eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
905 ویدیو
632 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسی‌ها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/٢ 🔹آلیفنت سپس می افزاید: «افکار عمومی در ایران کماکان بر این اعتفاد باقی است که این ما بودیم که را بر تخت سلطنت نشاندیم. در این باره شکی نیست که دولت انگلستان نخستین دولتی بود که سلطنت او را به رسمیت شناخت و باعث این پیش‌قدمی، تلگرافات مکرر (Sir Percy Lorain)، وزیرمختار سابق ما در تهران بود که چنین سیاستی را جدا توصیه می‌کرد. اما این عقیده‌ای که به ذهن ایرانیان فرو رفته که ما رضاشاه را خلق کرده‌ایم، با توجه به حقایق اوضاع، کاملا صحیح نیست.» (ترجمه به نقل از شیخ‌الاسلامی، جواد، قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر، مقاله «گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی شکر‌الله خان صدری(قوام‌الدوله)و روابط نزدیک او با سفارت انگلیس در تهران»، ص١٩۴) 🔸 آنچه در ابتدای نقل قول آمده است، اعتراف صریحی از سوی یک است مبنی بر تلاش همیشگی بریتانیا برای اثرگذاری بر رخ‌داد‌های درونی ایران به منظور کسب منافع نامشروع. اما آنچه در قسمت دوم آمده، ادعایی است از سوی این کارگزار اخلال‌گر و تبهکار انگلیسی جهت پاک کردن ردپای بریتانیا در کودتای انگلیسی. اما بر خلاف این سندنگاری‌ها، مدارک دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد ادعای ، کذب محض بوده و یا اینکه او از اقدامات مقامات منسوب به بریتانیا در تهران اطلاعی نداشته است! 🔹 اما برخلاف اظهارات آلیفنت، یکی دیگر از مقامات رسمی سفارت تهران در زمانه روی‌ کار آمدن پهلوی‌ها، اعترافات جالبی در زمینه دخالت‌های انگلستان در ایران دارد. ، متولد ١٨٨۶ (پسر آرتور نیکلسون، کاردار سفارت بریتانیا در تهران در سال‌های ١٨٨۵ تا ١٨٨٨)، در سال ١٩٢۵ به مقام رایزن ارتقا یافته و پس پایان ماموریت سر پرسی لورن در تهران و انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی به سمت کاردار سفارت بریتانیا می‌رسد. ارتباطات وثیق و اشراف اطلاعاتی وی در ماجرای کودتا و برآمدن سلسله منحوس پهلوی به گونه‌ای است که همسر وی (به اختصار «ویتا»)سکویل-وست (Victoria Marry(Vita)Sackville-West)که همانند او یکی از نویسندگان در حوزه ادبیات بریتانیا است، به گفته برخی از منابع در برگزاری مراسم تاج‌گذاری رضاخان شرکت و یا بر آن نظارت داشته است. هارولد نیکلسون، با چنین پس‌زمینه‌ای از مسئولیت و اطلاعات در سفارت بریتانیا، آن هم در زمانه تغییر پادشاهی ایران، در کتابی با عنوان صبح‌های جمعه (Friday Mornings, 1941-1944)در این رابطه می‌نویسد: 🔸 It was to Lord Ironside that Reza owed his elevation from the ranks. The British general, inspecting one morning a detachment of the Persian Cossacks, was pardonably impressed by the martial bearing and the determined features of the trooper from Savad Kuh. It was as Sartib Reza that, but a few months later, he dashed with his Cossacks along the road from Kasvin and arrested the whole Persian Cabinet in Teheran. It was largely owing to another Englishman, Sir Percy Loraine, that he owed his subsequent rise to power. After the collapse of Lord Curzon’s Anglo-Persian Treaty of 1919 it was evident that Persia was heading for complete disintegration;the only hope was that she could be renovated under strong leadership from within;Sir Percy rightly foresaw that Reza Khan was capable of such regeneration. And thus it came about that the Q^ajar dynasty was deposed by the Majlis, and Reza Khan was able to affix the great diamond of the Moghuls, the Darya-i-Nur, to his khaki hat. ◀️ ترجمه متن 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسی‌ها در طلیعه قرن گذشته ایرانی /٣ 🔹ترجمه: ، ترفیع درجه‌های نظامی خود را مدیون بود. این ژنرال بریتانیایی، یک روز صبح که در حال سرکشی به دسته‌ای از قزاق‌های ایرانی بود، شیفته سلوک نظامی آن سواره‌نظامِ جزءِ سوادکوهی شد. تنها چند ماه بعد، ، همراه با قزاقان خود، جاده قزوین را در نوردید تا تمامی اعضای کابینه را در تهران بازداشت کند. او صعود بعدی‌اش به قدرت را نیز بیش از همه مدیون یک انگلیسی دیگر به نام (وزیر مختار وقت بریتانیا در ایران از سال ١٩٢۶-١٩٢١) بود. پس از فروپاشی قرداد انگلیسی-ایرانی ١٩١٩ (که طراح آن لرد کرزن، نائب‌السلطنه هندوستان، بود) کاملا مشخص بود که ایران به سمت یک تجزیه تمام‌عیار می‌رفت[!]؛ تنها امید برای بازسازی آن، از طریق یک رهبری قدرتمند داخلی میسور بود. سر پرسی، به درستی دریافت که رضاخان قابلیت چنین کاری را دارد. این چنین شد که سلسله قاجار توسط مجلس عزل و ، الماس بزرگ مغولان، یعنی همان دریای نور را به کلاه خاکی خود چسباند. (Nicolson, Friday Mornings 1941-1944, 1944, p.7) 🔸 به اعتراف ، رضاخان صعودش در و همچنین تکیه زدن بر اریکه قدرت را مدیون دو انگلیسی بود؛ یکی او را ظرف چند ماه از یک سواره‌نظام جزء، یعنی پایین‌ترین درجه نظامی در واحد موتوری، به درجه سرتیپی رسانده و با استفاده از او یک کودتا را در تهران به راه انداخت؛ و در ادامه نیز توسط یک انگلیسی دیگر به نام سر پرسی لورن بر اریکه قدرت نشست. لفاظی بعدی در مورد تلاش انسان‌دوستانه انگلستان در حفظ موجودیت ایران و جلوگیری از تجزیه آن نیز صرفا از این رو قابل اعنتاست که به عنوان پیامدی ناشی از شکست قراداد ١٩١٩ ذکر گردیده که خود متضمن اعترافات جالبی می‌باشد. حقیقتا چرا باید لغو این قرارداد، ایران را در معرض تجزیه قرار دهد با آنکه متضرر اصلی از لغو آن انگلیسی‌ها بوده‌اند؟! این عادت انگلیسی‌ها ( و در کل غربی‌هاست) که جنایات خود را در قالب لفاظی‌هایی مملو از وقاحت، به عنوان الطافی در حق یک ملت مظلوم جلوه دهند. 