🌺💐🌴🌼🌴💐🌺
#سلام_آقای_جان
به تمنّای طلوع تو جهان چشم به راه
بهامیدقدمتکونومکانچشم به راه
رخ زیبای تو را یاسمن آینه به دست
قدّرعنای توراسرو جوان چشم به راه
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل
#لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
🌺 @dashtejonoon1🌺💐
دشت جنون 🇵🇸
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐
#امام_زمان_عج_و_شهداء
#شهید_والامقام
#احمدعلی_نیری
یک بار با بچه ها ی مسجد و احمد آقا به زیارت قم و جمکران رفتیم. بعد از اقامه ی نماز، به ما گفتن برای خرید یک ساعت وقت دارید. ما راه افتادیم به سمت مغازه ها، یکدفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیایان شروع به حرکت کرد! به یکی از رفقام گفتم: «احمد کجا می رود؟!» دنبالش راه افتادیم. آهسته شروع به تعقیبش کردیم. آن زمان مثل حالا نبود، حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود. احمد جایی رفت که اطرافش خیلی تاریک شد.
احمد متوجه شد دنبالش داریم می رویم. به ما گفت: «کار خوبی نکردید برگردید.» گفتیم: «نمی شه ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم می آییم.» دو دفعه دیگه هم اصرار کرد برگردید. ولی ما همان جواب قبلی را دادیم. بعد نگاهش را به صورت ما انداخت و گفت: «طاقتش را دارید؟ می توانید با من بیایید!؟» ما که از همه ی احوالات احمد بی خبر بودیم گفتیم: «طاقت چی رو؟ مگه کجا می خوای بری؟»
نفسی کشید و گفت: «دارم میرم دست بوسی مولا.» باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شل شد . ترسیده بودیم. من بدنم لرزید. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: «اگه دوست دارید بیایید بسم الله.» نمی دانید چه حالی بود. شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود. با ترس و لرز برگشتیم. ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید. چهره اش برافروخته بود با کسی حرف نمی زد و سرجایش نشست. از آن روز سعی کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم. بار دیگر شبیه همین ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد.
📚کتاب عارفانه، صفحه ۸۸ اای ۹۰
جهت سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان_عج و شادی روح #شهداء و #امام_شهداء
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐 @dashtejonoon1🍀💐
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#دانشمند_هسته_ای
#شهيد_والامقام
#مسعود_علی_محمدی
تاریخ تولد : ۱۳۳۸/۰۶/۰۳
محل تولد : تهران
وضعیت تاهل : متاهل
شغل : فیزیکدان
تاریخ #شهادت : ۱۳۸۸/۱۰/۲۲
محل #شهادت : تهران
نام عملیات : ترور
مزار #شهید :
#امامزاده_علی_اکبر_ع_چیذر
مسعود جان
#آسماني_شدنت_مبارك
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #دانشمند_هسته_ای #شهيد_والامقام #مسعود_علی_محمدی تاریخ تولد :
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴
گذری بر زندگی
#دانشمند_هسته_ای
#شهید_والامقام
#مسعود_علیمحمدی
#مسعود_علیمحمدی ۳ شهریور ۱۳۳۸ در تهران دیده به جهان هستی گشود .
پس از طی دورههای مقدماتی تحصیلی با بالاترین رتبهها وارد دانشگاه شیراز شد و مدرک کارشناسی خود در رشته فیزیک را از این دانشگاه در سال ۱۳۶۴ دریافت کرد.
پس از آن برای طی دورههای تکمیلی به مهمترین دانشگاه صنعتی کشور راه یافت و در مقاطع کارشناسی ارشد (۱۳۶۷) و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی از دانشگاه صنعتی شریف فارغالتحصیل شد.
او از نخستین دانشجویان دوره دکترای فیزیک در داخل ایران بود و نخستین شخصی است که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت کرده است.
او دهها مقاله ISI منتشر کرد و همچنین از نخستین دانشجویان پسا دکتری در پژوهشگاه دانشهای بنیادی بود.
تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژیهای بالا و کیهانشناسی بوده است.
با پژوهشگاه دانشهای بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشت. ازجمله درسهای ارائه شده توسط وی میتوان به مکانیک کوانتومی و الکترو مغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدانهای کوانتومی اشاره کرد.
#علیمحمدی، یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی خوارزمی در سال ۸۶ بود و در پژوهشهای بنیادی رتبه دوم را کسب کرد.
وی از سال ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس بود و عضو هیأت علمی این دانشگاه بود.
وی در مقاطع مختلف تحصیلی شاخه فیزیک در تربیت معلم و همچنین به عنوان استاد راهنما و مشاور در پروژههای پایاننامههای مرتبط با علوم فیزیکی، به فعالیت مشغول بوده است.
