eitaa logo
کانون اندیشه جوان
302 دنبال‌کننده
883 عکس
498 ویدیو
1 فایل
کانون اندیشه جوان پنجره‌ای به دنیای اندیشه www.canoon.org صفحه اینستاگرام: Http://Instagram.com/canoon_org ارتباط با ما: @canoonandishehjavan
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون اندیشه جوان
🔶اندیشه پست مدرن با انکار هرگونه فرا روایت و شالوده شکنی و ساختار زدایی همه چیز و انکار وجود همۀ بنیادهای دوران مدرنیسم پا به عرصه وجود نهاد. منظور از فرا یا روایت های ،کلان روایت های هستند که برای توجیه کارکرد نهادها ارزش ها و اشکال فرهنگی در دوران مسلط بودند. این روایت ها ترکیبی از ایدئولوژی ها، ادیان مفهوم توسعه روابط کشورهای و کشورهای پیشرفته، سودمندی تحلیل روانی یا مزایای سرمایه داری بود. 🔷عده ای از طرفداران پست مدرنیسم بر این باورند که در این دوره به دلایل گوناگون، از جمله گسترش روزافزون قدرت تکنولوژی و نیز ظهور «»، یعنی انقلاب در عرصه تکنولوژی جدید اطلاعات و ارتباطات و نتایج و لوازم آن، یعنی تغییر در معنا و مفهوم زمان و مکان فروریختن مرزهای سیاسی و جغرافیایی و اساسا فروپاشی بسیاری از عوامل هویت بخش شکل گیری «» و از بین رفتن تاریخ های قومی بومی و ملی بسیار سرعت گرفته است؛ بنابراین در دوران کنونی دیگر به آسانی نمی توان از تاریخهای مستقل ،قومی بومی و ملی سخن گفت. 💢عده ای دیگر نیز معتقدند پست مدرنیسم در غرب برای حل بحران مدرنیسم به وجود آمد و حل بحران معنویت را مهمترین فلسفه وجودی پست مدرنیسم تلقی می کنند. بعضی دیگر از جمله عضو شورای در امور فرهنگی مهمترین ویژگیه ای دوران پست مدرن را بی اعتمادی عمیق ،انسان، ترویج گرایش غیر عقلانی به جای عقلانیت، بی تفاوتی دینی و تجربه شبه دینی بر می شمرند با توجه به اهمیت این موضوع و توجه بسیاری از نظریه پردازان مطرح به آن، ضرورت بررسی و تشریح نگرش پست مدرنیسم احساس شد و به همین منظور موضوع پرونده این شماره از نشریه زمانه به بررسی و نقد نگرش پست مدرنیسم اختصاص داده شد. 📖ماهنامه ، شماره ۷ 📌@canoon_org
🔷 احکام ثانویه بر احکام اولیه نظارت دارند و در شرایط غیر عادی آنها را تغییر داده یا به کلی آنها را بر می دارند. مثلاً وجوب روزه داری در ماه رمضان، از احکام اولیه است که مربوط به شرایط عادی است. حال اگر روزه داری موجب ضرر گردد و سلامتی انسان را دچار مشکل سازد در اینجا حکم ثانوی، یعنی وارد عمل میشود و وجوب روزه را از انسانی که روزه داری برای او ضرر دارد بر می دارد و همین گونه است اگر روزه داری بر فرد دیگری ضرر وارد سازد مانند زن باردار‌ یا زنی که بچه شیر خوار دارد، و روزه گرفتن به فرزند او ضرر می رساند. 🔶 اینگونه احکام ثانوی در معاملات نیز جاری است و حکم اولی را تغییر می دهد یا به کلی آن را بر می دارد. مثلاً حکم اولیه خوردن گوشت و دیگر غذاهای مباح، حلیت بودن است ولی اگر خوردن آن به بدن زیان جدی و مهم وارد سازد، خواهد بود چنانکه اگر ترک آن زیان آور باشد و خوردن آن برای حیات انسان ضرورت پیدا کند، واجب خواهد شد. در اینجا حکم ثانوی ضرر حکم اولی را تغییر می دهد. در حالی که حکم اولی نسخ نشده و برای همیشه باقی خواهد بود. 📖 کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔷 در طول تاریخ ، اندیشمندان، و بزرگی ظاهر شدند که بر وجود خدا براهین گوناگونی اقامه کردند و در رفع و دفع شبهات و اشکالات مخالفان و منتقدان کوشیدند و استدلال های محکمی ارائه کردند؛ همان طور که بسیاری از و در رد و نفی وجود خدا استدلال کردند. 🔶 نیچه که این همه بر علیه وجود خدا سخن گفته به ادله و براهین خداشناسی نپرداخته است و در مقام رد آن استدلال ها به روش منطقی و برهانی بر نیامده و به سبک ،خطابی شعری و احساسی روی آورده است. او از یک سو با موهوم خواندن منشأ قول به خدا، وجود خدا را زیر سؤال می برد مغالطه تکوینی یا مغالطه انگیزه و انگیخته و از سوی دیگر با استفاده از تعبیرهایی منفی و توهین آمیز درباره خدا به خدا و خداباوران حمله می کند و ادعای خود را درست جلوه می دهد مغالطه توهین و مغالطه بار ارزشی کلمات تعبیرهای ناروا پیش فرض هستی شناختی نیچه در نقد خدا، ماده باوری و نفی ساحت های غیر مادی از هستی است. 💢او چون وجود و هستی را در ماده و منحصر میداند هستی مجرد و غیر مادی در نظر او امری موهوم و خیالی است و از حد پندار و دروغ فراتر نمی رود پیش فرض نیچه نه تنها اثبات ناشده است و برهانی ندارد بلکه باطل است و برخلاف آن برهان وجود دارد. همه برهان هایی که ، ، تجرد نفس و بقای آن را ثابت میکنند این پیش فرض را باطل میکنند. 📖 کتاب معرفی و نقد فیلسوفان مغرب زمین به قلم 📌@canoon_org
