هربار خواستم بگویم دوستت دارم
گفتم «حالت چطور است»
و من تو را خیلی حالت چطور است♥️
| #دیوار_نوشت |
@deli_ism ♥
هدایت شده از میعاد؛
•
.
و دلت تنگ مے شود به صدایـش ؛
و زبانـے کہ بعـد از این لال استـ ..
نصفہ شب زنگ میزنۍ اما ؛
یڪ فلسطین برایٺ اشغال است :)
「 @harimeeshgh 」
شده ای قرارِ شب ها،
تو زِ ما دگر چه خواهی؟!☹️
| #زیور_شیبانی |
@deli_ism ♥
بهت پی ام بده که صبح لباس گرم بپوش خیلی سرده شما بودین عاشقش نمی شدین؟
@deli_ism ♥
گاهی هم قشنگ حرف بزنیم ، کمی قشنگتر!
بگوییم: دلم برایت رفت
بگوییم: دردت به جانم
بگوییم: دوستت دارم! یکجور بگوییم دوستت دارم که قشنگترین دوستت دارم دنیا باشد...
@deli_ism ♥
در عمق دریا دلم می خواست چشم هایم را ببندم
و برای چند لحظه هم که شده،
وانمود کنم که آب را فراموش کرده ام.
اما هرچقدر بیشتر سعی میکردم،
کمتر میتوانستم به آب فکر نکنم؛
بیشتر غرق میشدم.
باید همیشه به یاد داشته باشی که
ماندگارترین چیزها در ذهن،
آنهاییست که وانمود به فراموش کردنشان میکنی.
هرچقدر بیشتر بخواهی چیزی را فراموش کنی،
بیشتر در ذهنت با آن بازی میکنی.
برای فرار کردن از چیزی،
نباید آنرا فراموش کنی.
خودشان کم کم فراموش میشوند، می روند.
سعی برای فراموش کردن چیزی،
درست مانند فرار کردن از سایه ات است.
تو نباید از سایه ات فرار کنی، نمیتوانی که فرار کنی...
وقتش که برسد،
خودش کم کم می رود،
فراموش می شود.
| #بابک_زمانی |
@deli_ism ♥
از ابراز علاقه کردن نترسید. یه وقتایی آدما لنگ شنیدن یه دوست دارمن تا همه غماشون رو فراموش کنن
@deli_ism ♥
میوه ی ممنوعه چیدن را که حوّا باب کرد
آدم اخراج از بهشت با صفا را باب کرد
چونکه قابیل از عقب با بیل زد هابیل را
حمله با یک بیل را در کل دنیا باب کرد
نوح نهصد سال کشتی ساخت توی یک کویر
کار دور از عقل را این مرد دانا باب کرد
بارداری بی حضور جنس نر را در جهان
حضرت مریم به لطف حق تعالی باب کرد
از شروع این جهان مرد از پی زن می دوید
از پی مردان دویدن را زلیخا باب کرد
یازده تا بچه جز یوسف فقط یعقوب ساخت
صنعت انبوه سازی را فرادا باب کرد
رد شدن از نیل بی لنج و بلم امکان نداشت
رد شدن از نیل را با چوب موسا باب کرد
حرفه ی آتش نشانی را هزاران سال پیش
از لج نمرود ابراهیم آقا باب کرد
گوسفندی که به قربانگاه اسماعیل رفت
مبحث ایثار را در حد اعلا باب کرد
بس که کل کل کرد با موری سلیمان نبی
بحث و کل کل را میان جانورها باب کرد
بردن سگ در مکان خواب را از آن قدیم
عضوی از اصحاب کهف ازباب تقوا باب کرد
کفش زنها قرنها یا گالش و یا گیوه بود
کفش های شیشه ای را سیندرلا باب کرد
پیش از این شعری نبوده با ردیفِ باب کرد
این ردیف خاص را شعر تر ما باب کرد
| #شروين_سليمانى |
@deli_ism ♥
زیباترین تهدید رو بنان تو آهنگ الهه ناز کرده که میگه بخدا اگر از من نگیری خبر، نیابی اثرم
@deli_ism ♥
هم ساده دلم را برد، هم دار و ندارم را
خنديد و گرفت از من آرام و قرارم را
يك دكمه رها كرد و اندوه زمستان رفت
در يك شب پاييزى آورد بهارم را
میخواستم آن گل را پرپر نكنم خود خواست
من چشم بر او بستم، او راه فرارم را
ميمردم و ميخنديد، ميديد و نميديدم
چشمان خمارش را، چشمان خمارم را
تا در دل هم باشيم تاوان بدى داديم
او گيره ى مويش را من ايل و تبارم را
| #سيد_تقى_سيدی |
@deli_ism ♥
امشب به ساز خاطره مضراب می زنم
مضراب را به یاد تو بی تاب می زنم
آری‚ کویر عاطفهام‚ تشنه توام
دل را به یاد توست که بر آب می زنم
فانوس آسمانی و من هم ستاره وار
چشمک به سوی زورق مهتاب می زنم
رفت آن شبی که اشک مرا خواب می ربود
«امشب به سیل اشک ره خواب می زنم»
بین هجوم این همه تصویر رنگ رنگ
تنها نگاه توست که در قاب می زنم
| #حسین_منزوی |
@deli_ism ♥
گرچه مولانا نبودم شمسِ تبریزم شدی
آمدی چشم و چراغ باغِ پائیزم شدی
عشق تقدیرم نبود اما تو با اعجازِ خود...
