دانش حیاتی
♨️🎥پشت پرده #علی_علیزاده چیست؟ 📍آیا علیزاده، کسی که با حضور در شبکههای معاند فارسیزبان و دفاع از
بسم الرب الحکیم، الله الطیف العلیم الخبیر!
#نقد
✍️ ما، علی علیزاده و سابقهای از التقاط که همهٔ ما را مفتون کرد، ۱ تاریخچه
🔹مدت زیادی بود برنامههای #علی_علیزاده را کامل مشاهده میکردم و اخیراً به علت ضیق وقت گزینشی و بخشی پیگیر هستم. در برخی گفتوگوهای او در کلابهاس هم حضور داشتم و مختصر گفتوگویی هم با او داشتم. این همه کمک کرده با شاکله و عقبهٔ فکری او و حتی تطورات سیاسیاش آشنایی نزدیکی پیدا کنم.
💡☯️ باید دقت کنیم شخصیت و سابقهٔ آقای علی علی زاده بسیار خاص و پیچیده است. شناخت من از ایشان در عبارت کوتاه این چنین است: یک چپ مارکسیستی که در سیر فکری و سیاسی خودش به تصدیق و همدلی با مواضع استقلالطلبانه و ضدامپریالیستی #جمهوری_اسلامی و مخالفت با #سرمایهداری شبهاسلامی پسا انقلابی رسیده است و در عین حال نسبت به ضعفها و قصورهای گفتمانی جریان انقلاب هم حساس است. اما تحلیل مواضع گذشتهٔ علیزاده هنگامی که هنوز بیشتر در جبهه اپوزیسیون و اصلاحات بود نیاز به مجال موسعی میطلبد اما عجالتاً باید بین مواضع متأخر انتقادی او از جریان انقلاب و مواضع متقدمترش فرق گذاشت. نقیصهٔ جدی جریان انقلابی این است که متوجه نیست خطاها و بلکه جنایاتی که از سال ۶۸ به وسیله برخی مقامات غیرصالح جمهوری اسلامی انجام شد (اعم از گردش به سرمایهداری نیولیبرال و #قتلهای_زنجیرهای) از جمهوری اسلامی چه هیولای موحشی در ذهن فعالین سیاسی و ژورنالیستها و روشنفکران ترسیم کرد. ما امروز قویاً نیاز داریم تحولات سیاسی و اجتماعی و امنیتی دههٔ ۷۰ را موشکافی کنیم و البته از تفسیرهای شعاری و شبه-امنیتی جریان انقلابی در آن زمان فراتر رویم که تمام کاسه کوزهها را بر سر «اصلاحطلبان التقاطی و پدرسوخته» میشکند!
حالا با نظر به زمینهٔ تاریخی مختصری که در بالا گفته شد دانش خودم از شخصیت و سیر علی علی زاده را توضیح میدهم:
1️⃣ یک فارغالتحصیل دانشگاه شریف و یک چپ مارکسیست-سوسیالیست که به ظن قوی از خانودهای این چنین هم بوده (اشارهٔ او به این که پدرش از اعدامیهایی بوده که بخشیده شده، احتمالاً تودهای یا مجاهدینی) پس بی تردید، او بغضی پیشینی از جمهوری اسلامی داشته است!
2️⃣ سپس متأثر از فضای مغشوش و پرفتنهٔ دهه ۷۰ (که عمدتاً ناشی از هم خطاهای خودیها مثل هاشمی رفسنجانی و کارگزاران جمهوری اسلامی و هم عملیات اطلاعاتی امنیتی دشمن به اسم خودیها بود مثل قتلهای زنجیرهای)، مثل بسیاری از ژورنالیستها و فعالین سیاسی و دانشجویی متعارف کشور از «استبداد فاشیستی-مذهبی سرمایهداری» در جمهوری اسلامی به امان میآید و به جریان اصلاحات میپیوندد، و نهایتاً به انگلستان مهاجرت میکند.
