eitaa logo
بِه‌ْروز☀️
112 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
605 ویدیو
10 فایل
مثل بِه مفید و مثل روز ، روشن...☀️ برای ارسال نظرات تون با ما دوست باشید... جهت ارتباط با ما:👇🏼 @Daal_Meem @EVG110
مشاهده در ایتا
دانلود
هر فردی با حاج رضوان زندگی کرده باشد از علاقه و شیفتگی وی به موضوع *هنر* نیز سخن می‌گوید، وی قبل از رسیدن به درجه فرماندهی حزب الله، با «زیاد الرحبانی» خواننده لبنانی دیدارهایی داشته و آهنگ های سیاسی وی را دنبال می‌کرده است. حاج عماد همچنین در کنار علاقه وافر به کارهای «زیاد الرحبانی» به سروده های انقلابی «مارسیل خلیفه» نیز علاقه زیادی داشت و همیشه چنین می گفت که ترانه های وی، داستان مردم و زمین را انعکاس می‌دهد. حاج رضوان صرفا موسیقی گوش نمی داد بلکه، خود وی نیز در برخی کارهای هنری-تبلیغی شرکت داشت و به عنوان مثال با گروه «کورال» در ساخت ترانه «المجد لأیلول الشهداء» همکاری کرده بود و صدای وی در این ترانه شنیده می‌شود. از موضوعات مهم دیگر علاقه وافر وی به *موسیقی* *سنتی* *ایرانی* بود که در سفرهایش به سوریه هیچ وقت از وی جدا نشد. نزدیکان او روایت می‌کنند، حاج رضوان قبل از شهادتش *مدام* آهنگ «امشب در سر شوری دارم» محمد اصفهانی خواننده ایرانی را گوش می‌کرده که *وداع* را با خود دارد... @BehrouzTeam 🍃
بِه‌ْروز☀️
#گنجشک #اشی_مشی #بارون #بوی_عیدی #عیدانه #بوی_کاغذرنگی #با_اینا_زمستونو_سرمیکنم #با_اینا_خستگیمو_در
پ.ن بی‌ربط: این دوتا ویدئو رو خیلی وقته میخواستیم بزاریم... اما هییی نمیشد🥶... چسبونیدمشون بهم...اما باز، نشد که بزاریم...😐 ☺️حالا که "شد!" بزارید یکم توضیح بدم😉 که از پائیز تا زمستون، منظره (ویو !) ی ما همینقدر زیباست و همین‌قدر تغییر میکنه... و برای خودمن که یه دورگه😁ی بدنیا اومده و بزرگ‌شده‌ی تهرانم ، این تصویر، مدام و مدام و مدااااام شگفت‌انگیزه ...🤩😭😍 ... اما متاسفانه "تکرار" و "وفور" و "همیشگی" بودن این ها، باعث میشه برای مردمِ خود این دیار زیبایی این مناظر دیگه به چشم نیاد و قدر نعماتی که دارن رو ندونن و ازش لذت نبرن...😢😣 . . . . اونها طعم‌زهر بیداری شدن در تاریکی سایه‌های بلند ساختمانهای عظیم ، و طعم‌تلخ چایی‌غیراصل دم‌‌کشیده‌نکشیده ی تندوتندِ برنخوردن به‌ترافیک‌صبحگاهی ، و طعم گسِ خون‌دماغ شدنهای مدام پاییزو زمستون بخاطر آلودگی‌هوا و غیره و غیره وغیره رو نچشیدن😔 این خودش یه تلنگر بود برای من... 😞 که هرررررچیز زیبا و جذابی، کهنه میشه😕 ...هرررررچیز نابی که بهش برمیخوری، قدرشو بدون! چون ممکنه مثل ابر، پرپر شه و بره...😦 ☺️ تو قرآن بارها گفته شده برای ما.. که گرچه ، تکراری نمیشه... اما نعمتی هست بالاتر از "بهشت" ...