تقویم نجومی اسلامی
✴️ شنبه 👈 26 آبان/ عقرب 1403
👈14 جمادی الاول 1446👈16 نوامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر:
✅مسافرت.
✅مشارکت و امور شراکتی.
✅طلب علم و حاجات و نیازها.
✅دیدار با بزرگان و علماء و حکما.
✅داد و ستد و تجارت.
✅و خرید کردن خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد دارای کمالات شود.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید اجناس و ما یحتاج.
✳️معامله املاک و مستغلات.
✳️مبادله سند و قولنامه.
✳️ارسال کالا به مشتری.
✳️آغاز تعلیم و تعلم.
✅آغاز به کتابت و نگارش کتاب و...
✳️و دیدار روسا نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث شادی می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، سلامتی در پی دارد.
💑حکم مباشرت امشب و فردا: ممکن هست فرزند همیشه فقیر و حقیر و خوار دیگران گردد.
😴😴 تعبیر خواب:
خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 15 سوره مبارکه "حجر" است.
لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که شخصی بی و حد حساب با خواب بیننده گفتگویی باطل کند ولی به جایی نرسد و کار خواب بیننده روبراه شود. ان شاءالله. و از این قبیل امور قیاس شود.
کتاب تقویم همسران صفحه ۱۱۶
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌تاثیر پذیری بچه ها در فامیل
🌸مثال دختری که یک شب خانهی فامیل مانده بود😢👆👆/دکتر عزیزی
🎥#دکتر_عزیزی
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .مریم الان بچه ها هم خوابن نمیشه بی خبر بریم که .مریم:با
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.مریم
کلافه وعصبی راه افتادم .از تو حیاط صدا زدم آهای نا برادر خجالت نکشیدی زحمت یه ساله برادرتو آتیش زدی خجالت نکشیدی مرد گنده رفتی نصف شب حرفی داشتی اگه مرد بودی میومدی تورومون میگفتی .کم بهت خوبی کردیم .چندساله کم از باغمون انگور دزدیدی کم هرچیزی کاشتیم تو با دزدی بیشتر از خودمون برداشت کردی .فکر کردی ما نمیدونستیم چرا میدونستیم ولی حسین حرمت برادری سرش میشه که یه بارم دزدی وحروم خوری هاتو به روت نیورد .تف به روت بیاد .همینطور داشتم بدوبیراه میگفتم که برادر شوهر ودوتا پسراش اومدن ودستامو گرفتن وبا فحش های خیلی بد که تو اومدی دنبال …...ما نداریم بهت بدیم وهلم دادن وبیرونم کردن .همونجا به خدا واگذارشون کردم .از حرفها وفحش ها شون هم به حسین چیزی نگفتم که ناراحت نشه این روزها حسین حالو روز خوبی نداشت .
دوماهی گذشته بود که پسر بزرگمون یه دختر رو دوست داشت ودختره بهش گفته بود که خواستگار داره .مجتبی هم قهر کرده بود که حسین براش بره خواستگاری .حسین مخالف بود چون میگفت خدمت نرفتی وکار درست حسابی نداری والان وقت زن گرفتن نیست .ولی حریف مجتبی نشد وبعد از شام به بهونه شب نشینی رفتیم خونه عروس که از عموزاده های حسین بود .وقتی نشسته بودیم حسین رو کرد به پدر عروس وگفت دختر شما هرروز زنگ میزنه میگه منو میخوان شوهر بدن .پسر بی فکر منم تو خونه غوعا کرده .حالا من اومدم بگم الان نه من نه پسرم شرایط عروسی نداریم .اومدم به دخترت بگم اگه پسر منو میخوای پس یه مدت صبر کن خدمت بره مرد بشه کارش راه بیوفته اگه هم نداری ونمیتونی صبر کنی وخوب مبارکت باشه با هرکی میخوای ازدواج کن .حسین اصلا حرف از خواستگاری نزد وبیشتر حرفهایی زد که اونا پشیمون بشن .ما بعد از خداحافظی وهنوز به خونه نرسیده بودیم که دختره زنگ زده بود وحرفهای حسین رو دونه به دونه به مجتبی گفته بود .مجتبی هم مثل اسپند رو آتیش جلو در راه میرفت وبا خودش حرف میزد .تا مارو دید جلو اومد وگفت رفتی خواستگاری اره چی شد ؟قبول کردن ؟ تو رفتی برای من زن بگیری یا اونا رو منصرف کنی .حسین:من فقط واقعیت رو گفتم چون خودمم دختر دارم دلم نمیحواد دختر مردم رو بیاری وباهاش نسازی خودتو بهم ثابت کن که میتونی از پس زن وزندگی بر بیای کاری نداره یه روزه برات زن میگیرم .
