eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.7هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۷۲ ادامه طرح تو اون شرایط برام ممکن نبود، بهم فشار اومد و درخواست انتقالی دادم به اورژانس. چون کشیک میدادی و میتونستی برگردی خونه. اما باردار باشی، 24 ساعت مداوم به عنوان تنها پزشک شهر کشیک بدی، شبی 200-250 تا مریض هم داشته باشی... تازه، بیشتر کشیک های ما 48 ساعته بود! یکبارم شد 72 ساعت! له میشدم تو کشیک ها. دم در اتاقم غلغله‌ی مریض... یکبارهم، با این که واضح بود باردارم، از یک همراه مریض که میخواست تو اون شلوغی تمام توجه من به مریض ایشون باشه، کتک خوردم... خیلی سخت بود. غذا و پانسیون هم افتضاح... گذشت و دختر دومم به دنیا اومد... نمیخواستن مرخصی زایمان بدن اما طلبکارانه و محکم واستادم گفتم طبق قانون حقمه... 9 ماه آخر طرح رو رفتم خونه... این بار هم چون شوهرم آخر هفته‌ها میومد خونه، باز دو تا بچه رو تقریباً تنها بزرگ کردم... با کولیک دختر کوچیکه و سن لجبازی دختر بزرگه ... 2 ماهی خیییلی سخت گذشت اما بعد... شیرینی ها شروع شد و زیاد شد و زیادتر و بی نهایت، عاشق دخترام بودم و به معنای واقعی لذت میبردم از مادری... خانواده هم دیگه هیچ ناراحتی ای نداشتن بلکه بچه‌هام شده بودن نور دل شون... تصمیم گرفتیم تهران یه خونه رهن کنیم، چون با پول خونه شهرستان احتمالاً چیزی تهران گیر نمیومد. اما از برکت حضور دخترام به طور عجیبی یک خونه تمیز و مناسب تو یه محله خوب با همسایه‌های عالی گیرمون اومد. ولی خلاصه با 2 تا بچه و بعد 4 سال از ازدواج، انگار تازه زندگی مداوم زیر یک سقف رو با همسرم آغاز کردم!😅 حقیقتاً حس جهازکِشون داشتم! برام خیلی تازگی داشت این زندگی😅 بچه‌داری با کمک شوهر، مگه داریم؟! 😉 بگذریم... هنوزم نمیدونم اون ما به التفاوت پول خونه چطور جور شد!! ماشینمون رو هم ارتقاء دادیم. همه‌ش رزقی بود که بچه‌ها با خودشون آورده بودن... خلاصه همه میگفتن دیگه دوتا پشت هم آورده، میخواد بشینه پای درس و تخصصش دیگه اما برنامه‌ی من، سومی رو هم پشت سر این دوتا داشت... برنامه ریختیم و 20 ماهگی دخترم، بعدی رو باردار شدم. از قبل بارداری کلاس ورزش میرفتم و تا ماه 7 بارداری هم ادامه دادم. بچه‌هام تا 10 صبح میخوابیدن، عمیییق! منم از فرصت استفاده میکردم و با یه آیة‌الکرسی خوندن میرفتم کلاس ورزش و برمیگشتم. من 29ساله، دختر بزرگم 5 ساله و کوچیکی 2.5 ساله بود که پسرم به دنیا اومد. سختی ‌های سومی به مراتب کمتر از دومی و غیرقابل قیاس با اولی بود. تجربه و تسلط مادر خیلی بیشتره. دختر بزرگم مادرانه مراقب خواهر و برادرشه... حتی اگر خرید و کار نیم ساعته داشته باشم، دوتا کوچیکی رو مسپرم به بزرگی و میدوم انجام میدم و برمیگردم. با برکت اومدن پسرم، بعد از 6 سال کار استخدام شوهرم جور شد. سرمایه کوچیکی هم دستمون اومده که میخوایم باهاش خونه رو بزرگتر کنیم. همکلاسی هام امسال دوره‌ی تخصص شون رو تموم میکنن... و من پزشک عمومی موندم؛ اونم توی خونه و بدون مطب رفتن و کار کردن... با افتخار خانه دارم (فعلاً)؛ همنشین سه تا فرشته کوچولوی نازنین... ده بارم برگردم عقب دقیقاً همین مسیر رو انتخاب میکنم. از