eitaa logo
دانش حیاتی
347 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
598 ویدیو
10 فایل
کانالی برای نخبگان: مطالب حیاتی با رویکرد بین-رشته‌ای: فلسفه، الهیات، سیاست و اقتصاد. هشتگ #مقاله، #تحلیل و #نقد برای مطالب خودم: https://eitaa.com/criticalknowledge/460 @mshessami87 تماس نامزد دکتری فلسفه اسلامی و محقق #سیاست و #اقتصاد و #رسانه و #تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
دانش حیاتی
آیا مغز یک کامپیوتر پیچیده است و با ذهن و آگاهی یکی است؟ دونالد هافمن پاسخ می‌دهد / از کانال استاد م
به نام خدای حکیم همگرایی نهایی فلسفهٔ ذهن معاصر با علم النفس حکمای متأله برای من به عنوان دانشجوی رشته رشته بسیار جالبی است. بله، شاخه‌های مختلف از آن حیث که به موضوعات بنیادین می‌پردازند مثل ماهیت کلی انواع موجودات از جمله انسان، و مبدأ و علل و غایت وجود، سزاوار است که علم اعلی و اشرف لقب گیرد. پس جذابیت فلسفه جذابیتی ذاتی است. فلسفه ذهن هم به خصوص به دنبال پاسخ به سؤالات در خصوص ماهیت آگاهی، ذهن و افعال ذهنی انسان و ارتباط‌شان با مغز و بدن است. پرسش از ذهن و آگاهی چون به پرسش ذات انسان بر می‌گردد بی‌تردید پرسشی بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است،‌ فلذا اگر انتظار تغییر و تحولی عمیق در ساحت فرهنگ و معرفت بشری داشته باشیم باید چشم‌مان به تحقیقات فلسفه ذهن باشد. با این حال صورت کلی‌تر عمده‌ی پرسش‌های فلسفه ذهن معاصر قدمتی به تاریخ فلسفه دارد. پرسش‌ها از ماهیت ذهن و قوای ادراکی انسان مورد اهتمام فلاسفه مسلمان بوده است. من برخی بصیرت‌های عمیق که فلاسفه مسلمان با برهان‌های عقلی و درون‌بینانه در خصوص ماهیت ذهن یا «» انسان به دست داده‌اند، از جمله تجرد ذاتی نفس از ماده، را آنچنان واضح یافتم که در دوام اعتبار آن‌ها در برابر هر نوع شکاکیت برخاسته از علوم مدرن ایمان راسخ داشتم. از این حیث طبیعتاً از مباحث فلسفه ذهن معاصر، انتظار بصیرت بنیادین جدیدی نداشتم. در سالیان اخیر که به تدریج با مباحث فلسفه ذهن معاصر آشنا شدم، این انتظار کاملاً به قوت خود باقی مانده است! شاهدم که تمام تقلاهای جدید (فیزیکالیست‌ها) از ذهن معاصر، برای اثبات یگانگی ذهن با بدن یا وابستگی اولی به دومی ناکام مانده است! نه شور و شعف دانشمندان طبیعی مدرن نسبت به یافته‌های در خصوص نقش انتخاب طبیعی در تنوع انواع زنده و نه شعف و امید آن‌ها پس از اختراع رایانه‌ها به تمثیل محاسباتی/رایانه‌ای برای توضیح آگاهی و ذهن انسان، قادر به نقض بصیرت‌های فلسفی کهن فلاسفه کلاسیک و مسلمان در خصوص غیریت هستی‌شناختی نفس و بدن نبوده است، و تنها زمان نیاز بود تا تلاش‌های فکری فلسفه ذهن معاصر آن بصیرت‌های کهن که جزء مسلمات فلسفه کلاسیک و اسلامی بوده را تصدیق کند. در ویدیوی بالا از کانال بسیار غنی استاد مهدی همازاده، دونالد هافمن روان‌شناس شناختی امریکایی از بی‌کفایتی نظریه محاسباتی ذهن برای توضیح آگاهی می‌گوید. لذا، طبق آموخته‌های من، باید اصل تجرد نفس از بدن را مفروض گرفت، و برای شناخت ماهیت تفصیلی نفس به تحقیقات از پدیده‌های (paranormal) مثل تجربه‌های عرفانی، نزدیک به مرگ، خروج از کالبد و دیگر تجارب آگاهی در حالات خاص و خلسه (مانند حالات هیپنوتیک)، تلپاتی و شفاء با ایمان و کرامات اهتمام ورزید و برای استنتاج‌های نظری نیز سنت در جهان اسلام را جداً مورد عنایت قرار داد. @criticalknowledge
