eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
145 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
24 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی جمعی را بترسانی، دو واکنش طبیعی دارند. یا به سمت هم می‌دوند و به یکدیگر فشرده می‌شوند و یا از هم فرار می‌کنند و پراکنده می‌گردند. اما چه زمانی ایشان به سوی هم خواهند شتافت؟! چه زمان از هم خواهند گریخت؟ یکی از آن جاهایی که همه انسان‌ها از هم می‌گریزند، روز قیامت است. در آن روز هیچ کس احساس امان و امنیتی نزد هیچ کدام از نزدیکان و عزیزانش ندارد. هیچ کس توانی ندارد که خود را مشغول دیگری کند. هر کس به خود مشغول است. شنیدم آن روز مشغولیت حضرت محمد مصطفی نبیّ الله الأعظم، از شدت محبت پیامبرانه‌ای که دارند، امت خویش است. البته گمان شخصی بنده آن است که علاوه بر محبت عجیبی که آن عالیجناب بر مردمان داشته و دارند و رحمت للعالمین هستند، شدت وفاداری و رفاقتی که دارند نیز می‌تواند دلیل این رفتار حضرت باشد که بی‌ارتباط به محبت نیز نیست. در شدت وحشت انسان شرایط انتخاب ندارد. هر چه که پیش از این انتخاب کرده خود به خود انجام می‌شود. اگر در شرایط عادی همه اعضاء جامعه تعلق ذاتی و درونی نسبت به هم داشتند و به اعتماد و اطمینان و آرامش می‌رسیدند، در هنگامه سختی به سوی هم می‌شتابند و اگر در روزهای عادی زندگی از هم دور بودند و تعلقات آنان سطحی و سست بود، در هنگام تحریک‌شوندگی شدید، از هم دور می‌شوند و هر یک به سمت پناهگاه ذهنی خودش فرار می‌کند. یکی از آن نقاط کانونی که مردم به واسطه آن جمع می‌شوند و جمع می‌مانند، محبت به ولیّ خداست. ولیّ خدا مردم را با شدت محبت و معرفتش به کانون اتحاد و مقام و موقعیت جمع رهنمون می‌شود. ولیّ خدا چنان تعلقی در بین مردم ایجاد می‌کند که انگار نفس واحدند. او ایشان را به «من» تبدیل می‌کند. اشتراکات محبتی و جاذبه‌های ذاتی و قلبی، جماعت را به هم دلگرم می‌کند و می‌فشارد. این اتحاد سخت، بسیار بالاتر از اجتماع و اتفاق است. یک‌تن شدن و یک‌دل شدن و یک‌دست شدن است. همان چیزی که دشمنان از ترس، آن را به خالص‌سازی تعبیر می‌کنند. آری، هر کس که نتواند این جاذبه محبتی را تحمل کند و از روی حسادت به دنبال برتری‌طلبی و ویژه‌خواری باشد، چنین علاقه‌ای را نخواهد پذیرفت. از امیرالمؤمنین علیه صلوات الله و سلامه، نقل است که وقتی کار جنگ به جاهای سخت می‌رسید، ما به پیامبر پناه می‌بردیم. این حس جمع‌شوندگی و یکپارچگی که آرام‌بخش و اطمینان‌بخش و دلگرم‌کننده است، بر اثر تجربه زیسته آنان است از قابل اعتماد بودن همراهی با پیامبر. مردم با پیامبر خدا احساس من واحد می‌کردند و می‌کنند. دامنه‌های همان محبت است که امروز در بین مؤمنان مانده و در جایگاه ولایت فقیه و شخص ولیّ فقیه تجلّی یافته. لذا مؤمنین بر خلاف سایرین هنگام سختی‌های مادی و معنوی به سوی هم می‌شتابند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
وقتی جمعی را بترسانی، دو واکنش طبیعی دارند. یا به سمت هم می‌دوند و به یکدیگر فشرده می‌شوند و یا از ه
