#ارسالی_مخاطبین
✅ بچه ها باید باشند...
بسیار عالی... 👏👏
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
#مسجد_دوستدار_کودک
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مامان بزرگم از ۱۵ سال پیش به تک تک نوه هاش میگه من امروز فردا رفتنی ام، تنها آرزوم دیدن عروسیته
با این ترفند همه رو فرستاده خونه بخت
حالا هی پول بدید پا تبلیغات ازدواج آسان و تشویق به فرزندآوری...
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
✅ ثبتنام ایران خودرو بالاخره شروع شد... 👈 ثبت درخواست خودرو در سایت فروش اینترنتی ایران خودرو به آ
✅ لیست قیمت محصولات ایرانخودرو ویژه مردادماه
🔹طرح جديد ایران خودرو شامل محصولات سورن پلاس، پژو ۲۰۷ دستی، رانا پلاس ارتقا یافته، خانواده تارا، هایما (هنوز مشخص نیست ) و ریرا است.
👈 مادرانی که فرزند دوم (و بیشتر) آنها متولد ٢۴ آبان ماه سال ١۴٠٠ به بعد باشد و تاکنون از این امتیاز استفاده نکرده اند، می توانند در این طرح ثبت نام کنند.
#قانون_حمایت_از_خانواده
#واگذاری_خودرو
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_تراشیون
سعی کنید محیط خانه همیشه باصفا باشد؛ منظور از باصفا بودن خــــانه دو نکته است؛ نخست اینکه خانم خانه باصفا باشد و دیگر این که محیط خــــــــــانه باصفا باشد، باصفا بودن به معنــــــــای پول خرج کردن و تـزیـیـن خـانـه بـا انـواع و اقـســـــــــام وسـایـل رنگارنگ نیست.
📚محرمانههای زنانه
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر»😍
#برکت_خانه
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۰۵
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#جنسیت_فرزند
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#مشیت_الهی
متولد مهر ۶۴ هستم. توی یه خانواده ۶ نفره بزرگ شدم. یه خواهر بزرگتر از خودم دارم (که میتونم بگم بزرگترین نعمت زندگیمه) و دوتا برادر کوچیکتر از خودم. پدرم کارمند بودن و مادرم خانه دار.
از وقتی وارد دانشگاه شدم سر و کله ی خواستگارا پیدا شد تا اینکه سال ۸۵ به شوهرجان جواب مثبت دادم. نحوه ی آشنایی مون از طریق خواهرشوهرم بود. من رشته ی مامایی خوندم و در بیمارستان در حال گذراندن طرح بودم که خواهر شوهرم که پرستار بود، واسطه ی ازدواج ماشد.
اون زمان شوهرم دانشجو بود نه شغل ثابتی داشتن نه خونه، نه ماشین، نه حتی پس اندازی. اما مهمترین ملاک من که ایمان و اخلاق و نجابت بود را داشتن و خدا را همیشه از این بابت شکر میکنم و اگر باز به عقب برگردم بازم انتخابم ایشونه.
سال ۸۶ به عقد هم در اومدیم و زندگی پر از فراز و نشیبی داشتیم. توی اون یک سالی که عقد بودیم من در استان دیگه ای در مقطع کارشناسی درس میخوندم و فقط دو ماهی یکبار همو میدیدیم.
بعد از عروسی مون هم که من فارغ تحصیل شدم و برگشتم شهرمون، شوهرم برای ادامه تحصیل به شهر دیگه ای رفت و ما باز از هم دور شدیم😢و من توی یکی از اتاقهای مادرشوهرم زندگی میکردم.
