eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
366 عکس
47 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش دهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: انقلاب اسلامی در طول این دو دهه که صد در صد بر مبانی خودش استوار شد اولین انقلابی است که هیچ مبانی انقلاب‌های گذشته را ـ انقلاب اکتبر ـ با خودش همراه نکرد. یعنی جنبه‌ی التقاط از تفکر مارکسیستی نداشت. یک تلقّی جدید را در دنیا ارائه کرد. آن تلقّی جدید عبارت بود از: 🔅 توحید، 🔅 تکریم انسان، عَبَث نبودن آدمی، عبث نبودن خلقت انسان. «اَفَحَسِبتُم اَنَّما خَلَقناكُم عَبَثًا وَ اَنَّكُم اِلَینا لا تُرجَعونَ»، 🔅 مسئله‌ی صیرورت و رجوع انسان به خدا «اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعونَ»، 🔅 عدالت اجتماعی برطبقِ نسخه‌ی اسلامی، نه برطبقِ نسخه‌ی مارکسیستی، 🔅 معنویت انسان و اینکه انسان دارای بعد معنوی است، و باید این بعد معنوی در برنامه‌ریزی‌های بشر دیده بشود، ملاحظه بشود و پرورش داده بشود و به چشم اعتبار نگاه بشود. می‌بینید اینها هیچ‌کدام در انقلاب‌های قبلی وجود نداشته. البته من در دنیای اسلام، انقلاب‌هایی که با نام اسلام به‌وجود آمده را می‌شناسم، به آنها ارج هم می‌گذاریم. لکن آن انقلاب‌ها را مشاهده می‌کنیم که هم‌چنان اسلامی نماندند. اگرچه ریشه‌ها و زمینه‌های اوّلی‌شان اسلامی بود، اما آن‌وقتی‌که منفجر می‌شد، درحقیقت قرآن نبود که بالا می‌رفت و روی پرچم قرار می‌گرفت، تفکرات دیگری بود، نظرات دیگری بود که این چیزِ روشن و واضحی است و نیاز به اثبات و استدلال هم ندارد. خود آن کسانی هم که آن انقلاب‌ها را راه انداختند و اداره کردند، غیر از این ادعایی ندارند، آنها هم همین را می‌گویند. تنها انقلاب اسلامی بود که براساس ارزش‌های اسلامی، پایه‌های اسلامی، تفکرات اسلامی، سرفصل‌های جدید در زندگی انسان به‌وجود آورد، بنا شد، منفجر شد و نظام حکومتی تشکیل داد. و از اینکه اصولش با اصول دنیا یکسان نیست خجالت هم نکشید و از اینکه دنیا بسیاری از مسائل او را قبول ندارد احساس حقارت نکرد، بسیاری از اصول قابل قبول انقلابیون رایج دنیا را قبول ندارد؛ بلکه احساس افتخار کرد. گفت این اسلام است، این قرآن است، این کلام خداست، این رسالت من است. این خصوصیت انقلاب اسلامی است». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش یازدهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: «پایگاهی را که ویران کرد، یعنی نظام پادشاهی در ایران یکی از بزرگ‌ترین و قوی‌ترین پایگاه‌های استعمار بود. اولاً ایران ازلحاظ جغرافیایی یک منطقه‌ی بسیار استراتژیک و بسیار مهم و فوق‌العاده است. ارتباطش به خلیج‌فارس و دریای عمان و اقیانوس هند و ازطرفِ شمال به اروپا، حادثه‌ی مهمی را در ارتباطات جهانی به‌وجود می‌آورد و همیشه هم قبل از آنی‌که حتی معادن نفت استخراج بشود به‌خاطر همین موقعیت حساس جغرافیایی، یک منطقه‌ی بسیار مهم استراتژیک بوده است. از قرن هجدهم مورد توجه استعمارگرهای دنیا ـ که تازه داشتند سر بلند می‌کردند ـ قرار گرفت؛ آن‌وقت هنوز نفت هم استخراج نشده بود ...