نوش داروی دل و طبع غزل خیزم شدی
شاعرِ خوبی نبودم، آمدی با خوبیَت...
لطف کردی مطلعِ اشعارِ ناچیزم شدی
زندگی در چنته اش شادی ندارد جز تو که...
خنده بر لب هایِ از اندوه لبریزم شدی!
آخ میچسبد کنارت عاشقی یک جور خاص...
در هجومِ گریه ها لبخند یک ریزم شدی!
با تو ویرانی عزیزم اتفاق محشریست...
من خراسان میشدم هرجا که چنگیزم شدی
ناگهانی آمدی تا عشق را معنا کنی...
گرچه مولانا نبودم شمسِ تبریزم شدی!
| #طاهره_اباذری_هریس |
@deli_ism ♥
اگه یه روز آلزایمرم بگیرم، دستامو که بگیری تو چشمام زل بزنی و بخندی شاید هیچی یادم نیاد، ولی دوباره عاشقت میشم!♡
@deli_ism ♥
پرهیز از نگاه کردن به کسی که
شوق دیدنش کلافه ات کرده،
تردید مبهمت را به یقینی روشن
تبدیل می کند:
عاشق شده ای...
| #مصطفی_مستور |
@deli_ism ♥
زندگی، بی تو پُر از غم شدنش حتمی بود
با تو امّا غمِ من کم شدنش حتمی بود
همه جا، از همه کس زخمِ زبان میخوردم
این وسط اسم تو مرهم شدنش حتمی بود
رگ خوابِ تو اگر دست دلم میافتاد
قصّهی عشق، فراهم شدنش حتمی بود
پا به پای من اگر آمده بودی در شهر
این خبر سوژهی عالم شدنش حتمی بود
بین ما موش دواندند، خودت میدانی
چون که این رابطه محکم شدنش حتمی بود
سیب و قلیانِ دو سیب و من و تو... در این حال
شخصِ ابلیس هم آدم شدنش حتمی بود
شک ندارم که اگر پای تو در بین نبود
جنّت آباد جهنّم شدنش حتمی بود
| #امید_صباغ_نو |
@deli_ism ♥
هدایت شده از 🔞 گروه دخترونه 🔞
من دیگه زورم به این همه دلتنگی نمی رسه...🙂🌱
@Hale_doran
حس خوبیه
وقتی یه نفر جزئیاتی رو
در مورد تو به یاد میاره
که خودت هم یادت رفته
@deli_ism ♥
بی تو اینجا که منم؛ سخت هوا بارانی است
دل جدا، ابر جدا، چشم جدا، بارانی است...
هی نگو فصل بهار است، نگو معمول است!
چشم هایی که کویر است چرا بارانی است؟!
بی تو، عطار ترین شاعر این شهر گریخت!
و از آن لحظه ی غمگین، همه جا بارانی است!
گفتم آرام شوم باز کنم قرآن را
دیدم ای داد! ”الف..لامِ” خدا بارانی است!
چتر بردار، از آغاز غزل تا آخر!
اول و آخر هر قصه ی ما، بارانی است!
| #دکتر_حمیدفرد_صفر |
@deli_ism ♥
ببین چقدر ابتهاج دوستش داره که بهش میگه:
"به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی"
@deli_ism ♥