یکسال بعد از ازدواج مون توی تیر ۸۹ خدا پسرم محمدرضا را توی روز عید مبعث بهمون هدیه داد. از برکت تولد پسرم نگم براتون😍 از یه طرف شوهرم استخدام کار دولتی شد و از طرفی منم استخدام بیمارستان شدم اما بازم من در شهر دیگه ای که ۱۰۰ کیلومتر با شهر خودمون فاصله داشت و باز هم از هم دور شدیم😒
چون تو اون شهری که استخدام شدم کسی را نداشتم، پدر و مادرم اسباب کشی کردن و راهی محل استخدام من شدن ( و من تا آخرین لحظه ی عمرم مدیونشون هستم)
پسرم را میذاشتم پیش مادرم و میرفتم بیمارستان حتی شیفت شب هم میرفتم پسرم هم که فوق العاده بدقلق بود مثلاً شبا بیدار میشد و تا چند ساعت نمیخوابید و بهونه میگرفت. بنده خدا مادرم😢
شوهرم فقط آخر هفته ها میومد یه سر میزد و برمیگشت. گذشت و شهریور ۹۳ خدا محمدپارسا را بهمون هدیه داد اونم با خودش برکت آورد. تونستیم ماشین بخریم. یه آپارتمان بخریم. شوهرم ارشد قبول شد. خدایا شکرت.
گذشت و بعد از ۶سالی که تو اون بیمارستان کار کردم به لطف خدا بهم انتقالی دادن و اومدم شهر خودمون😍بعداز کلی دوری از شوهرم بالاخره معنی زندگی کنار هم را تازه فهمیدم. ماشین مون رو عوض کردیم، یه خونه ی بزرگتر خریدیم. یه سفر کربلا ۴ نفره هم رفتیم که خیییلی خوب بود. ان شاء الله دوباره قسمتمون بشه🙏
خیلی دوست داشتم خدا دختر هم بهم بده برای سومی اقدام کردیم بماند که چقدر اطرافیان و بعضی از همکارام کنایه و طعنه بهم میزدن که شما که تحصیل کرده هستید، دیگه سه تا بچه برا چی میخواین؟ ناراحت میشدم اما در جوابشون میگفتم به عشق رهبرم و افزایش نسل شیعه چهارتا میارم. برای سومین بار باردار شدم اما این بار دوقلو😳اما متاسفانه تو دوماهگی سقط شدن کورتاژ شدم، ناامید نشدم و چون عاشق دختر بودم مجدد اقدام کردم حتی یکی از متخصص های بخش مون بهم گفت بیا ivf کنم برات که صدرصد دختر بشه اما شوهرم قبول نکرد و گفتن این کار دخالت تو کار خداست، هر چی خودش داد شکر...
گذشت و وقتی محمدرضا کلاس پنجم بود و محمدپارسا کلاس اول بود بازم خدا تو روز عید مبعث محمدصدرا را بهمون هدیه داد. اینم بگم که من عاشق اسم محمدم و اگه خدا بازم پسر بهم میداد، اسمشو محمد می ذاشتم. جالب اینجاست که داداشم هم عید مبعث به دنیا اومد و اسمش محمد.
بگذریم سرتونا درد نمیارم همه چیز داشت خوب پیش میرفت که بدترین اتفاق زندگیم رخ داد. یه مهمون ناخونده وارد زندگیمون شد و ۸ ماه هست که من درگیر سرطان شدم😭😭
و فقط خدا میدونه و خودم که چه روزای سختی را پشت سر گذاشتم چه سختی هایی که تو این مدت نکشدیم😢 و سخترین قسمتش اونجا بود که موهام جلوی بچه هام ریخت و تو روحیه شون تاثیر گذاشت😔 اما توی این مدت در کنار این بیماری، اینقدر لطف و معجزه ی خدا را میدیدم که تونستم با صبر و توکل بر خودش این بیماری را بپذیرم.
