┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•عاقبت جان به لبِ صبر...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
عاقبت جان به لبِ صبر رساندند، علی!
پای آن قول که دادند نماندند، علی!
واقعاً مَردمِ این شهر نمک نشناسند
جایِ جبران به دلت داغ نشاندند، علی!
اُجرتِ این همه چاهی که تو کَندی این بود
قطرهای آب به اصغر نرساندند، علی!
پسرت را ته گودال کشیدند به زور
دخترت را سَرِ بازار کشاندند، علی!
تازه با اینکه حُسینت سرِ نِی قرآن خواند
بهتر از خارجیاش کوفه نخوانند، علی!
کودکانی که عسل خورده ی دستت بودن
برتنِ بی کفنش اسب دواندن، علی!
*اون آقایی که با یه دست،دَرِ قلعه ی خیبر رو بلند کرده،دیدن زانوهاش دیگه توانی نداره،عباس سر به محراب گذاشته،ابی عبدالله کناری نشسته،آقا امامِ مجتبی فرمود: این گلیم یا حصیر رو بیارید، بابا رو رویِ گلیم قرار دادن،اطراف گلیم رو بلند کردن، کوچه پس کوچه های کوفه یه وقت چشماش رو باز کرد،حسن جانم! بایست می خوام خودم بیام،دخترم تحمل نداره من رو در این حال ببینه...
بعضی ها نقل میکنن:امام حسن با شالش خونهای سر و رویِ بابارو پاک کرد،با این حال نوشتن تا چشم زینب به باباش افتاد، از حال رفت.
یا صاحب الزمان! یه ساعتی رسید،همین زینب،ازبالایِ بلندی،نگاه کرد،دید نیزه دار با نیزه میزنه*
این همه راه دویدم پیِ دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنارِ بدنت جان بدهم
فکرِ همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پایِ خود از سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•قصه ی رفتن تو...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج حنیف طاهری •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
قصه ی رفتن تو، چقدر گریه داره
که قاتلِ تو آقا، خودش روزه داره
دنیا بی علی شبیه،زندونه
هر جارو می بینی دیگه،تاریکه
وقتِ رفتنِ علی که امشب نیست
مولارو کشتن او وقتی که
فاطمه بود و یه شهرِ نامرد
یه دستِ سنگین،که بی هوا زد
فاطمه بود و هاله ی دلگیر
علی رو کشته، غلافِ شمشیر
اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم...
زینبِ بی قرارت، دلش میشه غوغا
وقتی رفتنت رو، میخوای مثلِ زهرا
یادِ اون همه غمایِ تو قلبت
کارِ آسمون شده اشک و ناله
کوه و در میاره از پا داغی که
ذره ذره کرده پیرت سی ساله
یادت نمیره، غسلِ تو خونه
یادت نمیره، دفنِ شبونه
یادت نمیره، زخمِ رو بازو
یادت نمیره، غصه ی پهلو
اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم...
اَجَل برایِ دردِ، تو تنها دوا بود
این آخرین دقایق، دلت کربلا بود
روضه میخوانی برایِ عباست
از این کوفیایِ پست و بد کینه
خیلی دلواپسی برایِ، وقتی که
داره زینب از روی تَل می بینه
حسین و گودال،حسین و غربت
آبش ندادن، به قصد قُربت
حسین و گودال،حسین و مادر
به روی حنجر، نشسته خنجر
اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم
اَلسَّلامُ عَلَی العَطشان
اَلسَّلامُ عَلَی المَغْمُوم
اَلسَّلامُ عَلَی العُریان
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#کربلایی_حنیف_طاهری
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•هیچکی نبود بگه...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدرضا نریمانی•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
بُردن باباشون رو دفن کردن،از تشییع که بر می گشتن دو تایی ،دو تا داداش چه حالی داشتن،یکی از این طرف،یکی از اون طرف، شبانه،تو دلِ سحر،داره هی قصه ها تکرار میشه،حسن که حرف نمیزنه،تویِ خودشِ،اما حسین دست گردنِ حسن میندازه،داداش!یادته یه شبی هم تو مدینه این حال رو داشتیم،حسن جان یادته چه زندگیِ خوبی داشتیم،چه مادری،چه بابایی،دیدی چیکار کردن،حسن جان!یادته اون شب چه دلی داشت بابام، وقتی بدنِ مادر رو تنهایی بلند کرد رو دست گرفت،حسن جان!ما که خیلی کوچیک بودیم،یادته بابا سر به دیوار گذاشته بود،هی می گفت: فاطمه جان! حلالم کن.
