eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_تقصیر_تو_نبود_محمود_کریمی.mp3
3.43M
|⇦• تقصیر تو‌ نبود... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی
فاطمیه▪️🥀🥀 حضرت زهرا(س) روضه کوچه(امام حسن) اجرا استاد احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن ویارحیم عرض سلام وادب واحترام حضور همه عزیزان وبزرگواران وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران ایام فاطمیه انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود. جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش صلواتی زیبا عنایت بفرمایید . برکوکب آسمان عصمت صلوات برفاطمه گوهر نبوت صلوات برمادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه هرکجا نشستی اول مجلس همه با هم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا به دست بسته حیدر به آن محزون غم پرور به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ، عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن . چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه. حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم.انشالا به ابروی فاطمه زهرا حاجت روا بشید شفای مریض ها همه اموات فیض ببرند ▪️در میان كوچه و گرد و غبار ▪️مادری بود و دل او غصه دار ▪️دشمنی پاشید بر زخمش نمك ▪️خواست تا گیرد از او برگ فدك اینهارو امام حسن میگه ،سیدا،بچه یتیمای فاطمه ▪️دست من در دست مادر بود و بس ▪️مرغ جانم بود آزاد از قفس ▪️ناگهان بر مادرم سیلی زدند ▪️امشب هركی یتیم فاطمه است،داد بزنه،كسی نمی خواد،آستینش و تو دهنش كنه،نالش و خفه كنه،اما عزداران عزیزان فاطمه نتوانستند بلند گریه کنند ▪️ناگهان بر مادرم سیلی زدند ▪️یاس را رنگی چنان نیلی زدند ▪️مادرو خشمش خدا داند چه شد ▪️گوشه ی چشمش خدا داند چه شد😭 ⬅️فقط همینقدر بگم،اینقدر محكم زد،كه بی بی تا آخر عمر،روشو از علی می گرفت ای عزیزان ▪️آری آن دم در میان كوچه ها ▪️دست من از دست مادر شد جدا ▪️شد میان كوچه روی او كبود ▪️چشم های او سیاهی رفته بود دیدید تا حالا،این نابیناها وقتی می خوان، چیزی رو پیدا كنند،دست می كشن دنبالش می گردند ▪️چشم او از ضربه ی دشمن ندید ▪️بهر پیدا كردنم دست می كشید حسن مادر جان،تو رو كه نزدند پسرم،مادر نكنه حسن جان بلایی به سرت اُمده باشه پسرم😭 ▪️آمد آنجا در تلاطم خشم من ▪️سیل اشكی جمع شد در چشم من😭 ▪️می كشیدم دامن آن اهرمن ▪️چی می خواد بگه امام حسن علیه السلام😭 ▪️می كشیدم دامن آن اهرمن ▪️جان پیغمبر دگر بر او مزن😭 ⬅️امام حسن علیه السلام می گه،دستم تو دست مادرم بود،قباله ی فدك رو گرفته بودیم داشیم به طرف خونه می آمدیم،تو كوچه ها راه می رفتم و خوش بودم،مادرم فاطمه حق شو گرفته،یهو دیدم یه سایه ی سیاهی روبروی مادرم ایستاد ای میگه،فاطمه قباله فدك و بده به من،مادرم فاطمه گفت :نمی دم،حق منه،یه قدم جلو اُمد،مادرم ای عقب عقب می رفت،تا اینكه پشت مادرم به دیواربرخورد کرد ،دیگه نمی گم چی شد، فقط همین قدر بگم یه وقت امام حسن نگاه كرد، دید مادر رو زمین افتاده ،شاید اونجا نشست بالا سر مادر،گوشه ی نقاب مادر و كنار زد،صدا زد وای مادر چرا صورتت این رنگی شده،نشست آروم با دستای كوچیكش،خاكای چادر مادر رو پاك كرد،هی می گه مادر حسن قربونت بشه،مادرجان پاشو خونه بریم😭 مادر،اُمدن سمت خونه،حسن عصای دست زهراست،همچین كه دم در خونه رسیدن،شاید بی بی گفت:حسن جان صبر كن مادر جان كارِت دارم ،با چشمای گریون یه نگاه به مادر كرد،بله مادر،مادر با گوشه ی چادر اشكای حسن و پاك كرد،حسن جان نكنه ماجرا رو برا بابات علی😭 بگیه ،بابات به اندازه كافی غصه غم تو دلش داره.شاید امشب زینب سلام الله علیها،معجرش و گوشه ی حیات به دهنش گرفته بود،آروم آروم گریه می كنه، ناله هاشو خفه می😭 كنه،حسن یه گوشه زانوی غم بغل گرفته،حسین یه گوشه،علی تك و تنها ایستاده،یه بدن لاغرو نحیف و كفن كرده،بندای كفن و بست،گفت بچه ها هر كی می خواد آخرین خداحافظی رو با مادر كنه،حسن آمدصورت رو سینه مادر گذاشته،حسین صورت كف پای مادر،یه وقت امیر المومنین علیه السلام می گه دیدم بندای كفن باز شد،دستای زهرام بیرون اُمد ،بچه هارو به بغل گرفت،از آسمون ندا رسید، یا علی بچه هارو از كنار جنازه مادر جدا كن ،عرشیان طاقت ندارن این صحنه رو ببینند،ناله بزن یا وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ مداح اهل بیت (ع)احمدبهزادی التماس دعا🥀🥀🥀🥀
