eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
457 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
✅تجدد آمرانه و اسلام آمرانه در ایران معاصر 🔈سیدعلی میرموسوی عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم «دین در حوزه عمومی» 🔹ایران در قرن چهاردهم دو گفتمان متضاد را تجربه کرده است که با وجود تعارض محتوایی، در ویژگی آمرانه یا اقتدار گرایانه بودن اشتراک داشته اند؛ یعنی به شکل از بالا به پایین و اجبارآمیز اهداف خود را دنبال می کرده اند. این دو گفتمان عبارتند از تجدد آمرانه و اسلام آمرانه. اولی پس از مشروطیت و با به بن بست رسیدن مشروطیت رخ داد و دومی پس ازانقلاب اسلامی و در حاشیه رفتن نیروهای مدرن و دموکراتیک پدیدار شد. این دو گفتمان به شکل ایدئولوژیک و با پشتیبانی نیروی نظامی دو هدف متفاوت را دنبال می کردند؛ تجدد و اسلام. 🔸سه دیدگاه اصلی ◀️الف. نفی حضور دین در حوزه عمومی: این دیدگاه ریشه در روشنگری و مدرنیته قرن 18 دارد و جاده دین و حوزه عمومی را به نفع سکولاریسم یک طرفه می کند. روشنگری در جریان مصادره اموال کلیسا و تاسیس نهادهای عرفی، ایده جایگزینی عقلانیت به جای دین را طرح و آن را به حوزه خصوصی محدود کرد. بر این اساس در حوزه عمومی تنها ادعاها و استدلال های مبتنی بر عقل امکان طرح دارند. ◀️ب. حضور آمرانه دین در حوزه عمومی: این دیدگاه در جریان بازگشت و احیای دین در پرتو اسلام سیاسی و در واکنش به سکولاریسم و تجدد آمرانه مطرح شد و در برابر جاده دین و حوزه عمومی را به سود اسلام گرایی یک طرفه کرد. از این دیدگاه، بر مرجعیت انحصاری دین در همه حوزه های زندگی اعم از خصوصی و عمومی تاکید و از برقراری حکومت دینی دفاع می شود. در حکومت دینی شریعت به عنوان منبع اصلی قانون قلمداد و اجرای اجباری شریعت مورد تاکید قرار می گیرد. ◀️ج. حضور غیر اقتدار آمیز و مدنی دین در حوزه عمومی: این سومین دیدگاه در ارتباط با این موضوع است که پسا سکولاریسم و پسا اسلام گرایی در آن به هم می رسند و جاده دین و حوزه عمومی را دو طرفه می کند. در حالی که پسا سکولاریسم با حذف و طرد دین از حوزه عمومی مخالف است، پسا اسلام گرایی حضور آمرانه دین در حوزه عمومی را مورد انتقاد قرار می دهد. پست سکولارها از یک سو حذف دین از حوزه عمومی را نه ممکن می دانند و نه مطلوب و نقش های مثبت دین در حوزه عمومی را مورد تاکید قرار می دهند. ❎نقد حضور آمرانه دین در حوزه عمومی: حضور آمرانه و اقتدار آمیز دین را از دو زاویه درون دینی و برون دینی می توان مورد نقد قرار داد. از بعد نخست مبانی اجرای اجباری شریعت در کلام و در فقه مورد بررسی قرار می گیرد. در این جا به اجمال می توان گفت بر پایه بحثی که در کلام در چارچوب قاعده لطف تکلیف شده است، اجرای اجباری شریعت در عرصه عمومی جز در جایی که به نظم عمومی و رعایت حق الناس بر می گردد، دلیلی استوار ندارد. در فقه نیز هرچند هرگونه تخلف از احکام شرعی گناه و فسق قلمداد می شود، ولی هر نوع تخلفی مجازات ندارد. 🔲نتایج و پیامدهای حضور اسلام آمرانه : ▪️1. گسترش قدرت دولت و از بین بردن حوزه عمومی: تجربه ایران در قرن اخیر نشان می دهد که حوزه عمومی در چنگ قدرت دولت گرفتار شده و دولت مداری و گسترش حوزه و قلمرو دولت که دولت همه چیز را تحت سیطره خود قرار داده وجه غالب سیاست در ایران معاصر بوده است. حضور آمرانه دین در حوزه عمومی به تداوم این وضعیت کمک می کند. ▪️2. الزام و اجبار در حوزه عمومی تنها در اموری ممکن است که خیر همگانی بودن آن را بتوان نشان داد. به عنوان نمونه قوانین راهنمایی و رانندگی را می توان مثال زد که به دلیل روشن بودن نسبت آن با خیر همگانی اجبار و الزام در آن با مخالفت روبرو نمی شود. در حالیکه برخی از احکام شریعت و فقه به دلیل ابهام در ارتباط رعایت آن ها با خیر همگانی مورد مخالفت قرار می گیرند. ▪️3. پیامدهای منفی آن برای دین: حضور آمرانه دین در حوزه عمومی ارزش های دینی را مبتذل و بی اعتبار می کند. افزون بر این که این شیوه از حضور دین کاربرد ابزاری دین در توجیه قدرت و فساد را نیز در پی دارد. این نوع حضور دین شکل گیری دستگاه های تفتیش عقاید را در پی دارد که با آزادی در تعارض آشکار قرار دارد. در نهایت مقایسه هزینه بالای حضور آمرانه دین در حوزه عمومی و عدم تاثیرآن در عمل نشان می دهد که چنین اقدامی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. ▪️4. پیامدهای منفی آن برای حوزه عمومی: حضور آمرانه دین فضای آزاد برای بحث و گفتگو را از بین می برد و گسترش خشونت و نفی رواداری را در پی دارد. https://eitaa.com/daghdagheha