نشانه‌های آشکار این همدلی ایمانی را می‌توان در بحران‌هایی مانند جنگ و سیل و زلزله و کرونا و یا شب‌های عید و فصل شروع مدارس و مواعید آزادی زندانیان و غیره... به روشنی شاهد بود. این همدلی ایمانی بین امام و امت در اوج است. همواره در مراسمات مذهبی مردم گرد هم می‌آیند و از این جمع شدن نه تنها دلگیر نیستند؛ بلکه دلگرم هم می‌شوند. اجتماعات چند میلیونی در حرم‌های اهل بیت در مواقع مختلف با وجود دردها و رنج‌ها و خطرها و آسیب‌ها و هزینه‌ها و ناملایمات متعدد، جلوه‌ای از این خاطر و خاطره جمع است که میان مؤمنین وجود دارد. اگر گفته شود جمع شدن مخصوص مؤمنین نیست باید عرض شود که بی‌گمان چنین است. اما می‌توان اصالت جمع را زمانی کشف کرد که مانع و مزاحمی علیه این یک‌تنی و یک‌دلی به وجود می‌آید. بسیاری از جمع‌ها با کمترین تهدید از بین می‌رود. این جمع‌ها به جای فشرده شدن، پراکنده می‌شوند. خاطره عجیب، اما واقعی سالگرد شهادت سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی شاهدی بر این معناست. با وجود دو انفجار مهیب و کشنده، جماعت به سرعت به جمع خود بازگشتند و اگر نبود ممانعت مسئولان و خوف و خطری محتملی که حافظان امنیت را به محدود کردن مراسم وادار کرد، جمعیت هیچ گاه صحنه را ترک نمی‌کردند. این تجربه در طی چند دهه بارها تکرار شده است. مردم در زیر بمباران صدام و رژیم بعث، راهپیمایی می‌کردند و ترسی به دل راه نمی‌دادند. مقام جمع مؤمنین چنان آنان را به هم فشرده که با وجود عملیات‌های تروریستی مکرر در میعادگاه‌های ملی و مذهبی و انقلابی و تهدیدات بالقوه مستمر، باز هم جمعیت کماکان به سوی هم می‌شتابند. علاوه بر تهدیدات جانی و هزینه‌های مالی، عملیات روانی منافقین از معارضین و معاندین و تحقیرها و توهین‌ها و تخریب‌ها و تحریف‌های دوستان‌نمایان و دوستان نادان، باز هم مؤمنین در تمام موقعیت‌های مهم تعلق هویتی و ذاتی خویش را ثابت کرده‌اند. این بر خلاف رفتار کسانی است که به محض روی دادن حادثه‌ای علیه دین، وطن، مردم، نظام، رهبر، انقلاب، تاریخ و تمدن و همه دارایی‌های ایران اسلامی اقدام می‌کنند و در کنار دشمنان این مرز و بوم قرار می‌گیرند. چه بسیار اندیشه‌های تجزیه‌طلبانه و مهاجرت‌های فرارگونه که به بهانه‌های مختلف انجام شده است. چه بسیار همکاری‌های دانسته و ندانسته با دیگران بر ضد اتحاد و یکپارچگی و اقتدار ملی و دینی که واقع شده. اما همواره در تمام شرایط ما عزیزانی را داشته‌ایم که تا پای خون و شهادت بر سر پایایی و پویایی ایران اسلامی عزیز مانده‌اند و هرگز از سختی‌ها نگریخته‌اند. بلکه به دل آتش زده و پیروزی و فتح را به ارمغان آورده‌اند. زمانی هر گاه کار کشور به سختی می‌کشید، پادشاه قدر قدرت قوی شوکت ما با جت شخصی فرار می‌کرد. او نه تنها به عنوان رئیس مملکت صاحب مقام جمع و کانون انحاد و ایمان مردم نبود، بلکه به شدت دچار از هم پاشیدگی شخصیت و وابستگی ذاتی به غیر بود. در زمان آنان تمام سرمایه‌های مادی و معنوی ایران از هم می‌پاشید. خاک ایران از دست می‌رفت. مال و جان و ناموس مردم ایران مورد تجاوز و تعدی و تعرض قرار می‌گرفت، در حالی که از سوی رژیم نامشروع پهلوی اراده و اقتداری برای دفاع از کیان ملت وجود نداشت. حکومت شخصی شده بود و شخصیت ملی و دینی و مذهبی هزینه می‌شد تا جایگاه شخصی حفظ و تقویت شود. مردم و سرمایه‌های مردمی به هیچ گرفته می‌شدند تا سلسله سلطنتی پایدار بمانند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
نشانه‌های آشکار این همدلی ایمانی را می‌توان در بحران‌هایی مانند جنگ و سیل و زلزله و کرونا و یا شب‌ها