🔶عده ای را با برخی مسائل دیگر، از جمله با که می تواند یک ویژگی عام برای تمام گرایشات و برون دادهای فکری باشد اشتباه گرفته اند در حالی که اگر چنین رویکردی را بپذیریم آنگاه حتی جریانات غیردینی و ضددینی از قبیل و و ... را نیز باید در مجموعه بنیادگرایی قرار دهیم. 🔷 ضمن آن که در خصوص علل شکل گیری بنیادگرایی در جهان اسلام و نیز غایت این حرکت فکری اسلامی به نظر می رسد اشتباهات کلی صورت گرفته باشد؛ چراکه برخی مواقع بنیادگرایی اسلامی را واکنشی در مقابل مدرنیسم به شمار آورده اند. حال آن که باید گفت دیدگاه بنیادگرا خود یک حرکت مدرن میباشد و از ویژگی های متناسب با و در آن ساختار است که تحقق می یابد که تجربه انقلاب اسلامی را بدون شک باید چنین برشمرد. 💢 در واقع در راستای ضدیت گرایی و عام شمولی تفکر مبتنی بر مرکزیت غرب شکل می گیرد و حتی در این جهت گیری هم پوشانی بسیار نزدیک با دیدگاه برآمده از درون خود غرب دارد که آن نیز در واقع همین عام گرایی تفکر غرب به ویژه اروپا مداری اخیر را که با هدف احیای مرکزیت اروپا در دنیای امروز صورت می گیرد به چالش می طلبد. 📖 ماهنامه شماره ۲۷ 📌@canoon_org
🔶 آیا می توان را نمونه انسان کامل مد نظر دانست؟ به آن معنایی که در فلسفه های یونانی و مسیحی و حتی اسلامی مراد است، مد نظر نیچه نیست. هنگامی که های سنتی از انسان کامل سخن می گویند،بر جنبه او تأکید دارند؛ اما در نیچه روح مجرد مطرح نیست. 🔷 می توان گفت نیچه یک تلقی از انسان و ارزش های انسانی دارد که این انسان کامل است؛ البته نیچه از انسان کامل به تفصیل سخن نگفته است مگر اینکه با توجه به مؤلفه های انسان در دوره همچون قدرتمندی زیبایی اندام و سرزندگی احساسات حیوانی، بگوییم که انسان کامل نیچه این خصوصیات را به نحو شدیدتری داراست. پس هیچ تقیدی به معنویت ندارد. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶 در بیان اینکه هدف و غایت زندگی انسان چیست، به دو دسته تقسیم می شوند؛ عده ای هستند و در میان اهداف و غایات طبیعی و دنیایی بر هدف و غایت خاصی انگشت نمی گذارند بلکه بر شخصیت و ذهنیت و ویژگی های خاص هر فرد تأکید میکنند. به این معنا که هر کس با توجه به ذوق و سلیقه و شخصیت و ذهنیت خاصی که دارد ممکن است چیزی در طبیعت برایش ارزشمند باشد و در آن مستغرق شود. 🔷 افراد در گرایش ها و امیالشان با هم تفاوت دارند و همین تفاوت در امیال و گرایش ها موجب می شود ما به امر معین و خاصی برای همه تأکید نکنیم و بگوییم هر کسی به هر چیزی علاقه و میل داشت و با تمام وجود به آن پرداخت و در آن غرق شد همان برای او هدف و غایت است. براین اساس اموری مانند ثروت، قدرت، لذت، شهرت، تمکن اجتماعی، اختراع علمی و ابتکار هنری اهدافی هستند که می توانند زندگی افراد را معنادار کنند و هر فردی ممکن است به یک یا چند هدف فوق گرایش داشته باشد. 💢 برای نمونه ممکن است فردی به قدرت گرایش داشته باشد و تمایل دیگری به لذت و شهوت باشد. برخی دیگر از طبیعت گرایان هستند. آنها معتقدند بعضی اهداف و غایات طبیعی صرف نظر از ،امیال گرایش ها، ویژگی های ذهنی و شخصیتی ،افراد ارزشمند هستند و انسان ها بدون توجه به اینکه به چه چیزی میل و گرایش ،دارند برای ارزشمندی و معناداری زندگی شان باید زندگی خود را در ارتباط با آن اهداف جهت دهند. آنها اهدافی مانند اختراع ،علمی زندگی ،اخلاقی ابتکار هنری و عشق به انسان را به لحاظ عینی ارزشمند میدانند و موجب معناداری زندگی آدمیان می شمارند. 📖 کتاب تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولاریسم به کوشش و 📌@canoon_org