🔸 در این میان نقش دست‌ها و ذهن‌های پوسیده و عناصر وابسته و بیگانه‌پرستان را می‌توان در این وقایع به صورت واضح دید که چگونه برخلاف افاده‌های پرطمطراقشان از ستایش آزادی، دیکتاتوری به نام رضاخان را به جان ایران انداخته و تمام تلاششان را برای استحکام قدرت وی و تمشیت اسلام‌زدایی تحت حکومت وی به کار گرفتند. هم‌چنان‌که پس از پیروزی انقلاب، دستاوردهای بی‌بدیل و بی‌نظیر (حداقل در مقایسه با چند سده اخیر) را انکار می‌کنند. آنها تمام تلاش خود را برای وارونه‌نمایی حقیقت به کار می‌گیرند تا آن دیکتاتور بی‌آبرو را تبرئه کرده یا حداقل دست اربابان انگلیسی و همچنین اسلاف حقیر خود را از مداخله‌های جنایت‌گونه در تاریخ ایران پاک کنند. 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ملکه وحشت و جنایت پرونده ویژه بنیاد تاریخ‌پژوهی به مناسبت مرگ ملکه انگلیس وابستگی شاه به دربار انگلیس به روایت پارسونز رساله‌ای ناشناخته در تبیین شیوه‌های نفوذ استعمار انگلستان نقش انگلستان در فرقه‌سازی‌های معاصر ایران سؤال نماینده پارلمان انگلیس از امام خمینی تنفر ملت ایران از انگلیس به روایت امام انگلیس‌پرستی غرب‌زدگان به روایت امام تبعات اقتصادی وابستگی به انگلیس حزب توده انگلیسی بود روحانیت‌ستیزی انگلیس به روایت امام کشف حجاب توطئه انگلیسی مبالغه‌های دروغین در خصوص قدرت انگلستان عدم امضای قرارداد استعماری انگلیس، زمینه حذف قاجار جنایات پانزده ساله انگلستان؛ از مشروطه تا کودتای رضاخانی توحش فرهنگی انگلیس جنایت فرهنگی انگلیس در هند جنایت انگلستان علیه مسلمانان هند جنایات اقتصادی انگلیس در هند ایستادگی در برابر زورگویی بیگانگان وظیفه همیشگی علما انگلیس ثروت خود را از کجا آورد؟ بلاهای فراموش‌نشدنی انگلیس علیه ایران کار؛ کار انگلیسی‌هاست اقدامات و تدابیر آیت‌الله کاشانی پس از کودتای ٢٨ مرداد کودتای انگلیسی عراق سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسی‌ها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/١ سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسی‌ها در طلیعه قرن گذشته ایرانی /٢ سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسی‌ها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/٣ 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
جشن روحانیون مبارز به مناسبت ورود امام به نجف اشرف نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/83 🔹به مناسبت ورود امام به نجف، جشن باشكوهى از طرف روحانيان مبارز و متعهد در برگزار شد كه بسيارى از مقامات روحانى و نيز برخى از مردم نجف در آن جشن شركت كردند و قصيده‏هاى زيبايى كه از طرف بعضى از شعراى عرب سروده شده بود خوانده شد، كه فقط يک بيت آن را توانستم به دست بياورم. نجم الخمينى فى‏الافق العراق بدا بشرى لقد أنجز الاقبال ماوعدا 🔸آقاى يكى از فضلاى حوزه نجف نيز قطعه شعرى را در آن جشن باشكوه قرائت كرد كه فقط اين چند بيت آن به دست آمده است. ديدى كه عاقبت ز پس ابر قيرگون خورشيد بهر نورفشانى گشود راه ديدى كه دى گذشت و خزان رفت و گل دميد بلبل به گلشن آمد و شد تازه هر گياه ديدى كه خصم از بر خورشيد تابناک خفاش‏وش گريخت كه نتوان كند نگاه آن مرجعى كه هست به او فخر مسلمين روح‏اللّه‏ است نام وى و ارواحنا فداه 🔹حاج شيخ از علماى نجف كه گفته مى‏شود حدود سى سال با حاج هم‏مباحثه بوده است، درباره امام چنين سروده است: مادر دوران نزاد همچو خمينى هم نتوان گفت تا قيامت كبرى كعبه اسلاميان و ركن شريعت حامى دين مبين و آيت عظمى خُلق نكويش تراث ختم رسولان مفرد آن مهر، زين مه است مثنى تالى علامه است و خواجه طوسى گوى سبق زبن فهد برده به تقوى من به شگفتم كه زنده‏گشت محقق نامده رجعت چگونه آمده دنيا ران ملخ را كند قبول سليمان حاتمى ار نشمرند نظم تو شيوا (نهضت امام خمینی، ج2، ص174-173) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓22شهریور1357 🔹آقای محمد صدوقی با انتشار اعلامیه‌ای از همه طبقات مردم که با بذل مال و جان، نهضت اسلامی را یاری می کنند تشکر کرد؛ ایشان تعطیلی اماکن کسب را بزرگ‌ترین ضربه به حکومت شاهنشاهی دانست و خواستار ادامه آن شد. 🔸بازماندگان شهدای واقعه 17شهریور میدان ژاله(شهدا)، به مناسبت هفتمین روز شهادت آن عزیزان مراسمی در برگزار کردند. منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص 524-525 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مقابله روحانیون انقلابی با توطئه شریعتمداری و باند وی نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/84 🔹آقاى از طرفى با مخابره تلگرام براى علماى شهرستان‏ها مى‏خواست وانمود كند كه اقدامات فراوان او سبب بردن امام به شده است و از طرف ديگر بر آن بود كه اين تغيير محل تبعيد را آزادى امام قلمداد كند! از اين رو يكى از سخنگويان او در روز شنبه 1344.7.17 (13 ج 2 85) طى نطقى كه به مناسبت به اصطلاح افتتاح دارالتبليغ ايراد مى‏كرد، اعلام داشت: 🔸 ... امروز از دو جهت روز مسرت‏بارى است و درخور آن‌که به علماى اسلام و ملت مسلمان عرض تبريک و تهنيت بشود، يكى آن‌كه به مباركى افتتاح مى‏شود و دوم آن‌كه مژده آزادى و پايان تبعيدى آيت‏اللّه‏ خمينى را دريافت كرده‏ايم!... 🔹ليكن آگاهى و هوشيارى مقامات متعهد روحانى و در رأس آنان امام خمينى اجازه نداد كه اين توطئه جامه عمل پوشد. امام در پاسخ تلگرام‏ها و نامه‏ها بر اين نكته فراوان تكيه كرد كه نجف اشرف او مى‏باشد آنجا كه آورده است: 🔸«... اينجانب در اين تبعيدگاه ثانوى در تحت قباب مطهره دعاگوى اسلام و مسلمين و حوزه‏هاى علميه و طبقه جوان زحمتكش رنج‏ديده مى‏باشم». 🔹«... مرقوم محترم آقايان كه در حال تبعيد اينجانب از تركيه به عراق مرقوم شده بود...». 🔸«... تبعيد اينجانب به تركيه و از آنجا به عراق موجب نگرانى نيست...». 🔹«... فضلا و اعلام قم كه حقاً وفادارى خود را اثبات فرموده، مايه اميد اينجانب مى‏باشند... و در اول وقت رفع منع، به خواست خداوند تعالى خود را در بين آنها خواهم ديد...». 