eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.1هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌آیا سزارین چهارم و پنجم امکان پذیر هست؟ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
. برخی معتقدند، مادرانی که سزارین شدند، بیش از دوبار نمی توانند باردار شوند، آیا شما این نظر را قبول دارید؟! چنین چیزی نیست. من خودم بارها و بارها، برای مراجعینم، سزارین بار چهارم و حتی بار پنجم داشته ام. و هیچ مشکلی هم نبوده است. اگر در سزارینی چسبندگی به وجود بیاید، ممکن است سزارین بعدی مشکل تر باشد، اما این مشکل به معنای ممنوع بودن سزارین های بعدی نیست. اگر مادری فکر می کند برای زایمان های بیشتر، محدودیت هایی در سزارین وجود دارد، به او می گویم چنین محدودیتی به وجود نخواهد آمد. شما تا پنج بچه هم می توانی داشته باشی و مشکلی ندارد. این هم درست نیست که میان دو سزارین باید چند سال فاصله گذاری شود. چیزی که موجب نگرانی برخی از خانم ها می شود، باز شدن بخیه های قبلی است، اما این نگرانی هم جایی ندارد. 📚ایران، جوان بمان، فصل آخر کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. همراهان عزیز کانال "دوتا کافی نیست" می توانید "تجارب سفر اربعین با فرزندان" را با زدن روی هشتگ در کانال پیگیری کنید. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۰۹ من ۲۷ سالمه، یه برادر کوچکتر از خودم دارم، تو سن ۱۵ سالگی به روش سنتی ازدواج کردم و اولین بچم تو سن ۱۸ سالگیم در سال ۹۴ به دنیا اومد. تو یه ساختمون با مادرشوهر و جاری زندگی میکردم، متاسفانه ما هیچوقت نتونستیم با هم بسازیم مدام در حال دعوا و کِش مَکش بودیم، مادرشوهرم بین منو جاریم خیلی فرق میذاشت حتی بین پسراش، مخصوصا بین بچه هامون و این منو آزار میداد. خونه جاریم طبقه اول ۹۰ متر بود اما من طبقه سوم تو یه خونه ۳۰ متری زندگی میکنم، کلا از اول که به دنیا اومدم خونه ما خیلی کوچیک بود و اتاق خواب نداشت، به همسرم میگم تو پیشونی من اتاق خواب ننوشتن😄 همسرم شغل آزاد داشت و ما میترسیدیم خونه مونو جابجا کنیم، میترسیدیم کم بیاریم تو خرج خونه و اجاره و... یکبار چنان دعوایی بین ما شد، آخه بچه من و بچه جاریم خونه مادرشوهرم بودن مثل اینکه با هم دعواشون میشه مادرشوهرمم پسر منو انداخته بود بیرون، به قدری من دلشکسته شدم، خدا رو از ته دل صدا زدم. چند روز بعد فهمیدم مادرشوهرم میخواد اساس کشی کنه شهرستان، اونا رفتن من یکسال بعد سال ۱۴۰۰ دوباره باردار شدم. خیلی با همسرم خوشحال بودیم. بعد سال ها یکی دیگه داشت به خانوادمون اضافه می‌شد. گذشت و گذشت تا رسیدیم غربالگری اول اینو بگم که من سر بارداری اول اصلا غربالگری نرفتم دومی هم که رفتم فقط بخاطر اینکه ذوق داشتیم جنسیت و بدونیم خوش و خرم دراز کشیدم رو تخت که یدفعه دنیا رو سرم خراب شد عدد ان تی رو ۵ گفتن، دکتر گفت باید سقط کنی این عدد نرمال نیست و بچه عقب مونده س دیگه داستان ما شروع شد هر دکتری میرفتم چشمش که به عدد میوفتاد چشماشون گرد میشد یه جوری رفتار میکردن که انگار هیولا تو شکمم هست. همه شون میگفتن فایده نداره باید سقط کنی ولی