.
#شب_هشتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
اقا جانم امام زمان...
چرا سر به بیابان ها گذاشتی...
عزیز فاطمه...
🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح
ای خورشید پشت ابرها...
بیا و عالم رو روشن کن...
🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید
🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح
قربونت برم آقای غریبم...
مثل جدت امیرالمومنین...
شما هم تنهای تنهایی...
اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت...
آقا... امام زمان...
امروز شما هم در بین ما تنهایید...
امروز شما هم غریبی...
خدا میدونه...
چقد دل امام زمان خونه...
🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا
🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح
ای.. مرهم پهلوی شکسته...
🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح
🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی
🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح
أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء
آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر...
🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح
آقا... امشب یه درد دلی دارم...
میخام بگم...نميدونم
اون روزی که شما می آیید...
من لیاقت دارم...
در کنارتون باشم یا نه...
آقا...
خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند...
اما وقتی حضرت اومدند...
در امتحان الهی رد شدند...
دست به شمشیر بردند و...
در مقابل امام زمانشون ایستادند...
آقا...
میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم...
شیعه خوبی براتون نبودم...
اما خدا میدونه...
میام تو این مجلسها میشینم...
بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید...
بتونم یار واقعی شما باشم...
امام زمان...
نکنه منم آقام رو تنها بزارم...
واويلا...
نکنه اون روزی که شما میآید...
من در رکابتون نباشم...
واويلا...
آقا اصلا میخام اعتراف کنم...
میخام بگم...
من از خودم چیزی ندارم...
میام توی این هییت ها...
فقط شما به دلم نظر کنید...
شما به دادم برسید...
امام زمان...
حالا با توجه...
هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه...
یا صاحب الزمان...😭😭🏴🏴🏴🏴
#امام_زمان #مناجات_شب_هشتم_محرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
.
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
🔸صبحم زستارهی سحرم دست کشیدم
زبانحال آقامون ابی عبدالله
🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سیدرضاموید
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد...
نمیدونم جوان دارید یا نه...
الهی کسی داغ جوانش رو نبینه...
میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه...
بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده...
با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن...
جوون بشه...
درمقابلشون راه بره...
وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند...
اما سخت ترین لحظه هم..
برا همچین پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..
قرآن کریم میفرماید:
یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است..
میدونست یوسفش سالمه..
بلاخره هم به یوسفش رسید..
اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد...
جانها فدای ابی عبدالله..
جانها فدای جوان ابی عبدالله..
شهزاده علی اکبر..
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..
🔸من نگویم مرو ای ماه برو
🔸لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..
🔸برو میدان ولی آهسته برو
🔸دیدن عمه ی دل خسته برو
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه
هی صدا میزدنند:
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان..
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست..
هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان..
اما چه رفتنی..
دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت
انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش..
🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
جوانم علی...
🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
صدا زد:
خدایا تو شاهد باش..
فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم..
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..
برگشت صدا زد بابا..
يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي
بابا دارم از تشنگی میمیرم..
فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..
برگشت به سمت میدان...
طولی نکشید..
صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه..
بابا به دادم برس..
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه..
رفت وسط قلب لشگر دشمن..
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
تصور کن...
یکی با شمشیر میزنه...
یکی با نیزه میزنه...
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره..
(فجلس علی التراب)
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر جوانش رو به دامن گرفته..
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه
ِ
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
🔸سپه كوفه و شام استاده
🔸به تماشاى شه و شهزاده
🔸شه روی نعش پسر افتاده
🔸همه گفتند حسین جان داده
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
164.5K
#شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر
#دامن_کشان_رفتی...