تو همین لحظاتی که این دو تا داداش با هم دارن بر می گردن از تشییع،یهو دیدن از خرابه ای صدایِ ناله ای میاد،صدایِ ضعیف،یکی هی داره میگه:رفیقم!حبیبم!عزیزم! چرا امشب نمیایی به من سر بزنی؟ تا صدا رو شنیدن،رفتن سراغِ صاحبِ صدا،ببینن کیِ؟ امشب تو هم ناله بزن،آقا بیاد ببینه صاحبِ این ناله کیِ،چی می خوای؟
سریع امام حسن اومد کنارِ این پیرمرد نشست،دید نابیناست، حسین این طرفش،چی شده آی پیرمرد؟چی میخوای؟گرسنه ای؟تشنه ای؟ گفت:چقدر شماها صداتون شبیه اون آقایی است که هر شب می اومد به من سر میزد،الان دوسه شبِ نیومده،دلم خیلی هواش رو کرده،شب ها می اومد لقمه دهنم می گذاشت، سرم رو رویِ پاهاش میذاشت،نوازشم می کرد،قربون صدقه ام می رفت،آخرش هم که می خواست بره باهام حرف می زد،یادمِ هر شب بهم می گفت:خوش به حالت که نمی بینی،کاش من هم کور بودم،نمی دیدم. می گفتم:چرا آقا این حرف هارو میزنی؟آخه آی پیرمرد! من یه چیزهایی با چشم هام دیدم...*
هیچکی نبود بگه، این گُل که پَرپَرِ
این زن که می زنید، ناموسِ حیدرِ
از عَمد مادرُ، پیشِ پسر زدن
از عَمد با لگد، محکم به در زدن
کجا رفته بودی بدونِ من؟
شنیدم تو کوچه تو رو زدن
چه کابوسِ تلخی دیده حسن
دعا کن عزیزم، برا حسن
آروم بگیره
همش میگه نامرد بَسِ دیگه نزن
همش میگه ای وای مادرِ من
داره میمیره
هیچکی نبود بگه، این گُل که پَرپَرِ
این زن که می زنید، ناموسِ حیدرِ
دلم با مدینه نمیشه صاف
بازم زندگیمُ بهم بِباف
با دستی که رفته زیرِ غلاف
علی بمیره
بهت گفته بودم برو بسه
تو زورت به قنفذ نمیرسه
یه جوری تو رو زد که
نَفَسِ مَنُ بگیره
از صبرِ شوهرت،سوء استفاده کرد
دیدی که نَقشَشُ آخر پیاده کرد
پشتش مغیره رو،ملعون نگاه کرد
چند تا لگد زد و کار رو تمام کرد
داری تو چشمات یه دلهره
چقدر قطره ی خون رو چادره
حسینت چرا آب نمی خوره؟
با اینکه تشنه است
چقدر گریه کردی با پیرهنش
با پیراهنی که می برنش
می بینی که رگ هایِ گردنش
به زیرِ دشنه است
هی کُند می بُره،لشکر کلافه شه
فکر کن سنان که هست،خولی اضافه شه
این نیزه میزنه،اون تیغ میکشه
با گریه خواهرش، هی جیغ میکشه
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ـــــــــــــ
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
ماهِ محراب.pdf
حجم:
3.54M
#پی_دی_اف
#pdf
『کتاب ماهِ محراب』
♦️ متون #روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
برای اجرای مداحان اهلبیت علیهم السلام در ماه مبارك رمضان◈
♦️ شامل #متون_روضه و #گریزهای_روضه
اجرا شده توسط مداحان مشهور کشور ◈ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•تب گرفته تمام جسم....
#روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم رمضان ۱۴۰۰به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بریم در خونه ی مولا...اما نه بذار بریم در خونه ی دخترش آخه امشب علی خونه ی دخترش مهمون بوده..هی میدید بابا میره وسط حیاط به آسمون نگاه میکنه.."إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ" هی زیر لب میگه دارم میام..دوریمون دیگه داره تموم میشه..اومد وسط حیاط باباجان با کی داری حرف میزنی؟ بعد این همه وقتم که اومدی خونه ی دخترت نمیای بشینی چرا اینجوری میکنی بابا!؟ فرمود: دخترم امشب شب وصله منه...خیلی دلم برا مادرت تنگ شده...
خدا حافظی کرد راه افتاد..همچین که اومد از در بیرون بره دید این مرغا دور حضرت روگرفتن...میفهمن امیرالمومنین کجا داره میره.خیلی عجیبه میگه امیرالمومنین به دخترش سفارش مرغابیا روکرد. گفت اینارو بهشون آب و غذا بده...
تا اومد بره لباسش گیر کرد به دستگیرهٔ در حضرت لباس رو از دستگیره درآورد. نمیدونم شاید اونجا زمین نشست..آهی کشید..چی شده؟ علی نگاش به در افتاد..اینجا لباس علی به در گیر کرده اما یهو دلش رفت سی سال پیش..اون لحظه ای که فاطمه اش پشت دره.. *
تب گرفته تمام جسم مرا
همهجا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند!
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خون دل از شکاف زخم سرم
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
سهم من از تمام این دنیا
غصه و حسرت و بداقبالیست
دور بستر حسین هست و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
من که مرد نبردها بودم
یک جراحت مرا ز پا انداخت
وای از فاطمه که حوریه بود
پنجه بر گونههاش جا انداخت
برو قنبر میان هرکوچه!
بگو از حال و روز غمبارم!
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم!
این حسین است چهرهی او را
ای پسربچه ها نگاه کنید!
سر رخت و لباس او نکُند
کشمکش بین قتلگاه کنید!
سنگ از روی بامها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سَری مَعجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود!
صاحبان تنور بعد از این
به سر آفتاب رحم کنید!
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید!
نیزه میرفت و برمیگشت
چشماش باز و بسته میشد
هرکس توی مقتل اومد
اونقدر میزد خسته میشد
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید
کمتر اذیتش کنید
پیراهنش رو نه میدونید کیه
میخواید هتک حرمتش کنید
بالحسین..الهی العفو...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#سید_رضا_نریمانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•امشب خونه ی دخترش....
#قسمت_اول #روضه و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امشب از سر شب دلم توحول و ولاست
امشب میدونی دلت چرا نگرانه؟ امشب دل همه کائنات نگرانه فقط دل یه نفر آرومه...
وارد مسجد شد همین روزها، مولی الموحدین شروع کرد خطبه خواندن بعد جنگ نهروان، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر بود یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر، حسینم! روایت میگه با این لفظ صداش زد یااباعبدالله! ابی عبدالله فرمودند: جانم یاامیرالمومنین، صدا زد حسین جان چند روز از این ماه رمضانی که هستیم مانده؟صدا زد: یا امیرالمومنین هفده روز مانده، میگن امیرالمومنین تا شنید دست کشید به اون محاسنش. راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون روز دقت کردم همه اش سفید بود، مگه امیرالمومنین چند سال سن داره؟ شصت وسه سال، باور کن شصت وسه ساله همه محاسنش سفید نمیشه.. اونم بنی هاشم که دیر پیر میشدن. صدا زد چیزی دیگه نمونده این محاسن به خونم خضاب بشه...
امشب خونه ی دخترش بود تا خود صبح هی بلند میشد مینشست. امام حسن میگه رفتم محضر بابام ، دیدم نشسته خوابیده.. صدا زدم بابا بیداری؟صدا زد حسن جان بیدارم گفتم بابا چته؟ گفت حسن جان همینجوری که نشسته بودم خواب به چشمم اومد حسن جان پیغمبرو خواب دیدم...حسن جان عرض کردم به پیغمبر گلایه ی این مردمو کردم گفتم یا رسول الله! خستم کردن...