🔸 و حوزه علميه قم نيز نقش خود را در درهم شكستن اين توطئه به بهترين نحوى انجام داد، از طرفى با تهيه طومار و تلگراف و اعلاميه كوشيد كه ملت ايران را به اين واقعيت آگاه سازد كه نجف اشرف، دومين تبعيدگاه امام است. از طرف ديگر با اجراى يک سلسله برنامه‏ها كوشيد تا نام خمينى و راه او را بيش از پيش در ميان اجتماع مطرح كند.(نهضت امام خمینی، ج2، ص206) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓23شهریور1357 🔹امام خمینی در شهر نجف با خبرنگاران رادیو و تلوزیون فرانسه مصاحبه کردند و به سوالات آنان پاسخ دادند. 🔸امام در پیامی به ملت ایران، هفتمین روز کشتار واقعه 17شهریور را عزای عمومی اعلام کردند و مردم را به اعتصاب عمومی فراخواندند. منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص 525 - 526 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ماجرای دیدار امام با مرحوم آیت‌الله حکیم/صفحه نخست نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/85 🔹امام خمينى به دنبال اقامت در بدون ترس از هياهو و دسيسه‏هايى كه از طرف دشمنان در اطراف او جريان داشت، بر آن شد كه رسالت مقدس خود را در راه مبارزه با افكار و پندارهاى انحرافى و غير اسلامى در نجف كه از طرف عوامل و ايادى كارآزموده استعمار ايجاد شده بود، آغاز كند و با در جريان گذاشتن مقامات روحانى از رويدادها و مسائل روز كشورهاى اسلامى با توطئه‏هاى استعمار كه حوزه علميه نجف را در بى‏خبرى، تاريكى و خمودى فروبرده بود، به مقابله برخيزد. براى اين منظور در شب 44.7.27 به ديدار علما و مقامات روحانى پرداخت و با آقايان ، و ملاقات كرد و در ديدار با آقاى حكيم كوشيد كه او را آگاه كرده، از دسيسه‏هاى توطئه‏گرانى كه مى‏كوشيدند علماى نجف را از جوّ حاكم بر ايران و منطقه دور نگه‏دارند برحذر دارد. 🔸از اين‏رو در اين ديدار آنگاه كه از كسالت آقاى حكيم سخن به ميان آمد امام فرصت را غنيمت شمرد و رسالت تاريخى خود را چنين آغاز كرد: 🔹خوب است براى تغيير آب و هوا به ايران برويد و اوضاع آنجا را از نزديک ببينيد و مشاهده كنيد كه بر اين ملت مسلمان چه مى‏گذرد. در زمان مرحوم بروجردى عدم اقدام ايشان را عليه دولت جابره، حمل بر صحت مى‏كردم و مى‏گفتم مطالب را به ايشان نمى‏رسانند. نسبت به جنابعالى هم اينطور معتقدم كه فجايع حكومت ايران را به سمع شما نمى‏رسانند و الا شما هم ساكت نمى‏مانديد. در تهران به عنوان 25 سال سلطنت پهلوى جشن گرفتند و به زور چهارصد هزار دلار از اين مردم فقير براى مصارف جشن گرفتند، 800 دختر و 800 پسر به عنوان دعا در محلى به جان هم انداختند. به عنوان دعا چه كرده‏اند از گفتنش خجلم. 🔸آقاى حكيم: شما كه اينجا هستيد به من لطفى ندارد ايران بروم، وانگهى چه مى‏شود كرد، چه اثرى دارد. 🔹امام: قطعاً اثر دارد، ما با همين قيام تصميمات خطرناك دولت را متوقف كرديم، چطور اثر ندارد اگر علما اتحاد داشته باشند قطعاً مؤثر است. 🔸آقاى حكيم: اگر احتمال عقلايى نيز داشته باشد و از طريق عقلايى اقدام شود، خوب است. 🔹امام: قطعاً تأثير دارد، چنانچه اثر هم ديديم و منظور ما از اقدام، اقدام عاقلانه است و اقدام غير عاقلانه اصلاً مورد بحث نيست. مقصود اقدام علما و عقلاى ملت است. 🔸آقاى حكيم: اقدام حاد كنيم مردم ما از تبعيت نمى‏كنند، مردم دروغ مى‏گويند، آن‌ها پى‏‏شهوتند. براى دين سينه چاک نمى‏كنند. 🔹امام: چطور مردم دروغ مى‏گويند؟! اين مردم كه جان دادند، زجر ديدند، حبس كشيدند، تبعيد شدند، اموال‌شان به غارت رفت. چطور مردم بقال و عطار سر محل كه سينه جلو گلوله دارند دروغ مى‏گويند؟! 🔸آقاى حكيم: تبعيت نمى‏كنند، مريد شهوات و اغراض ماديه هستند! 🔹امام: عرض كردم كه مردم در 15 خرداد جوانمردى و صداقت خود را نشان دادند. 🔸آقاى حكيم: اگر قيام كنيم و خونى از بينى كسى بريزد، سر و صدايى بشود، مردم به ما ناسزا مى‏گويند و سر و صدا راه مى‏اندازند. 🔹امام: ما كه قيام كرديم از احدى به جز مزيد احترام و سلام و دستبوسى نديديم و هر كه كوتاهى كرد، حرف سرد شنيد و مورد بى‏ارادتى مردم واقع شد. در تبعيد تركيه به يكى از دهات تركيه كه اسمش يادم نيست رفتم، اهالى آن ده گفتند: وقتى مشغول عمليات ضد دينى خود شد علماى تركيه جمع شدند و به اتفاق، مشغول فعاليت عليه تصميمات آتاتورک شدند. آتاتورک ده را محاصره و چهل نفر از علماى تركيه را به قتل رسانيد. من شرمنده شدم، پيش خود فكر كردم كه آن‌ها سنى مى‏باشند، وقتى خطر را به دين اسلام نزديک مى‏بينند، چهل نفر كشته مى‏دهند، ولى علماى شيعه در اين خطر عظيمى كه بر ديانت‌مان وارد آمده خون از دماغ‌مان نيامد (نه از دماغ من و نه شما و نه ديگرى). واقعاً جاى خجلت است.(نهضت امام خمینی، ج2، صص223-221) ادامه دارد... 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ماجرای دیدار امام با مرحوم آیت‌الله حکیم/صفحه دوم 🔸آقاى حكيم: چه بايد كرد بايستى احتمال اثر بدهيم، كشته دادن چه اثر دارد. 🔹امام: عمليات ضد دينى دو جور است: يكى مثل بى‏دينى مى‏كرد و مى‏گفت من مى‏كنم و نسبت به شرع نمى‏داد. البته موضوع اقدام عليه او از باب بود، ولى شاه فعلى هر عمل ضد و مى‏كند و مى‏گويد از دين است، نظر قرآن چنين است. من از قرآن كريم مى‏گويم. اين بدعت عظيم كه بر اساس ديانت لطمه وارد مى‏كند قابل تحمل نيست. بايد جانبازى كرد، بگذاريد تاريخ ثبت كند كه وقتى دين مورد حمله واقع شد عده‏اى از علماى شيعه قيام كردند و دسته‏هايى از آن‌ها كشته شدند. 🔸آقاى حكيم: تاريخ چه فايده‏اى دارد بايد اثر داشته باشد. 🔹امام: چطور فايده ندارد؟! مگر قيام ـ‏‏عليهماالسلام‏‏به تاريخ خدمت مؤثرى نكرد؟ و چه بهره بزرگى از قيام آن حضرت مى‏گيريم؟ 🔸آقاى حكيم: راجع به چه مى‏فرماييد؟ ايشان كه قيام نكردند. 🔹امام: اگر امام حسن هم به اندازه شما مريد داشت قيام مى‏كرد. در اول امر قيام كرد ديد مريدها فروخته شده‏اند، لذا فتح نكرد. اما شما در تمام ممالك اسلامى مقلد و مريد داريد. 