3️⃣ آنجا طبق گفته خودش مدتی با رسانههای حرفهای انگلیس همکاری کرده و تجربهٔ گرانسنگی کسب کرده. تا حدود ۱۰ سال پیش جزء کارشناسان بیبیسی فارسی بوده اما آشنایی او با جریان چپ و #حزب_کارگر انگلیس و اشخاصی چون جرمی کوربین ظاهراً باعث میشود بیشتر به ریشههای چپ سوسیالیستی خود بازگردد، و با سیاست خارجی جمهوری اسلامی از منظر چپ سوسیالیستی ضد-امپریالیستی همدلی پیدا کند و نهایتاً در آخرین حضور خود در بیبیسی فارسی از سیاست امنیتی منطقهای رهبر انقلاب دفاع کند تا برای همیشه پایش از رسانههای جریان اصلی انگلیس حذف گردد! او ظاهراً در دورهٔ تحصلیش در رشتهٔ #فلسفه در انگلیس هم فعالیت سیاسی چپگرا داشته و برای همین از طرف دولت انگلیس از ادامهٔ تحصیل تعلیق شده است. حتی در تظاهرات ضدصهیونیستی هم شرکت داشته و یک بار به خاطر حمل پرچم حزبالله از طرف پلیس انگلیس بازداشت موقت شده است!
↩️⚠️به عبارتی دیگر، گویی علیزاده از یک دهه پیش متوجه میشود که در ج. ا. با یک درهمآمیختگی ایدئولوژیک مواجه هستیم که تا پیش از آن برای بسیاری از فعالین سیاسی و مردم هم معلوم نبود و همین #التقاط_رسمی سرمنشأ ضایعات بزرگی در جمهوری اسلامی شده: جریان انقلابی حقطلب با هدایت #آیتالله_خامنهای با بدنهای از مذهبیون پاک اما اغلب شعارزده و سادهاندیش و کموبیش بیگانه با فضاهای فکری در یک طرف و جریان #نیولیبرال غربگرای سرمایهداری با هدایت #هاشمی_رفسنجانی با بدنهای تحصیلکرده پیچیده و تأثیرگذار در محافل سیاسی و دانشگاهی در طرف دیگر! این التقاط بزرگترین فتنهای بود که جمهوری اسلامی به آن مبتلا شده و حالا دوستان سیاسی و امنیتی سنتی که به تبع برخی چهرههای ارزشمند دینی مرتب از «التقاط اندیشی اصلاحطلبان» میگفتند باید متوجه التقاط پوشیدهای بس بزرگتر در گفتمان کشور باشند که البته به تدریج از سال ۸۴ از پوشیدگی خارج شد گرچه جداً هنوز درست تحلیل نشده است. آیا در این صورت باید علی علیزاده یک لاقبا را چون که خود قربانی این التقاط رسمی در ج.ا. شده و در فضای مشتبه سالهای گذشته علیه نظام موضع گرفته سرزنش کرد؟
ادامه دارد...
@criticalknowledge
دانش حیاتی
🎥 ماجرای ادای احترام فیلسوفان جهان به آیتالله مصباح یزدی! 🔹 ۱۲ دی سالروز درگذشت این فقیه، فیلسوف
✍️ چگونه فیلسوف متأله انقلاب متهم به تئوریسین خشونت شد؟ ۱
بسم الرب الحکیم
مطمئناً حملات به مرحوم آیتالله مصباح اشتباه بوده است و تخریب وجهه ایشان برای جامعه فکری ما خسارت بزرگی بوده است اما بازخوانی علل واقعی حملات به ایشان به نظر بعد از گذشت نزدیک به ۳۰ سال مهم است.
اول این که تصویر «مصباح: تئوریسین خشونت» در زمینهای از استحاله فکری ناشی از ورود #ناتوی_فرهنگی به جریان انتشارات کشور (که خودش بحث مفصلی است) و عملیات پرچم دروغین ناتو-موساد در #قتلهای_زنجیرهای شکل گرفت که خیلی از جوانان انقلابی دهه ۶۰ را تبدیل به اصلاحطلبان دهه ۷۰ و براندازان بعدی کرد. با این حال بنا به فهم من برخی اظهارات آیتالله مصباح که فاقد دقت لازم بود نیز بهانه را به دست جریان دسیسهگر اول و جریان بازیخورده دوم داد.