💠نشست تحولات دینداری در ایران پس از انقلاب و جایگاه اجتماعی روحانیت(1) 🔈دکتر حسن محدثی(جامعه شناس) ◀️دین ابعاد وسیعتری از دینداری دارد، دین سطوح سه سطح و لایه دارد: سطح کلان، سطح میانه و سطح خرد. مبحث «دینداری» مربوط به سطح خرد دین است. دین و دینداری هردو با هم مرتبط هستند ولی لزوماً یکی نیستند به ‌همین دلیل بین تحولات دین و تحولات دینداری تفاوت وجود دارد و لزوماً چالشهای آن دو یکی نیست. ◀️برخلاف تحقیقات کمی که وضعیت دینداری را بدون تغییر جدی و با ثبات نسبی اعلام میکنند، وضعیت دینداری مردم ایران مطابق با تحقیقات کیفی دچار یک تحول اساسی شده است. ◀️مشکلی که در ایران در زمینه تحقیقات وجود دارد این است که انجام تحقیقات کیفی بسیار کم است و به‌ عنوان مثال هیچ تحقیقی در مورد بی دینی وجود ندارد. ◀️طبق تحقیقات کیفی در نسلهای جدید پس از انقلاب (نسل سوم) فقه و شریعت به لحاظ اجتماعی و دینداری شریعت‌مدارانه و فقاهتی روند روبه افولی داشته که آن پایگاه اجتماعی خود را از دست داده است. به عبارت دیگر دینداری تام گرا تضعیف و دینداری ذرهای و جزیرهای در حال شکلگیری است. به این معنا که در اقتصاد و معاملات، روابط اجتماعی، تفریحات، اخلاق جنسی و... دین بسیار کمرنگ شده و درمقابل در موارد دیگری از زندگی ممکن است دین حضور داشته باشد. به عبارت دیگر دینداری امری گزینشی شده است. ◀️دینداری در حوزه مفاهیم و دلالتها نیز دچار تغییر شده است مثلاً در مورد مفهوم «گناه» تعبیر و تفسیر شخصی از آن رواج یافته و یا مفهومی مثل مفهوم «خدا» تغییر کرده و خدا دیگر آن پروردگار غضبناک و داور دقیق و جبار نیست، بلکه خدا بیشتر به‌عنوان یک دوست فهمیده میشود که میتوان به او تکیه کرد. ◀️دینداری نسل اول انقلاب به شدت دیگراتکایی و مرجعیت سالارانه بوده در حالی که دینداری نسل جدید(نسل سوم انقلاب) بسیار خوداتکایانه شده است. ◀️تحولات دینداری در عرصه کیفی بوده و تحقیقات موجود به دلیل کمّی بودن تاکنون نتوانسته این تحولات را به درستی بسنجد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست تحولات دینداری در ایران پس از انقلاب و جایگاه اجتماعی روحانیت(2) 🔈کمال رضوی ( پژوهشگر اجتماعی و نویسنده کتاب دوراهی روحانیت): ◀️آنچه که در جامعه‌شناسی به عنوان یک نهاد با مولفه‌های اجتماعی خودش برشمرده می‌شود، چند دهه بیشتر قدمت ندارد، البته بعضی معتقدند این تکوین، ریشه در دوران قاجاریه و نهاد مرجعیت آن زمان دارد. به هر روی، از دوران صفویه یا بعدتر قاجاریه، روحانیت در یک تعامل و بده و بستان با قدرت بوده است و شاید بدون این تعامل دوجانبه، نمی‌توانست به یک نهاد اجتماعی بدل شود. امکاناتی که نهاد روحانیت در اختیار می‌گرفت، از همنشینی با نهاد دولت فراهم می‌شد. ما به چه اعتبار می‌گوییم ادغام در قدرت یکی از چالش‌های روحانیت در چهاردهه اخیر است؟ اگر قائل باشیم که جوامع جدید در گذاری از جوامع سنتی قبیله‌ای و اشکال فورمی به اجتماعِ اجتماعات داشته‌اند، ناگزیر با پدیده تفکیک مواجه می‌شویم. این پدیده از مبانی جامعه‌شناسی است که در تمام نظریات جامعه‌شناسی رد پای آن به نوعی دیده می‌شود. ◀️در پی تفکیک، جوامع جدید با خرده‌نظام‌ها یا به قول آلتوسر با ساحت‌های گوناگون مواجه می‌شوند، در این صورت نهاد دین و روحانیت باید یک جایگاه مشخص و پایه‌ای پیدا کند؛ بر حسب انتظاری که از وظایف و کارکرد روحانیت می‌رود، جایگاهی که در آن قرار می‌گیرد، جایی جز خرده‌نظام اجتماعی نیست. در جامعه جدید، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و اجتماع به معنای خاص آن، خودمختاری نسبی دارند و آن جایی که روحانیت باید بر اساس کارکردهای سنتی خود به ایفای نقش بپردازد، جایی جز خرده‌نظام اجتماعی نیست. اما در واقع اتفاقی که دارد می‌افتد، ضدتفکیک و ادغام مجدد نهادهایی هست که به لحاظ کارکردی باید از یکدیگر جدا شده باشند. این چالش در چهار دهه اخیر به اشکال مختلف، پیش‌روی روحانیت وجود داشته