#قصه_شب 📻
#یکی_بود_یکی_نبود
در شهر بزرگ و خاصی در یک کشور بزرگ و خاص، دختری بهنام سارا زندگی میکرد...
این داستان،
داستانِ زندگیِ یه دخترِ نوجوونِ فمنیستِ بازیگوش و وروجک تو دهههشتاده ،
که یهو ، با یه سلسله اتفاقات مختلف، و یه زلزله، که تو زندگیش رخ میده، ماجراهای عجیبو بعضا جالبی براش پیش میاد!💫
شاید خیلی از مخاطبینِ #بهروز ، اونموقع تازه بهدنیا اومده بودن🙈
یکم صبوری کنید، داستانِجذابیه!🙃
پ.ن:
#ما_مادرها
@BehrouzTeam 🌤
بِهْروز☀️
#قصه_شب 📻 #یکی_بود_یکی_نبود در شهر بزرگ و خاصی در یک کشور بزرگ و خاص، دختری بهنام سارا زندگی میکرد
بهجای #قصه_شب 📻
#یکی_بود_یکی_نبود
به سارای قصهی ما خبر رسیده که یکی از شخصیت(کاراکتر)هایی که میخواسته تو قصه ازش یاد کنه، و نقشخاصی تو زندگیش داشته؛ دیشب بهرحمتخدا رفته ...✨
کسیکه صُبِکلّهسحر برای #راهپیمایی ۲۲بهمن ،
سارا رو جلو و پسرکوچیکهش رو ترک موتورش مینشوند و باهم میرفتن تااااا نزدیکمیدون ...
کسیکه قیمه ی #دهه_اول_محرم ، تا همیشه مارو یادش میندازه...
ان شاءالله با اربابش که عمری به عشقش، صبح و ظهر عاشورا ، پای قابلمههای بزرگ مسجد و هیئتشون ، عرق ریخت، #هم_سایه و محشور باشه 😭🤲-برآمینگو و اجدادش صلوات-
میشه روز جمعهای بهروح ایشون و همهی درگذشتگان خودتون و جمع مخاطبین #بهروز ، یهصلوات و ۳تا قلهوالله #هدیه کنید؟؟ ✨
#دایی_عباس #داستان_سارا
@BehrouzTeam 🌤
بِهْروز☀️
بهجای #قصه_شب 📻 #یکی_بود_یکی_نبود به سارای قصهی ما خبر رسیده که یکی از شخصیت(کاراکتر)هایی که میخ
بهجای #قصه_شب 📻
#یکی_بود_یکی_نبود ؛ سارا کوچولو دخترِ وروجکی بود! درعین حال که ملاحتدخترانهشو داشت اما به #خرابکاری و شیطنت معروف بود تا اینحد که مادربزرگپدریش -ننهجان- لقب #دخترپسرو بهش داده بود و تو نوجوانی اسمش رو گذاشت "سالارخان" 😶🌫️☝️
خلاصهکه....🤌
خیلی #خاث بود ؛ کسی و چیزی حریفش نبود👈⚠️ حححتی چوبخوردن بوسیله #جارو_کول 🤪🥲
مشاهدهگر ، کنجکاو ، تجربهگر -حتی به غلط!- ، شیرینزبون ، بلبلزبون ، بهکسکسونشنمیدم😎 و بلا ، و اینصوبتا !🤭
سارا ، تو خانواده مذهبی #سنتی بزرگ شده بود و یه #دو_رگه ی #ژژژذاب گیلانی/اصفهانی بحساب میومد!
تو نوجوونی ، کمکم با این حقیقت مواجه شد که ازین نوع دینداری و ازین دیندارها، حالش بهم میخوره...🤢🤧
و چون با سروصداهای #کنفرانس_برلین و بعدتر، فراخوانهای #۸مارس ی، هیییی اسم #آزادی_زنان به گوشش خورده بود، از مطالعه ،مخصوصا مطالعه #تاریخ و #سیاست خوشش اومده بود خودش یهپا #فمنیست شده بود و از #حقوق_زنان دم میزد...
و... خیلی ماجراها تو اینسالها براش رقم خورد تاااا تبدیل شد به #عمه_ساره 🍃
ولی☝️ اصلماجرای #تغییر و #رشد ش، این بود که یهروزی و یهجایی ، تو یه #برهه_تاریخی -که تقارن داشت با شهادت #جوادالائمه ، امام محمّدتقی - یه اتفاقی افتاد....
#ادامه_دارد ....
پ.ن:
#با_ما_همراه_باشید #زندهگی #به_سبک_ما
#به_روزی_ها
@BehrouzTeam 🌤
بِهْروز☀️
پیشدرآمد ِ #قصه_شب 📻 میدونستید خوانندهی وزین و محبوب جناب #علیرضا_قربانی ِ عزیز ، پسردایی ِ استا
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_شب 📻
#یکی_بود_یکی_نبود ...
یکی اینجوری بود، یکی اونجوری بود☝️
باهم فرق داشتیم و داریم اما... یه روزی رسید که سارا خسته شد ازین که کسایی ادعای آزادی دارن اما "حرمت" ِ نظر ِ مخالف رو نگه نمیدارن!
