eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•من موندم و.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج میثم‌مطیعی •✾• در می‌زنن؛ زهرا نرو! این بار من میرم با هر صدای در زدن، صدبار می‌میرم هر شب سراغ حال و روز بی قرارت رو از خون رو دیوار می‌گیرم من موندم و شب‌گریه های بی صدا! زهرا! جز تو ندارم توی این شهر آشنا زهرا! اما تو هم چن روزیه کم صحبتی با من من حیدرم؛ با من چرا زهرا؟ «حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم» از چادرت باید بفهمم حال و روزت رو؟ همراز تو آیا نباید مرتضی باشه؟ ای آسمون من! تو، هم شب گریه کن هم روز کی گفته اشکت بی صدا باشه؟ وقتی که حرف رفتن تو میشه میمیرم دنیای من چیزی به جز لبخند زهرا نیست همسایه ها دیروز توی کوچه می‌گفتن این فاطمه عمرش به دنیا نیست... «حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم» : امیر رضا یزدانی پرداز: اکبر شیخی
|⇦•سلام ما.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس شهید ابراهیم هادی •✾• سلام ما سلام ما سلام ما سلام ما سلام ما، به فاطمه سلام ما سلام ما سلام ما سلام ما به پهلوی شکسته ات سلام ما سلام ما سلام ما سلام ما به بازویِ کبودِ تو سلام ما سلام ما سلام ما سلام ما به قبر بی چراغ تو سلام ما سلام ما سلام ما سلام ما سلام ما به کربلا سلام ما سلام ما سلام ما سلام ما به آن سرِ بریده ات ...
(مدینه)‏fateminasab (0).wav
10.17M
مدینه گریۀ مـن سخـت خسته‌ات کرده  حلال کـن کــه بــوَد روزهای آخر من  خدا گــواست مــرا می‌زدند و می‌لرزید  خدیجه نیست که از من کند پرستاری  از این به بعد دگر زینب است مادر من  دگــر زنــان مدینــه عیــادتم نکنند  مگــر کــه قاتلـم آیــد کنار بستر من  تا سرفه ميكنم بدنم درد ميكند زينب مرا نبوس ، تنم درد ميكند از من نخواه با تو كنم درد دل علي تا حرف ميزنم دهنم درد ميكند اسما بيا و فاطمه را رو به قبله كن اين روز آخري بدنم درد ميكند وقت راه رفتن زانوی من درد می گیره وقت حرف زدن گلوی من درد می گیره دیگه چی بگم از نماز نشسته ام وقتی در وضو بازوی من درد می گیره علی نبینم مرد خونم عزاداره جانشین من یه دختره خونه داره بگو یه نفر میخ و ز در دربیاره از من که گذشت برا زینب خطر داره دم آخر وصیتی دارم ای علی جان به خاطرت بسپار نیمه شبها حسین دلبندم با لب تشنه می شود بیدار بار سنگین این وصیت را از سر شانه ها ی من بردار قبل خوابیدنش عزیز دلم ظرف آبی برای او بگذار گریه کردم ز غربتش دیشب تا سحر سوختم برای حسین با همین دست ناتوان امروز پیرهن دوختم برای حسین کفنش را به زینبم دادم حرف های نگفته را گفتم چند ساعت برای دختر خود فقط از رنج کربلا گفتم گفتمش میوه دلم زینب کربلا باش یار و یاور او ظهر روز دهم به نیت من بوسه ای زن به زیر حنجر او سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا كند كه نباشد سر برادر زینب 🏴
. 🏴سبک یا سلام الله علیها زبانحال ایام 🏴بند اول میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا اسما بریز آب روان اما کمی آهسته تر از کینه ی دشمن شده زهرای من بشکسته پر بر پیکرِ از،گل نازک او مانده نشانه،از تازیانه آخر گرفت از،من فاطمه را دست زمانه،با هر بهانه خدانگهدار زهرای حیدر 🏴بند دوم بر روی دیوار از غمت سر میگذارد حیدرت آندم که دستش میرسد بر زخم روی پیکرت بر صورت نیلیِ تو میگریَد آن خیبر شکن خواهد شد او با خبر از کوچه و آن راز حسن بر صورت از،سیلی کبودت دستش رسیده،اشکش چکیده آن باغبان که،گل را ندیده حالا که دیده،رنگش پریده خدانگهدار زهرای حیدر 🏴بند سوم من میبرم جسم تورا از آشیانه نیمه شب در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام چند قطره خون تازه ایی می آید و خون شد دلم پهلو شکسته،قامت خمیده آید به صحرا،در بین اعدا بر روی نیزه،رأس حسینش بر سر زند او،با درد بازو خدانگهدار زهرای حیدر 🎤 کربلایی ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی ✍کربلایی مجید آقاجانی .👇