چون تو کشور ما قانونِ که اول امنیوسنتز انجام بشه بعد سقط برو آزمایش بده بعد نامه میدیم. منم ترسیدم، ۳ هفته نوبتم مونده بود تا امینیوسنتز، از اونورم ۲۱ روز جوابش طول میکشید تا اون موقع ۵ ماه هم میشد دیگه تحت تاثیر حرفای دکترا تصمیم گرفتم غیر قانونی سقط کنم. پیش یه ماما خونگی رفتم اون سقط رو برام انجام داد وقتی اولین قرص و زیر زبونم میذاشتم همش تصویرش تو مانیتور سونوگرافی جلوی چشمم بود که چه جوری تو مانیتور دست و پای کوچولوشو برام تکون میداد و من حالا با دستای خودم باید بچمو میکشتم.😭 چقد آرزو کردم کاش خودش جوریش میشد تا من مجبور نباشم اینکارو کنم خون گریه میکردم. به چه عذاب و به چه سختی گذشت، امیدوارم سر کافر هم نیاد😭 بعد ۶ ماه دوباره اقدام کردم به هوای اینکه زود باردار میشم اما ماه ها میگذشت و هیچی به هیچی، یکسال به همین منوال گذشت دیدم خبری نشد، دیگه درمان و شروع کردم عکس رنگی و بعدم انواع و اقسام قرص ها و آمپول ها اگه بگم روزی ۱۰ تا قرص میخوردم دروغ نگفتم به غیر از آمپول هایی که در ماه میزدم و در اخر هم هیچ. یکسالی هم با مصرف این دارو ها گذشت و من همچنان دست خالی، دیگه خسته شدم همه دارو ها رو گذاشتم کنار تا اینکه یه روز تو گوگل جستجو میکردم دیدم چقد از استغفار ۴۰۰ تایی امام صادق حاجت گرفتن. منم شروع کردم، ٢ماه پیاپی باید ذکر و بخونی که من ماه اول باهاش جواب گرفتم و لطف خدا شامل حالم شد و باردار شدم 😍 اینبار به شدت میترسیدم همسرم هی امید می‌داد بهم، از ترس بارداری قبلی تو خونه راه میرفتم با خودم حرف میزدم عرق سرد به بدنم مینشست. خلاصه گذشت تا روز غربالگری... دیگه با تمام وجود خودمو جمع و جور کردم رفتم دراز کشیدم رو تخت، قشنگ دکترِ صدای تپش قلب منو میشنید رنگ و رومو دید گفت چیه دخترم این چه حالیه و من ماجرا رو براش تعریف کردم. سونو انجام شد. گفت دختره، همون چیزی که تمام عمر منو همسرم آرزو شو داشتیم 😭 اما دوباره عدد ان تی بالا بود. (عدد ۴) تمام خاطرات برام زنده شد دیگه نفهمیدم چیشد به خودم که اومدم سُرُم به دستم بود. چهره ی شوهرم رو دیدم زدم زیر گریه اینبار به حرف هیچ دکتری گوش نکردم آمینیوسنتز دادم جواب اومد که سالم هست بعد از اون سونو انومالی و اکوی قلب دادم اونا هم سالم بودن بماند که تو این مدت که جواب اینا بیاد چه به سر من اومد. دیگه اردیبهشت ۴۰۳ دختر نازم دنیا اومد و الان ۳ ماهشه سالم و سلامت ماشالله باهوش تو این مدت جاریم هم اساس کشی کرد رفت پیش مادرشوهرم دخترم، من اولین نوه دختر هست و خیلی دوستش دارن. مادرشوهرم دیگه خونه شو به مستاجر نداد و قراره ما بریم طبقه پایین، اونجا خیلی بزرگه بعد ۲۷ سال سن، پا قدم دخترم منو صاحب خونه اتاق دار کرد🥲 همسرمم هم به لطف خدا کار خوبی پیدا کرده و تو ساختمون تنها با اعصاب و روان اروم و تنها پشیمونی من اینه که سر بارداری دومم چرا به حرف دکترا گوش کردم و بچمو سقط کردم😔 کاش خدا منو ببخشه "دوتا کافی نیست" http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کیفی هم می کنه... 😍😍 این شیرینی تمام شدنی نیست... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075