😭😭😭🏴🏴🏴
#بند_اول
رفتی توی لشکر. گیر افتادی تنها٣
با تیر و سر نیزه. شدی ارباً اربا٣
تو رفتی و واست کوچه وا کردن
زمین خوردی و شادی به پا کردن
علی جانم علی جانم
مثل زهرا زدنت. تو رو بی هوا٢
خنده کردن پسرم. به اشک بابا٢
#بند_دوم
پاش و ببین پشتم. شکست از غم تو٣
چشمات و وا کن تا. بشم مرهم تو٣
لبای خشکت رو وا کن از هم تا
یه بار دیگه واسه من بگی بابا
علی جانم علی جانم
پاش و از روی زمین. که مردم علی٢
پاش و تا روی زمین. نخوردم علی٢
#بند_سوم
جسم تو رو دیدم. روی خاکِ صحرا٣
پهلوت شکسته شد. شدی مثل زهرا٣
چه جوری جسمت رو بردارم بابا
تو هر جای صحرا پخشی واویلا
علی جانم علی جانم
جسمت و جمع میکنم. ولی رو عبا٢
من که مُردم پسرم. با من راه بیا٢
#آجرک_یابقیه_الله 😭😭😭😭😭🏴🏴🏴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
https://eitaa.com/eetazeinab
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
#شب_هشتم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از مسجد الحرام حرم تا خدای خویش
اکبر عروج کرده به بی انتهای خویش
او ابتدا و غایت معراج خویش بود
پس میگریست نزد پدر در قفای خویش
هنگام احتضار، هم آغوش مصطفی است
یعنی خودش نموده تجلی برای خویش
جان حسین جان به لبش آمد از عطش
جان میسپرد جای حسین و به جای خویش
روزی رسان نیزه دشمن شده تنش
هر نیزه بود در پی سهم حنای خویش
او قطعه قطعه شد؛ همه جا را تنش گرفت
تا ذره ذره را بکند مبتلای خویش
ممسوس ذات را به روی خاک می کشند
تا عرش، خاک را بنماید سرای خویش
قلب پدر شبیه فدک پاره پاره شد
در کوچه های نیزه به پای عزای خویش
"نادعلی" کنار تنش، جلوه می کند
او کشته نجف شده در کربلای خویش
با قامت خمیده پدر جمع می کند
دار و ندار فاطمه را در عبای خویش
آغوش این ضریح نشد قسمت حسین
در برگرفت بعد پسر بوریای خویش
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
.
#واحد #زمینه
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#گلم_گل_پسرم
🌷🌷🌷
✅بنداول
گلم گل پسرم
چند قدمی تو راه برو جلو چشام
گلم گل پسرم
بهم تو حق بده آخه من یه بابام
ای وای ای وای
گلم گل پسرم
میوه ی قلب من علی اکبری
گلم گل پسرم
تو هم نبی و هم برا من حیدری
ای وای ای وای
🌷
برو به میدون پسرم اکبر بابا
الهی داغ تو نبینم گل لیلا. (س)
🌷
ای وای نور دوچشم تر من
ای وای ای شبه پیغمبرمن
ای وای ای علی اکبرمن
🌷
ای وای ای علی اکبرمن
___
✅بنددوم
گلم گل پسرم
آسمون تنت پر از ستاره شد
گلم گل پسرم
رفتی نگفتی که بابام بیچاره شد
ای وای ای وای
گلم گل پسرم
گرگای صحرا. بدنت رو دریدن
گلم گل پسرم
ساقه نخل دلمو چه بدچیدن
ای وای ای وای
😭
پرشده اعضای تنت رو خاک صحرا
فقطعوهُ بسیوفاً اِرباً اِربا
😭
ای وای یه جای سالم نداری
ای وای نمونده واسم قراری
ای وای کارم شده اه و زاری
😭
ای وای. ای وای علی اکبرم
✅بندسوم
علی جوون من
بلند شو آبروی باباتو بخر
علی جوون من
عمه رو ازبین نامحرما ببر
ای وای ای وای
😭
علی جوون من
ازضربه ها ی نیزه پهلوهات شکست
علی جوون من
تمومه اعضای تنت ازهم گسست
ای وای ای وای
😭
ای جوونا یه تیکه بوریا بیارید
زیرجنازه ی علی اکبر بزارید
😭
پاشو نزار که زانو بزنم
پاشوای وصله ی جون وتنم
تا که کنارتو جون نکنم
😭
اکبر ای وای علی اکبرم
#شب_هشتم_محرم
#جبرییل_نژاد_دلجو
#مجیدمرادزاده
.👇
4_6026124503979918143.mp3
922K
.