آیتالله مصباح در دورهای که در فضای رسانهای دنیا پدیده و مفهوم «تروریسم» بسامد زیادی پیدا کرده بود و بیشتر برای اشاره به عملیات مسلحانه گروههای غیردولتی مختلف اعم از انقلابیون ایرلند، و همچنین مبارزین فلسطینی و اسلامی علیه اسرائيل و امریکا استفاده میشد، سخنرانی داشتند و القاء کردند که «تروریسم» واژهای قرآنی و اسلامی است!
حقیقتش این است که در ادبیات گروههای اسلامگرای مختلف، از واژه قرآنی «ارهاب» که به معنی ایجاد رعب در دل دشمن است گاه در زمینه عملیات نظامی علیه ارتشها و وابستگان قدرتهای اشغالگر استفاده میشد که آنجا که غیرنظامیان خواسته یا ناخواسته مورد هدف قرار میگرفتند (اعم از مثلاً سفرای امریکا یا شهرکنشینهای یهودی در فلسطین اشغالی یا خارج از اسرائيل) رسانههای غرب از واژه «تروریسم» برای اشاره به آن استفاده میکردند. لذا «تروریسم» به معنای مصطلح که فقط از لحاظ معنای لفظی (و نه اصطلاحی) با کلمه قرآنی «ارهاب» هممعنی است، قهراً کنار هم قرار میگرفتند و همسان تلقی میشدند. نتیجه آن که امروز در زبان عرب اصولاً کلمه تروریسم به ارهاب ترجمه میشود و تروریستها را ارهابیون میخوانند! معنای مصطلح آن هم حمله به غیرنظامیان است!
البته میدانیم در اسلام حمله به غیرنظامیان ممنوع است. با این حال واژه ارهاب در متن عملیات گروههای فلسطینی و اصطلاح تروریسم، حالا معنای تازهای پیدا کرده بود و ارتکاز ذهنی همه اصحاب رسانه و سیاسیون از تروریسم همین حمله به شهروندان و غیرنظامیان بود!
حالا در این شرایط آیتالله مصباح ظاهراً با عدم التفات به این تطورات معنایی و کاربردهای رایج، در یک سخنرانی فرموندند «ما در قرآن دستور ارهاب داریم و افرادی که با ادبیات عرب آشنا هستند بروند معادل ارهاب را پیدا کنند. حالا اگر من الان بگویم معنایش چیست فردا روزنامهها تیتر میکنند که فلانی طرفدار تروریسم است»!
این سخنِ مثلاً سربسته (!) صریحتر از هر کنایهای بود و استنباط رسانهها از آن گریزناپذیر: «ایدئولوگ برجسته جمهوری اسلامی و شخصیت مورد وثوق جریان حزباللهی در کشور میگوید تروریسم ریشه قرآنی دارد!!!»
انگار که از این بدتر ممکن نبود اما بود! بدتر این که این سخن در دوره بلوایی که بر سر قتلهای زنجیرهای در کشور به پا شده بود بیان شد. در ظاهر وصل کردن نقاط برای ناظرین سیاسی و خصوصاً اصلاح طلبان بسیار راحت بود: ترورهای زنجیرهای ریشه در افکار رهبران دینی جمهوری اسلامی دارد که ایدئولوگ معروف آن صریحا میگوید تروریسم عملی مشروع و قرآنی است!
مسلماً منظور آیتالله مصباح چنین چیزی نبود و البته خبط معظم له همین بود که بدون اطلاع از معنای مشهور «تروریسم» که به معنی حمله به شهروندان با اهداف سیاسی است و تفاوت آن با «ارهاب» در قرآن به معنای «ایجاد رعب در قلب دشمن»، و بدون توجه به بلوای قتلهای زنجیرهای در کشور، هممعنا بودن این دو واژه قرآنی و سیاسی را القاء کردند!
