eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.5هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 روزگار فتنه های دجال 🔸 وقتی یک مداح با معرفت مفاهیم بسیار مهم و دقیق و البته ناظر به حوادث روز را فقط در یک دقیقه به زیبایی ارائه می‌کند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻  هنگ سوم | ۶ خاطرات اسیر عراقی دکتر مجتبی الحسینی ‌‌‍‌‎‌┄═ ◍⃟🌺 ◍⃟🌸 ◍⃟🌻═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 اقدامات دولت بعث قبل از شروع رسمی جنگ‌ با ایران ▪︎ آمادگیهای نظامی چندماه پیش از وقوع جنگ، ترخیص سربازان از خدمت نظام متوقف شد. متولدین سال ١٩٤٩ برای انجام خدمت احتیاط احضار شدند. تصمیماتی در مورد اعطای زمینهای مسکونی و اتومبیل‌های لوکس به افسران و درجه داران به طور اقساط گرفته شد و جذب فارغ التحصیلان ارتش در ادارات غیر نظامی ملغی گردید. از سوی دیگر تعداد کثیری از لشکرها و تیپ‌های ارتش عراق به انجام مانورهای نظامی پرداختند و دشمن فرضی را در این مانورها که برخلاف گذشته این بار ایران بود و نه اسرائیل - مورد تهاجم قرار دادند. نیروهای عراقی همان طرح‌هایی را به اجرا گذاشتند که هنگام تجاوز به خاک ایران عمل کردند و این واقعیتی است که پرسنل سپاه سوم به خوبی از آن آگاهی دارند. نکته قابل ذکر در این مورد مشارکت افسران ایرانی هوادار شاه معدوم در طرح ریزی این تجاوز بود. این نشان می‌دهد که آنها تا به این حد با انقلاب اسلامی ایران سر ناسازگاری داشتند ؛ و مسلماً این جنگ را نه فقط رژیم بعث عراق بلکه تمامی دشمنان اسلام علیه انقلاب ایران و اسلام به راه انداختند. افسران فراری شاه اطلاعاتی در مورد وضعیت نظامی و دفاعی ایران در اختیار رژیم بعث قرار دادند. این موضوع را یکی از دوستانم به نام «عبدالغنی و سمیسم » که در قسمت اداری دانشکده نظامی البکر خدمت می کرد، با من در میان گذاشت. او در یکی از روزهای ماه ژوئن سال ۱۹۸۰ / خرداد سال ۱۳۵۹ در بیمارستان کرامه، نزد من آمد و گفت: خبری بسیار مهم و محرمانه دارم که بایستی قول بدهی جایی منتشر نکنی! پرسیدم: «این خبر چیست ؟ او گفت: عراق قصد دارد به منظور جداسازی منطقه عربستان (خوزستان) ایران را از منطقه جنوب مورد تهاجم قرار دهد. در جواب گفتم حتما شوخی می‌کنی؟ او گفت: «نه، موضوع كاملاً . جدی است.» پرسیدم چه دلیلی داری؟ گفت: «صدام» با وزیر دفاع و افسران بلند پایه ارتش به همراه ٤ افسر بلندپایه ایرانی جلساتی به مدت چند روز در دانشکده نظامی البکر داشته که دستوراتی در مورد چاپ و انتشار دهها نقشه نظامی و سپس از نوار مرزی بین ایران و عراق به ویژه منطقه عربستان صادر شد. بسیاری از سربازان اهل تکریت، موصل و سامرا که با ما بودند از این قضیه اطلاع دارند.» «عبدالغنی سمیسم در اوایل سال ١٣٦٠/١٩٨۱ دستگیر و اعدام شد. نکته دیگر این که واحدهای نظامی عراق پس از انجام مانورها به پادگانهای خود مراجعت نکردند بلکه به مرزهای ایران و عراق اعزام شدند و این موضوع بیانگر نیت قبلی آنان برای شروع تجاوز می‌باشد. ▪︎ دخالت در امور داخلی ایران رسانه های تبلیغاتی اخبار و گزارشاتی در زمینه اقدامات آشوبگرانه و حرکتهای تجزیه طلبانه که پس از پیروزی انقلاب ایران صورت گرفت، منتشر می‌ساختند. رسانه ها به منظور زمینه سازی برای تجزیه ایران ترکیب ملت‌های ایران را به جای ملت ایران به کار می بردند. بعثی ها از این که ملیت‌های عرب، کرد و ترکمان در عراق زندگی می‌کنند و از آنها به عنوان ملت واحد عراق یاد می کنند غافل بودند. البته باید بگویم خود را به فراموشی زده بودند.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ نشر همراه با لینک کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
ahangaran (21).mp3
2.55M
🍂 نواهای ماندگار 🔸 با نوای حاج صادق آهنگران ای دشت شهیدان، کرب و بلا خوزستان ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
گاهی باید چشم ها رو بست و تنهای تنها، در اون فضای خاص و ناب سال ۵۹ و ۶۰ این نوحه رو گوش که نه، با دل شنید..😥