#شب_جمعه ای خدا رحمتکنه همه رفتگان رو ...ولی بیش از پیش، رحمت بر اون مادران ِ نازنینی که بچههاشون رو "حرمت نگهدار" بار میارن!🤌
بگذریم و برگردیم به قصه...
اسفند۸۲ اولین انتخاباتی بود که سارا میتونست رأی بده ، ااااما رأی نداد! چون میخواست اولین مهری که تو شناسنامهش میخوره، اولین انتخابِ باباش باشه!
معروف بود "بابایِ سارا و سارایِ بابا"
بابا عشقش سارا بود و سارا قربونِ ریشای باباشم میرفت!چه برسه قربون تفکراتش!🙃
باباش درهرحالتی طرفدار مرحوم هاشمی رفسنجانی بود... بهش میگفت "اکبرشاه!"
میگفت خودشه و همینی که هست...
صادقه!
فیلمبازی نمیکنه... از اول پولدار بوده و با بزرگان بوده و ... از پولشم برای انقلاب خرج کرده و الانم اگر زندگی آنچنانی داره پولای خودشه و از سفرهی انقلاب چیزی برنداشته ...
.
سارای #رأی_اولی ِ ۲۲سالِ پیش ، که به مجلس هفتم رای نداد و موند تا خرداد۸۴ برسه، امشب هم خوابش نمیبره...
وقتی دور دوم، دکتر احمدینژاد، با اختلاف قابل توجهی، رای آورد... انداختن تو دهان مردم عامه/مردم کوچهبازار و همون افراد خاااصِ همیشگیِ فضایسیاسیِ سیاستزده ی ما ، گفتن #تقلب شده...
فائزههاشمی تو مستندِ تبلیغاتی پدرش گفته بود که "باز میخوان حرمت بابا رو بشکنن" ...
و از همون موقع، برای سارا ، ماجرای "حرمت"، پررنگتر شد ...
#ادامه_دارد
@BehrouzTeam 🌤
26.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهجای #قصه_شب 📻
#یکی_بود_یکی_نبود ، غیر از خدای مهربون، هیچکس نبود؛
و... البته که پلیسِ آلمان، نمیفهمه "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد " رو
نگرانِ یکی از مخاطبینِخوبمون بودیم که میدونستیم تو این ایام، آلمان هستن😥
خداروشکر بعد از چندروز ، خبر از حالشون پیدا کردیم؛ و این فیلمها رو دیدیم☝️
شاید برای همه، ناراحتکننده باشه دیدن این تصاویر اما #زاویه_دید ما #به_روزی_ها ، یکم متفاوته...
و تمامِ داستان انگار، همینه! *"زاویهدید"* 🤌
#ادامه_دارد ...
@BehrouzTeam 🌤
1683234560_-1276399222.mp3
14.1M
📻 #قصه_شب
قصّه ی پروانه شو 🦋
🍃 #یکی_بود_یکی_نبود
کرمِ قصّهی ما گرچه کوچیک بود🐛 ، اما چون فکر میکرد، کوچیک باقی نموند...✨
🎙 با صدای #عمه_ساره
🎚 تنظیم #پسری_در_پشت_مه
#پروانه_شو
@BehrouzTeam 🌤
@MahsoolateBehrouz 🛍
( کانال فعال در اپلیکیشن بله)
#قصه_شب 📻
#یکی_بود_یکی_نبود
سارا پنجتا خاله داشت، پنجتا دایی ...
وقتی بچهبودن و هفتهی دوم عید میرفتن شمال-که بعد از گذروندن هفتهاول عید تو برهوت و پوستاندازونِ گرمای رگهی کاشی بود- و همهکه دورهم جمع میشدن، شبها اوناکه خونهشون تو اون شهرکوچیکِ ساحلی نبود، زنونه/مردونه میکردن و زنها تو اتاق عریضی که "پذیرایی " محسوب میشد و بهش میگفتن "سالن" میخوابیدن...
دو تا پنکهسقفی، تو اتاق بود که سارا گاهی بهشون نگاه میکرد؛ ولی اهمیتی براش نداشتن تاااااااا سالها بعد؛
#سواله_برام و یهو تو تاریکی اتاق یادش افتادم🔮
که آیا میدونستید زیر پنکهسقفی بخوابید، ممکنه تهوع که هیچ، اسهال بگیرید؟؟..
میدونستید فشارهوایی که این پنکهها ایجاد میکنند، اگر تو #معماری ، از نظر قواعد #فیزیک و محاسبات ریاضی، بررسی نشده باشن برای بچهای که تو همچین اتاقی میخوابه موجب مشکلات فراوانی بشه که روی تحصیلش هم اثر میگذاره؟؟...
بله؛ #اثر_داره ...
خیلی از همینچیزهای بیاهمیت رو درسخوندن یا نخوندن، خوشاخلاق بودن یا بداخلاق بودن، سرحال بودن یا نبودن یه بچه موثره!
