eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر وقتی با تو باشم از خبر پُر می‌شود کوچه و بازار از اهل نظر پر می‌شود چون کبوترها به شوقت بی‌قراری می‌کنند تا تو می‌آیی حیاط از بال و پَر پر می‌شود در دلم جایی برای هیچکس غیر از تو نیست گاه یک دنیا فقط با یک نفر پر می‌شود کاسه‌ی صبر من از شب‌گریه‌هایم سر نرفت ظرف من دریاست، با باران مگر پر می‌شود در قناعت بزم ما از دیگران رنگین‌تر است سفره‌ی ما کوچک است و ساده‌تر پر می‌شود خنده‌ات یک روز احیا می‌کند این عشق را روزگاری این نمکدان از شِکر پر می‌شود | | @deli_ism
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرد کره‌ای که همسرش را از دست داده است با کمک واقعیت مجازی او‌ را در برابر خود مجسم‌ می‌بیند و با او می‌رقصد به یاد این شعر مولوی: هر که در خواب خیال لب خندان تو دید خواب از او رفت و خیال لب خندان ننشست! @deli_ism ♥
ولی اینکه دلیل خنده های عشقت باشی، گاهی وقتا لذت بخش تراز اینه که خودت بخندی♥️. | | @deli_ism
سیب غلتان رودخانه من! آهوی نقش بسته بر چینی! پری قصه های کودکی ام! قالی دستباف ِ تزیینی! خُنکای نسیم اول صبح! گرمی چای عصر پاییزی! به چه نامی ترا صدا بزنم؟ لیلی روزگار ماشینی! دور مجنون گذشت اینک من دور لیلا گذشت اینک تو دست بردار از این حکایت تلخ تا بگویم چقدر شیرینی از کدامین عشیره ای بانو که در این شهر آسمان زنجیر شیر از آفتاب می دوشی میوه از باغ ماه می چینی ای جهان بر مدار مردمکت ، چشم بردارم از تو؟ ممکن نیست منم آنکس که زندگی کرده سالها با همین جهان بینی گیسووان سیاه پوشت را روی دیوار شانه ها آویز تا ببینی غزلسرایان را همه مشتاق شعر آیینی جنبش سبز فتنه انگیزی اگر از جای خویش برخیزی کودتاچیِ مخملی دامن! شورشی! بهتر است بنشینی عشق حق مسلم من و توست مابقی را به دیگران بسپار هر چه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جُو یی زیان بینی | | @deli_ism
پیغامِ وصلِ جانان پیوند روح دارد ♥️ | #سعدی | #داستان_دست‌ها 👫 | @deli_ism ♥
اگرت عقل بُوَد منکرِ مجنون نشوی کآن‌ که‌ دیوانه‌‌ی لیلی نشود، عاقل نیست | | @deli_ism
‏به قولِ یه عزیزی: تو خوب بمون آدمِ درستش میاد تو زندگیت :) @deli_ism
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را؛ ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم | | @deli_ism
ميكند سلسله‌ی زلفِ تو ديوانه مرا... @deli_ism ♥
یکجا نوشته بود: آدما همیشه پیشِ اونی که دوسش دارن بچه تر میشن! چقدر راست میگفت! :) @deli_ism
ولی قبول کنید: ‏خوبیِ ماهایی که بدون موزیک و هندزفری نمیتونیم زندگی کنیم اینکه تمام سکانس های زندگیمون موسیقی متن داره! @deli_ism
Roozbeh Bemani - Etefagh (128).mp3
3.43M
من از وقتی تو رو دیدم، زمان یک ثانیه هم نگذشت مگه میشه تو رو دید و به قبل دیدنت برگشت!؟ | | @deli_ism ♥️
خاطره ی خوبِ کسی شو... حتی اگر قرار بر همیشه ماندن نیست، آنی شو که وقتی در ذهنش آمدی، چشمانش تو را لو بدهند... | | @deli_ism
چقدر یوسف مصری به چاه کرده خدا چقدر عمر زلیخا تباه کرده خدا چه بارها که به چشمت نگاه می کردم چه بارها که به من بد نگاه کرده خدا اگر نگاه به چشمت گناه باشد، پس چقدر اول خلقت، گناه کرده خدا چقدر اول خلقت، خودش که تنها بود برای موی تو کاغذ سیاه کرده خدا چقدر موی پریشان که با هزار امید به زور روسریت سر به راه کرده خدا به خلق چشم تو بازار خویش کرده کساد اگر غلط نکنم اشتباه کرده خدا... | | @deli_ism
ای نسیم صبح دم، یارم کجاست؟ غم ز حد بگذشت، غم‌خوارم کجاست؟ وقت کارست، ای نسیم، از کار او گر خبر داری، بگو دارم، کجاست؟ | #اوحدی | @deli_ism ♥