🙃 و اون بودنه...😎 اون چیزی که ارزشِ تلاش و به سبکِ "اسلام" رو داره، اینه ! 🤩👌 . ... 🔦🧭 پ.ن باربط: خدا بیامرزه آقامهدی رو 😢 هروقت این آهنگ فرهادمهراد رو گوش میدم، ناخودآگاه یاد ایشونم میفتم... هیچ‌وقت یادم نمیره با یه پک بسته‌بندی شده‌ی (اون‌موقع فقط همون یه مدل پفک قرمز بود که فقطم تو شمال پیدا میشد!) که از قد من و خواهرم هم بلندتر بود ،اومده بود خونه‌مام‌بزرگ و همممه‌شو داد به ما !😍😝👌 خلقتِ‌خدا ست ها😊 بعضی از ماها، دست‌خودمون نیست... نیستیم... و لذتِ خوردنی‌ها و نوش‌کردنی‌ها برامون اینجوری بیشتره!🤗 که همه‌رو شریک کنیم تو اون‌چیزی که بنظرخودمون خوب و خوش‌مزه ست!😉👌 😁😜 @behrouzteam💡
بِه‌ْروز☀️
#قصه_شب 📻 #قصه_شیخ_در_شهرنو ۱ @BehrouzTeam 🌒✨
📻 .... 🤐🥲😭👌👌👌 ٨ و ! شیخ! 💖 شیخِ ما لات_لوتی ها ... شیخِ ما اخراجی‌ها ... گرچه صدات هممممیشه عین می‌مونه برام ، اما این خواب ، یه خواب پر از ست ...😌💫 تو این جهانی که شما با ی حقیقی برای ما رقم میزنی ، ی نیست ... ترس نیست، تهدید نیست ... تو این دنیا ، 👌🌸🍃 اگه یه شیخ‌ساده ، که بقول خودش بچه‌کف‌بازار ه ، اینه ... اصلِ‌کاری چه شکلی‌ه!؟؟...😭😍🥺👌 😢 💖 یا 💫 @BehrouzTeam 🌒✨
السلام علیك یا اباعبدالله ...😭✋ از امشب دیگه همه لباس‌عزا هاشون رو درآوردن از کمد و گنجه ؛ آماده کردن که بپوشن😭 یا اباعبدالله ! ما فقط برا غم شما خاندان کرامت، اهل‌بیت رسول‌الله سیاه میپوشیم... ؛ لا یوم کیومك يا اباعبدالله 😭 هر منطقه از / ، یه‌طوری‌ه ؛ چ‌قدددر دل‌مون میخواست از رسم و آیین هرمنطقه ، عکس یا ویدئو بگذاریم اما عاجزیم از پیدا کردن تمام رسوم... ولی از مخاطبین عزیزمون میخواییم اگر مراسم خاصی تو منطقه‌شون هست که ریشه در تاریخ‌آیین‌اسلام داره، برامون بفرستند : @Aftab_1322 پ.ن: این که گفتم ما فقط برای اهل‌بیت سیاه می‌پوشیم، شعار نبودها... میگم شو ، بعون‌الله 🖤✨ @BehrouzTeam 🏴
بِه‌ْروز☀️
📻 #قصه_شب خدا رحمت کنه همه #مام_بزرگ هایی که قصه میگفتن و میگن برا نوه‌های خودشون و دیگران...✨ داس
📻 خدا رحمت کنه همه هایی که چه برای نوه‌های خودشون، چه نو‌های دیگران ، میگفتن و میگن ...✨ جوابیه(ریپلای) زدم رو پیامِ داستان ِ که شروع کرده بودم بگم... 🙄☝️ ، منُ یاد این انداخت! ..... میخوایی بدی اما توان‌شو نداری؟ نه فقط توان‌مالی هااا ، من توان‌جانی😅ش رو هم نداشتم...🤐 پارسال، ساکن یه شهر کوچیک شدیم که یه هیئت هم -حتی روز عاشورا - غذا نداد!!😵😶‍🌫 ... غم دوری از ، نشسته بود به دلم! گفتم ینی ما که اومدیم تو این شهرکوچیک، نمیتونیم داشته باشیم؟؟ ...