روضه حضرت زهرا با گریز به علی اصغر ⬇⬇⬇⬇ ای مادر یازده امام معصوم ای غربتت از قبر نهانت معلوم. در کوچه میان خیل دشمن تنها کردی تو حمایت از علی مظلوم دلهامون و روانه مدینه کنیم . پشت اون در نیم سوخته ای که یه مادر جوان بین در و دیوار قرار گرفته .به خدا هنوز اب عسل رسول الله خشک نشده بود ریختن در خونه فاطمش و اتش زدن. خونه ای که جبرییل بدون اجازه وارد نمیشه نانجیب چنان با لگد به در کوبید فاطمه بین در و دیوار صدای ناله اش بلند فضه به خدا محسنم و کشتن.....یه شش ماهه تو مدینه قربانی راه ولایت شد یه شش ماهه هم کربلا رو دست بابا .....امد مقابل دشمن ای لشگر اگر به من رحم نمیکنید به این طفل شیر خوار رحم کنید. طفل صغیرم تشنه اب است به روی دستم درپیچ و تاب است کند تلظی مانند ماهی جرمی ندارد جز بی گناهی بگیرید خودتون سیرابش کنید بهم برگردونید اما هنوز حرف حسین تمام نشده بود ببینه علی داره رودستش بال و پر میزنه....... به حلقت تیر کین بنشست اصغر تورا دادم چه زود از دست اصغر خودم دیدم که این تیر سه شعبه نفس را بر گلویت بست اصغر. به ابی انت و امی یا مظلوم یا ابا عبدلله. از همگی التماس دعای خیر دارم امید وارم قابل استفاده باشه (نیکوگفتار)
‍ ❣﷽❣ 🔘 ⚫️ (5) 🔘 حضرت علی اصغر ع ⚫️ 🔘 💥برکوکب آسمان عصمت صلوات 💥بر فاطمه گوهر نبوت صلوات 💥بر مادر یازده  امام  برحق 💥ازصبح ازل تابه قیامت صلوات ⛥(دعای فرج) 💠ومولاتنا.... 🌾اسم زهـرا  آبروی عالم است 🌾 اسم زهـرا چون نگين خاتم است 🌾 اسم زهـرا يادگاری نبی ست 🌾 اسم زهـرا دلخوشیهای علی ست 🔶درجهان تازنده ام گویم ثنای فاطمه 🔶دست حاجت میبرم،سوی خدای فاطمه 🔶گر برای ، درد بی درمان مداوا طالبی 🔶رایگان درمان کند دار و الشفای فاطمه دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان... (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند .. آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم) ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم 🔺آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن.. (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه (اما زبون حال بی بی زینب و التماس دعا) ()(خدایا عاشقان را..)👇 (اوج) 🔅الا ای مادر پهلو شکسته 🔅ببین که زینبت درغم نشسته 🔅ببین مادرکه من گریان و زارم 🔅بجای مادرم من خانه دارم 🔅بیامادر ببین بابا غریبه 🔅بیامادر ببین دل بی شکیبه 🔅زبعد تو پدر خونه نشینه 🔅دل زینب به درد وغم عجینه ای مادر مادر مادر.. 🔅آخ بیامادر حسن قلبش شکسته 🔅حسین یک گوشه ای تنها نشسته 🔅بیامادر ندارم بی تو یاری 🔅ندارد دخترتو غمگساری 🔅به یادت با دلی خونبار، گریم 🔅کنار آن درو دیوار، گریم 🔅به یادمحسن شش ماهه گریم 🔅به یاد مادرم با ناله گریم ✍(یوسف لاطف.آمل) (شعر طولانیه مختصر کنید بهتره👆) 💥امان امان..3 اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه) ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان.. آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت.. الباب و الجدار و الدما شهود صدق ما به خفا یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار .. 🌿آی حاجت دارا.. جوون دارا..آی درد دارا.. آی ناله دارا.. آی دلای کربلایی دلتو ببرم کربلا... اونایی که آرزوی کربلا به سینه دارن کجا نشستن اوتایی که دلتنگ کربلان کجا نشستن این یه یادگاریه که بی بی گذاشت.. یه یادگاریم کربلا بود... آخ امان از دل رباب 2 .. 