اول هم از انتخابم مطمئن بودم و در تمام مدت آرامش و غرور داشتم. خانواده م هم به تصمیمم افتخار میکنن. هرگز احساس عقب موندن از هم رده هام ندارم. هیچ وقت از اینکه سه تا دارم و دو تا دیگه هم میخوام احساس خجالت نداشتم. بلکه افتخارمه؛ اینکه در قالب های فرهنگی و اجتماعی ای که دیگرانی برای ما درست کردن اسیر نیستم. ما خودمون تصميم میگیریم کِی و چندتا بچه داشته باشیم و مَنِ مادر کِی درس بخونم و کی کار کنم... الان به فعالیت های اجتماعی م میرسم. با سه تاییشون میرم بیرون دنبال کارهام. تو خونه کار هنری شخصی میکنم، مطالعه میکنم، کلاس تربیت فرزند میرم. برای تخصص هم ان‌شاءالله برای سال آینده میخونم و امتحان میدم و وقتی پسر کوچکم 2 ساله شد وارد دوره میشم و شاخ غول تخصص رو میشکنم💪 بعد چهارسال تخصص هم ان‌شاءالله 2 تای بعدی رو میارم (اگر سزارینی نبودم شاید تا 7 تا هم میرفتم) فعلاً که دارم لذت دنیا رو میبرم تماشای بازی‌های خواهرانه دو تا دخترم یک دنیا شیرینی داره... تماشای محبت دوتا خواهر به برادر و خنده‌های پسرک به اداهای خواهراش مشاهده‌ی انتقال همه‌ی چیزهایی که ذره به ذره به دختر بزرگم یاد دادم توسط فرزند بزرگ به خواهر برادر کوچکتر... تلاش بچه‌ها برای سازگاری هرچه بیشتر باهم تلاش بچه‌ها برای گرفتن حق خود در مواقع لازم... از تمام آنچه گذشت نه خسته ام نه شکسته... و نه حس هدر رفتن و پوسیدن در کنج خانه دارم فرزندانم برام دستاوردی بزرگن و شرافت شغل مادری برام با شرافت شغل پزشکی برابری، نه، برتری داره... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
بین این همه تجربه، از تجربه ۱۷۲ واقعا حظ بردم، اصلا به وجد آمدم. واقعا به این خواهر خدا قوت میگم و از خداوند براشون بهترینها رو آرزومندم. با اینکه خودم دانشجوی دکترا هستم و مادر سه فرزند. ولی از این خواهر استحکام درونیم کمتر بود. از خوندن این تجربه شرمنده شدم. چون همش فکر میکردم با کار و درس و بچه آوریم و... شاهکار کردم. و چون اطرافیانم کسی مثل من نبود، بیشتر این حس بهم انتقال می یافت. ولیکن بعد از آشنایی با کانالتون و خصوصا بعد از این تجربه ارزشمند، حالم دگرگون شد. ممنون از شما و این خواهر عزیز. بهشون بگید برای منم دعا کنند... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
#پیام_مخاطبین 👌خدا قوت خواهر من... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
میخواستم تشکر کنم از خانمی که تجربه ۱۷۲ رو نوشتن. تجربشون تلنگری بود، برای امثال من، که زندگی و خلاصه کردیم تو درس و کتاب و فکر و اندیشمون و برنامه ی آیندمون، فقط تحصیلاته... هرچند هضمش برام سخته که چطوری بین تحصیلاتشون وقفه انداختن، اما شکر که خودشون راضین و قصد ادامه دارن. جا داره تشکری عمیق از کانال خوب دوتا کافی نیست، که بهم یادآوری کرد که در کنار تحصیل هم میشه همسر و فرزند داشت. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