😓🤔 یه صدایی درونم گفت : ✅ لپه که داری! ، ✅ گوشت قربونی که از مادر یکی از بچه‌های بهت رسیده! ، ✅ پیاز_سیب‌زمینی هم که هست... و قیمتی نداره ، بیا قابلمه‌بزرگ و برنج و روغن و رب و زعفرون و ...مابقی وسایل رو به همسایه‌ها و دوست و آشناها بگو ... تا اینجا رو یادتونه؟؟ که رفتم درخونه و خانم‌همسایه اومد دم‌در ... گفتم ببخشید بدموقع مزاحم شدم‌ها!🙈 من نیت کردم که ان‌شاءالله روز ، قیمه‌نذری بپزیم، لاقل قدر همین ۱۵واحدِ ساختمون‌مون ..🥲 ولی قابلمه‌بزرگ ندارم و گازمم سه‌شعله‌ست؛ شما قابلمه‌بزرگ دارید ؟؟ و هستید روز تاسوعا تاظهر کمک کنید؟؟ مثلا یه قابلمه‌برنج رو بدیم شما زحمت بکشید؟ با روی‌باز گفتن "بله!هستم "و منم دیگه چون دیروقت بود، زود خداحافظی کردم و با خوش‌حالی اومدم خونه... 😍 به یه دوست از همین بچه‌های گفتم و گفت یکبارمصرف و روغن با من ؛ برنج و زعفرون و زحمت اومدن از رشت، برای کمک تو پخت‌وپز ، رو هم یه 🤗تقبل کرد... رب رو هم که می‌ترسیدم رو طعم‌غذا اثر بگذاره، از ( ) عزیز گرفته‌بودم و هنوز حساب‌کتاب نکرده بودیم و همون شد رب غذای‌نذری مون🤩 و فقط مونده بود من تو غذا درست کردن تو اشل(اندازه) بزرگ ! 🥶 ترس داشت برام اما... یقین داشتم که وقتی برای (ع) و باشه ، ! ... پس شب تاسوعا ، با این‌که دم شمال واااقعا بالاست و هوا اذیت میکرد، گوشت و لپه رو جدا جدا گذاشتم بپزن که از گرما و دم، اذیت نشن🥲 .. و دل تو دلم نبود تا اذان‌صبح ، که یعنی از پسش برمیام؟؟ 😥 ... #🍊🍃 پی‌نوشت هربار (!) : به‌راحتی به‌هَم انگ نزنیم🙁 یکم مهربون‌تر باشیم و در عین‌حال ، !🙃☝ من یکی نه ساده😊م ، نه چرک😶‍🌫 ؛ چهارخونه‌ی با هستم!😁🤩 @BehrouzTeam 🌍
بِه‌ْروز☀️
گشتم تو نت، یه عکس شبیه پیدا کنم که رو تعریف کنم... ازین بهتر و شبیه‌تر دیگه نبود🙄☝ قبل‌تر راجع به اوضاع برگزاری تجمعات خودی در گفته بودم و دیشب هم که برای مردم مظلوم بود ، از اوضاع صدای تجمع ، فیلم گرفتم... 😔 که متاسفانه انقدرررر عادی شده برای مردم، دیگه کسی اینجا نمیکنه و کک‌ش نمی‌گزه! ... و اگر کسی کک‌ش بگذره یا بعد از مدتی سرد میشه یا کلا مثل ۹۹درصد پیگیری‌ها در گیلان، نهااایتا اوضاع‌ش میشه !... بماند😑🤐 انتهای مراسم، داشتیم پسره‌ی وروجک رو به کشاکش وچنگ وگاز🥲😅 میگذاشتیم تو کالسکه که بریم... ، یهو یه خانومی که اصطلاحا بهشون میگن که اومده بود جلوی همون پوسترها و پلاکاردها که کنار ما پهن زمین بود ، به عکس امام(پشتش عکس آقا بود ظاهرا) اشاره کرد و با صدای بلند گفت "من اومدم اینجا اما نه‌به‌خاطر این‌آدم! من ازین بدم میاد و الانم فقط حجاب سر کردم بیام اینجا! اون خانوم حق نداره بمن بگه تو با این قیافه‌ت....." دیگه اصلا گوشم نمیشنید صحبت‌هاشو ... رفتم جلو به‌سمتش! گفتم من ازت عذرمی‌خوام! تو منو ببخش اگر کسی چیزی بهت گفته!