eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
9.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
14.3هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پـروردگارا امشب از تو روحی وسیع می‌خواهم آنقدر که فراموش نکنیم این تو هستی که دلیل تمام‌ لبخندها‌، شادی‌ها، خوشی‌ها و اتفاقات زیبای زندگی ما هستی الهـی در اين شب زیبا و در اين لحظه به حق تمامی اسماء و صفات بی انتهای خويش آرزوی همه را به هدف اجابت بنشان شبتـ🌙ـون سرشار از آرامش❤️
تقویم نجومی اسلامی ✴️ شنبه 👈 17 آذر / قوس 1403 👈5 جمادی الثانی  1446👈7 دسامبر 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛صبح روز اول هفته را صدقه آغاز کنید. 📛از دیدارها و قسم دروغ پرهیز شود. 📛برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید. زایمان و نوزاد حالش خوب است. 💑مباشرت امشب شب یکشنبه : دلیل خاصی وارد نشده است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز تا ظهر قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ختنه و نام گذاری. ✳️کندن چاه و کانال. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️درختکاری. ✳️تعمیر خانه و دیوار. ✳️و بنایی نیک است. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود. 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، باعث زردی رنگ می شود. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 6 سوره مبارکه "انعام"  است. الم یروا کم اهلکنا من قبلهم... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. کتاب تقویم همسران صفحه  ۱۱۶ 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح قشنگتون بخیر صبحانه تون سرشار از عشق قشنگترين چشمها بدرقه راهتون زيباترين لبخندها بر لبانتون بالاترين دستها نگهبانتون
هردو بخوانیم🫂 👈افکار و ذهنیت های ما ارتباط مستقیمی با خوشی یا ناخوشی احوالات ما دارند. 🔴وقتی به بدی ها،کمبود ها و نقص های همسرمون زیاد فکر کنیم؛ ذهنیت ما نسبت به او بد می شود! 🔵ولی اگر نقاط قوت و خوبی های او را در ذهن مرور کنیم؛افکار و احساسات مثبتی را نسبت به همسرمان تجربه خواهیم کرد.
هر دو بدانیم "دعوا با همسر؛ بی‌خیالی و یک دندگی ممنوع!" از کلمات آزاردهنده استفاده نکنید: 🍃 وقتی با همسرتان به گفتگو می‌نشینید تا اختلافتان را بررسی و حل کنید، از کلمات و عبارت‌های نامناسب برای خطاب کردن او استفاده نکنید و او را نرنجانید. 👈 بهتر است جمله‌هایی که استفاده می‌کنید ساده و قابل فهم باشد، مثلا می‌توانید بگویید: «وقتی به خانه برمی‌گردی و به من بی‌اعتنایی می‌کنی، من احساس تنهایی می‌کنم.»
📘 زني شوهرش مُرد براي اينكه خدمتی به شوهر كرده باشد شبهای جمعه غذایی تدارک می كرد و به وسيله فرزند يتيم خود به خانه فقرا می فرستاد طفل بيچاره با اينكه گرسنه بود ، غذا را از مادر می گرفت و به فقرا مي رساند و خود با شكم گرسنه به خانه بر می گشت و می خوابيد تا اينكه شبي كاسه صبرش لبريز شد و در راه غذا را خودش خورد و با شكم سير به خانه برگشت و آسوده خوابيد آن شب زن شوهر خود را در خواب ديد كه به او می گفت : تنها غذای امشب به من رسيد . زن از خواب بيدار شد و با كمال شگفتی از فرزندش پرسيد شبهای جمعه گذشته و ديشب غذا را كجا می بردی و به كی می دادي ؟ من ديشب پدرت را خواب ديدم كه مي گفت تنها غذای ديشب به او رسيده است .طفل راستش را گفت كه شبهای جمعه غذا را به خانه فقرا مي بردم ، ولي ديشب چون زياد گرسنه بودم ، خودم خوردم و آسوده خوابيدم . زن دانست بهترين خدمت به شوهر اين است كه يتيم او را سير نگهدارد و از اينجاست كه در حديث است كه صدقه صحيح نيست در حالی كه خويشاوندان خودت محتاج و نيازمند باشند..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ترفندهای صحبت برای درخواست‌هایی که داریم - با شخصی که راحت‌تر هستید صحبت کنید/دکتر عزیزی 🎥
