هر فردی با حاج رضوان زندگی کرده باشد از علاقه و شیفتگی وی به موضوع *هنر* نیز سخن میگوید، وی قبل از رسیدن به درجه فرماندهی حزب الله، با «زیاد الرحبانی» خواننده لبنانی دیدارهایی داشته و آهنگ های سیاسی وی را دنبال میکرده است.
حاج عماد همچنین در کنار علاقه وافر به کارهای «زیاد الرحبانی» به سروده های انقلابی «مارسیل خلیفه» نیز علاقه زیادی داشت و همیشه چنین می گفت که ترانه های وی، داستان مردم و زمین را انعکاس میدهد.
حاج رضوان صرفا موسیقی گوش نمی داد بلکه، خود وی نیز در برخی کارهای هنری-تبلیغی شرکت داشت و به عنوان مثال با گروه «کورال» در ساخت ترانه «المجد لأیلول الشهداء» همکاری کرده بود و صدای وی در این ترانه شنیده میشود.
از موضوعات مهم دیگر علاقه وافر وی به *موسیقی* *سنتی* *ایرانی* بود که در سفرهایش به سوریه هیچ وقت از وی جدا نشد.
نزدیکان او روایت میکنند، حاج رضوان قبل از شهادتش *مدام* آهنگ «امشب در سر شوری دارم» محمد اصفهانی خواننده ایرانی را گوش میکرده که #قصه *وداع* را با خود دارد...
@BehrouzTeam 🍃
بِهْروز☀️
#گنجشک #اشی_مشی #بارون #بوی_عیدی #عیدانه #بوی_کاغذرنگی #با_اینا_زمستونو_سرمیکنم #با_اینا_خستگیمو_در
پ.ن بیربط:
این دوتا ویدئو رو خیلی وقته میخواستیم بزاریم... اما هییی نمیشد🥶... چسبونیدمشون بهم...اما باز، نشد که بزاریم...😐
☺️حالا که "شد!" بزارید یکم توضیح بدم😉 که از پائیز تا زمستون، منظره (ویو !) ی ما همینقدر زیباست و همینقدر تغییر میکنه...
و برای خودمن که یه دورگه😁ی بدنیا اومده و بزرگشدهی تهرانم ، این تصویر، مدام و مدام و مدااااام شگفتانگیزه ...🤩😭😍 ...
اما متاسفانه "تکرار" و "وفور" و "همیشگی" بودن این #نعمت ها، باعث میشه برای مردمِ خود این دیار زیبایی این مناظر دیگه به چشم نیاد و قدر نعماتی که دارن رو ندونن و ازش لذت نبرن...😢😣 . . . .
اونها طعمزهر بیداری شدن در تاریکی سایههای بلند ساختمانهای عظیم ، و
طعمتلخ چاییغیراصل دمکشیدهنکشیده ی تندوتندِ برنخوردن بهترافیکصبحگاهی ، و
طعم گسِ خوندماغ شدنهای مدام پاییزو زمستون بخاطر آلودگیهوا و غیره و غیره وغیره رو نچشیدن😔
این خودش یه تلنگر بود برای من... 😞 که هرررررچیز زیبا و جذابی، کهنه میشه😕 ...هرررررچیز نابی که بهش برمیخوری، قدرشو بدون! چون ممکنه مثل ابر، پرپر شه و بره...😦
☺️ تو قرآن بارها گفته شده برای ما..
که گرچه #بهشت ، تکراری نمیشه... اما نعمتی هست بالاتر از "بهشت" ...🙃
و اون #عند_ملیك_مقتدر بودنه...😎
اون چیزی که ارزشِ تلاش و #زیست به سبکِ "اسلام" رو داره، اینه ! 🤩👌 .
