eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
744.4K
◾️نوحه سنتی حضرت زهرا(س)◾️ 📝 🎤 یارِ جوان فاطمه زهرا بی تو علی گردیده تنها ۲ دار و ندارم ، یاور و یارم بی تو عزیزم غم و غصه شده کارم یارِ جوان فاطمه زهرا بی تو علی گردیده تنها ۲ ای گُلِ نیلی ، خوردی تو سیلی بی تو ندارم به جهان من دیگه میلی یارِ جوان فاطمه زهرا بی تو علی گردیده تنها ۲ یارِ شهیده ، قامت خمیده مثل تو هرگز به جهان کسی ندیده یارِ جوان فاطمه زهرا بی تو علی گردیده تنها ۲ رفتی زِ دستم ، زِ غم شکستم کی رَوَد از خاطر تو دستای بستم یارِ جوان فاطمه زهرا بی تو علی گردیده تنها ۲ بود و نبودم ، یاسِ کبودم شب تا سحر از غمِ تو غرقِ سرودم یارِ جوان فاطمه زهرا بی تو علی گردیده تنها ۲ لاله ی پرپر ، حامیِ حیدر چشمِ منه غمزده ماند به خونِ رو در یارِ جوان فاطمه زهرا بی تو علی گردیده تنها ۲ لبیک یا زهرا🏴🏴🏴
🏴 هر شبِ بی مادری شام غریبان می شود طفل بی مادر همیشه زود گریان می شود 😭😭😭 اشک و آه و ناله و سوز جگر سهمیه و خونِ دل روزیِ بسیارِ یتیمان می شود طفل نازک دل کجا و... مُردن مادر کجا ؟! کوه اگر باشد از این غم زود ویران می شود خاطرات دود و آتش زنده می گردد اگر ؛ لحظه هایِ جانگدازِ پُختن نان می شود هر زمان یک آشنایی خانه را در می زند بیشتر در بچه ها زینب هَراسان می شود هر کسی با خاطراتی اشک می ریزد ولی؛ در دل کوچه حَسن خیلی پریشان می شود یک سفارش کرده مادر،گفته که هر نیمه شب یادتان باشد"حسین"در خواب عطشان می شود دوخته یک پیرُهَن بهر حسین و گفته که: این پسر در کربلا یک روز عریان می شود گفته که زینب ببوسد حَنجرش وقت وِداع گفته این حنجر به تیغ شِمر مهمان می شود نام مادر، یاد مادر، بوی مادر، اشکِ غم... طفل بی مادر همیشه زود گریان می شود (دلسوخته) 🖤 🔷️اشعار
سُخن از درد درون و جگرِ سوخته است سُخن از آتش سوزان و درِ سوخته است ناله ی فاطمه را فِضّه به فریاد برس... سُخن از صورت و از مویِ سَرِ سوخته است لگدی زد به در و سینه به در دوخته شد سُخن از چادر و از یک کمرِ سوخته است به روی خاک صدا زد مَددی یا اَبتاه... سُخن از غُنچه گُل و یک ثَمر سوخته است چه بگویم! به که گویم؟ که چه آمد به سَرش سَخن از طفل شهید و مادرِ سوخته است! (دلسوخته) 🖤 🔷️اشعار
sobh 03.mp3
27.39M
می خواهم از مدینه خدا حافظی کنم از میخ و زخم سینه خدا حافظی کنم خیلی شکسته پر شده ام الوداع علی آماده ی سفر شده ام الوداع علی با اینکه بیشتر ز خودم دوست دارمت من را ببخش میرومو میگذارمت نه سال بیقرار خلوص تو بوده ام بانوی خانه ی تو عروس تو بوده ام علی من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما برای تو طلب صبر میکنم من را ببخش زحمت تابوت می کشی عطر تو هنوز تو آغوش منه هنوزم صدات تو گوش منه یادته جای سرت رو شونمو حالا تابوته که رو دوش منه نمیدونم حالا سینه چاک کنم یاکه اشک دخترت رو پاک کنم چه چوب تری رو فروختم که باید زنمو جون جون تو خاک کنم حالم بدس حال تو وقتی که خوب نیست خورشید من بمان که زمان غروب نیست تا حالا شده اینجوری بشی هی ازت میپرسن چته میگی حالم بده حالم بدس حرف بزن درد دل کنیم با من سخن بگوید غم و غصه خجل کنیم حالم بدس حال تو بهتر نمی‌شود اوضاع از این