یک کشور ثروتمند ازلحاظ طبیعی، مهم ازلحاظ موقعیت جغرافیایی، با مردم هوشمند، با فرهنگ بسیار سابقه‌دار و عمیق. نظام شاهنشاهی هم فوق‌العاده مهم بود. شاید شما ندانید در اغلب حوادثی که در منطقه‌ی خاورمیانه اتفاق می‌افتاد که آمریکا در آن یک سودی داشت، شاه هم دخالت داشت. کمک به نظام‌های مرتجع، حمایت از حکومت‌های وابسته، مبارزه و معارضه با همه‌ی حکومت‌هایی که ضد استعماری و ضد غربی هستند. با بعضی از حکومت‌هایی که صِبغه‌ی انقلابی داشتند، شاه تا آخر هم آشتی و رابطه برقرار نکرد. مأمن خبیث‌ترین عناصر این منطقه ـ یعنی صهیونیست‌ها، سیاستمدارها و ژنرال‌های اسرائیلی - که آن روزها دائماً انفجارهای فداییان فلسطینی آنها را می‌لرزاند - برای استراحت و آرامش، مکرر به اینجا می‌آمدند. یک منطقه‌ی مخصوصی برای پذیرایی از آنها بود، یک باغ بسیار عالی و قصور خیلی خوب. آن روزی که اعراب نفتشان را نسبت به غرب قطع کردند، ایران و شاه ایران بود که به تنهایی ایستاد و گفت که من نفت آمریکا و غرب را تأمین می‌کنم، شیرهای نفتش را باز کرد، تولیدش را بالا برد، به اسرائیل و آفریقای جنوبی کمک می‌کرد. ، برای اینکه منافع استعمار و استکبار در آفریقای جنوبی تأمین بشود، از اینجا کمک می‌کرد. شاه یک عنصر بسیار فعال به نفع آمریکا و غرب بود و برای آمریکا بسیار ارزشمند. آن ایران، آن‌ رژیم سلطنت و شاه مقبور و خبیث که تمام این امکان عظیم کشور را دربَست در اختیار آمریکایی‌ها گذاشته بود، پایگاهی با این عظمت که انقلاب اسلامی آن را تخریب و تصرف کرد. از این ‌جهت هم انقلاب یکی از مهم‌ترین شاخصه‌ها را دارد. در این چند دهه‌ی اخیر، کمتر انقلابی در دنیا شناختیم و می‌شناسیم آن نقطه‌ای را که از دست استکبار گرفتند این‌قدر حائز اهمیت باشد». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش دوازدهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: «این انقلاب چون بر مبنای اسلام حرکت می‌کرد بنابراین روی تمام عالم اسلام نفوذ بالقوه داشت. استکبار این را فهمید. تمام ملت‌های اسلامی، منهای حکومت‌های اسلامی، در آسیا، اروپا، آفریقا و آمریکا، در هرجا که بودند، دلشان تپید و به‌خاطر این انقلاب احساس جاذبه کردند. هر سه عنصر در این انقلاب جمع بود. انقلابی بود با آن جهان‌بینی و تلقّی جدید از عالم و ارائه‌ی حل مشکلات و آوردن سرفصل‌های جدید در بینش و زندگی بشر؛ انقلابی بود با تخریب یک پایگاه عظیم و انقلابی بود با حوزه‌ی نفوذ طبیعی بسیار وسیع که حدّاقلش دنیای اسلام است. بنابراین این انقلاب، یک انقلاب برجسته و شاخص بود. و من بر این اساس عرض می‌کنم: ما این انقلاب را یک "انقلاب تاریخی" می‌دانیم، یعنی انقلابی است که تأثیراتش در تاریخ آینده‌ی دنیای اسلام، غیرقابل اجتناب است. نمی‌توانند با آن کاری کنند. تاریخ را براساس انقلاب‌ها می‌توانیم طبقه‌بندی کنیم. هر حادثه‌ی انقلابی و هر تحول انقلابی بزرگ، در هر مقطعی از تاریخ که اتفاق افتاده، یک عصر را به‌دنبال خودش داشته است. حادثه‌ی انقلاب فرانسه یک عصر را با ویژگی‌های خودش، به‌دنبال خودش آورد. همچنانی‌که انقلاب سوسیالیستی در کشور روسیه، یک عصر را با ویژگی‌ها و خصوصیات خودش به‌دنبال خودش آورد؛ و انقلاب اسلامی ایران، قطعاً آن انقلابی است که "عصر تاریخ اسلام" را یا «عصر » را به‌دنبال خودش خواهد آورد. ملت‌های مسلمان، تأثیرات عمیق و عظیمی را از این انقلاب پذیرفتند و گرفتند، و دلیل دشمنی‌های بسیار خشن استکبار هم با این انقلاب، همین تأثیری بوده که در آینده دارد. @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش سیزدهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: «خیلی از انقلاب‌ها به اصول خودشان پایبند نمی‌مانند و در آن تجدیدنظر می‌کنند، فشارها آنها را به تجدیدنظر