دانش حیاتی
♨️🎥پشت پرده #علی_علیزاده چیست؟ 📍آیا علیزاده، کسی که با حضور در شبکه‌های معاند فارسی‌زبان و دفاع از
بسم الرب الحکیم، الله الطیف العلیم الخبیر! ✍️ ما، علی علی‌زاده و سابقه‌ای از التقاط که همهٔ ما را مفتون کرد، ۱ تاریخچه 🔹مدت زیادی بود برنامه‌های را کامل مشاهده می‌کردم و اخیراً به علت ضیق وقت گزینشی و بخشی پیگیر هستم. در برخی گفت‌وگوهای او در کلاب‌هاس هم حضور داشتم و مختصر گفت‌وگویی هم با او داشتم. این همه کمک کرده با شاکله و عقبهٔ فکری او و حتی تطورات سیاسی‌اش آشنایی نزدیکی پیدا کنم. 💡☯️ باید دقت کنیم شخصیت و سابقهٔ آقای علی علی زاده بسیار خاص و پیچیده است. شناخت من از ایشان در عبارت کوتاه این چنین است: یک چپ مارکسیستی که در سیر فکری و سیاسی خودش به تصدیق و همدلی با مواضع استقلال‌طلبانه و ضدامپریالیستی و مخالفت با شبه‌اسلامی پسا انقلابی رسیده است و در عین حال نسبت به ضعف‌ها و قصورهای گفتمانی جریان انقلاب هم حساس است. اما تحلیل مواضع گذشتهٔ علی‌زاده هنگامی که هنوز بیشتر در جبهه اپوزیسیون و اصلاحات بود نیاز به مجال موسعی می‌طلبد اما عجالتاً باید بین مواضع متأخر انتقادی او از جریان انقلاب و مواضع متقدم‌ترش فرق گذاشت. نقیصهٔ جدی جریان انقلابی این است که متوجه نیست خطاها و بلکه جنایاتی که از سال ۶۸ به وسیله برخی مقامات غیرصالح جمهوری اسلامی انجام شد (اعم از گردش به سرمایه‌داری نیولیبرال و ) از جمهوری اسلامی چه هیولای موحشی در ذهن فعالین سیاسی و ژورنالیست‌ها و روشنفکران ترسیم کرد. ما امروز قویاً نیاز داریم تحولات سیاسی و اجتماعی و امنیتی دههٔ ۷۰ را موشکافی کنیم و البته از تفسیرهای شعاری و شبه-امنیتی جریان انقلابی در آن زمان فراتر رویم که تمام کاسه کوزه‌ها را بر سر «اصلاح‌طلبان التقاطی و پدرسوخته» می‌شکند! حالا با نظر به زمینهٔ تاریخی مختصری که در بالا گفته شد دانش خودم از شخصیت و سیر علی علی زاده را توضیح می‌دهم: 1️⃣ یک فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و یک چپ مارکسیست-سوسیالیست که به ظن قوی از خانوده‌ای این چنین هم بوده (اشارهٔ او به این که پدرش از اعدامی‌هایی بوده که بخشیده شده، احتمالاً توده‌ای یا مجاهدینی) پس بی تردید، او بغضی پیشینی از جمهوری اسلامی داشته است! 2️⃣ سپس متأثر از فضای مغشوش و پرفتنهٔ دهه ۷۰ (که عمدتاً ناشی از هم خطاهای خودی‌ها مثل هاشمی رفسنجانی و کارگزاران جمهوری اسلامی و هم عملیات اطلاعاتی امنیتی دشمن به اسم خودی‌ها بود مثل قتل‌های زنجیره‌ای)، مثل بسیاری از ژورنالیست‌ها و فعالین سیاسی و دانشجویی متعارف کشور از «استبداد فاشیستی-مذهبی سرمایه‌داری» در جمهوری اسلامی به امان می‌آید و به جریان اصلاحات می‌پیوندد، و نهایتاً به انگلستان مهاجرت می‌کند. 3️⃣ آنجا طبق گفته خودش مدتی با رسانه‌های حرفه‌ای انگلیس همکاری کرده و تجربهٔ گرانسنگی کسب کرده. تا حدود ۱۰ سال پیش جزء کارشناسان بی‌بی‌سی فارسی بوده اما آشنایی او با جریان چپ و انگلیس و اشخاصی چون جرمی کوربین ظاهراً باعث می‌شود بیشتر به ریشه‌های چپ سوسیالیستی خود بازگردد، و با