که هست بدتر نمیشود تنها تو اعتنا به کلامم کنی بس است جای تمام شهر سلامم کنی بس است حالم بدس است حق به زانو بغل کنم چرا علی زهرا نشد به قول و قرارم عمل کنم چی بود قول و قرارت زهرا زهرا قرار بود سپر من شوم زهرا قرار بود سپر من شوم نه تو مرد میان رنج و خطر من شوم نه تو حالم بد است حق بده دیده تر کنم زهرا خودت بگو که چه خاکی به سر روزگارمو سیاه نکن نرو بچه هاتو بی پناه نکن نرو فاطمه خدا نخواست مادر بشی اینقدر میخ درو چه کس‌ای زخمتو نمک زدن تورو با بهانه فدک زدن دردمو یه مرد میدونه یعنی چی تو محله زنمو کتک زدن این غم کجا برم که تورا مردها زدن زهرا تورا برای رضای خدا زدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5949559470613861814.mp3
3.36M
یازهرا🌺: مادر فدای قبر بی نشانت فدای قامت کمانت فدای پهلوی شکسته فدای دست نیمه جانت مادر میان کوچه ها چه دیدی که جان سپردی و بریدی به جز حسن کسی نداند تو از کشیده چی کشیدی زهرا به نفسی انت فاطمه جان مادر همه وجود تو شرر شد برای همسرت سپر شد تمام روضه ات همین است که قاتل تو میخ در شد بانو زَنَم ز غصه تو فریاد خزان شده بهارت ای داد چه شد به پشت درب خانه که بار شیشه تو افتاد زهرا به نفسی انت فاطمه جان مادر میان اشک و روضه و آه بگو تو از غریبی چاه گرفته قلب من دوباره داره میاد محرم از راه زینب چه آمد آخه بر سر تو میان شعله معجر تو بمیره عالمی برایت به نی سر برادر تو زهرا به نفسی انت فاطمه جان عمه غریبی تو بی مثاله همیشه این برام سواله که گوشه خرابه شام چی اومده سر سه ساله وای از خرابه و شلوغی شام صدای هلهله روی بام میان اشک و ناله تو صدای خندهها و دشنام زهرا به نفسی انت فاطمه جان
‍ ‍ (س ) ‍ بریم درِ خانه ی حبیبه ی خدا ، فاطمه زهرا سلام الله علیها ... عرض ادب کنیم ... رسم مراسمات اینه آخرین شب بریم درِ خانه حبیبه ی خدا ... بی بی جانم ... هر چه کردیم ، امشب دیگه چشممون به دستهای توئه فاطمه جانم ... کدوم دست ؟!... بمیرم ... علی مرتضی مشغول غسل بود ... أسما میگه من آب میریختم ، علی بدن رو غسل میداد ... یه وقت دیدم دست از غسل کشید ... سر به دیوار گذاشت ، ناله میزنه ، گریه میکنه ... آقا از فراقت فاطمه گریه میکنی؟! حق داری ... اما خودت فرمودی دل شبه ، اینگونه ناله نزنید ... بلند بلند گریه نکنید ... چی شده اینطور ناله میزنید؟! فرمود أسما ... فاطمه ی من تا زنده بود ، بازوی ورم کردشو نشونم نداد ... شبی که آن تنِ عفت حجاب را شستم به اشک و خون دل آن دُرّ ناب را شستم مجال غسل نمی یافتم ز اشک روان شبی که بضعه ی ختمی مَآب را شستم (بمیرم برا دلت علی جانم ...) به سینه خونِ دلم موج زد در آن دل شب که زخمِ سینه ی از خون خضاب را شستم زهرا جان ... خدا داند دلم چون گریه میکرد به حالم دشت و هامون گریه میکرد ندیدم زخم پهلو را من آن شب ولی دیدم کفن خون گریه میکرد زهرا جان .... نازنین بدنِ حبیبه ی خدارو در دل شب غسل داد ... حنوط کرد ... کفن نمود ... اما هنوز آخرین بند کفن رو نبسته ... یتیمان فاطمه رو صدا زد ... هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ... یعنی بیایید و از دیدار مادر توشه بردارید ... حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ... علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ... چه منظره ای شد نمیدونم... همین قدر بگم هاتفی ندا داد ... یاعلی بردار حسنین را ... ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ... حسین ..... حسین ... حسین ... بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه حاج مهدی سماواتی