🔶 یقین ذاتی، یا باوری است که شخصی به قضیه یا گزاره ای پیدا می‌کند؛ یعنی شخص درباره صدق محتوای گزاره ی مورد نظر، به یک اطمینان روانی و ذهنی می رسد و فرقی نمی‌کند که این اطمینان یا اعتقاد از چه طریقی به دست آمده باشد. 🔷 ممکن است این باور، زاده ی قراین و شواهد حسی باشد یا کشف و در ایجاد آن نقش داشته باشد. یقین واژه‌ای است که هم می‌ تواند حالتی ذهنی یا روانی را وصف کند و هم به گزاره ها و باورها نسبت داده شود. ⭕️ در یقین ، ، وصف حالت درونی شخص است و این نوع یقین، قابل تشکیک بوده و دارای مراتب است. در یقین روانشناختی صرفاً طمانینه ی نفس کافیست. به همین دلیل در تعریف آن آمده است: یقین از لحاظ روانشناختی همان اطمینان خاطر نسبت به حکمی است که آن را حق می انگارد. 💢 معیار این یقین، حالت نفسانی است نه مطابقت با واقع. هر چند راه تحقق آن، روش منطقی هم نباشد ولی انسان از هر راهی که به این حالت برسد، یقین اطلاق می شود. 📖 کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔶 اندیشه اگرچه با نوع نگرش نقادانه نیچه نسبت به تاریخ غرب آغاز گردید، اما امروزه طیف گسترده ای از آرا را دربر می گیرد که در یک طرف آن گرایش های منتقد آمیخته با برخی تعبیر ها و میراث به جامانده از تعالیم اسطوره ای و رازآمیز - که البته صورت ممسوخ یک معنویت نسبی انگار و پلورالیستیک مورد پذیرش تمدن غرب را یافته اند - قرار دارند و در سوی دیگر طیف گرایش های لفاظ و نیست انگاری که با هر رکن و باور ثابت و روشن اعتقادی به عنوان یک «جزم اندیشی» مخالفت می کنند و در عین حال خود به صورتی جزم اندیشانه به ترویج نسبی گرایی بی بنیاد خود می پردازند؛ و با اینکه مثل و دعوی پرهیز از سیستم سازی دارند دستگاه پیچیده و بی معنا و به شدت ای از بازیهای زبانی پدید آورده اند. 💢پرداختن به همه این رویکردها فرصت و مجالی مبسوط می طلبد. در این مقال در خصوص چهار گرایش در معاصر غربی، که البته به لحاظ تقدم زمانی و نفوذ و میزان تأثیر گذاری در شکل گیری اندیشه پسامدرن نقش محوری داشته اند و دارند و هنوز هم در تفکر غربی تأثیر گذار و تعیین کننده اند به اختصار بسیار سخن خواهیم گفت. این چهار رویکرد را میتوان اصلی ترین گرایش ها در اندیشه پست مدرن دانست: ۱. رویکرد ؛ ۲. رویکرد «»؛ ۳. آرای ؛ ۴. گرایش نیرومند نوسوفسطایی نسبی اندیشی در فلسفه معاصر غربی 📖 کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶 اصالت بخشیدن به و امیالی که مبتنی به احساسات مادی است محور اساسی این مکتب را تشکیل میدهد « » به عنوان بنیان گذار این مکتب و نحله معتقد بود احساس های شخصی را باید پایه و اساس رفتار عملی دانست. 🔷 لذا اگر احساس های فردی معیار رفتار عملی را تشکیل می دهد پس طبیعتاً غایت رفتار همان به دست آوردن احساس های لذت بخش است اما او در عین حال برخلاف آنچه در بدو امر به نظر می رسد با رفتارهایی که به گونه ای ابتدایی دارای لذات زودگذر است و موجبات و پشیمانی آدمی را فراهم می آورد مخالف بوده و لذتی را ارزشمند می دانست که سبب اندوه و تأثر بعدی نگردد نظرات آریستی پوس بر و مکتب تأثیر بسزایی داشت اپیکوریان نیز به محوریت امیال مادی و لذات اعتقاد داشتند و بر همین اساس نظرات خود را پی ریزی نمودند. 💢 البته آنها برخلاف آریستی پوس که لذت، آنی حاضر و مثبت را محور مکتب خویش قرار داده بود به لذات منفی عدم درد و لذات نفسانی معتقد بودند و برای آن اهمیت ویژه ای قایل بودند. 📖کتاب تاملی بر دیدگاه و مکاتب بشری به قلم 📌@canoon_org