است. تعیین نسبتی که روحانیت باید با نهاد سیاست داشته باشد، نقطه حساسی است که انقلاب ۵۷ را به وجود آورد و به تبع آن، بخشی از روحانیت را نیز در ساختار قدرت ادغام کرد. ◀️مسئله دیگری که باید اشاره کنم، ستیز بخشی از روحانیت با مدنیت است. اغلب ما در اثر تجربه متاخر که روحانیت را در قدرت دیده‌ایم، توجه نمی‌کنیم که بخش عمده‌ای از روحانیت لزوماً در قدرت ادغام نشده‌اند. این را نکته قید کردم که تاکید کنم ستیز با مدنیت، بیشتر توسط لایه‌های بیرون از قدرتِ روحانیت انجام شده است و بر خلاف انتظار، روحانیتی که در قدرت بوده، همدلی بیشتری با پذیرش مدنیت جدید داشته است. مثلاً در مسئله حضور اجتماعی زنان در جامعه و مبارزه با فرقه‌گرایی شیعی، روحانیت حاکم، سد راه اعمال نظرات واگرایانه روحانیون خارج از قدرت شده است. به هر حال، تئوری‌های سیاسی موجود که روحانیت را بر قدرت نشانده مثل نظامات کلیسایی یک روز جای خود را به تئوری‌های دیگر می‌دهد و لایه‌هایی از روحانیت که با قدرت ادغام نشده‌اند، به حیات اجتماعی ادامه می‌دهند، فلذا ستیز با مدنیت منحصر به حال حاضر نیست و ممکن است در آینده هم وجود داشته باشد. ◀️حداقل هشت کاربست مفهومی از روحانیت در نوشته‌های مختلف وجود دارد که این کاربست‌ها با آنها همخوان نیستند، برای مثال اگر روحانیت را به مثابه یک نهاد مدنی در نظر بگیریم، الزاماتی دارد که با روحانیت به مثابه صنف، طبقه و کاست به هیچ وجه، سازگار نیست. من معتقدم دو کاربست از این هشت مورد می‌تواند در مورد روحانیت امروز، قابل اطلاق باشد. یکی روحانیت به مثابه گروه منزلتی و دیگر، روحانیت به مثابه نهاد مدنی. گروه منزلتی، یک مفهوم وِبِری است که ناظر بر یک بستر اجتماعی با یک سبک زندگی مشخص هست که از امتیازهای انحصاری خود مراقبت می‌کند. به این تعبیر چهار مولفه را می‌توان به عنوان مولفه‌های گروه منزلتی برشمرد که این چهار مولفه در روحانیت شیعه قابل ردیابی است. صورتبندی مفهومی دیگری که بتواند کنشگری روحانیت را در دوران متاخر بازنمایی کند، مفهوم نهاد مدنی است. جامعه مدنی به عنوان حوزه مستقل از قدرت که مبتنی بر ارزش‌ها، رویه‌های مدنی و در واقع مبتنی بر عضویت داوطلبانه و سیر تکوینی طبیعی است. ◀️معتقدم روحانیت برای ادامه مسیر خود باید بین تداوم ایفای نقش به مثابه یک «گروه منزلتی» با مکانیزم‌های طردتولید و بازتولید یا ادغام شدن در یک جامعه مدنی در عرض بقیه کنشگران جمعی انتخاب کند، این یک انتخاب تاریخی است که فارغ از وضعیت سیاسی آینده ایران، جایگاه اجتماعی روحانیت را مشخص می‌کند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست تحولات دینداری در ایران پس از انقلاب و جایگاه اجتماعی روحانیت(3) 🔈حجت‌الاسلام حاج‌سیدجوادی(عضو شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی): ◀️اولین بار، آخوندزاده در مکاتبه با یکی از پارسیان هندی از لفظ روحانیت به معنای عالم دینی استفاده کرد، اینجا یکی لغزشگاه‌هایی است که شکل گرفته و ما هم به آن تن داده‌ایم، در حالی که قبلاً گروه‌های وعاظ، طلاب، عالمان و ملاهای مکتبی از یکدیگر متمایز بودند، اما لفظ روحانیت همه را دچار یکپارچه‌سازی کرد. حتی لغت حوزه را نیز اولین بار یحیی دولت‌آبادی در کتاب خود به عنوان نهاد آموزشی دینی کار برده است. ◀️مدرسه‌های علمیه و شبکه مذهبی ما هیچگاه مثل نظامات کلیسایی نبوده است، من معتقدم در مطالعات جامعه‌شناختی، بعضی‌ها الگوهای ذهنی خود از فضای کلیسا در قرون وسطا را ناخواسته با فضای علمی حاکم بر حوزه‌های علمیه ما مقایسه می‌کنند، در حالی که هیچ ربطی به هم ندارند. زیرا در روحانیت شیعه، ساختار سلسله مراتبی و مرکزیت مطلقی که همه چیز را با یک هرم ذیل خود تعریف کند، وجود نداشته است. به خصوص این که در نظام کلیسا، مالکیتی برای کلیسا لحاظ می‌شد که برمبنای آن زمین‌ها را تصاحب می‌کردند، اما در شیعه چنین چیزی مطلقاً وجود نداشته است. ◀️انقلاب اسلامی ایران با وجود این که در وهله اول اقدامی در مخالفت با هسته سخت قدرت و سلطنت بود، اما نتوانست نظام اداره عمومی کشور را تغییر چندانی دهد و ساختار دیوانسالاری آن نظام پیشین، کمابیش باقی مانده است. این که گفته شود پس از انقلاب، نهاد روحانیت در قدرت ادغام شده است، صحیح به نظر نمی‌رسد، بلکه به عقیده