#پیام_مخاطبین 👌یک پیشنهاد... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ هیچ بن بستی در زندگی بشر وجود ندارد... ✨مقام معظم رهبری: "مسلمان با درسِ انتظارفرج، می آموزد و تعلیم می گیرد که هیچ بن بستی در زندگی بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد. وقتی در نهایتِ زندگی انسان، در مقابلة با این همه حرکت ظالمانه و ستم گرانه، خورشیدِ فرج ظهور خواهد کرد، پس در بن بست های جاری زندگی هم همین فرج، متوقَّع و مورد انتظار است. این، درس امید و انتظار واقعی به همه انسان هاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانسته اند؛ معلوم می شود انتظار، یک عمل است؛ بی عملی نیست." «دیدار با اقشار مختلف مردم در روز نیمه شعبان، ۸۴/۶/۲۹» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🌟امام مهدی علیه السلام: "ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم، که اگر جز این بود گرفتاری ها به شما روی میآورد و دشمنان، شما را ریشه کن میکردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانی کنید." 📚بحارالأنوار، ج 53، ص 175 🍃🌺 ولادت با سعادت دوازدهمین خورشید آسمان ولایت، بر شما مبارک🌺🍃 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🔰پدر و مادر خوب اینست كه به فكرِ فكر بچه‌اش باشد. بعضی پدر و مادر[ها] متاسفانه فقط به فكر ژست بچه هستند؛ بچه‌ام عقده‌ای می‌شود، كفشش كهنه است. نه خیر! اینقدر دخترهایی با كفش كهنه می‌روند و با كمال هستند و اینقدر دخترهایی هستند كه كفش‌های چند هزار تومانی پا می‌كنند و بی شخصیت هستند. ✅ شخصیت دختر در عزت اوست. عزت كفش و كلاه و خانه و ماشین نیست. عزت یعنی چیزی در دختر اثر نكند. عزیز یعنی . دختر عزیز دختری است كه هر چه به او می‌گویند كه دینش را سوراخ كنند، فكرش را، اخلاقش را، می‌گوید نه، این كار غلط است من انجام نمی‌دهم؛ فیلم بد است من نمی‌بینم ... 📌مومن عزیز است یعنی به او پول بدهی، پول را پس می‌زند، ممكن است مومن خانه‌اش اجاره‌ای باشد، فرشش هم قسطی باشد، اما عزیز است یعنی هر كاری كنند كه گناه بكند، گناه نمی‌كند. ممكن است پولدار باشد اما با یك جمله، نمازش را ترك می‌كند؛ این آبكی است این شل است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
#ارسالی_مخاطبین 👌«فرزند بیشتر، زندگی شادتر» #برکت_خانه کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ "در همه امور زندگیتان سادگی را رعایت کنید. اولش هم از همین مراسم #ازدواج شروع می‌شود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدی‌اش هم می شود ساده والّا شما که رفتید آن مجلس کذایی مثل اعیان و اشرافهای زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمی‌توانید بروید تو خانه کوچکی مثلاً‌ با وسایل مختصری زندگی کنید. این جور نمی‌شود. دیگر چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگی را پایه‌اش را براساس #سادگی و #ساده_‌زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه ان‌شاءالله آسان شود. "رهبر انقلاب؛ ۷۴/۶/۱۳" #سبک_زندگی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