#قرآن_بخوانیم #نهج_البلاغه_بخوانیم
#کتاب_خوب_بخوانیم #فکر_کنیم #بیان_کنیم #تبیین_کنیم ... 🔦🧭
پ.ن باربط:
خدا بیامرزه آقامهدی رو 😢 هروقت این آهنگ فرهادمهراد رو گوش میدم، ناخودآگاه یاد ایشونم میفتم... هیچوقت یادم نمیره با یه پک بستهبندی شدهی #اشیمشی (اونموقع فقط همون یه مدل پفک قرمز بود که فقطم تو شمال پیدا میشد!) که از قد من و خواهرم هم بلندتر بود ،اومده بود خونهمامبزرگ و همممهشو داد به ما !😍😝👌
خلقتِخدا ست ها😊 بعضی از ماها، دستخودمون نیست... #تکخور نیستیم... و لذتِ خوردنیها و نوشکردنیها برامون اینجوری بیشتره!🤗 که همهرو شریک کنیم تو اونچیزی که بنظرخودمون خوب و خوشمزه ست!😉👌
#تجربه_زیسته #قصه #قصه_عصر 😁😜
@behrouzteam💡
بِهْروز☀️
#قصه_شب 📻 #قصه_شیخ_در_شهرنو ۱ @BehrouzTeam 🌒✨
#قصه_شب 📻
.... 🤐🥲😭👌👌👌
#قصه_شیخ_در_شهرنو ٨ و #تامام !
#کارت_درسته شیخ! 💖
شیخِ ما لات_لوتی ها ... شیخِ ما اخراجیها ...
گرچه صدات هممممیشه عین #لالایی میمونه برام ، اما این خواب ، یه خواب پر از #رؤيا ست ...😌💫
تو این جهانی که شما با #قصه ی حقیقی #شبهای_قدر برای ما رقم میزنی ، #کابوس ی نیست ...
ترس نیست،
تهدید نیست ...
تو #ثبات_فکری این دنیا ، #با_یک_گل_بهار_میشه 👌🌸🍃
اگه یه شیخساده ، که بقول خودش بچهکفبازار ه ، اینه ... اصلِکاری چه شکلیه!؟؟...😭😍🥺👌
#متی_ترانا_و_نراك 😢
#حیات #الی_الابد 💖 #یا_بقیه_الله یا #منجی 💫
@BehrouzTeam 🌒✨
السلام علیك یا اباعبدالله ...😭✋
از امشب دیگه همه لباسعزا هاشون رو درآوردن از کمد و گنجه ؛ آماده کردن که بپوشن😭
یا اباعبدالله ! ما فقط برا غم شما خاندان کرامت، اهلبیت رسولالله سیاه میپوشیم... ؛
لا یوم کیومك يا اباعبدالله 😭
#مراسم_سیاه_پوشان هر منطقه از #ایران_عزیز / #ایران_زیبا ، یهطوریه ؛ چقدددر دلمون میخواست از رسم و آیین هرمنطقه ، عکس یا ویدئو بگذاریم اما عاجزیم از پیدا کردن تمام رسوم...
ولی از مخاطبین عزیزمون میخواییم اگر مراسم خاصی تو منطقهشون هست که ریشه در تاریخآییناسلام داره، برامون بفرستند :
@Aftab_1322
پ.ن:
این که گفتم ما فقط برای اهلبیت سیاه میپوشیم، شعار نبودها...
میگم #قصه شو ، بعونالله 🖤✨
@BehrouzTeam 🏴
بِهْروز☀️
📻 #قصه_شب خدا رحمت کنه همه #مام_بزرگ هایی که قصه میگفتن و میگن برا نوههای خودشون و دیگران...✨ داس
📻 #قصه_شب
خدا رحمت کنه همه #مام_بزرگ هایی که چه برای نوههای خودشون، چه نوهای دیگران ، #قصه میگفتن و میگن ...✨
جوابیه(ریپلای) زدم رو پیامِ داستان ِ #آش_سنگ که شروع کرده بودم بگم... 🙄☝️
#یه_تلنگر_کوچولو ، منُ یاد این #داستان انداخت!
.....
میخوایی #نذری بدی اما توانشو نداری؟
نه فقط توانمالی هااا ، من توانجانی😅ش رو هم نداشتم...🤐
پارسال، ساکن یه شهر کوچیک شدیم که یه هیئت هم -حتی روز عاشورا - غذا نداد!!😵😶🌫
... غم دوری از #زیست_اربعینی ، نشسته بود به دلم! گفتم ینی ما که اومدیم تو این شهرکوچیک، نمیتونیم #یه_اثر_کوچیک داشته باشیم؟؟ ...😓🤔
#من_حیث_لایحتسب یه صدایی درونم گفت :
✅ لپه که داری! ،
✅ گوشت قربونی #عیدقربان که از مادر یکی از بچههای #بهروز بهت رسیده! ،
✅ پیاز_سیبزمینی هم که هست... و قیمتی نداره ،
بیا قابلمهبزرگ و برنج و روغن و رب و زعفرون و ...مابقی وسایل رو به همسایهها و دوست و آشناها بگو ...
