eitaa logo
بی‌نشانه‌ها
2هزار دنبال‌کننده
335 عکس
76 ویدیو
14 فایل
کانال اشعار معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
طلب وصل تو با سیر الی الله یکیست” به سر موی تو سوگند پریشان تواییم بی‌قرارِ سرِ تو، بی سر و سامان تواییم چشمِ ما گریه مگر داشت نبودی تو اگر کشته‌ی اشکی و ما کشته‌ی چشمان تواییم مادرت خواست که تحویل بگیری ما را همه دنباله‌رُویِ پشیمان تواییم آب و نان داد به ما دستِ با غم تو ما فقیرانِ حرم، دست به دامان تواییم طلب وصل تو با یکیست اینچنین است که مجنونِ بیابان تواییم عِلمِ ز عَلَمت معلوم است همه تسلیمِ علمدار و مسلمان تواییم باطنِ محضرِ تو الهی است ای بقربانِ مقامِ تو که حیران تواییم دلهره‌ی روز تو را داشته‌اند تا بگویند اسیرِ شبِ هجران تواییم لبِ افسوس گزیدیم به دندان ای داد! روزگاریست به یادِ لب و دندان تواییم ✍🏻 شاعر: حبیب اولیایی‌فر https://eitaa.com/bineshaneha
“مادر خواهد آمد…” زآن مهربانم، شُکری است بی‌نهایت گر راقبِ ظهوری! بشنو تو این حکایت “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” بی‌مزد بود و منّت، هر نعمتی عطا کرد ! چقدر زیباست این مهرِ بی‌نهایت “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” از هر طرف که دیدم جز رحمتش نیافزود ممنونم از تو مادر! با این همه عنایت “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” با مهرِ مادریّ‌ات أُنسی عجیب داریم در بر گرفته ما را أنوارِ آشنایت “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” می‌گفت هم نورِ محبتِ توست مادر! چه دلنشین است این صحنه‌ی لِقائت “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” مولای تشنه لب را آبی نداد دشمن امروز می‌تَراود ! ز کربلایت “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” با رعد و برق و ، چون سیل در بیابان باریم همچو طوفان بر دشمنِ ولایت “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” وَالْعادِیاتِ ضَبْحا…! محصولِ أربعین‌ها است شهری به سوی بر پا شده برایت! “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” چشمْ نوریم، افتاده‌ایم به پایت اَلْفَتْحْ! إفتتاحی است از کُنْهِ ماجرایت “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” مادر! قبولمان کن تا همچو شیعیانت همگام تو بتازیم ای کوکبِ هدایت! “مادر خواهد آمد! مادر خواهد آمد!” (س) (س) ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
بی‌نشانه‌ها
“حسینی شویم” زمانِ قیامِ سپاهِ خداست سرآغازِ رزمِ #ابالفضلِ ماست سراسر به گوش آید از کربلا صدای سم
بدان! نورِ أَلرّوحْ! زین شده وارد خاکِ این سرزمین! چنان مادری‌های او! جاری اَست که آماده‌ی بهره‌داری اَست! چه در قالبِ مرد هستی چه زن صفت‌های بیگانه را پس بزن! که چون پنجره! بابِ خالی شوی! وَ مَجرای! این عالی شوی! https://eitaa.com/bineshaneha
“مَجرای نور باشیم” برخیز! به سوی نور! باشیم زین بودنِ خود! به دور باشیم چون ماه شویم غرقِ خورشید! تا بابِ عبورِ باشیم! در نورِ وجودِ فاطرِ خَلْقْ ما عبدترین اُمور باشیم با فاطمه در … بر نصرتشان!؟ غیور باشیم چون با سوز! بسازیم! هنگامِ نتیجه دور…! باشیم در بارشِ فتنه‌های پرسوز چون مادرمان طَهور باشیم با خونِ خداوند بر دشمنِ او تنور! باشیم شمشیرِ دو سر نورِ بر فرقِ سرِ کَفور باشیم صفتْ گشته بتازیم تا واسطه‌ی عبور…! باشیم در سیرِ ظهورِ نورِ ما پنجره‌ی ظهور! باشیم بر سفره‌ی فاطمیِّ ما شیعه‌ترین شَکور باشیم همجنسِ وجود! و رحمت! و فضل! در مَجمَعِ نور…!؟، نور باشیم! برخیز! رفیق و باش! تا مُجریِ این حضور! باشیم با اُمّت مَجْرای نور باشیم! ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
طوفانِ عاشقانه‌ی تو! مستدام شد! با اربعین! حرمت ازدحام شد نورِ نگاهِ مادرمان! تا زمین رسید! بر یاورانِ تو جریانِ سلام شد! https://eitaa.com/bineshaneha
پرنده مهاجر.pdf
حجم: 455K