سیاست خارجی جمهوری اسلامی از منظر چپ سوسیالیستی ضد-امپریالیستی همدلی پیدا کند و نهایتاً در آخرین حضور خود در بی‌بی‌سی فارسی از سیاست امنیتی منطقه‌ای رهبر انقلاب دفاع کند تا برای همیشه پایش از رسانه‌های جریان اصلی انگلیس حذف گردد! او ظاهراً در دورهٔ تحصلیش در رشتهٔ در انگلیس هم فعالیت سیاسی چپ‌گرا داشته و برای همین از طرف دولت انگلیس از ادامهٔ تحصیل تعلیق شده است. حتی در تظاهرات ضدصهیونیستی هم شرکت داشته و یک بار به خاطر حمل پرچم حزب‌الله از طرف پلیس انگلیس بازداشت موقت شده است! ↩️⚠️به عبارتی دیگر، گویی علی‌زاده از یک دهه پیش متوجه می‌شود که در ج. ا. با یک درهم‌آمیختگی ایدئولوژیک مواجه هستیم که تا پیش از آن برای بسیاری از فعالین سیاسی و مردم هم معلوم نبود و همین سرمنشأ ضایعات بزرگی در جمهوری اسلامی شده: جریان انقلابی حق‌طلب با هدایت با بدنه‌ای از مذهبیون پاک اما اغلب شعارزده و ساده‌اندیش و کم‌وبیش بیگانه با فضاهای فکری در یک طرف و جریان غرب‌گرای سرمایه‌داری با هدایت با بدنه‌ای تحصیل‌کرده پیچیده و تأثیرگذار در محافل سیاسی و دانشگاهی در طرف دیگر! این التقاط بزرگترین فتنه‌ای بود که جمهوری اسلامی به آن مبتلا شده و حالا دوستان سیاسی و امنیتی سنتی که به تبع برخی چهره‌های ارزشمند دینی مرتب از «التقاط اندیشی اصلاح‌طلبان» می‌گفتند باید متوجه التقاط پوشیده‌ای بس بزرگ‌تر در گفتمان کشور باشند که البته به تدریج از سال ۸۴ از پوشیدگی خارج شد گرچه جداً هنوز درست تحلیل نشده است. آیا در این صورت باید علی علی‌زاده یک لاقبا را چون که خود قربانی این التقاط رسمی در ج.ا. شده و در فضای مشتبه سال‌های گذشته علیه نظام موضع گرفته سرزنش کرد؟ ادامه دارد... @criticalknowledge
🔹 برای رسیدن به اولین مرتبه انسانیت باید یک دور فلسفه بخوانیم!!! ◾ يكى از آن مراتب (سلوک) مرتبه «علم» است. و آن، چنان است كه به سلوك‏ علمى و برهان فلسفى ثابت نمايد ذلّت عبوديّت و عزّت ربوبيّت را. و اين يكى از لباب معارف است كه در علوم عاليه و حكمت متعاليه به وضوح پيوسته كه جميع دار تحقّق و تمام دايره وجود صرف ربط و تعلّق و محض فقر و فاقه است. ◾ و عزّت و ملك و سلطنت مختصّ به ذات مقدّس كبريا است واحدى را از حظوظ عزّت و كبريا نصيبى نيست، و ذل عبوديّت و فقر در ناصيه هر يك ثبت و در حاقّ حقيقت آنها ثابت است. و حقيقت عرفان و شهود و نتيجه رياضت و سلوك، رفع حجاب از وجه حقيقت و رؤيت ذلّ عبوديّت و اصل فقر و تدلّى است در خود و در همه موجودات. ◾و دعاى منسوب به سيّد كائنات صلّى اللّه عليه و آله: اللّهمّ ارنى الأشياء كما هي. پس، اگر سالك راه حقيقت و مسافر طريق عبوديّت با قدم سلوك علمى و مركب سير فكرى اين منزل را طى كرد، در حجاب علم واقع شود و به مقام اوّل انسانيّت نائل شود، و لكن اين حجاب از حجب غليظه است كه گفته‏اند: العلم هو الحجاب الاكبر. و بايد سالك در اين حجاب باقى نماند و آن را خرق كند کتاب آداب الصلاه صفحه ۱۱ ____ ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❤️🌱بسم الغایة امال العارفین🌱❤️ ☀️تعریف ابن سینا از زاهد و عابد و عارف در فصل «مقامات العارفین» از الاشارات و التنبیهات — بخش دوم☀️ ✍ فصل مقامات العارفین و اسرار الایات از کتاب اشارات ابن سینا بسیار مورد توجه اهالی