. 🕯 یا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روضه ایام بند🕯 جان علی،زهرا فدای اشک تو گل طاها چی میشه که باشی کنار من اگه بری علی میشه تنها عشق علی،زهرا مگه قرارمون نبود باشی خالی نکن پشت علی رو که تنها تویی که همه دنیاشی پاشو از بستر جوون حیدر نرو که زینب میشه بی مادر نرو زهرا جان بند🕯🕯 تاج سرم،زهرا غصه ی تو منو زمینگیر کرد سخته برام ببینم این رو که خوابت نمی بره شبا از درد ای همسرم،زهرا به خاطرم بیا تسلاشو به تابوتت خیره نشو دیگه الحمدلله بهتری پاشو صفای خونم عزیز جونم شفا میگیری اینو میدونم نرو زهرا جان بند🕯🕯🕯 جوان ننه،زهرا نشون نده به من کفن هارو ایشالله روز به روز میشی بهتر از غصه درمیاری بابارو جوان ننه،زهرا نگو خبر داری تو از فردا واسه حسین دل نگرونی که کفن نداره جز یه بوریا نگو از خنجر که روی حنجر میاد و میشه حسینت بی سر حسین واویلا ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی .👇👇
. 🏴سبک در مقام مادر و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ایام فاطمیه 🏴بند اول کیه عاشق تر از مادر،که دلش اندازه ی دریاس کیه عاشق تر از مادر،خود مجنون تو این دنیاس کیه عاشق تر از مادر،که برای ما دلسوزه کیه عاشق تر از مادر،که به پای ما میسوزه دعای خیر اون باعث شده نوکر بمونیم همگی قدر مادرهامونو باید بدونیم مادر،فرشته ی روی زمینه مادر،تو آفرینش نگینه مادر،یه قلبی داره بزرگه مادر،برای فرزند امینه مادر،دوست دارم،مادر 🏴بند دوم اگه میگن ببوس پاشو،نگو که میکشم خجالت تو محبت به مادر کن،وا میشه درهای رحمت توی کارات گره افتاد،بگو مادر منو دعا کن اگه باشه دعای اون،خدا هم میکنه عنایت دعای خیر اون باعث میشه از غم رها شی بخواه از مادرت که زائر کرب و بلا شی مادر،دعاش سریع الاجاب است مادر،نگاه به چهرش ثواب است مادر،اون که نداره میدونه مادر،نباشه،خونه خراب است مادر،دوست دارم،مادر 🏴بند سوم مادری توی این شبها،تو مدینه حالش خرابه امونش رو بریده درد،شبا تا صبح نمیخوابه نگرونش شده دختر،خدا به دخترش رحم کن داره تنها میشه حیدر،خدا به همسرش رحم کن خدا رحمی به مادر که هنوز خیلی جوونه اگه مادر بره بابا تو شهر تنها میمونه مادر،ای مادر بی نظیرم مادر،نرو که بی تو میمیرم مادر،کم نشه سایت الهی مادر،شفاتو آخر میگیرم مادر،نرو نرو،مادر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
4)zamine-haftegi-14020918.mp3
10.92M
کربلایی زخم دلم بهتر نمیشه این حیدر اون حیدر نمیشه زخم دلم هر چی که باشه باز زخم میخ در نمیشه زخم پهلوی زن پا به ماه نکنه هنوز نشد رو به راه روضه هاشو گفتم هر شب به چاه پشت در افتاده بود بی پناه کشتنش اما میگفتن که خودش مرد خودش حتما یه روز محکم به در خورد خودش خورده به جایی چشم و گونش خودش آتیش گرفت لابد تو خونش ای وای من ای وای من زهرا ____________ از بعد تو گفتم همیشه این خونه اون خونه نمیشه یه جوری دسته تو شکستن موی حسن شونه نمیشه روضه میخوندی همش با حسین بگو من غریب ترم یا حسین زنده بودم پیش چشمای من زنمو زدن اما حسین زینبو اهل حرم دل نگرانند حسین تا هست زن ها در امانند حسین تا هست خیمه روبراهه غم ناموس بعد از قتلگاهه ای وای من ای وای من زهرا شاعر : ✍ ۱۴۰۲/۰۹/۱۸ .
