eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
366 عکس
47 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ بازخوانی یک کتاب 👓 «علم تحولات جامعه؛ پژوهشی در فلسفه‌ی تاریخ و تاریخ‌گرایی علمی» ⛳️ قطعه‌ی شماره‌‌ی 8 الف) نظریه‌های فلسفه‌ی تاریخی؛ 1. نظریه‌ی جغرافیایی بنیان‌گذاران نظریه‌ی جغرافیایی تاریخ، یا به‌عبارت‌روشن‌تر، پایه‌گذاران مذهب اصالت جغرافیایی در تبیین ، یونانیان بودند. البته، برخی خردمندان و و که به منجمین معروفند، هم‌چنین پیامبران عهد عتیق و اصحاب کلیسا - به‌خصوص سنت و – و از میان مسلمانان ابن‌خلدون به‌نحوی از اصحاب نظریه‌ی جغرافیایی در امر تکامل و پیدایش تمدن و جامعه‌ی انسانی به‌شمار می‌آیند. به‌نظر پیروان این نظریه، عوامل جغرافیایی یعنی آب و خاک و هوا، اصیل‌ترین عامل تشکیل‌دهنده‌ی جامعه و تاریخ و علت تامه‌ی تشخص جامعه‌ها و تمدن‌هاست. آن‌ها با قبول عوامل جغرافیایی به‌عنوان عناصر اصلی و سازنده‌ی محیط معتقدند که این عوامل تاثیر قاطع و تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت تمدن‌ها، پیدایش تاریخ و چگونگی رفتار و خوی آدمی و سازمان‌های اجتماعی و فعالیت‌های انسانی دارند. در نزد اصحاب این نظریه عبارتند از آب و هوا طبیعی، حرارت، تغییرات فصلی، جریان‌های زیرزمینی، پدیده‌ی جاذبه، جریان رودها و دریاها به‌اندازه‌ای که مستقل از دخالت انسان وجود دارند و مستقل از فعالیت‌های آدمی محسوب می‌شوند؛ لذا تغییرات مستقل این عوامل ناشی از روابط ذاتی خود آن‌هاست. از شاخص‌ترین اصحاب متاخر جغرافیاگرایی در می‌توان به فهرست زیر اشاره کرد: مارک، کارل ریتر، هومبولت، مونتسکیو، راتنرل، بولکه، لوپله، ست چین کوف، ، آرنولو، هانری گیوت (A.H. Gwuwt)، یوهان جرج کوهل (J.G. Kohl)، اسکار پرشل (O. Perchal)، لاروف (Lavrow)، مکیندر (Mwscinder)، کیرچوف (CKirchof) و موگلوله. متقدمین این مکتب نیز عبارت‌اند از: هپیوگراتس (Hefhacrctes)، ، ارسطو، تئوسیدیس، گزنفون، هرودوت، استرابو، پولیبوس، اراتوستن، سیسرون، فلوروس، لوکرتیوس و سنکا. ر.ک. پیشین، صص.33-34. پی‌نوشت: اگرچه در متن کتاب، در فهرست جغرافیاگرایان متاخر از کسی به اسم "راتنرل" نام برده شده است، ولی به‌نظر می‌رسد که خطای تایپی در کتاب بوده و احتمال زیاد، باید مدنظر مولف، "فردریک راتزل" است که موسس جغرافیای سیاسی محسوب می‌شود. مهم‌ترین مولفه نظریه‌ی وی، توجه به کشور به‌مثابه یک موجود زنده است که این دیدگاه را در به بحث می‌گذارد. @doranejadid
⭕️ سیاست: «شهر» یا «آرمان‌شهر» بی‌شک یکی از نقطه‌اختلاف‌های مهم در تصور از سیاست این است که آیا موضوع سیاست، امور جزئی است یا امور کلی؟! علوم سیاسی موضوع سیاست را امور جزئی می‌داند، درحالی‌که «فلسفه‌ی سیاسی کلاسیک» به‌ویژه در نزد فیلسوفان کلاسیک یونان و فیلسوفان مسلمان، فهم ماهیت سیاست موضوعیت داشته است. حکیم سیاسی می‌خواسته از جزئیات و مصادیق فراتر رود و بنیان و ماهیت راستین این امور را فهم کند. نمونه بارز این امر را می‌توان در تفکرات مشاهده کرد. موضوع افلاطون، زاده‌شده در نیست، بلکه او به می‌اندیشد و آن را در آسمان‌ها دنبال می‌کند و تصریح می‌کند که اتوپیا در زمین محقق نمی‌شود و تنها می‌توان سایه‌ای و انعکاسی از آن را در زمین پیدا کرد. بااین‌توصیف، موضوع سیاست نزد افلاطون، آرمان‌شهر است و سیاست نیز به «امور کلّی» می‌پردازد، نه امور جزئی پولیس/شهر. اگر به این دیدگاه خدشه وارد کرده و موضوع سیاست را به زمین می‌کشاند و ساخت را دنبال می‌کند، اما باز هم ابزار نظری «ارسطو» برای این کار، منطق کلی‌نگر اوست و پر واضح است که شکاف میان «امر کلّی» و «امر جزئی» را نمی‌توان با «منطق کلی‌نگر» پر کرد. تنها در عصر و است که موضوع سیاست، امور شهر به‌مثابه یک «کلّ» می‌شود. فیلسوفان مدرن از لویاتانی صحبت می‌کنند که اگرچه باید به امور جزئی شهر بپردازد، اما یک سیستم و یک کل مرکب است، نه یک کلّی منطقی و آرمان‌شهری در آسمان. اساسا جدید متولد چنین نگاهی است؛ عبور از «کلی‌نگری» و «جزئی‌نگری» به «کلّ‌نگری سیستمی». اکنون پرسش این است که فلسفه‌ی سیاسی ایران اسلامی کجای این ماجرا و تحول است؟ ما در ایران اسلامی، سیاست را به‌مثابه یک امر کلی دنبال می‌کنیم، یا امر جزئی، یا امر یک کلّ سیستمی؟! . این مطلب نیز لاجرم ادامه خواهد داشت... . https://rubika.ir/dolatema https://eitaa.com/doranejadid .