واقعا از کانال خیلی خوبتون متشکرم. خدا انشاالله خیرتون بده. تا قبل از این شاید فکر میکردم که خیلی هنر کردم که با چهارتا بچه دکتری میخونم. ولی از وقتی پیامهای مخاطبین کانال شما رو میخونم، تازه فهمیدم خیلی‌ها در این جهاد از من جلوتر هستند. هر دفعه با خوندن پیامهاشون کلی انرژی میگیرم برا تحمل شرایط سخت و یادآوری اینکه باید از همین شرایط و کوچکی بچه ها لذت ببرم تا دیر نشده و بچه ها بزرگ نشدند. هر چند بزرگی بچه ها هم اگر صالح باشند انشاالله، لذت خاص خودش رو داره... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۱۷۳ ۱۸ ساله بودم که تربیت معلم قبول شدم و استخدام رسمی شدم توی آموزش و پرورش. پنج سال تدریس کردم توی مقطع ابتدایی و خیلی کارمو دوست داشتم و دارم. پنج سالی که کار کردم، با یه شخص کاسب ازدواج کردم که واقعا خدا را شکر میکنم با ایشون ازدواج کردم چون خیلی ها ملاکشون کارمند بودنه و با اون پز میدن و من هم که خودم معلم بودم، یجورایی بقیه میگفتند کسرشونه که با مغازه دار ازدواج کنی و خوشبختانه با ایشون ازدواج کردم. ایشون از همون اول میگفت همه جا امام زمان را در نظر بگیر و برای خدا زندگی کن. من اون اوایلِ ازدواج خیلی توی این عقیده ها زیاد نبودم ولی کم کم شروع به حفظ قرآن کردم و بخاطر وجود همسر عزیزم، توی مسیر اهل بیت و عشق به اونا قرار گرفتم. گرچه تا دو جز بیشتر حفظ نکردم ولی برکاتش توی زندگیم اومد. دو سال بود از ازدواج گذشته بود که من اصلا به فکر بچه نبودم که با گفته های رهبر، توجهم جلب شد که ۲۶ سالمه و باید زودتر بچه دار بشم. ما بچه دار شدیم و من یک ماهه بودم که سقط کردم و حال روحیم خیلی بد شد، بعد از اون تو یک دهه فاطمیه از مادرمون حضرت زهرا بچه خواستم و خدا بهم یه پسر داد. پسرم نه ماهه بود که رفتم دوباره سرکار. و خوشبختانه یک ماه بیشتر نرفتم سرکار که فهمیدم بازم باردارم و اینبار یک دختر. توی این دوران که پسرم کوچیک بود و خودمم باردار، کتابهای تربیتی که مذهبی هم بودن نه روانشناسی غربی زیاد خوندم و مخصوصا کتابهای آقای عباسی ولدی. که در اون میگفت بچه ها را با تلویزیون بزرگ نکنید و با بازی ها مفید هفت سال اول بزرگ بشن. من که نزدیکترین اقواممون هم گرفتار استفاده بی رویه از تلویزیون هستند و هیچ کس را دلسوز واقعی به بچه ها بجز پدر مادر بچه نمیدیدم. دست از کار کشیدم. لازم به ذکره که من از بارداریه اولم که توی بارداری خونه دار شدیم، تلویزیون به خونمون نیاوردیم و تا الان که پسرم دو سال و نیمه و دخترم یک سالشه، تلویزیون نداریم و وقتامون را با بازی قصه خوانی و کتابخوانی بهتر از قبل میگذرونیم ... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✨ ربِّ هَبْ لي مِنَ الصَّالِحينَ پروردگارا مرا فرزندی که از صالحان باشد، عطا کن. 🔹اگر جنسیت فرزندتان علی رغم میل شما بود، بدانید بهترین انتخاب، انتخابی است که خداوند برای شما برگزیده، پس با تمام وجود شکرگزار هدیه ی الهی باشید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