از همه ی شما دوستان عزیزی که دارید تجربه ی منو میخونید خصوصا اونایی که امسال قسمت شون کربلاست عاجزانه التماس دعا دارم که به اضطرار دل حضرت زینب سلام الله علیه همه ی مریضا خصوصا بیماران صعب العلاج شفای عاجل پیدا کنن🤲🤲
همیشه وقتی تجارب کانال دوتا کافی نیست را میخوندم میگفتم من حتما چهارمی را که آوردم، بعد تجربه مو به اشتراک می ذارم اما خواست خدا چیز دیگه ای بود و منم راضی ام به رضای خدا
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی_مخاطبین
ما شاء الله پسر باغیرت....👌
پسرم علی آقا که سال پیش واسه اولین بار زیارت اربعین بردیمش. اینجا کاظمین هست که به اصرار خودش کوله رو زد به شونه های کوچولوش 😍
من سال قبل خیلی استرس داشتم که پسرم رو ببریم همراهمون یا نه، از ترس گرما و شلوغی و مریضی و...
ولی وقتی تجربه هایی که سال قبل برای اربعین داخل کانال گذاشتید رو دیدم، قوت قلبی شد که پسرمم ببریم. از همه خانوم ها ممنونم❤️ که باعث شدن ماهم این تجربه شیرین و داشته باشیم.
🔸فقط یه نکنه که خیلی مهم دیدم بگم
سال پیش خیلی از خانوم ها سفارش کرده بودن که حتما واسه بچه ها کالسکه یا ویلچر بردارید. همسرم بخاطر جابجایی و سنگینی اول قبول نمیکردن ولی با اصرار من برداشتیم و خیلی به کارمون آمد. چون پسرم از همون اول کار که از ماشین پیاده شدیم، گفت راه نمیام و سوار کالسکه شد. الان هم انگیزه اش واسه کربلا کالسکه سواریه😅 واقعا باید حواسمون باشه به بچه ها خوش بگذره که خاطره خوب بمونه واسشون...
از مخاطبین کانال خوب دوتا کافی نیست، که انشاالله امسال زائر امام حسین هستید، خواهش می کنم واسه ماها که خیلی دلمون دوباره بچه میخواد ولی به مشکل خوردیم، خیلی دعا کنید.
#سفر_اربعین_با_فرزندان
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_تراشیون
صبر در زندگی و حیات دنیا از مهمترین عوامل سعادتمندی است؛ انسانی که بر سختیها، گناه و مصیبت صبر نداشته باشد، بدبخت خواهد شد.
پیامبر اعظم(ص) در رابط با صبوری زن میفرمایند: «زنی که بر بد اخلاقی شوهرش صبر کند عذاب قبر نداشته، با زهرای مرضیه(س) محشور، ثواب هزار شهید و یک سال بندگی خالص خدا در نامه عملش ثبت خواهد شد.
همچنین مردی که بر بدخلقی همسرش صبوری کند، خداوند ثواب صبر ایوب پیامبر(ع) را در نامه عمل او ثبت خواهد کرد».
#خانواده_مستحکم
#آداب_همسرداری
#سختیهای_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨امام حسن علیه السلام
«کسانی که صاحب فرزند نمی شوند، زیاد ذکر استغفار را بگویند، ان شاالله خداوند آنها را صاحب اولاد خواهد کرد.»
📚مصباح کفعمی حاشیه ص ۵۸
🏴 سالروز شهادت کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می کنیم.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من
#سفر_اربعین_با_فرزندان
#وسایل_ضروری
#نکات_کلیدی
#سختیها
من مادر ۳ فرزندم، پارسال دختر کوچیکم ۲ساله بود. خیییلی دوست داشتم برم پیاده روی اربعین. تا بلاخره یه روز همسرم اومد و گفت اگه میخوای واقعا بریم، باید چند روز زودتر از اربعین بریم. منم خیییلی خوشحال شدم.
برای خودم و دخترم شلوار راحتی دوختم. وسایل آماده کردم و تاریخ سفر از طرف همسرم مشخص شد. من از خوشحالی صبح و شب رادیو اربعین روشن بود و اشک میریختم.
خداروشکر راهی شدیم اول کربلا رفتیم که چون خیلی زود رفته بودیم موکب نبود و همسرم هتل گرفتن. البته خیمه گاه انگار ظهرها غذا میدادن. یا اینکه قسمت ما بود ۲ وعده اونجا غذا خوردیم.