وادار می‌کند، اشتباه‌ها آنها را به پس گرفتن برخی از اصول وادار می‌کند؛ در انقلاب‌های معاصر شاهدش بودیم. بعضی از انقلاب‌ها هم به اصول خودشان پایبند می‌مانند. اما آن انقلاب‌هایی هم که اصول خودشان را حفظ می‌کنند، یا ادعا می‌کنند که حفظ کردند، این امتیاز را دارند که بخشی از قدرت‌های جهان با آن اصول موافقند. فرض بفرمایید فلان کشور آمریکای مرکزی که تفکر مارکسیستی را مبنای یک انقلاب قرار داده و این انقلاب به پیروزی رسیده و آن تفکر را هم حفظ کرده، حالا به هر اندازه که حفظ کرده، حفظ اصولی که سرتاسر دنیای کمونیست و قدرت شوروی پشتیبان اوست و با او موافق است و به‌خاطر آن، امتیاز به او می‌دهد؛ این کارِ خیلی دشواری نیست. انقلاب اسلامی دارای اصولی بود که تمام قدرتمندان بزرگ عالم با این اصول مخالف بودند. یک اصل، اصل نه شرقی و نه غربی است؛ و این در حالی است که بلوک غرب و شرق، دنیا را بین خودشان به دو منطقه‌ی نفوذ تقسیم کردند و حاضر نیستند خارج از این دو منطقه‌ی نفوذ، کشوری را مشاهده کنند. حالا یک انقلابی می‌آید، یک کشوری را در یک منطقه‌ی بسیار حساس و با یک وضعیت فوق‌العاده مهم، از حوزه‌ی نفوذ دو ابرقدرت خارج می‌کند. مسئله، مسئله‌ی کل قدرت استکباری جهانی است که یکپارچه می‌شوند و درمقابل این انقلاب می‌ایستند. اصل نه شرقی و نه غربی ما، از این ‌قبیل است. اصل دین‌گرایی و ابتنای همه‌ی امور در نظام بر دین، ازاین‌قبیل است. مردمی بودن انقلاب از این ‌قبیل است. گرایش به وجود معنویت ازاین‌قبیل است. ارائه‌ی نسخه‌ی جدیدی برای عدالت اجتماعی ازاین‌قبیل است. اینها چیزهایی است که هیچ‌کدام از قدرتمندان بزرگ دنیا اینها را قبول ندارند و لِذا شاهد همدستی قدرت‌های بزرگ جهانی علیه خودمان بودیم؛ به‌صورت آشکار و پنهان، مستقیم و غیرمستقیم». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش چهاردهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: «در جنگ تحمیلی، غیر از که علناً و صریحاً از حمایت کرد و شوروی که عمده‌ی تسلیحات عراق را داد و که بخش مهمی از تسلیحات عراق را داد و انگلیس که انواع و اقسام کمک‌های ممکن را به عراق کرد. علاوه بر همه‌ی اینها، حتی آلمان که آن روزهای جنگ که با ما روابطش نسبتاً دوستانه بود، امروز خبرها و گزارش‌هایی نشان می‌دهد که در دوران جنگ تحمیلی، شرکت‌های آلمانی، مواد شیمیایی برای ایجاد بمب شیمیایی به عراق دادند؛ در این حد! ایتالیا که درست نقطه‌ی مقابل ما نبود و درمقابل ما قرار نگرفته بود حتی به عراق کمک کرد؛ هلیکوپترهایی که متعلق به ما بود و جنگی هم نبود و پول آن قبل‌ها داده شده بود و توی انبارهای بود، پولش را هم داده بودیم؛ در مقام کمک به عراق به ما نداد. چون احساس کرد ممکن است به ما کمک کند و به عراق فشار بیاورد. حتی دولت ژاپن در اواخر به گروه فشار علیه انقلاب اسلامی پیوست. آن هم برای فشار علیه جمهوری اسلامی از روش‌های مخصوص خودش استفاده کرد. دولت شوروی که این‌قدر برای عراق تجهیزات، از انواع و اقسامش فراهم کرد و به‌دنبال شوروی، دولت‌های اروپای شرقی کلاً در کار جنگ، در آموزش و در تسلیحات و مواد اولیه و ساخت کارخانجات در خدمت عراق قرار گرفتند. شاید جالب باشد که بشنوید در دوران جنگ، یک‌وقتی پیش آمد ما یک مقدار سیم خاردار از کشوری خریدیم و می‌دانید که سیم خاردار تأثیرش در جنگِ به این عظمت مگر چقدر است، دولت شوروی اجازه نداد که این سیم خاردار را از داخل خاک او ترانزیت کنیم؛ تا این حد! تمام غرب و شرق علیه ما و به نفع دشمن ما متحد شدند. یعنی هم اروپا، هم ، هم آمریکا، ، ، حالا دولت‌های مرتجع منطقه و بعضی دولت‌های وابسته‌ای که جاهای دیگر هستند را ذکر نمی‌کنم و اسم نمی‌آورم، قابل ذکر نیستند، اگرچه کمک آنها هم بی‌تأثیر نبود. تمام این قدرت‌ها علیه جمهوری اسلامی متحد شدند. چرا؟ به‌خاطر اصول ما. پس اصول ما آن‌چنان است که وقتی پایبند به او بشویم، هیچ بخشی از دنیای قدرتمند نمی‌ماند که با ما مخالف نشود. و انقلاب علی‌رغم این‌همه مخالف، صد در صد اصول خودش را حفظ کرد. ما یک قدم از اصولمان عقب ننشستیم. اگرچه دنیای استکباری خواست این شبهه را القا کند که گویا در حال تجدیدنظر در خودش است؛ نه! این جزء همان ترفندهایی است که اینها همواره علیه انقلاب به‌کار زدند». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش پانزدهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: رهبر و ملت و مسئولین، یک سرِ مو از اصولشان عقب‌نشینی نکردند. ما همچنان بر اصل نه شرقی و نه غربی، بر اصل ابتنای بر دین، بر اصل اهتمام به معنویت، بر اصل عدالت اجتماعی با نسخه‌ی ویژه‌ی اسلام و نه التقاط از مکتب‌های دیگر، بر اصل تکریم انسان، بر اصل صیرورت و رجوع انسان به خدا، بر اصل وحدت عالم اسلامی و بر اصول دیگری که انقلاب دارد، پافشاری می‌کنیم. و از اینها هیچ عقب‌نشینی نکردیم. این یکی از خصوصیات این انقلاب است. @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش شانزدهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: «مسئله‌ی بعدی این است که این انقلاب موفق بوده است. شرح مبسوطی دارد. ما خودمان را یکی از موفق‌ترین‌ها می‌دانیم. این به‌معنایِ این نیست که به تمام هدف‌هایمان رسیدیم. انتظار این را هم نداشتیم. هدفمان این است که تمام شئون جامعه، اسلامی اداره بشود. امروز آن‌جور نیستیم، این را متواضعانه قبول می‌کنیم و اعتراف می‌کنیم. ما به این سمت داریم حرکت می‌کنیم. افتخار می‌کنیم که حرکتمان را به سمت اسلامی شدنِ صد در صد ادامه دادیم و ادامه خواهیم داد. اما تا به آنجا برسیم، فاصله‌ی زیادی است. هدف ما ریشه‌کن کردن فقر است. ما به این هدف دست نیافتیم، اما به این سمت حرکت می‌کنیم. هدف، کم کردن فاصله‌ی بین قشرهاست، قشرهای اجتماعی، فقر و غِنا. این فاصله در دوران گذشته، یک دره‌ی عمیق بود. ثروت‌های افسانه‌ای در کنار فقر عظیم مردم در این کشور وجود داشت و در همه‌ی جای کشور محسوس بود. من در دوران پیش از انقلاب، در یکی از سخت‌ترین و محروم‌ترین مناطق این کشور، مدت‌ها تبعید بودم و زندگی آنها را از نزدیک دیدم و در غیر آن، در همه‌ی مناطق کشور از فقر همواره خبری بود. بعد از انقلاب، حجم بعضی از فعالیت‌های جمهوری اسلامی، در برخی از بخش‌ها چند برابر حجم تلاش مشابه آن رژیم در طول پنجاه سال است. اما هنوز به هدف‌ها نرسیدیم. هدف ما ریشه‌کن کردن جهل است، هدف ما استقرار نظام عدالت اجتماعی است، هدف ما زدودن اخلاقیات فاسد از مردم است، برادر کردن انسان‌هاست. داریم تلاش می‌کنیم. افتخار ما و ادعای ما این است که در این راه تلاش می‌کنیم. نمی‌گوییم رسیدیم، اما در این تلاش هرگز متوقف نشدیم و در این راه پیش رفتیم و توفیق انقلاب این است. موفق بودن انقلاب به‌این‌معنا نیست که یک انقلابی در ظرف چند سال بتواند به‌کلی تمام بنیادهای جامعه را دگرگون کند و تمام اهدافش را پیاده کند. این یک امر خیالی است. تحقق یافتن آن ظرف چند سال رؤیایی است. قابل تحقق است، اما در بلندمدت. موفقیت برای انقلاب این است که در این راه حرکت کند، پیش برود، هیچ متوقف نشود و هیچ ملامتِ ملامتگری، او را به تردید نیندازد». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش هفدهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: مساله‌ی دیگر، عناصر تدوام است. یک عنصر، عنصر عقیده‌ی اسلامی است. یک عنصر، عنصر حضور مردمی است. یک عنصر، عنصر قوت رهبری است. بِلاتردید هرکدام از اینها نقش خودشان را دارند. هر سه‌ی اینها به هم مربوطند. یعنی اگر عقیده‌ی اسلامی نبود، حضور مردم به این شدت نبود. یکی از رهبران جنوب آفریقا به من می‌گفت شما که در مورد کشور آفریقای جنوبی، انگیزه و احساس دارید، باید بدانید که آن حادثه‌ای که در کشور ایران اتفاق افتاد، در آن کشور نمی‌تواند اتفاق بیفتد. برای خاطر اینکه آن ایمان مردمی که در کشور شما بود، آنجا نیست و این حرف درستی است. پس مردمی بودنِ انقلاب، به اسلامی بودن انقلاب وابسته است. قوت و قدرت رهبری، نفوذ عظیم رهبری و حکمت رهبر، ناشی از موقعیت دینی اوست. این‌هم به اسلام برمی‌گردد، یعنی اگر رهبر یعنی یک فقیه عادل، مرجع تقلید و مقتدا‌ صفتی نبود، ایمان مردم را بر نمی‌انگیخت. به برکت اینکه رهبر، چنین شأنی دارد برای حدوث انقلاب و بقای انقلاب از عنصر ایمانِ عمیق مردم استفاده شد. و من روی همین نکته است که می‌خواهم تکیه کنم؛ "مسئله‌ی ولایت‌فقیه". بعضی از تحلیل‌گران ولایت‌فقیه را به‌جای اینکه به‌عنوان یک عنصر مترقی و بسیار حائز اهمیت تلقّی کنند، به‌عنوان یک نقطه‌ی مبهم تحلیل کردند یا تعبیر غلطی از او کردند. من عرض می‌کنم: ولایت‌فقیه به‌معنایِ حاکمیت انسان فقیه و دین‌شناس، عادل، در حد عدالت و محبوب مردم و مقتدای دینی مردم است نه به‌معنایِ حاکمیت یک قشر». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش هجدهم) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: بعضی خیال می‌کنند ولایت‌فقیه یعنی حاکمیت قشر روحانیون؛ این یک تعبیر کاملاً انحرافی و غلط است. ولیّ فقیه به مقتضیِ‌ اینکه فقیه است، از رجال دین است؛ غیر از این نمی‌شود و اگر این نبود، ایمان مردم به دنبال اراده‌ی رهبر حرکت نمی‌کرد و میدان‌های دشوار را حرکتی نمی‌پیمود. رهبر عبارت است از آن فقیهی که ..بینش سیاسی، آگاهی، شجاعت، تحت تأثیر قرار نگرفتن و عدالت ـ شرایطی که برای رهبری در قانون اساسی ما پیش‌بینی شده ـ را داشته باشد و در وجود شخص امام عزیزمان اینها متجلّی است. البته قوت اراده، قاطعیت و صفات شخصی امام عزیز و بزرگوار و رهبر انقلاب ما، در جای خود بسیار مهم است. اما این خصوصیاتِ ولایت‌فقیه است. من تاریخ انقلاب‌های بزرگ را که نگاه می‌کنم و می‌بینم که نقطه‌ی انحرافشان، نداشتن یک چنین مرکزی است. فرانسه، هنوز پانزده سال از پیدایشش نگذشته بود که به یک دیکتاتوری بزرگ تبدیل شد و در طول این پانزده سال، یک هرج‌و‌مرج کامل. از سال ۱۷۸۹ که انقلاب کبیر فرانسه اتفاق افتاد، تا سال ۱۸۰۳ که ناپلئون رسماً به حکومت رسید، سه چهار گروه آمدند و گروه قبلی را قلع و قمع کردند. هرکدام که سرِ کار آمدند، گروه قبلی را نابود کردند. تندروها آمدند عده‌ای را کشتند. میانه‌روها آمدند تندروها را کشتند. باز عده‌ای دیگر آمدند آنها را از بین بردند و مردم همین‌طور مثل حبوباتی که توی یک دیگی بجوشند، دائماً در حال غلیان بودند، غلیان بی‌هدف و بدون هدایت. و سرنوشت آن انقلاب