من، مشارکت همدلانه و البته انتقادی با قدرت در چهار دهه اخیر صورت گرفته است. طبیعتاً شکل مشارکتی که در دوره جمهوری اسلامی با قدرت صورت گرفته، بسیار متمایز از مشارکت در دوره‌‌های پیشین است، اما این هرگز به معنای ادغام در قدرت نیست. ◀️در دهه ۶۰، نقطه ثقل فعالیت‌های روحانیون، مشارکت سیاسی همه جانبه در قدرت و احزاب بود، اما با گذشت زمان به خصوص از اواسط دهه ۸۰، فعالیت‌های اجتماعی و مدنی آن‌ها پررنگ‌تر شده است؛ مثلاً مشارکت روحانیون در گروه‌های جهادی محرومیت‌زدا با جدیت در جریان است و همچنین ورود روحانیون به سیستم آموزش و پرورش در قالب تدریس، تاسیس مدرسه، طرح مدارس امین و ... با سرعت فزاینده انجام می‌شود. این امور باعث شده است که روحانیت یک «گروه منزلتی» نباشد و به سمت مولفه‌های یک «نهاد مدنی» حرکت کند. ◀️بزنگاه تاریخی روحانیت، انتخاب برای مشارکت یا عدم مشارکت در قدرت نیست. نقطه عطف برای تعیین جایگاه اجتماعی روحانیت این است که آیا می‌تواند در ساختارهای جدید اجتماعی نیز به فعالیت مدنی بپردازد و وظایف خود را به درستی انجام دهد؟، در کنار این مهم، توانایی روحانیت در مباحث معرفتی یا همان چیزی که بعضی با عنوان تولید علم از آن یاد می‌کنند، مهم است. روحانیون اگر نتوانند به پرسش‌های دنیای امروز پاسخ درخور و منطقی دهند با تزلزل جایگاه اجتماعی مواجه می‌شوند. (به نقل از پایگاه پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠برداشت نادرست از آموزه های دین (آموزه چند همسری، قوامیت، اجازه زوجه از زوج، توجه به عفت ورزی، ولایت پدر در ازدواج دختر) در بین مردان زمینه ساز خشونت علیه زنان شده است. (نشست برداشتهای ناصواب از آموزه های دین در زمینه سازی خشونت علیه زنان): ⬅️فقهاء فتوا به جواز تعدد زوجه داده و مرد مطابق این آیه و فتوای فقهی مجاز است بیش از یک همسر داشته باشد، در ارتباط با این گزاره دینی برخورد منفعت طلبانه داشته ایم. افرادی که تجویز تعدد زوجات را مورد توجه قرار داده اند، بخش دیگر آیه را توجه ندارند در حالیکه مشروط به «فان خفتم الا تعدلوا فواحده» شده و این تضییع و خشونت درون خانواده و خشونت علیه فرزندان را دامن می زند. در این باره مواردی بوده که منجر به انتقام گیری فرزند از پدر یا همسر از شوهر شده است. ⬅️قوامیت مرد به معنای استبعاد، استبداد نیست، برنامه ریزی و مدیریت معنا می دهد در حالیکه این امر به فراموشی سپرده شده است. رئیس خانواده اگر نتواند اشتباه اعضای خانواده را اصلاح کند صلاحیت ندارد، رئیس خانواده در زمانی است که بحران و مشکلی پیش بیاید و در معضلات خودش را نشان دهد، مخاطب اصلی معاشروهن بالمعروف مردان هستند و مرد باید این آموزه را پیاده کند. ⬅️سوء استفاده زیادی از آیه ضرب زنان شده، و برداشت نادرست از این گزاره سبب خشونت علیه زنان شده اولا در مواجهه با نشوز زن که در موارد تمکین خاص است و دارای مراتب و درجات است تعیین شده ثانیا ضرب مصطلح نیست بلکه به معنای عدم رضایت است. هدف از این گزاره گرمتر شدن روابط بین زن و شوهر است و طبیعی است که اگر رفتاری روابط را سردتر کند نقض آیه است. ⬅️توصیه دینی به عفت ورزی و برداشت نادرست از این توصیه دینی، ناشی از تعصبات قومی و دینی سبب شده خشونت علیه زنان را به دنبال داشته باشد، قتل های ناموسی در برخی استان ها به علت همین برداشت نادرست یکی از بحران هاست. ⬅️یکی دیگر از موارد خشونت، ولایت پدر در ازدواج دختر قبل از بلوغ، بعد از بلوغ و سن رشد است، برخی این اجازه را تام گرفتند و ازدواج اجباری زمینه تشنج و خشونت در خانواده را به دنبال داشته است. -به نقل از کانال طلبه بانو http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه سکولار، واقعیت یا هشدار؟ ⬅️با حضور: دکتر صادق حقیقت و دکتر مهراب صادق نیا 🔸ای کاش سخنرانان از طیف های مختلف فکری انتخاب می شدند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نسبتی میان ابتذال و پاسخگویی! 