eitaa logo
بی‌نشانه‌ها
2.3هزار دنبال‌کننده
332 عکس
74 ویدیو
13 فایل
کانال اشعار معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
“سفره‌ی پنهان” در حسين، ميزبان تويی مادر برای تابشِ اين نور، تويی مادر ميانِ اين همه ، يكی چه پنهان است! كسی كه لطف می‌كند اندر نهان، تويی مادر چه سفره‌های عظيمی برای‌مان پهن است وَ سفره‌دارِ نهان، بی‌گمان، تويی مادر هميشه قافله‌سالاریِ تو پنهانی است يگانه فاطمه‌ی بی‌نشان، تویی مادر چه بی‌نشانه به محبّتَت جاری است نظام‌دارِ نهان در جهان، تويی مادر تمامِ ، محبّتی از توست چرا كه مادرِ اين مهربان، تويی مادر به پيشگاهِ تو قلباً به خاك افتاديم كه در حكمران، تويی مادر تو إذنِ تربيت از أربعين دادی تمامِ هستیِ ما كودكان، تويی مادر سلوكِ شيعه به يمنِ تو فاطمی گرديد كه أصلِ نوریِ ما شيعيان، تويی ز ما بساز سلاحی برای خويش كه يار و ياورِ ، تويی مادر چه روشن است از آن إرجِعي إليٰ رَبِّك…(فجر/۲۸) كه أصل و مقصدِ اين ، تويی مادر ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
پرنده مهاجر.pdf
حجم: 455K
قطعه‌ای از شعرِ “پرنده‌ی مهاجر”: خداوندا لَکَ … که تو پروردگارِ عالمینی… وَ صَلَّ اللهْ… بر أحمد وَ آلش… پرنده شد سراسر غرقِ نورِ هر دو بالش…!؟ وَ سوی اوجِ عالم پَر کشید و گشت… آغاز تَحَسُّس‌نامه‌ی ...! عجیب است…! شگفت انگیز و نورانی است…! اینجا…!؟ بود و گویی داشت می‌رفت… درونِ …! بالا…! عجیب است…! فقط نور است و نور است…!؟ سراسر است و حضور است…!؟ پیش از این می‌گفت… با ما که پُر شده از نورِ زهرا…! شهادت می‌دهم او راست می‌گفت… پرنده! زآنچه این بالاست…! می‌گفت…! خداوندا لَکَ الحَمد… که ما را از خودت آغاز کردی…!؟ خداوندا لَکَ الحَمد… که در به سوی نورِ درِ را به رویم باز… کردی…! رفیقم پیش از این می‌گفت… با ما که گر در را به روی فکر و میل و خواهش و و تعلّقهای نَفْسِ خویش…! بستی…! اگر روزی زدی ظرفِ مَنیّت را شکستی! وَ گر آماده‌ی پرواز…! هستی… سپس دیدی! که در پستی! تو هم با ما بیا در نور… بالا…! بیا بالا… درونِ …! و همچون نورِ سَلمان باش… منّا…!؟ از این افکار و احساسات و درخواست…!؟ بیا بیرون برادر تا ببینی که هرچه هست… زهراست …! وجود است و وجود است…! برای شاهکارِ آفرینش… چون تار و پود است…! شهادت می‌دهم او راست… می‌گفت…! پرنده! زآنچه در اینجاست…! می‌گفت…! ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
“برای ظهورش مهیّا شویم” باغِ گل‌های زیبا شویم برای ظهورش مهیّا شویم بیا توشه از خیمه‌گاهِ رضا بگیریم و در کوی مولا شویم به دنبالِ اَیْنَ الَحَسن یا حسین؟ بیا ذِي طُوىٰ یا به رَضْوا شویم بیا صادقانه پیِ محضرش به خدمت همه عمر برپا شویم بیا رو به خورشیدِ کنیم بیا ذرّه باشیم و بالا شویم بیا قاصدک‌های مفتونِ عشق از اینجا ببُرّیم و آنجا شویم بیا فارغ از ما و من! او شویم! بیا غرقِ انوارِ شویم بیا از دلِ روزهایی که رفت به امّیدِ رخسارِ فردا شویم بیا تا بمیریم از این مردگی در او باقیِ عمر، اِحیا شویم بیا خنده باشیم بر صورتش به تقوا و اخلاق رعنا شویم بیا با صفات وَرَع، اجتهاد به یاریِّ آن شاهِ والا شویم به سبحانَ سبحانِ مولا شبی بیا تا دمِ صبح، اِسراء شویم بیا ریزه‌خوارِ سرِ سفره‌اش بمانیم و عمری شکیبا شویم برای شفای دل مادرش بیا باقیِ عمر برپا شویم به سوی همان ذکرِ در آیه‌ها بیا غرقِ طاها شویم کجایی رفیقِ شفیقِ ؟ بیا کربلایی! مهیّا شویم بیا همچو هفتاد و دو لاله رو بروییم در دشت و زیبا شویم کجایی حبیب؟ و کجایی زهیر؟ کجایی که چون جُوْن، شیدا شویم؟ بیا زیرِ بارانِ تیر و سَنان سپر سینه در پیشِ شویم بیا و ، بیا همچو هادی، هویدا شویم بیا قاسمِ جبهه‌ها! یا علی بگوییم و در آسمانها شویم بیا تا یکی از هزاران هزار از این لاله‌های مصفّا شویم بیا نسلِ سلمان! کمی زودتر به دنبال آن نورِ اَعْلیٰ شویم بیا شهدِ چشیده! بیا در آن قلّه‌ها رو به بالا شویم بیا اربعینی که یادت به خیر بیا موکبش تا مصفّا شویم بیا قافله قافله بیشتر برای تَحَسُّس به صحرا شویم بیا يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا سوی او وَلَا تَيْأَسُوا رو به مولا شویم بیا در صراطِ السَّوی غرقِ او تَرَبُّصْ کنان سوی بالا شویم بیا پیرمردِ مسیرِ حبیب! در این جاده‌ها باز برنا شویم مبادا چو مرداب خموش چو جویی چو رودی چو شویم بیا خیمه‌گاهش که مهر و صفاست بیا تا در این خیمه معنا شویم ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری https://eitaa.com/bineshaneha
“یا علی” يا علی گویان به سوی بالا رویم يا علی گویان به سمتِ جنّتُ المَأوا رویم يا علی رمزِ عبور از کارزارِ محشرِ است يا علی یک رَبّنا در آیه‌های است يا علی از جلوه‌های عالم اعلا شده یاعلی در با نورِ خود معنا شده يا علی می‌گفت آدم تا بپا خیزد ز جا يا علی می‌گفت احمد تا قیامت شد بپا يا علی را در شب قدری حکایت می‌کنند يا علی را در غدیری چون! روایت می کنند يا علی تا خانه‌ی به ما قوّت دهد يا علی در بیتِ مادر هم به ما عزّت دهد يا علی هم شور و عشق و شوکت است یاعلی معنای رَبِّ العالمینِ است یا علی وردِ زبانِ هر شبِ ابرار شد يا علی سرِّ نهانِ قدرتِ دادار شد يا علی در عشقِ خود تسلّی می‌شود يا علی در صبح فجرش هم تجلّی می‌شود يا علی می‌گویم و تا پَر می‌زنم يا علی را من به یادِ نامِ حیدر می‌زنم يا علی گفتیم و از آسمان آغاز شد يا علی گفتیم و این خود موجب پرواز شد يا علی مولا علی، جان در ولایت یا علی! يا علی سلطان علی، جانم فدایت یا علی! ✍🏻 شاعر: شکرالله قربانی https://eitaa.com/bineshaneha
“آستانِ مادر” ناتوانیم و توانِ ما! توانِ است! این همان قانونِ رایج در جهانِ مادر است داستانِ بچّه‌های کوچکِ شهرِ غریب وصفِ احساسات و لطفِ بیکرانِ مادر است با نگاهِ مادرانه ماجرایی فاطمی است باطنِ این ماجرا هم داستانِ مادر است مهربانی می‌کند با بچّه‌ها اُنسِ ما هم با نگاهِ مهربانِ مادر است فاطمه با اشتیاق از ما نگهداری کند بچّه هم در احتیاجِ آب و نانِ مادر است با معارف پرورش می‌داد ما را روز و شب وآن صدای مهربان! لحنِ بیانِ مادر است! نورِ مادر روشنایی می‌دهد بر قلبِ ما شاید این مفهومِ مُلکِ در نهانِ مادر است ما برای مهدویّت واردِ دنیا شدیم! چون ! مهدی نشانِ مادر است در درونِ کاروان هم‌پای مهدی می‌رویم کاروانِ مهدوی هم کاروانِ مادر است! سوی مادر پَر کشیدیم و به مادر می‌رسیم هر چه بالا می‌رویم باز آسمانِ مادر است حرکتِ ماه و ستاره گردِ خورشید آیه‌ای است کلِّ بر مدارِ کهکشانِ مادر است! چون ز دنیا می‌رویم إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون…! کاین پیامی از سرای بی‌نشانِ مادر است ما خدا را با خدایی‌های او فهمیده‌ایم کاین کمی از رازِ قربِ آستانِ مادر است! س س ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