میگه پیغمبراکرم صلوات الله علیه فرمود: سبحان الله! علی جان نفرینشون کن. عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم خدا منو ازشون بگیره یکی مثل خودشونو بر خودشون مسلط کنه..
میگه بعد پیغمبر فرمود:علی دیگه چیزی نمونده عزیزم.. امشب تا صبح میگفت سی ساله غصه میکشم. سی ساله حرفمو دارم به چاه میزنم، دیگه بسه، دیگه خسته شدم دیگه از زندگی بدون زهرا خسته شدم...
امشب تا نزدیک سحر شد..صبح از منزل خارج شد وارد مسجد شد. صدا می زد «الصلاة الصلاة»همه رو بیدار کرد به اون نانجیبم رسید زد به پاش بلند شو نمازتو بخون، میگن مولا آرام آرام وارد مأذنه شد قدم رو این پله های مأذنه ی مسجد کوفه میذاشت صدا میزد: الله اکبر الحمدلله رب العالمین ،سبحان الله..سیاهی شب، زینب تو خونه، کلثوم تو خونه، یهو دیدن صدای اذان علی از مسجد بلندشد، الله اکبرالله اکبر...اشهدان لا اله الاالله..اشهدان محمد رسول الله...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#کربلایی_مهدی_رسولی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
زینب صدا میزنه بابا یه بغضی تو صداته بابا چقدر لحن اذان گفتنت، شبیه اون قرآن خوندن تو مدینه شده بابا،کدوم قران خوندن؟ بابا یادت میاد سرش تو بغلت بود یهو با نگاهش به تو نگاه کرد صدا زد علی بگو بچه هامو از حجره ببرند. بابا یادت میاد مادرم بهت گفت علی برام قرآن بخون...
بابا یادت میاد شروع کردی قرآن بخونی
اعوذبالله من الشیطان الرجیم...بسم الله الرحمن الرحیم..یس و القران الحکیم
یه بزرگی اینجوری روضه میخوند میگفت مولا کأنه به دلش افتاد فاطمه عمرش به اندازه ی یه یس مونده، لذا امیرالمومنین تا وسط سوره میخوند یهو برمی گشت میگفت: یس و القران الحکیم....
اذان تمام شد آمد پایین، ایستاد برا نماز، بعضیا میگن نماز نافله ی صبح بوده.آقام وارد سجده شد نانجیب شمشیر و بالا آورد مولا میخوادسر از سجده بر داره.نانجیب شمشیر و بالا گرفت.. زمینیا میگن نزن، آسمونیا میگن نزن،فرشته ها میگن نزن، یه خانومی هم معجر دست گرفته، فاطمه میگه نزن، هم مولا حرکت کردسر و بالا اورد هم نانجیب شمشیر و پایین آورد چنان ضربه به سر مبارک خورد صدای ضجّه آسمان علی رو زدن...
روایت میگه: وقتی زمین خوردن آقا امام مجتبی بدو بدو دوید سر بابا رو بغل گرفت مردم ریختن دور علی، خون از سرش داره میره، عمامه رو سفت بالا سرش بستن، میگه همین جور سرش تو بغل حسن و با گوشه ی چشمش آسمونو نگاه میکرد حمد میگفت الحمدلله سبحان الله...
وقت جان دادن سرش تو بغل حسن بود.حسین پایین پاش بود ..عباس چنان ناله میزد بابامو زدن..آقا با صورت زمین خورد موقع افتادن یا حضرت زهرا افتاد..
اما سلام بر اون آقایی که توگودی قتلگاه افتاده بود با گوشه ی چشمش به آسمون نگاه می کرد..یه دفعه نانجیب دست انداخت به محاسنش ..آقا رو به صورت برگردوند..دیدن حسین با گوشه ی چشمش به آسمون نگاه میکنه ..صدای پای اسبا میاد..امام صادق علیه السلام فرموده:جدم چشمش به خیمه ها بود جان داد..