و بوده است چرا که در انتهای یک اثر فلسفی استدلالی آمده است و حال و هوای آن با بقیهٔ کتاب فرق دارد و نشان می‌دهد ابن سینا فیلسوف مشایی با احوال اهل عرفان آشنایی داشته چنان که از دیدار معروف او با ابوسعید ابوالخیر می‌دانیم. با این حال از آنچه در فصل پیشین از بهجت و سعادت عقلی گفته هم می‌توان «عقل اشراقی» را استفاده کرد که در آن انسان جان او است و با حقایق عالم قدس یگانه می‌شود و این مقام نمی‌تواند صرفاً ادراکی ذهنی باشد و اتفاقی تحول‌آفرین و روحانی نباشد که جان حکیم را دگرگون کند. لذا با ابن سینا در همان طلیعهٔ تاریخ حکمت اسلامی جهتی عرفانی پیدا می‌کند. در ادامه بخش دیگری از فصل مقامات العارفین تقدیم می‌شود که دارای نکات بسیار جالب و مفیدی است: 📚 العارف يريد الحق الأول لا لشي‏ء غيره، و لا يؤثر شيئا على عرفانه، و تعبده له فقط و لأنه مستحق للعباد و لأنها نسبة شريفة إليه لا لرغبة أو رهبة. و إن كانتا فيكون المرغوب فيه أو المرهوب عنه هو الداعي و فيه المطلوب، و يكون الحق ليس الغاية بل الواسطة إلى شي‏ء غيره هو الغاية و هو المطلوب دونه. عارف خواهان حق اول (خدا) است و نه چیزی غیر آن و هیچ چیز را بر او ترجیح نمی‌دهد. و فقط او را عبادت می‌کند چون او مستحق عبادت است و عبادت نسبت شریفی با خدا است نه برای میل به چیزی یا ترس از چیزی. که اگر برای میل یا ترس باشد موضوع میل و ترس انگیزه و هدف عبادت می‌شود و در این صورت خدا هدف نیست بلکه واسطه برای چیزی است که آن غایت و مطلوب است و نه خدا. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍️ بیان محمد صدر شیرازی مشهور به ملاصدرا از مقام خالقیت انسان: انسان مثال خداوند است و مثل او قادر بر خلق مخلوقات اما... بسم الرب الحکیم 🔹 مطلب ذیل از جلد ۱ اسفار ملاصدرا، بخش وجود ذهنی است. ملاصدرا توضیح می‌دهد که مفاهیم و تصاویر ذهنی صرفاً انعکاس امور خارجی نیستند بلکه نفس آنها را در خود ایجاد می‌کند همانطور که خدا اشیاء را در خارج ایجاد می‌کند گرچه موجودات ذهنی در نفس انسان موجوداتی ضعیف هستند اما برخی از انسانهای خالص قادر هستند در خارج هم گویی مثل خدا مخلوقاتی را خلق کنند! این مطلب اشاره به قدرت اولیاء الهی یا مرتاضین بر معجزات و کرامات دارد که البته می‌دانیم با قدرتی که نفس از خداوند دریافت می‌کند ممکن می‌شود. یک نکته‌ای که بعداً باهش کار داریم همین است که به هر حال انسان هم قدرت خالقیت دارد و این صفت منحصر در خداوند نیست. 💠 ...أن الباري تعالى خلاق الموجودات المبدعة و الكائنة و خلق النفس الإنسانية مثالا لذاته و صفاته و أفعاله فإنه تعالى منزه عن المثل لا عن المثال فخلق النفس مثالا له ذاتا و صفاتا و أفعالا ليكون معرفتها مرقاة لمعرفته فجعل ذاتها مجردة عن الأكوان و الأحياز و الجهات و صيرها ذات قدرة و علم و إرادة و حياة و سمع و بصر و جعلها ذات مملكة شبيهة بمملكة بارئها يخلق ما يشاء و يختار لما يريد إلا أنها و إن كانت من سنخ الملكوت و عالم القدرة و معدن العظمة و السطوة فهي ضعيفة الوجود و القوام‏ لكونها واقعة في مراتب النزول ذات وسائط بينها و بين بارئها و كثرة الوسائط بين الشي‏ء و ينبوع الوجود يوجب وهن قوته و ضعف وجوده فلهذا ما يترتب على النفس و يوجد عنها من الأفعال و الآثار الخاصة يكون