🔸گزارشی از اتفاقی کوچک اما مهم، در پایان جلسه هم اندیشی در باب گفتگوی میان هگل و فیلسوفان مسلمان(برگزار شده در مجمع عالی حکمت اسلامی قم) 🖋محمد مهدی هادی ♦️شاید به ندرت پیش آید که جلسه ای با موضوعی چنین با اهمیت برگزار گردد. چه رسد به آنکه اساتید شهره ای چون دکتر طالب زاده، بهشتی، یزدان پناه، پارسانیا و ... در کنار یکدیگر بنشینند و قصد گفت و گو کنند! پس چنین اتفاقی اهمیتی بسیار دارد و می تواند نشان دهنده نکات و مسائل بسیار مهمی باشد. ♦️یکی از این نکات بسیار مهم که در تمام طول جلسه قابل مشاهده بود، ناتوانی اساتید در گفت و گوی با یکدیگر بود که همین مسئله به چهره موضوع جلسه ای که برای آن جمع شده اند، خدشه ای سخت و غیر قابل چشم پوشی وارد می سازد. ♦️این نشست، نمایش وضعیت کنونی ما بود که هنوز حتی درباره گفت و گو هم نمی توانیم با یکدیگر گفت و گو کنیم. ♦️اما این نکته چندان هم غیرقابل پیش بینی نبود و آنچه من اتفاقی کوچک توصیفش کردم، نمایانگر مسئله ای دیگر است. همانگونه که ناخودآگاه آدمیان بیشتر نشان دهنده عمق شخصیت آنان است، حواشی جلسات نیز عمق و بنیاد بعضی مسائل را آشکارتر نمایان می کنند. ♦️متاسفانه بی ربط ترین و تکراری ترین سخنان در جلسه از زبان دکتر پارسانیا بیرون آمدند و به نظر می رسد تغییرات چهره دکتر محمدرضا بهشتی هنگام سخنان دکتر پارسانیا، موید خوبی برای این امر باشد. پارسانیا نقد های تکراری خود را مطرج کرد و هم بهشتی و هم طالب زاده به این نقد ها پاسخ گفتند. ♦️اصلی ترین ایراد بیان شده توسط پارسانیا ناظر بر ایده آلیست بودن هگل، همانندی شئون آگاهی و وجود و سوبژکتیویته بود. بهشتی و طالب زاده چندین بار توجه به این موضوع خواستار شدند که با مبانی خارج از فلسفه هگل، نمی توان این گونه نقد های جزئی و بیرون از چارچوب و سبستم را طرح کرد. همچنین در پاسخ به ایرادات نکات مهمی را بیان کردند و ایده آلیست بودن هگل را اوج رئالیسم تعبیر کردند. ♦️اما پاسخی که از پارسانیا شاهد بودیم، باز مواجهه ای بیرون از چارچوب بود! این بار نه به فلسفه هگل بلکه نسبت به سخنان اساتید دیگر. اینگونه انسان اسیر زندان خویشتن می گردد و هم فلسفه و هم علوم انسانی را مبتذل می کند. انتظار می رود چنین کسی حتی اگر نتواند از خود در برابر این سخنان دفاع کند، لا اقل طالب این مسئله باشد و به قول خود برای رفع اتهام از خود تلاش کند. در پایان جلسه ایشان حتی یک دقیقه هم حاضر به پاسخ گویی به سوالات دیگران نشدند. ♦️علیرغم اینکه این حقیر به ایشان عرض کردم از مسافت بسیار دوری برای این جلسه آمده ام و دقیقه ای چند را به پاسخ به سوالات اختصاص دهند، ایشان فرمودند که فرصت ندارند و باید به کلاس دیگری برسند و سپس عازم شهر مشهد شوند. ♦️مسئله این است که چرا چنین کسی اینقدر باید از اختصاص وقت به پاسخ گویی صرف نظر کند؟ و جالب ترین مسئله ای که تعجب و حیرت این حقیر را برانگیخت، این بود که جناب حجت الاسلام دکتر پارسانیا علیرغم نداشتن فرصت! منتظر دکتر بهشتی ایستادند تا صرفا به ایشان بگویند ببینید فضای قم چقدر خوب است! ما هر هفته از این جلسات برگزار می کنیم! ♦️اساتید جلسه همگی از اساتید بسیار پرمشغله بودند و اما هیچ کدام اینقدر زود و بی مقدمه به خود اجازه ترک جلسه را ندادند و با احترام، کرامت و صبوری -علیرغم عجله داشتن- به پرسشگران حتی المقدور پاسخ می دادند. امیدوارم اساتید ما آنقدری برنامه خود را فشرده نچینند که به مهمترین بخش از جلسات که همانا پرسش و پاسخ است وقتی اختصاص ندهند. ♦️پ.ن: حجت الاسلام دکتر حمید پارسانیا از تاثیرگذاران در فضای دانشگاهی و آموزش و پرورش هستند و از مولفین کتب جامعه شناسی مقطع دبیرستان می باشند. -به نقل از نقدنامه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠نسبتی میان ابتذال و پاسخگویی! 🔸گزارشی از اتفاقی کوچک اما مهم، در پایان جلسه هم اندیشی در باب گفتگو
💠نسبت میان اخلاق مداری و انفتاح باب گفت و گو؛ 🔸پاسخی بر یادداشت "نسبتی میان ابتذال و پاسخگویی؛محمدمهدی هادی 🖋شمس الملوک مصطفوی (دبیر علمی نشست گفت و گو میان هگل و فیلسوفان مسلمان) ♦️نشست روز پنجشنبه ۲۲ آذر ، با عنوان گفت و گو میان هگل و فیلسوفان مسلمان، که از طرف کمیته روش شناسی علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مجمع عالی حکمت اسلامی در قم برگزار شد ،آغاز مبارکی بود برای بسط و نشر و نهادینه کردن فرهنگ گفت و گو. ♦️بی‌شک در آغاز راه پر مخاطره و دشوار این کار نو و بدیع ، کاستی هایی وجود داشت اما امر مهم، آغاز گفت وگو در باب مسائل مهم عالم امروز ما، در قالب گفت و گو و مواجهه میان دو جهان