❣ فهم خواسته های همسر ❣ 👈یکی دیگر راه هایی که باعث جذب هرچه بیشتر همسرمان می شود این است که جویای خواسته ها ونیازهای همسرمان شویم. به طور مثال از همسر خود جویا شویم که دوست دارد با چه اسمی او را صدا بزنیم یا چطور با او سخن بگوییم. با این کار به همسرتان پیام عشق و محبت ارسال می کنید و آتش عشق را در قلب او شعله ور می کنید. ❤️
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #گلبهار #ادامه_دارد . حتی به بهمن نامرد هم گفته بودم، ازش خواهش کرده بودم از
📜 🩷 . منم که از خدام بود و منتظر همچین فرصتی بودم، تصمیم خودم رو گرفتم و شب از خونه بیرون زدم، ولی نگو ارسلان شش دونگ حواسش به من بود و مراقبم که اتفاقی نیوفته، انگار حدس زده بود که شاید بهمن بیاد سراغم، زود متوجه شد و با بهمن گلاویز شدن و از سر و صدای دعواشون همه زدن بیرون..... از هم جداشون کردن و بهمن بیچاره کتک خورده برگشت و رفت... باز هم نتونستیم و دیگه فرصتی هم برای فرارنبود، باید سرنوشتم رو قبول میکردم.... صبح شد و بزرگان روستا برای بردن من اومدن، منی که با چشمای گریون برگشتم و  برای آخرین بار نگاهی به اعضای خانوادم کردم، اعظم بی‌قراری میکرد و مادرم هم از ترس پدرم زیرزیرکی گریه میکرد و میدونستم از تو داغونه، ولی پدرم که احساس کردم بغضشو زیر پکهای سیگارش قایم کرده نگاه غمگینی بهم انداخت و منو راهی ناکجاآباد کرد...... بهمن دست بردار نبود، خودشو رسوند و جلوی بزرگای روستا رو گرفت و قسمشون داد که منو نبرن ولی هیچ کس حتی کوچکترین اعتنایی هم بهش نکردن... خودشو بهم رسوند و جلو راهمو گرفت و با چشمهایی خیس گفت: نیر بخدا که من بعد تو میمیرم، سرم رو پایین انداختم و اشک هام جاری شد، نمیدونم اون همه.... ولی دنیا خیلی نامرد تر از اینها هم به خودش دیده بود، برگشتم و تا خواستم به بهمن نگاهی بندازم.... با تو دهنی که پدربزرگت بهم زد خون از گوشه لبم جاری شد و لال شدم و اجازه حرف دیگه ای رو بهم نداد.... دیگه خسته از تقلا کردن بدون اینکه بهمن رو بیشتر از این ناراحت کنم پشت سرشون راه افتادم.... چند قدمی از خونه دورنشده بودم که صدای تیر اومد و فریاد اهل خونمون..... وقتی به عقب برگشتم بهمن رو غرق خون جلوی در دیدم..... خودش رو کشت.... به همین راحتی، بهمن به حرفش عمل کرد و بدون من نتونست به زندگیش ادامه بده و خودشو راحت کرد..... ایکاش همون لحظه یه گلوله هم به مغز من خالی میکرد و این همه سال منو با این عذاب وجدان تنها نمیذاشت... گریه و شیون راه انداختم، خودمو زدم، خواستم برگردم ولی از دستم گرفتن و به زور منو کشون کشون بردن و دیگه جونی برای مقاومت نداشتم..... اونا زندگیم، جوونیم و عشقم رو از من گرفتن.... همون لحظه قسم خوردم انتقام بهمن عزیزم رو ازشون میگیرم‌.‌... هم از ارسلان که مسبب اصلی مرگ بهمن و همه این اتفاقات و بدبختیام بود، هم از رضای بیشرف که اولین جرقه جدایی من و بهمن رو اون زد.... شدم یه عروس خونبس که بیست و هفت ساله خانوادم رو ندیدم و اونها هم  اصلا پیگیر من نشدن..... . جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
"لطفا همسرتان را به همه ترجیح دهید!!!" 🔹 شما انتخاب کرده‌اید با همسرتان ازدواج کنید چون او، دختر مورد علاقه‌تان بوده است. یعنی باید بقیه‌ی عمرتان با او به عنوان دوست داشتنی‌ترین فرد زندگی‌تان رفتار کنید. شما انتخاب کرده‌اید که از این به بعد با همسرتان زندگی کنید و با او پیمان محبت و فاداری بسته‌اید. 🔸 این عهد و پیمان نه تنها ارجمند و مقدس است بلکه، پایبندی به این قول، کلید ایجاد روابطی محکم و پابرجاست. پس اگر دوست دارید روابط شما، همیشگی باشد، باید همسرتان را به همه افراد در زندگی‌تان ترجیح دهید!
