eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
360 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Shab3Fatemieh2-1402[03].mp3
8.14M
🎙بانوای: حاج جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه ها می کرد تا امت شود بیدار … حیف از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد پشت در آمد بگوید ، گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد تا پدر بود آمدن در خانه اش آداب داشت به گواه شعله ها این کار بی آداب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید آتش کشیدن باب شد حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بیتاب شد ما نمی دانیم، نَعلُ السیف * می داند چرا ” مرتضایم را نبر ” ” فضه مرا دریاب ” شد کربلا مسمار در با انشعاب بیشتر با شتاب این بار سمت تشنه ای پرتاب شد بعد مادر علت مرگ تمام عاشقان آتش و مسمار و سیلی و صدای آب شد نَعلُ السَیف: آهنی است که در انتهای غلاف شمشیر وجود دارد برای اینکه وقتی شمشیر از غلاف بیرون کشیده می شود ، غلاف تعادل خود را دور کمر شخص حفظ کند. شاعر: ✍ .
◾روضه حضرت اُم البنین سلام الله علیها ◾بانوای :ِ حاج مهدی سلحشور قسم به گریه ی صاحب عزایِ اُمِّ بَنین من آفریده شدم با دعای اُمِّ بَنین قسم به کعبه که از کعبه حُرمتم بیش است چنان که سوختم از ماجرایِ اُمِّ بَنین پس از ظهور اگر آمدم مدینه رفیق قرارمان دَمِ ایوان طلایِ اُمِّ بَنین به جانِ دستِ قلم،در جزا نمی سوزد دلی که سوخت در نینوایِ اُمِّ بَنین مکان گریه برای حسین اگر حرم است مگو بقیع، بگو کربلایِ اُمِّ بَنین شبیه مشک اباالفضل می چکد اشکم به پای غربتِ بی انتهایِ اُمِّ بَنین اگر چه دست ندارد به تن،ز راه کرم گرفته دستِ مرا،مرتضایِ اُمِّ بَنین به یادِ چادر زهراست،بالِ شان خاکی کبوترانِ حریمِ هوایِ اُمِّ بَنین *می اومد پشت بقیع می نشست،مدینه ای ها می اومدن،کربلایی ها می اومدن،دورِ اُمُّ البَنین حلقه می زدند،شروع می کرد روضه خواندن،یه جمله اُمُّ البَنین می گفت،زینب گریه می کرد،یه جمله زینب می گفت، اُمُّ البَنین گریه می کرد،اما اونی که اون وسط روضه رو به هم می ریخت ناله زدن های سکینه بود،ناله می زد،ناله می زد،می گفت: اُمُّ البَنین منو حلال کن، من مشک رو دادم دستِ عباست* نخورد آب زمانی که روضه می خوانده گرفته بوده یقیناً صدایِ اُمِّ بَنین "محمّدقاسمی" تو زیبا شدی،کوه و دریا شدی یه باغی پُر از عطرِ گُل ها شدی یه همدم تو غم ها برایِ علی یه زهرا ترین بعدِ زهرا شدی تو موندی کنار علی یک تنه تو گفتی که زهرا پناهه منه نذاشتی علی بهت بگه فاطمه نذاشتی که زینب دلش بشکنه *اصرار کرد،علی جان! دیگه منو فاطمه صدا نزن...چرا؟ چون هر وقت میگی:فاطمه! این بچه ها زانوهاشون رو بغل می گیرند،یاد مادرشون می افتند...* نخِ چادُرت دلبری میکنه تو رو فاطمه یاوری میکنه واسه بچه هاش مادری کَردیُ برا بچه هات مادری میکنه چقدر مثل زهرا شده شوکتت چقدر مثل زهرا شده غیرتت ان شاءالله نشه دست و بازوت کبود ان شاءالله که نیلی نشه صورتت ان شاءالله که آتیش نیاد سویِ تو نشینه غلافی رو بازویِ تو بمونی همیشه کنارِ علی نره میخِ در تویِ پهلویِ تو الهی نبینی غمِ حیدر رو نبینی غمِ ساقیِ کوثر رو نداره دلی خوش زدیوار و در امیری که کنده دَرِ خیبر رو می ترسم بخونم برات روضه من فقط اینه دیگه دعام دائماً ان شاءالله توی کوچه عباسِ تو نبینه چیزایی که دیده حسن خدا گر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید دَرِ دیگری خدا محسنُ بُرده پیشِ خودش به جاش داده عباسِ نام آوری *نیمه شب که کاروان از مدینه حرکت کرد،یه خورده که از شهر فاصله گرفت،دو نفر خودشون رو رساندند به قافله،یکی عبدالله بود،دست بچه هاشو گرفته بود رسوند به قافله،اینقدر زینب خوشحال شد،گفت:عبدالله خدا خیرت بده،دستِ خالی نیستم کربلا،قربونی هایِ منو آوردی،نکنه رباب هدیه داشته باشه من نداشته باشم،نکه نجمه هدیه داشته باشه من نداشته باشم،خدا خیرت بده...بچه هارو گرفت برد.. نفر دوم هم،ابی عبدالله نگاه کرد دید یه خانوم بلند قامتی داره خودش رو میرسونه به قافله،نگاه کرد دید اُم البنینِ داره میاد،گفت:عباسم مادرتون داره میاد،با شما کار داره،عباس که برگشت،سریع برگشت داداش هاشو خبر کرد،مادر اومده با ما کار داره،چهار برادر اومدن،دور مادر حلقه زدن،ابی عبدالله داره از دور این منظره رو میبینه،لذت میبره،قند تو دل حسین داره آب میشه،دور مادر که حلقه زدن،گفت:عباسم!