اندیشه بود. در این راستا، وظیفه ای بر دوش همه کسانی قرار دارد که دغدغه مسائلی از قبیل ایجاد همگرایی و ترویج فرهنگ گفت و گو و تعامل سازنده میان اندیشمندان این مرز و بوم را در اندیشه خود دارند و آن عمل به گونه ای است که بر غنای برنامه هایی از این دست، بیفزاید و نیز موجب انسداد باب گفت و گو نشود. بر خود فرض می دانم که در راستای این مهم و جهت رفع بعضی شبهات ناشی از یادداشت یکی از دوستان حاضر در جلسه پنجشنبه، که متاسفانه با ادبیاتی مغایر روح گفت و گو و روا داری، حملاتی را متوجه استاد گرانقدر جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر پارسانیا کرده بودند ، نکاتی را عرض کنم: 🔸1-همان طور که این دوست عزیز خودشان اشاره کرده بودند ، تشکیل این جلسه با حضور اندیشمندان سرشناسی از حوزه و دانشگاه اتفاق نادری است که باید به فال نیک گرفته شود. خصوصا این که حاضران در نشست، با گشودگی به جانب یکدیگر و رعایت ادب و احترام متقابل ، مباحث سنگین مطرح شده را پیش بردند و ضمن غنا بخشیدن به گفت و گو ، تسلط خود را بر مبانی فلسفه اسلامی و غربی، که پیش شرط انجام و ثمر بخشی چنین گفت و گویی بود، نشان دادند. لذا می باید همه کسانی که قائل به فرهنگ سازی در بستر گفت و گو هستند ، برای استمرار این حرکت علمی، همه جوره بکوشند و از هیچ حمایت عملی و نظری، دریغ نورزند. 🔸2-قرار بود این جلسه در تهران برگزار شود ولی به پیشنهاد جناب آقای دکتر پارسانیا، و بنا به جهات علمی و عملی ،در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد و دست اندرکاران مجمع،به نحو تام و تمامی جهت برگزاری هر چه مطلوب تر این هم اندیشی تلاش کردند که حقیقتا در خور تقدیر و تشکر است. 🔸3-همان گونه که دکتر طالب زاده فرمودند، انگیزه نوشتن کتاب ایشان، پیشنهاد دکتر پارسانیا بوده است کما این که برگزاری این نشست نیز مدیون گفت و گوی اینجانب با ایشان- دکتر پارسانیا- بود که فرموده بودند ملاحظاتی در باب موضوعات مطرح شده در کتاب دارند و وقتی خدمت دکتر طالب زاده و دکتر بهشتی عرض کردم و پیشنهاد گفت و گو درباب این ملاحظات را دادم ، محبت کردند و پذیرفتند، با این هدف که از این رهگذر، امر مهم گفت و گو میان سنت اسلامی و غرب مفتوح شود‌. 🔸4-دانش ،سعه صدر و تواضع و فروتنی اساتید شرکت کننده در نشست، که هر یک در جایگاه خود شان علمی کم نظیر و قدر و منزلت والایی دارند، بر هیچکس پوشیده نیست. لذا در نوشتاری که داعیه نقد دارد، استفاده از تعبیر های ناروا و دور از انصاف علمی و اخلاقی، زیبنده نیست و با روح نقد علمی ناسازگار است. 🔸5-بدون تردید این هم اندیشی، فاقد اشکالات صوری و ساختاری نبود ولکن پرواضح است که هر اقدام اساسی و سرنوشت سازی، در گام های نخستین با نواقصی رو به رو خواهد بود که تذکرات بجا، دقیق و مصلحانه،می تواند به اصلاح آنها و ارتقاء سطح علمی و عملی آن یاری رساند. 🔸6-و نکته پایانی این که صبوری، حوصله ، آرامش و اخلاق مداری مخاطبان و رعایت شان اساتید معظم شرکت کننده در این هم اندیشی،که بدون حضور آنها امکان برگزاری این گونه نشست ها، مقدور نمی باشد، شرط ضروری ادامه روند گفت و گوست. ♦️بکوشیم از ایجاد فضای هیجانی رسانه ای، که زمینه ساز انسداد باب گفت و گوی جدی و تاثیر گذار و فرهنگ ساز میان اساتید حوزه و دانشگاه است، پرهیز کنیم و به جای نقد افراد ، اندیشه ها را به نحو عالمانه و اندیش ورزانه مورد توجه و تامل و نقادی قرار دهیم. خداوند ما را در ادامه مسیر پر مخاطره پیش رو از الطاف و یاری بی پایانش بهره مند فرماید. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست علمی «جستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی-اصولی» (۱) 🔊حجت الاسلام دکتر حسین‌علی سعدی ♦️برخی برآنند نقش فقه و دین را در نظام‌سازی، بویژه در حوزۀ پزشکی کمرنگ جلوه دهند. اما تفاوت معرفت دینی ما با دیگر ادیان در این است که ما ظرفیت نظام‌سازی داریم. ♦️سه چالش عمده در روش استفاده از منابع دینی برای نظام‌سازی در حوزۀ سلامت وجود دارد: 🔸یکی از چالش‌های نظام‌سازی دینی، عدم شفافیت منهج و روشی است که بر اساس آن از منابع دینی برای نظام‌سازی بهره می‌بریم. در این میان اصول فقه، از بهترین دانش‌هایی است که در این راستا می‌توان به آن مراجعه کرد. 