مردم با رهبری امام خمینی رحمت الله علیه، مقام جمع خود را باز یافتند و به اتحاد کلمه رسیدند. یکدلی و یک‌پارچگی امام و امت تهدید را برطرف کرد و پیروزی را نصیب ملت ایران کرد. مشارکت عمومی و ائتلاف قلوب چنان قوت و قدرتی به مردم داد که توانستند تمام ساختارهای غلط و نظامات باطل را زیر و رو کنند و با مبارزه راه‌های نو را پیش روی کشور و مردم باز کنند. احیاء رابطه جانانه مؤمنانه معجزه آفرید و در طول بیش از ۶ دهه انقلاب به تدریج استکبار و استعمار و استبداد داخلی و خارجی را عقب راند. البته فراز و فرودها و پیچ و تاب‌ها و ناهمواری‌ها و دست‌اندازهایی نیز در مسیر داشتیم؛ اما هر کجا از هسته مرکزی ایمان فاصله گرفتیم و انگیزه‌های فردی و دنیایی، بر انگیزه‌های جمعی و ایمانی غلبه پیدا کرد، شاهد تلخی‌های بیشتر و آسیب‌های دردناک‌تر و هزینه‌های گزاف‌تر بودیم. منافقین همواره تلاش کرده‌اند با رواج دنیازدگی و توسعه خودخواهی‌ها و استبدادهای خورد و ایجاد ترس و تردید و خشم و اندوه و شیوع شبهات و همه‌گیری ناامیدی و سستی و بی‌قیدی و لاابالی‌گری، جمعیت مؤمنانه را متفرق کنند. آنها مأمور تفرقه‌اند. آنها در تلاشند با سست کردن روابط مردم با یکدیگر، راه را برای دشمن خارجی باز کنند تا با کوچک‌ترین فشار بیرونی، جماعت از هم بپاشد. نقطه کانونی این هجمه‌ها و حملات نیز شخص و شخصیت ولیّ فقیه است. آنان می‌دانند که نمی‌توانند آن حکیم متأله را از مقام توحید و خاطر جمعی که دارد تنازل دهند؛ لذا راهبرد اساسی خود را بر روی ایجاد بدبینی و شبهه و شک نسبت به او و جایگاهش قرار داده‌اند. بی‌گمان شاهد عملیات‌های سنگین ضدانقلاب و افراد و عناصر و گروه‌های غیرانقلابی بوده‌اید که از پس رفتار و گفتار و بروز و ظهور آثار ولیّ فقیه و ولایت فقیه، تلاش کرده‌اند تأثیر مثبت اتحادبخش و قدرت اجماع آن را با بدگویی و توهین و تمسخر و القاء تردید و ترس، خنثی کنند. از نظر آنان مردم نباید به امامشان اطمینان داشته باشند. آنگاه به سادگی می‌توان بر آنان چیره شد. این درست همان راهی است که منافقین در تمام طول تاریخ بارها و بارها آزموده‌اند. از قوم موسی گرفته تا امت رسول الله، زخم خورده نفاق و نفرت منافق و جهل و ضعف عده‌ای بوده‌ایم.
آیا تا کنون پیش آمده که دست شما با مغز شما به نزاع برخیزد که چرا من دست شده‌ام و تو مغز، در حالی که همه از سلول واحد پدید آمده‌ایم؟! انتظار دارم پاسخ شما منفی باشد. بلکه بفرمایید اساسا چنین حسی هیچ گاه به ذهن ما خطور هم نکرده. آیا این می‌تواند کنجکاوی شما را برانگیزد که چرا؟! احتمالا پاسخ شما به این سؤال نیز منفی است. زیرا چنان یکتایی بین دست و گوش و چشم و زبان و قلب و مغز و همه اجزاء و اعضاء بدن وجود دارد که اساسا غیر آن فرض هم نمی‌شود. اما گاهی بیماری‌هایی بدن را تهدید می‌کند که انسان دچار چالش با خود می‌شود. این چالش‌ها و تنش‌ها و تردیدها و توهین‌ها بین و در جان و ذهن و تن رخ می‌دهد و بیماری‌های روحی و روانی و جسمی متعددی را باعث می‌گردد. این یعنی آغاز فساد انسان. در چنین وضعی انسان شروع به پراکندگی و از هم‌پاشیدگی می‌کند و گاهی روند پوچی و فروپاشی تقویت و دنبال می‌گردد. همین خطر برای جامعه نیز وجود دارد. چرا اعضای بدن هیچ گاه نگران برتری و فروتری و پست‌تری خود نیستند؟! زیرا آنان خود را نه با یکدیگر که با «من» می‌سنجند. برای آنان مهم «من» است و هیچ دوگانگی و تفرقه و تردید بین خود و «من» قائل نیستند. برای آنان آنچه اهمیت دارد حفظ سلامت، آرامش و امنیت و سعادت «من» است نه خود. اساسا هیچ گاه به این فکر نمی‌کنند که یک خودی هست و یک من، که از هم جدا هستند. هر گاه بدن دچار این سؤال شود، آثار بیماری ظاهر می‌گردد. وقتی اجزاء و اعضاء یک مجموعه نسبت به کلیت آن مجموعه گرفتار دوگانگی شدند، آنگاه آن مجموعه بیمار است و خطر فساد و مرگ آن را تهدید می‌کند.