عونم،عزیزانم،دارید با حسین می روید کربلا،اگه حسین برگشت حق دارید برگردید،اگه حسین برنگشت حق ندارید برگردید،نکنه شما باشید یه مو از سر حسین کم بشه،پای شما ایستادم برای اینچنین روزی،عباسم! نکنه من شرمنده ی فاطمه بشم،نکنه من خجالت زده بشم،همه دغدغه اش اینه کربلا میرن میتونن روی مادر رو سفید کنند یا نه؟ گذشت،گذشت،حالا از کربلا قافله برگشته،کربلایی ها از این طرف با محوریت زینب،مدینه ای ها از طرف دیگر با محوریت اُم البنین،راه باز کردن این دو مادر شهید رسیدن به هم،دست به گردن هم انداختن،نشستن زمین،ام البنین به زینب سر سلامتی میده،زینب به ام البنین،این دوتا شروع کردن برا هم روضه خواندن،هر کار کرد زینب که از عباس بگه،ام البنین نذاشت،هی می گفت:عباسم رو رها کن،از حسینم چه خبر؟ خیلی که اصرار کرد زینب گفت: بهت بگم ام البنین چه خبر شد؟ فقط بگم خوب شد کربلا نیومدی،برو ببین رباب رو ، چه حال و روزی داره،دیگه از زیر آفتاب نمیآد تو سایه،گفت: بیشتر توضیح بده زینب جان،گفت:آمدم بالای یک بلندی ایستادم دیدم دور حسینم حلقه زدن، نیزه دار با نیزه میزد،شمشیر دار با شمشیر میزد،اونی که شمشیر و نیزه نداشت سنگ میزد،اُم البنین! نگاه کردم دیدم پیرمردها دارن با عصا میزنند،حسین.... .
روضه حضرت ام البنین سلام الله علیها 🎤سید مهدی میرداماد بانو سلام میکنم اینجا خوش آمدی از خاک سمت عالم بالا خوش آمدی ای تشنه ی بهشت به دریا خوش آمدی من زینبم به خانه ی مولا خوش آمدی پیداست در نگات که با نیت آمدی اینجا به نیت کمک و خدمت آمدی باغ بهشت باغچه ای در سرای ماست جای گلیم عرش خدا زیر پای ماست رزق تمام خلق فقط از دعای ماست خلق تمام عالم و آدم برای ماست این خانه ی بهشتی زهرا و حیدر است اینجا محل وحی شدن بر پیمبر است این خانه را به غیر صفا پر نمی کند دل را به غیر عشق خدا پر نمی کند سجاده را به غیر دعا پر نمی کند هر کس که جای فاطمه را پر نمی کند ام البنین از بعد مادرم پدر خاک بوتراب کرده تو را به همسری خویش انتخاب گفته پدر که روی به سوی خدا کنیم ما مثل مادر، اهل زمین را دعا کنیم با اسم فاطمه همه رفع بلا کنیم زین پس تو را به واژه ی مادر صدا کنیم تو آمدی که فاطمه را یاوری کنیم در حق ما شکسته دلان مادری کنی ام البنین قطعا شنیده ای که پر مادرم شکست شاخه به شاخه برگ و بر مادرم شکست ام البنین در کنده شد و پر مادرم شکست از ظلم و کینه ها کمر مادرم شکست از آن به بعد بود سرش درد می گرفت می خواست پا شود کمرش درد می گرفت اما نترس دیگر شعله به این در نمیزنند دیگر به خانه سر زده ها سر نمیزنند سیلی به روی فاطمه دیگر نمیزنند هرگز تو را مقابل حیدر نمیزنند اینجا که آمدی به همه نور عین باش فکر مرا نکن تو به فکر حسین باش حسین ای تشنه لب حسین حسین حسین عشق زینب حسین حسین حسین ای بی کفن حسین حسین حسین عریان بدن حسین حسین در آن شبی که بار سفر بست مادرم من را صدا زد و نفسی گفت: دخترم جان تو و حسین گل سرخ بی سرم من مانده بودم و غم و درد برادرم از آن به بعد مادر این سر جدا شدم کم کم فراهم سفر کربلا شدم کربلا کربلا کربلا حرف کربلا شد، زینب دید همه چیز آماده است، الان وقتشه، حرف از کسی شد آن که به ما یار میشود در این مسیر مونس و غمخوار میشود در کربلا هر آینه کررار میشود می آید و به لشگر علمدار میشود ام البنین تو آمدی که ماه شب تار ما شوی مادر برای میر و علمدار ما شوی حتما به او بگو غم این نور عین را از داغ مادرم همه دم شور و شین را غم های مانده بر جگر عالمین را اسرار عشق و واژه ی ذخرالحسین* را حتما به او بگو که امید برادر است مشکی به او بده و بگو آب آور است حتما بگو قضیه ی آن مشک پاره را حتما بگو قضیه ی آن شیرخواره را افتادن بدون پر آن سواره را سیلی زدن به صورت ماه و ستاره را ام البنین حق داری برا عباست گریه نکنی، آخه مادرم برا بچه ات مادری کرد، مادرم اومد سرش بغل کرد، نذاشت بچه ات تنها جون بده، اما مادرم وقتی رفت تو گودال دید دارن سر می برن، هی صدا زد بُنَیَ.... *امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: العباس ذخر الحسین؛ عباس ذخیره شده برای حسین است.
4_6028102336419726892.mp3
1.83M
‍ سبک دشتی روضه حضرت ام البنین(س) 🏴 الا مادر  به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی ای وای.. گل ام البنین شیرم حلالت آخ..... شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چو طفلان این سخنها را شنیدند همه از هم خجالت می کشیدند آی...‌ مسلمانان حسین ع مادر نداره غریب است و  کسی بر سر نداره آخ، (ز جور ساربان بی مروّت)۲ دگر انگشت و انگشتر نداره آی... گل احساس را  از من مگیرید شمیم یاس را  از من نگیرید همه دار و ندارم را  بگیرید فقط عبّاس را از من مگیرید...
سلام الله علیها یا حضرت ام البنین تویی همنام فاطمه در یاری دین خدا شدی همگام فاطمه گردیده ای ،ام الشهید، ای نور چشم مرتضی واویلتا واویلتا(۲) هستی تو یا ام البنین کفو امیرالمومنین گردیده ای از لطف حق باولایت تو همنشین عباس تو علمدار رشید دشت کربلا واویلتا واویلتا با تو گل بیت علی خاک بقیع زینت گرفت مدینه با تو و علی و فاطمه عزت گرفت دربقیع می کردی بانو توگریه های بیصدا واویلتا واویلتا همسر حیدر از غمت مدینه شد ماتمسرا بیت علی از این ماتم و غم شده بزم عزا از این جهانِ غم فزا رفتی به سوی کبریا واویلتا واویلتا ندیده ای که پیکر اکبر شده اربا اربا پرپر شده گل لیلا از ظلم و جور اشقیا قامت خمیده آمده در کنار جسمش بابا واویلتا واویلتا ندیده ای در کربلا اصغر شده هدف تیر بر روی دستان حسین پرپرشده طفل بی شیر تاپاره شدگلوی او در خیمه ها گشته غوغا واویلتا واویلتا ندیده ای پرپرشده از ظلم و کینه گل یاس اندر کنار علقمه گشته دوتا فرق عباس در راه دین فدا شدو دستش شد از پیکر جدا واویلتا واویلتا ندیده ای اشک زینب را در وداع آخرش خون شد دلش در هنگام جدایی از برادرش خون گریه میکرد زینبش بهرحسین خون خدا واویلتا واویلتا ندیده ای شمر ملعون به سوی قتلگه دوید راس فرزند زهرا را با کینه از قفا برید درقتلگه غلطان بخون میزد مادرش را صدا واویلتا واویلتا
گل باغ ولا حضرت ام البنین مادر اباالفضل به شیعه حبل المتین رهرو کوثری فاطمه منظری جان حیدر۲ روحبخش مدینه ای تو ام البنین بانوی بی قرینه ای تو ام البنین پسرت نور عین از برای حسین جان حیدر۲ گرچه بانو نبوده ای تو در کربلا بشنیدی به آل فاطمه شد جفا غنچه ی پرپرش غرق خون اصغرش وای از این غم۲ تو ندیدی که اکبر اربا اربا شده بشنیدی که پرپر گل لیلا شده ظلم و کین شد فزون شد علی لاله گون وای از این غم۲ تو ندیدی که عباس تو خورده زمین بشنیدی که دستش شد جدا از یمین جان او شد فدا فرق او شد دو تا وای از این غم۲ تو ندیدی که شمر به سوی مقتل دوید بشنیدی سر حسین زهرا برید شده ای خونجگر تو ز داغ پسر وای از این غم۲ تو ندیدی عدو آتش زده خیمه ها بشنیدی سر حسین روی نیزه ها دشمنان آمدند کودکان را زدند وای از این غم۲
خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم هر صبح سراغی از گل نرگس بگیریم ❈ ══❖══ ❈ 🍃صلوات یادت بمونه🍃 خوشنودی آقا امام زمان صلوات
*نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *کِل زنید بهرش* *چون گشته است ناکام* *نوجوان خواب است* *کِل بزنید آرام* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *حجله گاهش را* *مادر کند خوشبو* *(هستی)بهرش گو* *(پرویزی)خواند از او* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2) ____🥀_______ (روضه ،ختم جوان سبک دشتی ) الهی ای فلک دیگر نگردی۲ عزیزم روبه زیر خاک وکردی جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲ نه وقت زیر خاک و خفتنت بود چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲ کجا رفتی و دختر خاله ی من بسوز ای دل از این جور زمونه۲ الهی مادری تنها نمونه زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲ ببین اشکهای حسرت که می‌ریزم خدا صبری بده طاقت بیارم۲ به یاد مهربونیش بی قرارم گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲ که او اززندگی خیری نديده لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲ می‌ریزم خاک عالم بر روی سر لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲ چه زود دامن کشیدی از برمن خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲ سرخاکت دلم میگیره بونه بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲ تو رفتی ازغمت دنیای دردم
روضه ختم جوان 🥀 روضه علی اکبر (ع)🥀 بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم بزرگت کردم و خیرت ندیدم گلی ازگلش رویت نچیدم توگل بودی نه وقت چیدنت بود جوان بودی نه وقت مردنت بود عزیز دلم پسرم عزیز من چه وقت رفتنت بود چه وقت زیر خاک خوابیدنت بود بابای خوبم پسرم عزیزم رفتی از ما بریدی به سوی آسمانها پر کشیدی فلک آخر توانم را گرفتی زدستم نو جوانم را گرفتی اما خانواده .....‌‌‌..‌.شما داغ جوان دیدید بدن نازنین جوانت را غسل دادید کفن کردید به خاک سپردید همه آشنایان همسایگان فامیل .دوستان واقشارمردم ازشهرهای دور و نزدیک آمدند درکنا شماربودند به شما تسلیت گفتند اما عزیزان اگر شما ببینید پدری درکنارجسم بی جان جوانش ناله می زند چکار می کنید حتما اشک چشمانش را پاک می کنید آرامش می کنید ولی بمیرم برای آن پدری که آمد کنار بدن پاره پاره علی اکبرش لاله اش را دید پرپر روی خاک قطعه قطعه ریز ریز روی خاک داد از کف طاقت و ازپا فتاد صورتش رابرصورت اکبر نهاد یاد شهدا امام شهدا روح این جوان فیض ببرد اما کوفیان چه کردند آیا به امام حسین تسلیت گفتند اشک چشم حسین پاک کردند نه چکار کردند تا صورت به صورت علی اکبر گذاشت صدای هلهله کوفیان بلند شد اقا هرکاری کرد نتوانست بدن جوانش رابه خیمه ها ببرد چه کردصدا زد جوانان بنی هاشم بیاید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم حسین آرام جانم ...حسین روح روانم جوان
4_723784306719286900.mp3
8.07M
سه پنج روزه که بوی گل نیومد؛ یار… صدای چهچهِ بلبل نیومد روید از باغبانِ گل بپرسید؛ یار… چرا بلبل به صیدِ گل نیومد؟ روید از باغبانِ گل بپرسید؛ یار… چرا بلبل به صیدِ گل نیومد؟ گلی که خود بِدادم پیچ و تابش به اشکِ دیدگانم دادم آبش به درگاه الهی کی روا بی گل از موُ دیگری گیرد گلابش؟ ز گلبن چید گلچینی گلی را؛ یار… شنید از پی، صدای بلبلی را تو خوشبختی… گلی چیدی و رفتی، یار ندانستی که آزردی دلی را… بی ته گلشن؛ چون زندونه به چشمام… یار… گلستون؛ آذرستونه به چشمام! یار…. بی ته آرام و عمر و زندگونیم یار همه خوابه پریشونه به چشمام… بی ته آرام و عمر و زندگونیم یار همه خوابه پریشونه به چشمام… غمِ عشقت، بیابون پرورم کرد… یار… هوای بخت؛ بی بال و پرم کرد به موُ گفتی؛ صبوری کن صبوری، یار… صبوری؛ طرفه خاکی بر سرم کرد اواز دشتی پنج روزه که بوی گل
. . و توسل حضرت ام البنین علیه السلام زبون گرفتن ام البنین و حضرت زینب در قبرستان بقیع ═══✼✼═══ وِیلی،وِیلی،وِیلی ... عباس عباس عباس ... سوزِ ناله هاش ، غوغا می کنه 2 دائم با خودش نجوا می کنه ... وِیلی،وِیلی،وِیلی ... عباس عباس عباس ... آخ می خواد دوباره قیامت کنه بشینه ذکر مصیبت کنه از اون چهارتا پسرش خدا حالا یکی ش نیست ، وصیت کنه ... 2 برای عباسِش تو مدینه حلالیت می خواد ، از سکینه)2 وِیلی،وِیلی،وِیلی ... عباس عباس عباس ... (کارِ ام البنین روضه خوانیِ ...) پایِ چارتا قبر ، زانو میزنه 2 تا عمه بیاد جارو میزنه ....(روضه خوون اومد ....) وِیلی،وِیلی،وِیلی ... زینب زینب زینب ... ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• شنیده خیلی ، جسارت شده نصیب خانوم اسارت شدِ ... شنیده اما ، ندیدِ دیگه چه معجرایی که غارت شده .... همه ابوالفضلُ قحطیِ آب خجالتش دادن از روی رباب ...2 *حالا ام البنین دارِ گریه می کنه ... نوبتِ روضه خواندن زینب شد ...* پرپر شد گُلاش ... تو باغِ حسین میسوزه ولی ، از داغِ حسین ... (حالا زینب دارِ می گه ....) وِیلی،وِیلی،وِیلی ... حسین حسین حسین ... (گفت خانم ) میپرسه رازِ ، پیرَنِش چیه ؟؟ حصیری که شد کفنِش چیه ؟؟ ... بگید بدونم ، سُمِ مرکبا گذَشتن از رو ، بدنِش ...... حسین ........... ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• گفتن ام البنین چهارتا بچه هات کربلا کشته شدن ، هر موقع میشینی رو خاک کنارِ این چهار صورتِ قبر ، هی میگی : آی غریب حسین .... فرمود دو تا دلیل داره ، اول اینکه حسینم مادر ندارِ براش گریه کنه .... یه دلیلِ دیگه شم اینه مادرِ حسین آخرین لحظه های بچۀ من براش مادری کرد .... نزاشت عباسم ، لحظۀ آخر احساس بی مادری کنه ..... آه ..... گفتمُ رفتم ... از همه التماسِ دعا ..... امشب مثه اون سائلِ که اومد درِ خونه ام البنین ناله بزن .... وقتی در زد بی بی فرمود کیه دارِ در میزنه ؟؟ صدایِ این سائلُ شناخت ، سریع اومد داخل حجره ، زن ها رو جمع کرد .... فرمود این سائل رو میشناسم ... هرموقع میومد خَرجِ یه سالشُ عباسم بهش میداد ... نکنه امشب دست خالی برِ .... زن ها هرچی زیورآلات دارید جمع کنید ، میخوام همشو یه جا بهش برسونم ... همه رو آوردن . تو یه ساروق بسته ای آوردن ، تحویل خانوم دادن ، بی بی دستشو بیرون آورد فرمود سائل بگیر ، برو .... ••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ ••• دیدن ایستادِ تکون نمی خوره ، فرمود چرا نمیری؟؟ از هر سالِتم خرجت بیشترِ ... نزاشتم دستِ خالی بری ... گفت خانوم . سائلم ، مستحقم ... اما من مستحقِ اون دستایِ زیبام ... سائلِ اون چشمایِ قشنگم .... بگو صاحب خونه خودش بیاد .... تا اون آقا نیاد من هیچ جا نمیرم .... دلم برا چشماش تنگ شده ..... دلم برا اون قدُ قامتش تنگ شده .... یه وقت دیدن صدا ام البنین بلند شد ....فرمود سائل برو .... دست از دلم بردار ... اون قامتی که میگی ، تو کربلا ، قطعه قطعه کردن ....اون چشمایی که میگی ، چشمشُ از حدقه .... دستاشو از تنش بریدن ..... آی حسین ....... .
◾روضه حضرت اُم البنین سلام الله علیها ◾بانوای :ِ حاج مهدی سلحشور قسم به گریه ی صاحب عزایِ اُمِّ بَنین من آفریده شدم با دعای اُمِّ بَنین قسم به کعبه که از کعبه حُرمتم بیش است چنان که سوختم از ماجرایِ اُمِّ بَنین پس از ظهور اگر آمدم مدینه رفیق قرارمان دَمِ ایوان طلایِ اُمِّ بَنین به جانِ دستِ قلم،در جزا نمی سوزد دلی که سوخت در نینوایِ اُمِّ بَنین مکان گریه برای حسین اگر حرم است مگو بقیع، بگو کربلایِ اُمِّ بَنین شبیه مشک اباالفضل می چکد اشکم به پای غربتِ بی انتهایِ اُمِّ بَنین اگر چه دست ندارد به تن،ز راه کرم گرفته دستِ مرا،مرتضایِ اُمِّ بَنین به یادِ چادر زهراست،بالِ شان خاکی کبوترانِ حریمِ هوایِ اُمِّ بَنین *می اومد پشت بقیع می نشست،مدینه ای ها می اومدن،کربلایی ها می اومدن،دورِ اُمُّ البَنین حلقه می زدند،شروع می کرد روضه خواندن،یه جمله اُمُّ البَنین می گفت،زینب گریه می کرد،یه جمله زینب می گفت، اُمُّ البَنین گریه می کرد،اما اونی که اون وسط روضه رو به هم می ریخت ناله زدن های سکینه بود،ناله می زد،ناله می زد،می گفت: اُمُّ البَنین منو حلال کن، من مشک رو دادم دستِ عباست* نخورد آب زمانی که روضه می خوانده گرفته بوده یقیناً صدایِ اُمِّ بَنین "محمّدقاسمی" تو زیبا شدی،کوه و دریا شدی یه باغی پُر از عطرِ گُل ها شدی یه همدم تو غم ها برایِ علی یه زهرا ترین بعدِ زهرا شدی تو موندی کنار علی یک تنه تو گفتی که زهرا پناهه منه نذاشتی علی بهت بگه فاطمه نذاشتی که زینب دلش بشکنه *اصرار کرد،علی جان! دیگه منو فاطمه صدا نزن...چرا؟ چون هر وقت میگی:فاطمه! این بچه ها زانوهاشون رو بغل می گیرند،یاد مادرشون می افتند...* نخِ چادُرت دلبری میکنه تو رو فاطمه یاوری میکنه واسه بچه هاش مادری کَردیُ برا بچه هات مادری میکنه چقدر مثل زهرا شده شوکتت چقدر مثل زهرا شده غیرتت ان شاءالله نشه دست و بازوت کبود ان شاءالله که نیلی نشه صورتت ان شاءالله که آتیش نیاد سویِ تو نشینه غلافی رو بازویِ تو بمونی همیشه کنارِ علی نره میخِ در تویِ پهلویِ تو الهی نبینی غمِ حیدر رو نبینی غمِ ساقیِ کوثر رو نداره دلی خوش زدیوار و در امیری که کنده دَرِ خیبر رو می ترسم بخونم برات روضه من فقط اینه دیگه دعام دائماً ان شاءالله توی کوچه عباسِ تو نبینه چیزایی که دیده حسن خدا گر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید دَرِ دیگری خدا محسنُ بُرده پیشِ خودش به جاش داده عباسِ نام آوری *نیمه شب که کاروان از مدینه حرکت کرد،یه خورده که از شهر فاصله گرفت،دو نفر خودشون رو رساندند به قافله،یکی عبدالله بود،دست بچه هاشو گرفته بود رسوند به قافله،اینقدر زینب خوشحال شد،گفت:عبدالله خدا خیرت بده،دستِ خالی نیستم کربلا،قربونی هایِ منو آوردی،نکنه رباب هدیه داشته باشه من نداشته باشم،نکه نجمه هدیه داشته باشه من نداشته باشم،خدا خیرت بده...بچه هارو گرفت برد.. نفر دوم هم،ابی عبدالله نگاه کرد دید یه خانوم بلند قامتی داره خودش رو میرسونه به قافله،نگاه کرد دید اُم البنینِ داره میاد،گفت:عباسم مادرتون داره میاد،با شما کار داره،عباس که برگشت،سریع برگشت داداش هاشو خبر کرد،مادر اومده با ما کار داره،چهار برادر اومدن،دور مادر حلقه زدن،ابی عبدالله داره از دور این منظره رو میبینه،لذت میبره،قند تو دل حسین داره آب میشه،دور مادر که حلقه زدن،گفت:عباسم!عونم،عزیزانم،دارید با حسین می روید کربلا،اگه حسین برگشت حق دارید برگردید،اگه حسین برنگشت حق ندارید برگردید،نکنه شما باشید یه مو از سر حسین کم بشه،پای شما ایستادم برای اینچنین روزی،عباسم! نکنه من شرمنده ی فاطمه بشم،نکنه من خجالت زده بشم،همه دغدغه اش اینه کربلا میرن میتونن روی مادر رو سفید کنند یا نه؟ گذشت،گذشت،حالا از کربلا قافله برگشته،کربلایی ها از این طرف با محوریت زینب،مدینه ای ها از طرف دیگر با محوریت اُم البنین،راه باز کردن این دو مادر شهید رسیدن به هم،دست به گردن هم انداختن،نشستن زمین،ام البنین به زینب سر سلامتی میده،زینب به ام البنین،این دوتا شروع کردن برا هم روضه خواندن،هر کار کرد زینب که از عباس بگه،ام البنین نذاشت،هی می گفت:عباسم رو رها کن،از حسینم چه خبر؟ خیلی که اصرار کرد زینب گفت: بهت بگم ام البنین چه خبر شد؟ فقط بگم خوب شد کربلا نیومدی،برو ببین رباب رو ، چه حال و روزی داره،دیگه از زیر آفتاب نمیآد تو سایه،گفت: بیشتر توضیح بده زینب جان،گفت:آمدم بالای یک بلندی ایستادم دیدم دور حسینم حلقه زدن، نیزه دار با نیزه میزد،شمشیر دار با شمشیر میزد،اونی که شمشیر و نیزه نداشت سنگ میزد،اُم البنین! نگاه کردم دیدم پیرمردها دارن با عصا میزنند،حسین....
4_5999224342121022509.mp3
2.54M
) حاج بیا ام البنین برگشته زینب دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد مزن آتش به جان ای نور عینم مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم چه شد در کربلا هستی زهرا؟ حسینم وا حسینم وا حسینم سرشته از غم زهرا گِلش بود نگاه تار زینب قاتلش بود نیفتاد از لبش نام حسینش اگر چه داغ سقا بر دلش بود ... ... ولی زینب چه با احساس می خواند از آن بُهبوهه ي حساس می خواند کنار قبر زهرا نیمه ي شب چقدر از غیرت عباس می خواند شاعر: یوسف رحیمی 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
روضه حضرت ام البنین سلام الله علیها 🎤سید مهدی میرداماد بانو سلام میکنم اینجا خوش آمدی از خاک سمت عالم بالا خوش آمدی ای تشنه ی بهشت به دریا خوش آمدی من زینبم به خانه ی مولا خوش آمدی پیداست در نگات که با نیت آمدی اینجا به نیت کمک و خدمت آمدی باغ بهشت باغچه ای در سرای ماست جای گلیم عرش خدا زیر پای ماست رزق تمام خلق فقط از دعای ماست خلق تمام عالم و آدم برای ماست این خانه ی بهشتی زهرا و حیدر است اینجا محل وحی شدن بر پیمبر است این خانه را به غیر صفا پر نمی کند دل را به غیر عشق خدا پر نمی کند سجاده را به غیر دعا پر نمی کند هر کس که جای فاطمه را پر نمی کند ام البنین از بعد مادرم پدر خاک بوتراب کرده تو را به همسری خویش انتخاب گفته پدر که روی به سوی خدا کنیم ما مثل مادر، اهل زمین را دعا کنیم با اسم فاطمه همه رفع بلا کنیم زین پس تو را به واژه ی مادر صدا کنیم تو آمدی که فاطمه را یاوری کنیم در حق ما شکسته دلان مادری کنی ام البنین قطعا شنیده ای که پر مادرم شکست شاخه به شاخه برگ و بر مادرم شکست ام البنین در کنده شد و پر مادرم شکست از ظلم و کینه ها کمر مادرم شکست از آن به بعد بود سرش درد می گرفت می خواست پا شود کمرش درد می گرفت اما نترس دیگر شعله به این در نمیزنند دیگر به خانه سر زده ها سر نمیزنند سیلی به روی فاطمه دیگر نمیزنند هرگز تو را مقابل حیدر نمیزنند اینجا که آمدی به همه نور عین باش فکر مرا نکن تو به فکر حسین باش حسین ای تشنه لب حسین حسین حسین عشق زینب حسین حسین حسین ای بی کفن حسین حسین حسین عریان بدن حسین حسین در آن شبی که بار سفر بست مادرم من را صدا زد و نفسی گفت: دخترم جان تو و حسین گل سرخ بی سرم من مانده بودم و غم و درد برادرم از آن به بعد مادر این سر جدا شدم کم کم فراهم سفر کربلا شدم کربلا کربلا کربلا حرف کربلا شد، زینب دید همه چیز آماده است، الان وقتشه، حرف از کسی شد آن که به ما یار میشود در این مسیر مونس و غمخوار میشود در کربلا هر آینه کررار میشود می آید و به لشگر علمدار میشود ام البنین تو آمدی که ماه شب تار ما شوی مادر برای میر و علمدار ما شوی حتما به او بگو غم این نور عین را از داغ مادرم همه دم شور و شین را غم های مانده بر جگر عالمین را اسرار عشق و واژه ی ذخرالحسین* را حتما به او بگو که امید برادر است مشکی به او بده و بگو آب آور است حتما بگو قضیه ی آن مشک پاره را حتما بگو قضیه ی آن شیرخواره را افتادن بدون پر آن سواره را سیلی زدن به صورت ماه و ستاره را ام البنین حق داری برا عباست گریه نکنی، آخه مادرم برا بچه ات مادری کرد، مادرم اومد سرش بغل کرد، نذاشت بچه ات تنها جون بده، اما مادرم وقتی رفت تو گودال دید دارن سر می برن، هی صدا زد بُنَیَ.... *امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: العباس ذخر الحسین؛ عباس ذخیره شده برای حسین است.
دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم من خانه دار خانه ای افسرده هستم آرامش یک باغ طوفان خورده هستم هر چند حیدر راهی این خانه ام کرد بر غنچه های کوچکش پروانه ام من با برگ عمرم خانه را گل پوش کردم این باغ آتش خورده را خاموش کردم دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم پشت درش امدادها از رب گرفتم تا آمدم رخصت من از زینب گرفتم تنها بلا گردان این گلهایم اینجا یعنی کنیز حضرت زهرایم اینجا این خانه روزی باغی از آلاله ها بود این خانه روزی قبله گاه لاله ها بود من را مناجات حسینم خواب می کرد این خانه را عباس دق الباب میکرد دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم حضرت ام البنین (س) روضه
4_6028102336419726892.mp3
1.83M
‍ سبک دشتی روضه حضرت ام البنین(س) 🏴 الا مادر  به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی ای وای.. گل ام البنین شیرم حلالت آخ..... شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چو طفلان این سخنها را شنیدند همه از هم خجالت می کشیدند آی...‌ مسلمانان حسین ع مادر نداره غریب است و  کسی بر سر نداره آخ، (ز جور ساربان بی مروّت)۲ دگر انگشت و انگشتر نداره آی... گل احساس را  از من مگیرید شمیم یاس را  از من نگیرید همه دار و ندارم را  بگیرید فقط عبّاس را از من مگیرید...
واحد خانم ام البنین -293-کانال نوحوا علی الحسین.mp3
616.1K
▪️▪️▪️▪️ بگرید مدینه ز آهی حزین حرم دلشکسته ، بقیع دلغمین بگو مادران شهیدان همه کنند نوحه از داغ ام البنین ⏪ واویلا واویلا یا ام البنین گلی ، گر بسوزد تنش مشکل است رود لاله از گلشنش مشکل است جوان ، گر بپوشد لباس کفن به مادر خبر دادنش مشکل است ⏪ واویلا واویلا یا ام البنین به آن مادری که شد از غصه پیر خبر آمد از مرگ ماه منیر خبر آمده دست او شد جدا خبر آمده چشم او خورده تیر ⏪ واویلا واویلا یا ام البنین
1_1416204927.mp3
8.9M
‍ |⇦•بی تابم و حزینم.. و توسل ویژۀ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 🎧 رضا نریمانی بی تابم و حزینم، من اُم بی بنینم رو خاک غم میشینم، من اُم بی بنینم .. سرمیذارم رو خاکِ غربتِ بقیع بیقرارم کنار تربتِ بقیع روز و شبها میگم با زهرا "حسین" ناله دارم میون هیات بقیع .. من مادرِ اباالفضل، مادرِ شهیدانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم سفره داره روضه هایِ ماتم حسینم مادرِ مدافعانِ حرم حسینم .. ــــــــــــــــــ شرمنده از سکینه م، من اُم بی بنینم وقتی علم می بینم، من اُم بی بنینم .. برنگشتی به خیمه آب آورم جاریه علقمه توو چشم ترم من خجالت زدم هنوز از رُباب وقتی میگه با گریه وای اصغرم .. گریون میشه مدینه، در غم عزیزانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم الگوی علم به دوش علم حسینم مادر مدافعانِ حرم حسینم ــــــــــــــــــ اُم الشهید دینم، من اُم بی بنینم داغ حسین رو سینه م، من اُم بی بنینم هرشب جمعه با دلِ مضطرم من عزادارِ شاه بی لشکرم روضۀ ما با فاطمه کربلاست توو مدینه باید باشیم بی حرم .. شبهای جمعه مثل، فاطمه پریشانم نوحۀ شب و روزم، ای وای حسین جانم تا همیشه زیر دین کرم حسینم مادر مدافعانِ حرم حسینم 🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
