eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.1هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
من حدود ۸ ماه بود که برای بارداری اقدام میکردم، اما جوابی نمیگرفتم، که تصمیم گرفتم به متخصص طب سنتی مراجعه کنم و بهم گفتن شما رحمت خشکه و سرده و باید درمان بشی و حالا حالا ها باردار نمیشی....😢 منم دیگه ناامید، پیش خودم گفتم فعلا بی خیال، داروهارا مصرف میکنم هر وقت خود خدا خواست انشاءالله دوباره باردار میشم.👌 و دستور استاد اخوت برای خواندن سوره نبا را داخل یکی از کانالها دیدم، که شروع کردم به خوندن سوره نبا، حدودا ۱۲ مرتبه خوندم، البته به آینده فکر میکردم که مثلا دیگه عید امسال انشاءالله باردارم، یا حتی ماه مبارک سال دیگه...😌 در کنارش نماز استغفار ایت الله شاه آبادی و نماز اول محرم را زمانیکه روزه میگرفتم میخوندم. تا اینکه ۹ دی شد و متوجه شدم باردارم...😍 دیگه هیچی کلی ذوق زده شدیم و اعمال ماه اول بارداری را انجام میدادم. که با یه ماما مشورت کردم گفت در هفته ۵ بارداری هستی و بچه ت ۱۷ شهریور بدنیا میاد❤️❤️ الانم نذر کردیم اگه بچه‌مون دختر شد، اسمشو بذاریم زینب😍 و اگه پسر شد به عشق حاج قاسم، بزاریم محمد قاسم😍 انشاءالله همه خانمها از ناامیدی در بیان و مادری را بار ها و بارها تجربه کنند.🤲 ممنون از کانال محبوبتون😘😘😘😘 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ چه نعمت بزرگی... «هر وقت به حضرت سجّاد عليه السلام بشارت مى‌دادند خداوند مولودى به تو عنايت فرموده است، اوّل مى‌پرسيد: مادرش سالم است‌؟ يا بچّه سالم است‌؟ وقتى مى‌گفتند: آرى، امام سر به سجده مى‌گذاشت و شكر مى‌كرد، پيش از آن‌كه بپرسد مولود پسر است يا دختر». چه نعمت بزرگى است سلامتى مادر، يا فرزند. 📚 عدل کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ مصطفی...😍 ✨امام کاظم علیه السلام می فرمایند: «نخستین احسانی که مرد در حق فرزند خود می کند، این است که نام نیکویی برایش انتخاب کند.» 📚وسائل الشیعه،ج ۱۵،ص۱۲۲ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌نام‌گذاری فرزندان، مسئله مهمی که برخی به آن توجه ندارند. "نامگذاری موالید جزو مسائل مهمی است که فعلاً خیلی‌ها به آن توجه ندارند، اما یکی از مسائل مهم فرهنگی کشور هست که یک حرکت نادرستی در این زمینه وجود دارد." ‌۹۹/۱۲/۲۵ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۹۴ من سه تا دختر گل دارم و کم و زیاد، تجارب دوستانی که فقط دختر دارن، داشتم. همسرم الحمدلله پایگاه علمی و اجتماعی ویژه ای دارن و غریب و آشنا زیر لب زمزمه هایی داشتن که ایکاش ... اوایل بعضی حرفا ناراحتم می کرد اما یه بار خودم با خودم با محوریت خدا جلسه ای گذاشتم😊 و نتیجه اش رو هی با خودم مرور میکردم تا اینکه باورم شد و نگرشم عوض شد و رفته رفته نتیجه این تغییر نگرش رو هم در زندگی خودم هم حتی دیگران، به فضل خدا دیدم. به نظرم باید نگرش خودمون رو در عمیق ترین لایه های وجودی مون عوض کنیم، بخصوص قبل از بارداری چهارم. اون چیزی که خدا روزی کرد برای تغییر نگرش من این بود: ۱_خدا نسبت به من از همه مهربونتر و از فضل خودش با من رفتار می‌کنه پس با خیال راحت چیزی که روزی من کرد رو می پذیرم و در جهت شکر لفظی و عملی اون بنحو احسن تلاش میکنم. ۲_ الگوی خودم رو حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم قرار دادم ایشون برای تولد حضرت زهرا چله نشینی داشتن و بعد از تولد ایشونم با وجود تعصبات جاهلی اون زمان با اقتدار به مقام شکر لفظی و عملی رسیدن چون میدونستن که گهواره تمدن رو زن به دست میگیره و قطعا و حتما خدا منو لایق دونسته که بهم سه تا دسته گل داده اگه تمدن مسیحیت هست، از اقتدار و پاکدامنی حضرت مریم ریشه داره، اگه تمدن اسلام هست باز ریشه در پاکی حضرت آمنه و حتی خانم حلیمه و حضرت زهرا داره، یا تو همین زمانه خودمون اگه سردار سلیمانی هست ریشه در دستان چروک مادری در روستایی در کرمان داره. قطعا تمدن اسلامی امروز و بعد انشاالله تمدن مهدوی هم نیاز به شیر زنان پاکدامن و با اقتدار و خوش فکر داره چرا اون شیرزنان دختران ما نباشن💪🏻 ۳_سوره مبارکه کوثر و حدیث شریف «يـا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»؛ اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمى ‏آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمى ‏آفريدم. حجت را تمام می‌کنه اگه کسی اهل تفکر و تعقل باشه. ۴_کسایی که به من در این زمینه حرف یا کنایه ای میزنن سه دسته هستن: یکی اونایی که من و همسرم رو خیلی دوست دارن و به خیال خودشون برای ما بهترین ها رو میخوان و دومین دسته افرادی که خیرخواه ما نیستن و قصد تخریب زندگی ما رو دارن و سه افراد رهگذر تو مهمونیا و پارک و کوچه و ....که به خودشون اجازه میدن تو زندگی همه دخالت کنند. برای روبرو شدن با این سه دسته هم برای خودم راهکار و حتی جملات کوتاه از پیش تعیین شده آماده کردم. دسته اول که قطعا از نزدیکان هستن ولی به اندازه خدا به من نزدیک نیستن پس بین دلسوزی اونا و خدا قطعا خدا به من دلسوزتره با نهایت احترام با گاردی از الفاظ پر از مهر و محبت که به بچه هام دارم و حتی وقتی که هنوز به دنیا نیمدن و جملاتی که توش پر از شکر عمیق خداست جلوشون در میام.(ضرب المثلی هست که میگه احترام امامزاده دست متولی اونه) دسته دوم که خب تکلیفشون مشخصه قصد تخریب روحیه و زندگی منو دارن اتفاقا این دسته افراد شدیدا آدم رو رشد میدن چون باید خیلی خودتو قوی کنی تا جلوشون وایسی باید همش تو خودت و زندگی و بچه هات دنبال نکات مثبت و قوی باشی که تونسته رشک اونا رو به دنبال داشته باشه و همین نقطه قوته.💪🏻 و امان از دسته سوم که خیلی نادانن و تمومی هم ندارن و همه جا هم پیداشون میشه افراد کم خرد و جاهلی که به خودشون اجازه میدن تو زندگی دیگران سرک بکشن و اظهار فضل کنن که متاسفانه عموما هم ظاهر مذهبی دارن چون غیر مذهبیا به هوای افکار فمینیستی از اون طرف بوم افتادن. برای این افراد هم اول از خدا طلب عفو میکنم، بعد هم با یه لبخند ویژه ای بهشون میگم موضوع بچه و جنسیت و اینا خصوصی ترین بخش زندگی یه زنو شوهر، یه رابطه خیلی شخصی و خصوصی هستش و همون موقع واکنش چهره شونو می بینم.🤐 ۵_ بجای توجه به حرفهای صدمن یه غاز اطرافیان تمام توجه هم رو به فضل خدا باید بذارم روی تربیت و پرورش دخترانم و حتی برای خودم جریمه گذاشتم که اگه یه موقع از دستم در رفت و نظر دیگران منو تحت تاثیر قرار داد، اون روز باید دوبرابر وقت و توجه و خدمت و بیان الفاظ ویژه به دختران گلم داشته باشم. به لطف خداوند و به مدد حضرت زهرا سلام الله علیها دخترام خیلی عالی دارن پیش میرن به اندازه ای که هر روز بازتاب رفتار و گفتار شون منو وادار به حمد ویژه نسبت به پروردگار می‌کنه. دقیقا الان حس میکنم زندگیم فقط با این سه دسته گل، سه امانت ویژه و خاص خداوندی معنا پیدا می‌کنه. ۶_ به هوای جنسیت و منیت و هوس های زودگذر نباید بچه آورد. برای فرزند دار شدن فقط و فقط باید قصدمون رضای خدا باشه و بس. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ مادر ۴۰ ساله شیرازی، ۵ قلو به دنیا آورد.😍 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨ لِّلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یخَلُقُ مَا یَشَاءُ یهَبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَثًا وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ * أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَ إِنَثًا وَ یجَعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیمًا إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ» شوری، آیات ۴۹-۵۰ ✨«مالکیّت و حاکمیّت آسمان‌ها و زمین از آن خدا است هر چه را بخواهد می‌آفریند به هر کس اراده کند دختر می‌بخشد و به هر کس بخواهد پسر یا [اگر بخواهد] پسر و دختر -هر دو- را براى آنان جمع می‌کند و هر کس را بخواهد عقیم می‌گذارد؛ زیرا او دانا و قادر است» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌استرس جنسیت فرزند.. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴 ▪️چه خوب که کنیه‌ات ام البنین شد تا ما هیچ گاه فراموش نکنیم، همسر علی فرزندانی داشت و همه را فدای راه علی کرد. فرزندان عاشقی که تو به دنیا آوردی، یاوران شجاع و بازوان قدرتمند حسین شدند. ▪️ما هر گاه نام ام البنین را می‌شنویم، به یاد مادری می‌افتیم که پسران رشیدی داشت؛ اما هیچ چیز را در این دنیا حتّی پسرانش، میوه‌های دلش و گل‌های زندگی‌‌اش را برای خودش نخواست. ▪️رشادت پسران، شیرینی این میوه‌‌ها و زیبایی‌ها این گل‌ها، وقتی برایش معنا می‌گرفت که خرج راه حسین شوند. دلش را چنان به ولیّ خدا بسته بود که در رگ و پی فرزندانش، جز محبت حسین چیزی نمی‌دوید. ▪️او ذوب شده بود در ولیّ خدا و فرزندانش نیز چنان فانی حسین شده بودند که نمی‌شد آنها را دید و به یاد حسین نیفتاد. ▪️بانو!‌ تو تسلیم علی علیه السلام بودی. کسی از تو نه چون و چرایی در برابر فرمان علی علیه السلام دید و نه شکوه و گلایه‌ای از فراز و نشیب زندگی شنید. ▪️خوش به حالت مادر پسران علی! اگر چه در کربلا نبودی؛ اما پسرانت چنان تسلیم حسین علیه السلام بودند که تا به امروز قصۀ تسلیم بودنشان روی زبان‌هاست بی‌آن که گرد کهنگی روی آن نشسته باشد. @abbasivaladi کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ نصیحتی پدرانه به همسران شهدا یک نصیحت مخلصانه و پدرانه به بانوانی که جوانند و همسرانشان‏‎ ‎‏به لقاءالله پیوسته اند می نمایم که از ازدواج، این سنت ارزندۀ الهی‏‎ ‎‏سرباز نزنند و با ازدواج خود یادگارهایی چون خود، مقاوم و‏‎ ‎‏ارزنده به جای گذارند،و به وسوسۀ بعضی اشخاصِ بی توجه به‏‎ ‎‏صلاحها و فسادها گوش فراندهند. 📚ایثار و شهادت در مکتب امام خمینی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅قابل توجه صدا و سیما کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ طعم شیرین مادری کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
