May 11
🌟به نام خدای واحد عالم قادر رحمان🌟
♦️ کانال دانش حیاتی، با هدف تأملات حکمی، و نشر و تحلیل تحولات مهم سیاسی و اجتماعی تأسیس شده است.
✍ صاحب کانال محقق فلسفه، الهیات و روابط بینالملل است.
🙏 از نظرات ارزشمند شما استقبال میکنیم.
🌷لطفاً کانال را به آشنایان خود خصوصاً فرهنگیان و فرهیختگان معرفی نمایید.
@criticalknowledge
هدایت شده از "کانال رصد" تحلیلهای روز
⭕️ چند توییت پیرامون تصاویر منتشر شده از وضعیت حجاب برخی از افراد در راهپیمایی 22 بهمن
👤 فرهاد فتحی:
🔹بارها گفتیم معیار اصلی دینداری و انقلابی، ایستادگی پای جبهه حق است، نه بی حجابی، نماد باطل است و نه حجاب، نماد حق. قطعا حجاب بهترین هدیه خدا برای بانوان است و باید برای محجبه شدن بانوان تلاش کرد ولی ملاک و نماد دینداری و انقلابی بودن نیست.
🔺مصطفی در واکنش به توییت بالا:
🔹بنظر بنده اتفاقا حجاب نماد است، نه تنها در ایران، بلکه در دنیا حجاب از نمادهای اسلام است
🔹البته تنها نماد و میزان این نیست، اما جزو نمادهای مهم است
🔹اگر نسبت به یکی از نمادهای الهی بخاطر اینکه یک نفر در قبیله ماست مداهنه کنیم
🔹بی معرفتی توحیدی کردیم
🔹خدمتی هم به آن شخص و نماد نکردیم
👤 عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب:
🔹آقایون مسئول!
🔹به نظرم این تصاویر نشانه آن است که مسأله حجاب برای حکومت و طرفداران آن هم حل شده. اگر بعد از این به حجاب زنان گیر بدهید بیش از این که ناشی از دغدغه دینی و حتی سیاسی باشد باید آن را در قالب روانپریشی سیاسی ارزیابی و تحلیل کرد.
👤 محمد مهدی فاطمی صدر:
🔹ین که در راهپیمایی انبوه ۲۲ بهمن بیحجاب میبینیم از دو حال خارج نیست: یا ملتزمها به حجاب امر به معروف و نهی از منکر را غلاف کردهاند و به هوس وحدت، دعوت را رها کردهاند، یا ناملتزمها برابر امر به معروف و نهی از منکر سرپیچی و گردنکشی کردهاند و به بدعت اصرار کردهاند...
👤 سید علیرضا آل داود:
🔹دیروز،اختلاف سر موضوع حجاب دقیقا مطابق با هدف جنگ شناختی دشمن بود!
🔹رهبری بارها فرمودند موضوعات را اصلی-فرعی کنید
🔹مشخص بود برای ایجاد اختلاف چند نفر را اجیر میکنند بدون حجاب درراهپیمایی باشند تا خوراک اختلاف انگیزی جور شود ومتاسفانه اصل ماجرا یعنی حضور میلیونی مردم به حاشیه برود
👤 علیرضا اکبری، وکیل پایه یک دادگستری:
🔹 چرا از دخترای بیحجابی که میان راهپیمایی تجلیل میشه ولی از پسرای چشمچرون که بیان نه؟!
@Rasad_tahlil
به نام خدای حکیم
✍️ کسب جمعیت از زلف پریشان در راهپیمایی ۲۲ بهمن! 🇮🇷
#نقد #شریعت #عرفان #جامعه #فلسفه_فرهنگ #جذب_حداکثری #حکمت
🎶از خلاف آمد عادت بطلب کام که من / کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم 🎶(حافظ شیرازی)
واکنشهای ضدو نقیضی که در بالا در واکنش به انتشار عکس زنان بیحجاب در راهپیمایی ۲۲ بهمن میبینید، نمونهای است از فقر حکمی و علمی حاکم بر فعالین و نخبگان فرهنگی و اجتماعی کشور ما!