تموم مدت خونه ما حرف از اون دختره وجر وبحث هایی بود که نیومده راه انداخته بود .حسین هرپنجشنبه از بزاز محل پنج شش تا پتو میگرفت وقتی ازش میپرسیدم میگفت برای عروسی مجتبی میگیرم جمعیت زیاده پتو زیاد میخواد نمیشه که به طرف بگیم چادرتو یا کاپشنتو بکش روت وبخواب که .خیلی ذوق.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 پاداش صبر بر بداخلاقی همسر
🔴 #استاد_عباسی
@daneshanushe✍️
💞 روش مواجهه با عیوب همسر
💓 پسران در ذهنشان دختر ایدهآلشان را نقاشی میکنند.
💓 دختران هم پسر ایدهآلشان را نقاشی میکنند.
❌ اما آن وجود ندارد.
💥نه اینکه در این شهر نیست
💥در این کشور هم نیست
💥بلکه روی زمین هم نیست!
💔 همه ما نقص داریم؛ تا از هم دوریم این نقصها را نمیدانیم.
به مجردی که ازدواج انجام شد و کنار هم قرار گرفتیم، کمکم کمبودها ظاهر می شود!
حالا ناراضی باشیم⁉️
نخیر؛ باید زندگی را آنگونه که هست پذیرفت و ساخت.
❌ اینطور نباشد که اگر بر اثرمعاشرت
اشکال
عیب
و ایرادی در همسرتان مشاهده کردید آن را بزرگ بشمارید و برای خودتان غصه کنید.
💔 البته یک عیبهایی هست که قابل برطرف شدن است، آنها را برطرف کنید.
💔 یک عیبهایی هم هست که قابل برطرف شدن نیست که با آنها هم باید بسازید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین و بزرگ ترین و مهم ترین...
@daneshanushe✍️
🌸✨وقتی یه مرد شمارو دوست نداره اینجوری رفتار میکنه :
✍🏻 زمانی که یک مرد شما را دوست ندارد با شما درد و دل نمیکند و همیشه شما را مقصر میداند.
•● دوست دارد بیشتر اوقات تنها باشد.
●■ در دعواهایتان همیشه بی احترامی میکند.
•● وقتی ناراحت هستید آرامتان نمیکند اصلاً برایش مهم نیست چند روز با شما صحبت نکرده.
❌ از ازدواج با این افراد خودداری کنید:
⭕️ فردی که کنترلگری زیادی دارد
⭕️ فرد ناامن و بدبین
⭕️ فرد معتاد(به مواد /مخدر /قمار بازیهای کامپیوتری و..)
⭕️ فردی که کشش و میل جنسی به او ندارید
⭕️ فرد دارای هر نوع اختلال شخصیتی و روانی (مگر اینکه درمان شده باشند و یا تحت درمان بوده باشد )
⭕️ فردی که بخاطر شما یا هر موضوع دیگری دست به خودکشی زده باشد یا تهدید به آن کند
⭕️ کسی که مسائل مهم را از شما کتمان کرده باشد و یا دروغ های مهمی گفته باشد
⭕️ فرد عصبی مزاج و خشمگین / پرخاشگر و بددهن (مگراینکه باکمک تخصصی خود را معالجه کرده باشد )
⭕️ فرد با اختلاف سنی 20 سال (و ترجیحا بیش از 10 سال )
⭕️ فردی که اختلاف اعتقادی مذهبی و تا حدودی نژادی و فرهنگی بارز با شما دارد
⭕️ کسی که حداقل یکی دو دوست هم ندارد (نه دوست ساده و معمولی)
#همسرداری
@daneshanushe✍️
#حرف_خودمونی
حتما بخوانید :☘
* اگر هنوز در آپارتمان با صدای بلند خداحافظی میکنید.
* اگر هنوز سروقت آشغال را به بیرون نمیبرید.