یکی رو میشناختم یه تک پسر داشت، تو 13 سالگی پسرش از دنیا رفت. بعدش هرکاری کردن، بچه‌دار نشدن که نشدن. خیلی حسرت می‌خوردن که کاشکی یکی دیگه هم داشتیم. کاشکی اصلا 3 تا داشتیم. آقا واقعا این یه نکته‌ایه. ما آدما که تو همه کارامون محافظه‌کاریم. اگه بخوایم بریم مسافرت، چند برابر پول برمی‌داریم. وقتی مهمون میاد، غذا بیشتر درست می‌کنیم، کم نیاد. وسیله‌ای می‌خوایم بخریم یکی دوتا بیشتر میخریم، اگه خراب شد یا شکست، سرویسمون ناقص نشه. چه‌جوری به یدونه بچه بسنده می‌کنیم؟! آقا چشمم کر، گوشم لال یا برعکس. بالاخره اتفاقه دیگه یدفعه بچه‌مون میفته میمیره. تعارف نداریم که... کسایی که به یدونه بچه بسنده می‌کنن، خیلی باید توکلشون به خدا بالا باشه، وگرنه دائما باید استرس داشته باشن که برا بچه‌شون اتفاقی نیفته. اتفاقا روانشناسا این نکته رو یکی از آسیب‌های تک ‌فرزندی می‌دونن. خلاصه اگه والدین تک فرزند خیلی توکلشون به خدا بالاس،که محافظ بچه‌هاشونه، پس به خدا توکل کنن و دوسه تا بچه دیگه بیارن و نگران مسائل اقتصادیش نباشن. اون خدایی که بچه‌تونو قراره سالم نگه داره، روزیشم میتونه بده. ✍حسین دارابی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ روزه داری با وجود فرزندان کوچک کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۱۷۱ #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند من 19 سالگی ازدواج کردم... درحالی که دانشجوی سال دوم کارش
۱۷۴ من هر روز صبح که کلاس داشتم ساعت 6 میرفتم خونه مادرم و بچه را میذاشتم اونجا، بعد از دانشگاه برش میداشتم میومدم خونه... این واسه ارشد بود... البته همسرم کمی کمک میکرد، چون بیشتر بلد نبود و وقت نداشت... شب ها هم درس میخوندم یا وقتی دانشگاه بودم دو ساعت بیشتر میموندم و تو کتابخانه درسم رو میخوندم... گاهی هم که موقعیتش بود، مادرم میومدن خونه ما... خب کارشناسی ارشد دوسال بیشتر نیست و زود تموم میشه... دو یا سه روز هم بیشتر کلاس نداشتم... البته واسه مادرم هم مشکل بود ولی وقتی تلاش من رو میدین و نمرات خوبم رو بیشتر انگیزه پیدا میکردند تا کمکم کنند... در مرحله بعد خب این خانواده بودند که باید تصمیم می گرفتند که میتوانند از من حمایت کنند یا نه... و چون اکثرا تمایل من را میدیدند و تلاش خودم رو، در نهایت رضایت دادند که کمک کنند و نحوه کمک را البته من مشخص میکردم... بخاطر همین در روند اجرایی شدن تحصیلات کسی نظر مخالف یا عدم همراهی را نداشت... این رو هم بگم که نیت و استعانت از خدا حرف اول رو میزنه... مثال بزنم: پدر شوهر من بسیار سر سخت هستند و وابسته به مادر شوهرم، طوریکه هیچ ‌وقت اجازه نمیدادند ایشون تنها جایی برند و چند روز بمانند اما خدا خواست و دل ایشون نرم شد و چون از خودشون صلاح و مصلحت کردم، خودشون گفتند منم کاری از دستم بربیاد انجام میدم... و در کمال ناباوری اجازه دادند تقریبا هر ماه ده روز مادرشوهرم میومدند منزل ما و بچه ها و زندگی رو میچرخوندند. اون موقع بچه هام 10 ساله، 7 ساله و 5 ماهه بودند.... حتی برای انجام پایان نامه ارشدم که حامله بودم و نزدیک زایمانم یک ماه مادرشوهرم منزل ما ماندند.... 😳😳😳 خب کار خدا بود... من هم از فرصت ها به بهترین نحو استفاده می کردم. در مورد کارهای خونه هم خیلی به خودم فشار نمیاوردم و چون قبلا با همسرم شرایط رو بررسی کرده بودیم ایشون هم خیلی گیر نمیداد که غذا همیشه خوب باشه و خونه همیشه مرتب... غذا رو دو وعده ای درست میکردم... گاهی هم همسرم درست میکردند. (البته از اول اینجوری نبودند، کلی روی همسرم کار کردم و با محبت و صحبت ایشون رو با خودم همراه کردم) بچه هام رو هم مسئولیت پذیر