🌾من میگم..حتما لباسای علی اصغرو بغل میگرفت ...ناله میکرد گریه میکرد.. لای لای میگفت. ⛤لالا لالا لالا ای مهربونم ⛤لالالالالالا آروم جونم ⛤لالا میگم گلم راحت بخوابی ⛤لالالالا گل شیرین زبونم ⛤لالا لالا لالا ای نازنینم ⛤لالا لالا لالا ای مه جبینم ⛤لالا لالا لالا ماه شب افروز ⛤شبم با گریه میشه صبح هر روز ⛤دلم از رفتنت آتش گرفته ⛤دلی از غم همه سوز و همه سوز ♨هر چقدر ناله داری آخ مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، آخ جوون داری..سه مرتبه ناله بزن بگووو
. |⇦•گریه نکن علی جون.... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── امشب دلت رو بفرست کربلا، برو تو حرم ابی عبدالله، برو کنار ضریح شش گوشه، به یاد اون مادری ناله بزن، که طفل شیرخوار ه اش رو روی دست گرفته بود، هی از این خیمه به اون خیمه میره، آبی برا علی اصغرش پیدا کنه، علی اصغر گریه میکرد، لب های کوچکش رو باز میکرد و می بست...* گریه نکن علی جون صدات داره میگیره یه قطره آب بیارید بچه ام داره می میره *مضطرب بود، گاهی زینب میگرفتش، گاهی ام کلثوم بغلش میکرد، گاهی سکینه بغلش میگرفت اما آرام نمیشد ... منظوری داشت، مظورش این بود : بابا بابا ، بابا هنوز یک سرباز دیگه داری بابا، بابا بیا منم ببر میدان، بابا بابا ... بابا منم یک گلوی نازک دارم بابا، ... ای حسین ... تا دست بابا دادنش، تا به آغوش بابا رفت، آرام شد، آرام شد، آرام شد ... این سرکوچولوش رو روی شانه بابا گذاشت، حسین ، حسین ... همین که رو دست بلندش کرد : « أمَا تَرَوْنَهُ کَیْفَ یَتَلَظَّی عَطَشاً » ، ای کاش میگفتند: حسین! آبش نمیدیم .. برش گردون خیمه هت ... اما یه مرتبه دید علی یه تکانی خورد، یه نگاه کرد: « فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ » حسین... دستش رو زیر خونها گرفت، خونها را به آسمان پاشید، امام باقر علیه السلام میفرماید: یه قطره از این خون برنگشت، کسی که تیر میخوره، معمولاً یه آخ میگه، یه ناله میزنه... اما علیِ اصغر، یه ناله هم نزد ...* یه ناله کن که نالَتم بابا رو زنده می کنه چشماتو وا کن و ببین حرمله خنده می کنه ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
8. حضرت علی اصغر ع.mp3
4.5M
|⇦گریه نکن علی جون... وتوسل به حضرت علی اصغر علیه السلام ویژهٔ اجرا شده به نفس حاج‌عباس حیدر زاده
. |⇦•خدایا فاطمه بود... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── من آذا ها.. خدایا فاطمه بود آن همه دشمن پس آن در در آتش سوخت حدیث معتبر بِضْعَةُ مِنِّیِ پیمبر در آتش سوره ی کوثر می سوخت محسن در آغوشِ مادر می سوخت زهرا از غمهایِ حیدر می سوخت در می سوخت...در می سوخت «یا زهرا....» به ضربه ی غلاف میان همهمه شکسته بازوی کبودِ فاطمه «آه یا زهرا آه یا زهرا...» أحَبَّ الله... خدایا فاطمه با حیدر و با شیعه ی زهراست خداوندا! دل ما در گرو فاطمه در بیعت مولاست در قرآنِ آیات أعطینا سوخت یاسین و الرَّحمن باطاها سوخت تا محسن در آتش با زهرا سوخت زهرا سوخت زهرا سوخت زهرا سوخت سپر شد آن میان برای مرتضی درون شعله شد فدای مرتضی «آه یا زهرا آه یا زهرا..» بنفسی أنت... فدا شد فاطمه در همهمه ی حفظِ ولایت علی بود و فقط یک فاطمه در جبهه ی ایثار وشهادت در این سو پشت در مادر افتاد در آن سو در کوچه حیدر افتاد وقتی که با شدت آن در افتاد در افتاد، در افتاد،در افتاد ورق ورق شد آن کتابِ معرفت کسی به غیر میخ نگفته تسلیت «آه یا زهرا....» ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
4_5866375742320807689.mp3
19.93M
|⇦•خدایا فاطمه بود.... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی
🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چند سالته عزیزم / بار سفر میبندی؟! دردات زیاده بازم / به روی من میخندی ۲ نرو فاطمه - بمون پیش من نذار که دنیا رو سرم خراب شه میون همه - توو این شهر غم نصیب من سلام بی جواب شه از هر طرف غم اومد // جا پشت در کم اومد به سمت صورت تو // سیلی محکم اومد زهرای من زهرای من // دلخوشی دنیای من ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ برای کشتن تو / توو سقیفه نشستن کاشکی به جای دستام / چشم منو می بستن ۲ نمیدیدمت - توو اون حال زار چهل نفر چجوری وحشیونه پر از کینه و - حسد بودن و پاشون چجوری وا شده توو خونه حسن چه بی قراره // حال دلش چه زاره توو کوچه ها چی دیده // یه خواب خوش نداره زهرای من زهرای من // دلخوشی دنیای من ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ توی همین دو روزه / چند دفعه رفتی از حال چجور میخوای ببینی / حسینو توی گودال ۲ چه جنجالی شه - توی قتلگاه کاش یه مسلمون برسونه آبی توو اون جمعیت - میگه یک نفر بیا بزن اگه پی ثوابی تنش رو خاک صحرا // سرش رو نیزه بالا کاشکی رباب نبینه // علیشو روی نی ها حسین من حسین من // غریب عالمین من ۲ . 👇
4. محمد قاضوی.mp3
4.61M
( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) روضه ای که علامه حسن زاده آملی برای آقای صدیقی خوندند ... ماجرای کوچه ...
( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) نمیدونم دلِتو میخواهی مدینه ببری ؟ همه جا سکوت میکرد اما توو مجلس معاویه ، دیدند هر کسی یه حرفی میزنه ، حضرت جوابی نمیداد ، اما تا مُغیره اومد حرف بزنه ، حضرت فرمود : تو دیگه ساکت باش ، تو همونی هستی که آنقدر با تازیانه روی دستهای مادرم زدی ، ... یاالله ... حضرت آقای صدیقی میگفت : رفتم خداحافظی کنم با علّامه حسن زاده عاملی ، گفتم آقا دارم میرم مدینه ، اومدم خداحافظی کنم ... گفت حالا که داری میری مدینه ، بشین برات یه روضه بخونم ، من تعجب کردم ، تا حالا ندیده بودم یه علّامه مثل ایشون واسه من روضه بخونه ، گفتم آقا چه سعادتی ، شما واسه من روضه بخونید ... گفت اما به این شرط که اگه رفتی مدینه ، قبرستان بقیع ، سرِ مزار غریب مدینه ، سلام مارو هم برسونید ، ... آقاجان حتما این کار رو میکنم ... من اینو از خود آقای صدیقی شنیدم ، از زبان یه علّامه داره روضه میخونه : گفت وقتی بی بی دوعالم حضرت زهرا شهید شد ، دیدند امام مجتبی خیلی بی تابی میکنه ، سلمان آمد صدا زد : حسن جان شما داداش بزرگتری ، باید برادرت رو آروم کنی ، زینب رو آروم کنی ، اما تو خودت چرا اینقده بی تابی میکنی ؟ فرمود : سلمان ، اون چیزی که من دیدم ، نه بابام دید ، نه داداشم حسین دید ، نه خواهرم زینب دید ... تعجب کردم ، تو چی دیدی که اینقدر بی تابی میکنی ... الان هم بینِ خانم های با حیا همین رسم هست ، اگر خانم خونه ، دختر خونه ، بخواد از خونه بِره بیرون ، حتی اگه یه پسرِ کوچولو هم داشته باشه ، با خودش می بره ، میگه یه مرد باهام باشه ، ... سلمان ، وقتی دومی جلوی مادرم رو گرفت ، ... به خدا قسم بعضی روضه هارو آدم باید جار بزنه ، ... یا امام زمان عج ، منو ببخش : مَردکِ پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سرِ مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
1. در به هم خورد.mp3
4.13M
( سلام الله علیها ) در به هم خورد ، ولی حیف که با سرعت خورد ( فکر میکنم همین یه جمله بَسِمون باشه ... ) در به هم خورد ، ولی حیف که با سرعت خورد ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد ... قربونت برم مادر جَوونم ، ... ای مادر ، ای مادر ، ای مادر ... نمیدونم خبر داری ، حمله به خونه ی علی ، یک دفعه نبوده ؟ دو سه مرتبه رخ داده ، اما این دفعه با همه دفعات فرق داشت ... ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد ... ( چقدر بوده شدّت ضربه ؟ ) پسرش ... نه ، سپرش خورد زمین و زهرا ( توو مجلس بی بی ، نکنه چشمات خشک بمونه ، به چشمات دستور بده ، بگو مگه نمی بینی دارند ازمادرم میگن ؟ نبینم چشمم تَر نشه ؟ ... ) پسرش ... نه ، سپرش خورد زمین و زهرا ضربه ها را پس از آن از دوسه تا قسمت خورد مَردک پست ، که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم بر خورد ... ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ۱۷ آذر ۱۳۹۹