و سارا ، اینا رو میدونه چون هنوز بزرگ نشده!🙃
🤔الان منتظر چییین دقیقن!؟
هیچیدیگه!😐 قصه همینه که یه مخزِ نخوابی، اومد مغزهای دیگهرم بیمار کنه و بره! والا🫤
بقولِ بچگیای پسرکوچیکه: شپپِخِهههه!🤤
# 😴
@BehrouzTeam 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...نشستم عکسها و ویدئوهای سیّد رو میبینم
ریز ریز... اشک میریزم
عزیزٌ عليّ َ ...😭
#دوستلات
پ.ن:
#داستان_سارا #یکی_بود_یکی_نبود
@BehrouzTeam
خیلی دلم میخواد ، حالا که خواب به چشمام نمیاد ، #قصه_شب 📻 بنویسم اما...
جانینمونده از شدت گریههای پیاپی😭
اگر بگم سیّد " عزیزتر از پدر" بود برا سارا ؛ نه دروغ گفتم نه گزاف و نه حتی غلو کردم!!😓
سیّد ، "اذا جاء نصرالله "ِ #داستان_سارا بود ؛
سیّد ، نماد و سمبلِ حقیقتِ ایمانِ سارا بود؛
سیّد ، خلاصه و عصارهی نو-جوانیِ سارا بود...
کاش سردرد ، امان میداد🤕... باز لب برمیچینم😮💨
#یکی_بود_یکی_نبود
یه دختری بود ، حضرتعبّاسی ! ابالفضلی! غیرتی!
بهش میگفتن #دخترپسرو
قربونِ تفکراتِ باباش که هیچ، قربونِ ریشاش هم میرفت!!...
همین دختر ، یه روزی، یه جایی، رسید به پوچی!
رسید به هیچ!
رسید به اینکه هرکی کربلایی نیست / هرکی که حسینی نیست /پس اصن آدم نیست!
و حسینی بودن به ادعا نیست!
به ریش و چادر و بچهفلان آقا و عضو فلان پایگاه و کارمند فلان ارگان بودن نیست!
بلکه ....
اشک امان نمیده😭
بزارید نگم از کلمه مقدس "حزبالله" که چچچقدر شکنجهمون دادن خیلی ازین متحجرین دگممغزِ همهکارهی هیچکاره... که فقققققط امثال "سیّد" جورِ پاکنگهداشتنِ این شجرهطیبه رو بهدوش کشیدند...
@BehrouzTeam 🌤
دفترمو میارم کنار سجاده، و باز میشینم رو بهقبله ...
سلام میدم به همهی شهدا و صُلحای طول تاریخ و شرح میدم غصهای که رو دلم سنگینی میکنه😔
و خدا رو قسم میدم به خونِ سیّد😭 که "رب اشرح لی صدری" و "احلل عقدة من لسانی" ...
که بتونم "قصه" بگم باز ...🤗💕
قصهای که #مامان_امین از تأثیرش رو محمدامین بگه و من ببالم به #بهروز که فضایی رو فراهم کرد که #ما_چندنفر دورِ هم، چنین کارهایی رو بتونیم به سرانجام برسونیم👌
#بحول_الله #بعون_الله #ان_شاءالله
#عمه_ساره #یکی_بود_یکی_نبود #پروانه_شو
@BehrouzTeam 🌤
حدود ۴۰ روز از شهادت سیّد میگذره ...
چندروز پیش ،خیلی اتفاقی یادم افتاد وحساب کردم دیدم ۳۳روز گذشته و یاد "حرب تموز" افتادم و مرور کردم سر جنگ ۳۳روزه چقدر پرتوشوت بودم و ناگهانی از اتوبوسهایِ شهرکغرب(قدس!)-متروی دانشگاه شریف ، رسیده بودم سر خیابون آزادی و دیدم ملت ریختن دارن شیرینی میدن🥳 و پلاکاردها و پوسترهایی با نوشتههای اذا جاء نصرالله و الفتح و عکسهای سیّدحسن دستشونه و یه آقایی سمتم اومد و جعبهی شیرینی محبوبم -چندسال بعد، اسمش برام شد "گلمحمدی" - رو گرفت جلوم و گفت بفرمایید...
گفتم ببخشید چیشده؟؟ گفت حزبالله پیروز شد تو جنگ!
و منِ بیخبر از جهان؛
.... و آه چه گران میگذره این عمرِ گذرا !
و #عبرت ِ این نو جوانیِ رفته ، دقیقا چیه؟🤔
چهچیز ازین #تجربه_زیسته باید منتقل شه به نسل یا نسلهای بعد؟ #یکم_فکر_کنیم
بهجای #قصه_شب 📻
#داستان_سارا #یکی_بود_یکی_نبود
خیلی بیربط:
دلم میخواد سهتا کتاب معرفی کنم که همه نوجوانها بخونن؛
شبهای پیشاور ، ثم اهتدیت و خاطرات مستر همفر
دو تا کتاب اول و دوم که حقیقی هست اما درباره کتاب سوم تشکیک هست که ححححتی اگر رمانتخیلی باشه ولی چون مستندات زیادی درموردش هست، خوندنش رو مفید میدونم!
پ.ن:
#معرفی_کتاب
@BehrouzTeam 🌤