🔹کسانی که از انتشار این عکسها به اسم جذب جمعیت مردم به انقلاب یا حتی با استدلال اصلی و فرعی کردن تعالیم دینی (مثلاً اصل گرفتن دفاع از نظام اسلامی و فرع گرفتن حجاب) یا خنثی کردن تبلیغات دشمن و ... دفاع میکنند، متوجه توالی فاسد حرف و عمل خود نیستند؛ مثلاً این که این رویکردِ مثلاً تسامحی یا رحمانیِ! آنها، از طرف مخالفان حمل به «استفاده ابزاری از زنان بیحجاب در مواعد انتخابات و راهپیمایی» میشود و حتی با واکنش انزجارآمیز مردم عادی رو به رو میشود که جریان مذهبی را متهم به ریاکاری میکنند و همزمان ناخواسته باعث تشویق بیحجابی آن هم برای اولین بار در محافل انقلابی و مذهبی میشود!
🔹آنهایی هم که به حضور این خانمها به خاطر غیرت مذهبی اعتراض میکنند، عنایت ندارند که ما نمیتوانیم برخورد حذفی با زنان بیحجاب و مردم غیرمتشرع داشته باشیم و باید استراتژی مخصوصی برای قشر غیرمذهبی یا غیرمتشرع که امروز اکثریت جامعه را تشکیل می دهند داشته باشیم اما اقدام بالا هر چه باشد استراتژی فرهنگی نیست!
🔹اما آنهایی که نظام را به استفاده ابزاری از زنان بیحجاب متهم میکنند، پیچیدگی شرایط فرهنگی که نظام سیاسی با آن رو به رو است را متوجه نیستند. آنها متوجه نیستند که تأیید حضور این زنان از طرف برخی انقلابیون، منبعث از ایدهای خام-مانده است به نام «جذب حداکثری» که مانند بسیاری دیگر از ایدههای انقلابی در این کشور قربانی سطحینگری و شعارزدگیهای رایج شده است.
🔹اینجا است که نداشتن فهم حکیمانه و همهجانبه از امر فرهنگی در شرایط تزاحم و تضاد فرهنگی معرکهای از آراء مختلف درست میکند که هر کدام توجیهاتی سطحی و ناقص برای نظر خود دارند و لذا همگی در تحلیل نهایی و غایت امر محکوم به شکستند!
☯️اما استراتژی مناسب برای «کسب جمعیت از این زلف پریشان» چیست؟
🔹شعر منقول از جناب حافظ در اول این نوشته، در سنت عرفانی، معنای خاصی دارد که البته از قضاء، در اینجا، در تلاقی با مسئله بی حجابی در اجتماع ۲۲ بهمن، ایهامی در حد اعجاز هم دست میدهد و التفات من به این شعر و ارتباط ظاهری و باطنیاش با مسئله التفاتی بسیار مغتنم بود!
🔹اما تأویل عرفانی شعر مذکور چیست؟ در طریقت عرفان، اعتقاد بر این است که انسان باید با أخذ یک رویکرد معرفتی ابتکاری در زندگی با مهار کردن تعلقات و عادتهای مختلف خود و جهتدهی توحیدی به آنها، به ادراک وحدت باطنی حاکم بر کثرت و تشتت ظاهری دنیا نائل گردد؛ یعنی در دنیایی که مانند یک زلف پریشان، هزاران میل و خواسته و کشش و رانش هر کدام قلب انسان را به سویی میکشد، انسان باید با مدیریت این امیال و فراتر رفتن از آنها به جمعیت باطنی دست یابد که وصف مقام توحید است که در آن جایگاه هر امر جزئی و نسبت آن با عدالت و صواب روشن است و تزاحمها و تشتتها با تحلیل و اصلاح آنها به هماهنگی و یکپارچگی و جمعیت منجر میشود و این وحدت و جمعیت عینِ خیر و طهارت و سعادت است، چنان که یک جمع سالم است نه جمع مکسر!
🔹اما نیل به چنین مقامی ضرورتاً با فرا رفتن از عادات و مشهورات رایج اهل دنیا ممکن است؛ عاداتی که نه برخاسته از ملکه اعتدال بلکه هوسها و مشهوراتی که نه برخاسته از ملکه حکمت بلکه اوهام و ظنون است.