🔸اما در این مراجعه چند گام پیش روی ما است: 🔹گام اول، تعیین جایگاه اصول فقه در معرفت دینی است. هنگامی که به سراغ نظام‌سازی می‌روید، باید بدانید که جایگاه اصول فقه در این مجموعه چیست؟ آیا در این تعبیر، فقه در معنای خاص مورد بحث است یا اصول فهم دین و شریعت الهی به طور عام؟ طبعاً اگر اولی را برگزینیم، برخی از روایات از شمول بررسی اصولی فقهی خارج می‌شوند. 🔹گام دوم طبقه‌بندی و تفکیک مسائل اصول فقه است. برخی اصول فقه را کلی نگاه می‌کنند، اما به نظر می‌رسد درون خود آن نیز بتوان تفکیک‌هایی ایجاد کرد، به طور مثال مباحث زبان‌شناسی که اصول فهم متن به‌طور کلی است و آموزه‌های آن می‌تواند از حوزۀ متون فقهی فراتر رود. 🔸فضای حاکم بر روایات ما در زمان صدور روایات، فضای حضور طب یونانی بوده است. فهم مدلول نهایی برخی از روایات نیز باید ذیل همین فضا مورد توجه قرار گیرد. یا مثال دیگر در مبحث حجیت ظهورات بوده و در حوزۀ سلامت نیز حائز اهمیت است و گفته می‌شود که استظهار دلالت بر تعذیر و تنجیز می‌کند. 🔸حال پرسش این است که آیا به همین طریق می‌توانیم به سراغ روایات طبی که شامل امور تکوینی است نیز برویم؟ یا اینکه آن شیوه، برای فقه تعبدی است که به دنبال تعذیر و تنجیز است نه تکوین و عالم خارج! فرض کنید روایتی داریم که اگر ذکام داشتی از بنفشه استفاده کن. در حوزۀ نماز، شبیه چنین روایتی حجت است؛ اما در حوزۀ پزشکی چنین نیست. برخی از بخش‌های دانش اصول فقه ناظر به علوم اعتباری است؛ آن هم دسته‌ای از علوم اعتباری که به دنبال تنجیز هستیم و نه هر دسته‌ای از علوم اعتباری. این موضوع در مباحث تحول در علوم انسانی نیز صادق است. پس ضروری است که با تفکیک بخش‌های مختلف این دانش، تکلیف خود را با هر کدام از این بخش‌ها روشن کنیم. 🔹گام سوم، بحث معیارها و سنجه‌هاست. در این زمینه برخی روایات عقلی و کلامی داریم. چطور می‌توانیم آن ها را ارزیابی کنیم؟ آیا نظیر حوزۀ تعبدی تنها بررسی سندی و دلالتی کافی است؟ یا این‌که مفاد آن نیز باید به عقل عرضه شود؟ در ابتدای رسالۀ ذهبیّه، امام رضا(ع) می‌فرمایند که من «عَلی ما جَرّبتُه» -یعنی بر اساس آنچه تجربه کردم- این روایات را به شما می‌گویم؛ ارجاع به تجربه در این کلام موضوع مهمی است. 🔸در این زمینه باید به نکته‌ای اشاره کرد، با فرض این‌که بحث‌های سندی روایات حوزۀ سلامت را حل‌شده بپنداریم، فهم مدلول روایات، با چالش‌های جدی روبه‌رو است. مثلاً در مورد پیامبر(ص) که در مدینه حاکمیت سیاسی اجتماعی نیز داشتند، این نکته مهمی است که روایت نقل‌شده، از شأن حاکمیتی پیامبر(ص) صادر شده یا شأن رسالتی‌ ایشان؟ یعنی حتی در وضعیتی که هم سند مشخص است و هم دلالت، بحث بر سر این است که شان «نبی» در صدور این روایت چه بوده؟ این مناقشه، مناقشه‌ای دیرپاست؛ به‌طوری که شهید اول نیز در کتاب «القواعد و الفوائد»، دربارۀ این‌که چگونه این موضوع را درک کنیم نکته‌ای را بیان می‌کنند. ♦️با این مقدمه، آیا اکنون می‌توانیم شأن سومی برای اهل‌بیت(ع) به نام شأن بشریِ غیر وحیانی باز کنیم؟ برخی از علمای عامّه، نظیر ابن خلدون، در این حوزه گفته‌اند که نبیّ اسلام یک شأن عرفی داشته‌اند که در آن، «لایوحی الیّ» و «مثلکم» بوده‌اند؛ مثال مشهور آن نیز داستان باروری نخل ایشان است که البته به اعتقاد ما سند آن صحیح نیست و ایرادات دیگری نیز دارد. ♦️بخشی از روایات طبی شامل حوزۀ پیشگیری، استحباب و… است که می‌توان آن را ذیل تسامح در ادلۀ سنن فهمید. اما این‌که بخواهیم از همین روایات برای حوزه‌های تکوینی حکم بدهیم خطاست. مثلاً اینکه فردی بگوید من براساس این روایت، فلان تشخیص و تجویز را برای فلان بیماری می‌دهم جایز نیست، زیرا اصلا این موضوع، ذیل تسامح ادلۀ سنن قرار نمی‌گیرد. -به نقل از: سایت مباحثات http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست علمی «جستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی-اصولی» (۲) 🔊حجت الاسلام والمسلمین علیدوست ♦یک وقت منظور از گزاره‌های طبی، گزاره‌های مبین هست‌ها است و نه حکم‌ها؛ مثلا بیان اینکه این را بخوری چه می‌شود، عوامل این مریضی چیست و… . این‌ها بیان هست‌ها هستند و حکمی در آن‌ها نیست. اما گاهی گزاره‌های طبی گزاره‌های هنجارشناسانه‌اند: فلان چیز مستحب، مکروه، حرام و… است. اگر ما در