(هاج و واج نگاهم میکرد!) گفتم دمت گرم! خداخیرت بده که رد نشدی از ظلم به مردم غزه! یهو شاکی گفت : "شماها حق ندارید بمن بگید اینجا نباش! من بخاطر شماها و (دوباره به عکس امام اشاره کرد) این‌آدم نیومدم! منم با اسرائیل مخالفم که اومدم!" گفتم" اصل هم همینه! همین‌که دلت طاقت نیاره بعد از دیدن این‌حجم جنایت بشینی تو خونه!" دلم فشرده شد از خشم‌حرفهاش و حرف زدن بغض‌آلودش درمورد بچه‌های !😣⚡️ بغلش کردم درجا !🤗 انگار شوک شه ازین حرکت😳 ؛ نگاهم کرد ، اخم و خشم‌ش شد بغض... 🥺یهو اشک‌‌ش همراه صداش فوران کرد...😭 گفت(اشاره کرد به‌جایی که دیگه آدمهاش متفرق شده بودن و پراکنده ) "اون‌خانوم حق نداره بمن توهین کنه! حق نداره بگه تو(نامفهوم حرف میزد گاهی بخاطر مدلش ...)فلانی! شیطان خودشه! من بخاطر بچه‌های غزه(اشکهاشو پاک میکرد) اومدم! (دست برد به سمت موهاش و جلو روسری ش) بخاطر همین حجاب سر کردم بیام که بگم از اسرائیل متنفرم!..." بازم دستهامو گذاشتم رو بازوهاش و فشار دادم گفتم تو منو ببخش! من عذر میخوام ازت ! آفرین بهت! باریکلا که نبودی! (مکث کردم که بغضمو جمع کنم که صدام دورگه نشه ...) ؛ شاید..نه!قطعا ! بودن‌ِتو اینجا ، بیشتر از بودنِ من ارزش داره! " . میخواستم گریه کنم اما نمیتونستم!😣 همیشه همینم.. بعد از مصیبت سنگین، باید میزدیم تا بشهههه گریه کرد!🤧.... نتونسته بودم مثل راهپیمایی‌ها و تجمعات ، از ااااعماق جااانم بگم ...😫 نشده بود انواع اقسام آدمها رو تو تجمع ببینم... اینجا ه! اینجا حتی تجمعات رو میکنن!! اینجا همه با جمع‌های خوودشون خوش‌ن! مسئولین فرهنگیی که حروم‌شون باشه پول بیت‌المال!فقط کارنامه و لیست پر میکنن برای خرج‌بودجه!!! گرفتن ، ، ، رفعِ باگ ِ سیستم فشل ولنگار! براشون مفهومی نداره!... . بغلش کردم! محکم! به دور و برم و نگاه بقیه که همه تماشاچی وایساده بودن،کاری نداشتم! برام مهم بود ش، حتتتتی اگر قرار بود فیلم باشه و شلوغ کنن و دستاویز باشه برای شبکه‌های معاند! پیشونی‌شو که بوسیدم ،گریه‌ش هق‌هق شده بود... گفتم دمت گرم که اومدی! منم دعا کن با این دل پاکت! جملات گنگی میگفت که وسطش شنیدم "نمی‌تونستم بچه‌های غزه رو ببینم و نیام؛ منم از اسرائیل بدم میاد!" بازم گفتم "اصل همینه! ایشالا اینا نابود شن ، همه‌مون میبینیم چقدر مشکلات دنیا حل میشه! ایشالا منجی‌مون میاد! دلت رو قوی نگه‌دار" ... آروم شده بود ، موهای مشکی‌شو ، روسریِ لچک‌مانندش رو مرتب کرد ... و خداحافظی کردیم و جمعیت‌م همونطور بودند و رفتند ؛ و من و همسرم باز درگیر پسر وروجک بودیم که کشتی می‌گرفت با کالسکه!😆 و سنگفرش‌های بی‌خود پیاده‌راه شهرداری🤐 ما هیچ!🥲ما کالسکه... بنده‌خداهایی که ویلچر و معلول دارن، چه میکشن ازین ندونم‌کاری‌های !!!