ey-madar-be-hazrat-sagha-porkave.mp3
2.36M
وفات حضرت ام البنین پور کاوه 🎤 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ام البنین ای مادر به حضرت سقا ام البنین ای مادر به حضرت سقا جانشین حضرت زهرا ام الشهدای عاشورا آرام جان زینب و حسن فاطمه قوم بنی کلاب مرحبا بانوی مه آفرین ای سنگ صبور ابوتراب سیدتنا یا ام البنین سیدتنا یا ام البنین جون عباس این گره بستمو واکن عقده های قلبمو واکن جون زینب و جون مجتبی جون اباالفضل و جون حسین قسمت میدم ای مادر فضل منو ببر تا بین الحرمین ام البنین ای مادر به حضرت سقا علی پورکاوه
وفات حضرت ام البنین (س) با ابا الفضل بیا روضه ی مادر تو بخوان لحظه ای گریه کن و سوره کوثر تو بخوان دومین فاطمه از خانه ی سردار حنین بعد از کرب و بلا ازصف محشر تو بخوان در مدینه که به پا گشته عزا بهر حسین روضه از غربت آن مادر مضطر تو بخوان سالها بر حسن و زینب و کلثوم و حسین مادری کرد بیا روضه ای از در تو بخوان بر سر و سینه زنان گفت : غریب مادر روضه از بی کسی سید و سرور تو بخوان حال ما غرق عزای تو شدیم ای بانو با ابا الفضل بیا روضه ی مادر تو بخوان رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
test (1).mp3
5.14M
⚘گمنام⚘: دست ساقی بوی زهرا میدهد نور خود برنخل وصحرا میدهد زائر دستی که زهرا می شود او دگر محراب دلها می شود من هم ای‌ساقی،زمین گیر توام زائر دست علم گیر توام... دست تومشکل گشای‌خیمه بود دست تو دفع بلای خیمه بود کودکان را دست تو آرام کرد سایه دستت زنان آرام کرد... چشم‌خود راواکن‌ای خفته درعلقمه دیدنت آمده ،مادرت فاطمه... عباسم،این بیابان جای‌جولان تونیست زانکه یک تن مرد میدان تونیست هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
. ۱۴۰۲ ✍ کربلایی 🎤 بند اول: مادر نگرانم چشماتو ببندی با آه شبانه ات از جا دل و کندی این روز و شبا به درد و غم اسیری حتی توو نمازم پهلوتو میگیری آه از غم غربت خونه چشمات دو تا کاسه ی خونه دستامو بگیر و پاشو موهامو بزن باز شونه بمون مادر نفس هات گرما می بخشه بمون مادر الهی حالت بهترشه بند دوم: با اشک سرازیر بستر رو می شوری دیدم می پوشونی زخماتو چجوری بار سفرت رو می بندی تو کم کم بالا نمیاد مادر حتی نفساتم می لرزه تن تبدارت بی جون شده چشم تارت می فهمم حالا مسمار داده چِقَدَر آزارت بمون مادر خودم زخماتو می بندم بمون مادر گرفته دنیام رنگ غم بند سوم: داری تو وصیت عطشانم و دریاب باید که بزاری بالای سرش آب از روزی میگی که پیکر میشه پامال آماده شو زینب واسه تب گودال وای از رد تیغ و جسارت پیروهنشم میره غارت میگی میشه مادر یک روز سهم منه زینب اسارت توی گودال جدا سر از پیکر میشه توی گودال گرفتار خنجر میشه 👇
4_6043921744647950399.mp3
22.38M
یزمینه : مادر نگرانم... 🎤 کربلایی - چهارشنبه 8 آذر ۱۴۰۲
ای_دلخوشی_مرتضی_141223152140.mp3
2.87M
۱۴۰۲ 🏴بند اول: ای جان من یا فاطمه جانان من یا فاطمه ای دلخوشی مرتضی، نور دل ویرانه ام گر تو نباشی فاطمه، گردد خزان گلخانه ام جانم به قربانت چرا، اینطور اسیر بستری شرمنده از روی توام، ای هستی کاشانه ام              مرغ شکسته بال من             زهرای خسته حال من 🏴بند دوم: خورشید من در پشت ابر، با روی پنهان میروی از پیش من که گشته ام، شاه غریبان میروی با زخم خونباری که بر، پهلو نهاده میخ در فکر غریبی منی، با چشم گریان میروی            هستی هنوز خیلی جوان              زهرا مرو، پیشم بمان 🏴بند سوم: با پیکری آزُرده وُ، در خون نشسته میروی دیگر بریدی از همه، بی تاب و خسته میروی من مانده ام چه پاسخی، بَهرِ تو بر احمد دهم حالا که سوی بابِ خود، پهلو شکسته میروی               بار سفر بستی چه زود              پیشم بمان، یاس کبود 🏴بند چهارم: بعد از تو میگردد حسین، هر روز و شب غرق مِحَن زینب شود در کودکی، بعد از تو خانه دار من در خانه، کلثومت شود، با خاطراتت خون جگر در کوچه گردد محتضر، با یاد روی تو حسن             بعد از تو ای خیر النساء             خانه شود ماتم سرا ✍️به قلم: (یاحسین) .👇