چوخ خیمه ی باخما من ئوزدم حسینچیم
توکلدور خیمه لره وای اباالفضل اویان
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#کربلایی_مهدی_رسولی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
سلام بر حرم پاک وبا صفای علی
به قبر وگنبد وایوان دلگشای علی
من از دیار نجف بوی یار می شنوم
رسد به گوش دلم بانگ ربنای علی
بنال ای مسجد ومحراب کوفه
که پرپر شد گل شاداب کوفه
سحر از چشم کوثراشک خون ریخت
علی شد غرق در گرداب کوفه
باتدی حیدر قزل قانه الله
ضربه دیدی گلستانه الله
دیدی ضربه سنب قلب عالم
باتدی محرابی القانه الله
سسلدی جبرائل ئولدی حیدر
مرتضی خانه سی اولدی محشر
عرشه ناله صداسی اوجالدی
باشه زینب سالوب قاره معجر
دیدی فرق علیدن کی خنجر
اولدی گویلرده حورا مکدر
دوشدی محرابه سجده حالندا
راحت اولدی بودنیادن حیدر
یاره لندی یتیملر آتاسی
عرشه دیلدن اوجالدی صداسی
سسلدی رستگار اولدوم الله
عدلیوون حیدر اولدی فداسی
نیلدیلر
سالدیلار بسترینه ایوده اودم مولانی
یاره سنگینیدی دورمیدی مقدس قانی
(بولوسوز کیمی چاغردی؟)
الری یاره نین اوسته چاغرور زهرانی
سالدی دیلدن منی یاره اورگیم چوخ سخلب
فاطمه هاردا قالوبسان گل عمواوغلون یخلب
فاطمه سن منه خاطر اورگین داغلاموسان
گئجه لر صبحه کیمین منن اوتور آغلاموسان
جنگیلردن گیدنده یارا می باغلامسان
دوزموشم ایندیه جک یوخدی داخی منده دوزوم
هارداسان فاطمه گلسن سنه چوخ واردی سوزوم
(قیزین ده دیه چوخ علاقه سی اولار،
زینب باخدی بابانین اویارالی باشنا
اله یانایانا )
دیدی زینب باباجان اولمادی درمان یاروا
اذن ویر مرهم ایدیم گوز یاشی الان یاروا
ننه سیز زینبون اولسون بابا قربان یاروا
(یوزون دولاندردی بقیعه طرف آی ننه)
گل ننه گل کوفیه غم گوزلریمده سان ویرور
گوز داغی غمده منه بوگردش دوران ویرور
وار باشندا بیر درین یاره عمواوغلون جان ویرور
دردیوه چوخ آغلادی سنده اونا آغلا ننه
روبه قبله من ایدیم سن گوزلرین باغلا ننه
(گتدیلر اله کی عبانین آراسندا گوردولر منزله یتیشنده عبانین آراسنان سس گلیر
اوغول حسن بالا حسین منی قویون یره
قویون ئوز ایاقمینان گدیم قیزیم زینب منی بوحالدا گورمسین )
عرض ایدیرم علیجان باشندا بیر یارا واریدی دیدی منی بوحالدا زینب گورمسین ایکاش گلیدین او چوخور یره
گلدی تلین برابرینه حسین سنه باجین قربان آی قارداش
حسین
قارداشمسان نیه بس باجیوی دیندیرمیسن
کیم کسوب الریوی هیچ منه بولدور میسن
راوی دییر خانمین بیر سوزلر دیدی
دیدی حسین من بوچوله گلنده ابوالفضلیم واریدی ،اکبریم واریدی، قاسمیم واریدی،
بویره گلمیشیدیم عزتیله یاوریله
ایندی شامه گدیرم شمر جفا پروریله
دور دعا ایله منی بوکسیلن الریله
خانم بیرآز اوزاخلاشدی گوردی دالدان اله حزین حزین سس گلیر
الله اکبر الله اکبر
خانم اله تعجب اله دی، الله منیم بوچولده بیر آدامیم قالمیوب خدایا کیم اولار بوچولده اذان ویرن
خانم کجاوه ده باخدی
گوردی الله قارداشنون اوباشسیز جنازه سینون حلقومیدی
کسیک بوغازدان سسلنور الله اکبر
زینب سنی الله تاپشورورام بوبالالاریمدا سنه تاپشورورام
ا
حاج محمد عاملی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
•پیغمبران عرش...