همانی است که اتفاق افتاد؛ یک دیکتاتوری در رأس آن انقلاب می‌آید، بعد هم پادشاهی تجدید می‌شود و ناپلئون حکومت کرد؛ یک حکومت صد در صد دیکتاتوری و مستبدانه، یک امپراتوری که اروپا را با استبداد خودش تسخیر کرد. تقریباً بعد از او هم، همان کسانی که با انقلاب منقرض شده بودند، سرِ کارشان برگشتند. از سیر خودش تقریباً هشتاد سال عقب افتاد چون یک صدای قوی از دلی که مورد اعتقاد مردم است وجود نداشت. در انقلاب اکتبر هم یک استبداد سیاه به‌وجود آمد، اگرچه در لباس انقلاب. حکومت استالین که نمی‌شد اسمش را حکومت انقلابی گذاشت، آن انقلابی نبود که مردم در آن همه‌کاره بودند؛ یک استبداد بود. آن‌هم یک ناپلئون دیگر بود، منتها با نام دیگر، با شکل دیگر. مادامی که یک رهبریِ قوی و قاطع، مرکز عواطف و محبت‌های مردم وجود نداشته باشد، انقلاب‌ها در یک‌چنین خطرهایی هستند، یا انحراف یا اضمحلال و زوال یا دیکتاتوری. ولایت‌فقیه یعنی یک انسان عادل ـ که تعریف عدالت در فقه اسلامی و به‌خصوص در فقه شیعه کاملاً مشخص است ـ و عالِم دین و منتخب مردم؛ یعنی مردم باید او را برگزیده باشند و بدون برگزیدن مردم امکان ندارد». @doranejadid
🎈نخستین دهه‌ی انقلاب اسلامی (بخش نوزدهم و پایانی) ❎ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1367: «درباره‌ی آینده‌ی انقلاب حرف‌های زیادی داریم و من به‌صورت یک کلمه عرض می‌کنم که این انقلاب آینده‌اش تضمین‌شده است، قطعی است، زوال‌پذیر نیست. و هیچ‌یک از تدابیری که دشمن تاکنون برای اضمحلال این انقلاب اندیشیده، کفایت این کار را نداشته و باز هم ندارد. علت هم این است که دشمن انقلاب را نمی‌شناسد. دستگاه‌های تحقیق و بررسی و مراکز تحقیقاتی استراتژیک استکبار جهانی، را هنوز به درستی نمی‌شناسند. همچنانی‌که نهضت اسلامی را قبل از پیروزی انقلاب نمی‌شناختند. بعد از آنی‌که انقلاب پیروز شد، در تمام اسناد و مدارکی که در اختیار رژیم گذشته و متعلق به دستگاه‌های جاسوسی بیگانه بود آنچه که اینها تحلیل و بررسی کردند را دیدیم، از زمین تا آسمان با واقعیت تفاوت دارد. استکبار در ایران شکست خورد، چون نهضت را نمی‌شناخت. تاکنون هم همواره سلاح آمریکا و استکبار درمقابلِ انقلاب، کُند شده به‌خاطر اینکه انقلاب را نمی‌شناخته، بازهم نمی‌شناسد. آینده خوب است. عناصر حرکت انقلاب در او فراوان است، عناصر بقا و حیات در انقلاب فراوان است، البته دشمن هم زیاد دارد، دشمنش هم قوی است، اما دشمن هم درست نمی‌شناسد. علاوه ‌بر اینکه بلاشک عنصرِ اقتدار، بیشتر از قدرت دشمن است، به‌خاطر اینکه قرآن می‌فرماید: «اِنَّ كَیدَ الشَّیطانِ كانَ ضَعیفًا». @doranejadid
001_اولین دهه‌ی انقلاب.pdf
272.2K
متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب، به‌مناسبت دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی. (اولین دهه‌ی انقلاب) . . @doranejadid
⭕️ "زمان-مکان نو" و شکل‌گیری دوران جدید در عالم شناخت عامیانه‌ی فعلی ما از پدیده‌ی زمان تا حد زیادی متاثر از محیطی است که دنیای تجدد آن را برای‌مان ساخته است؛ شناخت تخصصی از زمان نیز در بستر نظریه‌ی نسبیت و تبدیل زمان به بعدی از مکان معنا می‌شود. فهم شکل‌گیری عصری نو و دوران جدید عالم نمی‌تواند بدون توجه به مقوله‌ی زمان و تغییر مفهوم آن در یک بستر تمدنی به‌درستی معنا شود. در فرهنگ‌های پیش از دوران مدرن، مخاسبه‌ی زمان به‌شیوه‌های بسیار متنوعی صورت می‌گرفت و تقویم‌های متنوعی در میان