بعد از اون به سید محمد و سپس سامرا رفتیم. سید محمد بشدت گرم بود. سامرا ماشاءالله غذا فراووونه. تا نصف شب شام میدادن و اصلا غذا کم نمیاد.
ما از بس خسته بودیم بعد از نماز مغرب دراز کشیدیم بخوابیم که یهو شروع کردن مداحی پشت بلندگو😩 من بیدار شدم و دیگه نتونستم بخوابم. بعد از مداحی همین که خواستم بخوابم دختر ۲ساله م بیدار شد😫 رفتم دنبال شوهرم که دیدم خوابه کنار یه ستون. به هر طریقی بود،دخترم دوباره خوابید و من خیلی کم خوابیدم که دوباره نماز صبح شد و بیدارمون کردن🥵
بعد از نماز صبح قرار خاصی نذاشته بودیم ولی ضمنی گفتیم که راه بیفتیم بریم نجف. خب منم رفتم همونجا که شوهرم خوابیده بود، دیدم نیست. منتظر نشستم. نیومد. دختر کوچیکم بیدار بود و میخواست بغلش کنم. از دست همسرم ناراحت بودم که چرا نیستش. رفتم صبحانه خوردم و دختر ۸ساله م رو گذاشتم همونجا که اگه بابا اومد باشه که باز هم نیومده بود.
رفتم طرف قسمت ورودی حرم مردانه، از دور دیدم بین افرادی که خوابیدن توی صحن نیست. به یکی از آشناها گفتم بره ببینه شوهرم کجاست، که نبود. بیمارستان سیار رو گشتم. شوهرم رو پیج کردن...
دیگه اشکم دراومد و به امام زمان گفتم خودت کمک کن. یه چند تا آقا اونطرف تر بودن و به عربی مسلط بودن. به یکی از خادمها گفتند و ایشون هم رفته بود توی حرم گشته بود.
اون خادم که رفته بود اسم همسرم رو بلند بلند صدا زده بود، دیدم یهو با چشم خواب آلود اومد😤 خدا شاهده خیییلی ناراحت و عصبانی بودم. ولی هیچی بهش نگفتم. فقط خودش دید گریه کردم و دیگه نا ندارم.
بالاخره راهی نجف شدیم. و من فقط تونستم توی ماشین بخوابم. بعد از زیارت نجف هم پیاده روی رو شروع کردیم. مسیر خیییلی خوب و قشنگ بود.
من اصلا قبول ندارم که ۵_۶ روز توی مسیر باشیم. هم بچه ها خسته میشن. هم هوا گرمه. خب لازم نیس همه مسیر رو پیاده برید، ماشین بگیرید و یسری عمودها رو برید. چرا ما باید طولانی کنیم سفر رو؟!؟! از قدیم گفتن مهمون ۱ شب ۲ شب، نه اینکه ما بیایم ۶ روز یا ۵ روز توی مسیر باشیم. بعد از ما هم زائر هست، مصرف آب و غذا و اسکان و... اینطوری که ۶ روز باشیم، بقیه چیکار کنن؟
خیرالامور اوسطها. اعتدال و وسط کار رو باید نگه داشت. هی نگیم بچه ها ذوق می کنند و خوشحالند. بعضاً شاید حق الناس هم باشه. چون شما باعث شلوغی هم میشید.
سفر رو باید کوتاه کرد. نه اینقدر کوتاه که بچه اذیت بشه نه اینقدرررررر بلند که بعضیا میگن ۵_۶ روز فقط پیاده روی بودن. 😕 بعدش هم میرند کربلا اونجا هم چند روز می مونند😐 اینا رو دقت کنید که ثواب ها کباب نشه.