🔸آقاى حكيم: من كه نمى‏بينم كسى را داشته باشم كه اگر اقدامى كرديم تبعيت نمايد. 🔹امام: شما اقدام و قيام نماييد من اولين كسى خواهم بود كه از شما تبعيت خواهم كرد! 🔸آقاى حكيم، لبخند و سكوت...‏‏.(نهضت امام خمینی، ج2، صص223-221) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓24شهریور1357 🔹حدود 2 هزار نفر از مردم گنبد کاووس به مدت چهار و نیم ساعت در این شهرستان راهپیمایی کردند. 🔸تظاهراتی در واشنگتن با حضور 600نفر علیه رژیم حاکم در ایران برپا شد. منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص 526- 527 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴عاشقانه های با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب‌داری و خرجی روضه اختصاصی/بخش اول آیت الله شب زنده دار: 🔹واقعاً زندگی ، زندگی علمی ایشان و حتی زندگی معنوی ایشان، [الگوست؛] ایشان از کسانی است که ولاءاش نسبت به ائمه و سیدالشهدا سلام‌الله‌علیه [مثال‌زدنی‌ است] که پیاده مشرف شدن به کربلا از سیره ایشان است. 🔸آقای حلیمی کاشانی می‌گفتند که در مقطع‌هایی سالی چند بار کاروان راه می‌انداختند از نجف به کربلای معلی. آن وقت در این مسیر هم بحث‌های علمی می‌کردند. «لا يشغله شان عن شان» این اظهار ولاء به اهل بیت(ع)، التزام به تشرف به زیارت کربلا در مقاطع مختلف، اینها روحیات بسیار بلندی است که ما طلبه‌ها باید [در این جهات] به ایشان اقتدا بکنیم؛ هم در جهت معنویت و هم در جهت تلاش علمی. ان‌شاءالله منبع: مصاحبه با آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز 1396 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️عاشقانه های با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب داری و خرجی روضه اختصاصی /بخش دوم حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی: 🔹ما با چندین بار با هم پیاده کربلا رفتیم. چون مراجع نجف هر کدام پیاده‌روی داشتند. مثلاً آقای داشتند، آقای داشتند، آقای داشتند، امام هم داشتند. آن وقت ما در کاروان امام بودیم و من هم جزء آشپز کاروان بودم. زودتر می‌رفتیم فرش‌ها را پهن می‌کردیم. و کاروان هم می‌آمدند می‌نشستند و ما از آن‌ها پذیرایی می‌کردیم. 🔸در آن وقت امام فرموده بودند که به حائرین حرم امام حسین علیه‌السلام و هم زوارش، ناهار و شام و یا غذای سرپایی بدهند. آن وقت یک جا با که بودیم، آن فرد [میزبان عرب] آمد گفت که ما هنوز ناهار نخوردیم. ما رسم داریم که اول زوار غذا بخورند بعد ما بخوریم. گفتیم: ما ناهار خوردیم. گفتند: نه، بنشینید، بنشینید اینجا، ناهار بخوریم، کم بخوریم، که این‌ها بتوانند ناهارشان را بخورند. آن وقت یکی از این طلبه‌ها این قاشق برنج تو راه تنفسی‌اش گیر کرد، و برنج‌ها از دهانش درآمد و ریخت توی سینی. آنجا توی سینی غذا می‌دادند. برای ایرانی‌ها قاشق هم می‌دادند. آن وقت این‌ها را فوری همش زد خودش، و گفت: به‌به، شفا شد، شفا شد. همه را هم زد. ما هاج واج مانده بودیم. 🔹یک جا دیگر هم نزدیک کربلا که رسیدیم، به همه زوارها چای می‌دادند، بود. بعد از نوزدهم، آن وقت من و آقای محدث (باجناق آقای خاتم [یزدی]) زوارهایی که از مسیر آب [=از راه شط] می‌آمدند را شمارش کردیم، هر پنج دقیقه 450 نفر وارد می‌شدند. از جاهای دیگر هم می‌آمدند. این‌ها می‌خواهند این همه زوار را چای بدهند. آب را توی این دیگ‌های آش می‌جوشاندند و آب گرم را توی کتری می‌ریختند و سینی سینی چای می‌بردند برای زوار. 🔸استکان را هم نمی‌توانستند بشورند چون هر 5 دقیقه باید 700-600 تا چای بدهند. آن وقت ما پسندمان نبود؛ همه تویش چای خورده‌اند، مریض و غیر مریض و... حاج آقا مصطفی گفت: بچه‌ها بنشینید. آن استکان‌ها را از ظهر تا حالا نشسته بودند. گفت این [استکان] چای به دهن 30 تا 40 تا زوار رسیده است؛ شفای شفا است. خودش هم یکی برداشت خورد، بعدش هم ما همه خوردیم. وقتی من دیدم ایشان خورد دیگر بعدش ما هم خوردیم. خودش هم پیاده از نجف می‌آمد کربلا. منبع: مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز1396. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️عاشقانه های حاج آقا مصطفی با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب داری و خرجی روضه اختصاصی/بخش سوم حجت‌الاسلام والمسلمین سجادی: 🔹در تفسیر هست که می‌گوید: «خدایا اگر این تفسیر من ثوابی دارد، من هدیه می‌کنم به اباعبدالله(ع)». تعبیر ایشان در این مورد، به قرار ذیل است: 🔸«روحی و ارواح العالمین لک الفداء یا اباعبدالله و یا سیدالشهدا فیا رب ان کان فیما اسطره و اضبطه حول الکتاب الالهی شیء لی یسمی بالجزاء و الثواب، فنهدیه الیه و نرجوا من حضرته التفضل علی بقبول و المنة علی المفتاق المفتقر الی شفاعته بعدم رده». 🔹ترجمه: ای اباعبدالله و ای سرور شهیدان! روح من و همه عالمیان فدای تو باد. پروردگارا اگر آنچه که در پیرامون کتاب الهی (قرآن کریم) می‌نگارم و ضبط می‌کنم، چیزی از ثواب و جزای خیر برای من دارد، آن را هدیه می‌کنم به سیدالشهدا(ع) و امیدوارم که حضرتش آن را از روی تفضل قبول فرماید و بر من محتاج به شفاعت منت نهاده، رد نفرمایند. 🔸ایشان یک علاقه خاصی به و به (ع) داشتند؛ سالی چند مرتبه ایشان در شرکت می‌کردند، با 40، 50 نفر از طلاب. ما هم در خدمتشان بودیم. گاهی هم بنده‌خدا پابرهنه می‌آمد و پایش زخم می‌شد. 🔹یک مدتی پابرهنه می‌آمدند، پایشان هم خیلی زخم می‌شد اما به این راه خیلی علاقه داشتند. مثلاً ایشان یکی از چیزهایی که خیلی علاقه داشت، شرکت در بود؛ مثلاً [می‌فرمود] من همه هفته را پیدا کرده بودم کجا روضه برقرار است، مثلاً شنبه را خواستم پیدا کنم، یکجا که شنبه روضه باشد. آن را هم پیدا کرده بود! بعد از نماز امام در ، یک شیخ افغانی بود دو کلمه، یک، دو، سه دقیقه روضه می‌خواند، خیلی مخالف داشت و بعضی از علما می‌گفتند نخواند و فلان. یواشکی به او پول می‌داد می‌گفت بخوان! تنهایی من می‌نشینم گوش می‌دهم! خیلی سر این قصه [پیگیر] بود گاهی وقت‌ها آخر [آن شیخ افغانی] یک چیزهایی می‌گفت [که به مذاق برخی خوش نمی‌آمد] یک شیخ پیرمردی بود، باحال بود. یک چیزهایی می‌گفت به یک عده‌ای برمی‌خورد. 