#نوحه
#زنجیرزنی
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#سبک_ارباب_غریب_من
#ای_تازه_جوان_من
🔘🔘🔘
✅بند اول
ای تازه جوان من
ای شبه نبی اکبر ۳
ای سرو رشید من
در خون شده ای پرپر۳
ای همه حاصلم ای گل لیلا
گشته ای در یم خون اربا اربا
واویلا ۲ علی اکبر
____
✅بند دوم
ای حاصل عمر من
برخیز و ببین بابا۳
از داغ فراق تو
گردیده قد من تا۳
بابا ببین دو چشمان ترم را
بی تو گم کرده ام راه حرم را
واویلا ۲ علی اکبر
____
✅بندسوم
ای ماه دل ارایم ای سرو گل رعنا
بوی مادرم امددرقتلگهت بابا
ای اربا اربای غریب بابا
می میرد از داغت حضرت لیلا
واویلا واویلا علی اکبر (ع)
#سبک_زینب_زینب_زینب
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_مجیدرجبی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#آجرک_یابقیه_الله 😭😭🏴🏴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
.
#شور
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
بند اول:
زیبا علیٌ اکبری
از نسلِ پاکِ حیدری
هم سیرتاً، هم صورتاً
هم منطقاً، پیغمبری
ای یاورِ حسین، جنگاور حسین
خورشید کربلا، شمس الضحی تویی
مثلِ عموت اباالفضل یار و حافظ و
پشت و پناهِ اهلِ خیمه ها تویی
پیغمبره دوران
مثلِ علی غُرّان
ای معنیِ طوفان
علیٌ اکبر علیٌ اکبر
پیروزه هر میدان
ای معرکه گَردان
هستی یلِ گُردان
علیٌ اکبر علیٌ اکبر
علی اکبر یا مولا
بند دوم:
یکتا علیٌ اکبری
تو برتر از هر برتری
دریای فضل و منقبت
بر هر خصیصه مظهری
ای سفره دار شهر، روحِ عطا تویی
مثل امام حسن، بابِ کرامتی
در شأنِ تو همین بس که معاویه
گفته که لایقِ تاجِ خلافتی
ای گوهرِ نایاب
ای زیورِ ارباب
نورِ دل اصحاب
علیٌ اکبر علیٌ اکبر
ای دلبر عشاق
ای اسوه ی اخلاق
جنّت به تو مشتاق
علیٌ اکبر علیٌ اکبر
علی اکبر یا مولا
بند سوم:
ای بی نظیر اِبنُ الْاِمام
از وصف تو عاجز کلام
ممسوسِ فی ذاتِ خدا
مؤذنِ والا مقام
کرّار و اکبری، تو از همه سری
شاگردِ ساقی و، ماهِ قبیله ای
آقا فدائیه، قرآن و مکتبی
ای وارثِ حسین، عشقِ عقیله ای
مثل قمر زیبا
ای قامتت رعنا
رتبه ی تو بالا
علیٌ اکبر علیٌ اکبر
ای عالی و اعلا
ای رزمِ تو غوغا
فرمانده و مولا
علیٌ اکبر علیٌ اکبر
علی اکبر یا مولا
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
#محمد_جواد_رودی
👇
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
#شب_هشتم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نجف به مضجع پاک تو باسلام رسیده
به پایبوسی تو مسجد الحرام رسیده
عجب نباشد اگر عرش هم زده زانو
چنین به حائر قدسی تو امام رسیده
بلند مرتبه شد هر که بر تو اشکی ریخت
بلند گریه نموده به این مقام رسیده
کسی کنار تنت داد می کشد که خودش
به داد مردم عالم عَلَی الدوام رسیده
تن تو بند دل زینب است، پاره شده
پس از تو جان به لب شاه تشنه کام رسیده
تنت شبیه اذان پخش شد، جگر گوشه!
اذان تو سر نیزه به شهر شام رسیده
کنار پیکر تو زینب آمده اما
شمیم حضرت صدیقه بر مشام رسیده
بگو که تیزی مِقراض یا نوک مسمار
بگو به پهلوی زخمیِ تو کدام رسیده
چقدر دشنه تشنه! چقدر زخم عمیق!