🔹اما مصداق این فراروری در خصوص ما نحن فیه و آراء متناقض بالا چیست؟ لازمه این فراروی، جمع کردن نکات صحیح هر موضع متضاد و دفع توالی فاسد هر یک است؛ این گونه میتوان از «زلف پریشان» این وضعیت بغرنج فرهنگی «کسب جمعیت» کرد!
🔹پس حتماً باید به فکر جذب اقشار غیرمذهبی بود اما باید عنایت کرد که این جذب چون جذب به شریعت مقدسه است نمیتواند با مسامحه نسبت به احکام شریعت صورت گیرد که این کار نقض غرض است! این گونه میتوان دلخوش به این بود که سیاهه لشگر انقلاب کمی بیشتر شده اما از سوی دیگر باید منتظر عادی شدن بیحجابی حتی در محافل مذهبی بود و به تبع فاصله گرفتن تدریجی برخی از نسلهای آینده مذهبیون امروز از شریعت و یا بروز تدریجی خطاهای اخلاقی در بین خانواده های انقلابی!
🔹اما از سوی دیگر هم نمیتوان در همان بادی امر، غیرمتدینینی که به محافل مذهبی راه مییابند را امر کرد که احکام شرعی را رعایت کنند چون در غالب موارد این اقدام منجر به دفع و ترک آنها میشود! روشن خواهد شد که امر و نهیای که ارتباطش با بنیانهای باطنی شریعت را از دست داده باشد موفق یا کارآمد نیست...
ادامه...
🔹پس چه طور جذب کنیم بدون این که نسبت به شریعت مقدسه تسامح ورزیم و چه طور درصدد اصلاح بر آییم بدون این که دفع کنیم؟ یا به عبارت دیگر چه طور جمع سالم کنیم به جای جمع مکسر؟ چه طور به جای کسب جمعیت از زلف پریشان، خود گرفتار پریشانی زلف فرهنگ معاصر نشویم؟
🔹حقیقت این است که مقام وحدت در ساحت عرفان مقام جمع بین علم و رحمت الهی است و عارف که نائل به توحید میگردد علم و رحمت بیکران خداوند را در حضرت واحدیت با هم و توأمان در مییابد!
🔹اما این قاعده تکوینی همان باطن و غایت شریعت الهی نیز میباشد! در حقیقت شریعت الهی صادر از مقام علم و رحمت خداوند است. لذا پایبندی به شریعت مقدسه نیز جز از طریق کسب علم و وجدان رحمت میسر نمیگردد! لذا ترجمه این قاعده برای ما نحن فیه این است که تودههای غیرمتشرع اگر حکمت احکام شریعت را بدانند و رحمتی که نتیجه التزام به احکام است را دریابند، غیرممکن است که در برابر شریعت تمرد ورزند مگر آن ها که آنچنان رذائل و خبائث در نفسشان راسخ شده باشد که بیاختیار به جنگ مفتی عقل و دولت عشق واداشته شوند و البته میدانیم این افراد بخش بسیار کوچکی از جامعه را تشکیل میدهند!
🔹لذا است که در مییابیم آنچه در سیاست فرهنگی ما غایب است، همین دو کمال ربانی است: علم و رحمت. لذا فعالین فرهنگی خود باید در حکمت احکام شریعت و خصوصاً شبهات معاصر تحقیق کنند، آنگاه بعد از کسب اطمینان تفصیلی از اتقان شریعت الهی، با رحمت و رأفت و رعایت حال مخاطب به تعلیم و ترحیم تودهها بپردازند تا به اسم جذب حداکثری گرفتار اباحه گری و به اسم غیرت باعث دفع حداکثری نگردند!