🍂 چون شهابی ؛ که لحظه‏‌ای بر آسمان بگذرد سبکبال و سبکبار آمدند و زود رفتند ؛ تا ما زیستنی سربلند را تجربه کنیم... کجایید ای شهیدان خدایی.... ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش به خاک هویزه ۳۶ خاطرات یونس شریفی قاسم یاحسینی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 عراقی‌ها می خواستند کار شهر را یکسره کنند و همه نیروهای مقاومت را از بین ببرند. تانکها به طور فشرده در یک صف بلند در حال عبور از خیابانهای شهر بودند و به هر چیزی شلیک می‌کردند. واحد توپخانه دشمن نیز برای لحظه ای بمباران شهر را رها نمی کرد. ساعتی صدها گلوله روی شهر بی دفاع سوسنگرد فرود می آورد و خانه های خالی و یا پر از مردم را خراب می کرد. غفار درویشی گفت: - یونس! تو همین امروز شهید می‌شوی من لیاقت شهادت را ندارم. - نه تو شهید می‌شوی چون فرمانده ما هستی و ما پشت سرت حرکت می‌کنیم. خنده کوتاهی کرد و افزود: - من پشت سر هر کس حرکت کنم او به شهادت می رسد! جنگ و گریزکنان صبح را به ظهر رساندیم. مسجد پر از مجروح شده بود و دیگر جای مجروح جدیدی نداشت. به بازار کویت آمدم. یک تانک دشمن را زیر نظر گرفتم. هنوز دو سه نارنجک تخم مرغی همراهم بود. نارنجک را در نارنجک انداز گذاشتم. تا خواستم بلند شوم و به سوی تانک شلیک کنم، دشمن متوجه ام شد و رگباری بالای سرم بست. من بالای پشت بام بودم. چون جایم لو رفت ناچار شدم پایین بیایم. در همین هنگام یک مرد کامل که حدود ۵۰ سال داشت تانک عراقی را نشانه گرفت تا آن را بزند. موشک آرپی جی را گذاشت و زیر لب بسم الله الرحمن الرحيم گفت، من همان لحظه کـه مـرد می خواست شلیک کند با تمام وجودم دعا کردم تا گلوله اش به تانک دشمن بخورد. تانکهای عراقی داشتند همین طور جلو و جلوتر می آمدند و اگر ما موفق می‌شدیم فقط یک تانک آنها را بزنیم و به آتش بکشیم، تانکهای دیگر ترسیده و دست به عقب نشینی می زدند. مرد موشکش را زد. من منتظر بودم که تانک با صدای مهیبی منفجر شود اما فقط دود سیاهی از تانک بلند شد! کمی بعد تانک آتش گرفت. (تانک منهدم شده در بازار سوسنگرد به نماد مقاومت مردم مبدل شد و هنوز لاشه آن تانک در همانجا که آتش گرفت قرار دارد.) چند سرباز عراقی که داخل تانک بودند آتش گرفتند. تانک کناری اش ناگهان ایستاد. خدمه های آن بیرون آمدند و پا به فرار گذاشتند. من که شاهد آتش گرفتن تانک و سربازان دشمن و فرار سرنشینان تانکهای دیگر بودم، حال عجیبی داشتم و از شوق تکبیر گفتم. این دو تانک عملاً به جان پناه ما تبدیل شدند و ما خودمان را پشت آنها از تیرهای دشمن حفظ کردیم. با همه وجودم الله اکبر می گفتم. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم. روی دشمن رگبار بستم. عراقی ها حدود ۲۰۰، ۳۰۰ متر عقب نشینی کردند. تانکهای آنها نیز مثل سربازانشان عقب نشینی کردند. ما حسابی روحیه گرفتیم. عقب نشینی در خیابان طالقانی بود. محل اصلی جنگ در بازار و خیابان طالقانی بود. در یک چشم بر هم زدن یک عراقی در خیابان نماند. خیلی تعجب کردم و به بچه ها گفتم: بچه ها مواظب باشید. فکر می‌کنم عراقی ها در خانه های مردم رفته باشند و از آنجا می‌خواهند به ما حمله کنند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas 👈لینک عضویت ✧✧ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ حܩߊ‌ܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐ‌ܢ‌ߺ ✧✧ 🍂
همان تانک و همان محل @defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 باید دید کجای کار ایراد دارد والا کار برای خدا خستگی ندارد شهید حسن باقری ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 🏴 یادش بخیر اروند خروشان همان رود وحشی نا آرام و شهدایی که آب را قسم دادند، به بی‌بی دوعالم که آرام گیرد تا بچه‌ها بگذرند. یا فاطمه جان! دنیای امروزمان هم پُراست از امواج خانه خراب کن! پُر است از جزر و مدهایی که آدم را بالا و پایین می کند ... دنیای ما از اروند، خروشان تر است و وحشی تر ... دست ما را بگیر و از بین این امواج رهایی بخش.... به همان روضه‌های شهدا که از کناره اروند برایت خواندند و گذشتند. امروز هم بچه‌هایت تنهاتر از همیشه‌اند بی‌بی جان! ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