eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.5هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش به خاک هویزه ۳۶ خاطرات یونس شریفی قاسم یاحسینی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 عراقی‌ها می خواستند کار شهر را یکسره کنند و همه نیروهای مقاومت را از بین ببرند. تانکها به طور فشرده در یک صف بلند در حال عبور از خیابانهای شهر بودند و به هر چیزی شلیک می‌کردند. واحد توپخانه دشمن نیز برای لحظه ای بمباران شهر را رها نمی کرد. ساعتی صدها گلوله روی شهر بی دفاع سوسنگرد فرود می آورد و خانه های خالی و یا پر از مردم را خراب می کرد. غفار درویشی گفت: - یونس! تو همین امروز شهید می‌شوی من لیاقت شهادت را ندارم. - نه تو شهید می‌شوی چون فرمانده ما هستی و ما پشت سرت حرکت می‌کنیم. خنده کوتاهی کرد و افزود: - من پشت سر هر کس حرکت کنم او به شهادت می رسد! جنگ و گریزکنان صبح را به ظهر رساندیم. مسجد پر از مجروح شده بود و دیگر جای مجروح جدیدی نداشت. به بازار کویت آمدم. یک تانک دشمن را زیر نظر گرفتم. هنوز دو سه نارنجک تخم مرغی همراهم بود. نارنجک را در نارنجک انداز گذاشتم. تا خواستم بلند شوم و به سوی تانک شلیک کنم، دشمن متوجه ام شد و رگباری بالای سرم بست. من بالای پشت بام بودم. چون جایم لو رفت ناچار شدم پایین بیایم. در همین هنگام یک مرد کامل که حدود ۵۰ سال داشت تانک عراقی را نشانه گرفت تا آن را بزند. موشک آرپی جی را گذاشت و زیر لب بسم الله الرحمن الرحيم گفت، من همان لحظه کـه مـرد می خواست شلیک کند با تمام وجودم دعا کردم تا گلوله اش به تانک دشمن بخورد. تانکهای عراقی داشتند همین طور جلو و جلوتر می آمدند و اگر ما موفق می‌شدیم فقط یک تانک آنها را بزنیم و به آتش بکشیم، تانکهای دیگر ترسیده و دست به عقب نشینی می زدند. مرد موشکش را زد. من منتظر بودم که تانک با صدای مهیبی منفجر شود اما فقط دود سیاهی از تانک بلند شد! کمی بعد تانک آتش گرفت. (تانک منهدم شده در بازار سوسنگرد به نماد مقاومت مردم مبدل شد و هنوز لاشه آن تانک در همانجا که آتش گرفت قرار دارد.) چند سرباز عراقی که داخل تانک بودند آتش گرفتند. تانک کناری اش ناگهان ایستاد. خدمه های آن بیرون آمدند و پا به فرار گذاشتند. من که شاهد آتش گرفتن تانک و سربازان دشمن و فرار سرنشینان تانکهای دیگر بودم، حال عجیبی داشتم و از شوق تکبیر گفتم. این دو تانک عملاً به جان پناه ما تبدیل شدند و ما خودمان را پشت آنها از تیرهای دشمن حفظ کردیم. با همه وجودم الله اکبر می گفتم. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم. روی دشمن رگبار بستم. عراقی ها حدود ۲۰۰، ۳۰۰ متر عقب نشینی کردند. تانکهای آنها نیز مثل سربازانشان عقب نشینی کردند. ما حسابی روحیه گرفتیم. عقب نشینی در خیابان طالقانی بود. محل اصلی جنگ در بازار و خیابان طالقانی بود. در یک چشم بر هم زدن یک عراقی در خیابان نماند. خیلی تعجب کردم و به بچه ها گفتم: بچه ها مواظب باشید. فکر می‌کنم عراقی ها در خانه های مردم رفته باشند و از آنجا می‌خواهند به ما حمله کنند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas 👈لینک عضویت ✧✧ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ حܩߊ‌ܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐ‌ܢ‌ߺ ✧✧ 🍂
همان تانک و همان محل @defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 باید دید کجای کار ایراد دارد والا کار برای خدا خستگی ندارد شهید حسن باقری ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 🏴 یادش بخیر اروند خروشان همان رود وحشی نا آرام و شهدایی که آب را قسم دادند، به بی‌بی دوعالم که آرام گیرد تا بچه‌ها بگذرند. یا فاطمه جان! دنیای امروزمان هم پُراست از امواج خانه خراب کن! پُر است از جزر و مدهایی که آدم را بالا و پایین می کند ... دنیای ما از اروند، خروشان تر است و وحشی تر ... دست ما را بگیر و از بین این امواج رهایی بخش.... به همان روضه‌های شهدا که از کناره اروند برایت خواندند و گذشتند. امروز هم بچه‌هایت تنهاتر از همیشه‌اند بی‌بی جان! ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻  هنگ سوم | ۷ خاطرات اسیر عراقی دکتر مجتبی الحسینی ‌‌‍‌‎‌┄═ ◍⃟🌺 ◍⃟🌸 ◍⃟🌻═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 اقدامات دولت بعث قبل از شروع رسمی جنگ‌ با ایران ▪︎ روابط و مناسبات بین دو کشور ایران و عراق بعد از اثبات مشارکت عراق در عملیاتی تخریبی خوزستان، به تیرگی گرایید. واقعیت این است که کنسولگری عراق در خرمشهر عده ای از اعراب ایرانی الاصل را برای انجام یک رشته عملیات تخریبی در داخل ایران بسیج کرده بود. از سوی دیگر رژیم عراق ضمن اعلام پشتیبانی از هواداران قاسملو، پایگاههایی را در منطقه سلیمانیه که زیر نظر برزان تکریتی برادر ناتنی صدام که رئیس کل اطلاعات عراق بود اداره می‌شد، در اختیار آنان قرار داد. در جمع بندی این بخش از کتاب می‌توان گفت که جنگ طرحی بود که از قبل با همکاری و همفکری ابر قدرتها، به ویژه آمریکاو رژیمهای دست نشانده او در منطقه و نیز پس مانده های رژیم شاه پی ریزی شد که هدف از آن همانا براندازی حکومت اسلامی ایران و بازگردانیدن اوضاع به حال سابق و تامین مجدد منافع آمریکا و اسرائیل از طریق روی کار آوردن یک نظام لائیک دست نشانده در ایران بود. گرچه ظاهراً این جنگ به منظور مطالبه زمین و آب تحمیل گردید. این خلاصه ای بود از حوادثی که من در طول یک سال اقامت خود در بغداد در جریان آنها قرار گرفتم. به دنبال وقوع این حوادث یک سری جریانات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی دیگری نیز روی داد که خواسته یا ناخواسته در سرنوشت و آینده میلیونها نفر از مردم دو کشور تأثیر گذاشت. ▪︎ از سراسری عطوفت به دخمه های مرگ پس از یک سال اقامت در بیمارستانهای آموزشی، در تاریخ ۱۸ اگوست ۱۹۸۰ / ۲۷ مرداد ۱۳۵۹ با زندگی غیر نظامی در بیمارستان کرامه بغداد وداع گفته، سوار قطار مشکلات و محنت‌ها شدم. لباس سفید را که سمبل پاکی و مردم داری است در آورده و به جای آن لباس نظامی خاکستری رنگ را که ماهیتی خشن و بی رحم دارد پوشیدم. بیمارستان را به قصد منزل ترک کردم و پس از گذرانیدن دو شبانه روز در بین خانواده و عزیزان، بیستم اگوست / ۲۹ مرداد با در دست داشتن نامه خدمت وظیفه عازم دانشکده افسران احتیاط بغداد شدم. چند روز بعد اسامی اعلام شد و من به عنوان دکتر سرباز وظیفه به آموزشگاه پزشکی بیمارستان نظامی الرشید اعزام شدم. به دلیل عدم عضویت در حزب بعث عراق در دانشکده احتیاط شرکت نکردم. با این که از این بابت بسیار خوشحال بودم ولی تیرگی روابط بین عراق و ایران و وقوع درگیریهای مرزی و حملات توپخانه در منطقه خانقین و مندلی که اخبار و گزارشات آن به گوش مردم می‌رسید بر ترس و نگرانی من دامن می‌زد. در آن فاصله با یکی از پزشکان شاغل در بیمارستان خانقین ملاقات کردم. او با اشاره به این حملات گفت: ارتش عراق شهر قصرشیرین را به وسیله توپخانه مستقر در داخل شهر خانقین مورد هدف قرار می‌دهد و زمانی که ایرانی‌ها درصد پاسخگویی به حملات توپخانه عراق بر می آیند، گلوله های توپ به مناطقی از خانقین اصابت می‌کند. در واقع دولت عراق با این گلوله باران زمینه را برای شروع یک تجاوز گسترده فراهم ساخت. در ادامه این حوادث و رخدادها، حملات تبلبغاتی علیه دولت نوپای ایران شدت یافت و به حد ارعاب و تهدید رسید. حتی شخص صدام در آن روزها از منطقه مرزی بازدید کرد و در حالی که با دوربین سرزمینهای ایران را نظاره می کرد بر صفحه تلویزیون ظاهر گردید. رسانه های تبلیغاتی عراق با پخش گزارشات مربوط به این گلوله باران سعی می‌کردند کینه و عدالت مردم را نسبت به ایران و دولت این کشور تحریک نمایند.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ نشر همراه با لینک کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 چگونه از جان نگذرد آن کس که می داند جان، بهای دیدار است... ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 هر ذره از این خاک گره خورده‌ نگاهی‌ست اینجا دیار عاشقان است ... و امروز هم گوش‌ها را باید بست از صدای ناهنجار بدخواهان و اتاق فکرهای انحراف و دنیای زر و زور و تزویر عکاس: محمود بدرفر ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا