eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ در میسوزه ، با هجوم هیزم من می سوزم ، با نگاه مردم ۲ مادر تو پشت در رفتی واست دعا کردم - مادر بابا رو بردن من تو رو صدا کردم - مادر ۲ میون شعله ها دیدم - غمای بی اَمونِتو بمیرم این که رو دیوار - دارم می بینم خونتو 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دل میسوزه ، مثل سینه در میسوزم با ، ناله های مادر ۲ دیدم وقتی می بردن از خونه بابامونو - بابا می دید چشاش روی زمین رد خونو - بابا ۲ از بابامون جدا کردن - دستای نیمه جونِتو بمیرم اینکه رو دیوار - دارم می بینم خونتو 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خاک کوچه ، رنگ خون گرفته با بغض ما ، آسمون گرفته ۲ مادر دیدم تا آتیش و عزای بابا رو - مادر دیدم آتیش خیمه های فردا رو - مادر ۲ میون شعله ها دیدم - آتیش روی معجر رو با چشم پرخون دیدم - رو نِی سر برادر رو . 👇
aa4fe06c-ceaa-4c3f-a891-a693de382f3e.mp3
5.01M
مه جان مار ته لالای بلاره ته دست نون و خرمایه بلاره   مه جان مار مه دله خون هاکردی تندیر سر هنیشتی نون هاکردی ته بلا ره   ته برمه ته سکوتسه بمیرم ته یک دستی قنوتسه بمیرم ته بلا ره   فاطمه ته یار بمیره نیمه شو ته قبر کنار بمیره   حسین گلی رو  وینسی هر روز ناله زویی گتی ته مار بمیره   نرم نرم وارش کنه نوازش ببین زهرا ببین خون بیه مه چش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایام فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها اراک مسجد باب الحوائج مداحی کربلایی هادی صالحی مورخ ۱۴۰۳/۸/۲۷
269.9K
‍ . توسّل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بی دست کربلا،دست مرا بگیر... سقای کربلا ، دست مرا بگیر... آمد به مَحضَرَت،این عاصیِ حقیر با کوهی از گناه،محزون و سر به زیر گنجینه کرم،محبوب بی نظیر دل بر غمت اسیر،تو شاه و من فقیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... سقای کربلا ، دست مرا بگیر... یادِ غَمِ تو جُز،جاهم نمیدهد غیر از شَراره بر آهم‌ نمیدهد جُز تو کسی مرا،راهم ‌نمیدهد بر ذرّه هم بتاب،ای کوکبِ مُنیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر.. سقای کربلا ، دست مرا بگیر... ای عَبدِ صالحِ،مَعبودِ عالَمین دِلگرمیِ حرم،ای نور هر دو عین گشتی به راه دین،قربانیِ حسین جانت شده فدا،با ضَربِ تیغ و تیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... سقای کربلا ، دست مرا بگیر... نورِ تو مَکّی و،عطرت مدینه ای ای روشنای دل،تو سوز سینه ای شرمنده از رباب،هَم از سکینه ای وَز این خِجالَتت بودی تو ناگُزیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... سقای کربلا ، دست مرا بگیر... ای بر لَبِ همه،نامِ تو زَمزَمه نامِ تو را بَرَد با گریه فاطمه سَقّای تشنه لَب،گشتی به عَلقمه با ضَربَتِ عَمود،از مَرکَبَت به زیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... سقای کربلا ، دست مرا بگیر... صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم 🔸سلام من را برسان نزد مادر پیرم 🔸بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر 🔸غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون..صلوات..
mahmood-karimi-bebin-mitavani(128).mp3
6.23M
(س) ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان تو هم مثل من نیمه جانی بمان زمین گیر من آسمانی بمان اگر می شود می توانی بمان اگر راه دارد بمانی بمان چه شد با علی همسفر ماندنت چه شد ماجرای سپر ماندنت چه شد پای حرف پدر ماندنت پس از قصه پشت در ماندنت ندارد علی هم زبانی،بمان پس از تو چه آبی چه نانی،بمان ببین می توانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان آخ برای علی بی تو بد می شود بدون تو غم بی عدد می شود نرو که غرورت لگد می شود و این سنگ، سنگ لحد می شود چه کم دارد این زندگانی بمان چرا اشک را آبرو میکنی چرا چادرت را رفو میکنی چرا استخان در گلو میکنی چرا مرگ را آرزو میکنی چه کم دارد این زندگانی بمان اگر می شود می توانی بمان
نماهنگ گل چادر گلدارت.mp3
3.39M
پر تب و تابه دل بی قرارم اگه تو بری زهرا جان کسی رو ندارم گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ پر تب و تابه دل بی قرارم اگه تو بری زهرا جان کسی رو ندارم گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده نفست که خراب میشه مثل شمعی که آب میشه حال من بده نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن تو که پریشونی دلخوشی کدومه برای علی بعد از تو همه چی تمومه شبا ساکت و بیداری ولی معلومه درد داری بین هر نفس پر اشک سکوت تو پر گریه قنوت تو کنج این قفس بیا امشب بذار خودتو جای من چه کنم فاطمه آخه یه حرفی بزن ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان چه کم دارد این زندگانی بمان .
امیرالمؤمنین بند اول میشه از دستای خسته ت اینقدر کار نکشی تو ؟ دستای منو بگیر خب منت دیوار نکشی تو تا صبح بیداری شبا... چی شده نمیگه مجتبی؟ میدونم که تو پر از دردی... خانومم بگو تو رو خدا زیر چشماته سیاه... ماهِ من بودی پا به ماه تو که آخه زهرای من ... نبودی رفیق نیمه راه بمون زهرا فاتحه ی فاتح خیبر و نخون زهرا درست میشه دوباره باز زندگی مون زهرا بمون زهرا آه و واویلا آه و واویلا بند دوم رو زمین افتادی دیدم ای جوون قد خمیدم میخ در چیکار باهات کرد؟ صدا ناله تو شنیدم تو موندی به زیر در...از رو در رفتن چل نفر قنفذ می گفت به رو دلت... میذارم داغ این پسر تو روز میزد پیش من... چی کشیده زهرا حسن؟ با چه دینی آخه اینا ... دست بلند می کنن رو زن؟ منم سوختم اون موقعی که تو صدا زدی : علی سوختم کاشکی همون اولا این خونه رو می‌فروختم منم سوختم آه و واویلا آه و واویلا ✍ 👇
. |⇦•بلا عظیم وگره کور... روحی له الفدا اجرا شده به نفس حاج‌ محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── "السلام علی المهدی وعلی قائم..اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ.  یا مولای یا صاحب الزمان.." بلا عظیم و گره کور و امتحان سخت است چقدر پیروی از صاحب الزمان سخت است شبیه هر که به جز اوست زندگی کردیم ولی شبیه به آقا برایمان سخت است قصور ماست اگر تحبس الدعا شده ایم مقصریم که رفتن به آسمان سخت است برای دیده ی هر جایی منه دل سنگ مجال دیدن دلدارِ هر زمان سخت است چقدر فاصله مانده چقدر از او دوریم و راه رفتنِ با پای ناتوان سخت است اگر چه غرق گناهیم دوستش داریم نبودن ولیِ مهربانمان سخت است اگر چه دورم از او بین روضه نزدیکم نفس کشیدن بی روضه بی گمان، سخت است همیشه قصه ی بی مادری غم انگیز است همیشه رفتن یک مادر جوان سخت است ز میخ سخت تر، آغاز بی کسی علیست به روضه خوان بگو این روضه را نخوان سخت است به پیش دیده ی مَردم زدند فاطمه را اگر چه روضه عیان است در بیان سخت است .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•اگر چه شمع وجود تو... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج‌ محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── *"هَل مِن جزوعٍ فًاُساعدجًزًعًهُ اذا خلا هل من مُعینٍ فًاُطیل مًعًهَ العویل والبُکاء" تو دعای ندبه میگیم بی قراری هست گریه کنی من با بیقراریش بی قراری کنم؟ مثل فردا که مادر داشت جون میداد حسن رفت سمت مادر حسین دستش رو نگرفت (معمولا بزرگترا کوچکتر رو آروم میکنه اینجا برعکس شد) حسین دست حسن روگرفت گفت داداش خدا صبرت بده..* اگر چه شمع وجود تو غرق سوختن است بخند، خنده ی تو التیام درد من است منم عمیق ترین زخم پایدار، علی منم غریب ترین مرد روزگار، علی *نقل مقتل رو می دیدم می فرماد: امیر المؤمنین خودش پرستار فاطمه بود. نقل ادامه داره میگه اسماء هم برا کمک به امیرالمومنین به فاطمه سر می زد. اما اغلب کار رو دوش امیرالمؤمنین بود.خیلی برا پرستار سخته ببینه هر کار میکنه مریض روز به روز داره تحلیل میره* پُر است غربت من از همین تجلّی ها چقدر بی محلی دیدم از محلّی ها به رغم بی رمقی عزم هم کلامی کن تو لااقل به منه مرتضی سلامی کن دلیل شادی من همنشین غم شده ای شبیه پیرزنِ سالخورده خم شده ای * وقتی برگردوند زهرا رو فرمود یا رسول الله "لَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ‏ الزَّهْرَاءُ "بعضیا این‌گونه معنی کردن «وَ اخْتُلِسَتِ‏» یعنی دُزدیدن از من زهرا رو. عرب این کلمه رو اینطور معنا میکنه..میگه یه آهویی، بره ای، شکاری از دست حیوان درنده جان سالم به درببره اما زخمی جان سالم به در ببره که بعدها بر اثر همون زخم جان بده از این تعبیر استفاده میکنن.مولا فرمود: "وَ اخْتُلِسَتِ‏ الزَّهْرَاءُ" یا رسول الله زهرا جان سالم به دربرد اما همون زخمها زهرا رو کُشت..من هرروز آب شدن زهرا رو دیدم...* دلیل شادی من همنشین غم شده ای شبیه پیرزنِ سالخورده خم شده ای مرا به ماتم دستاس ها دچار نکن خودم برای تو نان می پزم تو‌ کار نکن تنور گرم برای پرت خطر دارد برای سوخته هر شعله ای ضرر دارد شکوه کاخ امیدش خراب شد حیدر تارفته ای از شهر آب شد حیدر غروب آمد وخورشید وار دور شدی رشید بودی و چند روزه جمع و جور شدی بیا به خواهش من گوش کن بلند نشو به التماس حسن گوش کن بلندنشو هنوز چشم حسن مثل ابر می بارد هنوز تکهٔ آن گوشواره را در دست دارد چه ضربه ای به تو زد آن حرام زاده پست سه ماه رد شده اما هنوز جایش هست ببخش فاطمه پشت در تک افتادی تمام هستی خود را برای من دادی یکی نگفت به دیوار بی پناهی تو یکی نگفت به مسمار پا به ماهی تو شکست آینه ات سنگ شد مصمم‌تر اشاره کرد به قنفذ، مغیره محکم تر *تو قصه ی هجرت از مکه به مدینه امیرالمؤمنین با پیغمبر و اصحاب نیومد، دیرتر اومد. بنا شد فاطمیات رو بیاره چهار تا فاطمه.. یکیش حضرت زهراسلام الله علیهاست مونده بود تو مکه.. چند تا شتر و شتر بانی کرایه کرد. همراه شتربانان و فاطمیات راهی شدند سمت مدینه. نقل اینه بین راه یه عده نقابدار به قافله حمله کردند، یکی جسارت کرد نیزه به کجاوه زد کسی آسیب ندید اما همه ترسیدند.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج‌ محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── *علی بود خشم همه ی وجود امیرالمونین رو‌ گرفت.همه ی فاطمیات لرزیدند وحشت کردند فاطمه هم وحشت کرد..عین نقل تاریخه.. یکم خلوت شد صدا زد.. یا بضعة الرسول الحمدلله سالمید؟