في غاية ضعف الوجود «1» بل وجود ما يوجد عنها بذاتها من الصور العقلية و الخيالية أظلال و أشباح للوجودات الخارجية الصادرة عن الباري تعالى و إن كانت الماهية محفوظة في الوجودين فلا يترتب عليه الآثار المرتبة عليه بحسب وجودها في الخارج اللهم إلا لبعض المتجردين عن جلباب البشرية من أصحاب المعارج فافهم لشدة اتصالهم بعالم القدس و محل الكرامة و كمال قوتهم يقدرون على إيجاد أمور موجودة في الخارج مترتبة عليها الآثار ... (۲۶۵-۲۶۶) 💠 خالق متعالْ خلاق موجودات روحانی و مادی است و او نفس انسان را مثالی برای ذات و صفات و افعالش آفرید چرا که او که متعالی هست منزه از مِثل است نه از مثال. پس نفس انسانی را مثالی برای ذات و صفات و افعالش آفرید تا شناخت نفس نردبانی برای شناخت خودش باشد پس ذات آن را از تغییرها و مکانها و جهتها منزه کرد و آن را دارای قدرت و علم و اراده و حیات و شنوایی و بینایی قرار داد و آنرا مملکتی شبیه مملکت خالقش کرد که هر چه بخواهد می‌آفریند و بر می‌گزیند جز این که او (نفس) گرچه از سنخ ملکوت و عالم قدرت و معدن عظمت و اقتدار است اما در وجود و قوامش ضعیف است چرا که در مراتب سیر نزولی هستی قرار گرفته که مستوجب میانجی‌ها بین او و خالقش است و کثرت میانجی‌ها بین هر شیء و منبع وجود مستوجب ضعف قوت و وجود آن است و برای همین آنچه بر نفس مترتب می‌شود و از آن یافت می‌شود از جمله افعال و آثار خاص در نهایت ضعف وجودی خواهد بود بلکه وجود هر آنچه اعم از صور عقلی و خیالی (در ذهنش) صادر می‌شود در حد سایه‌ها و شبح‌های موجودات خارجی است که از خالق متعالی‌اش صادر می‌شود گرچه ماهیت این صور موجودات خارجی، و صور عقلی و خیالی‌شان در هر دو جایگاه ذهن و‌ خارج محفوظ است اما این صور عقلی و خیالی فاقد آثار خارجی هستند— ای خدای ما!— مگر برای بعضی از خالص‌شدگان از حجاب بشری، از کسانی که دارای معراج‌های معنوی هستند که به دلیل شدت اتصالشان به عالم قدس و محل کرامت و کمال قوتشان می‌توانند چیزهایی در خارج ایجاد کنند که دارای آثار باشند... @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بسم الرب الحکیم ✍️ یک کتاب از پیتر کینگزلی مدتی است سراغ کتاب سوم پیتر کینگزلی رفتم. او را قبلاً در کانال تلگرام معرفی کرده بودم. آنجا توضیح دادم که او بانی یک تجدیدنظر اساسی در فهم متعارف از ریشه‌های فلسفه غرب است با این حال در ایران ناشناخته است. او با شواهد و استشهادهای بکر، پیشاسقراطیانِ الئایی و فیثاغورث را به عنوان کاهنان یا عاملان یک سنت عرفانی تصویر می‌کند که متفاوت از تصویر آنها در تواریخ رایج فلسفه است. کینگزلی در کتاب سوم خود، با عنوان «حقیقت» علاوه بر بیان اجمالی شواهد باستانشناسی درباره هویت پارمنیدس و امپدوکلس که در دو کتاب قبلی به تفصیل آورده بود، به شرح شعر معروف پارمنیدس می‌پردازد. این شعر که در ظاهر روایت یک عروج به عالم زیرین و رویارویی و محاوره با یک الهه یونانی است، هم حاوی اولین تلاش برای استدلال منطقی است و هم ضمناً تلاشی برای اثبات موضوعی نه کمتر از وحدت وجود! از زمان ارسطو این شعر صرفاً یک داستان تمثیلی شناخته می‌شده، اما کینگزلی با شواهد متنی و تاریخی نشان می‌دهد که عروج به عالم خدایان در حالت خلسه از باورهای سلسله کاهنان آپولو و پیروان آنها بوده است! سبک نوشتار و بیان کینگزلی جذاب، تأثیرگذار و گاه خیره‌کننده است و البته از کسی که گرایش عرفانی علاوه بر یک ذهن فلسفی چابک دارد چنین هم انتظار می‌رود! او با دانش واژه‌شناسی تاریخی معانی و صنایعی را در متن پارمنیدس شناسایی می‌کند که برای فیلسوفان مدرن قرنها مجهول مانده بود. روایت تاریخی او ریشه شرقی مذهب یونان را تصدیق و بر ماهیت آن نور زیادی می‌تابد. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
آقای دخانچی با ۵ خط افاضۀ انتقادی شبه‌فلسفی، راز انحطاط ایران را کشف و مرزهای تفکر فلسفی را جابه‌جا کردند! شخصیت انقلابی امام خمینی (ره)، فیلسوف صدرایی و بانی باشکوه‌ترین انقلاب پس از بعثت هم در تاریخ ما وجود خارجی نداشته!! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍️ مصاحبه از پیتر کینگزلی و روندهای بازگشت به معنویت در جهان معاصر بسم الرب الحکیم بعد از خواندن پنج کتاب از کینگزلی و شواهد حیرت‌انگیزی که او از مبدأ عرفانی و شرقی فلسفه یونان جمع‌آوری کرده اما قرنها در غرب مغفول بوده اما مورد التفات فیلسوفان مسلمان چون سهروردی بوده، یکی دیگر از روندهای بازگشت به معنویت را در غرب شناسایی کردم. دو روند دیگر از مطالعات فراروان‌شناسی و فلسفه ذهن نشأت می‌گیرد و این یکی از بازخوانی صحیح تاریخ فلسفه. روند دیگری را از مطالعات مسیحیت و اثبات حقانیت نگاه اسلام به عیسی علیه السلام باید انتظار داشت‌. خلاصه همزمان با روندهای انحطاطی، چند روند فکری-پژوهشی مهم در غرب در حال زمینه‌سازی برای بازگشت به معنویت و در حقیقت استقبال از تمدن توحیدی آینده است! در این مصاحبه نشانۀ اصالت معنوی و عرفانی در کینگزلی واضح است: قلبی آرام و حلیم که با سکینه سخن می‌گوید و از حرکات گزاف و هیجانهای کاذب گفتارهای مدرن در او اثری نیست‌! مردی آرام نشسته و‌ فقط لبانش تکان می‌خورد و حکمت می‌بارد! https://youtu.be/Ow-_G26lpOk?si=fCYF2qMNu-Bi6cjJ @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
هدایت شده از دانش حیاتی
❤️🌱بسم الغایة امال العارفین🌱❤️ ☀️تعریف ابن سینا از زاهد و عابد و عارف در فصل «مقامات العارفین» از الاشارات و التنبیهات — بخش دوم☀️ ✍ فصل مقامات العارفین و اسرار الایات از کتاب اشارات ابن سینا بسیار مورد توجه اهالی و بوده است چرا که در انتهای یک اثر فلسفی استدلالی آمده است و حال و هوای آن با بقیهٔ کتاب فرق دارد و نشان می‌دهد ابن سینا فیلسوف مشایی با احوال اهل عرفان آشنایی داشته چنان که از دیدار معروف او با ابوسعید ابوالخیر می‌دانیم. با این حال از آنچه در فصل پیشین از بهجت و سعادت عقلی گفته هم می‌توان «عقل اشراقی» را استفاده کرد که در آن انسان جان او است و با حقایق عالم قدس یگانه می‌شود و این مقام نمی‌تواند صرفاً ادراکی ذهنی باشد و اتفاقی تحول‌آفرین و روحانی نباشد که جان حکیم را دگرگون کند. لذا با ابن سینا در همان طلیعهٔ تاریخ حکمت اسلامی جهتی عرفانی پیدا می‌کند. در ادامه بخش دیگری از فصل مقامات العارفین تقدیم می‌شود که دارای نکات بسیار جالب و مفیدی است: 📚 العارف يريد الحق الأول لا لشي‏ء غيره، و لا يؤثر شيئا على عرفانه، و تعبده له فقط و لأنه مستحق للعباد و لأنها نسبة شريفة إليه لا لرغبة أو رهبة. و إن كانتا فيكون