. چه باصفاست به لطف و عنایت داور مرورِ خاطرۀ اهل بیت پیغمبر بیا سری بزنیم ای موالیان علی به خانۀ گل طاها، به خانۀ کوثر چه روزگار خوشی داشت بیت وحی خدا چه زندگیِ خوشی بود خانۀ حیدر چه رفت و آمدِ خوبی در آن حوالی بود کنار هم، همه گل‌های فاطمه یکسر خدیجه گرچه نبود، آن صفای روحی بود که بود سِلمیِ والا خدیجه ای دیگر حضور فضه در این جمع لطفِ دیگر داشت نشاطِ پیریِ سلمان، جوانیِ خوش‌تر علی، حسین و حسن را به جان صدا می‌زد شنیدنی تر از آن بود، لفظِ پیغمبر علی چو وصله به نعلینِ پاره اش می‌دوخت چه دیدنی تر از آن بود خندۀ همسر به دستِ مادرِ خانه که سفره می‌شد پهن کمک به فاطمه میکرد، نازنین دختر به ناز، شانه به گیسوی کودکان می‌زد چه عاشقانه به هر صبح و شام این مادر طلوعِ فجر که می‌شد، تمامِ اهل حرم همه نظاره گرِ نورِ زهرۀ أزهر نمازِ ظهر که می‌خواند، دیدنی تر بود سجودِ ماه، و تقلیدِ ذاتیِ أختر هزار نور ز خسارِ فاطمه می‌ریخت به دیدگانِ علی، صبح و ظهر و شب یکسر شکوفه های بهاری که غنچه وا می‌کرد حیاتِ خانۀ او بود، جنتِ کوثر بهشت را به همین بیت می‌توان حس کرد بهشتِ عدن کجا، بیتِ خمسۀ أطهر حسن کنار پدر می‌نشست در مسجد علی سمیعِ کلامِ پیمبرِ داور میانِ خطبۀ جدش، به شوقِ دیدارش حسین تکیه زنان می‌نشست بر منبر درونِ حال و هوای خوشِ حرم ناگاه صفای خانه بهم ریخت، بیت شد مضطر ز اِرتحالِ پیمبر، دو روز نگذشته... هجوم شد به سرایش، هجوم شد بر در دری که داشت سلامِ نبی، در آتش سوخت و سوخت گیسوی زهرا و چادر و معجر رسید اینهمه عصیان، ز جبت و طاغوتی که هیزم آورِ دوزخ شدند، تا محشر فدک بهانه شد و دستِ مرتضی بستند به قصدِ غصبِ خلافت شدند بر مصدر ز ضربه های غلافی، به شانۀ عصمت شکست بازوی زهرا نه، بازوی حیدر لگد زدند چو بر پهلوی کنیز خدا عبور کرد ز روی درِ حرم، لشکر جواب سیلیِ زهراست دستِ فرزندش که انتقام بگیرد، از آن دوتا کافر علی به خانه نشست و گُلَش به گِل، اما بجاست خیرِ کثیرِ نبی در این معبر هر آنکه یاورِ مولاست، رهروِ زهراست مدافعِ حرم است و مدافعِ رهبر شهادت آینۀ ی مادر شهیدان است شهید پیروِ زهراست تا صفِ آخر ✍ .