گفت: اگه یه ماشین زمان داشتی باهاش میرفتی گذشته یا آینده؟ دستامو دور لیوانِ چای سفت حلقه کرده بودم، نگاش کردم، گفتم هیچکدوم! گفت دِ بگو دیگه، یکیشونو انتخاب کن، گفتم اگه ماشین زمان داشتم نه می‌رفتم گذشته نه می‌رفتم آینده گفت پس چیکار می‌کردی دیوونه؟ گفتم زمان رو همینجا متوقف می‌کردم و تا ابد به بهونه‌ی سرد شدنِ این فنجون چای همینجا پیش تو می‌موندم... | | @deli_ism
ولی قبول کنید اینجوری که دلجویی میکرده هیچ بشر نمیتونسته دلجویی کنه ”ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای؟” @deli_ism
دلم عاشق شدن فرمود و من بر حسبِ فرمانش در افتادم بدان دردی که پیدا نیست درمانش... | | @deli_ism
شنیدم تو فرانسوی به جاي اينكه بگن من دلتنگ توام، ميگن:"Te me manques" ؛ يعني تو از من گُم شدی قشنگتر از اين هم ميشه؟ @deli_ism
ولی دنیا باید تو همین لحظه‌ها، تموم میشد همین‌ جا تو اوج بودیم دیگه... @deli_ism ♥
بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود آخر شدی شهید در این کربلا تو هم آیینه ای مکدّرم از دست روزگار آهی بکش به یاد من، ای بی وفا تو هم چندی است از تو غافلم ای زندگی ببخش چنگی نمی زنی به دل این روزها تو هم ای زخم کهنه ای که دهان باز کرده ای چون دیگران بخند به غم های ما تو هم تاوان عشق را دل ما هر چه بود داد چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم | | @deli_ism
باید خیلی قوی باشیم هنوز خیلی کار ها مونده که نکردیم! خیلی ذوق ها مونده که نداشتیم! خیلی قهقهه ها مونده که نزدیم! باید خیلی امید داشته باشیم به اینکه به زودی خزون زندگی تموم میشه... و تو بهار باز جوونه میزنیم، رشد می کنیم!! @deli_ism
ابلیس عاشق تو شد "آدم" بهانه بود عشق تو بود اینهمه مشکل درست کرد | #محمد_رفیعی | @deli_ism ♥
من بهت نمیگم دوستت دارم ولی موقعی که باهم از خیابونا رد میشیم سمتِ ماشینا وایمیستم :) @deli_ism
دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند شعله‌ای بود که لرزید ولی جان نگرفت جز خودم هیچ کسی در غم تنهاییِ من مثل فواره سرِ گریه به دامان نگرفت دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی قصه‌‌ی عاشقیِ ما سر و سامان نگرفت هر چه در تجربه‌ی عشق سرم خورد به سنگ هیچ کس راه بر این رودِ خروشان نگرفت مثل نوری که به سوی ابدیت جاریست قصه‌ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت | | @deli_ism
کی میگه ازدواج بده فکر کن یکیو داشته باشی شب که دلت گرفت بگه گور بابای غم بپوش ببرمت جیگرکی :)) @deli_ism
صبح یعنی که نگاهم به نگاهت باشد باد هم غرق شود در وزش موهایت سال ها هست طلوعت شده در من آغاز آفتاب آمده از گوشه ی ابروهایت | | @deli_ism
با اجازه غزلى تازه فدایت کردم بر سر سجده نه در شعر دعایت کردم با اجازه از همه دست کشیدم امشب و تو را از وسط جمع سَوایت کردم با اجازه از تو و چشم و لبت مى گویم چه کنم دست خودم نیست هوایت کردم با اجازه تو طبیبى و منم باز مریض تو بزن بوسه بگو باز دوایت کردم با اجازه به خیالات خودم مى پیچم مثلا بودى و این بار صدایت کردم با اجازه از شما و بى اجازه از همه بوسه بر شعر زدم باز دعایت کردم گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟ راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید گر چه گفتند بهاران برسد مال منی قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده ام خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید در دل مزرعه بغضم سله بسته ست قبول! گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید… نان عاشق شدنم را پسر خان می خورد لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید… | | @deli_ism