eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
945 دنبال‌کننده
426 عکس
62 ویدیو
17 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ آمیختگی اسطوره و عقل جایگاه پزشکی و ریاضی در تفکیک اسطوره از عقل تعیین نقطه‌ی آغاز تفکر مبتنی بر در دشوار است. مسیر این تفکر از میان حماسه‌ی هومری می‌گذرد. ولی در آن‌جا آمیختگی عناصر عقلی با تفکر اسطوره‌ای به نحوی است که جداکردن این دو تقریبا امکان‌پذیر نیست. فلسفه‌ی طبیعی ایونیایی دنباله‌ی بی‌گسست حماسه است. درواقع نمی‌توان گفت که اندیشه‌ی هومری که «اکئانوس» (اقیانوس) را مبدا همه‌چیز می‌داند، چه فرقی با نظریه‌ی دارد که آب را مبدا اصلی جهان تلقی می‌کند. مهر و کین در فلسفه امپدوکلس که دو نیروی طبیعی پیونددهنده و جداکننده هستند، با «اروس» هزیود در نظریه‌ی پیدایش از یک تبارند. بنابراین، نه با آغاز تفکر مبتنی بر «عقل» شروع می‌شود و نه با پایان . جمله‌ای از با اندکی تغییر می‌گوید: اندیشه‌ی مبتنی بر اسطوره، بدون عنصر عقلی، کور است؛ و نظریه‌ی منطقی بدون هسته‌ی زنده‌ی بینش ابتدایی مبتنی بر ، تهی است. از این دیدگاه، تاریخ نشو و نمای فلسفه یونانی را باید همچون فرآیندی بفهمیم که از طریق آن، تصور دینی ابتدایی درباره‌ی جهان -به‌عبارت‌دیگر تصور اسطوره‌ای- روز به روز به‌سوی عقلانیت پیش رفته است. بارها این سوال پیش آمده است که چرا فلسفه‌ی یونانی با پژوهش در باب طبیعت آغاز شد، نه با تحقیق درباره‌ی آدمی؟ برای تحلیل این واقعیت مهم و پرپیامد، پژوهش‌گران کوشیده‌اند تاریخ را تصحیح کنند و ریشه‌ی نظریات فیلسوفان طبیعی باستانی را در روح دینی بجویند. یونانیان طبیعت انسانی را نخستین‌بار هنگامی مساله‌ای نظری تلقی کردند که از طریق پژوهش دنیای بیرونی و مخصوصا دانش و ، نمونه‌ی فن دقیقی را به وجود آوردند که همچون سرمشقی برای پژوهش درون آدمی به کار می‌توانست رفت. ... ر.ک: ورنر یگر، پایدیا، ج1، ص. 224 https://www.instagram.com/mh.taheri1980 https://virgool.io/@mhtaheri .
| 📌 تاریخ و سیاست و جغرافیا از می‌پرسد. البته پاسخ اینکه «چگونه می‌توان خوب زندگی کرد؟» به پاسخ «بشر تاکنون چگونه زندگی کرده است؟» گره خورده است. «چگونه بودن در اینک و این‌جا» با «چگونه بودیم در دیروز و دیگر جا» ارتباط دارد. آمیزش گذشته و حال و آینده، موجب امتزاج آفاق و و است؛ و و را نیز به هم می‌دوزد. این سه، در این آمیزش و امتزاج ضرورت می‌یابد تا با یک مشخص، و و دور یک میز بنشینند؛ زبان هم‌دیگر را بفهمند و به‌هم‌دیگر پاسخ دهند. هر ملتی که در یک جغرافیای مشترک، زمان مدیدی را در کنار هم زیسته؛ از تهدیدهای مشترک جان سالم به‌در برده و از منافع مشترک بهره‌مند شده باشد، در معرض این است. اگرچه و و ملی، خواه یا ناخواه، به‌تدریج به نصابی از تفاهم سوق پیدا می‌کند، اما باید پرسید: 1️⃣ چه مقدار از تعامل با و بر ایشان خودآگاه شده و مدوّن گردیده است؟ 2️⃣ این تفاهم و تعامل، با ظهور چه تغییراتی به هم می‌ریزد و بستن را برای آن ملت ضروری می‌کند؟ تغییر در تعادل ، به‌ویژه ظهور جدید، بزنگاهی است که می‌تواند هماهنگی روحی و ذهنی و کالبدی ملت را مختل کرده و نظم را نیازمند تنظیم مجدد نماید. ازاین‌رو میان ظهور جدید با آغاز در جهان رابطه وجود دارد. مطالعه این روابط به متکامل‌تری محتاج است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid