من به غمگینترین
حالت ممکن شادم
تو به آشوبِ دلم
ثانیهای فکر نکن
#حسین_نعمتی
💠 @e_adab 💠
گریه کن عیبی ندارد دل سبکتر میشود
در گلو بغضت بماند چشم دل تَـر میشود
زندگی بالا و پایین دارد اما چاره چیست ؟
گر بخواهی یا نخواهی زندگی سر میشود
حسرت شیرینو تلخ زندگانی را نخور
هرچه در پیشانیات باشد مقدر میشود
زندگی مانند یک آیینه شفاف نیست
بر خلاف آیینه هم گاهی مکدر میشود
پر تلاطم مثل دریا زندگی یعنی خطر
گاهی آرامو گهی موج ستمگر میشود
سطح دریا را رها کن قعر دریا دیدنیست
سنگ هم در قعر دریا مثل گوهر میشود
زندگی دارد شباهتهای بسیاری به جنگ
هر نبردی گاه گاهی نابرابر میشود . . ؛
#شعـر
#صابر_مختاری
💠 @e_adab 💠
شعر اگر ویرانه هایم را به تصویر می کشید
کودکی در خاطرش با آدمی پیر می کشید
ساحل از فقدان این دریا چه می دانسته بود؟
ظاهرش خوش بوده اما از درون تیر می کشید
دیر فهمیدم که این دنیا به خونم تشنه بود
من سپر انداختم او باز شمشیر می کشید
از کنارش کوچ کردم تا که از فکرم رود
باز چشمش بالهایم را به زنجیر می کشید
دست بردم درسیاهی ،فکرکردم زلف توست
کی توان ره برد در چیزی که تقدیر می کشید...
هرکجا ما آرزویی کرده بودیم سرنوشت ؛
با تمام خشم رویش حکم تاخیر می کشید
ما ولی خورشید بودیم روی قاب آسمان
زندگی مارا غروبی سرد و دلگیر می کشید
می شدم همچون لهستان از هجوم نازیان
شعر اگر ویرانه هایم را به تصویر می کشید
#حسین_وصال_پور
💠 @e_adab 💠
شعر اگر ویرانه هایم را به تصویر می کشید
کودکی در خاطرش با آدمی پیر می کشید
ساحل از فقدان این دریا چه می دانسته بود؟
ظاهرش خوش بوده اما از درون تیر می کشید
دیر فهمیدم که این دنیا به خونم تشنه بود
من سپر انداختم او باز شمشیر می کشید
از کنارش کوچ کردم تا که از فکرم رود
باز چشمش بالهایم را به زنجیر می کشید
دست بردم درسیاهی ،فکرکردم زلف توست
کی توان ره برد در چیزی که تقدیر می کشید...
هرکجا ما آرزویی کرده بودیم سرنوشت ؛
با تمام خشم رویش حکم تاخیر می کشید
ما ولی خورشید بودیم روی قاب آسمان
زندگی مارا غروبی سرد و دلگیر می کشید
می شدم همچون لهستان از هجوم نازیان
شعر اگر ویرانه هایم را به تصویر می کشید
#حسین_وصال_پور
💠 @e_adab 💠
یادت_باشه
رشد درد داره
تغییر درد داره
اما هیچکدوم اندازه جا زدن
دردناک نیست.....
#دلنوشته
💠 @e_adab 💠
هدایت شده از مخزن هامون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا از حبس آغوشت
چهاصراری به آزادی؟
برای ماهیان تُنگ،
آزادی گرفتاریست…
«سعید صاحب علم »
💠 @e_adab 💠
+خودت شاید نمیدانی چه کردی با دلم، امّا
دلِ یک آدمِ سرسخت را بُردی، خدا قُوّت
#شعر
#سید_تقی_سیدی
💠 @e_adab 💠
در رستوراني گروهي ماهيگير دور هم جمع شده و در حال خوردن قهوه و گپ زدن بودند.
درست در لحظهاي كه يكي از ماهيگيران با دستش در حال نشان دادن اندازة ماهي بزرگي بود كه از تورشان دررفته بود، پيشخدمتي از كنار او گذشت و ضربة دست او باعث شد كه قهوه داخل ليوان به ديوار سفيد رستوران پاشيده شود و لكة سياه آن شروع به پايين آمدن از روي ديوار كند.
پيشخدمت با ديدن منظره بيدرنگ دستمالي از پيشبند خود بيرون كشيد و به تميز كردن آن پرداخت، اما لڪه سياه قهوه از روي ديوار زدوده نشد.
در آن لحظه، مردي از پشت يكي از ميزهاي رستوران بلند شد و به سمت لكة سياه رفت.
او يك مداد شمعي از جيب خود درآورد و در حالي كه همه به او خيره شده بودند، شروع به كشيدن طرحي روي لڪه سياه كرد.
چند دقيقهاي نگذشته بود كه تصوير زيبايي از يك گوزن با شاخهاي بلند روي آن ديوار نقش بست...
مرتكب اشتباه شدن در زندگي همة ما وجود دارد،
اما در زندگي هستند كساني كه اشتباه را با آغوش باز ميپذيرند، آن را تغيير ميدهند و به چيزی دلپذير تبديل ميكنند....
#حکایت
💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁💫آخرین روزهاى مهرماهتون
💓💫عـالـی و پراز موفقیت
🌻💫امروزتون پراز
🍁💫اتفاقهـای خوب
💓💫وشگفت انگیز
🌻💫امیــدوارم
🍁💫سـلامتی
💓💫بـرکت
🌻💫بهـروزی
🍁💫زنـدگی آروم
💓💫خوشبختی
🌻💫و نگاه خـدا
🍁💫همیشه همراهتون باشه🌻
💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میروم و نمیرود
از سرِ من هوایِ تو
داده فلک سزایِ من ...
تا چه بُود سزایِ تو؟!
#رهی_معیری
💠 @e_adab 💠
آه از نفسی که بی تو درگیرم کرد
در سینه ی تفتیده زمین گیرم کرد
عطر تو پرید از سرِ تنهاییم.....
این بی تو نشستن چِقَدَر پیرم کرد
#اکرم_نورانی
#شعر
💠 @e_adab 💠
شادترین رنگ را به زندگی بزن
نگاه مهربانت صورتی
اندیشه ات سبز
آسمان دلت آبی
و قلب مهربانت طلایی
زندگی زیباست
اگر آن را به زیبایی رنگ بزنیم
#دلنوشته
💠 @e_adab 💠
+وای از آن لحظه که با یاد نگاهی ناگاه
وسط خنده به چشمان کسی نَم برسد...
#حسیـن_فروتن
#شعر
💠 @e_adab 💠