انفجار بمب در قیطریه تهران در ساعت 7:30 صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ روی داد.
در این حادثه مسعود علیمحمدی #شهید شد، دو فرد دیگر زخمی شدند و خساراتی به ساختمان مجاور وارد شد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴 @dashtejonoon1🌷🥀
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷
#شهیدانه
ما از اینها غافلیم
#دانشمند_هسته_ای
#شهید_والامقام
#مصطفی_احمدی_روشن
دستم را گرفت، از خوابگاه برد بیرون. روبهروی خوابگاه زنجان خانههایی بود که معلوم بود از قدیم مانده؛ از زمان آلونکنشینها.
همیشه چشمم به این خانهها میافتاد، اما هیچوقت فکر نکرده بودم به آدمهایی که توی این آلونکها زندگی میکنند. اوضاعشان خیلی خراب بود. رفتیم جلوتر. از یکی از خانهها خانمی آمد بیرون، سه تا بچه قد و نیم قد هم پشت سرش.
مصطفی تا چشمش به بچهها افتاد، قربان صدقهشان رفت. خانه درواقع، یک اتاق خرابه نمناک بود. در نداشت؛ پرده جلویش آویزان بود. از تیر چراغبرق سیم کشیده بودند و یک چراغ جلوی در روشن کرده بودند.
مصطفی گفت: «ببین اینا چطوری دارن زندگی میکنن. ما ازشون غافلیم.» چند وقتی بود بهشان سر میزد. برنج و روغن میخرید و برایشان میبرد. وقتی هم که خودش نمیتوانست کمک کند، چندتا از بچهها را میبرد که آنها کمک کنند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊 @dashtejonoon1🕊🥀
29.mp3
5.62M
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#کتاب_صوتی
#پوتین_قرمزها
#خاطرات
#مرتضی_بشیری
💐 #قسمت29💐
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#دمی_با_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدرضا_شفیعی
#قسمت_چهارم
اوائل ماه ربیع 6 عدد جعبه شیرینی، عطر و تسبیح و مهر و جانماز خریده و آماده و مهیا شد. مادر به او گفت: «مادر تو که پول زیادی نداری، چرا از این خرج ها میکنی؟ فردا برای زن گرفتن و خانه خریدن پول میخواهی» با آرامش و لبخند شیرین جواب او را با یک بیت شعر داد و گفت: «شما با خانمان خود بمانید، که ما بیخانمان بودیم و رفتیم» بعد گفته بود : «در منطقه قرار است جشن میلاد پیغمبر اکرم(ص) را داشته باشیم و به خاطر مراسم جشن این وسایل را خریدهام.»
راوی :
#مادر_شهید
#ادامه_دارد...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🕊🌺🌼🌺🕊🌴
#مهدی_جان
تو میآیی
شهیدان نیز با تو میآیند
و آوینی روایت میڪند
فتح نهایی را . . .
#سلامتی_و_تعجیل_در_فرجش
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴 @dashtejonoon1🌺🌴
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
یاد باد
آن روزگاران
یاد باد
یاد جبهه ها
یاد دفاع مقدس
#یاد_شهدا
ارسالی از اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌺💐🌼🌺🌼💐🌺
امروز
#بیستم_و_دوم_دیماه
سالروز طلوع
چند آسمون نشین شهرستانمونه
تولدتان مبارک
#شهدای_عزیز
🌷 بسیجی #شهید عباسعلی حمیدی (رضا)
🌷 بسیجی #شهید محمدتقی یوسفی (احمد)
🌷 بسیجی #شهید منصور حبیب الهی (رضاقلی)
🌷 بسیجی #شهید علی سالمی (رضا)
🌷 بسیجی #شهید یداله کاظمی (غلامعلی)
🌷 بسیجی #شهید اسداله کاکولکی (رضاقلی)
🌷 بسیجی #شهید محمدرضا مشاوری (ابوالقاسم)
🌷 دانشجوی #شهید محمدرضا هادی (عباسعلی)
🌷 سرباز #شهید محمدرضا عزیز الهی (عباسعلی)
#کادوی_تولدشون
#شادی_روحشون
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐 @dashtejonoon1💐🌺
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹
#سلام_بر_شهدا 🌷
سلام بر مردان بی ادعا 🌷
خوشا آنانڪ جان را میشناسند
طریق عشق و ایمان را میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را #شهیدان مے شناسند
🕊 #ای_شهید 🌹
تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن
براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ...