🔶در مبانی معرفت شناختی و نتایج و برون دادهای آن نیز دو عنصر و اصالت ریاضیات را طرح خواهم کرد زمان با موج دوم شکاکیت مصادف بود که برخاسته از افکار بود. دکارت برای رسیدن به پایگاهی ،امن استوار و قوی در اندیشه شک دستوری را طرح می کند و در همه چیز شک میکند تا به خود و اندیشیدن خود می رسد و میگوید در هر چیز که شک کنم در خودم نمیتوانم شک کنم من شک میکنم پس هستم یا من فکر میکنم پس هستم» (Cogito Ergo Sum). 🔷او این اصل را یقینی ترین اصول می داند و میخواهد یقین خود را بسط دهد. دکارت با این کار سنگ بنای عالم جدید را «من» اندیشور قرار داد. هر چیز دیگری نیز زمانی حقیقی است که به صورت واضح و متمایز به یقین من درآید. در اینجا «من» اندیشنده اصل شده و قوام همه چیز به اوست؛ یعنی چون «من» هستم که می اندیشم و وجود با اندیشه من اثبات می شود، بنابراین من هستم که به آنها وجود می دهم البته نه وجود خارجی آن؛ زیرا ما اصلاً از خارج آن خبر نداریم و در ذهن خود به آن وجود می دهیم. 💢بدین ترتیب همه چیز قائم به شخص شد شخص اندیشه ورز با اندیشه خود همه چیز را سامان میدهد و این امتداد تا خدا نیز می رسد؛ چنان که فیلسوفان بعدی مثل و هگل می گویند: خدا را ما می سازیم. 📌@canoon_org
🔶 مطابق تفکر افلاطونی و ارسطویی در حقیقت، جنبه و ذات آن، حکایت گری از عالم واقع و است. هنرمندی که اشتغال به هنر زیبا دارد، با خیالاتی سر و کار دارد که نوعی محاکات از عالم واقع می کند. به نظر ارسطو، آنچه موجب پیدایش هنر می شود، اشتیاق و گرایش انسان به محاکات است، محاکات اشیا و امور، امری غریزی و یکی از امتیازات بشر است. 🔷 این غریزه، وی را مقلدترین مخلوقات جهان کرده است؛ حتی اشیا و موجودات زشت و کریه، وقتی می شوند، دلپذیر می نمایند و خوشایند خاطر ما می شوند. اینها را هنرمند به نیروی خیال انجام می دهد. محاکات همان چیزی است که می توان آن را بازنمایی خواند. البته منظور افلاطون و ارسطو از محاکات، همان می باشد. 📖 کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔶 از مجموع این تعاریف که از صاحب نظران غربی ارائه شد می توان دریافت ، هم جنبه تخصیصی - توزیعی دارد هم جنبه کنترلی هم با سروکار دارد هم منافع و ارزش ها و در نهایت ،سیاست جنبه هایی از زندگی را که ویژگی عمومی دارند در بر می گیرد. 🔷اما باید یادآورشد تعریف سیاست در نگاه اندیشمندان مانند صاحب نظران غربی یک بُعدی نبوده و نیست همچنان که در تعاریف زیر مشاهده خواهیم کرد از جمله صاحب نظران مسلمانی که سیاست را تک بعدی ندیده اند است؛ چون ایشان در تعریف سیاست می نویسد سیاست یعنی مدیریت حیات انسان ها چه در حالت فردی و چه در حالت اجتماعی برای وصول به عالی ترین هدف های مادی و معنوی یا در جای دیگر سیاست را به حیات معقول تعریف کرده و می نویسد: سیاست به معنای حقیقی آن عبارت است از مدیریت و توجیه و تنظیم زندگی اجتماعی انسانها در مسیر حیات معقول. 💢 (ره) نیز درباره تعریف با اذعان به تعاریف سیاست باید اظهار کرد در این کتاب سیاست با دیدگاه اسلامی دنبال خواهد شد؛ چون همان گونه که گفته شد در اندیشه اسلامی به گونه ای متفاوت با به مقوله سیاست نگریسته می شود؛ چون در تفکر اسلامی ضمن مقدم داشتن اخلاق بر سیاست، رابطه فرماندهی و فرمانبرداری تعریف میشود و اصولاً در دید آنان سیاست وسیله هدایت انسان و جامعه انسانی را فراهم میآورد و هدفی دنیایی و اخروی داشته و امانت عمومی الهی است و جنبه ای همگانی دارد. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔷 داروین به عینه شاهد بود که وسایل امرار معاش و تغذیه جاندارانی که به کندی رشد می کنند، به راحتی پاسخ گوی نیاز جاندارانی که از رشدی شتابنده و تصاعدی برخوردارند می باشد. این امور، معمای پیچیده ای را در ذهن به وجود آورده بود. او سرانجام پس از مطالعه آثار اقتصاددان انگلیسی، ، به راز معمای بزرگ خود دست یافت و اصل و کشمکش برای زندگی عنوان یکی از اصول نظریه خود برگزید. 🔶 داروین با بهره گیری از همین اصل به اضافه مشاهدات خود در خصوص تغییر پذیری جانداران، به این نتیجه رسید که در تنازع دائمی جانداران برای زندگی، آن دسته از جاندارانی که از تغییرات مطلوب و مفید برخوردار شده اند می توانند جان سالم به در برند و در نتیجه دسته دیگری که فاقد چنین تغییرات مفیدی بوده اند به اجبار راه زوال و نیستی را در پیش می گیرند این امر از یک سو به پیدایش انواع جدید منتهی می شود و از سوی دیگر تعادل بین جانداران و منابع امرار معاش آنان را برقرار می کند. 💢 بخش نسبتا بزرگی از انواع به توضیح و تبیین این اصل اساسی اختصاص یافته است. در همین بخش، داروین به بهره گیری خود از آرای مالتوس تصریح نموده و می گوید: این است قانون مالتوس که نسبت به عالم حیوان و نبات عمیقانه ثابت نموده است. 📌@canoon_org