وقتی مقابل همسران شهدا، خصوصا همسران شهدای مدافع حرم که اغلب سن و سالشان به دختران سردار می‌خورد، قرار می‌گرفت، احساس پدری‌اش بر هر بعد دیگری از شخصیت او غلبه می‌کرد. نگرانی برای زنانی که بعد از همسرشان چکار باید بکنند؟ دختری جوان با فرزندان کوچک یا بی‌فرزند در سنین بیست و چند یا سی و چند ساله همسرش را در حالی از دست می‌دهد که در اوج خوشبختی بوده و کنار بهترین مخلوقات خدا کیف زندگی مشترکش را می‌برده است. هر چند اغلب روزهای کمی کنار هم بودند، اما همان‌مدت کوتاه روح و قلب او را به تسخیر خود در آورده. حالا با رفتن همسرش چه کسی می‌تواند جای او را پر کند؟ اصلا چه کسی همه این سال‌ها حواسش به همسران شهدا بوده؟ بگذارید جمله‌ای از حضرت روح الله را یادآوری کنم. وقتی در اوج جنگ یعنی ۲۵ فروردین سال ۱۳۶۱ خطاب به همسران شهدا می‌فرمایند: «یک نصیحت مخلصانه و پدرانه به بانوانی که جوانند و همسرانشان به لقاءالله پیوسته اند می‌نمایم که از ازدواج، این سنت ارزنده الهی سر باز نزنند و با ازدواج خود یادگارهایی چون خود، مقاوم و ارزنده به جای گذارند، و به وسوسه بعضی اشخاص بی‌توجه به صلاح‌ها و فسادها گوش فراندهند و ... » اما بینی و بین الله چند نهاد و مسئول فرهنگی و اجتماعی به این موضوع مهم توجه داشتند؟ چند نفر مثل حاج قاسم عزیز ما با آن همه مشغله، حواسش به پشت جبهه هم بوده؟ همسر شهید مدافع حرم محمد نریمانی که ازدواج مجدد کرد از واکنش حاج قاسم بعد از فهمیدن این موضوع در خانه‌شان می‌گوید: «حاج قاسم تا مرا دید، سلام و علیک گرمی کرد و آمد داخل. از بچه کوچکی که در آغوشم بود، متوجه شد ازدواج مجدد کرده‌ام. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه‌دار شدید؟ باید وقتی زنگ زدیم می‌گفتی تا هدیه ازدواج و بچه‌ات را می‌آوردم. با پدر مادر شهید هم خیلی گرم سلام و علیک کردند. چون برادرم هم بود از من پرسید همسرت کدام است؟ وقتی معرفی کردم، سردار سلیمانی با لبخند گفت: او را شهید کنی چه می‌کنی؟ گفتم: حاجی! خدا بزرگ است. گفتند بچه را بیاور می‌خواهم ببوسم. سفت و محکم می‌بوسید و چند بار بعد با خنده گفت: من عادت دارم بچه هرچه کوچک‌تر باشد محکم‌تر می‌بوسمش. محمد‌هادی فرزند شهید، کنارم گوشه‌ای نشسته بود. سردار نگاهش کرد و گفت: آقا محمد‌هادی ما چرا نمی‌آید جلو؟ محمد‌هادی برای اولین بار که کسی را ببیند، خیلی غریبی می‌کند، اما سردار گفتند: «پاشو بیا بابا پیش من، پاشو بیا بابا.» محمد‌هادی رفت بغل سردار و تا آخر نشسته بود. سپس رو کردند سمت پدر و مادر شهید و حال و احوالشان را پرسیدند. مادر شهید بحث را کشاند به جایی که شروع کرد از من و همسرم تعریف کردن. مادر رو کرد به همسرم و گفت: او مثل محمود پسرم هست و سارا هم عین دخترم می‌ماند. از محمود هم بیشتر دوستش دارم. همدیگر را بغل کردیم و زدیم زیر گریه. سردار گفت: خیلی عالی! خدا برای همدیگر نگهتان دارد. بعد با خوشحالی گفت: «این ظرفیت بالای شما را می‌رساند که اجازه دادید عروستان ازدواج کند و حالا هم با آرامش و خوبی کنارشان هستید.» از آن‌ها خیلی تشکر کرد. حاج قاسم گفت: بعد از شهادت آقا محمود ازدواج شما هم حتی یک جهاد بود. بعد رو کرد به همسرم و گفت: شما چند کار مهم انجام دادی. اول اینکه سنت پیامبر (ص) را انجام دادی، دوم اینکه فرزند شهید را پدری می‌کنی و سوم اینکه دختر ما را سرپرستی می‌کنی. چند بار با کلمه «دخترم» مرا خطاب کردند که بسیار برایم دلنشین بود. قبل از ازدواج من، پدرم از دنیا رفته بود و همیشه آرزو داشتم‌ ای کاش زنده بود و یکبار به خانه‌ام می‌آمد. حالا احساس می‌کردم آن روز پدرم آمده خانه‌ام.» همسر شهید رضا حاجی‌زاده که زمان شهادت رضا تنها ۲۳ سالش بود با دو فرزند از دیدار با حاج قاسم اینگونه روایت می‌کند: «حاج قاسم ابتدا با پدر و مادر شهید صحبت کردند و بعد نگاهی به من کردند و پرسیدند شما دختر شهید هستید؟ گفتم: نه همسر شهیدم. با تعجب دوباره پرسیدند: شما همسر شهید هستی؟! گفتم: بله. با همان لحن متعجب پرسیدند: بچه هم داری؟ گفتم: بله دو فرزند هم دارم. سردار گفتند: بنشین بنشین می‌خواهم با تو صحبت کنم. از اوضاع و احوالم پرسید و من همه را با اشک جواب دادم. سردار گفت: گریه نکن! گفتم: نمی‌توانم. حاج قاسم رو کردند به مادرشوهرم و گفتند: حاج خانم هوای دختر ما را داری؟ مادرشوهرم گفت: بله دوباره عروس خودم شد. سردار با لبخندی گفت: دختر به این ماهی، اگر این کار را نمی‌کردید چه می‌کردید؟ بعد با حالتی گفت: کسانی که به شهادت می‌رسند، اینقدر از شهادتشان ناراحت نمی‌شوم که همسرانشان را می‌بینم، ناراحتم می‌کند. حاج قاسم بسیار از ازدواج مجدد همسران شهدا خوشحال می‌شد و تشویق به این کار می‌کرد کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅نایب الزیاره همه دوستان بودم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌بیش از دو ماه از ابلاغ قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» گذشته اما تشکیل نشده است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
♨️ امتناع وزارت بهداشت از اجرای قانون 🔹️ نمایندگان مجلس شورای اسلامی در قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، موادی را جهت اصلاح و اصولی کردن غربالگری در نظر گرفته‌اند تا آرامش و سلامت مادران و نسل آینده را تامین کنند چرا که غربالگری بدون در نظر گرفتن اصول علمی، آسیب‌ها و مشکلات زیادی از جمله سقط جنین را در پی دارد. 🔸️ این قانون در ۱۴۰۰/۷/۲۴ تصویب و یک ماه بعد در ۱۴۰۰/۸/۲۴ توسط رئیس‌جمهور ابلاغ شد تا به مرحله اجرا برسد. اما دو ماه است که در وزارت بهداشت متوقف شده و به مرحله اجرا نرسیده است. 🔹️ با عدم اجرای درست این قانون و ادامه روند قبلی اجبار پزشکان به تجویز غربالگری با ۱۶ درصد خطای مثبت کاذب برای اکثر مادران و القای نگرانی و اضطراب به آن‌ها، آرامش و سلامت مادران و جنین‌های بسیاری به خطر می‌افتد تا جایی که ۳۰۰۰۰ جنین سالم در سال بخاطر خطای غربالگری یا هزینه بالای آن کشته می‌شوند. 🔸️ تا بحال نیز طبق گفته‌های نمایندگان مجلس و مرکز پژوهش‌های مجلس هدف مافیای غربالگری حذف بندهای مربوطه از این قانون بوده است اما خوشبختانه این قانون به مرحله تصویب و ابلاغ رسیده است. همچنان این مافیا در تلاشند تا اجرای قانون به تعویق افتاده و اجرا نشود‌. 🔹️ گرچه قدرت و نفوذ مافیا در بخش اجرای قانون بیشتر است اما امیدواریم دولت نیز بتواند در مقابل آن‌ها مقاومت کرده و با اجرای درست این قانون از نسل آینده ایران حمایت کند. 👈 اگر زودتر ستاد ملی جمعیت تشکیل بشود و بر اجرای قانون نظارت کند، شاهد این اتفاقات نخواهیم بود. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ قابل توجه رییس‌جمهور محترم... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«همدم امروز، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🚨عین بت پرستی... 📌 میهمانی می‌خواهد بکند، فکر می‌کند چهار رقم مربا است، هفت رقم ترشی است، بابا اینطور نیست، یک آبگوشت درست کنید همه بیایند بخورند. چرا صله رحم را گیر ترشی می‌کنید؟ چون ترشی ندارد، چون بشقاب‌ها رنگ گلهایش به هم نمی خورد من آبرویم می ریزد، عزت من این است که هشت تا بشقاب که داریم گلهایش همه ... 📌 بعضی‌ها آخر گیر در مخشان است. یک کسی دنبال اسب قهوه ای می گشت، گفتند چرا؟ گفت من لباسهایم قهوه ای است می خواهم اسبم و لباسم، خودم و خرم می خواهم شکلمان ... 📌 آخر بابا جان ... خیلی مردم روی میخ نشسته‌اند می‌گویند آخ، یعنی خودشان یک قیدهایی را برای خودشان درست می‌کنند، خودشان در قیدهای خودشان می مانند، [بعضی] آداب و رسوم عین بت پرستی است. قرآن می‌گوید بت پرست‌ها: «أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ» الصافات/۹۵ با دست خودت مجسمه ساخته ای، حالا پای مجسمه ای که خودت ساخته ای گریه می کنی؟ ما با دست خودمان آداب و رسومی را تراشیده ایم، حالا پای آداب و رسوم خودمان مانده ایم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ توصیه موکد دارم که همسران شهدا، حتما ازدواج کنند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
♨️بچّه‌ها دوست دارن با همون وسایلی که بزرگ‌ترا کار می‌کنن، بازی کنن. بزرگ‌ترا هم معمولاً نمی‌تونن با این کار، کنار بیان. مخالفتشون هم، دلیلای مختلفی داره:👇 1⃣ پدر مادرا می ترسن که بچه ها سراغ وسایل خطرناک توی کابینت برن؛ مثل ظرفای شکستنی یا وسایل بُرنده. 2⃣ دلیل دوم مخالفت پدر مادرا، وجود وسایل خصوصیه تو کمد هست. پدر مادرا به خاطر گم شدن وسایل مهم، مثل مدارک یا اشیای قیمتی، با آزادی دادن تو این محدوده، مخالفت می‌کنن. 🖐 🔰امّا با یه سری تدابیر، می‌تونید با همۀ اینها مقابله کنید.😍 1⃣ چینش کمد یا کابینت ✅ شما که معتقد به آزادی کودک هستین و در عمل هم کودکتون رو آزاد می‌ذارید، باید تو چیدن وسایل کابینت و کمد، دقّت کافی رو داشته باشید. وسایلی رو که دوست ندارید تو دسترس کودک باشه، تو طبقاتی بذارید که دست کودک بهشون نرسه.😉 2⃣ محدود کردن دسترسی 💯شما ممکنه به هر دلیلی با چینش وسایل، نتونین دسترسی کودک به اشیای ممنوع رو محدود کنین. در این صورت، وسایل ممنوع رو تو قسمتی از کمد بذارید و درِ کمد رو قفل کنین. در نتیجه، وقتی کودک می بینه بعضی از در‌ها قفله، سراغ در‌هایی می‌ره که باز هست.😊 3⃣ مدیریت نگاه ✅ داخل کابینت و کمد، قسمتی که اوّلین منطقۀ دسترس کودکه، وسایلی بذارید که رنگ های خیره کننده‌ای داره، مثل ظرفای پلاستیکی رنگی. در این صورت کودک با اوّلین نگاه، جذب همین وسایل میشه و با وسایلی که هیچ خطری نداره، بازی می‌کنه. 📚من دیگر ما کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ به رضای خدا نزدیک تره... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۴۹۵ سال ۸۴ در سن ۲۴ سالگی عقد کردم توی یکسال ونیم عقد عاشق شوهرم شدم، دوران عقد از هم دور بودیم چون شوهر جان یه شهر دیگه درس میخوندند و ۴۰ روز یه بار می آمدند. سال ۸۵ عروسی کردیم و باید از خانواده جدا میشدم و به یه شهر دیگه میرفتم دل کندن سخت بود اما پشتم به یه مرد گرم بود که پر از مهربانی و مردونگی بود. زندگی توی شهر غربت اوایل سخت بود اما به لطف خداوند کم کم عادت کردم، چهار ماه بعد عروسی باردار شدم و سال ۸۶ خداوند پسرم بهم هدیه داد، یه پسر پر گریه که خواب و خوراک از ما گرفته بود، بعد از چند روز که از زایمانم گذشت( زایمانم را شهر خودم