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: جلوی هجوم زبان‌های بیگانه به زبان فارسی را بگیرید 🔹حالاها متأسفانه هجوم زبان‌های بیگانه هم زیاد شده. زبان‌های اروپایی غربی انگلیسی بالخصوص هجومش زیاد شده، همچین بی‌دریغ مصرف می‌کنند. 🔹به نظر من عکسش باید انجام بگیرد. واقعا نباید بگذارید حجم لغاتِ فرنگی در داخل زبان فارسی بیش از این شود. @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان حجت‌الاسلام قرائتی درمورد فریب‌خوردگان آشوب‌های پارسال 🔹در آشوب‌های پارسال آشوبگران به چند روحانی جسارت کردند؛ در حرم حضرت عبدالعظیم چند جوان به جبران این عمل زشت عمامۀ من را بوسیدند. 🔹باید گذشت داشته باشیم و از هم بگذریم؛ کینه نداشته باشیم. 🔹من از خدا، خانواده و همۀ مردم از اینکه ممکن است در تبلیغ دین کم‌کاری کرده باشم عذرخواهی می‌کنم. @Farsna
هدایت شده از پایگاه نقد و تبیین
23.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌓 دکتر حسین اسلامی هم‌ از آشفتگی فرهنگی کشور آتیش گرفته. 🔺فریاد او از گرایش های ضد فرهنگی؛ به چالش کشیدن اصول اخلاقی و فرهنگی بومی و ملی مردم ایران است.!!! 🔹حسین اسلامی ساروی استاد پیش کسوت،‌ واقف، نویسنده، یتیم‌خانه دار، کتابخانه‌دار و پژوهشگر است؛ او تمام وقتش را در مرکز ساری‌شناسی استقرار دارد. 🔹دل مشغولی او زبان مازندرانی است؛ سالها تلاش کرد تا بالاخره مصوبه ای صادر شد که معلمان مجاز به گفتگو با زبان مازندرانی با بچه‌ها در کلاس باشند. 🔺آیا چنین آدمی با این اندیشه و روحیه حفظ سنت های ایرانی نباید از این ابتذال فرهنگی جاری خون گریه کنه؟! 🌍 پايگاه نقد و تبیین🔻 https://eitaa.com/jtabiin •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم : من بعد از ائمه معصومین (ص) شخصی به جامعیت مقام معظم رهبری سراغ ندارم. بعد از ائمه معصومین در ۱۴۰۰ سال گذشته، شخصی به جامعیت مقام معظم رهبری سراغ ندارم. آیت‌الله خامنه‌ای جامعیت بیشتری از دارد. گفتگوی کامل: https://ensafnews.com/348376/ ـــــــــــــــــــــــ 🌀 رسانه باشید و دهید https://eitaa.com/joinchat/3832938513C10428c852e
📌امام حسن مجتبی (ع) و سیاست از امام مجتبی (ع) سؤال شد سیاست چیست؟ ایشان فرمود: سیاست سه چیز است؛ سه حق را اگر انسان در زندگی‌اش رعایت کرد یک انسان سیاست‌مدار است: ۱. رعایت کردن حقوق خداوند ۲. حقوق مردم ۳. حقوق اموات در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر با ابعاد سیاسی و اجتماعی این امام همام آشنا شویم. © دکتر محمد سجاد شیرودی ...👇 💯📮 @drshiroody 💯📮 @drshiroody 💯📮 @drshiroody
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
آیا تا کنون پیش آمده که دست شما با مغز شما به نزاع برخیزد که چرا من دست شده‌ام و تو مغز، در حالی که