* اگر هنوز نمی توانید تا سبز شدن چراغ راهنمایی صبر کنید.
* اگر بعد از هر تصادف کوچک یا بزرگ به راننده مخاطب حمله می کنید.
*اگر نمی توانید بین خطوط رانندگی کنید.
* اگر نیمه های شب با بوق خدا حافظی می کنید.
* اگر از شانه خاکی جاده با گردو خاک خودتان را به اول ترافیک می رسانید و ترافیک را سنگین تر می کنید .
* اگر هنوز در پیاده رو پارک می کنیدو کوچه های خلوت یک طرفه را با حماقت فراوان رانندگی می کنید و برای اتومبیل محق روبرو بوووق می زنیدو منتظرید که کنار بکشد تا شما عبور کنید.
* اگر قوطی آب میوه، پاکت سیگار، پوست میوه و... را از اتومبیل به بیرون پرت می کنید.
* اگر در هنگام گردش و تفریح در طبیعت آشغال های خود را در دامن طبیعت رها میسازید.
* اگر برای تفریح به هیچ چیز از جمله درختان و شاخه های تر درختان برای روشن کردن آتش رحم نمی کنید.
* اگر اتومبیل خودرا در مقابل درب منزل دیگران بدون درنظر گرفتن شرایط دیگران چندین ساعت پارک میکنید.
* اگربا سرعت غیر مجازدر شهر یا جاده می رانید و یا اگر با لایی کشیدن در بزرگ راه باعث وحشت دیگران می شوید و امنیت دیگران را به خطر می اندازید.
* واگر اهمیتی برای خط عابر پیاده، رعایت حق تقدم، دور زدن ممنوع، ورود ممنوع و توقف ممنوع قایل نیستید.
🔴🔴در سال جدید تجدید نظری در روحیات و رفتارتان را تمرین کنید
📢تغییر باید اول در شما اتفاق بیفتد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .مریم کلافه وعصبی راه افتادم .از تو حیاط صدا زدم آهای نا ب
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.مریم
حسین هرسال محرم نذری میداد این نذر پدر حسین بود که بعد از مرگش حسین باز هم ادامه داد و نزاشت رسممون ازبین بره .ولی امسال محرم دست وبالمون تنگ بود و نتونستیم نذری بدیم برای همین بعد ازفروش گندم و یه کمی که پول دستمون اومد اول یه گوسفند قربونی کردیم و حسین خودش آشپز ماهری بود همه برای مراسماتشون حسین رو میبردن برای چایی وغذا درست کردن .حسین آبگوشت بار گذاشت بوی آبگشت تموم ده رو گرفته بود .اینقدر بدون دعوت اومده بودن که خونه راه به جا نبود حتی رو پشت وبوم وتو کوچه تو حیاط هم سفره انداخته بودیم خونه دوتا ازهمسایه ها هم پر جمعیت بود .ما از دوازده ناهار دادیم تا چهار بعدازظهر .خسته وکوفته داشتیم برای اخرین نفرات ناهار میبردیم که در باز شد ومنصور اومد تو گفت به به میبینم که مادرزنم خیلی دوستم داره روز نذری اومدم .حسین با روی باز ازش استقبال کرد وبراش ناهار برد .