3. خلج و آینه چی.mp3
2.43M
( سلام الله علیها ) خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته خداحافظ اي قيام و قعود خداحافظ اي ركوع و سجود اجازه میدی غلطط رو بگیرم ؟ خداحافظ قیام و قعود ؟ کدوم قیام ؟ کدوم قعود ؟ مگه می تونست پاشه ؟ کدوم قیام و قعود ؟ فقط یه جا همه ی نیروشو ، همه ی توانِشو جمع میکرد ، پا میشد وامیستاد ... اون هم تا علی در میزد ... خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته گفت تو خیال میکنی من خبر ندارم ، اولاً من علی ام ، هیچی برای من پوشیده نیست ، فاطمه جان ، ... دوماً زهرا جان ، هر شب گوشه حجره میشینم نماز خوندنت رو تماشا میکنم ، دیدمت نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت ، قعود نداشت ، قنوت نداشت ... زهرا جان کی گفته این همه پیش علی قیام کنی ؟ خدا حافظ درد بازو و سينه خداحافظ كوچه هاي مدينه خداحافظ آسمانِ كبود خداحافظ موجِ آتش و دود ز آهِ من ، آسمان شده نيلي خداحافظ تازيانه و سيلي ... دهه 1370
4_5821150058816474694.m4a
2.73M
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 فاطمه جان کار علی زار شد(۲) به درد و داغ تو گرفتار شد _ چشم علی چو دیده ات تار شد(۲) به درد و داغ تو گرفتار شد _ بعد تو زهرا بگرفتم به بَر ز درد جانسوز تو زانوی غم جز تو کسی درک نخواهد نمود اینکه چه آمد ز غمت بر سرم دل علی غصه تَلمبار شد(۲)            به درد و داغ تو گرفتار شد داغ تو آتش زده بر جان من سهم من از رفتن تو غم شده از غم جانسوز تو ای مهربان فاطمه جانم کمرم خَم شده غمِ علی بعد تو بسیار شد(۲)            به درد و داغ تو گرفتار شد تا که تو رفتی ز بَرَم ای عزیز غریب و بی یار و مُعین گشته ام ز جور قاتلین تو فاطمه پاک دگر خانه نشین گشته ام علی ز هجران تو بیمار شد(۲)             به درد و داغ تو گرفتار شد بار غم من چو به دوش تو بود رفتی من از غصه زمین خورده ام گر چه من ای یار نفس می کِشم بی تو بدان فاطمه جان مُرده ام علی دگر بی کس و بی یار شد(۲)             به درد و داغ تو گرفتار شد 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
آی گوزل جوانیم طاقتیم توانیم نازلی مهربانیم بیلمدیم عمرون گولی سولارمیش جوان ئولومی چتین اولارمیش بیگانه آغلادی 😭😭😭 ائل ماتم ساخلادی هجرون دل داغلادی دنیادن آخر جوان گئدوبسن گوز یاشیمی سن القان ائدوبسن جانه اود سالوبسان نه تئز آیریلوبسان هاردا بس قالوبسان نه تئز عمریوون چراغی سوندی طویون آی بالا عزایه دوندی دست اجل نئودوب جسمون قبره گئدوب فلک جفا ائدوب سن طوی گورمه میش قبره گئدوبسن منی هجرونده نالان ائدوبسن مختص دختر جوان 😭😭😭 دئدیم طوی ائدرسن مراده یتر سن حجلیه گئدرسن نه طویون گوردوم نه شیرنون ایشدیم خلعت یرینه کفنون بیشدیم
‍ 🌴🥀 نوحه حضرت زینب س🥀🌴 ای مدینه من زارم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین عباسم از سفر رسیدم من خون جیگر رسیدم من ای مدینه میدانی کربلا چه ها دیدم لاله های زهرا را سر ز تن جدا دیدم ای مدینه در دیده اشک ماتمی دارم گر نظر کنی بر من قامت خمی دارم😭 جواب ای مدینه بر حالم مادرم خبر دارد یک دل پراز خون و دیده گان تر دارد ای مدینه غم های بی شمار دیدم من پیکر برادر را پاره پاره دیدم من😭 جواب باغ گل در آتش بود هم تو دیده ی هم من لاله در کشاکش بود هم تو دیده ی هم من روی ماه نیلی را هم تو دیده ی هم من جای سیلی را هم تو دیده ی هم من 😭 جواب شد حسین من بی سر تو ندیدی من دیدم پیش دیده ی مادر تو ندیدی من دیدم سینه حسین و تیر تو ندیدی من دیدم سنگ و نیزه و شمشیر تو ندیدی من دیدم😭 جوب ساقی بدون دست تو ندیدی من دیدم تشنه لب به خون بنشست تو ندیدی من دیدم آن دل پر احساس را تو ندیدی من دیدم تیر و چشم عباس را تو ندیدی من دیدم 😭 جواب ای مدینه من زارم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین و عباسم از سفر رسیدم من خون جیگر رسیدم اشعار اربعین حسین