🔷 در نزد ارسطو هم عقل در یک سلوک صرفاً عقلانی و بی آنکه از سوی غیب فراخوانده شود یا مورد موهبت و لطف قرار گیرد یا به انکشاف و شهود دست یابد، یک استدلالی برای فهم کلیات را طی می کند و در نظر ارسطو این «» وجود عینی ندارند، بلکه محصول انتزاع از محسوسات هستند. 🔶 عقل ارسطویی تقریباً یک عقل جزوی است اما عقل جزوی معرفت جو و نه کارافزا و صرفاً حسابگر و استیلاجو است. عقل ارسطویی نیز در خود نحوی خود بنیادی پنهان دارد و عقل منقطع از وحی و شهود است. 💢 معنای افلاطونی «» بیش از معنای ارسطویی آن به عقل قدسی نزدیک است هر چند که در هر دو اینها در یک نگاه کلی صور مختلف اجمالاً (جزوی) معرفت جو هستند؛ عقل افلاطونی - ارسطویی عقل جزوی اعداد اندیش معرفت جو است یعنی هدف غایی عقل (برخلاف دکارتی بیکنی) نه تصرف در هستی و استیلاجویی که کسب معرفت و درک عقلانی عالم با ابزار استدلال قیاسی و اعداد اندیشی و بی مدد از نور هدایت غیب و شهود است. 📖 کتاب اثر 📌@canoon_org
🔶 در واقع گونه ای اعتراض به پیامدهای ویرانگر کودتای مرداد سال ۱۳۳۲ بود که بسیاری از فعالیت های فرهنگی و سیاسی را به یکباره در اقول مطلق فرو برد. شاعران در این ،عصر اعتراضات خود را با وجود اختناق و سانسور گسترده به گونه های مختلف گاه به صورت نیمه آشکار و زمانی به شیوه غیر مستقیم بیان کردند. 🔷 سمبولیسم یکی از شیوه های ناآشکار برای مبارزه با سانسور بود، اما ادبیات سیاه و رمانتیک گونه ای مبارزه آشکار و پنهان و البته تا حدی منفی با انسداد سیاسی بود که عصيان و اعتراض شاعر را با تمرکز بر پیامدهای مخرب ناشی از کودتا در حوزه مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی بازگو می کرد دو تن از مشخص ترین چهره های این جریان را می توان و (البته در اولین دوره شاعری اش تا قبل از انتظار «تولدی دیگر» دانست. 💢این دو چهره و شاعران ،پیرو آنان با اعراض از سیاستی که سرنوشتی جز شکست نداشت پایه گذاران شعری بودند که صدای اعتراضشان در پس کفر و گناه پنهان و آشکار بود وضعیت فرهنگی آن روزگار حدود دهۀ سی به گونه ای بود که تمایلات و اعتراضات کفرگویانه و گناه آلود جایگزین بیان سیاسی شده بود و اتفاقاً از سوی حکومت تقویت و تشویق میشد. 📌@canoon_org
🔷 پیدایش تاریخ نگاری جدید در ایران، با نفوذ و گسترش اندیشه ناسیونالیسم در ایران هم زمان شد. از سوی دیگر به دلیل وجود مسائل و معضلاتی چون سلطه استعماری استبداد، وجود هویت های پراکنده و مشکلات اقتصادی و اجتماعی ناسیونالیسم به گفتمان مسلط جامعه و به تبع آن تاریخ نگاری ناسیونالیستی به رویکرد مسلط تاریخ نگاری جدید تبدیل شد. 🔶 از سوی دیگر در این زمان با پی جویی علت عقب ماندگی و انحطاط ایران کشفیات باستان شناسی و غبار زدایی از بخش مهمی از تاریخ باستان توسط شرق شناسی، نژادگرایی و اسلام ستیزی اندیشه های باستان گرایانه به شدت در بین مورخان و نویسندگان ایرانی گسترده شد با این زمینه ها تاریخ نگاری جدید ایرانی عمدتاً به یک تاریخ نگاری ناسیونالیستی بر بستر و زمینه باستان گرا تبدیل شد. 💢 با بررسی متون تاریخ نگاری و آموزشی چنین می نماید که این مؤلفه ها در بازپرداخت هویت جدید ایرانی تأثیرگذار بوده است و دولت پهلوی با بهره گیری از این تاریخ نگاری در جهت دستیابی به اهداف سیاسی و فرهنگی خود، به ویژه کسب مشروعیت و القای این هویت به آحاد جامعه، تلاش وافری داشت. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔶 به وضعیتی در جامعه اشاره دارد که با فقدان نظم و هماهنگی در روابط همراه است. از لحاظ دورکیم برخی از شرایط موجود آنومی عبارتند از: تغییرات جمعیتی و افزایش سریع شديد حجم و تراکم جمعیت، بی‌سازمانی اجتماعی حاصل از شهرنشینی افسارگسیخته شهرهای بزرگ، عدم تعادل در ساختار جمعیت از نظر و به دلیل پدیده‌هایی مانند مهاجرت، توسعه سریع وسایل حمل‌ونقل و وسایل ارتباط جمعی و عدم همپایی و تغییر فرهنگ غیرمادی با تغییرات سریع فرهنگ مادی. 🔷 به نظر دورکیم این پدیده‌ها باعث بی‌سازمانی اجتماعی و بروز مشکلات در حیات جمعی و در نهایت منجر به پدیده آنومی و بروز ناهنجاری‌ها و خشونت می‌گردند. دورکیم آنومی را معادل آنارشی و شر می‌داند:«اگر آنومی را شر تلقی می‌کنیم، بیش از هر چیز به خاطر آن است که در رنج است و نمی‌تواند برای زنده‌ماندن از پیوستگی و انتظام چشم بپوشد». 📖 کتاب ، نوشته 📌@canoon_org