. |⇦•دلم ای یار... حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── دلم ای یار شده زخمی گل و گلزار شده زخمی در به دیوار، خورده انگار آخه دیوار شده زخمی بازمین خوردنت هرروز منوکشتی مثه اونروز نمیدونم سر زانوت روزی چن بار شده زخمی شونه زخمی، گونه زخمی ، شده زیر چونه زخمی بازمین خوردن زهرا دلِ اهل خونه زخمی باز داره اشکام در میاداین صحنه رو دیدم زیاد زینب میخواد بوست کنه میترسه که دردت بیاد همه ی پَر،شده خونی پَرِ معجر شده خونی درو وا کردی برا من لبه ی در، شده خونی چی میریزه از رو پیرهن قطره قطره روی دامن چی شده از، دم در تا دمَ بستر شده خونی سینه خونی، پهلو خونی یا که شاید بازو خونی هرجا رو جارو کشیدی اصلاً حتی جارو خونی زهرا جان! امروز هوا بارونیه چه درد بی درمونیه به روی دستم فاطمه گوشواره های خونیه کارو بارم شده گریه روزگارم شده گریه سرمو تو چاه میذارم راه چارم شده گریه منو گریه، منو زاری تنهامون داری میذاری با یه دنیا، غم و غصه با یه بقچه یادگاری تو بقچَته سه تا کفن براتو و منو حسن آخ بمیرم برا حسین مونده فقط یه پیروهن یکی داره پیرهنو میدزده.... پیرهن رو که نه کفن، میدزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرو از روی بدن میبره...... ای حسین...! : ✍ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
4_6028235755283813009.mp3
8.68M
|⇦• دلم ای یار... سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی
تشییع جنازه ی حضرت زهرا (س) 😭😭ا😭ا😭😭 دل ما آب شده ناله بی تاب شده شهر پیغمبرتان همه درخواب شده پیش چشم تَر ما هستی طاها می رفت برسر دوش علی حضرت زهرا می رفت وای علی وای علی (۲) جان ما برلب بود نیمه های شب بود پشت تابوت فقط ذکر ما یارب بود مخفیانه دل شب مادر مارا بردند دل بابای مرا از غم او آزردند وای علی وای علی(۲) یاس ما پرپر شد ماتم مادر شد تک وتنها و غریب حضرت حیدر شد کودکان نیمه ی شب ناله و غوغا کردند همگی گریه برای غم مولا کردند وای علی وای علی(۲) خانه ماتم شده بود آسمان خم شده بود چشم طفلان علی مثل زمزم شده بود ذکر بابای غریبم همه یاالله بود برسر دوش پدر جان رسول الله بود وای علی وای علی(۲) 😭😭😭ا😭😭 یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب) با مداحی مهدی حق پرست
. |⇦•آرزوهای مرا... حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── آرزوهای مرا در پشت در آتش زدند کاش می بستند جای دست چشمان مرا ... *همه ی روضه ی بی بی و امیرالمومنین، توو این یه بیتِ ... * دستِ من بسته ولی دستِ مُغیره باز بود *از همه بیشتر اون روز ، مُغیره مادر رو می زد، اونقدر مادر رو زد، که وقتی امام حسن می دیدش، بدنش می لرزید، گفتند آقا چرا بدنتون می لرزه ؟ فرمود : مگه نمی بینی ، مُغیره داره میآد ...* الهی بشکند دستِ مُغیره که بینِ کوچه ها، بی مادرم کرد ... :استادسازگار *اونچنان بی بی رو زد،توو مقتل می دیدم، مادر با صورت زمین خورد، ... یازهرا یازهرا ... الهی هیچ کسی نبیه مادرش زمین میخوره، حتی زمین خوردن مادرت را هم تحمل نداری، فوری میدوی زیر بغلش رو میگیری، میگی مادر چی شد، چرا زمین خوردی ؟ تا برسه که کسی جلوی چشمت، مادرت رو بزنه ... از اول اهلبیت با صورت زمین خوردن ، مثل اینکه یه رسمی شد، ... مادر، مدینه ، با صورت توو خونه زمین خورد، امیرالمومنین توو محراب کوفه، وقتی ابنِ ملجم ملعون، شمشیر به فرقش زد، با صورت زمین خورد، لذا یه بیت زبان حال امیرالمومنین با اون ابن ملجم معلون هست : بزن طوري بفهمم مثل زهرا كه با صورت زمين خوردن چه سخت است ؟ : علی صالحی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