🔸می‌گفت که اگر شما یک خروس‌تان گم بشود چقدر دنبالش می‌گردید؟ به اندازه یک خروس دنبال امام زمان(عج) [نمی‌گردید]! خیلی شیرین بود. یک، دو دقیقه روضه می‌خواند، مرحوم خیلی حمایت می‌کرد، به او پول می‌داد و می‌گفت بخوان. بعد یکی دو کلمه روضه می‌خواند. یکی دیگر هم بود که برای ایشان روضه می‌خواند. اسمش را یادم رفته، آقای ، مرحوم دریاب یک شیخ پیرمردی بود. [آقا مصطفی] به او گفته بود بیاید خانه‌شان مثلاً روضه بخواند و هر وقت هم [اگر در خانه] نیست به او گفته بود بنشین، تکیه بده به درِ خانه، روضه را بخوان و برو! بعد من پولش را به تو می‌دهم هر وقت دیدی ما نبودیم این‌ها، [این کار را بکن] آن فرد هم می‌نشست تکیه می‌داد به درِ خانه ایشان، روضه را می‌خواند [و می‌رفت]. می‌گویم یک علاقه باطنی عاشقانه‌ای به سیدالشهدا(س) و به روضه به روضه‌خوان‌ها داشت. اینها خیلی جالب بودند. رحمت‌الله علیه. منبع: مصاحبه با حجت‌الاسلام والمسلمین سجادی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز1396. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نخستین سخنرانی امام در نجف اشرف نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/86 🔹امام بحق مى‏دانست در محيطى كه عوامل و ايادى استعمار روى شعار «تفكيک دين از سياست» فراوان تبليغ كرده‏اند و آن پندار غلط و انحرافى را رسوخ و نفوذ داده‏اند و انديشه‏ها و اذهان را از اسلام راستين دور ساخته‏اند، از ايران سخن گفتن و از مردم آن محيط انتظار يارى داشتن، دور از انديشمندى و عينيت‏گرايى است. 🔸از اين‏رو، بر آن شد كه پيش از هر كار، مسئوليت‏هاى عالمان اسلامى، روحانيان و طلاب و زمامداران كشورهاى اسلامى را بازگو كند و گرد و غبار تيره‏اى را كه بر چهره اسلام نشسته بود بزدايد و حقايق را آشكار كند. براى اين منظور با آنكه خود را در ، تبعيدى و موقت مى‏ديد، بر آن شد كه به تدريس بپردازد و در كرسى درس، ضمن شكافتن دقايق و ظرايف علوم، حقايق اسلامى را بازگو كند و به رشد فكرى شاگردان خود همت گمارد. 🔹از اين رو، در طى نخستين نطقى كه در نجف به مناسبت آغاز درس ايراد كرد، بدون آن‌كه كوچک‌ترين اشاره‏اى به اوضاع ايران كند، تاريخ صدر اسلام، موقعيت والا و بالنده سرزمين‏ها و كشورهاى اسلامى، وظايف و مسئوليت‏هاى سنگين طبقات مختلف جامعه اسلامى را تشريح كرد.(نهضت امام خمینی، ج2، ص226) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓25شهریور1357 🔹اعلامیه‌ای با امضای جامعه فرهنگیان کاشان منتشر شد. 🔸تظاهراتی با حضور حدود 3هزار نفر از دانشجویان ایرانی در شهر برپا شد. در این تظاهرات 5نفر از دانشجویان بازداشت شدند. 🔹عصر امروز تظاهراتی در رم با حضور جمعی حدود 3هزار نفر برای افشای ماهیت رژیم سرکوب‌گر شاه و حمایت‌های امپریالیسم از او برپا شد. تظاهر کنندگان آزادی زندانیان سیاسی و پایان بخشیدن به بی‌احترامی نسبت به میهن‌پرستان ایرانی را خواستار شدند. منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص 527 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
تعصبات جاهلی ارتجاع نجف/صفحه نخست نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/87 🔹عوامل و ايادى استعمار و ارتجاع در نجف كه انتظار داشتند، امام در همان نخستين سخنرانى خود با موضعگيرى تند و پرخاشجويانه عليه شاه در آن محيطى كه اسم سياست را بر زبان آوردن كفر شمرده مى‏شد، زمينه كوبيدن خود را در سطح حوزه نجف هموار كند و سوژه‏اى به دست آنان دهد، تا با برچسب « » او را در آن حوزه ساقط كنند، از موضع تاكتيكى و اصولى او در اولين نطق، سخت در شگفت ماندند و از روشنگرى ريشه‏دار و دگرگون‏كننده او كه رشته‏هاى چندين ساله آنان را پنبه مى‏كرد، نگران شدند و تمام نيروى خود را به كار گرفتند تا از هر راه ممكن فرياد اين فريادگر بزرگ قرن را خاموش كنند و او را در ميان حوزه و جامعه عراق به انزوا بكشانند و براى پيشبرد نقشه خود، شمارى از كارآزموده‏هاى زبردست حوزه را واداشتند كه در درس امام شركت كنند و با ايراد و اشكال بكوشند كه او را درمانده سازند و يا دست‏كم او را در مسائل علمى ناتوان جلوه دهند و از اين راه طبل بی‌سوادى را عليه او به صدا درآورند و او را براى هميشه از سطح مراجع و علما پايين آورند و خاطر آشفته و نگران شاه و و «C.I.A» را براى هميشه از خطر او آسوده سازند. 🔸رژيم شاه كه از روآوردن فراوان توده‏هاى مسلمان به امام و تقليد از او، سخت وحشت‌زده و بيمناک بود كمترين انتظارى كه از مهره‏هاى كهنه‏كار استعمار در نجف داشت پايين آوردن امام از مقام مرجعيت و از جرگه مراجع بود كه از طريق ايجاد اشكال و ترديد در اذهان توده‏هاى مسلمان نسبت به درجه علمى او، امكانپذير مى‏شد. 🔹از اين رو با شروع درس امام، كارآزموده‏هاى مجامع علمى و روحانى نجف كه در بحث و ايراد و اشكال و كوبيدن حريف، تخصص ويژه داشتند، به حوزه درس امام هجوم آوردند، تا با اشكال‏تراشى‏ها، نكته‏گيرى‏ها و به كار انداختن فوت و فن ويژه خود، به اصطلاح كار امام را يكسره كنند! آنان را عقيده بر اين بود، و عمرى چنين آموخته بودند، كسى كه در حوزه علميه نجف تحصيل‏نكرده باشد اساساً عالم و مجتهد نيست، از اين رو مغرور بودند كه امام چون فارغ‏التحصيل حوزه نجف نيست نمى‏تواند در برابر محققان و كاوشگران مقاومت كند و زود از پا در مى‏آيد! 🔸امام درس رسمى خود را از مكاسب محرمه آغاز كرد و درهاى تازه‏اى از ژرفاى دانش خود را بر روى دانش‏پژوهان حوزه نجف گشود و مطالب ارزنده و ناشنيده‏اى به حوزه علميه نجف عرضه كرد كه بسيارى از علماى فارغ‏التحصيل و بى‏نياز از تحصيل را به شگفتى واداشت و بهت‏زده كرد تا آنجا كه بعضى از مقامات برجسته روحانى آنگاه كه در حوزۀ درس امام حضور يافتند، صريحاً اعتراف كردند... 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