خونه مادر بودم) برگشتیم خونه خودمون و شب بیداری ها شروع شد اما باز هم به لطف خدا گذشت و شیرینی فرزند بیشترتر از همه این سختیها بود. ۳ سال ونیم بعد باردار شدم، باز هم با یه ویار سخت و وحشتناک که نه خواهری کنارم بود نه مادری، ۴ ماه با ویار سخت سپری شد و اما من عنایت خدا را در تک تک اون روزا میدیدم، تا اینکه خدا یه فرشته زیبا بهم هدیه داد اصلا تولد دخترم انگار شیرین ترین لحظات زندگیم بود. ایندفعه مادرم اومد خونه خودم، ده روز موند و رفت. دیگه کم کم حرف همه این بود که بسه ،دیگه بچه نیارید تا اینکه سال ۹۳ خدا خواسته باردار شدم، دخترم نزدیک چهار سالش بود.حاملگی هام هر چه جلوتر میرفت سخت تر شده بود ویار بسیار شدید و دوتا بچه که باید بهشون میرسیدم، شوهرم در حد توان کمکم می کرد اما کارش طوری بود که نمی تونست خیلی کمکم کنه تا پنج ماه به کسی نگفتیم باردارم چون اصلا حوصله حرف حدیث نداشتم، اصلا نمیدونم چرا همه توی اینطور مواقع دایه مهربونتر از مادر میشن انگار اصلا قبول نداشتند که روزی بچه دست خداست. بعد از ۵ ماه که کم کم اطرافیان متوجه باداریم شدند، انگار جای خدا نشسته بودند اما من به لطف خدا یه زندگی کاملا سالم و شاد داشتم و همسرم همه جوره کنارم بود. دوتا زایمان قبل را طبیعی بودم اما ایندفعه بچه عرضی بود و باید سزارین میشدم زنگ زدم به مامانم که اگر میشه زودتر بیاد کنارم اما مامانم وقتی رسید که بچه بدنیا آمده بود با یه زایمان کاملا سخت... بعد از ۸ روز از زایمانم که گذشت، مامانم رفت. حالم اصلا خوب نبود اما توکلم به خدا رو از دست نمیدادم، کمک خدا را توی لحظه لحظه زندگیم میدیدم حالا دوتا پسر داشتم و یه دختر، اینقدر سر بارداری دوم و سوم اذیت شده بودم که تصمیم گرفتیم دیگه بچه دار نشیم واقعا یاد آوری اون روزها برام سخت بود با همه ی اون تنهایی ها و غربت و... علاوه بر اینکه دیگه سنم هم بالا رفته بود تا اینکه پسرم ۶ ساله بود که حرف و حدیث پیری جمعیت و حرفهای حضرت آقا دلمو لرزوند و احساس وظیفه کردم اما ترس از بارداری تمام وجودم رو گرفته بود. اما حالا نیاز جامعه و حرف حضرت آقا مهمترین دغدغه من بود، دوباره عزمم رو جزم کردم برای چهارمی، وقتی به شوهر جان گفتم قند توی دلش آب شد انگار خیلی بچه دلش میخواست☺️☺️ بعد از انجام چکاب سلامتی، اقدام به بارداری کردم با توکل به خدا و توسل به خانم فاطمه زهرا و خانم رباب، دوباره بارداری جدیدم با یه ویار صد برابربدتر از قبل و سه تا بچه و مدرسه هر کدوم جدا و کار خونه و حال خراب من ... اما امیدوار بودم این روزها گذشتنی هست و آرامش گرفتن نوزادم توی بغلم امیدم چند برابر میکرد. کم کم اواخر ویارم بود و پایان سه ماهگی که حس کردم بچه داره سقط میشه، ساعتای ده شب بود که رفتم بیمارستان لحظه ی رفتن یه نگاه کردم به بچه هام و یه نگاه به خدا و گفتم خدایا توی این غربت نه کسی هست پیش بچه هام باشه نه کنار من، همانطور که تا حالا هوام داشتی باز هم برام خدایی کن شاید باورتون نشه وقتی رفتم بیمارستان دکتر قرص داد که شاید جلوی سقط بگیره و اگر تا فردا خوب نشدم بیام برای کورتاژ... وقتی آمدم خونه دو ساعت بعد با یه درد مختصر بچه دفع شد بدون اینکه نیاز به دکتر پیدا کنم اما با سقطش انگار تکه ای از وجودم از من جدا شد کلی گریه کردم اما آغوش گرم شوهرم دوباره آرومم کرد مثل همیشه... 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1