3. آرزوهای مرا.mp3
4.07M
|⇦• آرزوهای مرا.... سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس حاج عباس حیدرزاده
‍ ❣﷽❣ 🔘 ⚫️ (5) 🔘 حضرت علی اصغر ع ⚫️ 🔘 💥برکوکب آسمان عصمت صلوات 💥بر فاطمه گوهر نبوت صلوات 💥بر مادر یازده  امام  برحق 💥ازصبح ازل تابه قیامت صلوات ⛥(دعای فرج) 💠ومولاتنا.... 🌾اسم زهـرا  آبروی عالم است 🌾 اسم زهـرا چون نگين خاتم است 🌾 اسم زهـرا يادگاری نبی ست 🌾 اسم زهـرا دلخوشیهای علی ست 🔶درجهان تازنده ام گویم ثنای فاطمه 🔶دست حاجت میبرم،سوی خدای فاطمه 🔶گر برای ، درد بی درمان مداوا طالبی 🔶رایگان درمان کند دار و الشفای فاطمه دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان... (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند .. آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم) ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم 🔺آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن.. (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه (اما زبون حال بی بی زینب و التماس دعا) ()(خدایا عاشقان را..)👇 (اوج) 🔅الا ای مادر پهلو شکسته 🔅ببین که زینبت درغم نشسته 🔅ببین مادرکه من گریان و زارم 🔅بجای مادرم من خانه دارم 🔅بیامادر ببین بابا غریبه 🔅بیامادر ببین دل بی شکیبه 🔅زبعد تو پدر خونه نشینه 🔅دل زینب به درد وغم عجینه ای مادر مادر مادر.. 🔅آخ بیامادر حسن قلبش شکسته 🔅حسین یک گوشه ای تنها نشسته 🔅بیامادر ندارم بی تو یاری 🔅ندارد دخترتو غمگساری 🔅به یادت با دلی خونبار، گریم 🔅کنار آن درو دیوار، گریم 🔅به یادمحسن شش ماهه گریم 🔅به یاد مادرم با ناله گریم ✍(یوسف لاطف.آمل) (شعر طولانیه مختصر کنید بهتره👆) 💥امان امان..3 اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه) ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان.. آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت.. الباب و الجدار و الدما شهود صدق ما به خفا یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار .. 🌿آی حاجت دارا.. جوون دارا..آی درد دارا.. آی ناله دارا.. آی دلای کربلایی دلتو ببرم کربلا... اونایی که آرزوی کربلا به سینه دارن کجا نشستن اوتایی که دلتنگ کربلان کجا نشستن این یه یادگاریه که بی بی گذاشت.. یه یادگاریم کربلا بود... آخ امان از دل رباب 2 .. 🌾من میگم..حتما لباسای علی اصغرو بغل میگرفت ...ناله میکرد گریه میکرد.. لای لای میگفت. ⛤لالا لالا لالا ای مهربونم ⛤لالالالالالا آروم جونم ⛤لالا میگم گلم راحت بخوابی ⛤لالالالا گل شیرین زبونم ⛤لالا لالا لالا ای نازنینم ⛤لالا لالا لالا ای مه جبینم ⛤لالا لالا لالا ماه شب افروز ⛤شبم با گریه میشه صبح هر روز ⛤دلم از رفتنت آتش گرفته ⛤دلی از غم همه سوز و همه سوز ♨هر چقدر ناله داری آخ مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، آخ جوون داری..سه مرتبه ناله بزن بگووو 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
AUD-20221121-WA0001.