المرغوب فيه أو المرهوب عنه هو الداعي و فيه المطلوب، و يكون الحق ليس الغاية بل الواسطة إلى شي‏ء غيره هو الغاية و هو المطلوب دونه. عارف خواهان حق اول (خدا) است و نه چیزی غیر آن و هیچ چیز را بر او ترجیح نمی‌دهد. و فقط او را عبادت می‌کند چون او مستحق عبادت است و عبادت نسبت شریفی با خدا است نه برای میل به چیزی یا ترس از چیزی. که اگر برای میل یا ترس باشد موضوع میل و ترس انگیزه و هدف عبادت می‌شود و در این صورت خدا هدف نیست بلکه واسطه برای چیزی است که آن غایت و مطلوب است و نه خدا. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
هدایت شده از دانش حیاتی
بسم الرب الحکیم، الله الطیف العلیم الخبیر! ✍️ ما، علی علی‌زاده و سابقه‌ای از التقاط که همهٔ ما را مفتون کرد، ۱ تاریخچه 🔹مدت زیادی بود برنامه‌های را کامل مشاهده می‌کردم و اخیراً به علت ضیق وقت گزینشی و بخشی پیگیر هستم. در برخی گفت‌وگوهای او در کلاب‌هاس هم حضور داشتم و مختصر گفت‌وگویی هم با او داشتم. این همه کمک کرده با شاکله و عقبهٔ فکری او و حتی تطورات سیاسی‌اش آشنایی نزدیکی پیدا کنم. 💡☯️ باید دقت کنیم شخصیت و سابقهٔ آقای علی علی زاده بسیار خاص و پیچیده است. شناخت من از ایشان در عبارت کوتاه این چنین است: یک چپ مارکسیستی که در سیر فکری و سیاسی خودش به تصدیق و همدلی با مواضع استقلال‌طلبانه و ضدامپریالیستی و مخالفت با شبه‌اسلامی پسا انقلابی رسیده است و در عین حال نسبت به ضعف‌ها و قصورهای گفتمانی جریان انقلاب هم حساس است. اما تحلیل مواضع گذشتهٔ علی‌زاده هنگامی که هنوز بیشتر در جبهه اپوزیسیون و اصلاحات بود نیاز به مجال موسعی می‌طلبد اما عجالتاً باید بین مواضع متأخر انتقادی او از جریان انقلاب و مواضع متقدم‌ترش فرق گذاشت. نقیصهٔ جدی جریان انقلابی این است که متوجه نیست خطاها و بلکه جنایاتی که از سال ۶۸ به وسیله برخی مقامات غیرصالح جمهوری اسلامی انجام شد (اعم از گردش به سرمایه‌داری نیولیبرال و ) از جمهوری اسلامی چه هیولای موحشی در ذهن فعالین سیاسی و ژورنالیست‌ها و روشنفکران ترسیم کرد. ما امروز قویاً نیاز داریم تحولات سیاسی و اجتماعی و امنیتی دههٔ ۷۰ را موشکافی کنیم و البته از تفسیرهای شعاری و شبه-امنیتی جریان انقلابی در آن زمان فراتر رویم که تمام کاسه کوزه‌ها را بر سر «اصلاح‌طلبان التقاطی و پدرسوخته» می‌شکند! حالا با نظر به زمینهٔ تاریخی مختصری که در بالا گفته شد دانش خودم از شخصیت و سیر علی علی زاده را توضیح می‌دهم: 1️⃣ یک فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و یک چپ مارکسیست-سوسیالیست که به ظن قوی از خانوده‌ای این چنین هم بوده (اشارهٔ او به این که پدرش از اعدامی‌هایی بوده که بخشیده شده، احتمالاً توده‌ای یا مجاهدینی) پس بی تردید، او بغضی پیشینی از جمهوری اسلامی داشته است! 2️⃣ سپس متأثر از فضای مغشوش و پرفتنهٔ دهه ۷۰ (که عمدتاً ناشی از هم خطاهای خودی‌ها مثل هاشمی رفسنجانی و کارگزاران جمهوری اسلامی و هم عملیات اطلاعاتی امنیتی دشمن به اسم خودی‌ها بود مثل قتل‌های زنجیره‌ای)، مثل بسیاری از ژورنالیست‌ها و فعالین سیاسی و دانشجویی متعارف کشور از «استبداد فاشیستی-مذهبی سرمایه‌داری» در جمهوری اسلامی به امان می‌آید و به جریان اصلاحات می‌پیوندد، و نهایتاً به