✍️ امروز #بیستم_و_دوم_دیماه
سالروز عروجتان است🕊
🌹 #شهدای والامقام
🌹شهرستان نجف آباد
🌹ڪہ در چنین روزی
🌹 آسمانی شده اند
🌹 این #شهدای والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد :
🌹 بسیجی #شهید محمد ایزدپناه (رضا) 🌷22 سالہ ـ نجف آباد
🌺 بسیجی #شهید غلامرضا جباری (قربانعلی) 🌷35 سالہ ـ نجف آباد ـ روستای فیلور
🌺 بسیجی #شهید حسین زمانیان (مصطفی) 🌷18 سالہ ـ نجف آباد
🌺 بسیجی #شهید محمدرضا سروشان (عبدالحسین) 🌷16 سالہ ـ نجف آباد ـ جوزدان
🌺 بسیجی #شهید مهدی موحدی (عشقعلی) 🌷26 سالہ ـ نجف آباد
🌺 انقلابی #شهید محمد حسین حجتی (محمدعلی) 🌷 22 سالہ ـ نجف آباد ـ روستای همت آباد
🌹 سالگرد
🌹آسمانی شدنتان
🌹 مبارڪ باد ...
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی 🌹
#راهـشان_پر_رهرو 🕊
🕊 @dashtejonoon1🕊🥀
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
💠 قرار شبانه
روایت است که :
هر زمان جوانی دعای فرج مهدی (عج) را زمزمه کند، همزمان امام زمان دستهای مبارکشان را به سوی آسمان بلند می کنند و برای آن جوان دعا می فرمایند .
پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام #شهدا
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸
🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ
🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ
🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ
🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ
🌸وضاقَتِ الاْرْضُ
🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ
🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ
🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى
🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا
🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ
🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ
🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ
🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
@dashtejonoon1
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
کاش می شد در کنارتان بود.
کاش می شد فرار کرد از همه نیرنگ ها و ناپاکی ها و بدی های روزگار ما…
کاش می شد دوباره حضورتان غبار از دل های آلوده ی ما بزداید…
کاش باز هم میزها سنگر شوند و لباس های مجلل… همان لباس های خاکی و زیبا
دلم گرفته از این همه رنگ و ریا
دلم لک زده برای سادگی…
برای نور خدا…
برای شهدا…
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #محمدعلی_موحدی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #شنبه برابر است با :
🗓 23 دی ماه 1402ه.ش
🗓 1 رجب 1445 ه.ق
🗓 13 ژانویه 2024 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_رب_العالمین
ای پروردگار جهانیان
#ختم_قرآن
🔸صفحه 141
🔸جزء 7
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
#و_شهدا
🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#حدیث_روز
#امام_موسی_کاظم_ع
رجب نهر فى الجنه اشد بياضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام يوما من رجب سقاه الله من ذلك النهر .
رجب نام نهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او مى نوشاند .
🌺💐 #عیدتان
🌺🌼💐 #مبارک
🌺 @dashtejonoon1🍀💐
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#این_الرجبیون
🌺 رجب هنگامه راز و نیاز است
🌼 برای عاشقان فصل نماز است
💐 رجب درگاه غفران الهی ...
🍀 برای بندگانش باز باز است
حلول ماه رجب و ولادت امام محمد باقر (ع) بر عموم مسلمین جهان مبارک باد .
🍀@dashtejonoo1🌺🌼
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺
🌺 مبارک باشد آمدن ماهی که
💐 اولین روزش #باقری
🌼 سومینش #نقوی
🍀 دهمینش #تقوی
🌺 سیزدهمینش #علوی
💐 نیمه اش #زینبی
🌼 بیست و هفتمش #محمدی
💐 #عیدتون_مبارک💐
🍀 @dashtejonoon1🌼🌺
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#دمی_با_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدرضا_شفیعی
#قسمت_پنجم
چند روزی طول نکشید که شب در عالم خواب دیدم محمدرضا آمد داخل خانه. یک لباس سبز پر از نوشته بر تنش بود. از در که آمد یک شاخه گل سبز در دستش بود ولی جلوی من که آمد، یک بقچه سبز کوچک شد. سه مرتبه گفت: «مادر برایت هدیه آوردم.» گفتم: «چطوری پسرم! این بار چرا! اینقدر زود آمدی؟» گفت: «مادر عجله دارم، فقط آمدم بگویم دیگر چشم به راه من نباشید!» صبح که بیدار شدم از خودم پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ شاید دیشب حمله و عملیات بوده است. به دامادم تلفن زدم و قصه را گفتم. دامادم خواب را خیلی تایید نکرد. دوباره شب بعد همین خواب را دیدم. محمدرضا گفت: «دیگر چشم به راه من نباشید!» وقتی برای بار دوم به دامادم گفتم، رفت سپاه و پرس و جو کرد ولی خبری نبود. از ما خواستند که یک عکس و فتوکپی شناسنامه را برای صلیب سرخ پست کنیم که ما همین کار را کردیم.
راوی :
#مادر_شهید
#ادامه_دارد...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