معنویت رو باید حفظ کنید. حواستون به این نباشه کجا چی میدن. لطف کنید توی پیاده روی اینقدر حمام نرید. بعضیا موکب به موکب که میرسن لباس میشورن و میرن حمام. باور کنید که اونا آب رو با تانکر میبرن و پر میکنن.
مثلا حالا ما هی میخوایم ادعا کنیم که تمیزیم. یه چیز طبیعیه که هوا گرمه و همه عرق میکنن ولی لازم نیس که مدام حمام برید. ۱ روز و نصف که گذشت برید حمام. پشت در حمام صف طولانی. خب اینا حق الناسه. یکی میخواد غسل کنه یا سریع بره. اینجا که مسافرت شمال و گشت و گذار نیست. سعی کنید لباستان رو مدام عوض کنید و اسپری یا مام بزنید.
عراقی ها پارسال اگه یادتون باشه بعضی جاها با کم آبی روبرو شدن. بعد درسته من بخوام مدام چادر و لباسم رو بشورم؟!
نکته دیگه خانمها لطفا رعایت شئونات رو بکنید. لباس زیر که میشورید، یه روسری بندازید روش پیدا نباشه. حمام که میرید خودتون رو بپوشانید کامل، بچه ها توجه میکنند.
دیگه اینکه علت بیشتر بیماری ها خوردن آب سرد و خیس بودن جلوی کولره که واقعا باعث مریضی میشه.
ما ۵ نفر بودیم ولی فقط ۲تا کوله و کالسکه داشتیم. برای خودم و شوهرم فقط ۲ دست لباس و شلوار و ۳ دست لباس زیر گذاشتم. برای بچه ها ۲ دست لباس و شلوار. یه بسته پوشک کامل. و برای کوچیکم ۳ دست لباس و شلوار گذاشتم. آبلیمو، خاکشیر، داروی امام کاظم، داروهای اسهال و استفراغ آجیل مغز کرده. نان خشکه بردم. یه دمپایی برای دستشویی و حمام میخواید.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
.
همراهان عزیز کانال "دوتا کافی نیست" می توانید "تجارب سفر اربعین با فرزندان" را با زدن روی هشتگ #سفر_اربعین_با_فرزندان در کانال پیگیری کنید.
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_تراشیون
📌دعا کافی نیست...
تربیت فرزندان فقط با دعا محقق نمی شود، بلکه علاوه بر دعا، باید کار میدانی انجام داد که مهمترین آن محیط مناسب است و مدیریت محیط یعنی:
دوستان خوب
کنترل رسانهها
مدرسه مناسب
ارتباط با مسجد و...
#تربیت_فرزند
#محیط_مناسب
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ سوالات پیرامون واگذاری خودروی مادران...
🔹تاریخ تولد فرزند دوم به بعد باید چه تاریخی باشد که امکان ثبت نام در طرح خودرو مادران فراهم باشد؟
۲۴ آبان ۱۴۰۰ و بعد از آن
زیرا در متن قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت استفاده از این مزیت، زمان ابلاغ قانون ذکر شده است.
🔹سال ۱۴۰۱ یکبار در طرح خودرو مادران شرکت کردم و ۱۴۰۳ صاحب فرزند سوم شدم آیا امکان استفاده از طرح مادران برای بار دوم وجود دارد؟
خیر، فقط برای یکبار امکان استفاده از این مزیت را دارید.
🔹برای مادران بلوکه کردن پول در طرح خرید الزامی است؟
خیر، لازم نیست.
🔹آیا وکالتی کردن حساب لازم است؟
وقتی بلوکه کردن لازم نباشد به تبع آن وکالتی کردن حساب هم لازم نیست.
👈 ثبت درخواست خودروی مادران، در سایت فروش اینترنتی ایران خودرو به آدرس ikcosales.ir از روز چهارشنبه مورخ ۲۴ مرداد ماه تا روز سه شنبه مورخ ۳۱ مرداد ماه انجام خواهد شد.