صدای هلهله ها هم به بار عام رسیده
برای بردن جسم تو ده نفر کم بود
عبای مصطفوی نیز از خیام رسیده
.
.
#حضرت_علی_اکبر علیه_السلام
#زمزمه #سبک_سالار_زینب
#زمینه
#نوحه
۷۷۷
ای تو تمام حاصل بابا
داغ تو گشته قاتل بابا
ای علی جانم
تو دهی جان و من نیمه جانم
ای کمان ابرو کردی کمانم
ای علی جانم
اشک چشمم را کوفیان دیدند
بر زانو زدنِ من خندیدند
ای علی جانم
اکبرم بر تو کردم نظاره
خون زند از فرق تو فواره
ای علی جانم
این همه قاتل یک تن تنها
یوسفم شد جسمت،ارباً اربا
ای علی جانم
دیدن اشک خواهرم سخت است
بردن جسمت تا حرم سخت است
ای علی جانم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_هشتم_محرم
.👇
.
#زنجیرزنی
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#سبک_گلفروشم_گلفروش
از نفس افــتـــاده ام بر سر بــالیـــن تــو
جــــان دهم با دیــــدن پیکــــر خونین تو
دیده بگشا بر من ای روح تنم
من چسان گیرم تو را بر دامنم
ای علی اکبرم
بس که خنجر خورده بر قامت رعنــــای تو
دیده ام هر گوشه ای هر یک از اعضای تو
می کشم آهسته دست بر پیکرت
ترس آن دارم جدا گردد سرت
ای علی اکبرم
یوسف در چـــاه من دیده بگشا بر رخـــم
یا دعا کن جــــان دهم یا که در گو پاسخم
دیده بگشا بر لبم جان آمده
کن نظر زینب به میدان آمده
ای علی اکبرم
.👇
.
#نوحه
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#سربند
یاشهید الشهدا یاغریب الغربا
صاحب قلب منی ساکن کرببلا
تا به عشقت گرفتار شدم
در غم تو عزادار شدم
آبروی دو عالم حسین
با تو من آبرو دار شدم
از ازل تا ابد بوده ام باحسین
السلام علیک یا غریب یاحسین
***
#حضرت_علی_اکبر_نوحه
هم شبیه مرتضی
هم خودِ پیمبر است
هم علی بن حسین
هم علی اکبر است
شیری از نسل مولا علی
خیبری کرده بر پا علی
دست به شمشیر و ذکر لبش...
یاعلی یاعلی یاعلی
بین میدان چو سر میزند هر طرف
بانگ جانم علی میرسد از نجف
شد دوتا فرق سرت
یاعلی والدی
حرف بزن با پدرت
یاعلی یاولدی
زخم شمشیر روی ابرویت
خاکی و خونی است گیسویت
خیر نبیند الهی علی
آنکه زد نیزه بر پهلویت
بین اعضایت افتاده است فاصله
دشمنم در غمت میکند هلهله
#عبدالزهرا ✍
.👇
.
#واحد
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
یوسفم دیدی چطور کار تو هم کشید به صحرا...
دستِ شمشیر با سخاوت جسمت و بخشید به صحرا!
مثل یه تسبیح پاره از زمین باید جَمِت کرد!
روز و شب گریه به وضعیت جسمِ مُبهمِت کرد!
تورو کشتن
جلو چشام با اینهمه شمشیر
زدن دوتا هدف رو با یک تیر!
هم تو زمین خوردی و هم من
میدونستن
میسوزه از غم جگرش بابا
میمیره بعد از پسرش بابا
که وحشیانه تو رو کُشتن
میمیره مادرت لیلا
علیِ اکبر بابا
علی جانم علی جانم
یوسفم گرگای صحرا کردن آخر اربااربات
میشه تعداد یه لشکر رو شمرد از روی زخمات!
دست خالی برنگشته یک نفر از پیش جسمت
از تو هیچ چیزی نَمونده دیگه بابا غیرِ اِسمت!
با اینکه تو
شبیه ترین بودی به پیغمبر
ریختن سرت تموم این لشکر
برای غارت و تَصَرُّف
مثِ خیرات
جلو چشای گریون بابا
تن تو رو میون این صحرا
به هم دیگه کردن تعارف
امان از این غم عظمی
علیِ اکبر بابا
علی جانم علی جانم
✍ #بهمن_عظیمی
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#واحد
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#سربند_امام_حسین
ما کسی رو از تو بهتر نداریم
یه امام حسین که بیشتر نداریم
مارو از درِ خونهت جدا نکن
جایی رو به غیر این در نداریم
ای که به یک گوشه نگات آقا
سنگ سیاه و مثل در کردی
یه نیم نگاهی هم به ماها کن
از اون نگاها که به حر کردی
یا اباعبدالله ، نعم الارباب
به علیِ اکبرت ، منو دریاب
****
#حضرت_علی_اکبر_واحد
یه جوون حاصل عمر پدره
حاصل خون دل یه مادره
هر غمی یه اثری داره ولی
اثره داغ جوون رو جگره
اقای ما اگه دلش میسوخت
دلش برای پسرش میسوخت
داغ علی طوری سوزوندش که
آبم میدادن جگرش میسوخت
ولدی یا ولدی ____ ای علی جان
......
هر چی میبوسمت آروم نمیشم
چه کنم ای پسرم من پدرم
تا که جسم پاره پاره تو دیدم
تکه تکه شد تموم جگرم
خوش قد و بالا ی حرم بودی
فدات بشم چه ریز ریزی تو
میخوام تورو بغل کنم اما
دست می زنم بهم میریزی تو
ولدی یا ولدی ____ ای علی جان
.....
چی شده چشاتو وا نمیکنی
چرا باباتو نگاه نمیکنی
هر چقدر که التماست میکنم
یه بارم بابا صدا نمیکنی
پاشو بابا باز منو یاری کن
مضطر شدم برام یه کاری کن
اومده عمه بین نامحرم
پاشو علی آبرو داری کن
ولدی یا ولدی ____ ای علی جان
#عبدالحسین ✍
👇
.
|⇦•نگاهت کردم اما.....
#قسمت_اول #روضه وتوسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
شب هشتممحرمه..شب، شبِ علی اکبره..اومد اجازه ی میدان گرفت. ابی عبدالله بدونچون وچرا گفت:برو. روایت میگه ابی عبدالله اصلاً معطل نکرد. همچین که علی اکبر اومد گفت: بابا جان ! علی اکبر یه نگاهی به ابی عبدالله کرد،صدا زد بابا! دارم می بینم اینقدر غریبی و تنهایی ."فریدٌ لا ناصِرَ لَک وَ لا مُعین روحی لِروحِکَ الفِداوَ نَفسی لِنَفْسُکَ الْوِقا" جونم فدات بابا!
«همچین که مادرمون فاطمه اومد پشت در مسجد، دید بالا سر علی شمشیر کشیدن. گفت: می ایستم تا علی نیاد نمیرم. همچین که علی از مسجد اومد بیرون دست علی رو گرفت. گفت:جونم فدات علی جان! ..»
علی اکبر رفت میدان، رزم می کرد رجز می خوند.. شیخ جعفر شوشتری میگه: ابی عبدالله دم درِ خیمه ایستاده بود همینجوری قد و بالای علی اکبر رو نگاه می کرد.
ای جونم علی! الهی قربونت برم مراقب باش. همچین که شمشیر میزد ابی عبدالله می گفت: آی قربون شمشیر زدنت. همچین که به اسب می تازوند می گفت: آی قربون اسب تازوندنت...
از بزرگان شنیده شده اما جایی نیومده ..ابی عبدالله به علی اکبر اذن داد بهش گفت برو میدان علی جان! اجازه میدم بری به شرط اینکه چند قدم جلو چشم بابات راه بری. میخوام یه بار دیگه جمالت رو ببینم، راه رفتنت رو ببینم، قدم زدنت رو ببینم، قد و بالات رو ببینم. رفت میدان چشم ابی عبدالله دنبال علی اکبره.. راوی میگه تا ابی عبدالله دل از علی نمی کند هیچ ضربه ای بهش نمی خورد. هنوز زخمی به بدن علی نخورده.. مقتل میگه:"ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِيهِ وَ قَد أَصابَتٌه جِراحاتِ كَثيرَةٌ وَ قَالَ يَا أَبَت الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي" بابا!سنگینی سلاح اذیتم میکنه،بابا! تشنگی داره اذیّتم میکنه جگرممیسوزه.گفت: بابا! "فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءٍ سَبِيلٌ" یه کم آب هست به علیت بدی؟"أتَقَوّىٰ بِها عَلى الأعَداء"آب بخورم جونم بیشتر میشه. "فَبَکَی الحُسَینُ عَلَیهَ السَّلام" تا این حرف رو زد ابی عبدالله شروع کرد گریه کنه "وَ قال يا بُنَيَّ یعَزَّ عَلى مُحَّمَدٍ وَ عَلى عَليٍ وَعَلی أَبیک أَنْ تَدْعَوهُم فَلا يُجِيبوك "خیلی برا بابات و پیغمبر وعلی سخته چیزی ازشون بخوای نتونن بهت بدن. یه درخواستی بکنی نتونن جوابت رو بدن.. یاد چی افتادی؟ یه درخواستیم بی بی پشت در داشت اما علی نتونست جواب بده..
"وَ تَسْتَغيثُ بِهِم فَلا يَغيثوك يا بُني هاتَ لِسانَك" بابا! زبونت رو بده "فَأخَذَ بَلَسانِهُ فَمَصَّه"ابی عبدالله زبانش روگذاست تودهان علی. "وَ دَفَعَ إليهِ خاتَمَه" انگشترش رو در آورد "وقال: خُذ هذَا الخاتَمُ فی فیک"بابا این انگشترو بگیر تو دهنت بزار. وَ ارْجِع إِلى قِتالَ عَدوِّك"به میدان برگشت جنگ نمایانی کرد. "وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَالِ حتی قَتَلَتَ" دویست نفر رو به درک واصل کرد.
یکی گفت: داغ این بچه رو به دل باباش میذارم. ایستادین این داره همه تون رو میکُشه... با نامردی نیزه اش رو به پهلوی علی اکبر زد...یه ضربه ام به فرق علی اکبر زد. همه شمشیرهارو در آوردن هرکی با هرچی دستشه میزنه. همچینکه خونها از فرق علی جاری شد جلو چشمای اسب روگرفت. خودش رو انداخت روگردن اسب، اسب رَم کرد داخل لشگر زد دیگه چشمای اسب جایی رو ندید رفت وسط میدان اون نامردا میدونی چی کار کردن ؟"ثُّمَ أَحاطوا بِه" دورش رو گرفتن،"فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً"
نگاهت کردم اما درهمی تو
لای لخته خونها مبهمی تو
تو را قطعه به قطعه چیدم اما
چرا هرجور میچینم کمی تو
سرت را ابن مجلم ها شکستن
وپهلوی تورا با پا شکستن
جوانم مُرد و کنارم کِل کشیدن
سر پیری غرورم را شکستن
مشوراضی که با خِجلت بگردم
در این صحرا به صد زحمت بگردم
زمان بردنت دلشوره دارم
نیوفتی از هوا دورت بگردم
کنارت عمر من سر آمد اکبر
زِخیمه عمه مُضطر آمده اکبر
زِجا برخیز تا برخیزم از جا
دوباره حرف مَعجر آمده اکبر
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی
#روضه_حضرت_علی_اکبرعلیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
*نشست کنار بدنِ علی اکبر گفت: علی جان! ...*
نگاه مختصری کن به چشمهای ترم
که جان سالم از این مَهلکه به در ببرم
لبی تکان بده پلکی بهم بزن بابا
نفس بکش علی اکبر نفس بکش پسرم
نفس بکش پسرم تا که من (فَزع) نکنم
و پیش خندهی این قوم نشکند کمرم
خودت بگو بدنت را چگونه جمع کنم
پُر از علی شده خاکِ تمام دور وبرم
کنارِ جسم تو باید به دادِ من برسد
تو این همه شده ای، من هنوز یک نفرم