و اهل کار بار آوردم به طوری که یکی مسئول ظرف ها بود یکی تمیز کردن اتاق و... و در نهایت با یک حرکت جهادی 4 نفری در عرض نیم ساعت خونه رو تمیز میکنیم.... الحمدلله درسشان را هم خودشان میخونن و اینطور براشون جا انداختم که خودشان مسئول وظایف خودشان هستند... و چون پسر اولم، شاگرد زرنگ و حرف گوش کن بود، دومی هم به او نگاه کرد و از این لحاظ من مشکلی نداشتم. خدا هم کمک میکند. معلمان خیلی خوبی نصیب بچه ها میشد که خیلی تکلیف نمیدادند و البته کار خدا بود... مثلا واسه کار عید هم خیلی خودمو اذیت نکردم و امسال در عرض 4 روز کار جهادی خانوادگی کارها رو کردیم... هیچ ‌وقت خانواده، همسر، بچه ها خودبخود همراه نیستند بلکه با تلاش، محبت، و برنامه ریزی باید آنها رو با خود همراه کرد... برای کلاس های دکتری، بچه ها هم که بزرگتر شدند ( الان 13 ساله 9 ساله و 2/5ساله) ... کلاس ها بعد از ظهر هستند و برای دو سه ساعت میشد بچه ها رو باهم تنها گذاشت و البته تمام تمهیدات امنیتی غذایی و... سنجیده میشد، مثلا بچه کوچیکه رو زود از خواب بیدار میکردم تا بعد از ظهر بخوابومنش و برم کلاس و تغذیه و غذا میذاشتم که اگر بیدار شد، بچه ها بهش بدن و اسباب بازی و توپ میذاشتم تا بازی کنند... خب در این جور مواقع درس بچه ها میموند و من قول میدادم که کمکشون کنم تا زودتر درسشان را بنویسند... و این کار را انجام می دادم. چند هفته یک بار هم از همسرم میخواستم تا زودتر بیاید و بچه ها را مراقبت کند... گاهی هم مادرم میامدند، گاهی هم مادرشوهرم که می آمد با ترفندی نگهش میداشتم تا روزی که کلاس دارم منزل ما باشد... خدا هم کمک کرد تا اساتیدی نصیب ما شدند که اصلا سخت گیر نبودند... و من اصلا اذیت نشدم... البته تا الان... 👈 تجربه ۱۷۱ نیز، متعلق به ایشان می باشد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
#پیام_مخاطبین 📌تلنگری برای زنان خانه دار... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️آسیب های جسمی، فکری و روانی به فرزندان در اثر استفاده زیاد از رسانه ها... 👌بسیار مهم و قابل تامل کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ پدر، مجری و واسطۀ امر الهی در خانواده است و از جانب خدای متعال به کودکش نان می‌دهد. او از باب اینکه واسطه بین خدا و فرزندش است، باید مواظب باشد که کودک به رازق کنونی‌اش یعنی پدر جسور نشود؛ زیرا در صورت جسارت، این خطر در آینده به‌وجود می‌آید که به رازق اصلی‌اش یعنی خدا جسور شود. در طفولیت، پدر باید چنان با کودک رفتار کند که دوست دارد فرزندش در آینده با خدا چنین کند. روایتی نقل شده است که این مطلب را با ظرافت بیان می‌کند: «وقتی به بچه وعده‌ای دادید، به آن وفا کنید.» کافی، ج ۶، ص ۵۰ چون طفل در زمان طفولیت در حد فکر و درک خودش، به‌جای خدا پدر را رازق می‌داند. پدر اگر بتواند اعتماد فرزند را جلب کند، فرزندش را برای اعتماد به خدا آماده کرده است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
#ارسالی_مخاطبین 👌«فرزند بیشتر، زندگی شادتر» #برکت_خانه کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