سیاست زنانه 👸 ❌از همسرتون متوقع باشید که شما رو بیینه. 🌺ولی خیلی مهمه که این نیاز رو با ظرافت بهش بفهمونید، 💢اینکه بیاین مستقیم بهش بگین: تو اصلاً من رو نمیبینی!! 🦋مثلاً اگه رفتید آرایشگاه و ابروتون رو مرتب کرده اید ⭕️به همین سادگی نگید:  شوهرم که این چیزها حالیش نمیشه! ... بلکه از فرصت استفاده کنید. ❣ برید با ناز و خنده و شیطونی جلوش رژه برید😍 ❣و بگید یک دقیقه بهت فرصت میدم که بگی من چه تغییری کرده ام و گرررنه ... 🥲 ❣اگه درست جواب داد که هرجوری خودتون صلاح میدونین تشویقش کنید🎉🫂 ❣و اگه درست نبود هم با شیطنت بگید این دفعه به خاطر ابروی خوشگلم می بخشمت! ...  😉 ♨️خلاصه که عادتش بدید به تغییرات مثبتتون عکس العمل نشون بده...🥰 ❤️
💑 چیکار کنم زنم دوستم داشته باشه؟! 💞 در خوشي ھا و شرايط سخت نشان دھيد كه به او اھميت مي دھيد يكي از كليدھاي قفل قلب خانم ھا اين است كه وقتي كه به شما نياز دارند در كنار آنھا باشيد. وقتي ھمسر شما در شرايط سختي است او را درك كنيد. فراموش نكنيد براي شما ھم شرايط بد پيش خواھد آمد و در آن ھنگام ھيچكس مانند ھمسر شما غمخوارتان نيست. 💞 در كارھاي روزانه به همسرتان كمك كنيد اين كار ممكن است خيلي ساده نباشد. خود را براي چرخيدن در اطراف خانه و جابجا كردن و مرتب كردن آماده كنيد. يا شايد بتوانيد بچه ھا را از دست و بال او دور كنيد تا كمي استراحت كند. در كارھاي خانه به ھمسر خود كمك كنيد و نتايج آن را ببينيد! 💞گوش فرا دھيد! خدا مي داند چه تعداد از ازدواج ھا فقط به خاطر ارتباط ضعيف به طلاق ختم مي شود. زن ھا دوست دارند حرف بزنند و مردھا از گوش دادن متنفرند. زماني كه با ھمسر خود صحبت مي كند بد نيست با تمركز بيشتري به حرف ھايش گوش دھيد. شايد در انجام كارھاي روزانه و خريد خيلي اذيت شده است. در مورد آنھا از او بپرسيد و فقط گوش دھيد ببينيد چه مي گويد احتياجي نيست براي او راه حلي تعيين كنيد
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #گلبهار #ادامه_دارد . منم که از خدام بود و منتظر همچین فرصتی بودم، تصمیم خود
📜 🩷 . پدرت یه زن دیگه به اسم گلناز داشت که عشقشون زبانزد عام و خاص بود.... الان نیر از همه جا بیخبر، شده بود هووی گلناز.... از حق نگذریم پدرت مرد خوبی بود ولی امان از مادرش...... با وجود اصرار های مادرش و تمامی فریادها و دعواهای بینشون، اونقدر عاشق گلناز بود که یک سال تمام حتی پاشو تو اتاق من نزاشت..... اون زمان متوجه شدم که گلناز و پدرت چند سالی میشد ازدواج کرده بودن ولی خدا بهشون بچه ای نداده بود....... هر بار هم مادربزرگت پیگیر میشد که چرا بچه دار نمیشن و شروع به تهدید میکرد جواب پدرت فقط سکوت بود و بس..... بعد این همه سال هنوزم نفهمیدم چرا اون زمان مادربزرگت با گلناز این همه دشمنی داشت.... تا اینکه روزی که نباید برسه رسید.... پدربزرگت اونقدر گفت و