آدم وقتی حالش خوبه که حالش خوبه
وقتی قهره یا حالش بده باید بغلش کنی
چون اون موقع ها آدم دلش گرفته، دلش بغل میخواد
میشه یادت بمونه؟
"بغل" خیلی مهمه
چون هر جا سرد باشه اونجا گرمه،
هر چی سخت بگذره اونجا نرمه،
انقدر مهمه که توش میشه دوباره به دنیا اومد بزرگ شد...
دنیارو آب ببره، اما اونجا میشه با خیال راحت آدمو خواب ببره...
بغلم کن
یه جوری امن و امان
که نخوام دیگه ازش بیرون بیام...
| #پریسا_زابلی_پور |
@deli_ism ♥
اصلا همین حال و همین روز و همین ساعت
اصلا به شب های بدون بودنت لعنت...
| #پویا_جمشیدی |
@deli_ism ♥
تو را نمیدانم اما این اردیبهشت دارم به داشتنت فکر میکنم...
بی گمان اولین بوسه عجیب به اردیبهشت میآید...
دارم فکر میکنم به باران...
اینکه باید دستِ کم چند آغوش زیرِ بارانش کنارت قدم بزنم...
باید موهایم را پشتِ گوشم بدهم، یک نفس عمیق بکشم و لبخند به لب هایم بنشانم و با خیالِ راحت بیایم به تو؛ به داشتنت...
تو را نمیدانم...
اما این دل که من میشناسمش بند است به عشق...
به اردیبهشت های دوست داشتنت...
| #مریم_قهرمانلو |
@deli_ism ♥
اعضای جدید خوش اومدید
خوشحال میشم نظرتون رو درباره کانال دلیسم بدونم
بگید بهمون:
چی کمه؟
چی زیاده؟
چی خوبه؟
چی بده؟
چی دوس دارید بذاریم؟
چی دوس ندارید بذاریم؟
هرچی دوس دارید بگید...
میخواید اینجا بگید:
@alef_em
اونجا نمیخواید اینجا بگید:
http://payamenashenas.ir/deliism
@deli_ism ♥️
لبش مثل عقیق سرخ چون لعل بدخشان بود
نگاهش خانه ی ارواحِ شاعرهای کاشان بود
تنش چون خاکِ باران خورده بوی آشنایی داشت
که لبریزِ شمیمِ کوچه های صبحگاهان بود
و لبخند ملیحش سوی خود من را فرا می خواند
دقیقا خوب یادم هست بعد از ظهرِ آبان بود
سلامش کردم و با لهجه ی یزدی سخن گفتم
سلامی گفت و یک شیراز در چشمش غزل خوان بود
مدام این سو و آن سو را نظر می کرد انگاری
شبیه بچه آهویی لب چشمه هراسان بود
به زیر شال آبی رنگِ گلدارش یقین دارم
که باغی سبز از نعنا و آویشن پریشان بود
مرا از ریشه کند و وقت رفتن مست می رقصید
و نام کوچکِ این دختر مغرور طوفان بود
| #حمیدرضا_علی_حمزه |
@deli_ism ♥
چشمهایش همه آن چیزی را که صدایش نمیتوانست،
به من گفت
ما هزاران کلمه با هم حرف زدیم؛
بیآنکه واژهای گفته باشیم..
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
امشب اگر ساقی شوم تا صبح غوغا میکنم
تا بی نهایت عشق را با عشق معنا میکنم
از عشق پرشور جهان گر ذره ای سهم من است
این عشق را با عاشقان با عشق احیا میکنم
از جام های عاشقی گر قطره ای برلب رسد
من نیز گرد شعله ای امروز و فردا میکنم
با یک نظر پروانه ام او من شدو من او شدم
در گرد شمع سوزد پرو نورش تماشا میکنم
صدبار میسوزد پرم صدبار میسوزد نفس
اما برای عاشقی صد دل مهیا میکنم
پروانه رو نزدیکتر تا شعله ای پر نورتر
با سوزشی پر سوزتر با خویش سودا میکنم
امشب ولی پروانه ام در حسرت عاشق شدن
دل را به دور شعله ام تا صبح شیدا میکنم...
| #مولانا |
@deli_ism ♥
کاش یه دونه اِبی داشتم که وقتی نگام میکرد میگفت:
«با تو این تن شکسته داره کم کم جون میگیره»
@deli_ism ♥
یکی از لذت های دنیا نگاه کردن اونیه که دوسش داری وقتی که خوابیده!