🔶 نیاز به منابع مالی فراوان موجب شد تا کشورهای اروپای غربی تحصیل فلزات گران بها را «» خود تلقی کنند. کشورهایی خودشان و مستعمرات‌شان فاقد معادن سرشار طلا بودند، برای دستیابی به آن توجه خود را به اجرای سیاست‌هایی معطوف کردند که موجب «تراز بازرگانی مثبت» شود و طبق آن، هرگاه در یک کشور مقدار کالای فروخته‌شده ظرف یک سال به سایر کشورها بیشتر از کالاهای خریداری‌شده از این کشورها باشد، مازاد این دو مقدار به صورت طلا یا ارز وارد کشور خواهد شد. 🔷 معتقد بودند که وضع عوارض گمرکی برای صادرات زیان‌آورست و جامعه (مردم) تنها با پرداخت عوارض کم‌تر، به صادرات خواهد پرداخت. از سوی دیگر، با گرفتن هزینه گزاف گمرکی از واردکنندگان کالاها، از میزان واردات باید کاست. ⭕️ بر پایه اندیشه مرکانتیلیستی، برای تحقق این سیاست‌ها، دولت پدرسالاری باید باشد تا در همه کوشش‌های اقتصادی کشور و برتری یافتن بر رقیبان دخالت کند. صنعت در این مکتب در سنجش با کشاورزی مهم‌تر است و زمینه تولید بیش‌تر را برای صادرات و به دست آوردن منافع خالص فراهم می‌کند. تجارت به‌ویژه تجارت خارجی، که موجب ورود فلزات پربها به کشور می‌شد، بیش از دیگر حرفه‌ها اهمیت یافت. 💢 سوداگران درباره افزایش جمعیت نیز که موجب فزونی نیروی مولّد و پیدایی ارتش بزرگ می‌شد، نظر مثبتی داشتند و از این‌رو، تشویق به افزایش جمعیت، یکی از مبانی مکتب به شمار می‌رود. ، و از جمله نظریه‌پردازان این مکتب به شمار می‌روند. 📖 کتاب ؛ به‌کوشش 📌@canoo
🔷 ، یکی از فراگردهای مهم و تأثیرگذار بر قلمروهای گوناگون زندگی اجتماعی می باشد که در محافل دانشگاهی، رسانه ها و کانون های اقتصادی کاربرد گسترده ای پیدا کرده است. برخی، جهانی شدن را با بین المللی شدن برابر می دانند؛ از این منظر جهانی شدن با جریان گسترده و فزاینده تجارت و گردش سرمایه در میان کشورها تعریف می شود. 🔶 گاهی مقصود از گلوبالیسم، طرح است که برای تضعیف و نابودی های دیگر، در حال اجراست. هنگامی که نیروهای ، با استفاده از شیوه های غیرشخصی و سازمان یافته مانند و ، با افرادی از فرهنگ ها و کشورهای دیگر، به اجتماع محلی، خانه ها و حریم خصوصی انسان ها نفوذ می کنند، زندگی شخصی نیز از تغییر و تحول در امان نمی ماند. 💢 گلوبالیسم اشکال جدید و بی سابقه ای از مخاطره و تهدید همچون مخاطره های ، سلاح های کشتار جمعی، زیست محیطی و بهداشتی را به بار آورده است که تفاوت چشمگیر کمی و کیفی با مخاطره های موجود در دوره های پیش دارند؛ به گونه ای که اکنون از جامعه مخاطره آمیز صحبت می شود. 📖 ماهنامه ، شماره 4 و 5 ، ص 35 📌@canoon_org
🔷 در اسلام هیچ امتیازی بین اشخاص و وجود ندارد. همه با هم مساوی هستند. مقصود از مساوات، آن نیست که همه انسان ها با هم تشابه و تماثل کامل دارند، بلکه مراد از مساوات این است که انسان‌ها از نظر حقوق و وظایف، در جامعه با هم مساوی هستند. 🔶 مهم‌ترین کاربرد این قاعده در حوزه سیاست، در زمینه تساوی افراد جامعه در فرصت های شغلی مشارکت‌های سیاسی، انتخاب شدن، انتخاب کردن، برخورداری از امتیازات عمومی و… است همچنین در حوزه اقتصادی نیز نباید بین افراد از نظر سن، جنس، نژاد، قوم، و گروه، و و… تبعیض قائل شد. 💢 همگان باید یکسان در نظر گرفته شوند. در حوزه قضاوت و دادرسی نیز با افراد باید به طور یکسان رفتار شود و کسی حق ندارد کسی را در معرض پیشی گرفتن از دیگری قرار دهد. 📖ماهنامه ، شماره ۱۱۰ 📌@canoon_org