تو اون همه کار وشلوغی اصلا نفهمیدیم یعنی وقت نکردیم از منصور بپرسیم برای چی اومده بی خبر چیکار داره .وقتی منصور ناهارشو خورد وغروب خداحافظی کردو رفت .به حسین گفتم تو نپرسیدی منصور چیکار داشت چرا چیزی نگفت اصلا چرا اینقدر زود رفت .من کلا یادم رفت ازش بپرسم .حسین:منم یادم رفت انگار اومده روستای مادر زنش یه سر هم به ما زده بده مگه .این آبگوشت امروز روزی منصور هم بوده که اومده .میگن هیچ کی نمیتونه روزی کسی رو بخوره .منم قانع شدم که فقط اومده مارو ببینه .خسته وداغون بودیم .همینجوری حیاط وخونه شلوغ وجمع وجور نکرده خوابیدیم .فردا صبح اومدم حیاط رو تمیز کنم وظرفهارو جمع کنم وقتی رفتم تو انبار دیگ رو بزارم سر جاش .انبار خالی بود .حسین انگور سیاه باغمون رو تو دبه میریخت وباهاش ش.ر.ا.ب.درست کرده بود خودش لب نمیزد ولی برای درمان کلیه وبه بقیه میداد .وقتی رفتم انبار دبه ها نبودن .خشکم زده بود اولین چیزی که به ذهنم اومد منصور بود آخه یه دفعه که این دبه هارو دیده بود از من خواست یکیشونو بهش بدم ولی من گفتم ازخوده حسین بگیر من تو کارهاش دخالت نمیکنم .خجالت میکشیدم به حسین چی بگم بگم برادرم دزده ازتهران تا اینجا اومده خونه خواهرش دزدی کرده ورفته .خشکم زده بود وسط در که حسین زد رو شونمو گفت کجای مریم چندبار صدات زدم چرا جواب نمیدی چیزی شده خشکت زده .لکنت گرفته بودم .گفتم ن ن ن ن نه اومدم دیگ رو بزارم انبار ولی حسین ولی .دیگه اشکهام امون نداد اشکهام از بی آبرویی بود که خانوادم درست کرده بودن از دزدی برادرم بود از رفتار خواهرم بود از عمری که براشون گذاشته بودم از بچه هایی که من بزرگ کرده بودم ولی خوب تربیت نکرده بودم.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕یکی از موضوعاتی که در فضای شروع زندگی و زن و شوهر شدن خیلی مطرح است ؛ این است که ما چرا نمیتوانیم ابراز احساسات کنیم❓
❣اگر ابراز احساسات کنیم ؛ پررو میشود ⁉️
🎙دکتر #سعید_عزیزی توضیح می دهد
عوامل تحکیم روابط و توفیق خانواده:
💞 نسبت به همسر خود نگرشی مطلوب و متعالی داشته باشید و او را امانت الهی بدانید و در حفظ و نگهداری این ودیعه الهی تلاش کنید.
💞 محبت خود را به همسرتان به صورت عملی نیز نشان دهید و لذا سعی نمائید در روز تولد او، یا روز ازدواجتان و یا مناسبت های دیگر به او هدیه دهید و از این طریق محبت خود را ابراز نمائید.
💞 سعی کنید فهرستی از قابلیتها، صفات مثبت همسر خود را در نظر بگیرید و به موارد مثبت وجود و شخصیت او کاملا توجه کنید و در مناسبات با او به این قابلیت ها اشاره نمائید.
💞 به موجب قانون مدنی کشور ما مدیریت و مسئولیت نهایی در خانه با مرد است این امر را در اداره امور خانه بپذیرید و در امور داخلی خانه زن و شوهر باید در کنار یکدیگر قرار گرفته و در برنامه ریزی های زندگی حقی برای همسرتان قائل شوید.
💞 از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جدا پرهیز کنید و جای آن را به یکدلی، یکرنگی، صمیمیت و رفاقت بدهید.
💞 به اصل تفاوتهای فردی معتقد باشید و باور کنید که زن و شوهر دو موجودند که از نظر هوش و استعداد و علایق و خصایص جسمانی و اخلاقی تفاوتهایی دارند.
💞 همیشه به همسرتان متذکر شوید که کار او به ویژه در خانه برای شما با ارزش است لذا سعی کنید کار در خانه را کم ارزش و کار بیرون از خانه را با ارزش تلقی نکنید.
💞 در تمام مراحل زندگی و در ارتباط با زندگی خانوادگی خداوند را در نظر بگیرید و در گفتار و برخورد و رفتار خود با همسرتان و سایر اعضای خانواده نیت خود را خالص گردانید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔چرا کودکان خجالتی میشوند؟
- ۱۵ درصد نوزادان با زمینه ژنتیکی خجالتی بودن به دنیا میآیند/روانشناس پهلوان نشان
#روانشناس_پهلوان_نشان
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .مریم حسین هرسال محرم نذری میداد این نذر پدر حسین بود که
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.مریم
حسین ترسیده بود گفت چرا گریه میکنی ؟منتظر جوابمو نموند منو کنار زد وانبار رو نگاه کرد .صورتش قرمز شده بود وعصبانی بود .من گفتم رفتم تو انبار دیگ رو بزارم دبه ها نبودن .انگار منصور برده گفتم این بی خبر اومدنهاش غیرعادیه .خدا ازت نگذره منصور همیشه سرافکندم میکنید همیشه باید سرمو پایین بندازم وگردنمو کج کنم ازکارهای شما .حسین بادیدن حال بد من گفت :مهلت میدی منم حرف بزنم ؟اینجوری که تو گریه میکردی گفتم حتما کسی مرده .من خودم اون دبه هارو به منصور داده بودم .به من گفت منم گفتم ما که نمیخوریم ببره جوونه .بی خبر ازمن کاری نکرده که .