تعصبات جاهلی ارتجاع نجف/صفحه دوم 🔹ما پيش از آمدن آيت‏اللّه‏ خمينى به نجف اشرف باور نمى‏كرديم كه در دنياى علوم اسلامى حرف تازه‏اى باشد كه ما نشنيده باشيم ولى آنگاه كه ايشان به نجف اشرف منتقل شدند و درس شروع فرمودند، دريافتيم كه خيلى مطالب علمى و پرارزش است كه ما نشنيده‏ايم، نيز پيش از تشريف‏فرمايى ايشان به نجف اشرف ما خود را فارغ‏التحصيل پنداشته، گمان مى‏كرديم كه از تحصيل بى‏نيازيم؛ ليكن وقتى در محضر درس آيت‏اللّه‏ خمينى حاضر شديم فهميديم كه هنوز بايد درس بخوانيم...‏‏. 🔸ارتجاع نجف كه از تعصبات دوران جاهليت كاملاً برخوردار بود، در برابر اين اعتراف صادقانه موضع گرفته، به آنان كه چنين اعترافى كرده بودند پيام داد: «آبروى خود را كه برديد، ديگر آبروى حوزه و اساتيد را نبريد». عناصر كارآزموده حوزه نجف كه به منظور درمانده ساختن و يا دست‏كم در منگنه علمى قراردادن امام، در جلسه درس او حضور يافته بودند، در برابر موقعيت علمى او آنچنان بهت‏زده شدند كه نتوانستند اصولاً لب به اشكال و ايراد بگشايند، تا آنجا كه خود امام در مقام اعتراض برآمد كه «چرا در جلسه درس ساكتيد، مگر در مجلس روضه نشسته‏ايد؟» امام، «هل من مبارز» گفت و در ميدان علم و تحقيق رقيب طلبيد، نه به منظور آنكه برترى و كمالى براى خود ثابت كند بلكه چون از آغاز طلبگى به بحث و تحقيق عادت كرده بود. 🔹آنان به جاى آنكه در مقابل عظمت علمى امام سر تعظيم فرود آورند و كينه‏توزى و عصيان را كنار بگذارند، آنگاه كه دريافتند مقام علمى او تا آنجا محرز و روشن است كه نمى‏توان كوچكترين خدشه‏اى در آن وارد كرد، از شركت در حوزه درس امام خوددارى كرده، كوشيدند ديگران را نيز از استفاده از حوزه درس او باز دارند و هر كه براى شركت در حوزه درس او اصرار مى‏ورزيد، با تهمت و افترا و نسبت‏هاى نارواى عناصر وابسته به استعمار حوزه نجف رو به رو مى‏شد، تا آنجا كه بسيارى بر خلاف ميل و اشتياق وافرى كه براى استفاده از حوزه درس امام داشتند ناچار شدند كه از شركت در آن خوددارى ورزند. بعضى از آنان با افسوس فراوان به بعضى از فضلاى حوزه كه منافع كمترى در حوزه نجف داشتند توصيه مى‏كردند: «ما كه متأسفانه جرأت شركت در حوزه درس آقاى خمينى را نداريم شما حتماً از اين فرصت استفاده كرده، به درس ايشان برويد كه ارزنده و قابل استفاده است».(نهضت امام خمینی، ج2، صص255-253) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓26شهریور1357 🔹در ساعت 18 عده ای از جوانان مشهد با سینه زنی و سردادن شعارهایی در حمایت از امام وارد صحن حضرت امام رضا(ع) شدند. این عده مورد حمله پلیس قرار گرفتند و 7نفر از آنها دستگیر شدند. 🔸در ساعت 2 بامداد عده ای از جوانان 18 تا 20 سال استان گیلان_ با همراه داشتن پلاکاردهایی که روی آن‌ها شعارهای «ما حکومت اسلامی می خواهیم» و «الله اکبر» نوشته شده بود و با سردادن شعارهایی در حمایت از امام، در میدان چهارپادشاهان تجمع کردند و به تظاهرات پرداختند. منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص 528 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
رهبر معظم انقلاب اسلامی: اربعین پرچم سربلند حسین بن علی (علیه السلام) است. اربعین امسال از همه‌ِی سالها، از همه‌ی دوران تاریخ، باشکوهتر و معظم‌تر انجام گرفت. حقاً و انصافاً باید گفت حادثه‌ی اربعین، این پیاده‌روی، این حضور همگانی مردم مسلمان، یک حرکت و یک پدیده‌ی معجزه‌گون و معجزه‌آساست. این یک چیز طبیعی نیست. با هیچ ترتیبی، با هیچ تدبیری، با هیچ دستی، با هیچ سیاستی امکان نداشت و امکان ندارد یک چنین حادثه‌ای پیش بیاید. این فقط دست خداست. این برای من و شما مژده و بشارت است. پیداست که دست خدای متعال در حال اقدام برای پیشرفت داعیه‌ی اسلامخواهی و اسلامگرایی است و اسلامِ اهل بیت روز به روز پرچمش را خدای متعال دارد بلندتر میکند. این نشانه‌ی این است که راه پیش روی ما راه روشنی است، راه ان‌شاءالله پیمودنی است. ۱۴۰۱/۰۶/۲۶ 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
توطئه‌های بی‌پایان ارتجاع نجف نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/88 🔹 تنها به منع استفاده از حوزه درس امام بسنده نكرد بلكه كوشيد او را در نجف از هر نظر و از هر طرف منزوى و محدود كند، از اين رو تمام نيروى خود را به كار گرفت تا هرگونه رابطه افراد حوزه نجف و را با منزل امام و با برادران مبارزى كه از ايران متوارى بودند و راه امام را دنبال مى‏كردند، قطع كند. با شايعه‏سازى، دروغ‏پردازى و با نسبت‏هاى ناروا به امام از قبيل: ‏گرايى، ، و... كوشيدند امام را در ميان حوزه و جامعه عراق بدنام و لكه‏دار كنند و از رسيدن صداى زندگى‏ساز، بيداركننده و حماسه‏آفرين او به گوش توده‏هاى محروم و مستضعف عراق و ديگر كشورهاى عربى جلوگيرى به عمل آورند. 🔸ارتجاع نجف كه جز تنگ‏نظرى و انحراف حركت‏هاى اصيل و مثبت در آن حوزه، كارى نداشت مى‏انديشيد اگر امام را از نمازگزاردن بر مرده‏اى بازدارد يا مثلاً از برگزارى مجلس ترحيم از طرف امام در رده به اصطلاح جلوگيرى به عمل آورد و او را در رديف طراز دوم‏ها قرار دهد و يا آن‌كه مردم را از شركت در نماز جماعت و درس او باز دارد، مى‏تواند انقلاب ايران را به شكست بكشاند و شاه و امريكا را از سقوط و تباهى در ايران نجات بخشد. 🔹امام در برابر اين حركات كودكانه و در حقيقت مذبوحانه به مصداق و اذا « مرّوا باللغو مرّوا كراماً » بى‏تفاوت، آرام و بى‏اعتنا مى‏گذشت و با توكل به خداوند بزرگ و با تكيه بر ملت وفادار خويش، با تاكتيک‏هاى سياسى و انقلابى در راه بيدارى توده‏ها گام برمى‏داشت. چشم به دور دستى روشن و نويدبخش داشت. بر آن بود كه با سلسله برنامه‏ها، روشنگرى‏ها و به كار بستن تاكتيک‏هاى فرهنگى و سياسى، در حوزه علميه نجف، دگرگونى پديد آورد و با آگاه كردن مقامات روحانى، دست مرموز استعمار و عوامل آن را از آن حوزه كوتاه كند، ليكن براى رسيدن به اين آرمان مقدس، راه دراز و پرنشيب و فرازى در پيش بود و تحمل رنج‏ها، دشوارى‏ها و ناملايماتى را لازم داشت، كه امام دلاورانه و قهرمانانه آن را پذيرفت و نزديک 15 سال سخت‏ترين و توانفرساترين دوران زندگى خويش را در جوّ آلوده و اختناق آور نجف، با بردبارى و پايدارى پشت سر گذاشت و بر آرمان مقدس خويش پاى فشرد... هرچند زيست اجبارى امام به مدت 15 سال در نجف، ضربه‏اى بزرگ بود كه بر پيكر نهضت اسلامى ايران وارد آمد و به وجود آمدن انقلاب و جهانى شدن آن را به تأخير انداخت و راه امام را براى رسيدن به سرمنزل مقصود در كوتاه‏مدت سد كرد. 