تا اینجا رو یادتونه؟؟
که رفتم درخونه #همسایه و
خانمهمسایه اومد دمدر ...
گفتم ببخشید بدموقع مزاحم شدمها!🙈
من نیت کردم که انشاءالله روز #تاسوعا ، قیمهنذری بپزیم، لاقل قدر همین ۱۵واحدِ ساختمونمون ..🥲
ولی قابلمهبزرگ ندارم و گازمم سهشعلهست؛
شما قابلمهبزرگ دارید ؟؟ و هستید روز تاسوعا تاظهر کمک کنید؟؟ مثلا یه قابلمهبرنج رو بدیم شما زحمت بکشید؟
با رویباز گفتن "بله!هستم "و منم دیگه چون دیروقت بود، زود خداحافظی کردم و با خوشحالی اومدم خونه... 😍
به یه دوست از همین بچههای #بهروز گفتم و گفت #ظرف یکبارمصرف و روغن با من ؛
برنج و زعفرون و زحمت اومدن از رشت، برای کمک تو پختوپز ، رو هم یه #فامیلدور_عزیزم 🤗تقبل کرد...
رب رو هم که میترسیدم رو طعمغذا اثر بگذاره، از #زی_به ( #زیبه ) عزیز گرفتهبودم و هنوز حسابکتاب نکرده بودیم و همون شد رب غذاینذری مون🤩
و فقط مونده بود #بی_تجربگی من تو غذا درست کردن تو اشل(اندازه) بزرگ ! 🥶 ترس داشت برام
اما...
یقین داشتم که وقتی برای #حسین (ع) و #به_عشق_حسین باشه ، #فهو_حسبه !
...
پس شب تاسوعا ، با اینکه دم شمال واااقعا بالاست و هوا اذیت میکرد، گوشت و لپه رو جدا جدا گذاشتم بپزن که #خانواده از گرما و دم، اذیت نشن🥲 ..
و دل تو دلم نبود تا اذانصبح ، که یعنی از پسش برمیام؟؟ 😥
...
#ادامه_دارد #قسمت_دوم
#نارنج_منعنع #🍊🍃
پینوشت هربار (!) :
بهراحتی بههَم انگ نزنیم🙁 یکم مهربونتر باشیم و در عینحال ، #محکم !🙃☝
من یکی نه ساده😊م ، نه چرک😶🌫 ؛
چهارخونهی با #هارمونی هستم!😁🤩
@BehrouzTeam 🌍
بِهْروز☀️
گشتم تو نت، یه عکس شبیه پیدا کنم که #قصه رو تعریف کنم... ازین بهتر و شبیهتر دیگه نبود🙄☝
قبلتر راجع به اوضاع برگزاری تجمعات خودی در #گیلان گفته بودم و دیشب هم که #تجمع برای مردم مظلوم #غزه بود ، از اوضاع صدای تجمع #رشت ، فیلم گرفتم... 😔 که متاسفانه انقدرررر عادی شده برای مردم، دیگه کسی اینجا #مطالبه نمیکنه و ککش نمیگزه!
... و اگر کسی ککش بگذره یا بعد از مدتی سرد میشه یا کلا مثل ۹۹درصد پیگیریها در گیلان، نهااایتا اوضاعش میشه #ماس_مال_سراوان !... بماند😑🤐
انتهای مراسم، داشتیم پسرهی وروجک رو به کشاکش وچنگ وگاز🥲😅 میگذاشتیم تو کالسکه که بریم... ، یهو یه خانومی که اصطلاحا بهشون میگن #پلنگ که اومده بود جلوی همون پوسترها و پلاکاردها که کنار ما پهن زمین بود ، به عکس امام(پشتش عکس آقا بود ظاهرا) اشاره کرد و با صدای بلند گفت "من اومدم اینجا اما نهبهخاطر اینآدم! من ازین بدم میاد و الانم فقط حجاب سر کردم بیام اینجا! اون خانوم حق نداره بمن بگه تو با این قیافهت....."
دیگه اصلا گوشم نمیشنید صحبتهاشو ... رفتم جلو بهسمتش!
گفتم من ازت عذرمیخوام! تو منو ببخش اگر کسی چیزی بهت گفته!(هاج و واج نگاهم میکرد!)
گفتم دمت گرم! خداخیرت بده که #بی_تفاوت رد نشدی از ظلم به مردم غزه!