4_5893057629646755040.mp3
3.99M
🖤سینه_زنی_حضرت_زهرا 🖤 🎧مداح حاج مهدی رسولی 🎧 اینقدر غمِ مردمو خوردی ای مادر ِ غمخوار شده حرفِت ورد ِ زبونا هر جا ثُمّ الدّار دلم از این می سوزه تو مدینه یکی نمیگه چه غصّه ای داری تو که شب تا سحر برا مردم تو دعاهات چیزی کم نمیذاری جوری فتنه شده که تو حتّی میون ِ خوبام یاری نداری نگرانم من، واسه این زخما نگرانم من چون خونیه نفسات مظلوم مادر، بی کس مادر میدوید تو کوچه یه نفس مادر نَفَسِش حیدر، حیدر حیدر حیدر حیدر، حیدر حیدر 🖤حیدر حیدر .. حیدر حیدر دنبال ِ حیدر می دوید از سینه اش خون میچکید 🖤حیدر حیدر ... حیدر حیدر باز مشغول ِ کاری با لبخند که انگار .. نه انگار.. که ازت دو تا دنده شکسته بین ِ در و دیوار چرا برات نگران نباشم که نَفَسِت گاهی بر نمیگرده الهی مادر برات بمیرم که تموم نفسات پر درده اون دستای ِ مهربونت دیگه موهامونو شونه نکرده چی شده پهلوت، کبوده بازوت چه ورم داره ، گوشه ی ِ ابروت ای جان مادر، بی کس مادر 😭 ای جان مادر، ای جان مادر 😭 ای جان مادر، بی کس مادر😭
4_5922612807144047722.mp3
6.94M
‍ 🎤 سبـک : واحــد # فاطمیه بر مشامم میرسد بوی عزای فاطمه میشوم آماده ی گریه برای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... هاتفی از آسمان میدهد امشب ندا فاطمیه آمده ، فاطمیه آمده ماه عزای فاطمه میشوم آماده ی گریه برای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... فاطمیه آمده اِی فاطمیون غیور خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری این لباس مشکی اَم باشد عطای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... من کجا و گریه در بزم عزای او کجا اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه بر جراحات عمیق فاطمه مَرهَم نهد هر کسی گِریَد میان روضه های فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند میشود ایمن زِغم تحت لوای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا بار الها جان من گردد فدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل ای که هستی در پِی رضای فاطمه میرسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه کِی می آیی تا بگیری انتقام مادرت مهدی زهرا بیا ای دلربای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
اذا زلزلت الارض زمین محشر عظماست؛ چه شوریست چه غوغاست از این حال زمین لرزه به دلهاست؛ نه پستی، نه بلندی و نه دریاست رسیدست همان روز قیامت؛ همان لحظه موعود که فرمود خدا زود رسد زود خلائق همه در حال فرارند و بی تاب و قرارند آرام ندارند! و این روز همان روز حساب است… همان روز سوال است و جواب استکه مردم همه اینگونه پریشند نه در فکر پسر یا پدر و مادر و فرزند همه در پی خویشند… و مردم همگی مست؛ همه بی خود و مدهوش که ناگاه رسید از سوی حق نغمه چاووش… الا اهل قیامت همه ساکت و سرها همه پایین و ای جمله خلائق همه خاموش! شده گوش سراسر همه عرصه محشر پر از آیه کوثر ملائک همه در شور غزل خوان همه سرمست شمیمِ گل حیدر؛ گل یاس پیمبر چه حالیست خبر چیست مگر کیست قدم رنجه نمودست به محشر؟ یگانه گوهر حضرت داور الله اکبر یا حضرت زهرا صدیقه اطهر… ملائک همگی بال گشودند و فرشِ قدم مادر سادات نمودند آری خبر این است امید همه آمد جبریل صدا زد که خلائق انگیزه خلق دو جهان فاطمه آمد و مبهوت جلالش همه ناس پیچید به محشر همه جا عطر گل یاس؛ زهراست و آن وعده شیرین شفاعت بر چشم ترش اشک نشستست چو الماس  بر دست کبودش اسباب شفاعت همان دست جدا از تن عباس و زهرا شده گریان اباالفضل هم گریه کن و نوحه سرای غم چشمان اباالفضل مردم همه ساکت همه مبهوت و حیران اباالفضل کین فاطمه ابر کرم و رحمت و عشق است کز او شده جاری به لب خشک زمین، بارش باران اباالفضل ناگاه همه از دهن یاس شنیدند الله قسم میدهمت جان اباالفضل سوگند تو را حق دو دستان اباالفضل؛ بر فاطمه ات بار الها تو ببخشا هر کس که زده دست به دامان اباالفضل… و یاران اباالفضل همه مات از آن هیبت عباس انگار نه انگار که این روز حساب است یک بار دگر روضه و گریه یک بار دگر سینه زنی غربت عباس زهراست کند نوحه سرایی آری شده برپا به قیامت یک بار دگر هیئت عباس عباس همانی که قتیل و العبرات است هر قطره مشکش،آبی ز حیات است شرمنده ز شرمندگی اش آب فرات است با گریه زهرا دیدند ملائک همگی اشک خدا ریخت؛ با نام اباالفضل و دستان شفیعش ترس از جگر اهل ولا ریخت ناگاه در آن حال پریشان دل مادر سادات آمد ز سوی حضرت معبود ندایی که زهرا تو همه کاره مایی، تا باز به چشم همه خصم رود خار تا باز ببینند همه وعده دادار تا کور شود هر که به دنیا ز حسد کرد حق تو و فرزند تو را ضایع و انکار بخشم به تو هر کس که تو فاطمه گویی ای شیر زن حیدر کرار ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── مهدی مختاری اذا زلزلت الارض
حضرت زهرا (س) گریز به امام حسن(ع🥀🥀 صل الله علیک یا فاطمة الزهرا یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک علی لله و قدمناک بین یدیه حاجاتنا یا وجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله 🤲😭 شعر روضه چوگیسوی تو من در پیچو تابم یاابن الزهرا... 👇 ببین مادر نشستم در کنار بستر تو به سختی بازو بسته می‌شود چشم تَر تو منو شمع وجودم بسوزد تار و پودم همه شب تا سحر با منو روی کبودم😭 ببین مادرم به چشم ترم کنم بر تو نظاره ز خانه مرو شبانه مرو مکن ازما کناره مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم بگم یا نه😭 بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم کنار بسترت درناله ی امن یوجیبم در شَوَم مادر فدایت کنم هر شب دعایت برای رفتن راه شود در عصایت😭 بمیرم برات، عزیز مادرم ،نرو مادر غریبم ز خانه مرو شبانه مرو ببین مادر غریبم 😭 مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم آخی 😭😭😭 الهی در جهان ای حی داور نبیند هیچ پسری کتک خوردن مادر نبیند هیچ دختری داغ مادر آخ خدا نیاره که هیچ مادری رو جلو چشم بچه ش بزنن بخدا خیلی سخته... 