eitaa logo
دشت جنون
4.2هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 به راستی به می رویم امروز صدای آهنگهای لس آنجلسی آنقدر بلندست که فریادهای بگوش نمی رسد !!! امروز دلاوری های را فراموش کردند !!! امروز اخلاص و ساده زیستی و قهرمانی های روایت نمی شود !!! امروز همه را با اتوبان می شناسند !!! امروز نام را برای اینکه بچه ها خشونت طلب بار نیایند از کوچه ها برداشته و نام نگین و جاوید و ... می گذارند !!! امروز ستارگان هالیوود آنقدر زیادند که دیگر کسی ستارگان درخشان ایران را نمی بیند !!! امروز همه به دنبال کسب نام هستند و گمنامی فقط برای به ارث رسیده است !!! امروز جانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکار عمومی نرسانند !!! امروز کسی نمی داند، در وصیت نامه خود از خدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکند !!! امروز کسی نمی داند، شب عملیات خیبر ، برادرش را جا گذاشت و رفت !!! امروز کسی نمی داند ، رتبه چهار کنکور سراسری را داشت !!! امروز کسی نمی داند تکه های پیکر را درون برای خانواده اش فرستاده بودند !!! امروز ساپورت پوش ها در جامعه خودنمایی می کنند و ارزش های دینی ما را به تمسخر گرفتند !!! امروز اصلا نیست که بخواهد ما را ببیند!!! امروز ......... 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 🌹 🌹 : 🗓 1334/09/01 🗓 محل تولد : آذربایجان غربی ـ میاندوآب وضعیت تاهل : متأهل شغل : پاسدار : 🗓 1362/12/06 🗓 مسئولیت : جانشین فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا محل : جزیره مجنون عملیات : خیبر مزار : 🌷 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 دفتری داشتیم که قرار گذاشته‌ بودیم هرکسی هر موردی از آن یکی دید، در آن دفتر بنویسد. این دفتر همیشه از اشکالاتی که درباره من بود، پر می‌شد. حمید می‌گفت : « تو چرا این‌قدر به من بی‌توجهى! چرا هیچی از من نمی‌نویسى ؟» چه داشتم که بنویسم ؟... آن روزها هر بار که می‌خواست برود ، بدجوری بی‌طاقتی نشان می‌دادم و گریه می‌کردم . تا اینکه یک‌ بار رفتم سر وقت آن دفترچه یادداشت و دیدم نوشته هر وقت که می‌روم ،‌ به جای گریه بنشین برایم قرآن بخوان! این‌طوری هم خودت آرام می‌گیرى، هم من با دل قرص می‌روم . راوی : 🌹 🕊 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 به این چیزها خیلی حساس بود. به من می‌گفت : فاطمه ! این چیه که زن‌ها می‌پوشند ؟ می‌گفتم : را می‌گویی ؟ می‌گفت : نمی‌دانم اسمش چیه . فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ست . دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باشی . گفتم : من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟ خندید و گفت : هر دوش از همان روز من پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم، تا یادش باشم، تا یادم نرود او کی بوده، کجا رفته، چطور رفته، به کجا رسیده . 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 دعا کنید که خداوند را نصیب شما کند که در غیر این صورت زمانی فرامی‌رسد که جنگ تمام می‌شود و رزمندگان سه دسته می‌شوند: ۱- دسته‌ای به مخالفت با گذشته خود بر می‌خیزند و از گذشته خود پشیمان اند. ۲- دسته‌ای راه بی تفاوتی را برمی‌گزینند و در زندگی مادی غرق می‌شوند و همه چیز را فراموش می‌کنند. ۳- دسته سوم به گذشته خود وفادار می‌مانند و احساس مسئولیت می‌کنند که از شدت غصه‌ها و مصائب دق خواهند کرد. پس از خدا بخواهید با وصال از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جز دسته سوم ماندن سخت و دشوار خواهد بود. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود، بهش گفتند: با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب. می‌گفت: «مگه با یک دست نجنگید؟ مگه نفرمود : « والله ان قطعتمو یمینی، انی احامی ابدا عن دینی ». عملیات والفجر۴ مسئول محور بود . بهش مأموریت داده بود گردان رو از محاصره دشمن نجات بده با عده‌ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت . لحظه‌های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود : « مگه مولایم در لحظه آب آشامید که من بیاشامم ؟» 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرزندانم، يقين بدانيد تنها اعمال شما كه مورد رضايت خداوند متعال قرار خواهد گرفت، اعمالي است كه تحت ولايت الهي و رسولش و امامش باشد. بنابراين در هر زمان و هر موقعيت همت به اعمالي بگماريد كه مورد تائيد رهبري و امامت باشد. سلامتی و تعجیل در فرج سلامتی و طول عمر نائب بر حقش 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