ملت‌ها وجود داشت. مهم‌ترین ویژگی محاسبه‌ی زمان در دوران پیشامدرن، پیوستگی زمان با مکان بود. یعنی هیچ‌کس نمی‌توانست وقت روز را بدون ارجاع به ویژگی‌های مکان و جامعه‌ی مورد نظر تعیین کند. درواقع، وقتی با پرسش از "چه وقت" مواجه می‌شدند، حتما باید به "کجا" نیز اشاره می‌کردند. اختراع ساعت مکانیکی در اواخر قرن هجدهم و تعیین زمان بین‌المللی گرینویچ، به مقوله‌ی زمان، خصوصیت یک‌نواختی را بخشید و حتی به اندازه‌گیری کار و تولید و اقتصاد، انضباط ویژه‌ای را حاکم کرد. اندک‌اندک، تقویم‌های محلی و بومی رنگ باختند و تقویم‌های بین‌المللی بر ایام حزن و شادی ملت‌ها سایه انداختند. لذا امروز برای نمونه، والنتاین و کریسمس در بسیاری از کشور، متناسب با بوم‌فرهنگ‌های مختلف برگزار می‌شود. یعنی دوران مدرنیته با ویژگی خاصی نسبت به فهم از زمان گره خورده و ابزار این فهم از زمان را نیز متناسب با خودش آفریده و زمان و فهم از زمان و ابزارهای اندازه‌گیری زمان را به بستری برای گسترس و پایداری هژمونی خودش تبدیل نموده است. تهی‌شدن زمان در مدرنیته، پیش‌شرطی برای تهی‌شدن مکان بوده اولویت علّی بر آن داشته است. تصور امروز ما از "مکان" و تغایر آن با "محل"، متعاقب تغییر تصور ما از زمان حاصل شده است. زمان یک‌نواخت، میان این دو مفهوم نیز فاصله انداخت و مکان و محل را که پیش از مدرنیته بر هم منطبق بودند، منفک کرد. پیش از مدرنیته، محل عبارت بود از محیط مادی فعالیت اجتماعی که با شاخص‌های جغرافیایی مشخص می‌شدند؛ حال آن‌که محل در شرایط امروزین ما به‌شدت متاثر از فضای توهمی است که نفوذ و رخنه‌ی عوامل بیرون از جغرافیای ما، آن را پدید می‌آورد. امروز در شهرهایی که زندگی می‌کنیم، عاملی که ساختار یک موقعیت محلی را تعیین می‌کند، با واقعیت‌های جغرافیایی و اجتماعی‌ای که در صحنه حضور دارند، تعیین نمی‌شوند؛ بلکه قواعد عام مدرنیته است که ارزش و جایگاه محل را از مکان جدا می‌سازد. این تحول و تهی‌شدن مکان را باید در امکانی جست و جو کرد که با کشف قاره‌ی جدید و جزیره‌های تازه برای استعمار پدید آمد. تحقق تصویر مطلوب مدرنیته در حوزه‌ی اقتصاد و جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی، بدون تهی‌کردن زمان و مکان از ویژگی‌هایی که در دوران پیش‌ از مدرنیته وجود داشت، نمی‌توانست جامه‌ی واقعیت به تن کند. اکنون سوال این است که آیا بدون تغییر از فهمی که اینک از زمان و مکان داریم، و بدون ایجاد تصویری جدید از زمان و مکان، می‌توان از تنگناهای دوران قدیم عالم به دوران جدید عالم گذار کرد؟ @doranejadid
❎ امکان عبور از مدرنیته و ظهور یک دوران تاریخی جدید در عالم مدرنیته، شیوه‌هایی از زندگی و سازمان‌دهی اجتماعی است که از قرن هفدهم در اروپا پیدا شد و به‌تدریج در سرتاسر عالم، کم و بیش نفوذ پیدا کرد. با این وجود، در اواخر قرن بیستم و در آغاز هزاره‌ی جدید، بسیاری از اندیشمندان چنین استدلال می‌کنند که جهان در آغاز عصری نو قرار گرفته است و علوم اجتماعی باید در برابر آن واکنش نشان دهند؛ چراکه این عصر نوپدید ما را به فراسوی مدرنیته کشانده است. بسیاری از اصطلاحات ما را به این گذار آگاه می‌کنند؛ مانند نظام اجتماعی جدید؛ جامعه‌ی اطلاعاتی و جامعه‌ی مصرفی. این واژگان به ما یادآور می‌شوند که حالت پیشین امور اجتماعی در شرف پایان‌گرفتن است و ما وارد دوره‌ی پسامدرنیته و پساصنعتی شده‌ایم. برخی دیگر از اندیشمندان در معرفی ، تحولات نهادی را مطمح نظر