😭 آخ خدا نیاره، جلو چشم مردی خانمش رو بزنن 😭😭😭 و نتونه کاری کنه مجلس به نام خانم فاطمه الزهرا و امام حسن... هر نیتی داری مد نظر بیار گرفتاری بگو یازهرا... مشکل داری بگو یازهرا... جوون داری بگو یازهرا... مریض داری بگو یازهرا... درد پنهون داری بگو یازهرا... غریبی بگو یاحسن... آقام غریبه... (خیلی دلم می خواد تو روضه گریه کنم) (من از عمق وجودم مایع میزارم) شما بلند بلند برا آقاتون گریه کنید... مقدمه خوندم دلت آماده ی روضه بشه... هر وقت شب شهادت عزیزی باشه رسمه، عاشقا خودشونو میرسونن حرمش... 😭بمیرم آقا 😭 امروز می خوام یه جور دیگه برا امام حسن... روضه بخونم همه ی این ابیات می خوام بگم برا دو بیت آخرش...یاامام حسن... 🔸روی ضریحت می گذارم تا سرم را 🔸انگار در آغوش خود دارم حرم را 🔸باگریه آمد هر کسی، باخنده برگشت 🔸فهمیدم اینجا، معنی، جود و کرم را 🔸با دست خالی آمدم، چیزی ندارم 🔸آورده ام باخود فقط، چشم ترم را 🔸من روبه روی گنبد تو نذر کردم 🔸تنها النگوهای، دست دخترم را 🔸مثل کبوترهای صحنت پهن کردم 🔸در زیر پای زائران، بال و پرم را (همه رو گفتم فقط برا این دو بیت) حلالم کنید گریه می کنم... 🔸حالا که دقت می کنم، صحنی نداری... 😭😭😭😭😭2 🔸هر چند می گردم همش دور برم را شده چیزی گم کنی؟؟ هی دور خودت می گردی... پیدا نمی کنی 😭😭😭 میگی انگار نیست که نیست 🔸بااین خیالات دلم جای ضریحت 🔸باید به روی خاک، بگذارم سرم را😭😭😭😭😭😭😭 🔸چه حرمی داره حسین... 🔸ولی حسن آقام حرم نداره... 2 🔸چه گنبدی داره حسین... 🔸ولی بقیع همش گرد و غبار... صدا زد گفت حسن جان بیا پسرم عزیزدلم... می خوام برم قباله ی فدک رو بگیرم باید یه مردی باهام بیاد به بابات که نمی تونم بگم... تو بیا حسنم... آخه مادر حسن رو مرد خطاب کرده قند تو دلش آب شد خوشحال شد کنار مادر راه افتاد رفتن و برگشتن دست تو دست مادرشه تو کوچه های بنی هاشم خوشحال دارن برمیگردن اما آی گریه کنای زهرا... و حسن یه مرتبه همه چی عوض شد امان از اون لحظه ای که اون نانجیب جلو راه مادر رو بست چشمتون روز بد نبینه الهی نبینید اون چه حسن... دید 😭 تا اون نامرد رسید چنان سیلی به صورت زهرا... زد... ای وای ای وای حسن میگه یه مرتبه دیدیم مادرم روی زمین افتاده داره دنبال گوشواره ی پاره شده ش می گرده ضرب سیلی چنان شدت داشت دیدیم مادرم راه خونه رو گم کرده دستش رو گرفتم صدا زد حسن جان مبادا به بابات علی بگی... نکنه بگی چه دیدی کنارم اگه به بابات بگی دق می کنه های های ازتون ناله می خواما باید حقش رو ادا کنیم ناله داری یانه؟ رحمت خدا بر پدر و مادراتون آره حقشم اینه باید برا مادرمون زهرا... بلند بلند گریه کنیم باید برا بغض های جانسوز حسن بلند بلند گریه کنیم عالمی به فدای بغض های شبانه ی حسن.. الهی بشکند دست مغیره... میان کوچه ها بی مادرم کرد... ناله بزن بلند بگو ای غریب حسن 😭 آخ... بنال ای دل که قلبم بی شکیب است دلم محتاج درمان طبیب است اخ بگو به سوی آسمان پر کشیدی مادر مادر خداوندا چه آمد بر سر من 😭 هرجا صدای منو میشنوی امروز مادر امام حسن.. ان شاءالله دعات کنه😭 ان شاءالله امروز مادر دل سوخته مادر غریب برای گره های کارت برای شفای مریضت برای دردهای دلت دعا کنه 😭 دستتو بیار بالا از عمق وجودت صداش بزن یا حسن یا حسن یا حسن✋😭 حسن آرام جانم حسین روح و روانم صل الله علیکم یا اهل