در پاسخ به کسانی که فکر می کنند، یه بچه داشته باشن تا در رفاه بزرگ بشه، باید بگم که: خانواده ای بود با یه بچه که تو اوج ثروت و قدرت زندگی میکردن، اونقدر رفاه داشتن که نگو... متاسفانه در یک حادثه، مرد خانه با تمام دارایی از دست رفت الان مادر مونده و یه پسر لوس و ننر که هر روز یه جور ‌مادرشو عذاب میده، بنده خدا مادره حقوقشو داره همش خرج روانپزشک و مشاور میکنه و همه هم میگن ضربه ای که بچه از رفاه بیش از حد خورده، بیش تر از ضربه ای هست که با از دست دادن پدرش خورده. همه چیز دست خداست. بهتره توکل کنیم به خدا و دستور و رضایت خدا مدنظرمون باشه. یکی از آشناهامونم تعریف میکرد که دختر یکی از اقوام که تک فرزند بود، تو دبیرستان، ازدواج کرد با یه پسری که تک فرزند بود. و از سن ۱۸سالگی شروع کرد به فرزند آوردن. اونموقع میگفت سه تا بچه پشت هم آورده و میگه میخوام بیشتر بیارم. گفته بود اونقد از بی برادرخواهری تنهایی کشیدم که تصمیم گرفتم قید ادامه تحصیل و کارو بزنم و بچه بیارم. ناگفته نماند که هم این دختر خانم هم شوهرشون از خانواده های خیلی پولدار هستن و همه چی براشون فراهم بود. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۱۷۵ چند وقتی است تجربه‌های مادران در کانال اغلب مرتبط با خانم‌هایی است که تا مقطع دکتری تحصیل کرده‌اند. شاید این احساس در وجود مادرانی که نخواستند یا نتوانستند به تحصیلات تکمیلی برسند، پیش بیاید که فضیلتی را از دست داده‌اند. این مسئله انگیزه‌ای شد تا تجربه‌ام را از آن سوی سکه زندگی مادرانِ دکتر🙂 به اشتراک بگذارم. من در بدو ورود به دوره دکتری ازدواج کردم. از ابتدای زندگی مشترک آرزو داشتم مادر شوم ولی همسرم راضی نمی‌شدند. نگران این بودند که وظایف پدری و مادری را به‌درستی انجام ندهیم. پنج سال گذشت. بهترین سال‌های جوانی و از طرفی کار سبک‌تر من در دوران دانشجویی گذشت. (البته در زمان دانشجویی فکر می‌کردم خیلی مشغله دارم؛ اما بعد از ورود به کار فهمیدم آن زمان وقتم آزادتر بوده. مهمتر از همه ۵ ترم مرخصی زایمانی بود که بدون احتساب در سنوات به دانشجویان می‌دادند و موقعیت خوبی برای رسیدگی به بچه ایجاد می‌کرد.) در هر حال بعد از ۵ سال و در آخر دوره دکتری صاحب فرزند شدیم. تازه فهمیدیم به ‌تاخیر انداختن عمدی بچه‌دار شدن اثری در کیفیت فرزندپروری نداشته و ما تازه بعد از روبرو شدن با مسائل بچه، در حال رشد بودیم نه قبل از آن. درک موقعیت پدر شدن و مادرشدن به‌طور طبیعی ما را در مسیر تکامل و پخته شدن قرار داده بود. ولی پنج سال اول زندگیمان از دست رفته و حسرت بچه‌هایی که آن موقع می‌توانستیم داشته باشیم به دلمان ماند... بعد از اتمام تحصیل به لطف خدا در یکی از دانشگاه‌های اصلی کشور، عضو هیات علمی شدم. علی‌رغم همه مزایای این شغل، کار حرفه‌ای تمام‌وقت مسائل بسیاری برای یک خانم و به‌خصوص یک مادر داشت. کار زیاد و سنگین، خستگی مداوم، درگیری‌ها و تنش‌های شغلی، همگی به روح و جسمم صدمه می‌زد. همان مسائلی که می‌دیدم آقایان به راحتی از کنار آنها می‌گذرند. (شاید یک علتش این باشد که آنها دغدغه‌ها و مسئولیت‌های مادران را ندارند.) به هر حال چند سالی با این شرایط در دانشگاه تدریس کردم. بعد از مدتی کار بی‌وقفه، با کمک خدا، توانستم چند