🔸ديرى نپاييد كه جوّ مسموم و آلوده‏اى در عراق عليه امام به وجود آمد، تبليغات زهرآگين و ناجوانمردانه روحانى‏نماها و دست‏پرورده‏هاى استعمار توانست افكار مردم عراق را عليه او بشوراند و اذهان را نسبت به او مشوب كند و از طرفى تلاش فراوان به عمل آمد تا در ميان آنان كه او را نمى‏شناختند، شناخته نشود و حقيقت روحانى او براى توده‏هاى محروم و ستمديده عراق آشكار نگردد و اين بزرگترين ضربه‏اى بود كه به ملت عرب و بويژه مردم عراق وارد آمد. ابرمردى كه مى‏توانست با شناساندن اسلام واقعى به ملت عرب و توده‏هاى مستضعف جهان، نهضت ايرانى را جهانى سازد و راه تاخت و تاز را بر ابرقدرت‏هاى جهانخوار ببندد، به سبب كارشكنى‏ها، شايعه‏پراكنى‏ها و جوسازى‏هاى استعمار به انزوا كشيده شد و تا حدودى در عراق غريب و تنها ماند و تا روز آخر كه در سرزمين عراق مى‏زيست، هرگز نتوانست اين تنهايى را از ميان ببرد و ضربه‏اى را كه در اين سرزمين، استعمار بر او وارد كرد جبران كند.(نهضت امام خمینی، ج2، صص258-256) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓27شهریور1357 🔹امام خمینی به مناسبت واقعه زلزله طبس، پیامی خطاب به مردم ایران فرستاد. 🔸بنابر گزارش خبرگزاری یونایتدپرس از کالیفرنیا، 9 نفر از دانشجویان ایرانی که در ماه ژوئیه علیه ، همسر شاه تظاهراتی به راه انداخته بودند، محکوم شدند. منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص 528 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت استاد شهریار/1 به‌مناسبت سال‌روز بزرگداشت شهریار و روز شعر و ادب فارسی/1 بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم 🔹درباره استاد شهریار، گفتنی زیاد است. یک مقوله، مقوله شاعری اوست. درباره شاعری شهریار، دو حرف می‌شود زد: یک حرف این است که شهریار، یکی از بزرگترین شعرای معاصر ماست؛ هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی. البته شعر فارسی او خیلی بیش‌تر از شعر ترکی است و به نظر می‌رسد که اولین و معروف‌ترین شعرهای او به زبان فارسی است. البته منظومه « » را بایستی استثناء کرد؛ چون «حیدر بابایه سلام»، داستان جداگانه‌ای دارد که آن را در بخش دوم راجع به شاعری شهریار، باید عرض کنیم. لکن اگر «حیدر بابایه سلام» را کنار بگذاریم، در مجموع، شعر فارسی شهریار اوج بیش‌تری از شعر ترکی‌اش دارد. 🔸در شعر فارسی شهریار، خصوصیت عمده‌ای که برای برادران ترک وجود دارد، این است که شعر به معنای حقیقی کلمه است. شعر به معنای حقیقی کلمه، معنای حقیقی شعر است. یعنی نظم کلمات فقط نیست؛ لب احساس و خیال است. این را که عرض می‌کنم، ترک‌های فارسی‌دان - مثل آقای تجلیل [استاد دانشگاه و ادیب و محقّق] - خودشان خوب می‌دانند. گاهی این زبان اوج می‌گیرد. یعنی ما غزل‌هایی در شعر فارسی شهریار داریم که در ردیف غزل‌های درجه یک فارسی است. البته این‌ها زیاد نیست؛ اما هست. گاهی هم البته زبان تنزل می‌کند. ما توقعی هم از شاعری که در یک منطقه غیرفارس زبان متولد شده، نداریم. ولی آنچه که از شهریار در شعر فارسی می‌بینیم، او را در ردیف یکی از بزرگ‌ترین شعرای زمان ما قرار می‌دهد. 🔹مطلب دومی که در مورد شاعری شهریار باید گفت، یک چیز بالاتر از این است؛ و آن این است که می‌شود گفت: شهریار یکی از بزرگ‌ترین شاعران همه‌ی دوران‌های تاریخ ایران است. و آن به لحاظ «حیدر بابایه سلام» است. «حیدر بابایه سلام» یک شعر استثنایی است. همه خصوصیات شعری مثبت شهریار در این شعر هست. یعنی روانی، صفا، ذوق و دیگر خصایصی که مربوط به شعر است، همه در «حیدر بابایه سلام» جمع شده است. لکن علاوه بر این‌ها، ویژگی دیگری هم در «حیدر بابایه سلام» هست و آن این است که در این شعر که تصویری از سابقه ذهنی خود شاعر است، مطالب بسیار حکمت‌آمیز وجود دارد. با این حساب، می‌توان شهریار را یک به حساب آورد. پایه شعر «حیدر بابایه سلام» به نظر ما خیلی بالاست. فکر می‌کنیم که آمیزه بسیار هنرمندانه‌ای است از شعر و حکمت و زبان زیبا و قدرت فوق‌العاده تصویر. شهریار این منظومه را در هنگامی گفته که بسیار جوان بوده است. ایشان خودش در آن نسخه‌ای که برای من فرستاده، بالای صفحه اول نوشته است: 🔸«گمان می‌کنم این را در سال ۱۳۲۴ شمسی سرودم.» و در این سال، شهریار بسیار جوان بوده است. 🔹من حالا برای این‌که آقای [محمد] شاهرخی و آقای[سیدابراهیم] ستوده و سایر برادران شاعر این‌جا نشسته‌اند، چیزی به‌عنوان شیرینی مجلس عرض می‌کنم. این غزل شهریار در ذهن من هست که میگوید: در وصل هم ز شوق تو ای گل در آتشم عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم 🔸ببینید، این بیت واقعاً در ردیف بالاترین شعرهای فارسی است: با عقل، آب عشق به یک جو نمی‌رود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم 🔹البته در همین غزل، شهریار یک بیت بسیار پایین دارد، که قافیه‌اش «پیراهن کشم» است، که این هم از خصوصیات شهریار است. همین‌طور یک خط زیگزاگی در این شعر طی می‌شود: می‌رود بالا و می‌آید پایین! یعنی اگر امکان داشت به همان روال مطلع، همه شعر را بگوید، سروده فوق‌العاده‌ای می‌شد. 🔸 از «حیدر بابایه سلام» هم یک بندش را بخوانیم: حیدر بابا دنیا یالان دنیادی سلیمان‌دان، نوح‌دان قالان دنیادی هر کیمسیه هر نه وریب آلیبدیر افلاطوننان بیرقوری آدقالیب دیر 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت استاد شهریار/2 🔹یک نکته اساسی هم درباره شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمی از زندگی‌اش - در حدود شاید سی سال آخر زندگی‌اش - دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد. 