@deli_ism ♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری
یا بمان، یا که نرو، یا نگهت میدارم!
| #محسن_مرادی |
@deli_ism ♥
آقای نزار قبانی چقد قشنگ یکی از دغدغه هامونو گفتی:
بیمِ آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم مبادا خسته شوی و بیمِ آن دارم که سکوت کنم مبادا گمان کنی که دیگر برای قلبم مهم نیستی...
@deli_ism ♥
زن جوان غزلی با ردیف آمد بود
که بر صحیفهی تقدیر من مسود بود
زنی که مثل غزلهای عاشقانهی من
به حسن مطلع و حسن طلب زبانزد بود
مرا ز قید زمان و مکان رها میکرد
اگرچه خود به زمان و مکان مقید بود
به جلوه و جذبه در ضیافت غزلم
میان آمده و رفتگان سرآمد بود
زنی که آمدنش مثل "آ"ی آمدنش
رهایی نفس از حبسهای ممتد بود
به جملهی دل من مسند الیه "آن زن"
و "است" رابطه و "باشکوه" مسند بود
میان جامهی عریانی از تکلف خود
خلوص منتزع و خلسهی مجرد بود
زن جوان نه همین فرصت جوانی من
که از جوانی من رخصت مجدد بود
دو چشم داشت دو سبزآبی بلاتکلیف
که بر دو راهی دریاچمن مردد بود
به خنده گفت: ولی هیچ خوب مطلق نیست
زنی که آمدنش خوب و رفتنش بد بود...
| #حسین_منزوی |
@deli_ism ♥
إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً...
ما را دربارهی تو آرزوی طولانی بسیاری است...
@deli_ism ♥
او را که دیدم، باورهایم بهم ریخت
تصورم از ماه چیز دیگری بود...
@deli_ism ♥
من یاد تو را سجده کنم ای صنم اکنون
برخیز و بیا خود بت بتخانه من باش
دانی که شدم خانه خراب تو حبیبا
اکنون دگر آبادی ویرانه ی من باش...
| #مهدی_اخوان_ثالث |
@deli_ism ♥
از سحر عطر دل انگیز تو پیچیده به شهر
باز دیشب چه کسی خواب تو را دیده به شهر
دیدم از پنجره خانه هوا طوفانیست
بار دیگر نکند بال تو ساییده به شهر
رود اروند خبر داده به کارون که نترس
دلبر ماست گمانم که خرامیده به شهر
مصلحت نیست هوا عطر تو را حفظ کند
شاهدم ابر سیاهیست که باریده به شهر
شاهدم این همه نخلاند که ایمان دارند
هیچ کس مثل تو آن روز نجنگیده به شهر
همچنان هستی و میجنگی خود میدانی
دشمنت دوخته از روی هوس دیده به شهر
مثل طفلی که بچسبد به پدر وقت خطر
شهر چسبیده به تو، خون تو پاشیده به شهر...
| #کاظم_بهمنی |
@deli_ism ♥
باید میبودی، برات میخوندم «دارد همهچیز، آنکه تو را داشته باشد...»
بعد تو میخندیدی میگفتی «پس خوش بهحالت!»
@deli_ism ♥
کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است
از جواهرخانه خالی نگهبانی بس است
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است
خلق دلسنگاند و من آیینه با خود میبرم
بشکنیدم دوستان دشنام پنهانی بس است
یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد
هفتصد سال است میبارد! فراوانی بس است
نسل پشت نسل تنها امتحان پس میدهیم
دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است
بر سر خوان تو تنها کفر نعمت میکنیم
سفرهات را جمع کن ای عشق مهمانی بس است!
| #فاضل_نظری |
@deli_ism ♥
روزه می گیرم، ولی یادت خرابش می کند
سرکه می ریزم ،ولی عشقت شرابش می کند
عقل میخواهد کمی بیدار گردد در سرم
عشق با لالایی آرام خوابش می کند
روزها گرمند، اما تشنگی رنج کمیست
آنکه را هجران تو هر شب عذابش می کند
آتشی در زیر خاکستر، تو را در چشمهاست
این دل کم تاب را کم کم کبابش می کند
یک نظر در آن کتاب باز ابروهای تو
اهل دل را منصرف از هر کتابش می کند
بر دلم نقاشی چشم سیاهت شب به شب
نقشه ی هر توبه را نقش بر آبش می کند
راستی ای شیخ چون من روزه داری را، خدا
از کدامین فرقه در محشر حسابش می کند؟
| #ناصر_عبدالمحمدی |
@deli_ism ♥