روزی از وجوه مختلف به وضعیتم و مسیری که در پیش گرفته بودم فکر کنم. دیدم تنش‌های کاری من را به آدمی جدی، خشک، خسته و کم‌حوصله تبدیل کرده. مسائل جسمی مختلفی هم برایم پیش‌آمده بود. مهم‌تر از همه دخترم از این وضع آسیب دیده بود و اضطراب جدایی از من را داشت. خلاصه دیدم از اصل زندگی غافل شده‌ام. اگر بخواهم کار را ادامه بدهم، به‌خاطر مسئولیت‌های متعدد کاری، نمی‌توانم تغییر چندانی در وضعیت زندگیم بدهم. به‌خاطر درس‌ دادن به دانشجوها، بچه‌ی خودم در حال آسیب دیدن بود. از طرف دیگر می‌دانستم در مسیر طبیعی زندگی، لازم است باز هم بچه‌دار بشوم. فشار کار از یک طرف و قوانین نامناسب برای مادرانِ هیات علمی از طرف دیگر، و از همه مهمتر مسائل جسمی‌ای که به‌خاطر کار و استرس زیاد برایم پیش ‌آمده بود، باعث شده بود دیگر نتوانم بچه‌دار شوم. در نهایت با سبک‌سنگین کردن همه جوانب، تصمیم گرفتم از کار استعفا بدهم. دیدم کاری که چندصد نفر در آرزوی رسیدن به آن هستند، مانع آن است که همسر و مادر خوبی باشم و بتوانم بچه‌هایم و نسل بعدی را با آرامش پرورش بدهم. به لطف خدا حالا در محیط آرام منزل مشغول کارهای تحقیقاتی‌ام‌. دخترم شکرخدا آرامتر و شادتر از قبل شده. مسائل جسمی‌ام بعد از حذف شدن استرس‌ها، شکر خدا، بسیار کمتر شده. از همه مهمتر مسئله بچه‌دار شدنم بدون دارو و درمان و فقط با آرامش حل شده و منتظر تولد دومین فرزندمان هستیم. از نظر مالی هم، به چشم خودم دیدم که روزی‌ای که خدا بخواهد به من و زندگیم برساند، می‌رساند. بعد از چندین سال فراز و نشیب، مادرانی را که از ابتدا، زندگی و فرزندانشان را به کار ترجیح داده‌اند تحسین می‌کنم.👏👏👏 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ در اتفاقی نادر، نوزادی با وزن #پنج_کیلو و 100 گرم به روش #زایمان_طبیعی در بخش زایمان بیمارستان ضیایی شهرستان اردکان یزد متولد شد./ ایرنا کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
#رهبر_انقلاب سعی کنید در این #قصه_گویی و در این کار هنری، اوّلین چیزی را که در کودک ایجاد میکنید، #ایمان باشد. هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او ایمان به وجود آورید. سعی کنید بچه‌ها را با ایمان کنید؛ ایمان به خدا، ایمان به حقیقتِ مطلق و ایمان به اسلام. اگر این بچه‌ها باایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده میشود از آنها هر شخصیت عظیمی ساخت و برای هر کاری مناسبند. #تربیت_فرزند کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ «ایران جوان بمان» فتح بابی مناسب در راستای فرهنگ سازی برای افزایش فرزندآوری است. به نظر می رسد این کتاب برای تمام اقشار، از فرهیخته گرفته تا مخاطب عام، متشرع تا کم توجه، ولایت مدار تا احیاناً بی تفاوت و منطقی تا احساسی، حرفی برای گفتن دارد. 📚این کتاب در بیانی ساده و روان، همه موضوعات و مسائل مطرح در بحث افزایش جمعیت، تربیت فرزند، کنترل جمعیت در ایران، مشکلات اقتصادی خانواده های پرجمعیت، سنت های الهی در رزق و روزی به بندگان، جایگاه فرزند آوری در اسلام و... را در قالب پرسش و پاسخ مطرح نموده است. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1