اعتراضی را در آدم باقی نمی گذاشت. دو هفته به این منوال گذشت. هنوز همسایه جدیدمان ناصر بهداشت بود و وسایل خانه مان در اهواز مانده بود. علی آقا گفت: من می رم، ببینم اوضاع و احوال جبهه و پایگاه شهید بهشتی چطوره، اگر مشکلی نبود، میگم بیایید. حالا که خونه هست و این جا هستید. فکر این که باید این همه راه را به سختی با دوتا بچه برویم و در آن شرایط سخت اهواز همراه با خانم بهداشت در یک خانه زندگی کنیم، مشغولم کرده بود و می دانستم ماندن در آن جا سخت تر از قبل است. این بار علی آقا به سختی با ما خداحافظی کرد، به خصوص به خاطر دلبستگی بین او و فاطمه و حسین هم که نوزاد بود؛ او جان می داد برای بچه هایش. چند روزی از رفتنش نگذشته بود که خانم مهرزادی تماس گرفت: خوبی ساره؟ تبریک می گم. پسرت خوبه؟ فاطمه خوبه؟ -ممنون، شما خوبید؟ چه خبر؟