یا حسین مظلوم روضه سوزناک بلال حضرت زهرا س🖤😭😭😭 💠💠💠💠 السلام علیک یا فاطمه الزهرا س🖤🖤 💠💠💠 مجسم کن گلیم خانم در خونه پهنه😭😭 حسن یه گوشه زانو بغل گرفته حسین یه گوشه ام کلثوم یه گوشه زینب هم مثل پروانه دور مادر میگرده😭😭😭 شندین تو نه ساله زندگیه با علی یه جا فاطمه از علی خواهش نکرده اما یه وقت صدا زد حسینم بابات علی را بگو بیاد کارش دارم😭😭😭 علی خوشحاله خانمش می خواد چی بگه علی جان یه خواهشی دارم چیه خانمم علی جان شنیدم بلال اذان گوی بابام اومده مدینه علی جان می خوام بری دنبال بلا ل به بلال بگید دختر پیغمبر سلام رسوندن به بلال بگو امروز برو بالای مناره برام اذان بگو علی اومد تو کوچه های مدینه آی مادر من خواهر من😭😭 تا بلال علی را دید اشکه چشای بلال جاری شد😭😭😭 علی جان شنیدم هیزم آوردن در خونتو آتیش زدن علی جان شنیدم جلوی چشای امام حسن تو صورت مادرش سیلی زدن 😭😭 دیگه چی؟ علی جان شنیدم چهل نفر در را به روی خانمت فشار دادن های های های به به😭😭 آخر مجلس یه حال وهوایی داری ها😭😭 علی جان شنیدم هر موقعه فاطمه نفس می‌کشه خون از سینش بالا میاد😔😔😭ای امان ای امان به به😭😭 صدا زد بلال همه ی این کارها را انجام دادن بلال پاهام با ریسمان بستن بلال دستام بستن بلال بلال آنچنان مغیره بلال به بازوی فاطمم زد😭😭جگر علی را مردم مدینه آتیش زدن🔥🔥وای وای وای 🔥🔥 بلال زهرا دلش گرفته گفته اگه میشه برو برام اذان بگو بلال رفت بالای مناره گلیم مادر را در خونه پهنش کردن الله می خواد چخبر بشه فاطمه گوش داره میده بلال می خواد اذان بگه الله اکبر خدا زن و مرد دیدن مادر امام زمان گریه اش شروع شده یه نگاه به حرم بابا انداخت بابا یا رسول الله بلندشو بیا ببین فاطمتو خونه نشبنش کردن😭😭 بابا از وقتی رفتی از علی رو مبگرم بابا الله اکبر یا الله این زینبه خسته حسین خسته حسن خسته مادرشون داره جلوی چشاشون بال بال میزنه صدا زد بابا فاطمه صدا زد بابایه روز اذان می‌گفت بلال می اومدی خونه ی من بابا منو بغل میکردی میگفتی فاطمه ی من تو بوی بهشت میدی بابا اما بابا حالا بیا همون سینمو بو کن بوی خون گرفته😭😭😭 یا الله حسین دیگه طاقتش نمیاد زینب چکار کنم خواهرم مادرم داره میمیره خواهر نگاه کن مادر دیگه نمیتونه نفس بکشه زینب صدا زد حسینم حسنم برید به بلال بگید دیگه اذان نگه😭😭 اشهد ان محمد ن رسوالله یازهرااا صدا زد بابا بیا ببین دیگه دستم بالا نمیاد😭😭 دستات بیار بالا هر گوشه نشستی بگو یا زهرا یا زهرا یا زهرا😭😭 دختر پیغمبر فاطمه گله علی😭😭 💠😭🙏🏻💠💠💠💠
⚘گمنام⚘: |⇦•تمامِ دلخوشی زندگی .. و توسل به حضرت زهرا (س) _ اذان گفتن بلال حبشی _ محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تمامِ دلخوشی زندگی من این است که وقتِ مرگ می آیی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان، فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقتٓ وفایت به عهدِ دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پرِ کاه، سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبل کرد بیا همه کس و کارم زمانِ تلقین است سلام وادی من وادیُ الَسلام علی کجاست مَسکن اَمنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به رویِ ضریح تسکین است کفن کنید مرا رو به قبلۀ حرمش نجف چه جایِ قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کشد به یک میزان سرم به دامن حیدر به روی بالین است سَرم مقابل ایوان طلای شاه نجف سَرم مقابل زهرا همیشه پایین است علی که اَبرویِ او قابِ قَوسِ اَو اَدنی ست اگر مرا نرساند به عرش غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بندۀ خدا گدایِ خانه ی او هر که هست تضمین است مَمات عین حیات است و نار عِین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوشبین است علی امام مَن است و منم غلام علی هزار جان گرامی فدایِ نام علی برو به کار خود ای دون که در دیار علی به عالمی نفروشند تارِ مویِ زهرا را *یاصاحب الزمان! برای مادرت دورِ هم جمع شدیم .. مگه میشه مجلسِ مادر پسر دم در نیاد و نباشه؟ اینقدر فضایِ مدینه براش سنگین شده بود، بعد از شهادت پیامبر از مدینه بیرون رفت، توی صحرا زندگی کرد، شب تو عالم رؤیا پیامبر رو دید.. سلام عرض کرد آقا جواب سلام داد.. اما تحویلش نگرفت، دید پیامبر گرد و خاک به چهره داره.. شب دوم دوباره همین حال.. شب سوم دوباره همین خواب .. خودشُ روی پایِ پیامبر انداخت، گفت: آقا! از من دل خورید؟ پیامبر فرمود: به فاطمۀ ما سر نمی زنی؟ از خواب بیدار شد، بُقچَش رو جمع کرد ، رفت طرف مدینه، وارد شهر شد، خدایا این شهر همون شهرِ .. چرا پیامبر اینطور گرد و غبار به صورت داشت .. کوچه ها رو رد می کنه، انگار نه انگار اتفاقی افتاده .. همه مشغول کار خودشونن .. وارد کوچۀ بنی هاشم شد ، رسید دمِ در ..."الله اکبر".. چرا درِ خانه سوخته؟ دَقُ الباب کرد ، اَسماء در رو باز کرد .. تا چشمش افتاد به چشم بلال صدا زد ؛ یا اهل خانه جمع شید مهمان آمده .. بلال سؤال کرد: اسماء در چرا سوخته؟ خاکستر اینجا چه میکنه؟ بی بی فاطمه کجاست؟ بلال! فاطمه میانِ حجره بینِ بستر افتاده .. بلال وارد حجره شد، برگشت اسماء کسی میانِ حجره نیست.. یه وقت صدا از حجره بلند شد، بیا بلال ..«بیخود نمی گن "نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال‏"، یه شبهه ای از بی بی مونده بود.. یه نگاه کرد ، تا چشمش افتاد به بی بی صدا زد: خانم جان!: در بسترت به چشم من انگار زینبی «آخه ، آدم سه ماهه اینقدر لاغر نمی شود» نشست کنار بستر، فرمود؛ بلال! صدایِ اذان گفتنت رو دوست دارم..‌ خیلی وقتِ صدای اذانت رو نشنیدم .. برام اذان بگو ، وقت، وقت نماز نیست .. اما یه وقت اهل مدینه دیدن صدا از ماذنه بلند شد (*1) الله اکبر.. اهل خونه دیدن بی بی داره بسترش رو جمع میکنه، سجاده پهن میکنه .. همه خوشحال شدن" اَشهَدُ اَن لا اِله اِلا الله .. اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ الله" اهل مدینه جمع شدن، یه وقت دیدن دوتا آقازاده صدا می زنن بسه بلال .. به خدا مادرمون میانِ سجاده از حال رفت .. میخوام بگم بی بی جان ! اسم باباتون رو از بالایِ مناره شنیدی دلت تاب نیاورد .. بمیرم برای اون دختر سه ساله ای که صدا زد :* آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر روی نی بودم کِی از تو جدا بودم آن دم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی *بی بی جان! کجا بودید؟ یه دختر سه ساله هر وقت صدا میزد: "یا اَبتاه" یا با کعبِ نی و تازیانه..* عدو بهانه گرفت و زد ، به او گفتم بزن بزن که برای یتیم زدن بهانه لازم نیست *برا هر دو تا خانم میتونی با این یه خط گریه کنی .. هر دو صدا می زدن:* سیلی گرفته قوت بینایی مرا دیوار می کند کمکم راه می روم منبع: 1_ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۴ 2_ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸ مفید، الاختصاص، ص۷۳
مادر به تپش های دل حیدر.mp3
5.43M
🎤 ┈••مادر به تپش های دل حیدر به جوونی علی اکبر پر قنداق علی اصغر ما رو تنها نذاری محشر من قرصه دلم به دعای حضرت زهرا نون سر سفره ام رسید از دستای مولا کم نشه سایه لطف تو از سرمون کاش مادری کن جان علی مراقبم باش ای مادر ای مادر ... مادر یه دعا کن به خدا گیرم حتی وقتی راهو کج میرم دل خوشیم همینه که آخر یه روزی برا تو میمیرم زیر سایه چادر تو امنه همیشه من یه خواهش دیگه دارم این آخریشه ما رو ببر یه سفر تا نجف وا شه دلامون ما حالمون خوبه فقط پیش بابامون ای مادر ای مادر ...