آن «من» واحد چیست؟ چگونه به وجود می‌آید؟ یک اجتماع چگونه جامعه می‌شود؟ و اساسا تفاوت اجتماع و جامعه چیست؟ تفاوت جامعه و اجتماع، در تفاوت اتفاق و اتحاد است. وقتی گروهی با هم توافق می‌کنند، یک جمع تشکیل می‌دهند. این جمع ساختگی است. حیثیتی بیرونی دارد. توافقات بین اجزاء این جمع بر اساس منافع شخصی است. هیچ ریشه مشترکی وجود ندارد. آنها در شاخه‌های زندگی خویش با هم به یک همکاری و همراهی رسیده‌اند. مادام که مانعی ذاتی و درونی و منافع معارض شخصی وجود نداشته باشد، این جمع باقی می‌ماند. جامعه محصول اتحاد است. اتحاد یک امر بیرونی نیست. یک خواستگاه درونی دارد. یک منبع روحانی و معنوی دارد. اساسا اتحاد مربوط به موضوع زندگی و حیات است. یعنی تا وقتی زندگی و حیات و منطق آن در جمعی وجود نداشته باشد، اتحاد معنی پیدا نمی‌کند. البته اتفاق از پایه و اساس منفی نیست. بلکه یک امکان ارزشمند است که اندیشندان و عاقلان از آن بسیار و به جا استفاده می‌کنند. اما اگر اتفاقی در برابر اتحاد قرار گرفت، آنگاه بایستی نسبت به آن تردید داشت. فهم درست و دقیق اتحاد به فهم درست دقیق از خودی و غیر خودی بازمی‌گردد. یعنی ما باید فهم خود از «خود» را تقویت کنیم تا مفهوم اتحاد را به درستی بفهمیم. «خود» دوایر و لایه‌های مختلفی دارد. برخی از این دوایر و سطوح عمیق‌تر، اصیل‌تر، جامع‌تر و کلی‌ترند. هر دایره و لایه از «خود» به میزان عمق و اصالت و جمعیت و کلیتش جدی‌تر و مهم‌تر است و مرجعیت تعیین و تصویب قواعد و چارچوب‌ها بر عهده اوست. چرا که حقیقت ناب‌تری از حیات و زندگی با آن به ما تعلق خواهد گرفت. در مورد لایه‌ها و دوایر «خود» پیش از این گفتگو کرده‌ایم. در اینجا قصد ما این است که بر آن اساس عرض کنیم که اگر بخواهیم اتحاد به معنی واقعی کلمه و به صورت پایدار و پدیدار وجود داشته باشد، باید متوجه عالی‌ترین و عمیق‌ترین و اصیل‌ترین و ذاتی‌ترین و جامع‌ترین و کلی‌ترین دایره و لایه از خود مراجعه کنیم و آن «بندگی خدا»ست. بندگی خدا ما را در یک حیثیت متحد و مشترک با تمام عالم وجود می‌برد. با پذیرفتن توحید و لوازم و امتدادهای آن، ما حیات طیبه‌ای را تجربه می‌کنیم که بر هر تعریفی از زندگی تقدم و تفوق دارد. ناگفته پیداست که حفظ تمام دوایر و سطوح «خود» تا جایی که آسیبی به این «خود» متعالی و متکامل و تام و تمام نرساند، لازم و ضروری است و حفظ آن واجب و قطعی. لذا می‌بینیم که شهید، «خود» فردی را فدای «خود» جامعه و «خود» ایمانی می‌کند و هیچ ابایی ندارد. نه تردیدی دارد، نه طلبی. نه ادعایی دارد، نه دعوایی. نه منتظر می‌ماند و نه منصرف می‌شود. شهیدانه زندگی کردن یعنی همین. زیست شهیدانه همان واکنش دست است، هنگامی که شیء سخت به سمت صورت حرکت می‌کند. همان واکنش پلک است. همان خم شدن تن است، هنگام نزدیک شدن خطر ضربه به بدن. شهیدانه زیستن یعنی فانی شدن در «خود» برتر و عالی‌تر. شهیدانه زیستن مراتبی دارد. بسته به مراتب کشف و شهود «خود» و استغراق و فنا در «خود» اصیل‌تر و کلی‌تر، انسان شهیدتر است. کشور عزیز ما ایران دارای لایه‌های هویتی و دوایر ماهیتی متعدد است. این از برجستگی‌ها و امتیازات ایران اسلامی است. تمام آنچه که برای منافق فرصت است تا ایجاد شکاف و گسست و شکست و بحران به وجود آورد، برای مؤمن فرصت است تا خودی‌ها و خودمانی‌ها را تحکیم و تقویت نماید. در نظر دوست، این تفاوت‌ها امکانات افزوده‌اند، نه تهدید برای تقسیم امکانات