eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
831 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 مهمان بانوی دو عالم چند روز قبل از ، من كه در خارج از كشور به سر می‌بردم ، خواب عجیبی دیدم. درخواب دیدم كه تمام كوچه‌مان را كرده و دیوارهایش را از پوشانده‌اند . خانم جلوی در خانه ایستاده‌اند و مردم بین خودشان نُقل پخش می‌كنند . دریافتم كه شاید برای اتفاقی افتاده است و همینطور هم بود . چند روز بعد از ایران تماس گرفتند و خبر او را به من رساند. سال 1362 و عملیات والفجر 2 بود ، كه زخمی شده بود ، در آخرین لحظات به سختی ، خودش را به بیسیم عراقی‌ها رسانده، آن را با جوید تا مانع ارتباط آنان با عقبه گردد . پس از قطع سیم كه دشمن متوجه این كار شد ، او را به بسته ، راهی دیار گرداند . به خاك سپرده شد. راوی : 🌹 🕊 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🌴🕊🌹🍀🌹🕊🌴 بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهــــربان و بخشنده اند. و من از با ارزشمندترین زمان خود بود چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمی داد و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــــق به دست و دلباز بود. تا جایی که وقتی برای خرید به بازار و یا به گردش و مسافرت می رفتیم اجازه نمی داد هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم ... سبکترین چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم خودش می آورد .. می گفت : برای من خیلی زشت است که در کنار باشم و حتی یک پاکت را همراه بیاورد .. برای جایگاه اهمیت ویژه ای قائل بود و این کار را با عشــــق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار یا اصرار من انجام می داد .. می گفت: شما فقط موا‌ظب و باش .. حتی هم علی اکبرمان را بغل می کرد و هم وسایل را می برد.. جزئیات محبت های علیرضا به حدی به من و فرزندش زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود .. اما همین رفتارهای زیبای باعث می شد در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن و علاقه ذره ای کم نشود. که هنــــوز با روزگار را سپری می کنم . 🍀 @dashtejonoon1🌴🕊