#تجربه_من ۲۶۰
#فرزندآوری
#تفاهم_زوجین
من مادر چهار فرزند هستم و به حمدلله پنجمی هم تو راهه...😁
مثل خیلی های دیگه اول ازدواج دو سه سالی جلوگیری داشتیم. چون یکم ازین اختلاف نظرای زن و شوهری تو زندگی مون زیاد بود😡 و با خودم میگفتم باید اول به تفاهم کامل و صد در صدی برسیم بعد بریم سراغ بچه...
آخرش دیدیم هر کارش کنیم، تفاهمه صد در صدی نمیشه، دیگه گفتیم ولش کن، فعلا استارت بچه اولیه رو بزنیم ببینیم چی میشه، خدا بزرگه.
استارت اولی رو که زدیم دیگه، پشت سرش به سرعت برق و باد، کوچولو های بعدی تشریف آوردن الحمدلله...
این در حالیه که دوستای همسرم که بچه اولشون با بچه اول ما هم سنه، تازه کم کم دارن به دومی فکر میکنن😁
ولی اینم بگم که انگار خدا خودش میدونس ما از سر بیکاری، اول زندگی هی میوفتادم به جون هم😄 ... آخه از وقتی حضرات نی نی ها شروع کردن به قدم رنجه فرمودن، وقت سر خاروندن هم نداریم ، چه برسه به دعوا و...
نمیخوام بگم بچه پشت هم و زیاد، سختی نداره، کدوم خوبی تو دنیا هست که بی سختی باشه؟ ولی واقعا به محاسنش می ارزه...
غیر اینکه روزی رو زیاد میکنن و با نمکن، بچه ها خیلی به آدم اعتماد به نفس میدن و پدر و مادر رو به خدا نزدیک میکنن و باعث میشن گناه تو زندگی کم بشه و تفاهم زن و شوهر رو زیاد میکنن.
الان گاهی با خودم فکر میکنم انشالا بچه هامون بزرگ که شدن و ازدواج کردن رفتن، باز دوباره میخوایم با هم هی دعوا کنیم ینی؟!!😫😂
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۲۷۰
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#تفاهم_زوجین
من الان ۲۰ سالمه و جناب همسر ۲۶ سالشه، ما پنج ساله که ازدواج کردیم. اوایل زندگی سخت بود و ما هم کم تجربه (و کمی بچه😜) فکرای بد میومد سراغمونو... حرف از جدایی میزدیم🙊
👼ولی خدا خیلیییییی دوستمون داشت، که بعد از گذشت ۷ ماه از عقدمون، باردار شدم و این بچه شد چسب زنگیه ما..😍😍
خیلی دعوا میکردیم، دوتا آدم لجباز و سرتق... با بزرگ تر شدن پسرم، دوباره سرمون داشت خلوت میشد و بحثامون بالا می گرفت، که خدا یه دونه پسر دیگه گذاشت تو دامنمون... 👼
البته اینو بگم که منو آقایی عااااشق هم بودیم و هستیم. ولی مشکلمون لجبازی بود.
سرتون رو درد نیارم..
زندگی با دوتا بچه خیلی قشنگ بود و اینکه ما هم با هر بچه بزرگ تر میشدیم..
پسر دومم یک ساله بود که از خدا دختر خواستیم و باردار شدم. ولی خدا سه باره لطف کرد و پسر بهمون داد، که الان ۳۰ روزشه..👼 پسرام خیلی خوب و آرام هستن و باعث آرامش ما شدن...
از خدا ممنونم که انقدر دوستمون داشت و زندگیمون رو نگه داشت و این دسته گلا رو بهمون داد.
هر موقع به این فکر میکنیم پدرمادر ۳ تا پسریم، کلی میخندیم و به آیندشون فکر میکنیم. به اولی میگیم آقای مهندس، دومی هم جناب مداح😁😄😄 سومی هنوز نشون نداده چکارس😂
هر کی هم، سن خودمو و آقای همسر رو متوجه میشه، شاخ در میاره... هم سن و سالامون، یا تازه دارن ازدواج میکنن یا بچه اولشونه... ولی ما یه خانواده پنج نفره هستیم.😎
من خیلییییییی خدارو دوست دارم به خاطر نعمت هاش.... ایشالا بتونم وظیفه ام رو خوب انجام بدم و مادر و همسر خوبی باشم😊 برام دعا کنید.
💖 و در آخر اینکه خدا ان شاالله دامن همه رو سبز کنه و هیچ زندگیی از هم نپاشه💖
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۱۱
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#تفاهم_زوجین
من سال ۸۹ بود که ازدواج کردم. دو سال و سه ماه دوران عقدمون طول کشید و دوران خوبی نبود، شاید چند بار بین من و همسرم اختلاف به وجود آمد و حتی به فکر جدایی افتادم. البته از جانب من نه ایشون...
تا اینکه ما سال ۹۱ ازدواج کردیم. یکماه بعد از ازدواج پسر اولم رو باردار شدم متاسفانه موقع زایمان شرایطی جوری پیش رفت که مجبور به سزارین شدم.
خداروشکر با تولد پسرم محبت بین من و همسرم چندین برابر شد و اصلا باورم نمیشد که وجود بچه انقدر تاثیرگذار باشه. پسرم که سه ساله شد پسر دومم بدنیا اومد با سزارین... با اومدن بچه دوم خدا خیلی بهمون لطف کرد و رزق و روزی فراوانی بهمون داد به طوریکه هیچکس باور نمیکرد ما خانه دار شده بودیم و خودمونم خیلی خوشحال بودیم. پسر دومم که ۲ ساله بود دخترمو باردار شدم و این بار هم همینطور از هر لحاظی خدا خیر و برکت بهمون داده و بچه های سالم و خوبی داریم الحمدلله.
الان دوباره باردار شدم خیلیا گفتن سقط کنید و ما فقط خدارو درنظر گرفتیم و توکلمون به اون بوده و هست و خواهد بود انشالله.
خیلیا گفتن چون سزارینی هستی خطرناکه، اولش یه کم ترسیدم ولی وقتی در این کانال خانم هایی رو دیدم که چهار پنج بار سزارین شدند، خوشحال و امیدوار شدم.
انشالله خداوند همه ی بچه هامونو عاقبت بخیر کنه، الهی آمین...التماس دعا دارم از تک تک شما عزیزان
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1