بیت نبوه و معدن الرساله هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 فاطمه رفت و مدینه غم گرفت در فــراق او عـلی مـاتم گـرفت فاطمه رفت وعلی ماند وغمش قصه ی پُر غصه ی عمر کمش از سرِ شب تا سحرگه ناله داشت سر به دیوار غریبی می گذاشت ناله ها می زد که ای یاس کبود فاطمه جان این جدایی زود بود بعد زهرا باب غصه باز شد تازه غم های علی آغاز شد این مصیبت جان حیدر را گرفت قُــوَّتِ ســـردار خیبـر را گـرفت تا علی از فاطمه شد بی نصیب همدم و یار غریبان شد غریب ازعلی بس کینه داشت آن ذات بد فاطمه را کُشت با مُشت و لگد جُــرم زهــرا بــود یــاریِ ولی کرده با جانش حمایت از علی از ولـی و از ولایـت دم زده در مسیر حق قدم محکم زده افتخار فاطمه این بود و هست که فداییِ ولایت گشته است از ولی هر کس حمایت می کند فاطمه از او شفاعت می کند روزگــار بـی وفـایی را ببـین شد امیرالمؤمنین خانه نشین کیست داند حال طفلان علی؟ حال طفـلان و پـریشان علی بچه های مادری بـی مادرند همچو پروانه به دور حیدرند غیـراین طفـلان علی یاری نداشت فـاطمه که رفت غمخواری نداشت حیدر از آه یتیمان چون کند؟ ناله ی زینب دلش را خون کند خـانه را زینب مـرتب می کند یاد مادرجان خود تب می کند لحظه ی راز و نیــاز فـاطمـه بر سرش چـادر نمـاز فاطمه شـد یتیـمه حیف خیلی زود او راه می رفت همچو مادر بود او هرکه«مداح»، زینبی شدباورش چــادر زهــرا  نیفتـاد از سـرش 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5947407786487846539.mp3
2.13M
پدر خاک داره خاک می‌ریزه به روی مادر آب توو دل خاک داره یاس میکاره دل شب ابوتراب سخته زهراشو بذاره و بره علی از فاطمه دل نمیبُره خاک و گِل کرده ببین با گریه هاش آخه خیلی دلش از دنیا پُره باورش نمیشه رفته / برای همیشه زهرا حالا دیگه موند علی با / غم و غصه های دنیا «امون از غریبی ای وای» از روی خاک داره با اشک و آه بچه‌ها رو میبره خسته و خمیده داره میره راه چشاش از غصه تره سخته بی فاطمه برگرده خونه خونه ی علی دیگه زمستونه همه جا خاطره هاش مونده هنوز رفت از این خونه چه قدر غریبونه باورش نمیشه رفته / برای همیشه زهرا حالا دیگه موند علی با / غم و غصه های دنیا «امون از غریبی ای وای»
السلام علیکِ یا مادر 🖤 از رفتنِ بدون علی درگذر ، بمان من التماس می کنم ای همسفر بمان شاید دعای نیمه شبِ من شفات داد جان علی نکن عجله ، تا سحر بمان یک شهر دشمنِ من خانه نشین شده‌ست با من در این مدینه‌ی پر دردسر بمان بگذار لااقل دلِ سیری ببینمت حالا چه می شود دو‌سه شب بیشتر بمان تاریک می شوی ز چه ای چلچراغ عرش حتی شبیه شمع شده ، مختصر بمان مرهم برای زخم تنت جور می کنم شرمنده ام به خاطر آن میخ در ... بمان میلاد خانی
شعله های دل « عجب گلی روزگار » ز دست حیدر گرفت از علی مرتضی دخت پیمبر گرفت دید علی ناگهان در دل آتش عدو همره آلاله اش غنچه ی پرپر گرفت بس که شرر خیز بود آتش و آن ماجرا دست به پهلوی خود بانوی اطهر گرفت در غم او مرتضی ناله مکرّر زند داغ غمش از علی اشک مکرّر گرفت فاطمه و شعله ها آه کزین ماجرا در دل شیر خدا آتش غم در گرفت کوثر قرآن که رفت از برِ حیدر ولی زانوی غم در بغل ساقی کوثر گرفت دست نبی ناگهان گشت برون از لَحَد آه پدر آمد و پیکر دختر گرفت لحظه ی آخر نبی پیش دو چشم علی یاس خزان دیده را آمد و در بر گرفت ناله ی طفلان او در غم مادر بلند خانه ی بی فاطمه جلوه ی محشر گرفت مثل حسین و حسن زینب او یک طرف ناله ی واویلتا از غم مادر گرفت سوخت درِ خانه و سوخت دل کودکان دامن این خانه را شعله ی آذر گرفت «یاسر» ازین ماجرا غرق عزا شد دلش وز صدف چشم خود دانه ی گوهر گرفت محمود تاری «یاسر»