“علی کیست؟” گویند: علی کیست؟ بگو آیه‌ی کبراست! در سوره‌ی طاها است علی! در شبِ اَسْراست! در سینه‌ی همه اسرارِ علی هست او نقطه‌ی باء، اوّلِ قرآن به تجلّاست پرسند علی کیست!؟ بگو کیست! یدالله است پیش از ازل و بعدِ ابد او ولی الله‌ست موسی به گریبان ببرد دست که دانند! او آیه‌ی کبری است! علی! در ید بیضاست! از فرش برو تا به سموات و به ادنیٰ او شاهِ قَدَرقدرت و او عُروه‌ی وُثْقاست او لنگرِ ارض است و سموات ببینید! او قیّمِ دین است و هم او لنگرِ اَسْماست او سِرِّ خدا، چشمِ خدا! عبدِ خداوند او روحِ خدا، وجه خدا، همرهِ زهراست! او نَفْسِ رسول است! که بالاتر از آن نیست او خیرِ بشر، شمس و قمر! آیه‌ی عظماست! احمد چو کند جلوه‌گری شمسِ ضحاهاست قمری در پیِ او غرقِ تَلاهاست بی حُـبِّ علی راهِ صراط است مُسَدَّد! با حُـبِّ علی باز! همه عالمِ بالاست! در اعلی همه نازند کز اویند او شاهِ قوی! شوکتِ خیبرشکنِ ماست بر شهرِ پیمبر! چه کسی باب؟ علی بود! بابُ الله و ثارالله و عین و اسدالله‌ست جبریل! بگو راهبرت کیست؟ هست استاد رسولان و رفیقِ همه، مولاست در روز قیامت به سوالش چه جوابی است؟ هر کس که علی گفت در آن جَنَّتِ مَأواست آدم! تو چه گفتی به خدا عذر پذیرفت؟ گفتا «به علی» گفتم! و او گفت بفرماست آن شاهِ که به یک دم همه جا اوست! آن جانِ جهان، روحِ نهان، سیّد و آقاست پرسند علی کیست؟ بگو ما که ندانیم! پیوسته علی بوده و پیوسته مُعَلّاست ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری https://eitaa.com/bineshaneha
“تویی تمامِ توانم” نشسته طفلِ نگاهم، میان صحن و سرایت به زیرِ عطایت، به روی فرشِ صفایت تو پادشاهی و ما هم سپاهِ تو هستیم بگو کجا و چگونه که جانِ ما به فدایت کبوترانِ حرم هم، مجاورانِ حریمت چقدر مرغکِ عاشق! به زیر بالِ همایت نسیمِ مهرِ تو آید، ز هر طرف به سراغم ز هر رواقِ نگاهت، ز هر اتاقِ طلایت نه ما که بالا، همه به گردِ حریمت توانگران، همه محتاج و پادشاه، گدایت! ببین! که حضرت آدم، کنارِ پنجره فولاد گرفته حلقه و گریان، خدا! به حقِّ رضایت! عزیزِ جانی و جانم، تویی تمامِ توانم! چگونه شکر بگویم ز جرعه جرعه عطایت نشسته عرش دو زانو میانِ صحن گهرشاد تو هر چه حکم برانی تو هر چه هست رضایت! ع ع ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری https://eitaa.com/bineshaneha
“صاحبِ کلمه‌ی ایجاد در عالم” اَلا! که صاحبِ ایجادِ این آقـاست! خزانه‌دارِ! تـمـامِ خزانه‌ها اینـجـاست! ز گـوشه گوشه‌ی اینـجا ! می‌بـارد چـرا که این نور! حضرتِ زهـراست قیـامِ مهـدویـان از درونِ این حـرم است! به خاطرِ وَجْهِ کلِماتی! که در امامِ رضاست! به سوی رضـا و سلاح و توشه بگیر! بدان! قـوا و معـارف به دست این مولاست! ز سیرِ حرکـتِ این ! می‌توان فهمید که سرزمیـنِ خراسـان! دریـچه‌ی فـرداست! بهشتِ روی زمیـن است حیـطـه‌ی حرمش! چـرا که بُعدِ زمینش! ز جنس بالاهـاست! زیارتِ رضوی یک زیارتِ عرشی است! که ارتفـاعِ حرم تا حریمِ خـداست! ع عج عج ع ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