#سینه_زنی و توسل به امیرالمومنین علیه السلام اجرا شده #شب_بیستم ماه مبارک رمضان
پیغمبران عرش خدا در تحیّرند
بر ساعت مقام شما غبطه میخورند
عمر بلند خضر نشان عنایتت
او خورده جرعه ای ز شراب ولایتت
موسی برای معجزه ی ادعای خویش
با ذکر یا علی به زمین زد عصای خویش
داوود اگر صدای خوشی دارد از شماست
او ذاکر بزرگترین هیئت خداست
نوح نبی برای مدارای سرنوشت
بر بادبان کشتی خود یا علی نوشت
علی مولانا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
•شیر را درچشم...
#روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیستم ماه مبارک رمضان
شیر را در چشم اهل روضه بیمقدار کرد
با کمی نان و نمک شیر خدا افطار کرد
از سر سفره پس از صرف سه لقمه پا کشید
لب نزد دیگر، اگرچه دخترش اصرار کرد
باطناً می سوخت اما ظاهرا خاموش بود
دود آهش آسمان کوفیان را تار کرد
در حیاط خانه هی چرخید و با حالی غریب
زیر لب آیات استرجاع را تکرار کرد
چارده قرن است و جز زهرا نمی داند کسی
قاتل خود را چرا از خواب خوش بیدار کرد؟
بعد از آن ضربت اگر "فُزتُ وَ ربّ الکعبه" گفت
یادِ زهرا سوختن بین در و دیوار کرد
ضربهی شمشیر زهرآلوده طوری بود که
مَرد یاد از داغی و از تیزی مسمار کرد
قاتل اصلی حیدر دست نحسی بود که
لالهزار وحی را با شعله آتش زار کرد
*نامردابن ملجم لعنت الله علیه رو گرفتن زندانیش کردن. بیبی حضرت زینب اومدگفت: ان شاءالله بابام خوب میشه!چرا این کار کردی؟ مگه نمیشناختی این آقاروگفت به همین خیال باش که بابات سرپا بشه! خودم شمشیرخریدم؛ زهرش دادم؛ روزها در زهری خوابوندم که اگه به دریا بزنی همه ماهیای دریا میمیرن.تا این حرفو زد بهم ریخت! بدوبدو اومدپیش امام حسن گفت: حسن جان این چی میگه؟
یه روزیم زنای مدینه اومدن عیادت مادرش. تاعلی برگشت خونه بدوبدواومد دروبازکرد! گفت: بابا! این زنا چی میگن؟گفت: نمیدونم بابا چی گفتن؟! گفت: امروز اومده بودن بعد این همه عیادت مادر؛ تا از درمیخواستن بیرون برن میگفتن: این زهرا دیگه زهرا نمیشه!*
«این سخن پیچیده هرجا
مرتضی افتاده از پا»
*امیرالمومنین صدا زد حسن جان! کیه پشت در اینقدر صدا میکنه؟گفت نمیدونم! اومد درو بازکرد دید همه یتیما یکی یه ظرف شیردستشونه. گفت: همشونو رد کن!همه رو رد کرد گفت بابام گفته برید! همشونو فرستاد!امیرالمومنین تو بستر گفت حسنجان بازم صدامیاد!اومد دید یه عده دیگه ایستادن گفت: مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه؟ همشون رفتن.دوباره امیرالمومنین گفت صدای کیه؟ گفت حسنجان بروببین کیه!؟ انگارعلی هم منتظر یکیه...*
*اومد درو باز کرد دید اصبغ بن نباته. سرشو به در گذاشته داره سرشو میکوبه به در.گفت اصبغ! مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه!؟ گفت کجابرم؟
خداروشکر کسی اومد شلوغ شد درخونه علی. آخه وقتی زهراشو میخواست ببره هیچکی نبود!....*
انگارنه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار
انگار نه انگار! دیروز یه بچه شهید شد با مسمار
انگار نه انگار دیروز یه زن رو زدن بین انظار
*گفت زینب من زدمش! من ابن ملجمم! میدونستم چهجوری بزنم...توکوچه هم اون نامرد به دومی گفت خیالت جمع! یهجوری زدمش پا نمیشه...*
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#سید_رضا_نریمانی
.
|⇦•لافتی الا حیدر...