حالا در همین اثناء وقتی شاهد «ترور» (به معنای اصطلاحی) سعید حجاریان به دست یک بسیجی به نام سعید عسگر هم بودیم که میگفت به وظیفه شرعی خودش عمل کرده است و موارد دیگری از اقدامات خودسرانه مشابه، دیگر میشد از تأثیرگذاری واقعی این سخنان مشتبه بر بخشی از بدنه حزبالله سخن گفت.
آنچه کل این اوضاع را پیچیده میکرد، توطئه شبکه مخفی ناتو از طریق عملیات فریب در قتلهای زنجیرهای بود که هدف آن اصولاً قتل تعدادی از روشنفکران بیخطر به دست یک نفوذی متظاهر به نام سعید امامی بود تا تصویر یک استبداد دینی خونریز را از جمهوری اسلامی در اذهان ترسیم کند و حالا سخنان آیت الله مصباح هم ناخواسته به تکمیل این پروژه فریب ضدامنیتی کمک میکرد!
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
هدایت شده از دانش حیاتی
بسم الرب الحکیم، الله الطیف العلیم الخبیر!
#نقد
✍️ ما، علی علیزاده و سابقهای از التقاط که همهٔ ما را مفتون کرد، ۱ تاریخچه
🔹مدت زیادی بود برنامههای #علی_علیزاده را کامل مشاهده میکردم و اخیراً به علت ضیق وقت گزینشی و بخشی پیگیر هستم. در برخی گفتوگوهای او در کلابهاس هم حضور داشتم و مختصر گفتوگویی هم با او داشتم. این همه کمک کرده با شاکله و عقبهٔ فکری او و حتی تطورات سیاسیاش آشنایی نزدیکی پیدا کنم.
💡☯️ باید دقت کنیم شخصیت و سابقهٔ آقای علی علی زاده بسیار خاص و پیچیده است. شناخت من از ایشان در عبارت کوتاه این چنین است: یک چپ مارکسیستی که در سیر فکری و سیاسی خودش به تصدیق و همدلی با مواضع استقلالطلبانه و ضدامپریالیستی #جمهوری_اسلامی و مخالفت با #سرمایهداری شبهاسلامی پسا انقلابی رسیده است و در عین حال نسبت به ضعفها و قصورهای گفتمانی جریان انقلاب هم حساس است. اما تحلیل مواضع گذشتهٔ علیزاده هنگامی که هنوز بیشتر در جبهه اپوزیسیون و اصلاحات بود نیاز به مجال موسعی میطلبد اما عجالتاً باید بین مواضع متأخر انتقادی او از جریان انقلاب و مواضع متقدمترش فرق گذاشت. نقیصهٔ جدی جریان انقلابی این است که متوجه نیست خطاها و بلکه جنایاتی که از سال ۶۸ به وسیله برخی مقامات غیرصالح جمهوری اسلامی انجام شد (اعم از گردش به سرمایهداری نیولیبرال و #قتلهای_زنجیرهای) از جمهوری اسلامی چه هیولای موحشی در ذهن فعالین سیاسی و ژورنالیستها و روشنفکران ترسیم کرد. ما امروز قویاً نیاز داریم تحولات سیاسی و اجتماعی و امنیتی دههٔ ۷۰ را موشکافی کنیم و البته از تفسیرهای شعاری و شبه-امنیتی جریان انقلابی در آن زمان فراتر رویم که تمام کاسه کوزهها را بر سر «اصلاحطلبان التقاطی و پدرسوخته» میشکند!