🔸خود او در اشعار بیست، سی سال اخیر، این معنا را به روشنی بیان کرده است. حتی آن‌طور که شنیدم - شاید از خودش شنیدم؛ الان درست یادم نیست - ایشان یک قرآن هم به خط خودش نوشت. شاید هم تمام نکرده ... به‌هرحال، این در ذهنم هست که مشغول نوشتن قرآنی بوده است. وقتی پیروز شد، او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد. شاید در آن یکی دو سال اول انقلاب، کسی از ما به یاد شهریار نبود. یعنی گرفتاری‌ها آن‌قدر زیاد بود که مجالی برای این یادها پیش نمی‌آمد. یک وقت دیدیم صدای شهریار، در ستایش انقلاب، از بلند شد. دیدیم همه جزئیات انقلاب را او تعقیب می‌کند. 🔹در همه مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثری ایفا کرد. یک بر ما تحمیل شد که یکی از سخت‌ترین تجربه‌های ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته؛ حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگره‌های مربوط به جنگ و پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمی‌دید و نمی‌شنید و خودش لمس نمی‌کرد، به دشواری می‌توانست آن را باور کند. مردی در حدود هشتاد سال سن - بلکه بیش از هشتاد سال - در مجامع شعری حضور پیدا کند و برای هر مراسمی، شعر یا شعرهایی بگوید! این در حالی بود که از مثل او، چنین توقعی هم نبود. این، نشان‌دهنده نهایت اخلاص و صفا و بزرگواری آن مرد بود. 🔸به‌هرحال، شهریار یک و انقلابی بود. من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب می‌سرود، یک عده از به رژیم گذشته که با او سابقه‌ی دوستی داشتند، مرتب فشار می‌آوردند، نامه برایش می‌نوشتند و شعر در هجوش می‌گفتند. حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که «تو چرا برای انقلاب اسلامی، این‌طور دل می‌سوزانی!؟» و او مثل کوه ایستاده بود. 🔹من حقیقتاً تعجب می‌کردم. من بعضی از کسانی را که به ایشان فشار می‌آوردند، از نزدیک می‌شناختم و شعر و سابقه ذهنی‌شان را می‌دانستم. بعضی از آن‌ها وابسته به رژیم سابق بودند. مستقیماً مربوط به آن جناح بودند، و جزو دربار پهلوی و آن دستگاه محسوب می‌شدند. بعضی دیگر هم توده‌ای و کسانی بودند که سابق به حساب می‌آمدند. همه این‌ها، با این‌که به لحاظ مبنا و منطق، به ظاهر بین‌شان فاصله‌ای وجود داشت، در وارد آوردن فشار روی شهریار شریک بودند، و شهریار، محکم و قرص ایستاده بود. 🔸به‌هرحال، شهریار شاعر متواضعی بود. دنبال نام و نشان نبود و برای خدا و وظیفه کار می‌کرد، و حالا خدای متعال، پاداش او را می‌دهد. امروز شهریار در داخل کشور ما یک چهره بسیار نورانی است. چند شب پیش، سیما مراسمی را به مناسبت هفته بسیج نشان می‌داد، که شهریار در آن مراسم بود. این چند روزه، هفته بسیج بود و در یکی از مراسم بسیج، شهریار شعر می‌خواند و در سیما او را نشان می‌دادند. من مطمئنم که آن بخش از برنامه را همه مردم؛ یعنی هرکس که توانست تماشا کرد. من خودم می‌خواستم بخوابم، دیدم در اتاق بچه‌ها تلویزیون روشن است و صدای شهریار می‌آید. رفتم تماشا کنم، دیدم بچه‌ها همه‌شان ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند. این، محبوبیت عجیبی است که شهریار پیدا کرده. این، به خاطر خدمات و کار برای خدا بود، که او انجام داد. شهریار قطعاً ماندنی است. از آن شعرایی است که مثل سعدی و حافظ و از این قبیل، در دوران‌های بعد از دوران خودش، معروف‌تر و بزرگتر خواهد شد. لذا، هرچه آقایان درباره او انجام دهند، از نظر ما زیاد نیست. حضور شهریار در هر کشوری و در میان هر ملتی، حضور مبارک و مفیدی است. 🔹برادران ما در ، اگر چه از شعر فارسی او قاعدتاً استفاده‌ای نمی‌کنند، اما از همان شعر ترکی او هم که استفاده می‌کنند، خیلی مغتنم است. کاش می‌توانستند خط حروف فارسی و عربی را بخوانند، تا دستخط خود شهریار را هم می‌دیدند و می‌فهمیدند که شهریار از آن افراد بسیار خوش خط بود و تا سال‌های آخر عمرش هم مشق خط می‌کرد. اگر آن را هم می‌توانستند بخوانند، برای معرفت به او، پله بلندتری بود...(1371.9.11) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
غزل استاد شهریار به‌مناسبت بازگشت امام خمینی به‌وطن سال‌روز بزرگداشت شهریار و روز شعر و ادب فارسی/2 🔹دلی دارم چو برگ گل که از آهی به درد آید ولیکن درد عشقش هم همه با آه سرد آید 🔸فضای آفرینش با تو دریایی است بی‌پایان تو دریادل نهنگی باش گو دریانورد آید 🔹چه نیکو سنتی است تجلیل جمهوری اسلامی که چون نوروز هر سالش نوآیین سالگرد آید 🔸خدا پس داده در روزی چنین با ما امام ما که شمع جمع ما و رهبر هر فردفرد آید 🔹بهاری سبز داری چون جوانی قدر اگر دانی که پیری هست و از در چون خزان زار و زرد آید 🔸جهان از ناجوانمردان نگهدارد همه جانب کجا نامرد را دیدی که جانبدار مرد آید منبع: مقاله «استاد شهریار و انقلاب اسلامی ایران»، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره 27، بهار1390 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
خمینیِ بت‌شکن سال‌روز بزرگداشت شهریار و روز شعر و ادب فارسی/3 شعر مرحوم استاد شهریار در مدح امام خمینی قدس سره الشریف: 🔹آبی که کشور ما در میان گرفت خاکش جواهری است که در پرنیان گرفت 🔸بنشان غبار فتنه که این کوهسار عشق چون ابر انقلاب به سر سایبان گرفت 🔹با شهسوار توسن خورشید، هم‌رکاب دیگر عنان شوق مگر می‌توان گرفت 🔸این رهبر کبیر، خمینی بت‌شکن خط خود ز امام زمان گرفت 🔹سرپنجه ولی‌ست کزین آستین برون بیخ گلوی فتنه آخر زمان گرفت 🔸مردم به صحنه محکم و بیهوده خار و خس خواهد ره مسیل به سیل دمان گرفت 🔹روز خدا که پنجه مستضعفان به قهر حلقوم کبر و نخوت مستکبران گرفت منبع: مقاله «استاد شهریار و انقلاب اسلامی ایران»، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره 27، بهار1390 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db