🔷 نخستین بار این ، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم بود که واژه را برای مباحث برگزید. استتیکس که مشتق از واژه یونانی استسیس (aesthesis) به معنای احساس است، به علمی اشاره می‌کند که حواس آدمی را بررسی می‌نماید. 🔶 بنابراین استفاده از این واژه در مباحث زیبایی‌شناختی بر نوعی تغییر نگاه و روش دلالت می‌کند. این تغییر نگاه اجمالاً از این قرار است که در استتیکس از آن رو که متعلق احساس آدمی است، قرار می‌گیرد و خود زیبایی هم به حظ و بهره‌مندی حسی هنرمند و مخاطب اثر هنری تقلیل می‌یابد. 💢 این در حالی است که این تلقی از امر زیبا، با تلقی قرون وسطائیان و یونانیان باستان از زیبایی و امر زیبا تفاوت دارد؛ نزد آن چیزی زیبا بود که از ایده زیبایی بهره‌مند باشد و ایده زیبایی هم متعلق به عالم مثل و ایده‌ها بود و بنابراین امری ، که متعلق عقل و اندیشه آدمی است. 📖 ماهنامه زمانه، شماره ۱۷ 📌 @canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶 با این ایده پیش آمدند که تحلیل متون ادبی، همچون بررسی متون علمی و مبانی نظری زبانی نیست؛ و در آن، مضامین اخلاقی و مسائل معنوی و فلسفی دخیل است. طبق نظر آنها، زبان تنها یک نظام معنوی است؛ و عامل اصلی شکل دهنده کلیه جریان ها و پدیده های جهانی نیست. 🔷 در حقیقت اساس و شالوده تئوری پساساختارگرایان بر پایه ناپایداری و نارسایی زبان استوار گشته است تئوری مشهور به نام «»، اثبات کرد که معنا وابسته به نشانه های زبانی نیست. پساساختارگرایان در تلاشی مضاعف، بر آن شدند که تلفیقی میان عقاید ، و پدید آورند. ♨️ آنها به شدت با عقاید ها که می گفتند: «هر انسان، دست پرورده آن که خود آفریده است»، مخالف بودند. آنان به تأثیر بسزای جامعه فرهنگ و سنن، در شکل گیری شخصیت وجودی انسان ها واقف هستند، و بـر ایــن باورند که انسان هیچ گونه نظارتی بر جریان های ، و ندارد. ⭕️ ، مورخ و فیلسوف فرانسوی توانست مهم ترین مباحث پساساختارگرایان را مطرح سازد او پذیرفته بود که زبان و جامعه، توسط یک نظام قانون مند شکل می گیرند اما نتوانست دو نقطه نظر ساختارگرایان را پذیرا باشد: 🔸ساختار مدون و بنیادینی وجود دارد که میتواند شرایط و موقعیت انسان را توصیف کند. 🔹نظام نشانه ها، نظام تعیین کننده و بنیادین درک حقایق است. میشل فوکو بر این باور نیست که ساختار مدونی وجود دارد که بتواند شرایط انسانی را تفسیر کند در عین حال که او اظهار داشت: «غیر ممکن است که از دور دستی بر آتش داشت و توانست موقعیت ها و تمامی پدیده ها و شواهد جهان متن را تحلیل کرد». 💢، این تلاش را که می خواهند برای تمامی آثار و پدیده ها، ساختاری واحد بنیان کنند، بی ثمر و کمی خنده آور توصیف کرد او به اصل لذت بردن از متن معتقد است؛ و این حق را به خواننده می دهد تا آزادانه و به هر نحو که دوست دارد متون و جهان هستی را استنباط کند. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶 را می توان پدر علم سیاست مدرن دانست در واقع در آراء ماکیاولی، ، چکیده و روح حاکم بر سیاست مدرن غربی به روشنی و با صراحت توصیف شده است. جوهر پلید و رذالت باری که در آراء ماکیاولی هست و چهره او را منفور کرده است ریشه در پلیدی و رذالت ذاتی سیاست مدرن دارد که ماکیاولی تا حدودی با صراحت و فارغ از پرده پوشیهای مرسوم از آن سخن گفته است. ماکیاولی در سال ۱۴۶۹م به دنیا آمد و در سال ۱۵۱۳م کتاب معروف «» را نوشت. مدتی بعد هم کتاب گفتارها را به رشته تحریر درآورد. مؤلفه های اصلی اندیشه سیاسی ماکیاولی در این دو اثر ظاهر گردیده است ماکیاولی به سال ۱۵۲۷م درگذشت. 🔷 در آراء ماکیاولی به روشنی تفسیر اومانیستی از انسان (به عنوان موجودی استیلاطلب با محرک ها و اغراضی که در پیش گفتیم) ارائه می شود. ماکیاولی به عنوان پدر سیاست استکبار غرب مدرن از مروجان اومانیستی بود. مفهوم مرکزی مورد توجه ماکیاولی تعریف مدرن قدرت به عنوان ابزاری برای رسیدن به اغراض نفسانیت مدارانه است. تعریف ماکیاول از سیاست که (حول هسته مفهومی قدرت استیلا طلب خودبنیاد سوژه نفسانی مدرن سیر می کند و از جهاتی، صورت بسط یافته تفسیر از نسبت میان انسان و هستی است) در تمام تاریخ غرب مدرن از زمان او تا امروز مقبول همۀ ایدئولوگ ها، فیلسوفان و سیاست مداران واقع گردیده و کلیت نظام سیاست مدرن بر محور آن چرخیده است. 