حالا با نظر به زمینهٔ تاریخی مختصری که در بالا گفته شد دانش خودم از شخصیت و سیر علی علی زاده را توضیح میدهم:
1️⃣ یک فارغالتحصیل دانشگاه شریف و یک چپ مارکسیست-سوسیالیست که به ظن قوی از خانودهای این چنین هم بوده (اشارهٔ او به این که پدرش از اعدامیهایی بوده که بخشیده شده، احتمالاً تودهای یا مجاهدینی) پس بی تردید، او بغضی پیشینی از جمهوری اسلامی داشته است!
2️⃣ سپس متأثر از فضای مغشوش و پرفتنهٔ دهه ۷۰ (که عمدتاً ناشی از هم خطاهای خودیها مثل هاشمی رفسنجانی و کارگزاران جمهوری اسلامی و هم عملیات اطلاعاتی امنیتی دشمن به اسم خودیها بود مثل قتلهای زنجیرهای)، مثل بسیاری از ژورنالیستها و فعالین سیاسی و دانشجویی متعارف کشور از «استبداد فاشیستی-مذهبی سرمایهداری» در جمهوری اسلامی به امان میآید و به جریان اصلاحات میپیوندد، و نهایتاً به انگلستان مهاجرت میکند.
3️⃣ آنجا طبق گفته خودش مدتی با رسانههای حرفهای انگلیس همکاری کرده و تجربهٔ گرانسنگی کسب کرده. تا حدود ۱۰ سال پیش جزء کارشناسان بیبیسی فارسی بوده اما آشنایی او با جریان چپ و #حزب_کارگر انگلیس و اشخاصی چون جرمی کوربین ظاهراً باعث میشود بیشتر به ریشههای چپ سوسیالیستی خود بازگردد، و با سیاست خارجی جمهوری اسلامی از منظر چپ سوسیالیستی ضد-امپریالیستی همدلی پیدا کند و نهایتاً در آخرین حضور خود در بیبیسی فارسی از سیاست امنیتی منطقهای رهبر انقلاب دفاع کند تا برای همیشه پایش از رسانههای جریان اصلی انگلیس حذف گردد! او ظاهراً در دورهٔ تحصلیش در رشتهٔ #فلسفه در انگلیس هم فعالیت سیاسی چپگرا داشته و برای همین از طرف دولت انگلیس از ادامهٔ تحصیل تعلیق شده است. حتی در تظاهرات ضدصهیونیستی هم شرکت داشته و یک بار به خاطر حمل پرچم حزبالله از طرف پلیس انگلیس بازداشت موقت شده است!
↩️⚠️به عبارتی دیگر، گویی علیزاده از یک دهه پیش متوجه میشود که در ج. ا. با یک درهمآمیختگی ایدئولوژیک مواجه هستیم که تا پیش از آن برای بسیاری از فعالین سیاسی و مردم هم معلوم نبود و همین #التقاط_رسمی سرمنشأ ضایعات بزرگی در جمهوری اسلامی شده: جریان انقلابی حقطلب با هدایت #آیتالله_خامنهای با بدنهای از مذهبیون پاک اما اغلب شعارزده و سادهاندیش و کموبیش بیگانه با فضاهای فکری در یک طرف و جریان #نیولیبرال غربگرای سرمایهداری با هدایت #هاشمی_رفسنجانی با بدنهای تحصیلکرده پیچیده و تأثیرگذار در محافل سیاسی و دانشگاهی در طرف دیگر! این التقاط بزرگترین فتنهای بود که جمهوری اسلامی به آن مبتلا شده و حالا دوستان سیاسی و امنیتی سنتی که به تبع برخی چهرههای ارزشمند دینی مرتب از «التقاط اندیشی اصلاحطلبان» میگفتند باید متوجه التقاط پوشیدهای بس بزرگتر در گفتمان کشور باشند که البته به تدریج از سال ۸۴ از پوشیدگی خارج شد گرچه جداً هنوز درست تحلیل نشده است. آیا در این صورت باید علی علیزاده یک لاقبا را چون که خود قربانی این التقاط رسمی در ج.ا. شده و در فضای مشتبه سالهای گذشته علیه نظام موضع گرفته سرزنش کرد؟
ادامه دارد...
@criticalknowledge