#قانون_حمایت_از_خانواده
#واگذاری_خودرو
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ استفاده از جوراب ضخیم برای جلوگیری از تاول زدن پا در پیادهروی اربعین...
سخنگوی سازمان اورژانس کشور تأکید کرد: برخلاف باور نادرستی که در جامعه رایج است، زائران اربعین حسینی به جای پوشیدن جوراب های نازک، باید برای جلوگیری از تاول زدن پاها در طول مسیر پیادهروی، از جورابهای ضخیم استفاده کنند. پوشیدن جورابهای ضخیم میتواند نقش مهمی در پیشگیری از تاولها ایفا کند، زیرا این جورابها به جذب رطوبت و کاهش اصطکاک بین پا و کفش کمک میکنند.
یکتاپرست در ادامه به توصیههای بهداشتی دیگری برای زائران اربعین اشاره کرد و گفت: برای حفظ سلامت در طول سفر، زائران باید بهطور مداوم آب بنوشند تا از کمآبی بدن جلوگیری کنند. همچنین، استفاده از کلاه لبه دار، عینک آفتابی مناسب و کرم ضدآفتاب برای محافظت از پوست در برابر تابش مستقیم آفتاب ضروری است.
#سفر_اربعین_با_فرزندان
#نکات_کاربردی
#اربعین
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ تلفنهای ضروریِ پیادهروی اربعین
#اربعین
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من
#سفر_اربعین_با_فرزندان
#وسایل_ضروری
#سختیها
ما با دختر ۱۱ ماهم و پسر ۱۲ و ۸ سالم ۶ روز رفتیم سفر اربعین. روز خود اربعین حرکت کردیم. وقتی همه برمیگشتند ما میرفتیم. ساعت ۳ نیم شب از مرز مهران رد شدیم. خلوت و راحت بدون درد سر، جای پارک ماشین هم عالی بود
وسایلی که برداشتم. ۳ دست لباس نازک بلوز شلوار برای دخترم، یه بسته پوشک که نصفش را برگردوندم، یه بسته خاکشیر، تخم شربتی و نبات خرد شده داخل یه بطری آب معدنی کوچک ریختم و بردم که هربار داخل شیشه پستونک دخترم میرختم ومیدادم بهش میخورد.
انواع داروی ضروری، پلاستیک فریزر و دستمال کاغذی و دستمال مرطوب و دستکش یه بار مصرف و زیر اندازه نازک کوچک برای تعویض بچه و زیرانداز کوچک برای وقتی که میخواستم یه گوشه بشینم شیر بدم که داخل کالسکه پهن کرده بودم جا نگیره یه پتو نازک مسافرتی داخل کالسکه هم گذاشتم مواقعی که جایی گیرم نمی امد پهن میکردیم کنار خیابان برای استراحت، یه آب پاش که تا لحظه آخر خیلی خیلی بدرد خورد.
غذایی کمکی اصلا احتیاجش نشد، غذای امام حسین خودش براش جور میشد هر جا میرسیدیم از دخترم پذیرایی مخصوص میشد، انگار امام حسین حواسش به دختر ۱۱ ماهه ی منم بود.
کوله پشتی که برده بودیم مناسب نبود یه کوله های نازک مخصوص اربعین بود که خیلی هم جادار بود یکی از زائرها نشونم داد که خیلی خوب بود.
سنجاق قفلی،سوزن و نخ مشکی برده بودم و یه طناب دو متری که گاهی برای بسته شدن وسایل و یه شلنگ یک متری برای جاهای که شلنگ نداشتند.
۴تا قاشق و یک چاقو کوچک یه بار تو نجف استفاده شد غذاها بدون قاشق بود لیوان که اصلا استفاده نشد یکم صابون رنده شده که اونم خیلی استفاده شدو خلال دندان و مسواک، کلاه نقابدار برای پسرها بردم و یه دست لباس اضافه برای هرکدوم که چادر اضافه برنداشتم.