موجود. مردم در حکومت‌های مادی تهدید به شمار می‌آیند، زیرا رقیب حکومتند. زیرا زندگی در آنجا اجتماعی و توافقی است و نه جمعی و توحیدی. جامعه را اجتماعی می‌فهمد که به توحید دست یافته باشد. روح توحید وقتی بر جامعه‌ای نازل شد، یعنی وقتی دست خدا بر جامعه‌ای سایه انداخت و یعنی وقتی یاری و حمایت خداوند شامل جامعه‌ای شد، آنگاه حیات اجتماعی و زندگی جمعی معنی و حقیقت پیدا می‌کند و از سطح لفظ به واقعیت می‌رسد و آثار حیاتی خود را آشکار می‌سازد. زیست ولایی در فضای جمع توحیدی معنی پیدا می‌کند. ایرانیان از تاریخ باستان داستان توحید را باور داشته به آن ملتزم بودند. هزینه‌های زیادی نیز در این راه دادند؛ اما از آن دست برنداشتند. توحید در میان ایرانیان یک تجربه زیسته مضاعف و مداوم است. هر چه پیش‌تر رفته این اندیشه و ایمان و باور و امید تقویت شده و امتدادهای خود را پیدا کرده است. با ظهور اسلام و حضور آن در ایران، مردم ایران به صورت وجدانی آن را یافتند. با وجود عواملی که می‌توانست آتش عناد و لجاج را برانگیزد ایرانیان که «خود» توحیدی خویش را در آینه اسلام می‌دیدند، به سرعت با آن به یکپارچگی و یکدلی و یکدستی و یگانگی رسیدند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
آن «من» واحد چیست؟ چگونه به وجود می‌آید؟ یک اجتماع چگونه جامعه می‌شود؟ و اساسا تفاوت اجتماع و جامعه
به شهادت تاریخ ایرانیان پس از آشنایی و پذیرفتن اسلام چنان در آن پیش رفتند که تمام ظرفیت‌های خویش را با تمام ظرفیت‌های دین مبین اسلام پیوند زدند و پس از مدتی امکان نداشت زمینه‌ای در دین و دینداری اسلامی مورد توجه قرار گیرد و حضور و تأثیر ایرانیان در آن قابل انکار باشد. ایرانیان در طی 14 قرن این پیوند ذاتی را چنان استحکام بخشیدند که رشد دینداری و دینمداری از این آب و خاک و هوا جهشی دوباره یافت و با انقلاب اسلامی فصل جدیدی در دینداری ایران و جهان رقم خورد. دینداری مردم ایران، نه تنها مذهب شیعه و نه تنها دین اسلام و نه تنها حتی ادیان الهی و آسمانی توحیدی که اساس خداپرستی و معنویت‌گرایی در جهان را دچار انقلاب و تحولی عظیم و غیر منتظره کرد. امروز تمام مردم جهان به واسطه ایستادگی مردم ایران پای اندیشه توحیدی و انقلاب توحیدی، مدیون این ملت بزرگ هستند. زیرا استکبار جهانی می‌رفت که به تدریج تمام روزنه‌های دینداری و معنویت‌گرایی را با اندیشه‌های شیطانی جایگزین کند و اصل و اساس اندیشه دینی را چنان به پوچی و هیچی و فساد و تباهی بکشاند که جز ادیان شیطانی و عقاید مشرکانه ضد انسانی چیزی بر روی زمین باقی نماند. انقلاب اسلامی ایران ظرفیت‌هایی از انسان را در جهان آشکار کرد که پیش از آن گمان می‌رفت تنها در افسانه‌ها و اسطوره‌ها می‌توان مثال‌هایی از آن را یافت. انقلاب اسلامی ایران تاریخ زیست انسانی را به سرعت پیش برد و تقویت کرد. رشد انسان در جهان پس از انقلاب اسلامی با رشد آن پیش از انقلاب قابل قیاس نیست. مردم ایران برای احیای «خود» جهانی، شهادت‌طلبانه پا به صحنه حوادث گذاشتند و همانطور که انتظار می‌رفت مورد حقد و کینه افراد و افکار شیطانی قرار گرفتند و تقریبا هیچ روز و ساعت و دقیقه و ثانیه‌ای را نمی‌توان در طول تاریخ انقلاب نشان داد که این ملت زیر بار هجوم چندوجهی و چند لایه جریانات ضدایران و ضد اسلام و ضد انسان و تمدن انسانی نباشند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