قطعه‌ای از شعرِ “پرنده‌ی مهاجر”: چرا أشبه به مولامان نباشیم؟ چرا در جستجوی زهرا چو خوبان تا ابد سربازِ این میدان نباشیم؟ من از امروز وقفِ اهل بیتم! وَ می‌خواهم شما انوارِ بحرِ عالّین را! بسی نصرت نمایم برای نصرتی بس خالصانه چه باید کرد !؟ پرنده بود! امّا… ز سوزِ شدّتِ فقر سراسر داشت می‌گردید پرپر! چه باید کرد… مادر!؟ ز فقرش داشت می‌سوخت… وجودش! داشت می‌سوخت! پرنده‌ای درونِ نورِ مادر بود و نورش داشت می‌افروخت! خدایا! رحم فرما! وَ محَوم کن درونِ نورِ که چون او! من نباشم تا تو باشی…! ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
بی‌نشانه‌ها
“حسینی شویم” زمانِ قیامِ سپاهِ خداست سرآغازِ رزمِ #ابالفضلِ ماست سراسر به گوش آید از کربلا صدای سم
با همین اربعین! به مجراییِ! شیعیان در زمین! ز بالاترین ارتفاعاتِ نور! سرازیرِ دنیا شده! تا ظهور! تکاپوی ما! بوی بارانِ اوست! ز آرامشِ قبلِ طوفانِ اوست! به نابودی دشمن آماده‌ایم! ولی تابعِ فرمانده‌ایم! عج https://eitaa.com/bineshaneha
“در جستجوی امام” رفتم به سوی اصلِ ! در آرزوی امام گفتا: بتاز! در پیِ ! به جستجوی امام گفتم: که ابتدا و سرانجامِ آفرینش چیست؟ گفتا: که از امامِ جهان است! و رو به سوی امام! گفتم: صدورِ این کلِمات! از کجاست !؟ گفتا: تَکلُّمی! است ز نورِ درختِ! کوی امام! گفتم: که در کجاست أبعادِ غیرِ قابلِ وَصْف؟ گفتا: فراتر است! ز این گفت و گوی امام! گفتم: به سوی نور! ز دنیا چگونه باید رفت؟ گفتا: که با سکونتِ دائم! درونِ کوی امام! گفتم: که من فقیر و ضعیفم برای او گفتا: بخوان! نظام‌دارِ جهان را! به آبروی امام! گفتم: به کاروانِ ظهورش! چگونه یارانی است؟ گفتا: شبیه‌ترینِ خلایق! به خلق و خوی امام! گفتم: به چیست ارزشِ رفتارِ در قبالِ مَلِک!؟ گفتا: به فهمِ خواسته‌هایش! ز چشم و روی امام! س س عج عج ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
شاپرک.pdf
حجم: 321K
قطعه‌ای از شعر دوش… رفتم! پیِ خورشید بگردم تا صبح! کوله بارم بر دوش…! شهر! در حالِ خودش بود! و سراسر خاموش…! اسب را زین کردم تا بتازم پیِ … چون اباالفضل! بتازم شب و روز تا شَوَم پنجره‌ای بهرِ …! زیرِ لب می‌گفتم غرق…! در فاطمه باش…! در حریمِ زهرا! وقف…! بر فاطمه باش…! حمد، مخصوص خداست… ربِّ عالم ز ازل تا به ابد بی‌همتاست… می‌ستایم او را… کاو خدایی یکتاست… از همان روز که با فاطمه همراهم کرد…! شب و روزم حمد است… ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
بی‌نشانه‌ها
“برو آب بیار” پرتویی غرقِ نورِ #عِینُ_الله با نگاهِ امام شد همراه در دلِ قطره‌ای ز آن قطرات جریان
گر چه جسمی بِسانِ انسان بود نوری! از سرزمیِن بود! وصلِ بر نورِ فاطرِ ملکوت! عبدِ او! بود در دلِ برهوت در بیابان! به جستجوی حیات! داشت می‌تاخت! رو به سوی فرات! غرقِ مولا! به می‌پرداخت بهرِ جلبِ رضای او! می‌تاخت! پاک بود از تمامِ أبعادش! تیرِ دشمن أمان نمی‌دادش…! عج https://eitaa.com/bineshaneha
“مادر! کجا هستی؟” عزیزم! سایه‌ی روی سرم! مادر! کجا هستی؟ پناهم! تکیه گاهم! یاورم! مادر! کجا هستی؟ اگر طفلانه گم کردم تو را در کوچه‌ی دنیا دوباره بگذر از چشمِ ترم، مادر! کجا هستی؟ درِ امّیدها را بسته دیدم در خرابِ شهر بگشا امیدِ آخرم! مادر! کجا هستی؟ ببین! آتش گرفته چشمه‌ی چشمم بدون تو بیا ای آبشار کوثرم! مادر! کجا هستی ؟ سرم را زیر نورت می‌کِشی هر بار می‌آیی ستاره! ماه! خورشیدِ سرم! مادر! کجا هستی؟ فقط من با نسیمِ تو آرام می‌گیرم نسیمِ مهربانِ فاطرم! مادر! کجا هستی؟ کجا، کی یا چگونه باز می‌گردی من؟ بگو تا کی رَوَم زیر پَرَت، مادر! کجا هستی؟ عزیزم! مهربانم! مادرانه باز هم بازآ وجودم! سایه‌ی روی سرم! مادر! کجا هستی؟ س س ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری https://eitaa.com/bineshaneha
خوابیدم و در خواب خانه! دیدم باغ و بهشت و گنبدی شاهانه دیدم دور و برش، شمع‌ و گل و پروانه دیدم برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم ع ع https://eitaa.com/bineshaneha