تنقلات شکلات، یکم پسته از خونه بردیم که هر جا بچه ها ضعف میکردند و چیزی نداشتیم بخورن، بهشون میدادیم.
قبل از سفر همه میگفتند نیایید، گرما به شدت زیاده، ما بعد از دودلی زیاد، توکل کردیم با استخاره هم پیش رفتیم که خوب آمد و رفتیم.
فقط یه جا خیلی سخت گذشت که اونم شیرین بود، وقتی قرار بود از کربلا به سمت نجف حرکت کنیم فقط یک راه برای رفتن بود، آن هم سوار شدن پشت کامیون
یک گارژی بود که انتها نداشت از ساعت ۶ صبح ما وارد این گارژ شدیم تا ۴ بعد از ظهر دنبال کامیون میدویدیم و با کالسکه دوتا کوله پشتی سه تا بچه و یه زن، نمیتوانستیم سوار بشیم.
هر ماشینی که میرسید به سرعت نور پر میشد و جایی برای ما نداشت. اونجا هرکی به فکر خودش بود، کسی به داد کسی نمی رسید.
گرما به قدری زیاد بود که دخترم جونی براش نمونده بود که آب طلب کنه، روی شونه های پدرش افتاده بود فقط نگاه میکرد😭 تو اون گاراژ نه آبی بود نه غذایی... آبی که همراه مون بود از گرما به جوش آمده بود، هر چی میدویدیم فایده نداشت.
وقتی موفق شدیم به کامیون پیدا کنیم، همسرم نمیتونست کمک کنه تا سوار بشم، چونکه بچه و کالسکه روی دوشش بود، مَحرم دیگه ای هم همراهم نبود، به یاد حضرت زینب که کسی همراهش نبود کمکش کنه سوار شتر بشن افتادم.
بچه ها گرسنه و تشنه بودند، همسرم به شدت از کت کول افتاده بود. وقتی رفتیم بالا ماشین تا دم در رفت، گفتند خراب شده، بیاید پایین، موقع پایین آمدن، دوباره وحشتناک بود که این بار پام به گیره در گیر کرد زخمی شد ولی سکوت کردم تا همسرم نفهمه.
باید دوباره ماشین پیدا میکردیم بالاخره یه کامیون دیگه آمد. وقتی رفتیم بالا، گرمای کف کامیون، از کفش ها عبور میکرد، پاهای ما را میسوزاند تا خود نجف هم نمیبرد و یه پارکینگ دیگه باز کامیون دیگر باز همان بدو بدوها شروع شد.
اینبار همسرم خسته شد، به یه مسجد پناه بردیم و شب شد که یه ماشین وَن پیدا کرد و از آنجا ما را تا نجف برد و آن روز نزدیک غروب آب و غذا گیرمان آمد.
وقتی رسیدیم نجف دیگه همه موکب ها جمع شده بودن، ما هرجا میرفتیم یه نماز یه زیارت یه خواب و حرکت. فقط کاظمین یک روز موندیم.
ما یه شب پیاده روی کردیم اون هم خیلی کم، چونکه دخترم حاضر نبود تو کالسکه بشینه، براش اسباب بازی برده بود یه سری چیزهای کوچک که دوست داشت ولی اصلا استفاده نکرد، همش دوست داشت بغل باشه تو روز، ظرفیت کالسکه نشستن بچه نهایتا دو ساعت بود، مگر اینکه خوابش میبرد، برای همین پیاده روی پشت سرهم نمیتوانستیم بریم و چند تا عمود که رفتیم سوار ماشین شدیم.
من همسفری نبرده بودیم و خانواده خودمان تنها بودیم که جای یه خانم کنارم خالی بود، برای تعویض بچه و دستشویی و تجدید وضو گیر همسرم بودم و باید یه جایی وعده میکردم و خونه عراقی ها که رفتم برای حمام و لباس شستن مشکل پیدا کردم، کسی نبود کمکم کنه و بچه مو پیشش بذارم، از زائرهای دیگه کمک گرفتم.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075