انگلستان مهاجرت می‌کند. 3️⃣ آنجا طبق گفته خودش مدتی با رسانه‌های حرفه‌ای انگلیس همکاری کرده و تجربهٔ گرانسنگی کسب کرده. تا حدود ۱۰ سال پیش جزء کارشناسان بی‌بی‌سی فارسی بوده اما آشنایی او با جریان چپ و انگلیس و اشخاصی چون جرمی کوربین ظاهراً باعث می‌شود بیشتر به ریشه‌های چپ سوسیالیستی خود بازگردد، و با سیاست خارجی جمهوری اسلامی از منظر چپ سوسیالیستی ضد-امپریالیستی همدلی پیدا کند و نهایتاً در آخرین حضور خود در بی‌بی‌سی فارسی از سیاست امنیتی منطقه‌ای رهبر انقلاب دفاع کند تا برای همیشه پایش از رسانه‌های جریان اصلی انگلیس حذف گردد! او ظاهراً در دورهٔ تحصلیش در رشتهٔ در انگلیس هم فعالیت سیاسی چپ‌گرا داشته و برای همین از طرف دولت انگلیس از ادامهٔ تحصیل تعلیق شده است. حتی در تظاهرات ضدصهیونیستی هم شرکت داشته و یک بار به خاطر حمل پرچم حزب‌الله از طرف پلیس انگلیس بازداشت موقت شده است! ↩️⚠️به عبارتی دیگر، گویی علی‌زاده از یک دهه پیش متوجه می‌شود که در ج. ا. با یک درهم‌آمیختگی ایدئولوژیک مواجه هستیم که تا پیش از آن برای بسیاری از فعالین سیاسی و مردم هم معلوم نبود و همین سرمنشأ ضایعات بزرگی در جمهوری اسلامی شده: جریان انقلابی حق‌طلب با هدایت با بدنه‌ای از مذهبیون پاک اما اغلب شعارزده و ساده‌اندیش و کم‌وبیش بیگانه با فضاهای فکری در یک طرف و جریان غرب‌گرای سرمایه‌داری با هدایت با بدنه‌ای تحصیل‌کرده پیچیده و تأثیرگذار در محافل سیاسی و دانشگاهی در طرف دیگر! این التقاط بزرگترین فتنه‌ای بود که جمهوری اسلامی به آن مبتلا شده و حالا دوستان سیاسی و امنیتی سنتی که به تبع برخی چهره‌های ارزشمند دینی مرتب از «التقاط اندیشی اصلاح‌طلبان» می‌گفتند باید متوجه التقاط پوشیده‌ای بس بزرگ‌تر در گفتمان کشور باشند که البته به تدریج از سال ۸۴ از پوشیدگی خارج شد گرچه جداً هنوز درست تحلیل نشده است. آیا در این صورت باید علی علی‌زاده یک لاقبا را چون که خود قربانی این التقاط رسمی در ج.ا. شده و در فضای مشتبه سال‌های گذشته علیه نظام موضع گرفته سرزنش کرد؟ ادامه دارد... @criticalknowledge
دانش حیاتی
✍ وجود نوری پیش از دنیای حضرت زهرا سلام الله علیها بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ع
❤️ تبریک میلاد سیدة النساء العالمین سلام الله علیها ❤️ 💡در این روایت اسرار زیادی است! طبق تعالیم مکتب اهل بیت علیهم السلام همه ما انسانها پیش از دنیا در قالب ارواح و‌اشباح وجود داشتیم. در این میان، ارواح یا انوار آل الله از دین اسلام زودتر از همه خلق شده اند؛ یعنی شریف‌ترین و کامل‌ترین انسان‌ها زودتر از همه خلق شده‌اند. این ارواح با هبوط آدم و حوا به زمین و‌ از صلب ایشان به تدریج وارد دنیا شده‌اند! جالب اینکه ارواح اهل بیت علیهم السلام که در عالم نور زودتر از همه انبیاء خلق شده‌اند، در دنیا دیرتر از همه وارد شده‌اند! بله! آنکه اول بود آخر آمد! عالم نور اولین عالمی است که خداوند آفرید! ✨ در از آن تعبیر به عقل اول می‌شود. در از آن تعبیر به حضرت علمیه و اعیان ثابته می‌شود‌. هر آنکه عالم نور را کامل درک کند، حتماً انوار اهل بیت علیهم السلام را هم درک می‌کند. اینگونه بود که انبیاء پیشین آل الله را می‌شناختند. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی