❁﷽❁
☘ در زیر سایه #قـرآن
#صبـح دیگرے آغاز شد
هنوز نقشے بر آن نرفته است
و #شهیـد
#نقاش_منتخب خداست
#سلام_بر_شهدا
┏ ◆ 🌷 ◆ ↫ ━━━┓
حماسه جنوب،شهدا🚩
#ازدواج_به_سبک_شهدا🌸🍃
پسر خالهام بود. یک روز آمد خانهمان با یک برگه پر از نوشته، پشتورو.
نشست کنار مادرم و گفت: «خاله، میشود چند دقیقه ما را تنها بگذارید، می خواهم شرایطم را بخوانم ببینم طاهره حاضره با من ازدواج کند یا نه؟»
مادرم که رفت رو به رویم نشست.
شرایطش را یکی یکی گفت.
من هم چون از صمیم قلب دوستش داشتم قبول کردم.
گفتم: «دوست دارم مهریه ام یک جلد کلام الله مجید باشد»
گفت: « یک جلد #قرآن و یک دور #کتب شهید مطهری.»
#سردارشهیداحمدسوداگر🕊🌹
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
#شهیدعلیرضاکاویانی🕊 انسان یک روزى بدنیامى آیدویک روزنیزبایدازدنیابرودپس چه خوب که انسان این جان راد
#به_وصایای_شهدا_عمل_کنیم🙏
#شهیدعلیرضاکاویانی🕊🌹
👈مسجد را خالى نکنید زیرا که #مسجد سنگر ماست .
👈جلسه هاى #قرآن راحفظ کنید .
👈از برادرانم مى خواهم که #امام را تنها نگذارند و همیشه پیرو خط امام باشند.
@defae_moghadas2
🔶 پـای درس شهیـــد...
💞ازدواج ڪه ڪرد، یک جلـد #قــرآن برای همسرش خرید توی صفحه اول نوشت:
💞امیدم در این است ڪه این ڪتاب اساس حرڪت مشترڪ ما باشد و نه چیز دیگر ڪه همه چیز فناپذیر است جز این ڪتاب...
#شهيد_سیدمحمدعلی_جهان_آرا
#کلام_شهید
توجه کنید!!
خیلی زیبا به کاراهایی که انجام میداده #وصیت می کنه :
به وصیت هایم جامه عمل بپوشانید.
آن چیزی را که عمل کرده ام می گویم:
#نماز_شب را بخوانید اگر میخواهید به خدا نزدیک شوید و ببینید آنچه را که ...
بعد از نماز #دعا کنید ، دعائی که شما را تغییر دهد و اینگونه نیایش مداوم باشد .
به #قرآن اهمیت زیادی بدهید و تا می توانید آنرا بخوانید که قلب شما را روشن می کند و نور ایمان را در وجودتان میدمد .
به #وقت_نماز اهمیت زیادی بدهید که این دستور خداست .
#شهید_بهروز_شمشیری🕊🌹
#بیت_المقدس❣
@defae_moghadas2
🍃🌸
دنیا آزمایشگاهی الهی است که در آن زندگی می کنیم ،
خداوند عالمین ما را خلق کرد و در این صحنه زمین قرار دادکه ما در آن به #مسابقه بپردازیم .
بیاییم عمل مان و رفتارمان فقط و فقط برای #رضای_خدا باشد .
ناامیدی گناه بزرگی است
از #قرآن دور نشوید و همیشه به یاد #خدا باشید .
#شهید_مهدی_اسکندری🕊🌹
#بیت_المقدس❣
@defae_moghadas2
🍂
🔻 بازخوانی یک خاطره 1
۳۱ شهريور ١٣٥٩ ؛
همزمان با یورش نظامیان بعثی به خاک کشورمون،
اومد به #مسجد_جوادالائمه ی اهواز،
و برای دفاع در برابر تجاوز، نام نويسی كرد :
#بهروز_بيك_زاده ❤
سن : ١٧ سال
#جلسات_قرآن_پايگاه رو كه هر روز صبح تشكيل دادم با علاقه ی فراوون شركت كرد.
يك روز اومد، كنارم دو زانو نشست و با يه نجابت خاصی گفت:
(( برادر قنبری، من يه تقاضا دارم می خوام برام كلاس خصوصی #قرآن بگذاری. ))
پرسيدم : هر روز ؟
گفت (( بله؛ هر روز ))
قبول كردم...
هر روز عصر میومد
رو به روی من می نشست،
يه صفحه از #قرآن، براش می خوندم، ترجمه می كردم،
و می رفت!
حتی روزهايی كه #پايگاه نبودم،
میومد منزل !!
١٨ ماه تموم !!! هر روز !!!
كارش همين بود!
من #قرآن می خوندم، ترجمه می كردم
و او فقط گوش می كرد!
ماه های آخر؛
می ديدم درحالی كه من #قرآن می خوندم،
او اشك می ريخت!
خیلی خوب یادمه، زمستون ١٣٦٠
به منزل من اومد، گفت
(( برادر قنبری، امروز اون آياتی رو برام بخون كه می گه افراد كمی ممكنه بر افراد زيادی به اجازه خدا پيروز بش ))
صفحه ای كه اون آيه رو داشت، آوردم براش خوندم.....
(( كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة بأذن الله...))
بهروز من؛
اون روز خيلی اشك ريخت،
خیلی .....