قرار می‌دهند؛ مثلا معتقدند که ما از "نظام مبتنی بر ساخت کارخانه‌ای کالاهای مادی" به‌سوی نظامی گام برمی‌داریم که اساسا با "اطلاعات" سروکار دارد. فرانسوا لیوتار، که شیوع واژه‌ی پست‌مدرنیته به وی منسوب است، دوران جدید بعد از را «رویگردانی از کوشش در جهت مبتنی‌ساختن بر پیشرفت طراحی‌شده به‌وسیله‌ی انسان و دوری‌گزیدن از این نوع اعتقاد» تعریف می‌کند. به باور لیوتار، در عصر جدید، جوامع انسانی می‌خواهند از "روایت بزرگ" و "طرح داستانی" مدرن که می‌گوید بشریت هم‌چون موجوداتی با گذشته‌ی معین و آینده‌ی پیش‌بینی‌شده است، عبور کنند. ، که دیدگاه تاریخی ایشان مسبوق به سال‌های پیش از پیروزی است، به امکان شکل‌گیری دوران جدیدی در عالم اشاره کرده و ضمن تصریح بر تحقق‌پذیربودن آن، اسلام را واجد توان و توشه‌ی لازم برای معماری معرفی می‌کنند. ایشان برای این منظور بر توحید اجتماعی و معنویت فطری تاکید کرده و افق مطلوب و منوی انقلاب را دست‌یابی به تمدنی بر مبنای قرائت اجتماعی از اسلام برای بسط معنویت فطری عنوان می‌نمایند. @doranejadid
❎ فرد هالیدی (Fred Halliday) و سخن ناشنیده‌ی انقلاب اسلامی "فرد هالیدی" از اندیشمندان سیاسی برجسته‌ی ایرلندی، عضو رسمی فرهنگستان بریتانیا، استاد دانشگاه LSE لندن، متخصص حوزه‌ی مطالعاتی و عربستان است. دغدغه‌ی عمده‌ی وی، نقش انقلاب‌ها در روابط بین‌الملل است و درباره‌ی انقلاب اسلامی ایران نظرات قابل تاملی ارائه کرده است. فرد هالیدی در ایران با کتاب معروف‌اش "ایران: دیکتاتوری و توسعه" شناخته می‌شود؛ وی یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی - یعنی در سال 1356 - این اثر را منتشر نمود و به بررسی ساختار اقتصادی-سیاسی رژیم پهلوی پرداخت. به‌گفته‌ی خود وی، او نیز همانند اکثریت قریب به اتفاق تحلیل‌گران و اندیشمندان سیاسی جهان، اصلا گمان نمی‌کرد که انقلابی در ایران صورت بگیرد. اهمیت کتاب هالیدی به این مطلب مربوط است که با وجود پرداختن به مشکلات عمده‌ی حکومت پهلوی، نشانه‌های بروز یک انقلاب قریب‌الوقوع در آن دیده نمی‌شود. به‌این‌ترتیب، وقتی در کم‌تر از یک سال بعد از چاپ کتاب، انقلاب اسلامی در ایران به‌وقوع پیوست، هالیدی راهی ایران شد و با تکمیل مطالعات خود، بعد از ویرایش این کتاب، اثری تحت‌عنوان "مقدمه‌ای بر انقلاب ایران" را نگارش کرد که در یک مدت کوتاه به چاپ دوم رسید. هالیدی در گردهمایی سال ۲۰۰۹ در مدرسه اقتصاد لندن، مصادف با سی‌سالگی انقلاب اسلامی ایران، این انقلاب را مدرن‌ترین انقلاب تاریخ نامید و آن را غیرخشونت‌آمیزترین انقلاب جهان خواند و افزود: ایرانی‌ها بزرگترین اجتماعات تاریخ بشر را در تظاهرات انقلابی و به‌ویژه در استقبال از آیت‌الله خمینی انجام داده‌اند؛ در سال‌های پس از انقلاب نیز در این کشور سطحی از آزادی بیان عقاید مختلف در حکومت و جامعه دیده می‌شود که در هیچ حکومت انقلابی دیگری در جهان وجود ندارد. نکته‌ی بسیار مهم صحبت‌های فرد هالیدی در این سخنرانی، این عبارت پایانی‌اش بود که گفت: «سی سال بعد از انقلاب، دنیا هنوز حرف جمهوری اسلامی و این ملت بزرگ را نشنیده است». لینک اطلاعات مربوط به فرد هالیدی در ویکی لیکس: https://en.wikipedia.org/wiki/Fred_Halliday لینک سخنرانی فرد هالیدی در مدرسه اقتصادی لندن، به‌مناسبت 30 سالگی انقلاب اسلامی ایران: http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/02/090224_og_bd_lse_revolution.shtml @doranejadid