خدا رو شکر پسر عموتون نگران شما بود. یه جمله ای فاطمه زهرا داره گفت:یا علی پسرعمو کسی که تو پشتش باشی تو همراهش باشی دیگه غم و غصه ای نداره علی جان..دیگه کار به جایی رسید مثل این روزا علی خونه نمی موند میرفت بیرون گریه میکرد. میگفت روز روشن زهرامو زدند.. میگفت کاش علی مُرده بود و نمی دید اینگونه کبود شده سرو صورت و تن وپشت زهرا...* بی گناه بوده بی پناه بوده مادر سادات پا به ماه بوده یکی نبود بگه نمی کنن گلی که برگ وریشه داره رو یکی نبود بگه نمی زنن زنی که بار شیشه داره رو یکی نبودبگه نمی شکنن غرور مرد و پیش همسرش یکی نبود بگه نمی زنن زن رو جلوچشای شوهرش وای حوریه ی علی تو آتیش سوخت وای مسمار در، درو به زهرا دوخت بی خدا بود و از جفا می زد مادر ما رو بی هوا می زد یکی دو تا که نه، چهل نفر همگی می زدن یه مادرو یکی نبود بگیره چشمای بچه های کوچیک حیدرو یکی نبود که تازیونه رو بگیره از غلام بد دهن یکی نبود بگه بسه دیگه غلافتو به بازوهاش نزن وای چهل تا ظالم و یه مظلومه وای چهل تا قاتل و یه معصومه *یارسول الله زهرا به من نگفت ولی به شما میگه چی رو نگفت؟ همه جمع شدند زهرا رو لِه کردند..* عالمو بدبخت کردی خیالتو تخت کردی غسلش رو واسه پدرم سخت کردی کمی فکر خودت باش کارِ خانه نکن بیا و خستگی فضّه را بهانه نکن خیال کن که در اصلاً به صورت تو نخورد توجهی به کبودی تازیانه نکن فاطمهٔ من، تو شانه دست گرفتی و شانه کردن مو برای دست شکسته بد است برای من کمی از ماجرای کوچه بگو فقط به فضّه نگو روضه رو زنانه نکن نمی تونم از کوچه امون رد بشم چیکارکرده این کوچه با روحِ من یه عمره ازت شرمسارم گلم منو بسته بودند تو رو می زدند بشین خونه رو آب و جارو نکن بذار زخم پهلوت بهتر بشه خودم از پس غربتم برمیام نمیخوام‌ چشات واسه من تر بشه هنوز درد داری میدونم‌ عزیز با این دردا باید مدارا کنی درِ خونمون رو عوض می کنم به شرطی نیایی در و وا کنی گل در آتش اگر که جمع شود دیگر آن را نمی توان وا کرد زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من با پیکر یک طفل برابر شدنت را *فردا صبح می خواست آرد جداکنه بیشتر جدا کرد. اسما صدا زد بی بی! معمولت اندازه مصرف روزانه آرد جدا می کردی برای نان پختن امروز بیشترجدا کردی فرمود: اسما من امروز روز آخر عمرمه منکه ازدنیا برم این بچه هاچند روز مشغول عزاداری اند دوست ندارم گرسنه بمونند.اما نمی دونم همین نون ها از گلو کسی پایین رفت یا نه... گفتم نان دلم یه جایی رفت..* ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جانِ تو بابا گرسنه خوابیدم نَفَسم می مونه تو گلو منو می کِشه از سر مو منو می کِشه میگه نگا این داداش علیه بزنم میری سمت کدوم نمی گفتی مگه کو عمو بزنم مثلا چی میشه بسه گریه و زاری تموم بشکنه دستت که معجر برنداری مطمئنم تو یکی دختر نداری آروم آروم از طبق بیا کنارم سر رو سرت بذارم حرفا برا تو دارم چند شبه بابا یه ذره نون نخوردم اسمت رو که می بردم همه اش کتک میخوردم عمه! بکشم سرمه چشام ناز میشه مگه نه؟ عمه! باباییم بیاد دلم باز میشه مگه نه؟ دوباره زندگیم آغاز میشه مگه نه؟ نامرتب نیستم، من فقط النگوهام دستم نیست تو ندیدی بابا زیر معجر گلسر بستم نیست بابا! دندونم که افتاده در میاد مگه نه؟ بابا! تو عروسیم داداش اکبر میاد مگه نه؟ «به آبروی رقیه بنت الحسین اللهم عجل لولیک الفرج» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... گریز به ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