به کانال دانش حیاتی بپیوندید @criticalknowledge
May 11
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا مغز یک کامپیوتر پیچیده است و با ذهن و آگاهی یکی است؟
دونالد هافمن پاسخ میدهد / از کانال استاد مهدی همازاده
@criticalknowledge
دانش حیاتی
آیا مغز یک کامپیوتر پیچیده است و با ذهن و آگاهی یکی است؟ دونالد هافمن پاسخ میدهد / از کانال استاد م
به نام خدای حکیم
#مقاله
✍ همگرایی نهایی فلسفهٔ ذهن معاصر با علم النفس حکمای متأله
#فلسفه_ذهن برای من به عنوان دانشجوی رشته #فلسفه_اسلامی رشته بسیار جالبی است. بله، شاخههای مختلف #فلسفه از آن حیث که به موضوعات بنیادین میپردازند مثل ماهیت کلی انواع موجودات از جمله انسان، و مبدأ و علل و غایت وجود، سزاوار است که علم اعلی و اشرف لقب گیرد. پس جذابیت فلسفه جذابیتی ذاتی است.
فلسفه ذهن هم به خصوص به دنبال پاسخ به سؤالات در خصوص ماهیت آگاهی، ذهن و افعال ذهنی انسان و ارتباطشان با مغز و بدن است. پرسش از ذهن و آگاهی چون به پرسش ذات انسان بر میگردد بیتردید پرسشی بسیار مهم و سرنوشتساز است، فلذا اگر انتظار تغییر و تحولی عمیق در ساحت فرهنگ و معرفت بشری داشته باشیم باید چشممان به تحقیقات فلسفه ذهن باشد. با این حال صورت کلیتر عمدهی پرسشهای فلسفه ذهن معاصر قدمتی به تاریخ فلسفه دارد. پرسشها از ماهیت ذهن و قوای ادراکی انسان مورد اهتمام فلاسفه مسلمان بوده است. من برخی بصیرتهای عمیق که فلاسفه مسلمان با برهانهای عقلی و درونبینانه در خصوص ماهیت ذهن یا «#نفس» انسان به دست دادهاند، از جمله تجرد ذاتی نفس از ماده، را آنچنان واضح یافتم که در دوام اعتبار آنها در برابر هر نوع شکاکیت برخاسته از علوم مدرن ایمان راسخ داشتم.
از این حیث طبیعتاً از مباحث فلسفه ذهن معاصر، انتظار بصیرت بنیادین جدیدی نداشتم. در سالیان اخیر که به تدریج با مباحث فلسفه ذهن معاصر آشنا شدم، این انتظار کاملاً به قوت خود باقی مانده است! شاهدم که تمام تقلاهای #مادیون جدید (فیزیکالیستها) از #فلاسفه ذهن معاصر، برای اثبات یگانگی ذهن با بدن یا وابستگی اولی به دومی ناکام مانده است! نه شور و شعف دانشمندان طبیعی مدرن نسبت به یافتههای #چارلز_داروین در خصوص نقش انتخاب طبیعی در تنوع انواع زنده و نه شعف و امید آنها پس از اختراع رایانهها به تمثیل محاسباتی/رایانهای برای توضیح آگاهی و ذهن انسان، قادر به نقض بصیرتهای فلسفی کهن فلاسفه کلاسیک و مسلمان در خصوص غیریت هستیشناختی نفس و بدن نبوده است، و تنها زمان نیاز بود تا تلاشهای فکری فلسفه ذهن معاصر آن بصیرتهای کهن که جزء مسلمات فلسفه کلاسیک و اسلامی بوده را تصدیق کند. در ویدیوی بالا از کانال بسیار غنی استاد مهدی همازاده، دونالد هافمن روانشناس شناختی امریکایی از بیکفایتی نظریه محاسباتی ذهن برای توضیح آگاهی میگوید.
لذا، طبق آموختههای من، باید اصل تجرد نفس از بدن را مفروض گرفت، و برای شناخت ماهیت تفصیلی نفس به تحقیقات از پدیدههای #فراعادی (paranormal) مثل تجربههای عرفانی، نزدیک به مرگ، خروج از کالبد و دیگر تجارب آگاهی در حالات خاص و خلسه (مانند حالات هیپنوتیک)، تلپاتی و شفاء با ایمان و کرامات اهتمام ورزید و برای استنتاجهای نظری نیز سنت #عرفان_نظری در جهان اسلام را جداً مورد عنایت قرار داد.
@criticalknowledge