یهو شاکی گفت : "شماها حق ندارید بمن بگید اینجا نباش! من بخاطر شماها و (دوباره به عکس امام اشاره کرد) اینآدم نیومدم! منم با اسرائیل مخالفم که اومدم!"
گفتم" اصل هم همینه! همینکه دلت طاقت نیاره بعد از دیدن اینحجم جنایت بشینی تو خونه!"
دلم فشرده شد از خشمحرفهاش و حرف زدن بغضآلودش درمورد بچههای #غزه!😣⚡️
بغلش کردم درجا !🤗
انگار شوک شه ازین حرکت😳 ؛
نگاهم کرد ، اخم و خشمش شد بغض... 🥺یهو اشکش همراه صداش فوران کرد...😭
گفت(اشاره کرد بهجایی که دیگه آدمهاش متفرق شده بودن و پراکنده ) "اونخانوم حق نداره بمن توهین کنه! حق نداره بگه تو(نامفهوم حرف میزد گاهی بخاطر مدلش ...)فلانی! شیطان خودشه! من بخاطر بچههای غزه(اشکهاشو پاک میکرد) اومدم! (دست برد به سمت موهاش و جلو روسری ش) بخاطر همین حجاب سر کردم بیام که بگم از اسرائیل متنفرم!..."
بازم دستهامو گذاشتم رو بازوهاش و فشار دادم گفتم تو منو ببخش! من عذر میخوام ازت ! آفرین بهت! باریکلا که #بی_تفاوت نبودی! (مکث کردم که بغضمو جمع کنم که صدام دورگه نشه ...) ؛ شاید..نه!قطعا ! بودنِتو اینجا ، بیشتر از بودنِ من ارزش داره! "
.
میخواستم گریه کنم اما نمیتونستم!😣 همیشه همینم.. بعد از مصیبت سنگین، باید #فریاد میزدیم تا بشهههه گریه کرد!🤧.... نتونسته بودم مثل راهپیماییها و تجمعات #تهران ، از ااااعماق جااانم بگم #مرگ_بر_اسرائیل ...😫
نشده بود انواع اقسام آدمها رو تو تجمع ببینم...
اینجا #گیلان ه!
اینجا حتی تجمعات رو #ایزوله میکنن!!
اینجا همه با جمعهای خوودشون خوشن!
مسئولین فرهنگیی که حرومشون باشه پول بیتالمال!فقط کارنامه و لیست پر میکنن برای خرجبودجه!!!
#بازخورد گرفتن ، #سنجش ، #پایش ، رفعِ باگ ِ سیستم فشل ولنگار! براشون مفهومی نداره!...
.
بغلش کردم! محکم!
به دور و برم و نگاه بقیه که همه تماشاچی وایساده بودن،کاری نداشتم!
برام مهم بود #بی_تفاوت_نبودن ش، حتتتتی اگر قرار بود فیلم باشه و شلوغ کنن و دستاویز باشه برای شبکههای معاند!
پیشونیشو که بوسیدم ،گریهش هقهق شده بود...
گفتم دمت گرم که اومدی!
منم دعا کن با این دل پاکت!
جملات گنگی میگفت که وسطش شنیدم "نمیتونستم بچههای غزه رو ببینم و نیام؛ منم از اسرائیل بدم میاد!"
بازم گفتم "اصل همینه! ایشالا اینا نابود شن ، همهمون میبینیم چقدر مشکلات دنیا حل میشه! ایشالا منجیمون میاد! دلت رو قوی نگهدار"
...
آروم شده بود ، موهای مشکیشو ، روسریِ لچکمانندش رو مرتب کرد ... و خداحافظی کردیم و جمعیتم همونطور بودند و رفتند ؛
و من و همسرم باز درگیر پسر وروجک بودیم که کشتی میگرفت با کالسکه!😆
و سنگفرشهای بیخود پیادهراه شهرداری🤐 ما هیچ!🥲ما کالسکه... بندهخداهایی که ویلچر و معلول دارن، چه میکشن ازین ندونمکاریهای #شانزلیزه_زده !!!😑👊
#لبخند_بزن_بسیجی 🤗
#همه_ی_ما_بسیجی_های_غیر_رسمی🙃
#بهروز
پایان.
✌🇵🇸
پ.ن:
بفرستید برای #بی_تفاوت های
۱.مدعیِ دینداری ،
۲.مدعیِ #حقوق_بشر ،
۳.مدعیِ #زن_زندگی_آزادی و و و...
بفرستید برای اون دسته از مسئولینی که لیاقت ندارند ، یه مراسم رو برای #مردم_شریف_ایران ، درست تدارک ببینند!😒
بفرستید برای هرکسی که فکر میکنه تخمدوزرده کرده #بسیجی شده!
#ترامپ #بی_پدر یه حرف درستی زد که خودشم نفهمید!
ما ملتیران، همهمون میتونیم یکی باشیم!
اگر #هشیار باشیم، ما #یک_ملت هستیم که دنیا رو #نجات خواهد داد!
@BehrouzTeam 🌤
📻 #قصه
وقتی بچه بودیم، هروقت میرفتیم مشهد ، میرفتیم * پنجرا(ه) سناباد * ، #البسکو !
یه عکس داشتیم ۵تایی ، تو سایزهای متفاوتش ، رنگ یقه و آستینلباسها و نوکاردکی که طرح فانتزی روی لباس بود، فرق میکرد...
بزرگ هم که شدیم، من لاقل سالی یهبار میرفتم پنجراه ، همون سر پاستور پیاده میشدم، و میرفتم #البسکو ... 😌🍃
غیر از نیاز پوستهای حساس به لباس از جنس #پنبه ، گاهی روحهای حساس ، نیاز دارن به اون #باهم بودنه🥺🌷
کیو دارین که باهاش ازین مدل عکسها داشته باشید(یا لاقل ، *بشه* که داشته باشید! ) 😕 ، قدرِ بودنِ باهاش رو بدونید!🥰
همین الان، بهش بگید چقدر از خدا ممنونید بابت #خلقت ش!🤗😇
و بگید چِقَددددرررر دوستش دارید!🤗
گاهی... ، ناگهان ، ... چه زود ، دیر میشود!🤒😓
#خاطره_بازی
#دهه_شصتیا #زندهگی #به_سبک_ما
#به_روزی_ها
#دوستلات
@BehrouzTeam 🌈🌤
#عید_غدیر گذشت اما عیدِ #مباهله رسید ...
کسی اینجا هست ، داستانِ مباهله رو کلا ندونه؟
کسی هست که حاضر شه، صدای خودش و کوچولوشو ضبط کنه بعنوان قصهی صوتی برامون بفرسته؟
بهجای #قصه_شب 📻
https://ahlolbait.com/content/31115/کتاب-گویا-صوتی،-مباهله
داخل این لینک که میشید، چند فایل صوتی هست؛ که نسبتا طولانیه... اما سوای این ،
داستانِ #مباهله رو میشه با صدای یه خاله یا عمه یا مامان که برای بچهها، تعریف میکنه، برای بچهها سادهسازی کرد.
#قصه #داستان #کتاب_صوتی #معرفی
@BehrouzTeam 🌤
بِهْروز☀️
#قصه_شب 📻 #یکی_بود_یکی_نبود ... یکی اینجوری بود، یکی اونجوری بود☝️ باهم فرق داشتیم و داریم اما...
پ.ن:
۱. واکنشهاتون مهمه... حتما اگر پیگیرید و داستان رو میخونید ، واکنش بدید؛
۲.خاطراتتون ازون دوران مهمه؛
اگر مجلس ششم و ماجراهاش و مجلس هفتم رو یادتون میاد؛ اگر انتخابات۸۴ رو یادتون میاد، اگر ساندویچ خوردن فائزههاشمی رو تو خ.ولیعصر تو انتخابات۸۸ یادتون میاد... پس بدونید #قصه ی شما هم شنیدنیه! .. و اگر بنویسید و بفرستید برامون یا صوتی بگید برامون، شاید شاید... بشه یه #مجموعه_داستان 😃👌 خدارو چه دیدی!؟😊
پ.ن۲:
اگر اولینباره دارید با این قصه مواجه میشید، حتما بزنیدرو هشتگِ #داستان_سارا و برید اول داستان هم بخونید...
پ.ن۳ :
آیا میدونستید تغییر ، جزءِ لاینفکِ رشد ه !؟
پس کسایی که در اطرافتون هستن و تغییر میکنند-حتی اگر اون تغییر واقعا ازنظرتون بد هست- سرزنش نکنید!
... "شجاعت" میخواد اینکه شبیه بقیه نباشی!!
و یه قلبِ پرتوان؛
@BehrouzTeam 🌤