3.05M
🏴 نوحه حضرت فاطمه زهـــــرا زبانحال حضرت زینب (س)👆 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اَمان اَمان اَمان اِی دل اَمان اِی دِل اَمان اِی دِل (۴) روز به روز آب میشه مادرِ من (۲) 😭 رنگِ مهتاب میشه مادرِ من لرزه افتاده به دستاش چه کنم (۲) سوُ نمانده توی چشماش چه کنم جای اینکه دستاشو بالا کنه (۲) برای شِفای خود دعا کنه زیرِ لَب میگه خدا منو بِبر(۲) نمیخوام دیگه شفا منو ببر(۲) 😭 دِلِ من با غُصه ها خُو میگیره(۲) مادرم همش زِ من رو میگیره دِلم این روزا همش شور میزنه (۲) غصه هاش قلبمو از جا میکنه(۲) 😭 اِی خدای مهربون مادرمو شِفا بده (۲) مادرم بستریه دردِ اونو دوا بده (۲) اِی خدا دارم میمیرم آه وُ نالهِ کارمه 😭 یه دعا دارم اونم من فقط شِفای مادره(۲) 😭 اِی خدا زِ دردِ پهلو مادرم تاب نداره(۲) چی بِگم شبها همش ناله داره خواب نداره(۲) وقتی از ناله های نیمه شبش یادم میاد(۲) 😭 اشک وُ چشم وُ ناله ایی خدا به فریادم میاد(۲) نکنه مادرِ مهربون میخواد بره سفر (۲) آخه این روزا همش میگه خدا منو بِبر(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هديه محضر بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صلوات 😭🏴 التماس دعای فرج و عاقبت بخیری 🤲😭
داستان انار روزی حضرت زهرا علیها السلام بیمار و بستری شد. علی علیه السلام به بالین او آمد فرمود: زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟ گفت: من از شما چیزی نمی خواهم. حضرت علی علیه السلام اصرار کرد. فاطمه علیها السلام گفت: ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود. علی علیه السلام فرمود: ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم. فاطمه علیها السلام گفت: اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است. حضرت علی علیه السلام برخاست و برای فراهم نمودن انار از منزل بیرون رفت. در راه با چند نفر از مسلمانان روبرو شد و از آنها پرسید: انار در کجا پیدا می شود؟ آنها گفتند: یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود. حضرت به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد علت آمدن آن حضرت را پرسید؟ علی علیه السلام ماجرا را گفت و افزود که برای خریداری انار آمده ام. شمعون گفت: چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام. همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگها پنهان کردم. آنگاه رفت و انار را آورد و به حضرت علی علیه السلام داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است. امام فرمود: همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت. آن حضرت در برگشت به طرف منزل، صدای ناله درمانده ای را شنید، به دنبال صدا رفت، دید مردی غریب و بیمار و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است، حضرت جلو رفت و سرش را به دامن گرفت و از او پرسید: تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟ گفت: ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرضهایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است - امام فرمود: من یک انار برای بیمار عزیزم می برم، ولی تو را محروم نمی کنم و نصفش را به تو می دهم. حضرت انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود! علی علیه السلام نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد. آنگاه حضرت بعد از خداحافظی با آن جوان بیمار به سوی خانه حرکت کرد. در حالی که از شدت حیا غرق در فکر بود به در خانه رسید، ولی حیا کرد وارد خانه شود. از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه علیها السلام خواب است یا بیدار. مشاهده کرد فاطمه علیها السلام تکیه کرده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست. پرسید: فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟ فاطمه علیها السلام گفت: ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است. (5)   (5) ریاحین الشریعة، ج 1، ص142.
. داستان چادر حضرت زهرا و طایفه ای از یهود ☑️☑️ یک‌بار حضرت علی علیه السلام مقداری جو از یک یهودی به وام گرفت، یهودی در گرو وام چیزی طلبید، علی علیه السلام چادری پشمین متعلق به فاطمه سلام الله علیها را نزد یهودی به گرو نهاد. یهودی آن را در اطاقی گذاشت و چون شب شد زن او برای کاری به آن اطاق وارد شد و مشاهده کرد نوری در آنجا می‌درخشد که همه اطاق، از آن روشن است. نزد شوهر خود بازگشت و خبر داد که در آن اطاق نوری بزرگ و درخشان دیده است، یهودی از گفتار زنش شگفت‌زده شد و فراموش کرده‌بود که در آن اطاق چادر فاطمه سلام الله علیها است. باشتاب برخاست و به آن اطاق آمد و مشاهده کرد نور چادر حضرت زهرا (س) است که از هر سو پرتو افکن است، چنان‌که گویی ماه درخشانی از نزدیک می‌تابد! تعجب کرد و بیش از پیش در محل چادر خیره شد و دریافت که آن نور از چادر فاطمه (س) است. از خانه بیرون آمد و نزد وابستگانش شتافت و زنش نیز وابستگان خود را خبر کرد و حدود هشتاد تن از یهودیان گردآمدند و این موضوع را مشاهده کردند و . منتهی الآمال، ص 160. 📚رهروان ولایت .