💢مفهوم ماکیاولی سیاست (که باطن و جان و حقیقت سیاست مدرن است) در و مدرن همان قدر اصالت و موضوعیت دارد که در ، ، و ... پس از توصیف اهمیت و میزان تأثیرگذاری آراء ماکیاولی در اندیشه سیاسی رنسانس و نیز غرب مدرن در توضیح «پرنس» به عنوان سیاست مدار مطلوب ماکیاولی می نویسد: «شهریار (پرنس) نمونه انسان جدید زمان ماکیاول است. او می داند در جست وجوی چیست و چه میخواهد با سرسختی هدف خود را دنبال می کند؛ به طور آشکار مادی است؛ به دنیای دیگر که از معتقدات ذهنی قرون وسطاست عقیده ندارد؛ سود و فایده اساس و محور نظرات او را تشکیل می دهد؛ مقاصد او دنیایی و غیر مذهبی است؛ دولتی خلق میکند که منحصرا به این دنیا توجه دارد .... شخصیت شهریار (پرنس) کاریکاتور و تصویر ناقصی از دوران ماکیاول نیست؛ بلکه در حقیقت راهنمای آیندگان است.» 📖 کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶 فرد از راه پیروی از مد خود را متفاوت و تازه حس می‌کند و هم سعی می‌کند مورد تأیید آنان و ایمنی ظاهری قرار گیرد و هم سعی می‌کند مهر تأیید اکثر افراد را، که مانند او رفتار می‌کنند، داشته باشد. 🔷 به گفته «مد گرايش به همسان‌شدن و منفردشدن، يعنی انگيزش تقليد و برتری بر ديگران را همزمان ابراز و بر آن تأكيد می‌كند. مد از يكسو عرصه تقليد عمومی، شنا در عريض‌ترين جريان اجتماعی و برداشتن بار مسئوليت در انتخاب ذائقه و رفتار از دوش افراد است و از ديگر سو متمايزشدن، تأكيد و آرایش فردی شخصيت است. برای هر دسته از انسان‌ها، البته احتمالاً برای هر فرد، رابطه كيفی معينی بين گرايش به فردی شدن و گرايش به زيرسطح رفتن و گم‌شدن ميان جمع وجود دارد؛ به‌طوری كه وقتی در عرصه معينی از زندگی، تحقق يكی از گرايش‌ها منع می‌شود، آن گرايش در جست‌وجوی عرصه ديگری به تكاپو می‌افتد كه در آن، به اندازه مورد نياز، خود را محقق می‌كند». 💢 بنابراین مد نهاد اجتماعی مهمی است که بین میل به هم‌رنگی با دیگران و تأیید آن‌ها و ایمنی از یک‌سو و ممتاز بودن و خاص بودن از سوی دیگر تعادل نیکویی در درون فرد به بار می‌آورد و به اصطلاح حادثه بی‌خطری را فراهم می‌سازد. با وجود این تجزیه و تحلیل، مشاهدات گذشته مد را دیدگاهی می‌پندارد که مطالعه آن اساساً کار فردی است، درحالی‌که بررسی این پدیده به‌عنوان پدیدارهای اجتماعی با محتویات و آهنگ انتشار آن نشان می‌دهد که این پدیده در حوزه قرار دارد. 📖ماهنامه ، شماره ۶۲ 📌 @canoon_org
🔶 هر گونه زندگی جمعی مستلزم وجود باورها، گرایش ها و رفتار مشترک است تا حداقل میزان همبستگی میان افراد انسانی را تأمین کند. با این حال صرف زندگی جمعی افراد انسانی دارای باورها و گرایش های مشترک را نمی توان تمدن نام نهاد. 🔷 مفهوم ناظر به سیر و تحول زندگی اجتماعی انسان، در بستر تاریخ است و همین عنصر «» متمایز کننده مفهوم تمدن از مفهوم «» می شود. البته با توجه به تغییر و تحولاتی که یک جامعه در بستر تاریخ می تواند به خود ببیند لازم است که نکته دیگری نیز در بازشناسی تمدن در نظر گرفته شود؛ این نکته عبارت است از اینکه افراد انسانی در بستر تاریخی با برخی از مسائل مواجه می شوند که در صدد حل آن مسائل بر اساس باورها و گرایش های مشترک بر می آیند. 💢 در یک جمع بندی باید گفت که تمدن عبارت است از: ۱. زندگی همراه با تعاون؛ ۲. چند نسل از افراد انسانی؛ ۳. برا اساس باورها، گرایش ها و رفتار مشترک؛ ۴ که با مسائل مشترکی مواجه شده باشند؛ ۵. و ظرف چند نسل در صدد حل آن مسائل برآمده باشند؛ ۶. و نتایج حل مسئله در باورها گرایش ها و رفتار افراد متبلور شده باشد. ⭕️ با این توضیح، تمدن در قالب شش شرط لازم و کافی صورت بندی می شود. در تحلیل این تعریف میتوان این نکته را نیز افزود که عناصر مشترک میان افراد جامعه، خود از ترتیب منطقی پیروی می کنند. توضیح آنکه هرگونه رفتاری برخاسته از گرایش هاست و گرایش ها نیز به نوبه خود بر پایه باورها شکل می گیرند. 📖 کتاب به کوشش 📌@canoon_org