#واحد_حماسی امیرالمومنین علیه السلام #شب_بیست_ویکم_رمضان به نفسِ حاج مهدی رسولی #فارسی #ترکی
●━━━━━━───────
الله اکبر لافتی الا حیدر
الله اکبرحیدرحیدر یاحیدر
حیدر مولای زمین حیدر آقای زمان
والله مولا کسی نیست جز او درهر دو جهان
«الله اکبرلافتی الاحیدر
الله اکبرحیدر حیدریاحیدر»
برهان افعال علیست
میزان اعمال علیست
فهمیدم ازشب قدر
قرآن دنبال علیست
جان قربانش که دنیا ها کفیل است
عالم به بند نعلینش دخیل است
قرآن چیزی به جز مدح علی نیست
مداح او خدا و جبرئیل است
«الله اکبر لافتی الاحیدر
الله اکبر حیدرحیدر یاحیدر»
الله اکبر گویده سسلور ملک لر
الله اکبر حیدر حیدر یا حیدر
دنیا حیدر چاقیرا ذاتینده غیرت اولار
قلبینیدن محشره چان نور حریّت اولار
یرگوللرحیدریندی عالم لر حیدریندی
کور اولسون هرکیمین گوزی گوتومور
بو کشور حیدریندی حیدریندی
«الله اکبر لافتی الاحیدر
الله اکبرحیدرحیدریاحیدر»
میداندا دشمن گورخاردی کولگسیننن
گیزنلردی شیر خدا سسینن
جانلارَ گورخو دوشوب حیدر آتیخچا قدم
قصدون واردی دشمن کفارین شَرِّین کم
کرارٌ لافتیدی مرتضادی مرتضادی
شمشیر مصطفادی مرتضادی
میداندا هامیا معلوم اولر که تا قیامت
غیضه غیض خدادی مرتضادی مرتضادی
«الله اکبر لافتی الا حیدر
الله اکبر حیدر حیدر یا حیدر»
سقّا گوزونده باخ آیه ی عذابَه
حق وئرحریفه باشسیز دوشسین ترابه
آفاق قان سوورلیر تیغ عباس علی
بیر بیر تپراقه دوشوب خصم سربازعلی
تک باشا لشگریدی لشگریدی
اسلامین سنگریدی سنگریدی
کوفه اهلی دیردی بیربیرنن کربلاده
بو سقاده حیدری دی حیدری دی
«الله اکبرلا فتی الاحیدر
الله اکبرحیدرحیدریاحیدر»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•سلام عزیزم نفسم...
#سینه_زنی وتوسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ ماه مبارک رمضان #شب_بیست_و_یکم_رمضان به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
سلام عزیزم نفسم امیدم
همه کسم پهلوون رشیدم
فاطمتم، علی چشاتو وا کن
چادرمو رو صورتت کشیدم
پهلوون بدر و حنین و خیبر
نبینه زهرا تورو توی بستر
خودم با چادر سرتو میبندم
تنگ دلم چشاتو وا کن حیدر
دستتو بزار تو دستم که بریم
دنبال تو اومدم پسر عمو
اینا حرفای تو رو نفهمیدن
بیا حرف دلتو به من بگو
غصه به سر رسیده، شهادتت مبارک
وقت سفر رسیده، شهادتت مبارک
*حالا مولا داره جواب میده
سرش تو بغل خانوم....*
سلام عزیزم نفسم امیدم
خوش اومدی صنوبر خمیدم
از اون شبی که تنها گذاشتی من رو
سی ساله من یه روز خوش ندیدم
ببخش که غرق خونِ روی حیدر
ببخش اگه من افتادم توی بستر
تو اومدی و حاجتم روا شد
خوش اومدی این نفسای آخر
دستمو بگیر بلند شم از زمین
دستمو بگیر که خستم از همه
اینجا جز تو کسی یار من نشد
هیچکی مثل تو نمیشه فاطمه
فاطیمه! گُلرین سارالدی فاطیمه
فاطیمه! حیدرین قوجالدی فاطیمه
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها