eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❣﷽❣ 👆💥سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع ☑️آقای_مقدم مسلم غریب کوفه ام تنهای تنها بی پناهم عشق حسین بن علی اینک شده جرم و گناهم از شوق دیدارت نِگر سوزد همی این پَر و بال تا آخرین قطره سر عهدم بمانم ای هلال داد از جدایی ، کوفه نیایی ای قافله سالارم اباعبدالله عشقم اباعبدالله دینم حسین سالار زینب ای کاش و بودم کربلا بر کودکانت یار و غمخوار 🏁واویلتا واویلتا ، مولا حسین خدانگهدار ای حاجی کرب و بلا حَجَت قبول سرت سلامت طفلان خود را میسپارم دست تو مولا امانت گر آمدی کوفه سر نعشم بیا بکن نظاره یاد وداع آخرینم از سر دارالإماره همچون پروانه دورت میگردم میرسد پیک آهم اباعبدالله ، ماهم اباعبدالله شاهم حسین سالار زینب یا ربّ نگیر از خیمه ها گرمای دستان علمدار 🏁 واویلتا واویلتا ، مولا حسین خدانگهدار 💥هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥
❣﷽❣ 👆🍂سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع 🍁آقای_بابایی 🍂سنتی 🍁سبک : همه جا کربلا همه جا نینوا نوگل فاطمه ای عزیزخدا بگذر از این سفر سوی کوفه میا شد به کوفه سرِ مسلم از تن جدا 🍁 یا حسین یا حسین 2 بر مشامم کنون می رسد بوی تو از سرِ کاخِ دون دیده ام سوی تو بگذر از کوفیان زاده مصطفی 🍁یا حسین یا حسین 2 چون دم از تو زدم کوفه حرمت درید عشق تو عاقبت روی دارم کشید ذکر من یا حسین، تا فتادم ز پا 🍁یا حسین یا حسین 2 یا حبیبی نگر سوی ابن عقیل در رهت عاقبت شدم اوّل قتیل این سر و پیکرم به فدایت میا 🍁یا حسین یا حسین همه عهد و وفا از تو بشکسته اند دستهای مرا از قفا بسته اند ای گل گلشنِ خاتم الانبیاء 🍁 یا حسین یا حسین 2 نور چشم نبی از کرم کن نظر حال مهمان ببین که بوَد در به در که ندارد وفا کوفیِ بی وفا 🍁یا حسین یا حسین 2 ‌‌(آقای_موحد) 🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
‍ ❣﷽❣ 👆◼️سینه_زنی_حضرت_مسلم_ع ☑️آقای_مقدم نــیــــا بــــه كــوفـه... نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نـــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن نــیــــا بــــه كــوفـه،ایــنــا نــقشه كشتــــنت رو دارن خـــــدا میدونه، چه بلایی میـــخوان ســــرت بـــیارن غــــمم از غــــربـــت یاره،فــلك دوبــــاره تیره و تاره بـه رویـه دار الـعــماره، دل بـی قــراره، زمـزمـه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، شـــــرمـــــو حـــــیـــــا نــــداره نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،هــرچـی نـامـه فـــرســــتادن دروغه ایــنــجا بــازاره،تــیــغ و شــمشــیــروخــنــجـــرش شـــلـــوغــه نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،هــرچـی نـامـه فـــرســــتادن دروغه ایــنــجا بــازاره،تــیــغ و شــمشــیــروخــنــجـــرش شـــلـــوغــه نــــیـــــا بــــه كـــــوفـــــه،ایـــنــجا خــبـــر از تیغ حرمله نداری از ایـــن مـــیـــتـــرســـم،نـــكـــنـــه عـــلی اصغـر رو بـــیـــاری از ایـــن مـــیـــتـــرســـم،نـــكـــنـــه عـــلی اصغـر رو بـــیـــاری نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره ســفــیــرت در انــتــظــاره، غــم نــمــیــزاره،طــاقـت بــیــاره بـه رویـه دار الـعــماره، دل بـی قــراره، زمـزمـه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، كـــوفـــی بـــی مــــروت، شـــــرمـــــو حـــــیـــــا نــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، مــیخــوان از تــو عــلمــدارو بــگــیــرن نــیــــا بــــه كــوفـه، مــیخــوان از تــو عــلمــدارو بــگــیــرن مــیــخــوان از زیــنــب، یــارو قــافــلــه ســالارو بــگــیـــرن نــیــــا بــــه كــوفـه، ای امــیــد  دل عـــزیــز مــســـلم برویه نیزه،سر بـی تــنــت رو مـــیــبـــیـــنـــه مـــسـلم برویه نیزه،سر بـی تــنــت رو مـــیــبـــیـــنـــه مـــسـلم نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نــــــــداره نــیــــا بــــه كــوفـه، كوفه شهریــه كه وفــا نـــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره كــوفـه نامرده، كــوفـه دردیه كه دوا نــــــــــــداره چـــشــام بـــاز ابــــر بــــهــــاره،داره  مــیــبـــاره مـــــاه و ســـــتــــــاره، دار الــــعـــــماره، دل بــی قــراره، زمــــزمــــه داره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كوفه نیا حسین جان، كوفه وفــا نـــــــداره كـــوفـــی بـــی مــــروت ☑️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)☑️
💫💫 مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 💠🍃💠 کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c 💠🍃💠 کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c 💠🍃💠 عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/2049966102C1b8f128de6 آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات @Gomnam1038 💠🍃💠 🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
. حاج سیدرضا نریمانی بيا نگار آشنا شب غمم سحر نما مرا به نوكریِ خود شها تو مفتخر نما ای گل وفا حسين معدن سخا حسين میكشی مرا حسين 📋 نامه عبدالله بن جعفر به ابی عبداالله و بدرقه فرزندان خود (س) کاروان ابی‌ عبدالله از مدینه راه افتاد. این دوتا آقازاده‌ی بی‌بی حضرت زینب دنبال کاروان نبودند اینقدر به پدرشون اسرار کردند. - آخه بابا بزار ما هم بریم. آخه عبدالله مریض احوال بود اینا قرار بود. بایستند آقا بهشون فرمود:« شما کنار پدرتون بمونید». گفتند:«چشم». ولی تا کاروان راه افتاد، اومدن پیشِ بابا. -بابا! آخه علی‌اکبر رفت، قاسم رفت، عبدالله رفت، بنی‌هاشمیا همشون رفتند کسی دیگه توو مدینه نمونده. به ما هم اجازه بده بریم. عبدالله بن جعفر قبول کرد. یه دست خطی نوشت برا ابی عبدالله و برای خواهرش. دست خط و داد بهشون، سریع برید خودتون و برسونید به کاروان. نزدیکای مکه بود که این دوتا سواره، این دوتا آقازاده‌ خودشون و رسوندن. از اون دور منادی فریاد زد:« دوتا سوار دارن میان آقا». یهو ابی عبدالله از دور نگاه کرد، بی‌بیم از محمل سرشون و بیرون آورد. - کیه؟! آخه دل بی‌بی هی توو این سفر شور میزد. سرش و از محمل بیرون آورد، بَه بچه‌هامند الهی قربونشون برم. خدا رو شکر الحمدلله خودشون رو رسوندند. دست خط رو آوردن پیش ابی عبدالله، به پاهای داییشون افتادند. دایی جان بابامون ما رو فرستاده اینم دست خطشه. ما اومدیم کنار مادرمون باشیم، آخه شنیدیم وقتی تو رو می‌کشند قراره مادرِ ما به اسارت بره. چه جوری میشه ما توو مدینه باشیم، مادرمون رو ببرند به اسارت، دستاش و ببندند مادرِ ما حضرت زهرا هم که از خونه می‌خواست بره مسجد، برا فدک هرکاری کرد امام حسن گفت:« من باید دنبالت بیام، آخه نمیشه که». توی مسیرم هی دلش شور میزد، خدایا اتفاقی برای مادرم نیوفته... آخرشم توو راه برگشت همینجور که دستش توو دست مادرش بود، اون نامرد اومد گفت:« بده فدک و»... مادر این قباله رو گرفت پشتش، پشت کمرش، پشت چادرش پنهان کرد. جلو امام حسن چنان توو صورت مادرم زد فلذا رو پاهای حسین افتاده، نمیذاریم مادرمون تنهایی بیاد... . 📋 رود سمت برادر به تنش تب دارد (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد به فدای سر تو! هرچه که دارم این است چه کنم؟ هست همین هر چه که زینب دارد ارث زینب قد خم بود، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد رفت و فریاد برآورد برادر! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد از یمین می‌روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه، مرتّب دارد: زیر لب زمزمه ناد علی می‌خواند دارد از هیبت اولاد علی می‌خواند تکیه دادند به هم هر دو برادر اینبار هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار دور خود ساخته‌اند از سر دشمن کوهی تن بی‌سر چقدر ماند و در این انبوهی خُدعه زد دشمن بی‌عرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هر دو برادر به کمین افتادند زیر باران جفا هر دو زمین افتادند بدن هر دو پر از تیر، به هم دوخته شد چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند این طرف، حادثه از چشم زنی دور افتاد آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد گَرد، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم‌کم چشم مادر نگران شد به پسرها کم‌کم عاقبت واقعه، شد آنچه که زینب می‌خواست نذر او گشت اَدا! شکر، حسینش برجاست پسرانم به فدای سر تو، غم نخوری هر دو قربان علی‌اکبر تو، غم نخوری پسرانم که بماند! خودِ زینب هم هست جان من نذر علی اصغر تو، غم نخوری تو سفارش شده مادرِمانی، قَسَمَت می‌دهم جان من و مادر تو، غم نخوری هر چه غم مال من و قول بده تا آخر هر چه غم خورد اگر خواهر تو، غم نخوری ✍ 📋 دلاوری طفلان زینب در واقعه کربلا (س) (س) وقتی دو برادر اومدن اذن گرفتند از داییشون، بهشون اجازه داد، گفت داداش از همدیگه جدا نشیم. گفت« چشم داداش»؛ شمشیر برداشتند یکی از این طرف یکی از اون طرف زدند به دل لشکر انقدر لشکر کشته داد نگرانیِ تو رو نمی‌تونم ببینم، این زن نمی‌تونه نگرانیِ امامش و ببینه یه روزیم رسید امیرالمومنین رسید بالا سر فاطمه‌ش، هرچی صداش میزد جواب نمیداد، گفت: تو هم جواب علی رو نمیدی؟ اشکای چشم علی رو صورت فاطمه چکید، بی‌بی چشماشو باز کرد دستای شکسته‌ش و بالا برد اشکا رو از گوشه چشمای علی پاک کرد، علی جان! اصلا من اینجوری شدم اشک تو رو نبینم
. . 📋 هرکه شد در روضه‌ها گریان و مضطر بیشتر حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هرکه شد در روضه‌ها گریان و مضطر بیشتر می‌شود آسوده دل فردای محشر بیشتر رزق اشکم با گناهان زیادم کم شده توبه کردم تا شود رزق مقدر بیشتر می‌خرد دَرهم تمامِ نوکرانش را حسین می‌شود اما مقرب دیده‌ی تَر بیشتر هرکسی بارِ گناهانش سبک‌تر می‌شود می‌کِشد در آسمان کربلا پَر بیشتر من به جز روضه ندارم سرپناه دیگری گر جوابیم نگیرم میزنم در بیشتر چاره‌ی کارم فقط رفتن به سوی کربلاست هرچه ماندم دور از او دل شد مُکَدر بیشتر در تمامِ لحظه‌های زندگی محتاجم و می‌شوم محتاج‌ِ او دَم‌های آخر بیشتر می‌وَزد با یا حسینِ روضه‌خوانان بوی سیب با بُنَیَّ می‌شود روضه معطر بیشتر گرچه محزون می‌شود در داغِ فرزندش پدر شعله‌ور خواهد شد اما قلب مادر بیشتر *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 شب پنجم که می رسد از راه (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شب پنجم که می رسد از راه روضه را غرق آه باید خواند از یتیم حسن که می‌گوییم روضه‌ی قتلگاه باید خواند روز آخر نیامده است اما روضه رفته است داخل گودال مثل مرغی که بال او کَنده است حسنی زاده می‌زند پَر و بال لحظه‌ی آخر است و این میدان گرچه مَرد نَبرد می‌خواهد حسنی زاده! پیش عمه بمان بعد از این، خیمه مرد می‌خواهد حیف از آن دست حیف از آن بازو دست خود را به تیغ نسپاری پیش زینب بمان که بعد عمو عَلَم و مشک را تو برداری پیش زینب بمان که می‌ترسم روضه‌ی پشت در شود تکرار مادرم بازوی کبودی داشت دست خود را به تیغ‌ها نسپار شیر اگر بچه باز هم شیر است آن شغال زبون نفهمیده اینکه دست تو را ز تن انداخت دست عباس دیده ترسیده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 من پسر حسنم (ع) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لشکر اندکی صبر کرد، یهو دیدند به سوی حضرت دوباره حمله‌ور شدند؛ برگشتند. یهو دیدند لشکر دورِ گودال حلقه زده، عبدالله بن حسن از خیمه بیرون اومد. اومد کنار عموش حسین ایستاد، بی‌بیم دنبالش داره دَوان دوان میره، عبدالله میدَوه، زینبم از این طرف داره پشت سرش داره میدوه. یه مرتبه با اون حالش ابی عبدالله توو گودال افتاده داره دست و پا میزنه؛ لشکرم احاطه کرده دورِ گودال و. یهو ابی عبدالله صدای بی‌رمقش بلند شد:« خواهرم بگیرش این بچه‌ رو محبوسش کن، یعنی ببرش یه جایی زندانیش کن منو نبینه»... به شدت امتناع میکرد عبدالله، و اینجوری صدا زد:« عمه جان! به خدا قسم اینجوری عموم و تنها نمی‌ذارم، از من نخواه از عموم جدا بشم، من پسر حسنم، من پسر یه آقاییم که توو کوچه‌ها مادرش رو تنها نگذاشت، من پسر همون آقام که توو کوچه مادرش و زدند اومد از مادرش دفاع کرد»... اون روزم حسن کوچیک بود کم سن و سال بود، اما یه جوری از مادر دفاع کرد، اینجام توو کربلا عبدالله نوجوونه، کوچیکه... میگه اون نانجیب شمشیرش رو به سمت ابی عبدالله بلند کرد؛ - آیا میخوای عموی منو بکشی ای پسر خبیثه، ای پسر زِنا زاده؟! میخوای عموی منو بکشی؟! شمشیرش و بلند کرد زد، عبدالله دستش و سپر کرد. همچین که این دستش و سپر کرد؛ شمشیر به دستش خورد این دست به پوست آویزان شد. صدای این بچه بلند شد یا اُماه. یهو تا شمشیر به دستش خورد صداش بلند شد وای مادر! اگه اون روز، روزِ پُر سوز، یکمی بودم بزرگتر توی کوچه، میشدم من، سپر بلای مادر آخه همچین که شمشیر به دستش خورد، وای مادر و که گفت؛ گفت خدا رو شکر از عموم تونستم دفاع کنم، نذاشتم شمشیر بهش بخوره... آخه توو کوچه که بابام همچین دستش و بلند کرد. ایستادم به روی پنجه‌ی پایم اما دستش از روی سرم رد شد و.... بالاخره از خونواده‌ی امام حسنیا یه نفر تونست آبروداری کنه. توو کوچه که هرکاری کرد بابام نشد نشد نشد.امام حسن از این داغ پیر شد... گرچه اینا آبروی عالمند، همه میان از در این خونه آبرو میگیرند... فراموشی نعمتیه، مگه به این راحتیه گودیِ قتلگاه من، اون کوچه‌ی لعنتیه دستت سیاهه نزن امام حسین عبدالله رو بغل گرفت توو آغوش گرفت، به سینه چسبانید. صدا زد:« پسر برادرم صبر کن، صبر کن، صبر کن». آروم آروم ملحق میشی به بابات به اجدادت، به مادرم فاطمه.... یه تیری زد به حلقومش؛ این تیرو که زد نمیدونم چه جوری زد که میگه «فَذَبَحَ» یعنی سر جدا شد، سر این بچه توو دامن حسین افتاد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 گریه کن های حسینیم و گدای حَسَنیم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه‌کن‌های حسینیم و گدای حَسَنیم خاکِ پاهای حسینیم و برای حسنیم جمع ما را حسن آورد سوی کرب و بلا کربلایی شده‌‌ی خیرِ دعای حسنیم صورِ أَیْنَ الحَسَنیون  که قیامت بزنند با حسین بین صفوفِ رفقای حَسَنیم «حسن جانم، حسن جانم؛ حسن جانم جانم» کوریِ چشم همان‌ها که رهایش کردند تا خداییِ خدا هست به پای حسنیم  نوکر آن است که قربانیِ یارش باشد هم فداییِ حسینیم و فدای حسنیم ما به این کرب و بلا شهر حسن میگوییم که در آن خیره به شش‌گوش طلای حسنیم کربلا آمده‌ای خرجیِ تو با حسن است اربعین ما همه مهمان عطایِ حسنیم «حسن جانم، حسن جانم؛ حسن جانم جانم» شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. 📋 نوکرِ خونواده‌ی حسین منم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نوکرِ خونواده‌ی حسین منم سنگِ امامم رو به سینه میزنم مثل شهیدای نوجوون منم پیرو عبدالله بن الحسنم راهِ حسین یا مسیرِ شیطون برای من مهم‌ترین تصمیمه حسین انتخابمِ برا مثال پیرهن سیاه لباس سربازیمه «من امام حسینیم، من امام حسینیم» تکلیفِ امروزم مشخصه این پرچم برای من مقدسه امام حسین برای من همه کَسه وَاللّٰهِ امام حسین برام بَسه هرکس داشته باشه بوی کربلا باهاش رفیق میشیم بی‌مُعطلی باطل یعنی هرچی غیرِ حسین حق یعنی راهِ حسین بن علی «من امام حسینیم، من امام حسینیم» مدرسه و کلاسِ من سنگرمه مدادِ من اسلحه‌ی باورمه مجاهدم دستِ خدا یاورمه سایه‌ی سید علی روی سَرمه اگه حواسم و بِدَم خطا نرم منم یه سربازِ درست حسابیم با مدد خدا و صاحب الزمان نوجوون مؤمنِ انقلابیم «من امام حسینیم، من امام حسینیم» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 رها کن عمه دستم و بزار برم پیشِ عموم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رها کن عمه دستم و، بزار برم پیشِ عموم نذار که اینجا بِشکنه، بغضی که مونده توو گلوم بزار برم تا نبینم، کارِ حرم میشه تموم افتاده رو خاک/ تشنه غرقِ خون/ نمیشه از این بدتر هرجوری که هست/ میرم تا باشم/ واسه‌ش سربازِ آخر توی گریه‌ها/ رو لبهای من/ أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَر گرفته بینِ قتلگاه، دورِ عموم و یک سپاه پناهِ عالم بی‌پناه، شده توو گودال «عمو حسین، عمو حسین» عموم و دارن می‌کُشن، این از خدا بی‌خبرا رمق نمونده توو صداش، تا که بگه جلو نیا طاقت ندارم ببینم، تنش رو زیرِ دست و پا خدا می‌دونه/ به پای عموم/ همه هستیم و میدم با هر سختی بود/ خودم و آخر/ توی قتلگاه دیدم دستم که شکست/ به یادِ مادر/ باریدم و نالیدم به آرزوهام رسیدم، از زندگی دل بُریدم سمتِ بابام پَر کشیدم، از دلِ گودال «عمو حسین، عمو حسین» جون داره میره از تَنت، تَوون نداره بَدنت دارن با سنگ میزننت، ای عموجونم، ای مهربونم سخته برام عمو جون، غربتت و ببینم تو بین دشمنایی، چه طور راحت بشینم این لشکر دیگه، جون به لبت رسونده سر تو رو شکونده، نفس برات نمونده ای وای ای وای از، هجومِ سنگ و شمشیر دشمن داره با تکبیر، می‌زنه نیزه و تیر «عمو حسین، عمو حسین» هم واسه من هستی امام، هم مثل بابایی برام دنیا رو بی‌تو نمی‌خوام، ای عمو جونم، ای مهربونم دلِ بابام و حالا، میخوام بدست بیارم دست و سرم رو باید، به پای تو بذارم مثل عمو دست من، جدا شد از پر با ضربه‌های دشمن، می‌خوام فدات بشم من حالا که به زخم، تیغ و تیر اسیرم تو رو بغل می‌گیرم، توو بغلت بمیرم «عمو حسین، عمو حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. 📋 من یه عمره که به عشقت اسیرم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من یه عمره که به عشقت اسیرم از درِ این خونه جایی نمیرم آرزومه توی لحظه‌ی آخر سرم رو پای تو باشه بمیرم آره میدونم بَدم/ اما رو زدم/ دردِ منو میدونی آبرو نمیبری/ من رو می‌خری/ بسکه تو مهربونی اون که با غمت آقا دل بریده از دنیا یارِ رو سفیدت میشه هرکی آرزوش باشه اشکت آبروش باشه آخرش شهیدت میشه «یا ثارَ اللّٰه، حسین یا مولا» تویی که ساکن عرشِ خدایی خونه‌ خدایی أبا الشهدایی یه نگاه کن مثِ حر و زهیرت دلِ منم بشه کرب و بلایی با همه گناهم و/ روی سیاهم و/ رو به تو انداختم من اگه شهید نشم/ رو سفید نشم/ زندگیم و باختم ذکر تو میده حاجت هر دقیقه هر ساعت اسمت و رو لب می‌خونم تا که لحظه‌ی آخر مثل تو بشم بی‌سر پای تو بریزه خونم «یا ثارَ اللّٰه، حسین یا مولا» هستیِ من همه به زیر دِینه آقایی که شاه عالمینه جَنَّةُ الْأَعْلَى باشه واسه اهلش بهشتِ من تماشای حسینه دخیلم و بسته‌ام/ دل شکسته‌ام/ به شیش گوشه ارباب بشم شبیه بُرِیر/ عاقبت بخیر/ توو آغوش ارباب هرکی عاشقت باشه یارِ صادقت باشه پای عشقِ تو می‌مونه نوکرت چه خوشبخته بی‌تو زندگی سخته دنیا بی‌حرم زندونه «یا ثارَ اللّٰه، حسین یا مولا» ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 عشقِ تو کرده به همه سرایت حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عشقِ تو کرده به همه سرایت کمتر شنیده شده این روایت قالَ النَّبیِّ المُصطَفی المؤتَمَن حَسَنٌ مِنّي وَ أنَا مِنْ حَسَن کریم حسن، زندگیم حسن کل سال و میگیم حسین امشب و میگیم حسن پیمبر حسنیه، حیدر حسنیه حسنی‌ان همه، فاطمه بیشتر حسنیه اباالفضلِ علی تا محشر حسنیه این و من مطمئنم علی‌اکبر حسنیه «حسن جانم، حسن جانم» اگه یه روزی بقیع از طلا شِه حرمِ تو شبیه کربلا شه هک میشه روی ایوونت این سخن حَسَنٌ مِنّي وَ أنَا مِنْ حَسَن امام حسن، السلام حسن کافیه ازم جون بخوای میگم روی چشمام حسن رقیه حسنیه، قاسم حسنیه به خدا عقیله‌ی بنی هاشم حسنیه مجنون حسنیه، لیلا حسنیه یه دوشنبه شب میریم ان‌شاءالله حسنیه «حسن جانم، حسن جانم» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 می‌خوام مثِ گذشته‌ها یادِ شهیدا کنم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌خوام مثِ گذشته‌ها یادِ شهیدا کنم عقده‌ی