گفت که میخوام نوه ام رو ببینم و...... مادربزرگت هم بخاطر دشمنی با گلناز به پدرت گفت:دو راه بیشتر نداری..... یا با این دختره همبستر میشی و بچه میاری یا مجبورت میکنم گلناز رو بفرستی خونه پدرش، خودتم خوب میدونی که این کار رو میکنم..... پدرت اینقدر عاشق گلناز بود که اعتنایی به حرفهاش نمیکرد ولی دید که تهدیدهای مادرش عملی میشه، مجبور شد راه اول رو انتخاب کنه... یک هفته ای گذشت تا پدرت راضی به همبستری با من شد مادربزرگت از هیچی برام کم نذاشته بود.... یه اتاق آماده کرده بود با کلی وسایل شکنجه.... وقتی پا تو اتاق گذاشتم از ترس زبونم گرفت.... با وحشت تمام به اتاق نگاه میکردم.... اتاقی که بیشتر شبیه قتلگاه بود تا اتاق...... خیلی خیلی گریه کردم..... به دست و پای مادربزرگت افتادم..... پدربزرگت رو قسم دادم که منم مثل دختر خودشم بهم رحم کنه.... خواهش کردم از پدرت که اینکارو با من نکنه‌... ولی هیچکدوم به خواهشام و گریه هام اهمیت ندادن و..... اتفاقی که نباید بیوفته به بدترین شکل ممکن افتاد...... وقتی پدرت از اتاق بیرون رفت، مادربزرگت اومد بالا سرم و گفت:..... هی دختره عوضی، تموم شد و  هیچ کاره دیگه ای نمیتونی کنی..... بسه تا الان هیچی بهت نگفتم، اگه عقلت رو بکار بگیری میتونی خانوم اول این عمارت تو باشی نه گلناز..... منم دلخوشی از خانوادت ندارم و مطمئن باش تو اولین فرصت انتقاممو میگیرم..... از چشمات میخونم تو هم دنبال فرصت مناسب برای انتقام هستی.....
☘داستانی کوتاه☘ 🌸دیدن حوران بهشتی در هنگام مرگ 👈نقل است که سهل بن عبدالله مروزی همه روز به درس عبدالله می آمد . روزی بیرون آمد و گفت : دیگر به درس تو نخواهم آمد که کنیزکان تو بر بام آمدند و مرا به خود خواندند و گفتند : سهل من ، سهل من ! چرا ایشان را ادب نکنی ؟ عبدالله با اصحاب خود گفت : حاضر باشید تا نماز بر سهل بکنید. در حال سهل فوت کرد . بر وی نماز کردند . پس گفتند : یا شیخ ! تو را چون معلوم شد ؟ گفت : آن حوران خلد بودند که او را می خواندند و من هیچ کنیزک ندارم. ✨✨✨
💕وقتی زن و مرد ازدواج می کنن قراره لباس هم باشن. لباس چیکار میکنه؟ تو رو از گرما و سرما حفظ میکنه و مهم تر از اون نقصاتو میپوشونه ادما ازدواج میکنن تا اعتماد بنفس بگیرن. تا خودشونو باور کنن. تا یکی باشه خوبیاشونو بزرگ ببینه بدیاشونو کوچیک. که همین طور که هستن دوستشون داشته باشن پس چرا وقتی همسرمون یه کاری انجام نداد بهش بگیم تنبل و وقتی یه چیزی نفهمید بهش بگیم خنگ؟؟؟ زن و شوهر نباید بهم برچسب بزنن و هویت همو زیر سوال ببرن. 👌شما باید همو بالا ببرین نه پایین
💖 رک حرف بزنید❗️ 🔹مطمئن باشید كه روشن و واضح حرف می‌زنید، مردان بیشتر از زنان به پیام‌های روشن و در عین حال مختصر نیاز دارند. كنایه‌زدن درباره‌ آنچه می‌توانید مستقیما به زبان بیاورید، احتمالا به دلیل ترس از عدم پذیرش است. 🔸اگر روشن و واضح سوالی را بپرسید، پاسخی روشن و واضح دریافت خواهید كرد. در روابط شخصی ممكن است گاهی چنین چیزی ناراحت كننده باشد، اما در محل كار سوال‌های روشن می‌تواند سودمند باشد ❤️ 🍃❤️@hamsaraneeeee❤️🍃