“ستاره‌ی مادر” میانِ اهلِ زمین! او نشـانِ بــود همان ستـاره‌ی در آسـمانِ مــــادر بــود ز روشناییِ خورشیـد، روشنـایـی داشـت که بـابِ تابشِ نـورِ عیــانِ مــــادر بــود نگـاهِ او! به جهانـی حیــات می‌بخشیــد! که آن نگـاه، همان دیـدگـانِ مــــادر بــود! همیشه حالـتِ چشـمانِ او به ما می­‌گفت: همیشه! در همه جا! قدردانِ مــــادر بــود معارفِ سخنش رنگ و بوی مــادر داشت! که این معارفِ ناب از زبـانِ مــــادر بــود! برای تربیـتِ بـا نــــور نشـانـه‌ی حرمِ بی‌نشــانِ مـــــادر بــود! ز منظـرِ کـلـِـماتـی! به عِینـه می­‌دیــدیــم که نـورِ صـادره‌هایش بِسـانِ مــــادر بــود! تمـامِ حیـطه‌ی او در و نَشَــئـات فضای جوششِ نــورِ نهــانِ مــــادر بــود! برای حـرکـــتِ یــاران درونِ نــورِ صراط مـؤذّنِ جــریـــــانِ أذانِ مـــــادر بــود! درونِ چشمه‌ی نورش! سلـوک می‌کردیم! که او تَلَأْلوئی از بوسـتــانِ مــــادر بــود ز بهـرمنـدی او! بهـرمـنـد می‌گشـتـیـم! که ریزه‌خوارترین! عبدِ خوان مــــادر بــود برای رَفعتِ به سـوی مُلکِ کــبـیر! تکلّمـش! جـریـانِ بـیـــانِ مـــــادر بــود! بـه سـوی جَهـرِ نظـامِ خـلافـتُ اللّٰهـــی امــامِ حرکـتِ در کــاروانِ مــــادر بــود! نظــام­داریِ او! با صفــاتِ مهـدوی­‌اش! ز نـورِ فـاطمـیِ بیکـــرانِ مــــادر بــود به مهـربـانـیِ مـــادر! برای طفلانـش تمامِ مــادریِ مهربــانِ مــــادر بــود! فضای سوره‌ی طاها! مَنِ إهْتـَداییِ اوست! که جامِعُ الْکـلِماتـم! ز آنِ مــــادر بــود! عج عج ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
ببین! که فاطرِ عالم! ز ملکوت! چگونه آمده با نور! در درونِ بیوت! به سوی محضرِ این ! در تکاپو باش! اگر به او بِرسی! زنده‌ای در این بَرَهوت! س س ع https://eitaa.com/bineshaneha
“همیشه مادر هست” همیشه حضرت زهرا، «همیشه مادر هست» همیشه اُمِّ اَبیها، «همیشه مادر هست» ببین! دو دستِ کریمش، گشوده اوّلِ قرآن! به لحنِ خوب بفرما! «همیشه مادر هست» بیا که مادرمان هم، گشوده گوشه‌ی در را نگاه کرده از آنجا! «همیشه مادر هست» درونِ خانه‌ی مادر چه مهر و عشق و صفایی! همیشه سفره مهیّا! «همیشه مادر هست» به سوره سوره‌ی قرآن! به آیه آیه‌ی رحمان! به هر طرف شده پیدا! «همیشه مادر هست» به روی قلّه‌ی طوفان، شنید حضرت نوح! میانِ موجِ جِبالٰا…! «همیشه مادر هست» مرو به کوه! که هرگز نمی‌شوی ایمن! به کشتیِ حُسْنا! «همیشه مادر هست» بَغل گرفته خلیلش، میانِ آتشِ نمرود! درونِ اوجِ خطرها! «همیشه مادر هست» نترس! در دلِ دریا، نترس! زین همه امواج شنید حضرت موسی! «همیشه مادر هست» برو میانِ خطرها! نترس! محکم باش! ببین! نظاره‌ی او را…! «همیشه مادر هست» به آسمان نظری کن! ببین! که جلوه‌ی اَلرّوحْ! درونِ مجلسِ آنها…! «همیشه مادر هست» گره بزن نگهت را! دخیل کن به ستاره! ببین! ز پرتوی زهرا! «همیشه مادر هست» و کرب و بلا را به اِرْجِعی… بشناس! ندا رسید که بازآ…! «همیشه مادر هست» درونِ سوره‌ی یوسف، علی نوشته در آن باب! ببین! به بالا! «همیشه مادر هست» رسید صوتِ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي… ببین! به خانه‌ی زهرا! «همیشه مادر هست» (س) (س) ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری 🆔 @bineshaneha