قلبم و به یادِ شهدا وا کنم گناه یه کاری کرده نورِ قلبا خاموش شده توو زندگی یادِ شهیدامون فراموش شده یادش بخیر قدیما حال و هوایی داشتیم با شهدا توو روضه چه گریه‌هایی کردیم به یادِ هور و مجنون دوکوهه و هویزه من اومدم با شهدا دوباره بیعت کنم سفره‌ی دل وا کنم و دوباره صحبت کنم کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک بالان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی «حسین جانم حسین، جانم حسین جانم جانم حسین جانم، جانم حسین جان» حماسه‌های شهدا که انتها نداره دل که حسینی بشه ترسی از بلا نداره میخوام که یادی کنم از فَکّه و دشت عباس از اونایی که دستشون بود توی دستِ عباس با لبِ تشنه موندن پا عهدشون تا اینکه به کرب و بلا رسیدن قمقمه‌های خالی به سَرسِپُردگی و جنون گواهی میدن با یادِ خشکیه لبِ تموم رزمنده‌ها روضه‌ می‌خونیم واسه‌ی تشنه لبِ کربلا اگر کشتن چرا آبت ندادن چرا زان دُرّ نایابت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاک نکردن «حسین جانم حسین، جانم حسین جانم جانم حسین جانم، جانم حسین جان» گذشتن از نام و نشونشون نشونه‌ی قیمته لازمه‌ی قیمتی بودن به خدا غیرته می‌خوام بگم از اون رفیقایی که بی‌پلاکن از اونایی که تا ابد گنجینه‌های خاکن طلائیه، شلمچه همیشه شرمنده‌ی مادرای شهیدن مادرایی که واسه دیدن بچه‌هاشون زندگی‌شون و میدن با مادرای شهدا دوباره روضه‌خونیم شبیه زینب توی گودال بلا می‌خونیم گلی گم کرده ام؛ میجویم او را به هر گل میرسم، میبویم او را گلِ من؛ یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهنِ کهنه، به تن داشت «حسین جانم حسین، جانم حسین جانم جانم حسین جانم، جانم حسین جان» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 گریه زیاد کردم روضه زیاد خوندم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم پشت سرت خیلی وَإِن يَكَاد خوندم وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ، نیزه فرو شد به تنت وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ، خودت بگو از کفنت یکی دم مغرب، موت و پریشون کرد با تنِ صد پاره‌ت، یه ختم قرآن کرد اونی که از گودال، سرت رو حالا برد روی سَرِ زینب، صداشو بالا برد جلوی نامحرما معذبم، من زینبم، خواهرِ تو جلوی نامحرما معذبم، چی بگم از حنجرِ تو جلوی نامحرما معذبم، من چی بگم از دخترِ تو یکی داره پیراهن می‌دزده پیراهن که نه کفن می‌دزده یکی داره با یه کهنه خنجر سر و از روی بدن می‌دزده «ای حسینم، ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم» داره نیزه به تنت می‌ریزه خستگی از بدنت می‌ریزه مگه چی گفتی عَدو سنگت زد داره خون از دهنت می‌ریزه یه سپاه داره سرت می‌ریزه نیزن داره به تنت می‌ریزه مگه گودال چقدر جا داره یه سپاه داره سرت واجب الاحترام بودی تو اولین امام بودی که بین یک حصیر بودی مونده روی زمین، پیکر تو رها السلامُ علیٰ مَن دَفَنَ اهلِ قُری خواهرت اگه نیست، رفته شام بلا ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا همه منتظرن، مادرش برسه کاش صدای برادر، به خواهرش برسه دست قاتل اگه، به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه «سیدالشهدا ، سیدالشهدا سیدالشهدا یا مقطع الاعضا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