😑👊 🤗 🙃 پایان. ✌🇵🇸 پ.ن: بفرستید برای های ۱.مدعیِ دینداری ، ۲.مدعیِ ، ۳.مدعیِ و و و... بفرستید برای اون دسته از مسئولینی که لیاقت ندارند ، یه مراسم رو برای ، درست تدارک ببینند!😒 بفرستید برای هرکسی که فکر میکنه تخم‌دوزرده کرده شده! یه حرف درستی زد که خودشم نفهمید! ما ملت‌یران، همه‌مون میتونیم یکی باشیم! اگر باشیم، ما هستیم که دنیا رو خواهد داد! @BehrouzTeam 🌤
📻 وقتی بچه بودیم، هروقت می‌رفتیم مشهد ، میرفتیم * پنجرا(ه) سناباد * ، ! یه عکس داشتیم ۵تایی ، تو سایزهای متفاوتش ، رنگ یقه و آستین‌لباسها و نوک‌اردکی که طرح فانتزی روی لباس بود، فرق می‌کرد... بزرگ هم که شدیم، من لاقل سالی یه‌بار میرفتم پنج‌راه ، همون سر پاستور پیاده میشدم، و می‌رفتم ... 😌🍃 غیر از نیاز پوست‌های حساس به لباس از جنس ، گاهی روح‌های حساس ، نیاز دارن به اون بودنه🥺🌷 کیو دارین که باهاش ازین مدل عکسها داشته باشید(یا لاقل ، *بشه* که داشته باشید! ) 😕 ، قدرِ بودنِ باهاش رو بدونید!🥰 همین الان، بهش بگید چقدر از خدا ممنونید بابت ش!🤗😇 و بگید چِ‌قَ‌ددددرررر دوستش دارید!🤗 گاهی... ، ناگهان ، ... چه زود ، دیر می‌شود!🤒😓 @BehrouzTeam 🌈🌤
گذشت اما عیدِ رسید ... کسی اینجا هست ، داستانِ مباهله رو کلا ندونه؟ کسی هست که حاضر شه، صدای خودش و کوچولوشو ضبط کنه بعنوان قصه‌ی صوتی برامون بفرسته؟ به‌جای 📻 https://ahlolbait.com/content/31115/کتاب-گویا-صوتی،-مباهله داخل این لینک که میشید، چند فایل صوتی هست؛ که نسبتا طولانیه... اما سوای این ، داستانِ رو میشه با صدای یه خاله یا عمه یا مامان که برای بچه‌ها، تعریف میکنه، برای بچه‌ها ساده‌سازی کرد. @BehrouzTeam 🌤
بِه‌ْروز☀️
#قصه_شب 📻 #یکی_بود_یکی_نبود ... یکی این‌جوری بود، یکی اون‌جوری بود☝️ باهم فرق داشتیم و داریم اما...
پ.ن: ۱. واکنش‌هاتون مهمه... حتما اگر پیگیرید و داستان رو می‌خونید ، واکنش بدید؛ ۲.خاطرات‌تون ازون دوران مهمه؛ اگر مجلس ششم و ماجراهاش و مجلس هفتم رو یادتون میاد؛ اگر انتخابات۸۴ رو یادتون میاد، اگر ساندویچ خوردن فائزه‌هاشمی رو تو خ.ولیعصر تو انتخابات۸۸ یادتون میاد... پس بدونید ی شما هم شنیدنیه! .. و اگر بنویسید و بفرستید برامون یا صوتی بگید برامون، شاید شاید... بشه یه 😃👌 خدارو چه دیدی!؟😊 پ.ن۲: اگر اولین‌باره دارید با این قصه مواجه میشید، حتما بزنیدرو هشتگِ و برید اول داستان هم بخونید... پ.ن۳ : آیا میدونستید تغییر ، جزءِ لاینفکِ رشد ه !؟ پس کسایی که در اطراف‌تون هستن و تغییر میکنند-حتی اگر اون تغییر واقعا ازنظرتون بد هست- سرزنش نکنید! ... "شجاعت" میخواد این‌که شبیه بقیه نباشی!! و یه قلبِ پرتوان؛ @BehrouzTeam 🌤