دکترقنبری
۲۸ اسفند ۹۸
@defae_moghadas2
🍂
❣
🔻 بازخوانی یک خاطره 2
٢٩ اسفند ١٣٦٠
ساعت ٩ شب
( شب قبل از عمليات #فتح_المبين )
حول و حوش تحويل سال نو،
همه، در حال خوردن آجيل بودند!
آجيل هايی كه رو بسته بندی اونا نوشته بود:
«« اهدايی امت حزب الله! »»
#بهروز_بیک_زاده ❤
تنها فردی بود كه آجيل نمی خورد.
رفتم كنارش نشستم.
مثل هميشه درحال تلاوت #قرآن بود!ا
از او خواستم كه به جمع بچه ها بياد!
او احترام زيادی برا من قائل بود،
ازم خواهش كرد تقاضامو پس بگيرم!
گفتم
"به شرطی كه علتشو بگی"
بی درنگ علتو گفت:
(( می ترسم وقتی آجيل می خورم، از ياد خدا غافل شم.
می خوام همه لحظاتم با ياد خدا پر شن ))
۲۹ اسفند ۹۸
دکتر قنبری
۲۹ اسفند ۹۸
@defae_moghadas2
❣
#ویژگی_های_اخلاقی
▪️نقل از همسر شهید مدافع حرم #عادل_سعد
🔻عادل چهارمین شهید طایفه سعد بود که در شهر حلب سوریه به شهادت رسید او پیش از این رزمندهی جبهه #فلوجه عراق بود من حتی برای دیدنش در همان ایام به شهر حله عراق رفتم و چند روزی در خانه دوستش در کنارش بودم بار دوم که پیشش رفتم یکی از دو دخترم را نیز همراهم بردم. دوستش دکتر حیدری میگفت: عادل تمام حقوق خودش را بین بچه های سوری تقسیم میکرد با اینکه دخترِ دم بخت داشت.
شهید اصرار داشت که بعد از شهادتش کوله پشتیاش را به دست تنها پسرش احمد برسانیم در کولهاش یک #انگشتر یک ساعت یک #قرآن یک #تسبیح و یک دست لباس نظامی بود شاید میدانست که احمد میگوید اینها را ۵ سال نگه میدارم تا بزرگتر بشوم و راه پدرم را ادامه بدهم. دخترم میگوید: « در بین راه #دانشگاه وقتی چشم پدرم به عکس شهید مدافع حرم #محمد_زلقی افتاد.»
گفت: «تصویر بعدی عکس من است» عادل چندین روز قبل از ازدواج دخترش سمانه به شهادت رسید.
🗓شهادت: ۱۵ شهریور ۹۵، حلب
🥀مزار شهید: شهرک انقلاب #دزفول
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ #خاطره
#پرده هايی كه كنار رفت !!
#پرده اول
********************
٣١شهريور١٣٥٩
به #مسجد_جوادالائمه اهواز آمد
و نام نويسی كرد
نام : #بهروز_بيك_زاده
سن : ١٧سال
در #جلسات_قرآن #پايگاه كه
هر صبح تشكيل مي شد
با علاقه فراوان شركت مي كرد.
يك روز آمد،
كنارم نشست و
با يك نجابت خاصي گفت:
برادر قنبري،
من يك تقاضا دارم
مي خواهم
برايم كلاس خصوصي #قرآن بگذاري.
پرسيدم : هر روز ؟
گفت آري؛ هر روز !
قبول كردم...
هر روز عصر مي آمد
رو به روي من مي نشست
يك صفحه از #قرآن،
براي او مي خواندم،
ترجمه مي كردم،
و مي رفت!
حتي روزهايي كه #پايگاه نبودم،
مي آمد منزل.
١٨ ماه تمام! كارش همين بود!
من #قرآن مي خواندم و ترجمه مي كردم
واو فقط گوش مي كرد!
ماه هاي آخر؛
مي ديدم
درحالي كه من #قرآن مي خواندم،
او اشك مي ريخت!
زمستان١٣٦٠
يك روز كه به منزل ما آمده بود
گفت برادر قنبري،
امروز آن آياتي را برايم بخوان كه مي گويد
"افراد كمي ممكن است بر افراد زيادي به اجازه خدا پيروز شوند"
صفحه اي كه آن آيه را داشت،
آوردم
برايش خواندم و ترجمه كردم
.....كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة بأذن الله...
بهروز ما؛
آن روز خيلي اشك ريخت
بيشتر از هميشه!
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂
❣#پرده دوم
*****************
شنبه ٢٩ اسفند١٣٦٠-ساعت٩شب
( شب قبل از عمليات #فتح_المبين )
سنگر بچه هاي #مسجد_جوادالائمه اهواز
حول وحوش تحويل سال نو
همه در حال خوردن آجيل بودند!
آجيل هايي كه روي بسته بندي آن هانوشته بود : اهدايي امت حزب الله!
#بهروز
تنها فردي بود كه آجيل نمي خورد.
رفتم و كنارش نشستم
مثل هميشه درحال تلاوت #قرآن بود!
از او خواستم كه به جمع بچه ها بيايد!
او كه احترام زيادي براي من قائل بود،
از من خواهش كرد كه تقاضايم را پس بگيرم!
گفتم
"به شرطي كه علتش را بگويي."
علت را گفت :
"مي ترسم در حين خوردن آجيل،
از يادخدا غافل شوم.
مي خواهم همه لحظاتم را با ياد خدا پر كنم"
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