زمینه- می لرزه زانوی فاتح بدر و خیبر.mp3
6.84M
( می لرزه زانوی فاتح بدر و خیبر ...) مداح: میلرزه زانوی فاتح بدر و خیبر رحمی کن رحمی کن به التماس حیدر قدم قدم از مسجد تا خونه اسم تو رو بردم کاشکی که میمردم همونجا که خوردی زمین تو کوچه منم زمین خوردم کاشکی که میمیردم چشماتو نبند علی برات روضه بخونه به یاد اون روزی که میاد میون گودال غریبونه چشماتو ببند نبینی گودال چه خبره انقده ضربه میزنه تا سرو ببُره بالاخره ▪️بلندشو بگو بُنَیَ قَتَلوکَ عَطشانا ▪️بلندشو بگو بُنَیَ ذَبَحوکَ عُریانا زینبت از دیشب دلش چه بی قراره میخونه با گریه حسین کفن نداره پیروهنی که دوختی این شبها تو با هزار زحمت کاشکی نره غارت غروب عاشورا بین آتیش روسریِ بچت کاشکی نره غارت چشماتو نبند علی برات روضه بخونه دلشوره ی هرشبه علی زینبو شام غریبونه چشماتو ببند وقتی میای از یه راه دور سره حسینت رو میبینی میسوزه تو آتیش تنور ▪️بلندشو بگو بُنَیَ قَتَلوکَ عَطشانا ▪️بلندشو بگو بُنَیَ ذَبَحوکَ عُریانا میپیچه عاشورا ناله ی یا بنی ات میسوزه تو آتیش موی سره رقیه ات رو نیزه بسته میشه از پهلو سره ابوفاضل امون امون ای دل دخترمون میره چهل منزل با ناقه ی بی محمل امون امون ای دل چشماتو نبند علی برات روضه بخونه برای ناموس من و تو یه دونه معجر نمیمونه چشماتو ببند نبینی تو مجلس شراب داغ علی تازه میشه تا حرمله میخنده به رباب ▪️بلندشو بگو بُنَیَ قَتَلوکَ عَطشانا ▪️بلندشو بگو بُنَیَ ذَبَحوکَ عُریانا مراسم فاطمیه اول یکشنبه ۰۵ اذر ماه ۱۴۰۲
اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدي رسولي• اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... بغض زمینیا شکست و تو آسمون عزا و ماتمه صف میبندن ملائکه پشت سرِ امامِ فاطمه اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... قامت می بندن به نمازش الله اکبر، الله اکبر یاد نماز و راز و نیازش الله اکبر، الله اکبر شیرین ترین روزایِ زندگیمو ازم گرفتن، ازم گرفتن خدا شریک خوب بندگیمو ازم گرفتن ازم گرفتن فاطمه دلخوشی زندگیم بود خودت میدونی خودت میدونی دیدی چطور تموم دل خوشیمو ازم گرفتن ازم گرفتن حیدر و این همه غم یارب اِرحَم دارم می میرم از خجالت الله اکبر، الله اکبر از این اُمت دارم شکایت الله اکبر، الله اکبر اَللّهُمَ اِنَّ هذهِ اَمَتُک وَ ابنَتُ عَبدِک وَ ابنَتُ اَمَتِک آیه های سوره ی کوثر زخمی و شکسته و پرپر رو پر بال ملائک نَزَلَت بِک، نَزَلت بِک حیدر و این همه غم یارب اِرحَم لا نَعلَمُ مِنها اِلّا خَیرا جز خوبی ندیدم من از زهرا رسیده وقت تکبیرِ آخر الله اکبر، الله اکبر خدا دیگه تموم کارِ حیدر الله اکبر، الله اکبر نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَة يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ لاَ خَيْرَ بَعْدَكِ فِي اَلْحَيَاةِ وَ إِنَّمَاأَخْشَى مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي خوشی زِ عُمر ندیده خدا نگهدارت صنوبری که خمیده خدا نگهدارت قرار بعدیمان کربلا زمان غروب کنار رأس بریده خدا نگهدارت حسین ای وای، حسین ای وای #رضاابوالحسنی