به شهادت تاریخ ایرانیان پس از آشنایی و پذیرفتن اسلام چنان در آن پیش رفتند که تمام ظرفیت‌های خویش را
ملت بزرگ ایران ولایت فقیه را احیاء کرد. ولایت فقیه مقدمه برپایی نظامی است که «خود» عالی و برگزیده انسانی را تضمین و پشتیبانی می‌کند. ملت بزرگ ایران شهیدانه زندگی کردند تا جهان احیاء شود. تا انسان زنده گردد. تا تاریخ و تمدن از زنجیر شیطان و شیطانیان رها شده، مسیر زندگی پاکیزه و برتر را در پیش گیرد. حال با این مقدمه می‌توان یک ایرانی اصیل مؤمن انقلابی را بهتر درک کرد و منطق رفتار او را بیشتر شناخت. می‌توان با این توضیحات دانست، آنان که دائما در تلاش هستند تا در بین مردم ایجاد تفرقه و شکاف کنند و آنان که سعی می‌کنند لایه‌های هویتی و دوایر ماهیتی ایرانیان را دچار اختلال و انحلال و اضمحلال کنند، چه نسبتی با ایران و ایرانی دارند. آنان که با دین مبارزه می‌کنند و احکام و اخلاق و اعتقاد و عرفان دینی را از بین می‌برند و یا نادیده می‌گیرند و به آن پشت می‌کنند؛ آنان که قومیت‌ها و زبان‌ها و گویش‌ها و لهجه‌ها را ابزار خصومت و عناد و دودستگی و چنددستگی می‌کنند، آنان که ایران را از بسترهای تمدنی و تاریخی‌‌اش منعزل و منقطع می‌کنند و روح یأس و افسردگی و ناباوری و خشم و اندوه و ترس و تردید را در جامعه می‌پراکنند؛ آنان که فرهنگ و سنت و آیین ایرانیان را تحقیر و تخریب و تحریف و انکار می‌کنند و منکرات و ناهنجاری‌ها را ترویج می‌دهند؛ آنان که دشمنان تاریخی و تمدنی انسان ایرانی و خانواده ایرانی و اقوام ایرانی و زبان ایرانی و جامعه ایرانی را تکریم و تقویت می‌کنند و در برابر عناصر قوی و مؤلفه‌های قدرت و عوامل اقتدار ایران و ایرانی را تضعیف و تهدید می‌کنند؛ آنان که با رواج روحیه انکار و اسراف و اتراف و تکاثر و تفاخر و سستی و تنبلی و توهم و تخیل و راحت‌طلبی و کامجویی و برتری‌طلبی و زیاده‌طلبی و لاابالی‌گری و اباحه‌گرایی و بی‌قیدی و قانون‌شکنی و بی‌شخصیتی و هرهری گری و بی‌مسئولیتی و بلانسبتی و بی‌تکلیفی و دم‌غنیمتی و بی‌امتدادی و بی‌انگیزگی و بی‌آیندگی و بی‌ریشگی و بی‌اصالتی و بی‌فکری و بی‌دقتی و بی‌جامعگی و خودستیزی و خودانکاری و از خودبیگانگی و خودجرحی و خودزنی و خودخواهی، دانسته یا نادانسته، ابزار دست دشمنان ایرانند و سعی در نابودی ایران و ایرانی دارند. ایران زنده با تمام عناصر هویتی‌اش زنده خواهد ماند و گرنه دچار بیماری و فساد و افسردگی و پوسیدگی و نابودی خواهد شد. می‌توانید در اطراف خود بیابید کسانی را که شهیدانه برای ایران زندگی می‌کنند و کسانی که خودخواهانه جان و روان و تن ایران را زنده زنده می‌درند و می‌برند و می‌کنند و می‌خورند. کسانی که ایران را برای خود می‌خواهند نه خود را برای ایران. کسانی که در هر فرصتی جامعه ایرانی را به زشتی‌های «خود» ضعیف و بیمار حداقلی خودخواهشان مبتلا می‌کنند.