شروع می شود اندوه شعر با گریه اشاره ایست به داغ دل شما گریه شبیه پرچم شبهای بیت الاحزان است بلند شد به قیام تو بی صدا گریه کنار برکه جریان گرفته در تاریخ به خواب برده گمانم سقیفه را گریه اگرچه واژه در اندوه تان کم آوردم زبان دیگری آورده ایم با گریه زمین به شوق تو گرم است و رودها سرمست به ربنای تو شد زمزم دعاگریه شکوه مادری ات را به آیه ای برسان گرفته گونه ی تقدیر هل اتی، گریه غزل، حماسه ای از شعر مادرانه شده و مثنوی پر احساس عاشقانه شده بگو برای علی از قرار زندگی ات دفاع کرده ای از اقتدار بندگی ات بخند تا که علی جان بگیرد از جانت که مرهم است عسل روی زخم پنهانت نشسته ای و سرت گرم موی زینب شد و ناگهان همه ی بیت ها مرتب شد چقدر شانه زدی حجم غصه هایت را شنید قصه ی بی تاب در، صدایت را میان مادری و دختری و همسری ات چه خطبه ها که نخوانده مقام سروری ات بگو برای جهان رازی از وجودت را سکوت میکنم انبوهی از نبودت را و ذکر مهره ی تسبیح می شود کوثر فرشته آمده پابوس حضرت مادر
مولا غمین مباش سلامت نمیکنند یا گر توجهی به کلامت نمیکنند گویی سلام هیچ جواب سلام هم یا اینکه حرمتی به مقامت نمی کنند محتاج ، عالمی به علیک سلام توست پشت فلک خم آمده بر احترام توست این جاهلان که غرق به بحر حماقتند با وعده های پوچ عدو در حمایتند کج رفته های دور ز نور ولایتند یک مشت سست عنصر بس بی لیاقتند تو مقتدای خلق جهان هستی و ولی عالم فدای یک نگه مرتضی علی تا هستم هستِ من بُوَد از هست مرتضی تا آخرین نفس شده پابست مرتضی دستم نهم به دست یدالله مرتضی او مست کوثر است و منم مست مرتضی گر عالمی دهند مرا ، برعلی قسم یک تار موی زلف علی را نمیدهم قومی که با ولایت تو عهد بسته اند عمری بود که بر سر خوانت نشسته اند اینان نمک خوران نمکدان شکسته اند اکنون منافق اند و اگر چند دسته اند هستند اگر علیه علی گرم همهمه هرگز غمین مباش که با توست فاطمه زهرا که بوده ذکر لبش یا علی مدام عمریست ذوالفقار علی بوده در نیام اما کنون که یکه و تنها بُوَد امام از بهر یاوری علی میکند قیام با خطبه‌ کرده خانه ی هر غاصبی خراب گفته فقط به عالم امیرست بوتراب حتی اگر شود به مصافت چهل نفر آندم به خاطر تو شوم پشت در سپر حتی شوم فدایی بین جدار و در جانم که هیچ بهر تو حتی دهم پسر در راه یاری تو دهم بود و هست خود پهلو و سینه و سر و بازو و دست خود هر مادری که دختر طاها نمی‌شود هر دختری که ام ابیها نمی‌شود هر همسر ی که کوثر مولا نمی‌شود هر میوه ای ميوه ی طوبی نمی‌شود یک سیب سرخ چید و نمودش دو نیمه سیب تا بر نبی و بر وصی حق شود نصیب نه سال عمر او که نصیب نبی شد و نه سال دیگرش که نصیب وصی شد و یک عمر گرم گفتن ذکری جلی شد و یعنی که ذکر دائم او یا علی شد و دائم برای بردن نامش وضو گرفت تا عالمی ز نام علی آبرو گرفت