میدونستم حسین داره دروع میگه که من خجالت نکشم میدونستم روحشم خبر نداشت از صورتش میشد فهمید که تعجب کرده .دختری که مجتبی عاشقش شده بود هرچقدر عکس داد وتلفن زد فایده نداشت حسین راضی نشد بره خواستگاری بعدا فهمیدیم که حسین چقدرکار خوبی کرد وچقدر با تجربه رفتار کرد .مجتبی هم قهر کرد رفت دفترچه خدمت گرفت که بره خدمت سربازی .
خونمون حسابی داغون وقدیمی شده بود .وقتی برف یا بارون میومد میترسیدیم خراب بشه رو سرمون .حسین دنبال یه وام بود تا یه خونه جدید بسازیم .حسین همیشه میگفت اگه خونه جدید بسازم میزنم به نام تو خیلی برای بچه هام زحمت کشیدی .بعد از کلی رفت وآمد وبالاخره موفق شد وشروع کردیم به ساختن خونه .همه خیلی خوشحال بودیم این تغییر برای هممون خوب بود .مخصوصا این که این اواخر که بچه ها بزرگ شده بودن مادربزرگشون خیلی تو کارها دخالت میکرد وبچه هارو ازراه به درمیکرد وبچه ها رفتارشون بعد از حرف زدن یا رفتن خونه اون زن با من و حسین عوض میشد وبه حرف حسین گوش نمیدادن واگه حسین کاری بهشون میگفت با بی ادبی جواب میدادن وانجام نمیدادن .از این رفتارهاشون من میترسیدم .برای همین بیشتر ازهمه بیشتر من ذوق داشتم ازاین محله بریم راحت بشم .با اینکه دست خالی خونه ساختن خیلی سخت بود برای اینکه پول کارگر نداشتیم بدیم خودم وحسین ودوتا پسرا وماهگل کارهارو انجام میدادیم .ماهگل تا ظهر مدرسه میرفت وبعدازظهر آجر میداد دست حسین تا خونمون زودتر ساخته بشه ..
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🔘 داستان کوتاه
دو برادر بودند كه يكي از آنها معتاد و ديگري مردي متشخص و موفق بود. براي همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتي متفاوت داشته اند؟ از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلي شكست من، پدرم بوده است. او هم يك معتاد بود. خانواده اش را كتك مي زد و زندگي بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده ام.
از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت: علت موفقيت من پدرم است. من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را مي ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم.
طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.
─┅─═इई 🍂🍁🍂🍁ईइ═─┅─
─┅─═इई 🍁🍂🍁🍂ईइ═─┅─
🍃🍃🍃🌼🍃
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .مریم حسین ترسیده بود گفت چرا گریه میکنی ؟منتظر جوابمو نمو
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.مریم
ساخت خونه چند ماهی طول کشید ولی با زحمت های حسین و خودم وبچه ها تونستیم بهترین خونه رو بسازیم
تو ساخت خونه هیچ کدوم از برادرهای من یا حسینکمکی نکردن
و یه وام دیگه هم گرفتیم برای خرید وسایل خونه که ماهگل اینقدر با درکوشعور بود که اجازه نمیداد که اخم به چهره من و حسین یا حتی برادراش بیاد
مجتبی زیاد مرخصی نمیومد و خیلی وقت بود که ندیده بودیمش
با حسین تصمیم گرفتیم که بریم واونو ببینم با رفتنمون دیدم که پسرم چقدر ناراحت هست و لاغر شده. اصلا دوست نداشتم اونجوری ببینمش ولی هر جور بود اون روزا رو طاقت آوردم
یه سال که گذشت خیلی من و حسین سختی کشیدیم ولی هرکاری کردیم که هم بتونیم قرص هامون رو پرداخت کنیم و هم به بچه ها سخت نگذره
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قضاوت نکنیم ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصرار کن بالاخره باز میشه دری که منتظرشی
@daneshanushe✍️