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #گلبهار #ادامه_دارد . پدرت یه زن دیگه به اسم گلناز داشت که عشقشون زبانزد عام
📜 🩷 . من کمکت میکنم..... کاری میکنم دخترم با پای خودش برگرده اینجا.... و چنان انتقامی ازشون میگیرم که تا عمر دارن و نفس میکشن فقط بسوزن و خاکستر بشن.... یک سالی بود که لحظه به لحظه فکر انتقام بودم و الان با حرفهاش ریشه های انتقام تو دلم جون میگرفت..... بعد از اون روز من و مادربزرگت باهم متحد شدیم، روزها سپری میشد و پدرت هفته ای یکبار پا به اتاق من میزاشت..... سه، چهار ماهی از اون ماجرا گذشته بود که صبح با حالت تهوع از خواب بیدار شدم و خیلی زود فهمیدم یک توراهی دارم...... خوشحال بودم که یه پله از گلناز بالاتر رفتم..... وقتی پدر بزرگ و مادربزرگت فهمیدن از خوشحالی سر از پا نمیشناختن..... پدرت هم خوشحال شد ولی...... تنها کسی که این‌ وسط ناراحت بود گلناز بود که هیچی نمیگفت و فقط سکوت کرد..... دو ماهه باردار بودم که در کمال ناباوری گلناز هم بعد چندین سال با فاصله یک ماه از من باردار شد، پدرت از خوشحالی ذوق میکرد و همه جوره قربون صدقه گلناز میرفت.... من هم یه زن بودم و تحمل نداشتم و حس حسادتم بدجوری برانگیخته شده بود..... رفتارهای پدرت بس نبود، حرفهای هرروز مادربزرگت هم برای انتقام از یه طرف روح و روانم رو بهم میریخت.... همه جوره به فکر انتقام از ارسلان بودم..... اما در اوج ناباوری خبر مرگ گلبهار رو آوردن... عمارت تبدیل به جهنم شد و شب و روز ازمون گرفته شد، چهل شبانه روز اینجا عزاداری بود و..... همه اهل عمارت، حتی در و دیوار خون گریه میکردن.... کل خانواده تو سکوت کامل به سر میبردن و دیگه خبری از نقشه و فتنه و دو به همزنی نبود.... هرکی یه حرفی میزد و یه چیزی میگفت، روایت مرگ گلبهار زیاد بود.... یه عده میگفتن سر زا رفته و یه عده هم میگفتن مسموم شده و بچه رو نجات دادن ولی خودش از دست رفته و نتونستن براش کاری کنن..... جسد گلبهار تو همون روستامون دفن شد و خانوادش هم دیگه رغبتی برای دیدن بچش نداشتن، حتی مادربزرگت یکبار هم نگفت که می‌خوام بچه گلبهار رو ببینم.... هنوز هم که هنوزه وقتی یاد زیبایی خیره کنندش و چشمهای معصومش میوفتم از درون داغون میشم و آهی میکشم به سرنوشتش که از منم بدتر بود.... بعد از مرگ‌ گلبهار مادربزرگت صبح تا شب یه گوشه مینشست و بدون حتی گفتن کلمه ای داغدار دخترش بود و وقتی بهش نگاه میکردی می‌دیدی که از گوشه چشمش اشکی جاری شد....
حال یک دل را اگر کردی خراب؛ آماده باش، اشک چشم دلشکسته، خانه ویران می کند...! 🖌 @daneshanushe✍️