*سکینه دم درِ خیمه ایستاده دید از دور بابا داره میاد چشمای بابا برگشته، نمیدونم دیدی یانه؟ این چشم سفید میشه آدم دیگه میره تو حال احتضار. دید ابی عبدالله یه دست به کمره چشما برگشته، چهار نفرم زیر یه عبا رو گرفتن. دونفرم زیر بغلای حسین روگرفتن .هی ابی عبدالله زمین میشینه، بلندش می کنن لشگریا دارن هلهله می کنن کف میزنن ...*
لشکرِ کوفه و شام اِستاده
به تماشای شَه و شَهزاده
*یهمرتبه دیدن ابی عبدالله خودش رو انداخت رو عبا، دیدن یه نفر از دم خیمه دوان دوان داره میاد..وامحمدا، واعلیا..کیه؟صدا زنونه است. زینب داره میدوه یهو ابی عبدالله فرمود: صدای چیه ؟صدا زینبه.. عباس برو جلو زینب رو بگیر...*
خیز و از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
*یهو ابی عبدالله صدا زد حسنم حالا میفهمم توکوچه ها چی کشیدی...تازه کسی زینب رو نزده فقط ابی عبدالله دید زینب داره میدوه. نیا زینب!.. *
شنیدم فریادت رو اومدم
شبیه مرغ پر کنده شدم
کنار جسم تو زانو زدم
علی جانم
آه ای بابا، سخته اما
هر جوری شد، خودمو میرسونم
جون میدم با، دیدنِ تو
پسرِ نیمه جونم
روی زانوت خودمو تا
بدنت میکشونم
تو ارباً اربا شدی و بابا
کنار جسمت میوفتم از پا
مگه چجوری تو رو زدن که
هر قسمت از تو، افتاده هر جا
شبیه تسبیحِ از هم جدا
تنت پاشیده زیر دست و پا
نمیشه جمعت کرد روی عبا
علی جانم
آه ای بابا، پیش جسمت تیکه تیکهات
مثل بارون میبارم
نیزهها رو دونه دونه
از تنت درمیارم
لَخته لَخته، خونو از تو
دهنت درمیارم
دچار آه و فریادم نکن
اسیر داغ اولادم نکن
پاشو بابا دشمن شادم نکن
علی جانم
آه ای بابا، صورتم رو صورت تو
تا که اومد جون دادم
هلهله شد، بین دشمن
تا به هق هق افتادم
نیزه خورده، پهلوی تو
مادر اومد به یادم
بازم یه کوچه، پر از ارازل
بازم یه مقتول، هزارتا قاتل
شکسته پهلوت، شکسته بازوت
پاشو که کارم، خورده به مشکل
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
AudioCutter_narimani-1401-shab8 (1).m4a
3.5M
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#زمینه #شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#داوود_قاضی #احسان_نرگسی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
توو خیمه ها غوغاست / میره توو میدون ماه ۲
گل میریزن زن ها به پای / جوون ثارالله
وسط خیمه وایساده - میگردن خواهرا دورش
بغلش میکنه زینب - میگه عمه به قربونش
سه ساله میره آغوشش - میگه حرفاشو توو گوشش
حسین میبینه پیغمبره انگار به جای جوونش
داره میره به میدون ،// پسر ارشد شاه
میره تا که بخونه // اشهد ان علی ولی الله
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اشهدمو خوندم / تا توو میدون رفتی ۲
پشت قدم هات میبارم / چه لحظه ی سختی
عصای پیری بابا - داری میری علی یارت
برو میدون جوون من - برو خدا نگهدارت
فقط یک کمی آروم تر - قدم بردار عزیز من
دیگه انگاری داره که خزونی میشه این بهارت
حال من و نگاه کن // ای شبیه پیمبر
خدا کنه که پهلوت // نشه شبیه پهلوی مادر
(خدا کنه که فرق سرت نشه شبیه سر حیدر)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
می باره توو خیمه / چشا مثلِ بارون ۲
ماه شب تارِ حسینه / افتاده توو میدون
پیکرش روی خاک افتاد - ارباً اربا علی اکبر
دست و پا می زنه پیش - چش بابا علی اکبر
دوره شد وسط میدون - افتاد از پا علی اکبر
پخش شده مثل آینه توی این صحرا علی اکبر
یه کاری کردن آخه // دیگه نمیشه پا شه
بدن غرق خونش // چجوری توی عبا جاشه ؟
.
👇