کسوت پزشک باشیم به دنبال گزاره‌های اول خواهیم بود؛ اما اگر در کسوت فقیه باشیم به دنبال گزاره‌های دستۀ دوم می‌رویم. ♦️در استنباط گزاره‌های فقهی، باید به چند نکته توجه کرد: 1⃣اول، توجه به سند و دلالت. آنچه که مهم است «دلالت کافی» است. با «شاید» و «اگر» نمی‌توان استنباط کرد. باید دلالتی داشته باشیم که «درخور شان مسألۀ ما» باشد. لذا، اگر به‌عنوان مثال، گزاره‌ای فقهی باشد، ممکن است بگوییم ظهور داشتن در موضوع، و ثقه بودن خبر یا… برای ما کافی است؛ اما اگر گزاره‌ای غیرفقهی باشد، معتقدیم که خبر واحد نمی‌تواند در مورد آن حجت باشد. در گزاره‌های غیرفقهی، سخت‌گیری بیشتر است و اگر مسأله مهم هم باشد، حتی جدای از ظهور، اطمینان نیز کافی نیست و ما نیاز به یقین خواهیم داشت. یک مسألۀ مهم را نمی‌توان با یک روایت، هرچند معتبر استنباط کرد. روایات برخی از ابواب ما، محکم‌تر از برخی دیگر از ابواب است، مثلاً در روایات طبی در مقایسه با روایات عبادات روایات ضعیف‌تری داریم. 2⃣دوم، روایات تراث اسلامی و حتی آیات قرآن، در دو گروه عمده جای می‌گیرند، بعضی از نصوص دینی فرازمانی و فرامکانی‌اند؛ مانند آیۀ «یا ایها الذین آمنوا اوفو بالعهود»، اما برخی از روایات و آیات ممکن است جامع باشند، ولی جهانی و جاودان نباشند. به عبارت دیگر، دستۀ اول، قضایای حقیقیه و دستۀ دوم قضایای خارجیه‌اند. ♦️اگر می‌خواهیم به سیرۀ معصوم تمسک کنیم، باید مؤلفه‌ی همسانی شرایط وجود سیره با زمان کنونی را به دست بیاوریم. اگر این همسانی به دست نیامد، و سیره نیز تعبدی نبود، به طور مثال در باب مسائل اجتماعی بود، نمی‌توان به سیره توسل کرد. ♦️جناب صدوق، در مورد روایات طب دو مساله مطرح می‌کنند: 🔸 یک: بسیاری از این روایات موردی است و ممکن است متعلق به شرایط آب و هوای مکه باشد. 🔸 دو: بعضی نسخه‌ها ممکن است فردی و با توجه به طبع فرد بوده باشد. چنین فرض‌هایی در روایات تعبدی کمتر پیش می‌آید، اما در مورد حوزه‌ای نظیر طب، مبتلابه‌تر است. 3⃣سومین آسیب، نقل ناقص است. بسیار پیش می‌آید از میان دو روایت، یکی کامل‌تر از دیگری است که طبق قواعد اصولی، روایات کامل‌تر اولویت دارند. 4⃣چهارم، مطالعۀ نصوص در نظام حلقوی و هرمی است. باید نصوص را در کنار هم و البته گاهی در طول هم مطالعه کرد. این در همۀ موضوعات صادق است و نه فقط مبحث طب. 5⃣پنجم، هنگام مواجهه با یک نص دینی، باید مشخص باشد که این نص از جانب شارع یا معصوم، از چه شأنی صادر شده است؛ به عنوان رسول و نبی، یا در شأن بشری اند. اما آیا می‌توان گفت امام صادق(ع) به سبب بیان حکم شرعی این بیان را داشته‌اند؟ آیا برداشت این معنا از کلام امام با روح آنچه از دین می‌شناسیم مطابق است؟ 6⃣ششم، موضوع «مدیریت رابطۀ نصوص مبین باید و هست» می‌باشد. اگر قبول کنیم که برخی از نصوص ما مبین بایدها و برخی مبین هست‌ها است، رابطۀ میان این دو باید روشن شود. ما چقدر می‌توانیم از هر کدام از این‌ها معرفت استخراج کنیم؟ 🔸گویا فردی از آیۀ «فلینظر الانسان مم خُلق، خلقَ من ماءٍ دافق» حکم داده که تلقیح مصنوعی حرام است؛ به این دلیل که آب آن دافق و جهنده نیست! یا یکی از آقایان دربارۀ سند ۲۰۳۰ اظهار کرده‌اند که با استناد به آیۀ «لقد خلقنا الانسان فی کبد» اساساً چرا باید به سمت توسعه و رفاه حرکت کنیم؟ البته اخیراً از عکس این شیوه نیز بهره برده می‌شود، مثلا آقایی گفته است چون فاصلۀ بین دو نماز جمعه باید دو فرسخ باشد، فواصل شهرها در اسلام نیز باید دوفرسخی طراحی شود! 7⃣هفتم، جایگاه عقل است که باید آن را در کنار تمام موارد قبلی قرار داد. همان‌طور که مطالعه نکردن نصوص دینی و تنها سراغ عقل رفتن کافی نیست، تنها مطالعۀ وحی و نصوص دینی فارغ از عقل نیز نادرست است و هر دوی این‌ها باید در کنار هم مور استفاده قرار گیرد. -به نقل از: سایت مباحثات http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠 #نشست چالشها و ظرفیت های #حوزه_علمیه در تحقق گام دوم انقلاب 🔸از مجموعه کرسی‌های ترویجی همایش ملی #بیانیه_گام_دوم_انقلاب و #تمدن_نوین_اسلامی با حضور: 🔸حجت الاسلام دکتر حمید پارسانیا (عضو شورای عالی انقلب فرهنگی) 🔸حجت الاسلام دکتر محمدحسن زمانی (مدیر دفتر اجتماعی سیاسی حوزه‌های علمیه) 🔹شنبه ۹آذر۹۸/قم،دانشگاه باقرالعلوم(ع) @daghdagheha